رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور درباره شرط تعیین تکلیف حقوق مالی زوجه در دعوای طلاق

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور شماره ۹۳۰۹۹۷۰۹۰۶۸۰۱۰۹۳
شماره دادنامه۹۳۰۹۹۷۰۹۰۶۸۰۱۰۹۳
تاریخ دادنامه۱۳۹۳/۱۰/۳۰
نوع رأیرأی شعبه
نوع مرجعشعبه دیوان عالی کشور
شعبهشعبه ۸ دیوانعالی کشور
گروه رأیرای حقوقی
موضوعشرط تعیین تکلیف حقوق مالی زوجه در دعوای طلاق
قاضیحسن عباسیان
کریمپور نطنزی

رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور درباره شرط تعیین تکلیف حقوق مالی زوجه در دعوای طلاق: در مواردی که زوجه متقاضی طلاق بوده و به خواسته ایشان حکم طلاق صادر گردیده است، ورود دادگاه نسبت به مسائل و حقوق مالی زوجه؛ از حدود خواسته مطروحه تجاوز داشته و هرگونه اتخاذ تصمیم در خصوص آن مغایر با موازین قانونی محسوب است. و اتخاذ تصمیم در مورد امور مالی، منحصرا در دعوی طلاق به خواسته زوج قابل اعمال و اجرا خواهد بود.

رأی خلاصه جریان پرونده

خانم ف.گ. در تاریخ ۱۳۹۲/۱۰/۱۴ دادخواستی به طرفیت همسرش آقای م.د. به خواسته طلاق تقدیم نموده که شعبه دوم دادگاه عمومی ازنا تحت پرونده شماره ۵۱۸/۹۲ عهده دار رسیدگی شده است. خواهان در دادخواست تقدیمی توضیح داده که به موجب سند ازدواج شماره ۳۰۸۱۱ مورخ ۱۳۹۲/۴/۱۸ دفتر ازدواج شماره... حوزه ثبتی دورود با صداقیه ۱۲۴ سکه بهار آزادی به عقد دائمی و رسمی خوانده درآمده ام. زوج مردی است ناسازگار که با انجام کارهای غیرمعمول و رفتارهای نامناسب تکدر خاطرم را فراهم ساخته و باعث سلب آسایش بنده گردیده است. چون اقدامات مسالمت آمیز جهت اصلاح رفتار وی نتیجه ای نداشته تقاضای رسیدگی و صدور حکم طلاق دارم. مرکز مشاوره خانواده در گزارش مورخ ۱۳۹۲/۱۰/۷ اعلام نموده که طی ۱۵ جلسه مشاوره خانواده که چهار جلسه آن مواجهه بوده عدم تفاهم و ناسازگاری زوجین محرز گردیده است. اولین جلسه رسیدگی دادگاه به تاریخ ۱۳۹۲/۱۱/۹ با حضور زوجین تشکیل می گردد خواهان مطالب خود را به شرح دادخواست تقدیمی اعلام و اضافه می نماید علت طلاق ناسازگاری زوج می باشد اگر زوج قول بدهد که بددلی خود را کنار بگذارد و اخلاقش را خوب کند حاضرم با وی زندگی نمایم اکنون مدت چهار ماه است که قهر کرده ام و در دوران عقد بسر می بریم و هنوز عروسی نکرده ایم. خوانده قبلا ازدواج کرده بود و همسر قبلی خود را طلاق داده است. خوانده در مقام دفاع اظهار می دارد اگر خواهان گواهی سلامت بیاورد حاضرم با وی زندگی نمایم. خواهان باید تعهد بدهد که حجاب خود را حفظ کند و با نامحرم دست ندهد. حاضر به طلاق وی نیستم. دادگاه زوجه را برای آزمایش بکارت به پزشکی قانونی معرفی می نماید. پاسخ مورخ ۱۳۹۲/۱۲/۶ مرجع مذکور حاکی از این است که از زوجه معاینه به عمل آمده پرده بکارت از نوع حلقوی و قابل اتساع و دارای ساییدگی در ناحیه ۴ و ۵ می باشد که مدخوله محسوب می گردد. جلسه بعدی رسیدگی دادگاه به تاریخ ۱۳۹۳/۱/۲۷ با حضور زوجین تشکیل می گردد. خواهان خواسته خود را تکرار می نماید و اضافه می نماید که زوج بددل می باشد و از ابتدای ازدواج تاکنون دروغ گفته است و ازدواج مجدد کرده است و گاهی غش می کند و زن اول خود را با آب جوش سوزانده است که برای وی دیه صادر شده است و زن اول خود را طلاق داده است در صورت طلاق کلیه حقوق مالی خود را می خواهم. در تاریخ ۱۳۹۲/۴/۱۸ عقد کردیم ولی جشن عروسی نگرفته ایم زندگی مشترک خود را شروع نکرده ایم و فرزند مشترکی نداریم. به من نگفته بودند که چشم زوج مصنوعی است ولی اکنون متوجه شده ام که چشم وی مصنوعی می باشد. به من گفتند فقط انگشت پای وی در حین کارگری قطع شده است درحالی که پای وی انگشت ندارد و از قسمت برآمدگی پا قطع شده است. خوانده می گوید حاضر به طلاق نیستم. بابت مهریه اش پولی ندارم که بپردازم. زوجه باکره نیست و خودش و مادرش خبر دارند که زوجه با دیگری رابطه داشته است و بعد از عقد حدود ده روز که گذشت متوجه رابطه خواهان با وی شدم. همسرم با فردی مشهور به ع.م. رابطه نامشروع داشته است و با دامادشان زانو به زانو می نشیند و صدای ضبط شده ع.م. و پیام های وی را دارم. در داخل چشم چپم لنز وجود دارد و حدود پنج درصد از جهت بینائی با هم اختلاف دارد. پای من در هنگام جوشکاری در تجریش صدمه دید و تا برآمدگی پایم را از دست دادم. به خواهان گفته بودم و بدون اجازه وی ازدواج نکرده ام و البته قبل از ازدواج با خواهان نیز ازدواج کرده بودم. قبل از عقد کردن خواهان به خواستگاری یک زن دیگر رفته بودم ولی بعد از ازدواج با خواهان سراغ زن دیگری نرفته ام. دادگاه به منظور تعیین حقوق مالی زوجه مبادرت به صدور قرار ارجاع امر به کارشناسی نموده است. کارشناس منتخب در نظریه مورخ ۱۳۹۳/۳/۱۷ بابت نفقه معوقه سال ۹۲ مبلغ ۳۲۵ هزار تومان و بابت نفقه سال ۹۳ مبلغ ۳۲۵ هزار تومان و بابت نفقه ایام عده مبلغ ۵۰۰ هزار تومان و بابت نحله نیز مبلغ ۳۵۰ هزار تومان تعیین نموده است. در این مرحله دادگاه مبادرت به صدور قرار ارجاع امر به داوری نموده که پس از تعیین داوران و طی تشریفات، نظر آنان که مفادا حکایت از عدم توفیق در برقراری صلح و سازش بین زوجین دارد، ارائه می شود. دادگاه ختم دادرسی را اعلام و با توجه به محتویات پرونده و اظهارات طرفین و احراز رابطه زوجیت و اینکه مساعی دادگاه و داوران در جهت ایجاد صلح و سازش مفید و مؤثر واقع نگردیده و زوجه با اشاره به ناسازگاری و بدبینی زوج و مصنوعی بودن چشم زوج و ناقص بودن پای وی و اینکه زوج همسر قبلی داشته و وی را با آب جوش سوزانده و او را طلاق داده و در دوران عقد بسر می برند و مراسم عروسی برگزار نشده خواستار طلاق گردیده و خوانده در مقام دفاع خواستار ارائه گواهی سلامت از ناحیه زوجه شده و مدعی گردیده زوجه رابطه نامشروع دارد درمجموع ادعای خواهان را وارد دانسته و طی دادنامه شماره ۴۸۵ مورخ ۱۳۹۳/۵/۲۹ مستندا به مواد ۲۴ تا ۳۴ قانون حمایت خانواده و مواد ۱۱۴۳ و ۱۱۵۰ و ۱۱۵۱ و ۱۱۵۵ قانون مدنی، گواهی عدم امکان سازش صادر و حکم به الزام زوج به طلاق زوجه صادر می نماید. با توجه به اقرار زوجه مبنی بر اینکه در دوران عقد می باشند و عروسی نکرده اند و با زوج رابطه نزدیکی و جنسی نداشته زوج باید نصف مهریه را به زوجه بپردازد. نفقه ایام عده تعیین نمی گردد. بابت نفقه معوقه و مبلغ نحله جمعا یک میلیون تومان به زوجه بپردازد. نوع طلاق بائن غیرمدخوله است. اعتبار حکم طلاق شش ماه از تاریخ قطعیت است پس از ابلاغ این رأی به زوج، نامبرده مبادرت به تجدیدنظرخواهی نموده و در لایحه خود توضیح داده که در سال ۸۹ یک ازدواج ناموفق با خانم ف.ب. داشتم که در سال ۹۱ وی را طلاق دادم و زوجه و خانواده اش کاملا در جریان امر قرار داشتند. زیرا همسایه روبروی ما در یک روستا می باشند و حتی از نقص عضو من نیز اطلاع داشتند چشم چپ بر اثر تیر و کمان در سال ۷۵ صدمه دید و پای راستم در حادثه کارگری در سال ۹۰ قطع شده است و حتی خانواده زوجه به ملاقات من در بیمارستان و خانه آمدند. تا اینکه در ۱۳۹۲/۴/۱۸ با خواهان ازدواج کردم ولی از نیت شوم ایشان که قصد کلاهبرداری و مال اندوزی و اخاذی داشت باخبر نبودم. بعد از بیرون آمدن از محضر بنای ناسازگاری گذاشت و مهریه اش را می خواست. درحالی که نه سواد کامل دارم نه پس انداز و نه خانه و هیچ درآمدی ندارم و قادر به پرداخت مهریه نمی باشم. زوجه شماره تلفن مرا به مردهای غریبه داده که نسبت به بنده فحاشی و تهدید داشته اند، دایی زوجه این فحش ها را شنیده است. این شخص گردن کلفت بددهن پسرخاله ایشان آقای س.م. بوده است. با توجه به اینکه عروسی نکرده ام هیچ درخواستی مبنی بر تمکین نداشته و نفقه را نمی پذیرم شعبه پنجم دادگاه تجدیدنظر استان لرستان به موضوع رسیدگی و تجدیدنظرخواهی زوج نسبت به دادنامه شماره ۴۸۵ مورخ ۱۳۹۳/۵/۲۹ شعبه دوم دادگاه عمومی ازنا را وارد ندانسته و توضیح داده که گرچه تجدیدنظرخواه در دادگاه بدوی یک بار اعلام کرده حاضر به طلاق نیست ولی در دادخواست تجدیدنظرخواهی و نظریه داور که یک نفر داور برای زوجین بوده نسبت به طلاق اعتراض نکرده با صدور حکم طلاق مخالفتی ننموده معلوم می شود نامبرده با طلاق موافق است و طلاق به صورت توافقی رخ داده فقط اعتراض زوج نسبت به پرداخت مهریه است که در این مورد دادگاه بدوی تقاضا یا مطلبی بیان نکرده است بنابراین اعتراض زوج قانونی نبوده النهایه در مورد مهریه می تواند تقاضای اعسار نماید تا به صورت قانونی در دادگاه صالح رسیدگی شود فلذا طی دادنامه شماره ۶۳۴ مورخ ۱۳۹۳/۸/۶ رأی تجدیدنظرخواسته را تأیید نموده است. این رأی در تاریخ ۱۳۹۳/۹/۲ به زوجه ابلاغ گردیده و نامبرده ظرف مهلت مقرر قانونی، اعتراض و دادخواست فرجامی خود را نسبت به دادنامه اخیر تقدیم نموده که پس از ثبت و تبادل لوایح جهت رسیدگی به این شعبه ارجاع شده است. گزارش پرونده و لایحه فرجامی هنگام شور قرائت می شود.

رأی شعبه دیوان عالی کشور

فرجام خواهی خانم ف.گ. نسبت به دادنامه شماره ۶۳۴ مورخ ۱۳۹۳/۸/۶ شعبه پنجم دادگاه تجدیدنظر استان لرستان که در مقام تأیید دادنامه شماره ۴۸۵ مورخ ۱۳۹۳/۵/۲۹ شعبه دوم دادگاه عمومی ازنا اصدار گردیده و متضمن حکم طلاق به خواسته زوجه فرجام خواه است وارد و موجه به نظر نمی رسد، زیرا زوجه در دادخواست تقدیمی و مراحل دادرسی و لوایح ارائه شده با اشاره به سوء رفتار زوج و بدبینی وی و ناسازگاری و اینکه همسر قبلی خود را پس از سوزاندن با آب جوش طلاق داده و در دوران عقد به سر می برند و هنوز عروسی نکرده اند و زوج از ناحیه چشم و پا نقص عضو دارد خواستار طلاق گردیده و محکمه با توجه به محتویات پرونده و اظهارات و مدافعات طرفین و اخذ نظریه داوران ادعای خواهان را وارد دانسته و مبادرت به صدور حکم طلاق با شرایط مندرج در رأی نموده است. در این رأی توضیح داده شده که زوج باید نصف مهریه را به زوجه بپردازد، زوجه نفقه ایام عده ندارد. زوج بابت نفقه معوقه زوجه و نحله مبلغ یک میلیون تومان بپردازد. در مرحله تجدیدنظر با این توضیح که زوج اعتراضی به طلاق ندارد و فقط نسبت به مهریه معترض است و در رأی بدوی تقاضا یا مطلبی در مورد مهریه مطرح نشده و زوج می تواند تقاضای اعسار نماید تا در دادگاه صالح رسیدگی شود رأی تجدیدنظرخواسته را تأیید نموده است. که بر این تشخیص و استنباط دادگاه تجدیدنظر خدشه و خللی وارد نگردیده است عمده اعتراض زوجه فرجام خواه پیرامون مهریه می باشد به نحوی که اعلام نموده خواستار مطالبه مهریه ام می باشم و در حکم صادره اشاره ای در خصوص نحوه پرداخت مهریه توسط زوج نشده و این درحالی است که مهریه جزو حقوق مسلم بنده بوده و در مراحل دادرسی مهریه ام را بذل ننموده ام که این اعتراض وارد و موجه نیست زیرا زوجه فرجام خواه متقاضی طلاق بوده و به خواسته ایشان حکم طلاق صادر گردیده است و در این گونه موارد ورود دادگاه نسبت به مسائل و حقوق مالی زوجه از حدود خواسته مطروحه تجاوز داشته و هرگونه اتخاذ تصمیم در خصوص آن مغایر با موازین قانونی محسوب و اساسا خصوص مورد از شمول حکم مقرر در ماده ۲۹ قانون حمایت خانواده که منحصرا در دعوی طلاق به خواسته زوج قابل اعمال و اجرا خواهد بود خارج می باشد ازاین رو اتخاذ تصمیم دادگاه بدوی راجع به حقوق مالی زوجه فرجام خواه فاقد وجاهت بوده النهایه چون این امر مورد اعتراض زوج فرجام خوانده قرار نگرفته و عدم اعتراض وی در خصوص مورد محمول بر موافقت و رضایت وی به پرداخت حقوق معینه در حق زوجه فرجام خواه خواهد بود لذا این مرجع در خصوص این ایراد وارده مواجه با تکلیفی نمی باشد مضافا به اینکه در آراء بدوی و فرجام خواسته راجع به بذل تمام یا قسمتی از مهریه از ناحیه زوجه فرجام خوانده هیچ اشاره ای به عمل نیامده و حتی بر استحقاق زوجه فرجام خواه بر نصف مهریه استحقاقی وی تأکید شده است و عدم اتخاذ تصمیم در خصوص نحوه پرداخت مهریه استحقاقی ایشان خدشه ای بر دادنامه فرجام خواسته وارد نمی سازد بنابراین دادنامه فرجام خواسته در حدود اعتراضات مطروحه از ناحیه زوجه فرجام خواه فاقد ایراد و اشکال مستوجب نقض بوده فلذا ضمن رد اعتراض مطروحه مستندا به ماده ۳۷۰ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی دادنامه فرجام خواسته نتیجتا ابرام می گردد.

رئیس و مستشار شعبه ۸ دیوان عالی کشور

عباسیان- کریم پور نطنزی