رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور درباره محدوده رسیدگی دادگاه تجدیدنظر

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور شماره ۹۳۰۹۹۷۰۹۰۸۵۰۰۰۲۴
شماره دادنامه۹۳۰۹۹۷۰۹۰۸۵۰۰۰۲۴
تاریخ دادنامه۱۳۹۳/۰۱/۲۰
نوع رأیرأی شعبه
نوع مرجعشعبه دیوان عالی کشور
شعبهشعبه ۲۵ دیوانعالی کشور
گروه رأیرای حقوقی
موضوعمحدوده رسیدگی دادگاه تجدیدنظر
قاضیرحمت الله سعیدی
حسن نقیب الحسینی

رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور درباره محدوده رسیدگی دادگاه تجدیدنظر: دادگاه تجدیدنظر مکلف است فقط به آنچه مورد تجدیدنظرخواهی واقع شده و در مرحله نخستین مورد حکم قرارگرفته، رسیدگی نماید نه بیش از آن.

رأی خلاصه جریان پرونده

خانم ن.ح. با وکالت آقای س.س. دادخواستی به طرفیت غ.ع. به خواسته طلاق به علت تخلف از شرایط مندرج در سند نکاحیه (عدم پرداخت نفقه- اعتیاد - سوابق کیفری متعدد) تقدیم و اضافه نموده خوانده مطابق سند نکاحیه شماره ۷۹۳۶ تنظیمی در دفترخانه ازدواج شماره . . . تبریز همسر شرعی و دائمی موکله می باشد و ثمره ازدواج فرزند ده ساله بنام ر. می باشد از آنجائی که خوانده دارای محکومیت های متعدد به پرداخت نفقه و محکومیت کیفری هست که محتویات پرونده ۸۹۰۸۴۸ نیز مؤید صحت موضوع می باشد و موارد یادشده موکله را به شدت در حالت عسر و حرج قرار داده و ادامه زندگی با این اوصاف غیرقابل تحمل می باشد علی هذا عنایتا به مواد . . . و توجها به محتویات پرونده مذکور تقاضای صدور حکم به طلاق مورد استدعاست پرونده به شعبه ۱۷ دادگاه خانواده تبریز ارجاع شده. دادگاه طرفین را جهت رسیدگی دعوت نموده خواهان و وکیل وی حاضرشده اند خوانده نیز تحت الحفظ از زندان تبریز به دادگاه معرفی شده و اظهار داشته به اتهام اسلحه در زندان هستم. البته به اتهام ترک نفقه و عدم پرداخت آن در زندان بسر می برم وکیل خواهان اظهار داشته عرایض به شرح دادخواست تقدیمی است خوانده مدت هاست که موکله را بدون نفقه و خرج و مخارج با تنها دختر ۱۲ ساله اش رها کرده و در حالت عسر و حرج گذاشته آراء منعکس در پرونده حاکی از آن است ضمنا خوانده دارای چندین فقره سابقه کیفری ازجمله سرقت، جعل اسکناس نگهداری اسلحه و . . . بوده که هم اکنون به لحاظ اتهام در زندان بسر می برد ضمنا خوانده دارای بیماری روانی و اعتیاد بوده که در پرونده قبلی در جلسات دادگاه خود به چنین مواردی اقرار نموده با توجه به موارد مذکور و پرونده قبلی از محضر دادگاه تقاضای صدور حکم طلاق را دارم موکله اظهار می دارد که از بابت نفقه استحقاقی خویش مبلغ پنجاه هزار تومان را بذل نموده تقاضای طلاق را می نماید و خوانده اظهار داشته در مورد نفقه قبول دارم که محکوم شده ام ولی خانم خودش رفته است و مستحق نفقه نبوده در مورد نفقه دو میلیون و خورده ای محکوم شدم دو بار بوده البته خوب یادم نیست در مورد اعتیاد قبلا اعتیاد داشتم ولی حدود ۹ سال است پاک شدم و مواد مصرف نمی کنم و در مورد اتهام اسلحه یک سال ونیم زندان بودم اکنون بیست ماه است در زندان هستم و در این مدت ایشان و بچه ام را ندیده ام و من نفقه نداده ام حاضر به طلاق نیستم اجازه بدهید فکر کنم بعدا بیان می کنم دادگاه خطاب به وی اعلام کرده دقیقا همان حرف را زدید و به شکل صوری حاضر به طلاق شدید ولی بعد از صدور طلاق توافقی منصرف شدید حال هم می خواهید همان کار را بکنید جوابا اظهار داشته: نخیر چند روز فکر کنم نتیجه را اعلام می کنم سپس دادگاه قرار ارجاع امر به داوری صادر کرده و داوران نظریه خود را تقدیم داشته اند در نتیجه دادگاه با اعلام ختم رسیدگی طبق دادنامه شماره ۰۰۵۲۹-۲۷/۴/۹۱ اجمالا چنین رأی داده در خصوص دعوی خانم ن. با وکالت آقای س.س. به طرفیت آقای غ.ع. اصل به خواسته صدور گواهی عدم امکان سازش به علت تخلف زوج از شرایط اول از شروط ضمن العقد وکیل خواهان اجمالا اعلام کرده خوانده دو بار به پرداخت نفقه محکوم شده و علی رغم صدور اجرائیه از پرداخت نفقه به مدت بیش از شش ماه امتناع کرده و این امر موجب عسر و حرج زوجه شده است از طرفی به اتهامات متعدد در زندان محبوس است و سایر حقوق زوج را ایفا نکرده است و اعتیاد به مواد مخدر و مشروب دارد سابقه کیفری و احکام صادره را به عنوان دلیل ضمیمه پرونده کرده خوانده در محضر دادگاه بعدم پرداخت نفقه اقرار کرده حاضر به طلاق نبوده و اعتیاد فعلی را انکار کرده است دادگاه باملاحظه احکام صادره در خصوص نفقه از شورای حل اختلاف که ضم پرونده است و سایر قرائن با احراز تخلف زوج از شرط اول و هفتم از شرایط ضمن العقد گواهی عدم امکان سازش بین زوجین صادر و اعلام می نماید و به خواهان اجازه می دهد به یکی از دفاتر رسمی ثبت طلاق مراجعه و با اعمال وکالت تفویضی نسبت به اجرای صیغه طلاق و ثبت رسمی آن اقدام و اسناد و دفاتر مربوطه را اصالتا و وکالتا از زوج امضاء نماید نوع طلاق با توجه به اینکه زوجه مبلغ پانصد هزار ریال از نفقه خود را در قبال طلاق به زوج بذل و با وکالت از وی قبول بذل کرده خلعی است وعده آن سه طهر می باشد ثمره ازدواج یک فرزند مشترک بنام ر. ۱۳ ساله است که از تحت حضانت خارج است انتخاب احد ابوین با خود اوست زوجه به دلالت نظریه پزشکی حامله نمی باشد رعایت شرایط صحت اجرای طلاق به عهده مجری آن است مدت اعتبار این گواهی از تاریخ قطعیت دادنامه ابلاغ شده سه ماه است رأی صادره حضوری و قابل تجدیدنظرخواهی می باشد آقای غ.ع. با وکالت آقای م.ز. از رأی صادره تجدیدنظرخواهی نموده پرونده به شعبه نهم دادگاه تجدیدنظر استان آذربایجان شرقی ارجاع شده طرفین جهت رسیدگی دعوت شده اند تجدیدنظرخواه اظهار داشته عمده مطالب به شرح دادخواست تقدیمی است سال ۱۳۷۷ باهم ازدواج کردیم تا دو سال قبل باهم زندگی کردیم یک فرزند ۱۳ ساله بنام ر. داریم که زندگی را خانم ترک کرده بی دلیل در دوران زندگی نفقه پرداخت کرده ام حتی در دوران زندانی بودن هم خانواده ام برای تأمین رفته اند اعتیاد به مواد مخدر و مشروب نداشته و ندارم تا حال اصلا استعمال نکرده ام ورزشکار هستم مطالبه مهریه شده تا حال پرداخت نکرده ام اجرائیه صادرشده زندان بودم به علت بخشنامه آزاد شدم درخواست تمکین داده و به علت حبس شدنم بسته شد می خواهم به زندگی مشترک برگردم محکوم به پرداخت نفقه شده ام که در زندان بودم زوج اضافه نموده اولا سه دانگ ساختمان را قبلا به عنوان مهریه داده ام و حاضرم پنج میلیون تومان هم نقدا بدهم تا متارکه شود زوجه در پاسخ اظهار داشته فی الحال ایشان برود آزمایش وی معتاد بودنش ثابت می شود ثانیا نفقه نداده است سه دانگ خانه بابت مهریه نبوده مهریه ام ۹۵ سکه تمام بهار آزادی است پنجاه میلیون را می بخشم بقیه را می خواهم، زوج بلافاصله اظهار می دارد بابت مهریه سه دانگ خانه را داده ام اگر قسم بخورد می پذیرم که زوجه قسم نمی خورم چون مجبور نیستم در سند نوشته نشده است که بابت مهریه است قسم شوهرم را هم قبول ندارم سه دانگ را از بابت طلاجات عروسی ام خریده ام زوج: طلاجات را من خریده بودم. طلاجات خودم را بارها تعویض کرد که از مد افتاده است تا آنجا که حیف ومیل کرد این سه دانگ را با طلاجات نخریده است. زوجه: از مهریه ۹۵ سکه که ۱۵۰ میلیون تومان می شود پنجاه میلیون تومان می بخشم جهیزیه ام در دست خودم است پنج سال است که از هم جدا هستیم. زوج فی الحال حاضرم برای آزمایش بروم وکیل تجدیدنظرخواه اظهار داشته زوج سه دانگ یک باب ساختمان را بنام تجدیدنظر خوانده انتقال داده که استدعا دارم موضوع در جلسه دادگاه روشن گردد در مورد اعتیاد زوج حاضر است تست مرفین گرفته شود در مورد ترک نفقه مورد در لایحه ذکرشده است از پردازش به آن جلوگیری می نمایم زوجه در عسر و حرج نمی باشد وکیل زوجه نیز مطالب قبلی را تکرار نموده است زوج اظهار داشته سه دانگ حیاط بابت ۹۵ سکه محاسبه شد و چیزی بدهکار نیستم زوجه اظهار داشت بیان شوهرم را قبول ندارم شوهرم گفت بابت مهریه ات ولی من قبول نکردم من ۳۶ مثقال طلا برای عقدم بود که وی بابت آن ثمن اش پرداخت ۳۶ مثقال طلا را باید می نوشتند به هرحال بابت مهریه نبوده است و می گفت برای مهریه بوده ولی من قبول نکردم. زوج: یک کاغذ (نوشته ای) به من داد که بابت مهریه نصف حیاط می باشد یعنی نوشته ای داد که حیاط بابت تمام مهریه می باشد اگر قسم بخورد نوشته ای نداده است می پذیرم دادگاه خطاب به زوجه چه می گویید؟ ج: کاغذ را الآن بیاورد. دادگاه خطاب به زوجه آیا حاضرید به انحلاف زوج یا اتیان سوگند هستید. من قسم نمی خورم قسم را باور نمی کنم پس مجددا به زوجه تفهیم می شود آیا حاضرید به اتیان سوگند انکاری یا رد قسم هستید یا خیر. ج: قسم را نمی خورم وی (زوج) تصریح کرد آن موقع که بابت مهریه است ولی من قبول نکردم حاضر برد قسم هم نیستم وکیل زوجه: از نفقه پنجاه هزار تومان بخشیده است زوجه در نتیجه دادگاه با اعلام ختم رسیدگی طبق دادنامه شماره ۰۱۱۶۸-۸/۸/۹۱ اجمالا چنین رأی داده در خصوص تجدیدنظرخواهی آقای غ.ع. با وکالت آقای م.ز. از دادنامه شماره ۵۳۹ -۲۷/۴/۹۱ شعبه ۱۷ دادگاه عمومی تبریز متضمن صدور گواهی عدم امکان سازش به جهت اعتیاد زوج به استعمال مواد مخدر و عدم پرداخت نفقه باوجود محکومیت و صدور اجرائیه و نیز محکومیت به تحمل حبس و وقوع زوجه در عسر و حرج با بذل پانصد هزار ریال از نفقه معوقه اعتراض تجدیدنظرخواه موجه نمی باشد چرا که باوجود محکومیت زوج به پرداخت نفقه و صدور اجرائیه نامبرده باز از پرداخت نفقه امتناع کرده است مع الوصف زوج مدعی به پرداخت مهریه زوجه به صورت تملیک ملک شده که زوجه اصل دریافت و تملک ملک را قبول ولی در توجیه آن اعلام کرده که زوج آن را از بابت مهریه می داد که من قبول نکردم فلذا از بابت طلاهای من پرداخت کرده است که امر مذکور مورد انکار زوج قرارگرفته و زوجه از حلف و نیز رد سوگند به زوج امتناع کرده است با عنایت بر اینکه زوج مهرالمسمی را به زوجه مدیون بوده و زوجه قبول دارد که ملکی را به تملیک خود درآورده و در جهت توجیه آن نتوانسته دلیل محکمه پسندی اقامه نماید و به دلیل اینکه پرداخت دین از چه جهت و در مورد کدام دین بوده یا مدیون است به نظر دادگاه مهریه زوجه پرداخت شده و زوجه استحقاق دریافت مهریه را ندارد بنابراین با رد تجدیدنظرخواهی و با تصریح بعدم استحقاق دریافت مهریه به علت پرداخت شدن قبلی آن رأی تجدیدنظر خواسته مستندا به ماده ۳۵۸ قانون آیین دادرسی مدنی تأیید می شود و رأی صادره فرجام پذیر است خانم ن.ح. با وکالت آقای س.س. از رأی صادره فرجام خواهی نموده پس از تبادل لوایح پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و به این شعبه ارجاع گردیده

هیئت شعبه در تاریخ بالا تشکیل است پس از بررسی اوراق پرونده و قرائت گزارش عضو ممیز و مشاوره چنین رأی می دهد:

رأی شعبه دیوان عالی کشور

فرجام خواهی خانم ن.ح. با وکالت آقای س.س. به طرفیت آقای غ.ع. از دادنامه شماره ۰۱۱۶۸ -۸/۸/۹۰ شعبه نهم دادگاه تجدیدنظر استان آذربایجان شرقی که در تأیید دادنامه شماره ۵۳۹-۲۷/۴/۹۱ شعبه ۱۷ دادگاه عمومی تبریز با قید عدم استحقاق زوجه به دریافت مهریه صادره شده واجد ایراد است زیرا با مداقه و ملاحظه احکام صادره مشاهده شد که فقط زوج از رأی بدوی تجدیدنظرخواهی نموده و زوجه در مورد عدم اتخاذ تصمیم دادگاه بدوی در مورد مهریه اعتراضی ننموده ولی دادگاه تجدیدنظر بدون توجه به ماده ۳۴۹ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی: با اینکه مکلف بوده فقط به آنچه مورد تجدیدنظرخواهی واقع شده و در مرحله نخستین مورد حکم قرارگرفته رسیدگی نماید نه پیش از آن وارد بحث مهریه شده که مورد لحوق حکم دادگاه بدوی قرار نگرفته و در رأی خود بعدم دریافت مهریه از طرف زوجه تصریح نموده مضافا به اینکه در مورد مهریه طبق دادنامه شماره ۴۵۰-۸۹/۳۴۳ شعبه ۴۵ شورای حل اختلاف قبلا حکم صادرشده و رأی صادره قطعیت یافته و به مرحله صدور اجرائیه رسیده بنا به مراتب فوق به لحاظ عدم توجه دادگاه تجدیدنظر به محتویات پرونده و قانون رأی صادره مخدوش تشخیص و مستندا به بند ۲ ماده ۳۷۱ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی نقض و طبق بند ج ماده ۴۰۱ همان قانون رسیدگی به شعبه دیگر دادگاه تجدیدنظر استان آذربایجان شرقی ارجاع می گردد.

رئیس شعبه ٢٥ دیوان عالی کشور مستشار

سعیدی نقیب الحسینی