رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور درباره محدوده تکلیف دادگاه در خصوص حقوق مالی زوجه در دعوی طلاق

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور شماره ۹۴۰۹۹۷۰۹۰۶۸۰۰۲۴۵
شماره دادنامه۹۴۰۹۹۷۰۹۰۶۸۰۰۲۴۵
تاریخ دادنامه۱۳۹۴/۰۳/۳۰
نوع رأیرأی شعبه
نوع مرجعشعبه دیوان عالی کشور
شعبهشعبه ۸ دیوانعالی کشور
گروه رأیرای حقوقی
موضوعمحدوده تکلیف دادگاه در خصوص حقوق مالی زوجه در دعوی طلاق
قاضیمسعودکریم پور نطنزی
جعفرپوربدخشان
حسن عباسیان

رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور درباره محدوده تکلیف دادگاه در خصوص حقوق مالی زوجه در دعوی طلاق: تکلیف دادگاه در صدور حکم نسبت به حقوق مالی زوجه ضمن رسیدگی به درخواست طلاق، صرفا در مواردی است که زوج متقاضی طلاق باشد؛ بنابراین شامل درخواست طلاق از سوی زوجه نیست؛ زیرا حکم مذکور به منظور جلوگیری از سوء استفاده زوج از اختیار مطلق خود در طلاق، تحکیم بنیان خانواده و جلوگیری از تزلزل آن وضع شده است.

رأی خلاصه جریان پرونده

در تاریخ ۱۳۹۲/۱۲/۴ خانم ف. ت. به طرفیت همسرش آقای م. س. دادخواستی بخواسته صدور حکم به طلاق بلحاظ ازدواج مجدد خوانده تقدیم نموده که در شعبه سوم دادگاه عمومی حقوقی شهرستان نهاوند ثبت و مورد رسیدگی قرار میگیرد . آقای م. ظ.س. وکیل پایه یک دادگستری با تقدیم وکالتنامه از جانب زوجه خواهان اعلام وکالت نمود در جلسه اول دادرسی بتاریخ ۱۳۹۲/۱۲/۹ که با حضور زوجین و وکیل خواهان تشکیل گردیده وکیل خواهان اظهار داشت خواسته بشرح دادخواست تقدیمی است . موکل مدعی است که همسر ایشان (خوانده ) همسر دوم اختیار نموده در حالیکه از موکل اذن جهت اختیار نمودن زوجه دوم نداشته است لذا از بند ۱۲ قسمت ب شرایط ضمن العقد مندرج در سند ازدواج تخلف نموده و با توجه به وکالت بلاعزل تفویضی موکل دادخواست حاضر را تقدیم نموده است علیهذا الزام خوانده به طلاق موکله مورد استدعاست ضمنا طرفین دارای دختر ۱۲ ساله مشترکی می باشند که هم اکنون نزد زوجه زندگی می کند و موکل هیچیک از حقوق قانونی خود اعم از مهریه و نفقه و اجرت المثل و غیره را دریافت ننموده است که در مورد هر کدام از آنها جداگانه اقدام خواهد شد . زوج خوانده اظهار داشت من همسر دوم نگرفته ام بلکه با توجه به وضعیت جسمی ام پرستار اختیار نمودم تا از من پرستاری نماید من با این پرستار که در منزل من هست فقط فقط صیغه محرمیت دارم و من این همسر دوم را صیغه موقت نموده ام و هیچ ارتباط جنسی و نزدیکی با وی نداشته ام وکیل خواهان مجددا اظهار داشت خوانده بصورت واضح به اختیار نمودن همسر دوم اقرار نمودند و صراحتا عنوان نمودند که با خانمی صیغه موقت نموده است که با توجه به اقرار صریح ایشان به این موضوع تقاضای رسیدگی و صدور رای شایسته را دارم ضمن اینکه بین نکاح دائم و موقت در این مورد تفاوتی نمی باشد و صرف اختیار نمودن همسر موجب تحقق شرایط ضمن عقد بوده و موکله می تواند از وکالت بلاعزل خود با توجه به تخطی خوانده از آن شرایط استفاده نماید . زوجه خواهان اظهار داشت تابستان زوج منزل مرا ترک کرده و رفته است و تا آن زمان ما با هم زندگی کرده ایم و ایشان زمانیکه با من زندگی میکرد بسیار بد اخلاق بوده است و از تابستان که جدا زندگی کرده است خرجی بمن نداده است و مهریه و اجرت المثل از سال ۱۳۷۴ تا زمان جدائی را میخواهم و حضانت بچه را به خودش یعنی زوج میدهم و حق ملاقات میخواهم. حامله نیستم و فقط یک فرزند دختر مشترک بنام ع. ۱۲ساله داریم . جهیزیه را تحویل گرفته ام . سپس دادگاه قرار ارجاع امر بداوری صادر نمود و زوجین هر یک داور خود را معرفی کرده اند و داور منتخب زوجه نظریه کتبی خود دال بر عدم سازش طرفین را تقدیم داشته ولی داور منتخب زوج در مهلت مقرر از ارائه نظریه داوری خود امتناع ورزیده که مالا از طرف دادگاه برای زوج داور منصوب گردیده و داور منصوب زوج هم نظریه کتبی خود را تقدیم داشته که حاکی از عدم حصول سازش بین زوجین می باشد . مرکز پزشکی قانونی نهاوند نتیجه آزمایش بارداری از زوجه را منفی اعلام نمود سپس دادگاه جهت تعیین میزان اجرت المثل ایام زندگی مشترک ونفقه زوجه موضوع را به کارشناس ارجاع وپس از طی تشریفات قانونی ، کارشناس منتخب دادگاه نظریه کتبی خود را بشرح برگ ۴۹ پرونده تقدیم وطی ان میزان اجرت المثل زوجه را از تاریخ ۱۳۷۵/۱/۶ لغایت ۱۳۹۲/۵/۱ مبلغ سیزده میلیون و هفتصدو پنجاه و دو هزار و ششصد تومان ونفقه زوجه از تاریخ ۱۳۹۲/۵/۱ لغایت ۱۳۹۳/۴/۲۵ از قرار ماهیانه مبلغ دو میلیون و ششصد و پنجاه هزار ریال جمعا بمبلغ (۳۱/۳۵۰/۰۰۰ریال) و نیز نفقه ایام عده زوجه را از قرار ماهیانه دو میلیون و هشتصد و پنجاه هزار ریال تعیین واعلام نموده است سر انجام دادگاه با اعلام ختم رسیدگی بموجب دادنامه شماره ۷۴۶- ۱۳۹۳/۶/۲۰ پس از ذکر مقدمه ای از چگونگی اقامه دعوی و خواسته مطروحه ضمن احراز رابطه زوجیت دائم بین زوجین با اعلام اینکه بند ۱۲ عقد نامه تصریح نموده که زوج نمی تواند بدون رضایت زوجه، همسر دوم اختیار نماید و تخلف از این شرط، اجازه زوجه را جهت اجرای صیغه طلاق و مراجعه وی به دادگاه را تصریح نموده و زوج در جلسه رسیدگی این دادگاه اقرار روشن و صریحی به ازدواج دوم خود بدون اجازه خواهان داشته و بعبارت دیگر اعطاء حق مراجعه زوجه به دادگاه جهت اخذ حکم طلاق محرز است و اینکه تلاش داوران جهت حصول صلح و سازش زوجین منتج به نتیجه ای نشده است لذا دعوی خواهان را وارد دانسته مستندا بمواد ۲۴ و ۲۶ و ۲۸ قانون حمایت خانواده مصوب سال ۱۳۹۱ و تخلف زوج از بند ۱۲ عقد نامه رسمی فیمابین خواهان و خوانده و مواد ۱۱۱۹ و تبصره ماده ۱۱۳۳ قانون مدنی حکم به الزام خوانده به اجرای صیغه طلاق در حق خواهان با رعایت شرایط ذیل صادر میگردد۱- بنا به اقرار زوجه وگواهی پزشکی قانونی مضبوط در پرونده وی حامله نمی باشد ۲- زوجه جهیزیه خود را تحویل گرفته است ۳- زوجین دارای یک فرزند مشترک بنام ع.۱۲ ساله هستند که حضانت و نگهداری آن و پرداخت نفقه وی به زوج واگذار میشود. ۴- زوج بر اساس عقدنامه رسمی شماره ..... قبل از اجرای صیغه طلاق مکلف به پرداخت مهریه در حق زوجه است ۵- بر اساس نظریه کارشناس که مصون از اعتراض مانده است میزان اجرت المثل ایام زندگی مشترک سیزده میلیون و هفتصد و پنجاه و دو هزار و ششصد تومان است که زوج مکلف است قبل از اجرای صیغه طلاق آنرا در حق زوجه پرداخت نماید ۷- حق ملاقات فرزند برای زوجه در هفته یک روز بمدت ۲۴ ساعت تعیین میگردد۸- طلاق نوبت اول است و نوع طلاق بائن خلعی نوبت اول می باشد ۹- در صورت امتناع زوج از حضور در دفتر خانه جهت اجرای صیغه طلاق سر دفتر طلاق از طرف دادگاه نمایندگی جهت اجرای صیغه طلاق خواهد داشت ۱۰- مدت اعتبار حکم طلاق صادره شش ماه از تاریخ ابلاغ رای فرجامی یا انقضای مهلت فرجامخواهی است ۱۱- رای صادره حضوری و ظرف بیست روز بعد از ابلاغ قابل اعتراض در دادگاه تجدیدنظر استان همدان است . پس از ابلاغ رای صادره آقای ع.خ. وکیل پایه یک و مشاور حقوقی بوکالت از طرف زوج نسبت به دادنامه مرقوم تجدیدنظر خواهی نموده که پس از طی تشریفات قانونی شعبه دهم دادگاه تجدیدنظر استان همدان به موضوع رسیدگی و طی دادنامه شماره ۸۲۷ – ۹۳ مورخ ۱۳۹۳/۱۲/۷ ضمن بیان موارد اعتراض وکیل تجدیدنظر خواه در لایحه اعتراضیه تجدیدنظر باستدلال اینکه ۱- طبق بند ۱۲ شق ب شرایط ضمن عقد نکاح ، ازدواج بدون رضایت زوجه به صورت مطلق بیان شده و شامل نکاح موقت هم میشود۲- هیچ حکمی در خصوص اثبات عدم تمکین خاص از سوی زوجه وجود ندارد ۳- موقت بودن عقد نکاح در ازدواج ثانوی و تمام شدن مدت آن هنگام دادرسی موثر در عدم پذیرش خواسته نمیگردد چرا که شرط محقق شده و حق برای زوجه محقق شده و دلیلی برای سقوط این حق ارائه نشده است ۴- دلیلی برای پرداخت نفقه بصورت ادعائی ارائه نشده است ۵- اما در مورد نوع طلاق ، علیرغم درخواست طلاق خلعی از سوی زوجه نامبرده هیچ مالی را به زوج بذل نکرده و بلکه تمام حقوق مالی خود را مطالبه کرده دادگاه هم به تمام مطالبات رای داده لذا شرایط طلاق مطابق ماده ۱۱۴۶ قانون مدنی (تعریف طلاق خلع ) نمی باشد لذا نوع از بائن خلعی به رجعی نوبت اول تغییر داده میشود بنابراین تجدیدنظر خواهی تجدیدنظر خواه را غیر وارد و دادنامه تجدیدنظر خواسته را منطبق با موازین قانونی تشخیص و ضمن رد تجدیدنظر خواهی مطروحه دادنامه تجدیدنظر خواسته را با اصلاح مرقوم تایید نموده است . دادنامه اخیرالذکر در تاریخ ۱۳۹۴/۱/۱۶ به وکیل زوج در تاریخ ۱۳۹۴/۱/۱۷ بوکیل زوجه ابلاغ شد و هر یک از آنان به ترتیب در تاریخ ۱۳۹۴/۲/۳ و ۱۳۸۴/۲/۷ با تقدیم دادخواست و لایحه فرجامی نسبت به آن فرجامخواهی نموده اند که پس از طی تشریفات قانونی و وصول پرونده به دیوان عالی کشور جهت رسیدگی به این شعبه ارجاع گردید است لوایح طرفین بهنگام شور قرائت می گردد. هیأت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید پس از قرائت گزارش آقای حسن عباسیان عضو ممیز و اوراق پرونده مشاوره نموده چنین رأی می دهد:

رأی شعبه دیوان عالی کشور

در خصوص فرجامخواهی آقای م. س. با وکالت آقای ع. خ. و هم چنین خانم ف. ت. با وکالت آقای م. ظ.س. نسبت به دادنامه شماره ۸۲۷- ۹۳ مورخ ۱۳۹۳/۱۲/۷ شعبه دهم دادگاه تجدیدنظر استان همدان که در جهت اصلاح و تایید دادنامه بدوی متضمن حکم به الزام زوج به مطلقه نمودن زوجه انشاء گردیده است با توجه به جامع اوراق پرونده نظر باینکه زوجه فرجامخواه و وکیل ایشان بشرح دادخواست تقدیمی و توضیحات بعدی در جلسه اول دادرسی بادعای اینکه زوج بدون رضایت زوجه همسر دوم اختیار نموده و از بند ۱۲ شق ب شرایط ضمن العقد مندرج در سند ازدواج تخلف کرده و موجبات اعمال وکالت بلاعزل با حق توکیل به غیر تفویضی از طرف زوج در سند ازدواج فراهم گردیده صدور حکم طلاق را درخواست نموده اند و زوج فرجامخواه هم بشرح صورتجلسه دادرسی مورخ ۱۳۹۲/۱۲/۱۹ صریحا اقرار نموده که با صیغه موقت همسر دوم اختیار نموده است و بند ۱۲ شرط ضمن العقد باتوجه به اطلاق آن شامل نکاح موقت هم خواهد بود و زوج برای تجدید فراش خود بنحو نکاح موقت هیچ دلیلی که ثابت نماید این اقدام وی با اجازه و رضایت زوجه اول یا با کسب اجازه از دادگاه انجام گردیده اقامه و ابراز ننموده است و صرف موقت بودن نکاح ثانوی و اتمام مدت نکاح موثر در مقام نبوده و حق زوجه را که با تخلف زوج از شرط ضمن عقد نکاح برای وی ایجاد گردیده ساقط نمیسازد لذا تخلف زوج فرجامخواه از بند ۱۲ شرط ضمن العقد مندرج در سند ازدواج فیمابین که بامضاء طرفین رسیده ثابت و مدلل بوده و بلحاظ ثبوت تحقق شرط مذکور موجبات اعمال وکالت حاصل از تحقق شرط موضوع بند ب شرط ضمن العقد که از طرف زوج به زوجه تفویض گردیده فراهم بوده و زوجه فرجامخواه حق دارد که با اعمال وکالت حاصل از تحقق شرط ضمن انتخاب نوع طلاق نسبت به اجرای صیغه طلاق و مطلقه نمودن خود و ثبت رسمی آن اقدام نماید و ادعای وکیل زوج در لایحه فرجامی مبنی بر اینکه امضاء بند ۱۲ شرط ضمن العقد از طرف زوج بدون قصد و آگاهی بوده با توجه به صراحت قسمت اخیر سند ازدواج فیمابین زوجین که طی آن زوجین اعلام نموده اند اینجانبان زوج و زوجه با اطلاع کامل از مندرجات این سند آنرا امضاء نمودیم و هر یک از شرایط مورد قبول نیز مستقلا بامضاء رسیده است و امضاء بند ۱۲ شرط ضمن العقد از طرف زوج دلالت بر قصد و آگاهی وی از مفاد شرط مذکور دارد فاقد وجاهت می باشد بنابراین دادنامه های بدوی و فرجامخواسته در اساس باتوجه به اثبات تخلف زوج از بند ۱۲ شرط ضمن عقد نکاح بجهت اختیار نمودن همسر دوم بدون رضایت زوجه (همسر اول) و ثبوت تحقق شرط مذکور صائب و موجه و منطبق بر موازین قانونی بوده و از این حیث ایراد و اشکال موثر در تخدیش بر دادنامه های مرقوم مترتب نبوده و اعتراضات وکیل زوج در حدی نیست که خدشه ای بر دادنامه فرجامخواسته وارد و موجبات نقض آنرا فراهم سازد النهایه دادنامه های بدوی و فرجامخواسته بجهات ذیل دارای اشکالات قانونی بوده که به تجویز ماده ۴۰۳ قانون آئین دادرسی مدنی اصلاح میگردد. اولا : درخواست طلاق از طرف زوجه بلحاظ تحقق شرط ضمن العقد مندرج در سند ازدواج بوده که با ثبوت تحقق شرط استنادی زوجه مقتضای قانونی امر طبق ماده ۲۶ قانون حمایت خانواده مصوب سال ۱۳۹۱ صدور حکم به احراز شرایط اعمال وکالت در طلاق از طرف زوجه بوده و صدور حکم به الزام زوج به مطلقه نمودن زوجه فاقد وجاهت می باشد لذا عبارت حکم به الزام خوانده به اجرای صیغه طلاق در حق خواهان و نیز بند ۹ بطور کامل از دادنامه بدوی حذف و بجای آن عبارت حکم به احراز شرایط اعمال وکالت حاصل از تحقق شرط از طرف زوجه که ضمن انتخاب نوع طلاق بوکالت از طرف زوج با حق توکیل بغیر نسبت به اجرای صیغه طلاق و مطلقه نمودن خود و ثبت رسمی آن اقدام نماید . به دادنامه بدوی اضافه میگردد. ثانیا: مطابق بند ب شرط ضمن العقد مندرج در سند ازدواج تعیین نوع طلاق از اختیارات زوجه بوده که در مقام اعمال وکالت حاصل از تحقق شرط اختیار دارد هنگام اجرای صیغه طلاق بدوا نوع طلاق را انتخاب و سپس بر اساس انتخاب خود نسبت به اجرای صیغه طلاق اقدام نماید و تعیین نوع طلاق راسا از طرف دادگاه و بدون اینکه از ناحیه زوجه در این خصوص انتخابی صورت گرفته باشد فاقد وجاهت است بنابراین بند ۵ مندرج در دادنامه فرجامخواسته که بموجب آن بعلت منعکس در آن نوع طلاق از بائن خلعی به رجعی نوبت اول تغییر داده شده از دادنامه مزبور حذف و به جای آن اضافه میگردد که گرچه زوج طی لایحه ثبت شده به شماره ۹۳/۳۷۵ مورخ ۱۳۹۳/۶/۳ (برگ ۷۶ پرونده ) با بذل بخشی از مهریه خود در قبال طلاق در واقع طلاق خلع را انتخاب نموده و ظاهرا لایحه مذکور در مراحل دادرسی بدوی و تجدیدنظر از طرف دفتر دادگاه ضم پرونده محاکماتی امر نشده است معهذا با توجه به بند ب شرط ضمن العقد مندرج در قباله نکاحیه زوجه حق دارد که جهت اعمال وکالت حاصل از تحقق شرط بدوا نوع طلاق را انتخاب و بر مبنای این انتخاب خود نسبت به اجرای صیغه طلاق و ثبت رسمی آن اقدام نماید . ثالثا: خواسته زوجه بشرح دادخواست تقدیمی صرفا صدور حکم طلاق بوده و تعیین تکلیف نسبت به حقوق مالی ایشان از شمول حکم مقرر در ماده ۲۹ قانون حمایت خانواده مصوب سال ۱۳۹۱ خارج می باشد و حکم مقرر در ماده مرقوم صرفا در مواردی که زوج متقاضی طلاق همسرش بوده بمنظور جلوگیری از سوء استفاده وی از اختیار مطلق خود در طلاق زوجه اش و مالا تحکیم بنیان خانواده و جلوگیری از تزلزل آن قابل اعمال و اجرا خواهد بود و اعمال و اجرای آن در دعوی طلاق مطروحه از ناحیه زوجه نه تنها موجب تحکیم بنیان خانواده نبوده بلکه موجب تزلزل آن خواهد بود که با فلسفه وضع قانون حمایت خانواده منافات دارد از این رو در ما نحن فیه الزام زوج به پرداخت مهریه ما فی القباله و اجرت المثل معینه و نیز نفقه معوقه در حق زوجه قبل از اجرای صیغه طلاق بلحاظ تجاوز آن از حدود خواسته زوجه خلاف موازین قانونی بوده فلذا بندهای چهارم و پنجم و ششم مقید در دادنامه بدوی و هم چنین دادنامه فرجامخواسته در قسمت مربوط به تایید آن به تجویز ماده ۴۰۳ قانون آئین دادرسی مدنی نقض بلا ارجاع میگردد بنابمراتب اشعاری چون ایراد و اشکال دیگری بر دادنامه فرجامخواسته مترتب نبوده و با اصلاحات بعمل آمده اعتراضات وکیل زوجه فرجامخواه موضوعا منتفی خواهد بود لذا ضمن رد فرجامخواهی فرجام خواهان مستندا بماده ۳۷۰ قانون آئین دادرسی مدنی و دادنامه فرجامخواسته با رعایت اصلاحات مرقوم نتیجتا ابرام میگردد.

رئیس و مستشار و عضو معاون شعبه ۸ دیوان عالی کشور

حسن عباسیان - مسعود کریم پور نطنزی - جعفر پور بدخشان