رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور درباره قلمرو اختیار دادگاه در اصلاح رأی

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور شماره ۹۲۰۹۹۷۰۹۰۷۲۰۱۳۵۵
شماره دادنامه۹۲۰۹۹۷۰۹۰۷۲۰۱۳۵۵
تاریخ دادنامه۱۳۹۲/۱۲/۱۹
نوع رأیرأی شعبه
نوع مرجعشعبه دیوان عالی کشور
شعبهشعبه ۱۲ دیوانعالی کشور
گروه رأیرای حقوقی
موضوعقلمرو اختیار دادگاه در اصلاح رأی
قاضیقدرت اله طیبی
حیدری

رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور درباره قلمرو اختیار دادگاه در اصلاح رأی: درصورتی که ذیل رأی دادگاه قابلیت فرجام خواهی آن ذکر نشود، مورد از مصادیق اصلاح رأی توسط دادگاه نیست بلکه عدم ذکر قابلیت فرجام خواهی در رأی دادگاه مانع از پذیرش و استماع دادخواست فرجامی نخواهد بود.

رأی خلاصه جریان پرونده

در تاریخ ۹/۶/۱۳۸۹ خانم ح.ر. با وکالت آقای ح.الف. کارآموز وکالت دادخواستی به خواسته اثبات رابطه زوجیت موقت و سپس تقاضای مطالبه مهریه به میزان ۱۵۰ عدد سکه تمام بهار آزادی با احتساب کلیه خسارات قانونی به طرفیت آقای ع.ق. تقدیم و توضیح می دهد موکله در تاریخ ۱۴/۷/۱۳۷۸ به مدت ۶ ماه به عقد موقت خوانده درآمده پس از اتمام مدت عقد نکاح مجددا مشارالیها ۹۰ ساله به عقد غیر دائم خوانده درآمده ولی نامبرده حق وحقوق قانونی موکله را پرداخت ننموده لذا با تقدیم دادخواست تقاضای صدور حکم به اثبات رابطه زوجیت موقت موکله با خوانده و به استناد مواد ۱۰۸۲ قانون مدنی و ۵۱۵-۵۱۹ قانون آیین دادرسی مدنی می شود لازم به توضیح است که وکالت نامه تقدیمی با مهر ح.ق. وکیل رسمی دادگستری ممهور شده و آقای ع.ز. وکیل پایه یک دادگستری با مهر وکالت نامه یادشده را تصدیق می کند و دادخواست تقدیمی بانام آقای ح.ق. وکیل رسمی دادگستری امضاء می گردد دادگاه در تاریخ ۱۱/۷/۱۳۸۹ با حضور وکیل خواهان و خوانده تشکیل جلسه می دهد وکیل مذکور خواسته موکل خود را تکرار و اظهار می دارد زوجین دارای یک فرزند پسر حدود ۱۰ ساله می باشند - خوانده اظهار می دارد در سال ۱۳۷۸ خواهان را صیغه کردم اصل صیغه نامه در اختیار زوجه بوده و صیغه نامه ۹۹ ساله هم دست خودش بوده است چون خانم ر. بچه دار نشده بود باهم توافق کردیم و من تمام حق وحقوق شش ماهه اول او را دادم و دو روز مانده که ۶ ماهه اول تمام شود مجددا او را ۹۹ ساله طبق قرارداد دیگری صیغه کردم و حقوق مدت شش ماه اول بین ما تسویه شد و من از آن بابت بدهی ندارم فتوکپی صیغه نامه ۹۹ ساله الآن در دست من است و آن را به دادگاه ارائه می نمایم یک فرزند مشترک بنام پ. داریم که مربوط به نکاح موقت دوم می باشد و فتوکپی شناسنامه او را ارائه می دهم وکیل خواهان اظهار می دارد از بابت صیغه نامه اول موکل ۵۰ عدد سکه و هفت میلیون و پانصد هزار تومان را دریافت نکرده است لذا خواسته خود را به پانزده میلیون تومان و پنجاه عدد سکه تمام بهار آزادی و هفت میلیون و پانصد هزار تومان افزایش و تغییر می دهم دادگاه در تاریخ ۱۶/۸/۱۳۸۹ با حضور وکیل خواهان و خوانده تشکیل جلسه داده و باملاحظه نامه مورخ ۱۵/۷/۸۹ آقای ح.پ. سردفتر رسمی ازدواج. . . و طلاق. . . حوزه ثبتی قوچان و استعلام تلفنی از نامبرده از سوی دادگاه و استماع اظهارات طرفین در مورد نحوه وقوع عقدهای نکاح موقت پایان دادرسی را اعلام و طی رأی شماره ۶۵۶-۱۶/۸/۱۳۸۹ با شرح دعوای خواهان دعوای مطروحه را با توجه به محتویات پرونده و مدافعات خوانده و خصوصا صیغه نامه مورخ ۱۲/۷/۱۳۷۸ که صحت و اصالت آن برای دادگاه محرز گردید و ضمن آن زوجه اقرار به دریافت کلیه حقوق مالی خودکرده است غیرثابت تشخیص و حکم به بیحقی خواهان را صادر و اعلام می دارد پس از ابلاغ رأی آقای ح.الف. به وکالت از طرف خانم ح.ر. نسبت به آن تجدیدنظرخواهی می کند شعبه سیزدهم دادگاه تجدیدنظر استان مازندران در تاریخ ۴/۵/۱۳۹۰ با حضور خواهان و وکیل او تشکیل جلسه داده و پس از استماع اظهارات آنان با تجدید وقت دادرسی طرفین را برای اخذ توضیح در اطراف عقد منقطع و دوام آن و میزان مهریه و معرفی عاقد (آقای پ.) دعوت به دادرسی می کند دادگاه در تاریخ ۱/۹/۱۳۹۰ با حضور تجدیدنظرخواه و وکیل او و تجدیدنظر خوانده تشکیل جلسه داده تجدیدنظرخواه اظهار داشت از تجدیدنظر خوانده در خصوص سند موقت ارائه شده سؤال شود آیا سند موقت ارائه شده از ناحیه ایشان متضمن امضاء من است یا خیر - تجدیدنظر خوانده اظهار می دارد (ما دو روز مانده به اتمام مدت شش ماه مجددا رفتیم به قوچان صیغه ۹۰ ساله کردیم و مهریه در آن پنج عدد سکه بهار آزادی تعیین شد عقدنامه به امضاء زوجه نرسیده است اما در دفتر ازدواج آنجا باهم توافق کردیم که پنج سکه مهریه باشد و اصل عقدنامه در آتش سوزی سوخته است و تأییدیه را یک سال و نیم دو سال قبل گرفته ایم که اصل آن هم سوخته است و دوست خودش بوده است عاقد را نمی شناسم شما مجددا نامه بدهید و او را احضار کنید تا او را بیاورم) صیغه را یک شخص روحانی که نامش را نمی شناسم ولی نزد آقای الف.پ. محضردار بوده است آدرس او قوچان بازار مشهد می باشد ضمنا مهریه صیغه شش ماهه به هنگام تنظیم صیغه ۹۰ ساله را نقدا گرفته است و این موضوع در حضور پ. بوده است مهریه هفت میلیون و پانصد هزار تومان و پنجاه عدد سکه بهار آزادی را یکجا گرفته است دادگاه پس از استماع اظهارات وکیل زوجه و توضیحات لازم استماع اظهارات آقای الف.پ. را ضروری تشخیص دانسته و با هماهنگی لازم سردفتر مذکور به تجدیدنظرخواه متذکر می شود عاقد را به دادگاه معرفی نماید زوج طی لایحه تقدیمی به دادگاه اعلام می کند شناسایی عاقد در توان او نیست و از دادگاه تقاضا می کند تا از زوجه بخواهد عاقد را معرفی نماید دادگاه در تاریخ ۱۴/۱۲/۹۰ قرار استماع گواهی گواهان را صادر می کند دادگاه در تاریخ ۱۵/۶/۱۳۹۱ با حضور تجدیدنظرخواه و وکیل او تشکیل جلسه می دهد و در اوراق جداگانه از آقایان ی.ر. و ح.ر. تحقیق می کند آنان در خصوص ازدواج های موقت اول و دوم و مقدار تقریبی مهریه را به طور حدس بیان می کنند سرانجام دادگاه پایان رسیدگی را اعلام و طی رأی شماره ۱۱۱۱-۱۳/۱۰/۱۳۹۱ با شرح دعوای زوجه و انعکاس اظهارات طرفین دعوا و گواهی گواهان و استدلال می کند با توجه اشتغال ذمه زوج در مورد مهریه و برای پذیرش دفاع نامبرده در مورد عدم بدهی نسبت به آن براساس مقررات برائت یقینی ذمه زوج باید احراز شود که در پرونده باوجود ذمه یقینی زوج، این امر برای دادگاه احراز نشده است لذا دعوای تجدیدنظرخواه را وارد دانسته، ضمن نقض رأی دادگاه بدوی مستندا به مواد ۱۱۰۲-۱۰۸۲ قانون مدنی و مواد ۱۹۸ و ۵۱۵ و ۵۱۹ قانون آیین دادرسی مدنی حکم بر اثبات زوجیت فی مابین طرفین و محکومیت تجدیدنظر خوانده به پرداخت تعداد ۵۰ عدد سکه بهار آزادی و هفت میلیون و پانصد هزار تومان مهریه بابت عقدنامه اولی و پرداخت مبلغ پانزده میلیون تومان بابت مهریه عقدنامه دوم و همچنین پرداخت هزینه های دادرسی و حق الوکاله که در اجرای احکام محاسبه خواهد شد، در حق تجدیدنظرخواه صادر و اعلام می دارد حسب گواهی مورخ ۲۰/۱۲/۱۳۹۱ اداره ابلاغ مشهد اعلام می شود رأی در تاریخ ۲۵/۱۱/۱۳۹۱ به آقای ر. پسر مخاطب ابلاغ شده و در تاریخ ۳۰/۱۱/۱۳۹۱ به همراه گزارش مأمور عینا اعاده شده است در ذیل گزارش مذکور با قلم قرمز عنوان می شود (( گواهی ابلاغ دادنامه شماره ۶۶۰۱۱۱۱/۵/۹۱۰۹۹۷-۱۳/۱۰/۱۳۹۱ برابر ماده ۶۰ ق.آ.د.م. به آقای ر. پسر تجدیدنظرخواه ابلاغ شد)) در تاریخ ۲۶/۱۲/۱۳۹۱ آقای ع.ق. نسبت به رأی شماره ۱۱۱۱-۱۳/۱۰/۱۳۹۱ فرجام خواهی می کند که پرونده پس از تبادل لوایح و پاسخ وکیل فرجام خوانده به دیوان عالی کشور ارسال و برای رسیدگی به این شعبه ارجاع می گردد مشروح مفاد لوایح طرفین به هنگام شور قرائت می شود. این شعبه طی تصمیم شماره ۶۲۰-۲۷/۶/۱۳۹۲ پرونده به شرح ذیل جهت اتخاذ تصمیم شایسته به شعبه سیزدهم دادگاه تجدیدنظر استان مازندران ارسال می نماید: تصمیم شعبه ; حسب مندرجات پرونده دادنامه شماره ۱۱۱۱-۱۳/۱۰/۱۳۹۱ شعبه سیزدهم دادگاه تجدیدنظر استان مازندران در تاریخ ۲۹/۱۱/۱۳۹۱ به آقای ع.ق. ابلاغ شده - نامبرده در تاریخ ۲۶/۱۲/۱۳۹۱ نسبت به آن فرجام خواهی می کند لذا مستندا به ماده ۳۹۷ قانون آیین دادرسی مدنی مصوب سال ۱۳۷۹ فرجام خواهی خارج از مهلت مقرر قانونی است لذا مستندا به قسمت اخیر ماده ۳۸۳ قانون مذکور پرونده جهت اتخاذ تصمیم شایسته به شعبه سیزدهم دادگاه تجدیدنظر استان مازندران ارسال می گردد. پس از وصول پرونده به شعبه سیزدهم دادگاه تجدیدنظر استان مازندران شعبه مذکور طی رأی شماره ۸۴۳- مورخ ۲۵/۷/۱۳۹۲ استدلال می کند رأی شماره ۱۱۱۱-۱۳/۱۰/۱۳۹۱ صادره از شعبه سیزدهم دادگاه تجدیدنظر استان مازندران، نظر به اینکه دادنامه مرقوم در تاریخ ۲۹/۱۱/۱۳۹۱ به آقای ع.ق. ابلاغ گردیده و نامبرده در تاریخ ۲۶/۱۲/۱۳۹۱ مبادرت به فرجام خواهی نموده ازاین رو دادخواست فرجامی در مهلت مقرر قانونی تسلیم نگشته علی هذا مستندا به قسمت اخیر ماده ۳۸۳ قانون آیین دادرسی مدنی (مصوب سال ۱۳۷۹) قرار رد دادخواست فرجامی را صادر و اعلام می دارد و توضیح می دهد قرار صادره ظرف ۲۰ روز پس از رؤیت قابل شکایت در دیوان عالی کشور است رأی مذکور در تاریخ ۸/۸/۱۳۹۲ از طریق زندان بابل به آقای ع.ق. ابلاغ می گردد مشارالیه طی لایحه ثبت شده به شماره ۰۰۷۸۶-۹/۸/۱۳۹۲ از طریق زندان به شعبه سیزدهم دادگاه تجدیدنظر استان مازندران اعلام می کند در آخر رأی شماره ۱۱۱۱-۱۳/۱۰/۱۳۹۱ آن شعبه قیدشده رأی قطعی می باشد اگرچه رأی در تاریخ ۲۹/۱۱/۹۱ به اینجانب ابلاغ شده و اعتراض در تاریخ ۱۰/۱۲/۹۱ ثبت دفتر آن دادگاه شده است چون رأی مرقوم قطعی نبوده و قابلیت رسیدگی فرجامی را داشته است لذا اینجانب دارای اختیار فرجام خواهی بودم و تقاضای اصلاح رأی شماره ۱۱۱۱-۱۳/۱۰/۱۳۹۱ را می نمایم آقای س.ح. وکیل پایه یک مرکز امور مشاوران حقوقی قوه قضائیه با تقدیم وکالت نامه خود را وکیل آقای ع.ق. معرفی می نماید و گواهی بیمارستان س. شبکه بهداشت و درمان تربت جام مورد بیماری آقای ع.ق. را به مدت ۴ روز از تاریخ ۱۱/۱۰/۱۳۹۱ تا ۱۴/۱۰/۱۳۹۱ و نامه سردفتر ازدواج و طلاق شماره. . . و. . . حوزه قضایی قوچان که در تاریخ ۱۱/۸/۱۳۹۲ صادرشده را تقدیم دادگاه می کند شعبه سیزدهم دادگاه تجدیدنظر استان مازندران طی رأی شماره ۹۲۶-۲۵/۸/۱۳۹۲- توضیح می دهد دادنامه شماره ۱۱۱۱-۱۳/۱۰/۱۳۹۱ این شعبه (فرجام خواهی) از قلم افتاده و قید اینکه رأی صادره قطعی است مبتنی بر اشتباه بوده از آن حیث که اثبات زوجیت قابلیت رسیدگی فرجامی دارد علی هذا درخواست متقاضی قابلیت اجابت داشته و با استناد به مواد ۳۶۱-۳۰۹ قانون آیین دادرسی مدنی با اصلاح دادنامه مرقوم از جهت اینکه در نوشتن رأی دادگاه سهو قلم رخ داده و بجای اینکه ظرف ۲۰ روز قابل فرجام خواهی در دیوان عالی کشور قطعی نگاشته شده است ازاین رو دادگاه مبادرت به صدور رأی اصلاحی می نماید رأی تصحیحی به طرفین ابلاغ و رأی اصلی به اعتبار رأی اصلاحی مناط اعتبار است رأی مذکور در تاریخ ۱۷/۹/۱۳۹۲ به آقای م.ح. وکیل آقای ع.ق. ابلاغ و نامبرده به وکالت از سوی آقای ق. در تاریخ ۲۶/۹/۱۳۹۲ نسبت به رأی یادشده فرجام خواهی می کند آقای ح.ق. وکیل پایه یک دادگستری به وکالت از سوی خانم ح.ر. طی لایحه پیوست نسبت به پاسخ گوئی اقدام می نماید پرونده پس از وصول به دیوان عالی کشور برای رسیدگی به این شعبه ارجاع می گردد.

هیأت شعبه در تاریخ بالا تشکیل است پس از قرائت گزارش آقای قدرت اله طیبی عضو ممیز و اوراق پرونده مشاوره نموده چنین رأی می دهد:

رأی شعبه دیوان عالی کشور

اولا: حسب مندرجات پرونده چون از سوی آقای ع.ق. با وکالت آقای م.ح. نسبت به رأی شماره ۸۴۳-۲۵/۷/۱۳۹۲ شعبه سیزدهم دادگاه تجدیدنظر استان مازندران به استناد قسمت اخیر ماده ۳۸۳ قانون آیین دادرسی مدنی مصوب سال ۱۳۷۹ شکایتی نشده است لذا این شعبه با تکلیفی نسبت با آن مواجه نیست.

ثانیا : به استناد دلایل ذیل رأی اصلاحی شماره ۹۲۶-۲۵/۸/۱۳۹۲ شعبه سیزدهم دادگاه تجدیدنظر استان مازندران فاقد آثار بوده و قابل ترتیب اثر نمی باشد.

۱- تبصره ۳ ذیل ماده ۳۳۹ قانون آیین دادرسی مدنی مصوب سال ۱۳۷۹ مقرر می دارد دادگاه باید ذیل رأی خود قابل تجدیدنظر بودن یا نبودن رأی و مرجع تجدیدنظر آن را معین کند این امر مانع از آن نخواهد بود که اگر رأی دادگاه قابل تجدیدنظر بوده و دادگاه آن را قطعی اعلام کند هریک از طرفین درخواست تجدیدنظر نماید و براساس ماده ۳۵۶ قانون مذکور مقرراتی که در دادرسی بدوی رعایت می شود در مرحله تجدیدنظر نیز جاری است.

۲- حسب پرونده آقای ع.ق. نسبت به رأی شماره ۱۱۱۱-۱۳/۱۰/۱۳۹۱ طی شماره ثبت شده ۰۰۰۶۸-۲۶/۱۲/۱۳۹۱ به صراحت از آن فرجام خواهی نموده و ادعای بعدی نامبرده مبنی بر محروم شدن از حق فرجام خواهی فاقد دلیل می باشد.

۳- به استناد ماده ۳۶۰ قانون آیین دادرسی مدنی هرگاه در تنظیم و نوشتن رأی دادگاه تجدیدنظر سهو یا اشتباهی رخ دهد همان دادگاه با رعایت ماده ۳۰۹ آن را اصلاح خواهد کرد.

۴- ماده ۳۰۹ قانون آیین دادرسی مدنی مقرر می دارد ((هرگاه در تنظیم و نوشتن رأی دادگاه سهو قلم رخ دهد مثل از قلم افتادن کلمه ای یا زیادشدن آن، اشتباهی در محاسبه صورت گرفته باشد تا وقتی که از آن درخواست تجدیدنظر نشده دادگاه رأسا یا به درخواست ذی نفع رأی را تصحیح می نماید. . . )) با توجه به صراحت وحدت ملاک تبصره ۳ ماده ۳۳۹ قانون آیین دادرسی چنانچه رأی قابل فرجام از سوی دادگاه قطعی اعلام شود موجب اسقاط فرجام خواهی نخواهد شد مضافا به اینکه آقای ع.ق. نسبت به رأی شماره ۱۱۱۱-۱۳/۱۰/۱۳۹۱ شعبه سیزدهم فرجام خواهی نموده و حسب لایحه تقدیمی مشارالیه پذیرفته است رأی مذکور در تاریخ ۲۹/۱۱/۱۳۹۱ به وی ابلاغ شده و او در تاریخ ۱۰/۱۲/۱۳۹۱ نسبت به رأی مذکور اعتراض کرده و دادخواست فرجامی در تاریخ ۲۶/۱۲/۱۳۹۱ در شعبه سیزدهم دادگاه تجدیدنظر استان مازندران به ثبت رسیده است.

۵- اصلاح رأی به اصطلاح قطعی به قابل فرجام بودن آن نه اشتباه در محاسبه بوده و نه کلمه ای از قلم افتاده یا زیاد شده است و قانون گذار به استناد تبصره ۳ ماده ۳۳۹ قانون آیین دادرسی مدنی پیش بینی لازم را نموده است تا جلوی ادامه و اطاله دادرسی را گرفته باشد و این شعبه به لحاظ قابل فرجام بودن رأی نسبت به آن رسیدگی و تصمیم قانونی اتخاذ نموده است و از جهت مقررات وقتی شعبه دیوان عالی کشور با مراجعه به پرونده آن را قابل رسیدگی فرجام تشخیص دهد - آنگاه به سراغ مدت اعتراض رفته و چنانچه فرجام خواهی در مدت قانونی طرح شده یا نشده نسبت به آن با توجه به وضعیت پرونده اتخاذ تصمیم می نماید که حسب مندرجات پرونده به همین نهج اقدام گردید.

رئیس شعبه ۱۲ دیوان عالی کشور مستشار

طیبی حیدری