رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور درباره درخواست طلاق توسط زوجه به دلیل عسر و حرج (دادنامه شماره ۹۴۰۹۹۷۰۹۲۵۷۰۰۰۵۱)

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور شماره ۹۴۰۹۹۷۰۹۲۵۷۰۰۰۵۱
شماره دادنامه۹۴۰۹۹۷۰۹۲۵۷۰۰۰۵۱
تاریخ دادنامه۱۳۹۴/۰۲/۲۹
نوع رأیرأی شعبه
نوع مرجعشعبه دیوان عالی کشور
شعبهشعبه ۴۲ دیوان عالی کشور
گروه رأیرای حقوقی
موضوعدرخواست طلاق توسط زوجه به دلیل عسر و حرج
قاضیعلیزاده
غلامحسین ذات عجم
حمید رضامحمد باقری

رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور درباره درخواست طلاق توسط زوجه به دلیل عسر و حرج: صرف داشتن اختلاف سنی زیاد و یا احتمال اینکه زوج به لحاظ نداشتن درآمد مکفی در آینده نتواند نفقه زوجه را در زمان زندگی مشترک پرداخت کند، موجب احراز عسروحرج نیست.

رأی خلاصه جریان پرونده

خانم الف. ب. با وکالت آقای م. ف. ،دادخواستی در تاریخ ۱۳۹۳/۲/۱۱ به طرفیت همسرش آقای م. ن. به خواسته صدور حکم طلاق به دلیل عسروحرج تقدیم و توضیح می دهد:به موجب عقدنامه پیوست،خواهان در عقد دائمی خوانده قرار دارد.از زمان وقوع عقد تاکنون به دلایلی عروسی صورت نپذیرفته و زندگی مشترک و زناشویی برقرار نشده است. موکله بنا بر اظهارات خودش توانایی عروسی و آغاز زندگی مشترک با زوج ندارد،متأسفانه بنا به دلایلی چند از جمله اکراه خانواده ایشان،بر خلاف میل باطنی حاضر به اجرای صیغه ازدواج با زوج گردیده و بلافاصله پس از عقد از این عمل پشیمان می شود.از جمله این علت ها که آغاز زندگی مشترک را غیر ممکن ساخته و زوجه را در عسروحرج کامل قرار داده است شامل اختلاف سنی زیاد بین زوجین بالغ بر ۱۸ سال،بی کاری و عدم توانایی زوج در تأمین حتی معیشت خود،عدم فراهم نمودن مسکن توسط زوج ، عدم تفاهم و سنخیت اخلاقی و شخصیتی است که ناشی از تمامی موارد یادشده که موکله در عسروحرج قرار گرفته و به هیچ وجه امکان آغاز زندگی مشترک نیست و وی دچار عارضه شدید روحی ( افسردگی ) گردیده،از این منظر درگیری های روز افزون با خانواده اش حادث شده است . با استیذان از ماده ۱۱۳۰ قانون مدنی،صدور حکم به خواسته استدعا می گردد.دادخواست ثبت و به شعبه دوم دادگاه حقوقی شهرستان سرپل ذهاب ارجاع می گردد . در تاریخ ۱۳۹۳/۲/۲۷ جلسه دادگاه تشکیل و طرفین حاضر می شوند. وکیل خواسته موکل خود را به شرح دادخواست از دادگاه تقاضا می نماید. خوانده پاسخ می دهد: من کمک شاگرد مکانیک هستم و درآمدم نیز به صورت انعام یا پورسانت است و ماهیانه پنجاه هزار تومان یا صد هزار تومان هم می رود،مستأجر هستم و ماهیانه یکصد و پنجاه هزار تومان کرایه می دهم . من بابت نپرداختن مهریه شش ماه زندان بودم ومن راضی به طلاق شده بودم و حتی وکالت در طلاق هم داده بودم.وکیل خواهان دفاع می نماید:زوج بیکار است و هیچ منبع درآمدی ندارد و حتی بر فرض مثال اظهارات وی صحیح باشد و نامبرده کمک شاگرد باشند،ماهانه مبلغ ۵۰ هزار تومان یا یکصد هزار تومان به هیچ وجه امکان اداره زندگی مشترک را نمی دهد و حتی کفاف اجاره بهای یک خانه را نیز نمی دهد. خواهان ( زوجه ) بیان می دارد:حاضر است دو میلیون تومانی که بابت نفقه داده و یک میلیون تومان هم که خرج وکیل کرده بپردازم و طلاق بگیرم و بابت شش ماه که در زندان بوده است نیز مبلغ پنجاه و چهار میلیون می پردازم و مابقی حقوق خود را ابراء می نمایم تا صیغه طلاق جاری شود . دادگاه قرار ارجاع امر به داوری را صادر و نیز دستور می دهد تا پزشکی قانونی از خواهان معاینه بعمل آورده،ابتلا به بیماریهای روانی مربوط به ازدواج و آزمایش حاملگی بعمل آورد و نیز وقت رسیدگی تعیین و طرفین دعوت تا گواهان خود را نیز حاضر نمایند.زوجه داور خود را معرفی و داور ن. ه خود را دائر بر عدم حصول سازش بین زوجین اعلام می دارد.در وقت مورخه ۱۳۹۳/۲/۱۹ جلسه دادگاه تشکیل می شود.زوجین حاضر نمی شوند.وکیل زوجه خواسته خود را تکرار و تقاضای استماع شهادت شهود را می نماید . پزشکی قانونی نیز پاسخ می دهد: زوجه باردار نیست.طی مشاوره روان پزشکی،نامبرده دارای علائم افسردگی است که عوامل استرس زا می تواند باعث تشدید آن گردد.با توجه به شرح حال نامبرده و مشاوره انجام شده در خصوص ازدواج با همسرش که می تواند یکی از عوامل مؤثر در ایجاد یا تشدید وضعیت روحی و روانی وی باشد.شاهد آقای ی. م.،متولد ۱۳۷۰می گوید: عرض شود بنده نسبت فامیلی بسیار دور با خواهان دارم و نامزد ایشان را می شناختم.یک شب ساعت ۲۳/۴۵ می خواستم جهت زدن بنزین به پمپ بنزین پایین کلانتری بروم که دیدم یک نفر سرش را داخل سطل آشغال کرده بود،یک دفعه سرش را بیرون آورد،دیدم آقای م. ن. نامزد خانم الف. ب. است،به پسرخاله ام گفتم نامزد فلانی است.گفت: راست میگی! گفتم بله.یک بار دیگر هم در پارک شهر نشسته بودم به همراه خانواده ام،که آقای م. ن. را دیدم راه می رفت،بنده رفتم از داخل ماشین چیزی را بردارم که ایشان نزد من آمد و گفت: هزار تومان به من بده،که بنده هم پانصد تومان به وی دادم و تأیید می کنم اقدام به تکدی گری نموده است . شاهد دیگر آقای ا. خ.،متولد ۱۳۶۹ اظهارات شاهد دیگر را دائر بر مشاهده آقای م. ن. دائر بر جستجو در سطل آشغال تأیید می نماید.خانم ف. آ. م.،۷۰ ساله،به عنوان شاهد می گوید: بنده مادر بزرگ خانم الف. م. ی هستم.در زمانی که پای سفره عقد بودند و بعد از اینکه صیغه عقد جاری شد،بلافاصله آقای م. ن. بیان داشت بنده اصلا پول ندارم و حتی به بنده مراجعه نمود تقاضای پول کرد،من هم هشتصد تومان داشتم به او دادم وگفتم این هم برای خرید نان . در تاریخ ۱۳۹۳/۳/۳۱ آقای ح. ب. داور زوج بیان می دارد: علی رغم تلاش و مساعی بنده،زوجه حاضر به زندگی نیست،لیکن زوج حاضر به طلاق نیست و می گوید همسرش را دوست دارد.دادگاه با اعلام ختم دادرسی،طی دادنامه شماره ۲۶۶ مورخ ۱۳۹۳/۳/۳۱ با توجه به اظهارات طرفین درجلسه دادرسی و ن. ه پزشکی قانونی که طی آن اعلام شده خواهان دارای علایمی از افسردگی است که ازدواج با خوانده می تواند به عنوان یکی از عوامل استرس زا باعث تشدید آن شود و با توجه به گواهی گواهان و اینکه خوانده در پاسخ به دادگاه اعلام داشته شغل نداشته ، مسکن دارد،لیکن دلیلی ارائه نکرده و اعلام کرده بابت نپرداختن مهریه شش ماه در زندان بود و مقداری نفقه پرداخت نموده است و اینکه خواهان حاضر شده مبالغی به زوج پرداخت و تمامی حقوق مالی خویش را نیز در مقابل اجرای صیغه طلاق ابراء می نماید و نیز ن. ه داوران و با توجه به گذشت حقوق مالی و پرداخت وجوهی به زوج و جوانی خواهان و تشکیل نشدن زندگی مشترک،دعوی خواهان را وارد تشخیص و مطابق با ماده ۲۶ قانون حمایت خانواده مصوب ۱۳۹۱،حکم به الزام زوج به حضور در دفتر رسمی طلاق و اجرای صیغه طلاق و ثبت آن می نماید.نوع طلاق بائن و خلع است . زوجه جمعا هشتاد و چهار میلیون ریال علاوه بر حقوق مالی که ابراء نموده قبل از اجرای صیغه طلاق به زوج می پردازد.با ابلاغ دادنامه،زوج نسبت به آن اعتراض و تجدیدنظر خواهی می نماید. شعبه بیستم دادگاه تجدیدنظر استان کرمانشاه به پرونده رسیدگی،اعتراض تجدیدنظر خواه را وارد ندانسته و با توجه به استدلال دادگاه بدوی و مراتب سوء رفتار زوج به استناد مستندات ابرازی منضم به طول ایام مفارقت،ادعای زوجه را مبنی بر تحقق عسروحرج،مقرون به قرائن مکفیه می نماید.با رد اعتراض،دادنامه تجدیدنظر خواسته را تأیید می نماید . پس از ابلاغ رأی آقای م. ن. با وکالت آقای ی. خ. نسبت به آن فرجام خواهی کرده است،که لایحه فرجام خواه در هنگام شور قرائت خواهد شد . سپس پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و به این شعبه جهت رسیدگی ارجاع گردیده است. اینک گزارش پرونده به استحضار می رسد.هیأت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید . پس از قرائت گزارش آقای غلامحسین ذات عجم عضو ممیز و ملاحظه اوراق پرونده و ن. ه کتبی آقای حمیدرضا م. ب. دادیار دیوان عالی کشور اجمالا مبنی بر : صدور رأی شایسته موافق موازین قانونی مورد تقاضا می باشد.در خصوص دادنامه شماره ۶۱۷ مورخ ۱۳۹۳/۶/۲۵ فرجام خواسته ، مشاوره نموده و چنین رأی میدهد:

رأی شعبه دیوان عالی کشور

فرجام خواهی آقای م. ن. با وکالت آقای ی.،نسبت به دادنامه شماره ۶۱۷ مورخ ۱۳۹۳/۶/۲۵ شعبه بیستم دادگاه تجدیدنظر استان کرمانشاه،موجه و قابل پذیرش تشخیص داده می شود،زیرا: با توجه به محتویات پرونده،خصوصا مفاد لوایح تجدیدنظر خواهی و فرجام خواهی زوج نسبت به آراء صادره بدوی و تجدیدنظر و اینکه مشارالیه مهریه زوجه را پرداخت کرده و با تهیه مسکن اعلام آمادگی برای تشکیل زندگی مشترک نموده ، صرف داشتن اختلاف سنی زیاد و یا احتمال اینکه به لحاظ نداشتن درآمد مکفی در آینده نتواند نفقه زوجه را در زمان زندگی مشترک پرداخت نماید،دلالت بر احراز عسروحرج نمی نماید، مگر آن که زوجه با تمسک به شروط ضمن عقد نکاح و استفاده از وکالت در طلاق و یا درخواست طلاق خلعی بخواهد طلاق بگیرد که در این موارد نیز دادگاه رسیدگی لازم را انجام نداده است . بنابراین در وضعیت کنونی و قبل از تشکیل زندگی مشترک زوجین ، عسروحرج مورد ادعا مصداق نداشته و رأی فرجام خواسته مغایر با موازین شرعی و مقررات قانونی است . لهذا به استناد بند ۲ ماده ۳۷۱ و بند ج ماده ۴۰۱ قانون آیین دادرسی مدنی،رأی فرجام خواسته نقض و پرونده جهت رسیدگی مجدد به شعبه دیگر از دادگاه تجدیدنظر صادرکننده رأی منقوض ارجاع می شود.

شعبه ۴۲ دیوان عالی کشور - رئیس و عضومعاون

دکتر علیزاده - غلامحسین ذات عجم