رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور درباره ماهیت نکاح موقت طولانی مدت
شماره دادنامه | ۹۴۰۹۹۷۰۹۰۶۱۰۰۰۹۳ |
---|---|
تاریخ دادنامه | ۱۳۹۴/۰۱/۲۳ |
نوع رأی | رأی شعبه |
نوع مرجع | شعبه دیوان عالی کشور |
شعبه | شعبه ۱ دیوانعالی کشور |
گروه رأی | رای حقوقی |
موضوع | ماهیت نکاح موقت طولانی مدت |
قاضی | عنایت حیاتی حسین اکبری |
رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور درباره ماهیت نکاح موقت طولانی مدت: ماهیت نکاح موقت طولانی مدت(۹۹ ساله) با ذکر اینکه عقد جاری شده در حکم دائم است ; تغییر نمی کند؛ بنابراین تابع احکام نکاح موقت است.
رأی خلاصه جریان پرونده
خانم ک.م. با وکالت خانم م. ش. دادخواستی به طرفیت آقای م. پ. به خواستۀ، تقاضای اثبات رجوع و اثبات زوجیت مجدد منضم به استشهادیه و درخواست استماع شهادت شهود و استعلام از دفترخانه مربوطه به دادگستری شهرستان نجف آباد تقدیم ومضمونا اظهار داشته در آبانماه سال ۱۳۹۱ خوانده از وی خواستگاری کرده تا به عقد ازدواج دائم درآورد و پس از مدتی به اجبار موکله را مجددا به دفترخانه ازدواج برده و او را وادار به امضاء ذیل طلاق نامه نموده و پس از گذشت چند روز با اظهار ندامت و پشیمانی از موکله خواسته به وی رجوع نماید و موکله به همراه پسرش به منزل خوانده رفته وشب را با وی سپری می کند و حسب اظهار موکله خوانده جملاتی عربی صیغۀ محرمیت عقد دائم را جاری می کند و موکله مهریۀ خود را صد سکه مطرح که مورد قبول آقای پ. واقع می گردد و از آن تاریخ موکله مکررا به منزل خوانده رفت وآمد دارند لذا تقاضای صدورحکم براثبات رجوع و اثبات زوجیت مجدد را دارد. پرونده به شعبۀ سوم دادگاه حقوقی ارجاع گردیده و دادگاه دستور داده طرفین و وکیل مربوطه دعوت شوند و خواهان گواهان خود را حاضر نماید. به درخواست وکیل خواهان پرینت مکالمات تلفنی خواهان و خوانده از مخابرات استعلام و ضمیمۀ سابقه می گردد. در تاریخ ۱۳۹۲/۵/۲ جلسۀ دادگاه صرفا با حضور وکیل خواهان و بدون حضور خوانده تشکیل گردیده و وکیل مطالب دادخواست را تکرار کرده وتماسهای مکرر تلفنی را یکی از دلایل رجوع عنوان می کند و ضمنا از دادگاه می خواهد تا از شهودی که حاضر کرده است جداگانه تحقیق شود تا رجوع مجدد اثبات گردد در ادامه وکیل جلسۀ دادگاه را ترک و بشرح اوراق جداگانه از شهود تعرفه شده تحقیق شده و آقای ق.ج اظهار داشته که اطلاع دارد که خواهان با خوانده عقد دائم نموده و مدتی با هم زندگی کرده سپس وی را طلاق داده ومجددا رجوع کرده وتاکنون با هم زندگی می کنند وآقای س. م. برادر خواهان و خانم ش.پ وخانم آ. ز. و آقای ن.ن، فرزند خانم ک. و خانم ر. خواهر خواهان همگی اظهارات آقای ق.ج را تکرار نموده اند و آقای ن.ن که پسر خواهان است اظهار داشته خودم پس از تماس تلفنی آقای پ. مادرم را به خانۀ وی بردم و از آن به بعد مادرم با ایشان زندگی می کند و در تاریخ ۱۳۹۲/۵/۷ دادگاه با اعلام ختم رسیدگی با استدلال به محتویات پرونده و اظهارات خواهان و وکیل وی و اظهارات گواهان و مطلعین مربوطه واستعلامهای معموله و عدم حضور خوانده در جلسۀ رسیدگی به استناد مواد ۱۰۶۲ و ۱۰۶۳ و ۱۱۴۹ قانون مدنی و مواد ۵۱۵ و ۵۱۹ قانون آئین دادرسی مدنی حکم براثبات رجوع وزوجیت مجدد درخصوص طرفین در مورد خوانده بصورت غیابی صادر می کند. آقای م. پ. در تاریخ ۱۳۹۲/۵/۲۹با تقدیم دادخواست از رای غیابی صادره واخواهی نموده ومضمونا وبه اختصار اعلام کرده هیچ گونه ابلاغیه به وی وخانواده اش نشده که بتواند در جلسۀ دادگاه حاضر واز خود دفاع نماید. خانم ک.م. حدود یکماه با عقد موقت همسر وی بوده سپس با توافق همدیگر عقد موقت را فسخ کرده اند زوجه حق وحقوق خود را بخشیده و او بقیۀ مدت را بذل نموده وهیچ رجوعی صورت نگرفته شهود تعرفه شده از طرف ایشان شهادت کذب داده اند، خانم ک. م. با تقدیم لایحه ای مضمونا اظهار کرده، زوج عمدا در جلسۀ دادگاه شرکت نکرده و ایشان از وی برای عقد دائم خواستگاری کرده بود ایشان با آبروی ش بازی کرده زیرا به قصد عقد دائم به خواستگاری وی پاسخ مثبت داده دارای داماد و پسر بزرگ بوده واگر به قصد ازدواج دائم نبوده قبول نمی کرد، روز عقد قرار بود سفره عقد انداخته شود او قبول نکرد فرزندان وی نیامدند و او نگران آنها بوده حواسش پرت شده ومتوجه نبوده وبعد از امضاء زوج بلافاصله عقدنامه در کیف خودش گذاشته و به او نشان نداده است مدت ۲۰ روزازاوسوءاستفاده کرده بعداز۲۰ روز بهانه هایش را شروع کرده در حالیکه او اصلا نمی داند صیغه چیست لذا تقاضای رسیدگی نموده است در تاریخ ۱۳۹۲/۷/۲۹ جلسۀ شعبۀ سوم دادگاه با شرکت طرفین و وکلای آنان تشکیل گردید، ووکیل واخوانده مضمونا بیان کرده موکل وی تقاضای ثبت واقعه رجوع کرده با توجه به استشهادیه، شهادت شهود واستعلام پرینت تلفن در صورت لزوم ادای سوگند از طرف موکل تقاضای رسیدگی دارد وسند نکاحیه مورد مطالبۀ دادگاه توسط آقای پ. به محض وقوع عقد در دفترخانه و پس از امضای موکل اخذ ونزد موکل هیچ مدرکی موجود نیست لذا در صورت لزوم از دفترخانه استعلام شود، در مورد واخواهی آقای پ. ایشان از جریان دادگاه مطلع بوده وعمدا حضور نیافته ایشان بدوا از موکله وی برای ازدواج دائم خواستگاری کرده و پس از جاری شدن عقد مدتی بعد به اجبار موکله را به همان دفترخانه برده وطلاق داده وبعد از مدتی مجددا تماس گرفته و از موکله خواسته تا به منزل وی برود و او نیز به اتفاق پسرش به منزل آقای پ. رفته و به گفتۀ خودش شب را در منزل ایشان مانده و آقای پ. مجددا از موکله درخواست رجوع مجدد نموده است. در ادامه دادگاه از خانم ک. م. تحقیق نموده وایشان ضمن تکرار مطالب قبلی مضمونا عنوان کرده خواستۀ وی عقد دائم بوده واز سردفتر سئوال کرده و او گفته عقد دائم است وحتی دفترچه ای را امضاء کرده که بالای آن نوشته بود عقد دائم ولی همسرش آنرا داخل کیف خود گذاشت و بعد هم گفت ازدواج را بعد از یکماه محضری می کند ولی پس از بیست روز او را با گریه و زاری طلاق داد و بعد از طلاق اظهار پشیمانی کرده با حضور پسرم به نزد وی رفتیم من پیش او ماندم او رجوع کرد وکیل واخوانده هم در پاسخ مضمونا اظهار داشته دعوای خواهان دارای ایراد اساسی است ومنوط به وجود سندرسمی دال بر وقوع عقد است در حالیکه موضوع مورد اانکار موکل است وعقددائمی نبوده تا طلاقی اتفاق بیافتد و شهود تعرفه شده هیچکدام شاهد وقوع عقد دائم نبوده اند و از اظهارات ایشان نیز وقوع عقد دائم احراز نمی گردد. ونامۀ دفترخانه نیز مؤید وقوع عقد موقت است واظهارات خواهان مبنی بر وقوع عقددائم صحیح نیست و مدرکی ارائه نکرده است لذا تقاضای رد دعوی ایشان و نقض دادنامه را دارد. سپس دادگاه به دادگاههای اصفهان نیابت داده تا سردفتر مربوطه را دعوت و از وی درخصوص نوع عقد و وقوع طلاق یا بذل مدت تحقیق شود، متعاقبا آقای م. ر. (علی الظاهر سردفتر مورد بحث در پرونده) با تقدیم لایحه ای مضمونا اظهار داشته خانم ک. م. و آقای پ. به قصد ازدواج دائم آمده بودند وقتی متوجه شد، آقای پ. همسر دائم دارد ایشان صیغۀ عقد ۹۹ ساله خوانده و آقای پ. به ایشان گفته که که عقد دائم است و راجع به مهریه صحبتی نشد ولی آقای پ. به سردفتر گفته اند که مهریه ۵ عددسکه است وخانم م. به نیت عقد دائم محضر را ترک کرد و او تازه متوجه شده که آقای پ. او را به نیت عقد دائم به دفتر وی برده بوده ودقیقا ۲۰ روز بعد مجددا به دفتر وی مراجعه برای طلاق نموده اند در حالیکه خانم م. گریه می کرد وتلاش او برای منصرف کردن آقای پ. بی نتیجه بود، و خانم م. با گریه والتماس زیر سند را امضاء کرد. سپس توسط دادگاه از سردفتر به عنوان گواه تحقیق شد، وایشان مطالب مقیده در لایحۀ تقدیمی را تکرار کرده در تاریخ ۱۳۹۲/۱۲/۱۲ با حضور طرفین و وکلای آنان وسردفتر به عنوان شاهد جلسۀ دادگاه تشکیل گردید. خواهان ضمن تکرار مطالب قبلی مضمونا اظهار داشته از سردفتر شکایت کرده زیرا او فرق متعۀ ۹۹ ساله را با عقد دائم نمی دانسته و در مواجهۀ حضوری بین او وسردفتر گفته که وقتی دیدم نوشته ۹۹ ساله از سردفتر پرسیدم منظور چیست؟ و او گفت عقد دائم است من هم امضاء کردم و فقط گفته چون همسرم با برادران همسر قبلیش مشکل دارد و چون از همسر اولش جدا شده نمی خواهد برادران همسرش از عقد ما مطلع شوند و حتی پرسیدم آیا اسم من وارد شناسنامه شما شد همسرم گفت بعدا، شاهد اظهار می دارد مطالب همان است که گفته شد. من فقط گفتم صیغۀ ۹۹ ساله از نظر مراجع حکم دائم را دارد زوج نیز گفت همان طوری عمل کند که مشکل نداشته باشد و ایجاد دردسر نکند و کل این صحبت ها با حضور زوجین بیان شد و این که زوجه می گوید متوجه نشدم مورد تآیید نیست عقد را در حضورزوجین به زبان فارسی و عربی و با اخذ وکالت از طرفین جاری کردم. خواهان در پاسخ می گوید پس چرا موقع طلاق صیغۀ طلاق جاری نشد؟ من که از صیغه سردر نمی آورم که صیغه چیست و چه خوانده می شود، سردفتر (شاهد) در پاسخ اظهار می دارد من از زوجین پرسیدم که آیا به من وکالت می دهید که شما را به عقد نودونه ساله با مهریه که مشخص شده است به عقد یکدیگر درآورم و حتی طرفین بله گفتند دادگاه سؤال کرده آیا هنگام گرفتن وکالت مدت را نیز اعلام کردید. درپاسخ بیان شده خیر به این صورت می گویم که آیا به من وکالت می دهید که شما را به مدت معلوم و مهریه معلوم که توافق شده به عقد یکدیگر درآورم سپس در تاریخ ۱۳۹۲/۱۲/۱۳ دادگاه ضمن اعلام ختم رسیدگی با استدلال به اظهارات طرفین در جلسات دادرسی و شاهد تعرفه شدۀ واخواه علقه زوجیت دائم طرفین و به تبع آن طلاق و رجوع را محقق ندانسته وبا توجه به استناد و دلایل ابرازی واخواه و نیز اظهارات واخوانده در جلسۀ دادرسی مورخ ۱۳۹۲/۱۱/۱۲ مبنی بر این که خواهان هنگام امضاء سند نکاحیه عادی مشاهده کرده که نوشته شده ۹۹ ساله....صیغۀ عقد نکاح زوجین موقت بوده که با بذل مدت از طرف زوج. نکاح موقت منحل گردید، و برفرض آنکه حسب اظهارات واخوانده قصد وی امضاء عقددائم بوده است و نسبت به عقد نکاح موقت قاصد وعالم نبوده است، براساس قاعدۀ فقهی ماقصدلم یقع وماوقع لم یقصد اصلا عقدی منعقد نشده است، لذا واخواهی را وارد تشخیص داده و با نقض دادنامۀ واخواسته حکم به بطلان دعوی واخوانده صادر نموده است(درتاریخ ۱۳۹۲/۹/۷ قبل از صدور رای از آقای م. ر. در جلسۀ دادگاه تحقیق شده که ایشان ضمن تکرار مطالب قبلی مضمونا اظهار داشته زوجین در تاریخ ۱۳۹۱/۸/۱۸ به عقد موقت درآمدند وصیغۀ عقد موقت بین آنان جاری شده بود و در تاریخ ۱۳۹۱/۹/۹ زوجین به دفتر مراجعه و مابقی مدت را زوج بذل کرد و زوجه مهریه خود را بذل کرد وعقدنامه موقت فسخ شد و متعهد شدند که از تاریخ فوق به بعد مزاحمتی برای یکدیگر ایجاد نکنند- عضوممیز) رای صادره مورد تجدیدنظرخواهی وکیل خواهان اولیه واقع شده وخانم ک. م. باتقدیم دو فقره بالمباشره مطالب قبلی را تکرار کرده اند که عندالاقتضاء هنگام شور قرائت خواهد شد وادعا کرده اند که او را فریب داده اند و عاقد با زوج تبانی کرده است در تاریخ ۱۳۹۳/۵/۱۴ شعبۀ ۱۹ دادگاه تجدیدنظر استان اصفهان ختم دادرسی را اعلام ومضمونا با استدلال به اینکه اولا هرچند تجدیدنظر خواه با قصد ازدواج دائم به دفترخانه رفته ولی در دفترخانه ازدواج موقت جاری شده و ایشان از اینکه به صورت ۹۹ ساله جاری شده مطلع بوده است و ثانیا قصد ازدواج هم ازدواج موقت بوده وقبول بر ازدواج موقت کرده نه دائم و عقددائم بین طرفین محقق نشده است بلکه با پذیرش تجدیدنظرخواه صیغه به مدت ۹۹ سال عقد نکاح موقت منعقد گردیده است وحسب اقرار طرفین نکاح فیما بین منحل گردیده و مراجعه تجدیدنظرخواه به منزل زوج وداشتن مراوده رجوع تلقی نمی شود و رجوع مربوط به عقد دائم است برابر مساله۱۴ در قسمت گفتار در نکاح منقطع تحریرالوسیله بر زن منقطعه طلاق واقع نمی شود وتنها راه جدایی تمام شدن مدت یا بذل مدت باقیمانده نکاح توسط شوهر است و اگر بخشید دیگر حق رجوع ندارد وحسب مفاد ماده ۱۱۴۸ قانون مدنی حق رجوع در طلاق رجعی برای شوهر درمدت عده است و رجوع فقط مربوط به نکاح دائم است و در نکاح منقطع حق رجوع برای طرفین وجود ندارد لذا دادنامۀ معترض عنه را مطابق با موازین قانونی دانسته و به استناد ماده ۳۵۸ قانون آئین دادرسی دادگاههای عمومی وانقلاب در امور مدنی ضمن رد تجدیدنظرخواهی دادنامۀ تجدیدنظرخواسته را تأیید کرده است. دادنامۀ صادره از شعبۀ ۱۹ دادگاه تجدیدنظر استان اصفهان به شماره ۰۷۰۳-۹۳۰ مورد فرجام خواهی خانم ک. م. واقع ومضمونا بیان داشته به نیت ازدواج دائم به دفترخانه رفته و به عاقد اظهار کرده که قصد ازدواج دائم دارد و به قصد اینکه خطبه عقد دائم جاری شده امضاء کرده وفرجام خوانده بلافاصله دفترچه عقدنامه را در کیف خود گذاشته و به وی نشان نداده و پس از بیست روز به لحاظ اختلاف فیمابین و علیرغم میل باطنی خود مجبور به طلاق شده فرجامخوانده طی تماس تلفنی با وی اظهار ندامت و پشیمانی نموده وتقاضای رجوع نموده و ایشان به اتفاق پسرش به منزل فرجام خواه مراجعه وشب را نزد وی مانده و فرجام خوانده جملات عربی را بیان نموده و مهریه ای نیز تعیین گردیده لذا تقاضای رسیدگی و نقض دادنامه های واخواهی وتجدیدنظر را نموده است. پرونده پس از وصول به دیوانعالی کشور به این شعبه ارجاع گردیده است.(آقای پ. نیز با تقدیم لایحه ای مضمونا بیان کرده اثبات رجوع مستلزم این است که قبلا زوجیت و متعاقب آن طلاق به اثبات برسد و دیگر اینکه خانم ک.م. فردی باسواد و دارای روابط اجتماعی است وذیل عقدنامه موقت را امضاء نموده که مطابق قانون علیه امضاء کننده قابل استناد است و ایشان هیچ دلیلی بروقوع عقددائم ارائه ننموده وشهود وی هیچیک شاهد جاری شدن صیغۀ عقددائم نبوده اند و عاقد جاری کننده عقد وهمچنین شاهد بذل مدت دو مرتبه در دادگاه حاضر شده و صراحتا گفته که صیغه ۹۹ ساله با مهریه ۵ سکه طلا جاری شده است لذا تقاضای رد درخواست فرجامی را نموده است.هیئت شعبه درتاریخ بالا تشکیل گردید پس از قرائت گزارش آقای حسین اکبری عضوممیز و اوراق پرونده مشاوره نموده چنین رأی میدهد:
رأی شعبه دیوان عالی کشور
محتویات پرونده حکایت از آن دارد که فرجام خواه اگر به نیت عقددائم نیز به دفترخانه رفته باشد آنچه در عالم واقع اتفاق افتاده وایشان نیز به این امر اقرار دارند وقوع عقد متعه به مدت ۹۹ سال بوده وذکر اینکه عقد جاری شده درحکم عقد دائم است ماهیت عقد را عوض نمی کند وعقد ازدواج موقت تابع مقررات شرعی وقانونی مربوط به ماهیت آن عقد است از جمله اینکه با اتمام مدت تعیین شده علقۀ زوجیت خاتمه پیدا می کند وهمچنین است با بذل مدت باقیمانده توسط زوج، ودیگر اینکه انواع طلاق در ازدواج موقت موضوعیت نداشته منجمله طلاق رجعی که فرجام خواه مدعی آن است بنابراین ایراد و اعتراض مؤثری که موجبات ورود خدشه و انفساخ دادنامه فرجام خواسته را فراهم آورد از جانب فرجامخواه ارائه نگردیده لذا به استناد مادۀ ۳۷۰ قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی وانقلاب در امور مدنی دادنامۀ فرجام خواسته تأیید و ابرام می گردد و مقرر می دارد پرونده به مرجع مربوطه اعاده گردد.
شعبه اول دیوان عالی کشور - مستشار و عضومعاون
حمیدرضا موحدی - حسین اکبری