رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور درباره شرایط تحقق خیار تدلیس در عقد نکاح

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور شماره ۹۲۰۹۹۷۰۹۰۹۹۰۰۱۲۹
شماره دادنامه۹۲۰۹۹۷۰۹۰۹۹۰۰۱۲۹
تاریخ دادنامه۱۳۹۲/۰۳/۲۶
نوع رأیرأی شعبه
نوع مرجعشعبه دیوان عالی کشور
شعبهشعبه ۲۶ دیوانعالی کشور
گروه رأیرای حقوقی
موضوعشرایط تحقق خیار تدلیس در عقد نکاح
قاضیانصاری
افشاری

رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور درباره شرایط تحقق خیار تدلیس در عقد نکاح: اظهار خلاف واقع زوج در خصوص دانشجو بودنش و ذکر این نکته در سند رسمی نکاح، مجوز فسخ نکاح نمی باشد زیرا تدلیس مجوز فسخ نکاح در صورتی محقق می شود که عاقد و مجری صیغه عقد نکاح دانشجو بودن را در ضمن عقد نکاح لفظا شرط نماید و یا در عقد نکاح دانشجو بودن را به صورت وصف ذکر کند و یا عقد را مبتنیا بر آن جاری نماید.

رأی خلاصه جریان پرونده

خواهان خانم الف.ک. فرزند م. اهل و ساکن شیروان با وکالت آقای م.س. فرزند ع.، طی دادخواست تقدیمی به ریاست محترم دادگاه های عمومی مشهد پیوست فتوکپی مصدق سند نکاحیه و غیره به طرفیت خوانده همسرش آقای ع.ب. فرزند م.، محل اقامت مشهد، تقاضای صدور حکم به فسخ نکاح و پرداخت هزینه های دادرسی و حق الوکاله نموده و وکیل مذکور توضیح داده به موجب سند نکاحیه موکله همسر شرعی و قانونی خوانده محترم می باشد و با توجه به اینکه موکله دانشجوی مهندسی صنایع غذایی می باشد و از طرفی خوانده محترم و خانواده اش که اهل و ساکن مشهد می باشد پس از آشنایی با موکله و خانواده اش و حضور در شهر شیروان که مقدمات خواستگاری و عقد نکاح انجام می گیرد خوانده خود را دانشجوی مهندسی عمران معرفی می نماید که بر همان اساس در سند نکاحیه شغل ایشان دانشجو قید شده است لذا عقد نکاح متبانیا بر آن منعقد می شود اما متأسفانه اخیرا موکله متوجه شده که خوانده به ایشان دروغ گفته و او را فریب داده است و حتی مدرک تحصیلی دیپلم را نداشته و ندارد لهذا و مستندا به مواد ۱۱۲۰ و ۱۱۲۸ قانون مدنی تقاضای رسیدگی و صدور حکم مبنی بر فسخ نکاح به لحاظ تدلیس خوانده (زوج) و نیز محکومیت خوانده به پرداخت هزینه های دادرسی و حق الوکاله رادارم و پرونده پس از تشریفات ثبت و ارجاع به شعبه ۳۸ دادگاه عمومی حقوقی مشهد ارجاع و در جلسه اولیه دادگاه وکیل خواهان اظهار داشته خواسته به شرح دادخواست می باشد و اظهار داشته موکله دانشجوی مهندسی صنایع غذایی می باشد و پس از مراجعه خوانده به موکله و خانواده اش با این عنوان که ایشان نیز دانشجوی مهندسی عمران می باشد موجبات تحقق نکاح را فراهم می آورد حتی در سند نکاحیه موضوع دانشجو بودن خوانده ثبت شده و اخیرا موکله که در زمان نامزدی بسر می برد و دانشجو در شهر سبزوار می باشد متوجه می شود که ایشان دانشجو نمی باشد و تحصیلات عالیه نیز نداشته و ندارد حتی دیپلم نیز ندارد لذا به محض اطلاع طی اظهارنامه مراتب فسخ را به خوانده اعلام و متعاقبا دعوی فسخ را در دادگاه مطرح نموده است و چون عقد نکاح با وصف مذکور منعقد شده و خوانده فاقد وصف می باشد تقاضای صدور حکم شایسته را نموده است و خوانده اظهار داشته هشت و نه سال است که خواهان دعوا با خانواده ما رفت وآمد دارد رفت وآمد خانوادگی داریم و تمام اقوام وی مرا می شناسند و الان من دانشجوی رشته عمران هستم در کنکور شرکت کرده ام و حتی همسرم در چند جا نیشابور شیروان مشهد برایم ثبت نام نموده است و دست خط خود خواهان را دارم که وی برایم با خط خودش برایم تعیین رشته نموده است و در زمان عقد از باب اینکه در مقابل اقوام همسرم کم نیاورده باشم گویا گفته اند داماد هم دانشجو است و من تازه دیپلم گرفته ام و آخرین امتحانم را تازه داده ام و حتی خانم من آمد بیرون ایستاد تا من آخرین امتحانم را دادم و من با دایی خانم عقد اخوت بسته ام و همسرم را از یک سال قبل می شناسم و دایی وی و بقیه از وضعیت من اطلاع داشتند و در زمان خواستگاری از مغازه من آمدند خرید کردند و حتی از مغازه عطاری کنار مغازه من تحقیقات نمودند و من نگفتم مهندس یا دانشجو هستم ولی عاقد نوشته است وکیل خواهان اظهار داشته اینکه خوانده دعوی جدیدا امتحان دیپلم خود را داده چگونه در دانشگاه ثبت نام نموده و مدعی است توسط موکله تعیین رشته شده است و دادگاه پس از تحقیقات انجام شده ختم رسیدگی را اعلام و در دادنامه شماره ۰۰۰۱۱۰۵ ۲۴/۴/۹۱ در خصوص دعوی الف.ک. فرزند م. با وکالت م.س. به طرفیت ع.ب.فرزند م. به خواسته صدور حکم به فسخ نکاح موضوع سند نکاحیه شماره ۷۶۳۷ و پرداخت هزینه های دادرسی و حق الوکاله و مطالب مندرج در دادخواست و توضیحات وکیل خواهان را به شرح فوق و نیز اظهارات خوانده را که فوقا ذکر شده به شرح صورت جلسه تکرار و نوشته دادگاه صرف نظر از اظهارات زوج که مدعی است من نگفته ام دانشجو هستم بلکه خانواده همسرم از باب اینکه در مقابل اقوام خود کم نیاورده باشند مرا به عنوان دانشجو معرفی نموده اند و معلوم نیست عقد مبتنی بر دانشجو بودن زوج واقع شده باشد لذا در اجرای ماده ۱۲۵۷ قانون مدنی و ماده ۱۹۷ قانون آیین دادرسی مدنی حکم به رد دعوی خواهان صادر نموده است که از ناحیه خانم الف.ک. با وکالت آقای م.س. مورد اعتراض و طی دادخواست تجدیدنظر و لایحه پیوست تقاضای تجدیدنظر نموده است بدین جهت پرونده در شعبه ۲۱ دادگاه تجدیدنظر استان خراسان رضوی (ع) مطرح و در دادنامه شماره ۰۰۰۱۱۱۹ ۲۴/۷/۹۱ در خصوص تجدیدنظرخواهی خانم الف.ک. با وکالت آقای م.س. به طرفیت تجدیدنظرخوانده آقای ع.ب. و نسبت به دادنامه شماره ۰۰۰۰۱۱۰۵ ۲۴/۴/۹۱ شعبه محترم ۳۸ دادگاه عمومی حقوقی مشهد مقدس مبنی بر حکم به رد دعوی خواهان به خواسته فسخ نکاح موضوع سند نکاحیه شماره ۷۶۳۷ و پرداخت هزینه دادرسی و حق الوکاله در حق خواهان به علت اینکه خوانده طبق سند رسمی شغل خود را دانشجو بیان کرده در حالی که مدرک دیپلم هم نداشته است نوشته دادگاه با توجه به محتویات پرونده و صرف نظر از دفاعیات خوانده بدوی (زوج) مبنی بر اینکه سابقه شناخت خانواده عروس از وی و اینکه مدت حدود هفت سال آمد و شد خانوادگی داشته از جمله دایی وی و با توجه به اینکه دلیلی که موجب اقناع جهت دادگاه محترم بدوی شود که عقد مبتنیا بر دانشجو بودن زوج واقع شده باشد در پرونده اقامه نشده است و اینکه در این مرحله نیز دلیل و مدرک مثبته که موجب اقناع شود که استنباط دادگاه بدوی مخدوش بوده ارائه نگردیده است لذا ضمن رد تجدیدنظرخواهی دادنامه تجدیدنظرخواسته را تأیید نموده است. متعاقبا خانم الف.ک. با وکالت آقای م.س. نسبت به دادنامه شعبه ۲۱ دادگاه تجدیدنظر مذکور اعتراض و طی دادخواست فرجامی و لایحه پیوست فرجام خواهی نموده است و زوج فرجام خوانده نیز در لایحه تقدیمی از دادخواست و لایحه فرجامی زوجه پاسخ داده است به شرح دادخواست و لایحه فرجامی و نیز لایحه تقدیمی زوج در پاسخ از آن بدین جهت پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و به این شعبه (۲۶ دیوان عالی کشور) ارجاع گردیده است.

رأی شعبه دیوان عالی کشور

با توجه به محتویات پرونده در خصوص اعتراض و فرجام خواهی زوجه خانم الف.ک. با وکالت آقای م.س. به طرفیت فرجام خوانده شوهرش آقای ع.ب. نسبت به دادنامه فوق صادره از شعبه ۲۱ دادگاه تجدیدنظر استان خراسان رضوی که در تأیید دادنامه شماره ۰۰۱۱۰۵ ۲۴/۴/۹۱ شعبه ۳۸ دادگاه عمومی حقوقی مشهد (مبنی بر حکم به رد دعوی خواهان (زوجه) به خواسته فسخ نکاح به دلیل تدلیس زوج و اینکه طبق سند رسمی نکاح شغل خود را دانشجو بیان کرده درحالی که مدرک دیپلم هم نداشته است) صادر گردیده است متذکر می گردد اعتراض و فرجام خواهی وارد نمی باشد زیرا با قطع نظر از اینکه فرجام خواه مدعی است سال ها با خانواده زوجه خصوصا دایی ایشان آمدوشد داشته و راجع به وضع تحصیل وی مطلع بوده اند و هیچ گونه تدلیس صورت نگرفته است نظر به اینکه زوج گرچه با کتمان واقع قضیه و اعلام اینکه شغل وی دانشجو است در صورتی که در واقع دارای مدرک دیپلم هم نبوده است مرتکب اظهار خلاف واقع شده است لیکن مجرد کتمان واقع و اظهار خلاف واقع مجوز فسخ نکاح نمی باشد زیرا تدلیس مجوز فسخ نکاح از نظر شرعی و قانونی در صورتی محقق می شود که عاقد و مجری صیغه عقد نکاح دانشجو بودن را در ضمن عقد نکاح لفظا شرط نماید و یا در عقد نکاح دانشجو بودن را به صورت وصف ذکر کند و یا عقد را مبتنیا بر آن جاری نماید و در موضوع پرونده همان طور که دادگاه اشاره نموده هیچ یک از آن ها واقع نشده است لذا با فرجام خواهی موافقت نمی شود و ضمن ابرام دادنامه فرجام خواسته پرونده طبق ماده ۳۹۶ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب جهت اقدام مقتضی به دادگاه اعاده می گردد.

رئیس شعبه ۲۶ دیوان عالی کشور مستشار

انصاری افشاری