رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور درباره رابطه نحله و اجرت المثل

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور شماره ۹۳۰۹۹۷۰۹۰۹۹۰۰۴۴۷
شماره دادنامه۹۳۰۹۹۷۰۹۰۹۹۰۰۴۴۷
تاریخ دادنامه۱۳۹۳/۱۱/۰۷
نوع رأیرأی شعبه
نوع مرجعشعبه دیوان عالی کشور
شعبهشعبه ۲۳ دیوانعالی کشور
گروه رأیرای حقوقی
موضوعرابطه نحله و اجرت المثل
قاضیانصاری
الهی

رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور درباره رابطه نحله و اجرت المثل: در صورتی که شرایط مطالبه اجرت المثل وجود نداشته باشد، دادگاه باید در حکم مربوط به طلاق اقدام به تعیین نحله نماید.

رأی خلاصه جریان پرونده

در تاریخ ۱۳۹۱/۱۰/۲۷ آقای م.الف. با وکالت آقای م.م. دادخواستی مبنی بر تقاضای صدور حکم طلاق به طرفیت خانم ب.ح. تسلیم دادگستری شهرستان بندرترکمن نموده که به شعبه اول دادگاه حقوقی آن شهرستان ارجاع شده است. دادگاه طرفین را دعوت نموده است. جلسه دادگاه در تاریخ ۱۳۹۱/۱۱/۹ با حضور خوانده و وکیل زوج تشکیل شد و وکیل خواهان گفت: خواسته به شرح دادخواست می باشد و موکل مهریه زوجه را پرداخت کرده است. تقاضای صدور رأی را دارم. زوجه گفت: راضی به طلاق نیستم. در صورت اصرار به طلاق تمام حقوق خود را می خواهم. حدود چهار ماه نفقه ام را نداده است. مهریه را گرفتم. زوج خودش منزل را ترک کرده است. دادگاه قرار ارجاع امر به داوری صادر کرده است. داوران توفیقی در سازش بین زوجین نداشته اند. دادگاه مجددا طرفین را دعوت نموده است. خوانده و وکیل زوج حاضر شدند. زوجه گفت حاضر به طلاق نیستم. درباره مهریه دادگاه گمیشان حکم صادر کرده است و زوج نفقه ام را تا چهار ماه قبل پرداخت کرده است و بعد از آن نداده است. یعنی از ۱۳۹۱/۱۰/۱ نفقه پرداخت نکرده است که خواستار پرداخت نفقه معوقه هستم. به امر شوهرم کار خانه انجام دادم. ولی قصد گرفتن اجرت نداشته ام. قصد من زندگی بود. جهیزیه نزد خودم است و حاضر به تمکین و ادامه زندگی هستم. دادگاه با اعلام ختم رسیدگی رأی به طلاق زوجه با پرداخت نقدی مهریه و نفقه معوقه و نفقه ایام عده صادر کرده است و برای زوجه اجرت المثل تعیین نکرده است و نحله هم در نظر نگرفته است. زوجه از این رأی تجدیدنظرخواهی نمود و پرونده به شعبه ۵ دادگاه تجدیدنظر استان گلستان ارجاع شده است. خلاصه ایرادش این است که اجرت المثل را در صورتی نمی خواستم که با زوج زندگی کنم نه اینکه وی مرا طلاق بدهد و اجرت المثل نخواهم. این یک اشتباه برداشت دادگاه می باشد. زوج پاسخی نداده است. دادگاه تجدیدنظر رأی بدوی را خالی از خدشه دانسته و طی دادنامه شماره ۷۵۸ - ۱۳۹۲/۷/۳ رأی بدوی را عینا تأیید کرده است. زوجه از این رأی فرجام خواهی نمود و پرونده به این شعبه ارجاع شده است. خلاصه ایراد زوجه این است که از بی سوادی من سوءاستفاده شده که گفتم بابت کارهای خانه اجرت المثل نمی خواهم. حقم ضایع شده است. زوج پاسخی نداده است.

هیئت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید. پس از قرائت گزارش آقای الهی عضو ممیز و اوراق پرونده و دادنامه شماره ۷۵۸ - ۱۳۹۲/۷/۳ فرجام خواسته مشاوره نموده، چنین رأی می دهد:

رأی شعبه دیوان عالی کشور

دادنامه فرجام خواسته مخدوش است. زیرا زوجه اگرچه در جلسه دادگاه بدوی در تاریخ ۱۳۹۲/۱/۳۱ گفته است من کار خانه را به امر زوج انجام داده ام و قصد اجرت گرفتن نداشتم. قصد زندگی کردن داشتم. طبعا معنای عرفی این بیان این است که اگر قصد زندگی کردن نبود، کار بی اجرت نمی کردم. به فرض که تشخیص دادگاه این بود که زوجه قصد تبرع داشته است، با توجه به بند ب تبصره ۶ قانون راجع به مقررات طلاق که برابر ش ۸ ماده ۵۸ قانون حمایت خانواده مصوب ۱۳۹۱/۱۲/۱ که مسئله نحله را به قوت خود باقی گذاشته است، به این معنا است که اگر اجرت المثل وفق ماده ۲۹ قانون حمایت خانواده ثابت نباشد، نحله باید تعیین شود که دادگاه به این مسئله توجه نداشته است و رسیدگی در این خصوص ناقص می باشد. علی هذا به تجویز بند ۵ ماده ۳۷۱ و شق الف ماده ۴۰۱ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی رأی فرجام خواسته نقض و رسیدگی به همان شعبه محول می شود.

رئیس و مستشار شعبه ۲۳ دیوان عالی کشور

انصاری - الهی