رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور درباره ملاک تعیین تاریخ شروع حجر

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور شماره ۹۴۰۹۹۷۰۹۲۵۶۰۰۴۲۸
شماره دادنامه۹۴۰۹۹۷۰۹۲۵۶۰۰۴۲۸
تاریخ دادنامه۱۳۹۴/۰۵/۱۹
نوع رأیرأی شعبه
نوع مرجعشعبه دیوان عالی کشور
شعبهشعبه ۴۱ دیوان عالی کشور
گروه رأیرای حقوقی
موضوعملاک تعیین تاریخ شروع حجر
قاضیعلی رازینی
محسن یکتن خدائی
عبدالعلی ناصح

رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور درباره ملاک تعیین تاریخ شروع حجر: در صورت عدم تعیین تاریخ شروع حجر از سوی کارشناس پزشکی قانونی، تاریخ قطعیت دادنامه، بعنوان تاریخ شروع حجر تلقی می شود.

رأی خلاصه جریان پرونده

آقای م. ج. با وکالت آقای ش. ک. دادخواستی بطرفیت مادرش خانم ف. م.ب. و به طرفیت ۸ نفر دیگر که همگی برادران و خواهران وی می باشند به خواسته صدور حکم حجر خوانده ردیف اول تقدیم دادگستری ع. نموده و در آن مدعی گردیده مادرش به دلیل کهولت سن دچار اختلال حواس و عقل گردیده که این موضوع در پرونده کلاسه ۹۲۰۸۰۹ شعبه دوم حقوقی ع. به تأیید پزشکی قانونی رسیده است.با ارجاع پرونده به شعبه دوم در تاریخ ۱۳۹۲/۱۲/۱۴ دادگاه وارد رسیدگی گردیده و با تشکیل جلسه دادرسی در وقت مقرر (۱۳۹۳/۲/۳۱) پس از وصول نتیجه ابلاغ به خواندگان تنها آقای ع. ج. و خانم س.ف. م.ب. با اختیار وکیل مدافع در جلسه دادگاه حضور دارند و نماینده دادستان نیز حاضر نگردیده و احراز خواندگان ضمن لایحه ائی بر بیماری مادرش از چندین سال قبل تأکید نموده است .(ح. ج.) ... وکیل خواهان ابراز داشته: خوانده ردیف اول مادر خواندگان ردیف ۱ تا ۷ می باشد که بعلت کهولت سن دچار اختلال حواس شده و توان نگهداری و مواظبت خود را ندارد که این امر در گواهی پزشکی قانونی مضبوط است ... و اینکه موضوع تخصصی است تقاضای صدور حکم حجر مورد استدعاست .ضمنا دعوا را نسبت به خواندگان ردیف ۸ و ۹ مسترد می دارم. خواندگان حاضر در جلسه دادرسی این موضوع را منکر شده اند وکیل خواندگان ردیف اول و دوم ابراز می دارد ... دعوی به کیفیت مطروحه فاقد وجاهت شرعی و قانونی می باشد زیرا که خواهان دعوی در جهت تضییع حقوق موکلین که مادرش ف. یک قطعه زمین را به دیگر موکلم آقای ع.ج. صلح و واگذار کرده است اقدام به چنین دعوای واهی و بی اساس کرده است. بنابر این قصد و نیت آن تضییع حقوق موکلم می باشد.ثانیا دعوی بر فرض اثبات دارای اثر قانونی نمی باشد چرا که حقوق خواهان دعوی مورد تضییع قرار نگرفته تا شخص خواهان خواستار محجوریت موکله بنام س. باشد.ثالثا ،بحث نفع می باشد چرا که یکی از شرایط اقامه دعوی ذینفع بودن مدعی می باشد و همچنین ورود ضرر می باشد به عبارت دیگر،مدعی دارای نفع بوده و بواسطه نقل و انتقال ملک ضرری به مدعی وارد شده باشد.علیهذا با عنایت به اینکه ، مدعی فقط صرف واگذاری و صلح نامه ای که مادرش به آقای ع. ج. نموده است خواستار تضییع حقوق موکل است.که از محضر دادگاه تقاضای بطلان دعوی خواهان مورد استدعاست ... (ص ۲۳) دادگاه خطاب به خانم سید ف. م.ب. می خواهد تا خود را دقیقا معرفی کند؟ ج: سید ف. م.ب..س: نام شما چیست؟ ج: سید س: چند تا بچه دارید؟ج: همه اینها بچه های من هستند نام آنها را فراموش کرده ام ... (ص۲۴) سپس با اعلام ختم جلسه دادگاه دستور می دهد که مشار الیها را به پزشکی قانونی معرفی تا در صورت وجود حجر تاریخ دقیق محجوریت مشار الیها پس از تعیین حجر یا عدم حجر اعلام نماید.(ص۲۵) در تاریخ ۱۳۹۳/۳/۱۷ در پاسخ به استعلام بعمل آمده پزشکی قانونی ع. طی مکاتبه شماره ۳۲۵-۱۳/۳۲/۳/۴۴۷ اعلام داشته: در خصوص نامبرده به شماره پرونده ۹۳۳۰۴۴۷ مجددا اعلام می گردد با توجه به روشهای علمی حاضر نمی توان تاریخ دقیق شروع بیماری را تعیین کرد ولی با مرور بر سوابق بالینی و مراجعات به پزشکان متخصص می توان تأکید نموده که بیماری وی از حدود دو سال قبل شروع گردیده است (ص۲۶) نهایتا دادگاه پس از وصول نظریه پزشکی با اعلام ختم دادرسی مبادرت به انشاء رأی نموده و به موجب دادنامه ۲۲۴-۹۳۰ مورخ ۱۳۹۳/۳/۲۶ اینگونه رأی داده است: در خصوص دادخواست آقای م. ج. فرزند ی. به طرفیت س.ف. م.ب. ، ع.ج. و دادستان عمومی و انقلاب شهرستان ع. مبنی بر صدور حکم حجر مادرش خانم سید ف.م.ب. به شماره ملی ... صادره از ت. متولد ۱۳۱۰/۴/۱۰ ، دادگاه با عنایت به بررسی نحوه گفتار و رفتار نامبرده و نظریه پزشکی قانونی به شماره ... که صراحتا به حجر مشارالیها نظر داده اند. فلذا دادگاه حجر نامبرده را مسلم دانسته مستندا به ماده ۵۷ قانون امور حسبی حکم به حجر مشار الیها صادر و اعلام می نماید . ضمنا حجر متصل یه دو سال اخیر می باشد ... (ص۳۰) با ابلاغ رونوشت دادنامه به خواندگان دعوی وکیل مدافع خواندگان ردیف اول و دوم نسبت به آن معترض گردید، و چند ایراد شکلی و ماهوی به آن وارد دانسته پرونده با درخواست تجدید نظر خواهی و لایحه ضم آن بتاریخ ۱۳۹۳/۵/۲۶ به شماره ۱۰۶- ... ثبت و به شعبه یازدهم دادگاه تجدید نظر مازندران ارجاع گردیده است با وصول نسخه ثانی ابلاغ دادخواست به اصحاب دعوی (خواندگان) در وقت فوق العاده شعبه مرجوع الیه با اعلام ختم دادرسی به موجب دادنامه ۱۴۹۶-۹۳۰ مورخ ۱۳۹۴/۱۱/۳۰ در خصوص تجدید نظر خواهی آقای س. ح. بوکالت از آقای ع.ج. و سید ف. م.ب. بطرفیت آقایان ۱- م. ۲- الف. ۳- ب. ۴- ع. ۵- ح. ۶ – خانم ا. شهرت همگی ج. چنین اتخاذ تصمیم نموده است : ... با توجه به محتویات پرونده اگر چه خواهان نخستین (تجدید نظر خوانده ردیف اول) آقای م. ج. در دعوی حجر به طرفیت مادرش خانم س.ف. م.ب. ن. که در قید حیات است تجدیدنظرخواه و دیگر تجدیدنظرخواندگان را طرف دعوی قرار داده، با این حال نظر به اینکه از مجموع مواد قانون مدنی و امورحسبی در باب صدور حکم حجر و یا رفع آن از جمله ماده ۶۶ قانون امور حسبی مستفاد می گردد که محجور ، قیم و دادستان طرف دعوی نخستین بوده و می توانند حسب مورد از حکم نخستین در مواد مذکور در ماده فوق تجدیدنظرخواهی نمایند.همچنین به استناد ماده ۴۴ همان قانون کسانی که تصمیم دادگاه را در امور حسبی برای خود مضر بدانند بعنوان معترض ثالث حق اعتراض به آنرا دارند.بنابراین چون تجدید نظر خواه از جمله اشخاص مذکور نمی باشد و از سوی دیگر سمتی از طرف آنان ندارد همچنین دادگاه تجدید نظر پیرامون موضوعی اجازه ورود دارد که نسبت به آن رأی صادر شده باشد چون در رأی نخستین حکمی نفیا یا اثباتا علیه تجدید نظرخواه صادر نشده است، در نتیجه این دادگاه پیرامون تجدید نظر خواهی وی مواجه به بلاتکلیفی نیست.قرار رد درخواست تجدیدنظر مشار الیه را صادر می نماید.(ص۷۲) پس از ابلاغ مفاد دادنامه در ۱۳۹۳/۱۲/۲۵ به وکیل مدافع تجدیدنظرخواهانها با تنظیم وکالتنامه دیگری در مرحله فرجامخواهی در فرجه قانونی درخواست فرجامخواهی خود را که در شماره (۳ ) مورخ ۱۳۹۴/۱/۱۷ به ثبت رسانده در دفتر دادگاه صادر کننده دادنامه با وصول لایحه و ابلاغ نسخه ثانی دادخواست فرجامی به فرجامخواندگان پرونده را به دیوانعالی کشور ارسال نموده که پس از ثبت در دبیرخانه به این شعبه ارجاع گردیده است لایحه فرجامی و اوراق لازم پرونده هنگام شور قرائت می شود.هیأت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید. پس از قرائت گزارش آقای محسن یکتن خدائی عضو ممیز و ملاحظه اوراق پرونده و نظریه کتبی آقای محمد حسین ارجمند دادیار دیوان عالی کشور اجمالا مبنی بر با توجه به محتویات پرونده و امعان نظر به مفاد لایحه فرجامخواهی وکیل زوجه چون دلایل ابرازی موجه و موثری ارائه ننموده است و از طرفی دادنامه فرجام خواسته مطابق با موازین شرعی و قانونی اصدار یافته است مستندا بماده ۳۷۰ قانون آئین دادرسی مدنی نظر به تأئید و ابرام آن دارم. در خصوص دادنامه شماره۱۴۶۹-۹۳۰-۱۳۹۳/۱۱/۳۰ فرجامخواسته مشاوره نموده چنین رأی می دهد:

رأی شعبه دیوان عالی کشور

در خصوص فرجام خواهی آقای س. ح. به وکالت از خانم سید ف. م.ب. و آقای ع. چ. به طرفیت فرجام خواندگان که به اسامی ( الف. ، م. ، ب.، ع. ،ح. و خانم ا.) شهرت همگی چ. فرزندان ب. نسبت به دادنامه ۱۴۹۶-۹۳۰-۱۳۹۳/۱۱/۳۰ صادره از شعبه ۱۱ تجدید نظر استان مازندران به خواسته نقض قرار رد تجدید نظر خواهی و رسیدگی مجدد به پرونده که منجر به صدور حکم حجر خانم سید ف. م.ب. (مادر فرجامخواندگان و آقای ع. چ.) از سوی دادگاه بدوی (شعبه دوم حقوقی ع.) گردیده است هر چند استدلال دادگاه محترم در اینکه : مستند به مفاد ماده ۶۶ قانون امورحسبی فرجامخواه یعنی آقای ع. چ. نمی بایستی طرف دعوی نخستین قرار گیرد یا به عبارت دیگر ذینفع در دعوی حجر نبوده و در صورت ورود ضرر از صدور چنین حکمی بعنوان معترض ثالث مستفاد از ماده ۴۴ قانون مزبور می توانسته تحت عنوان معترض ثالث در صورت لزوم در دعاوی مطروحه دیگری که در حال رسیدگی بوده و یا در آینده طرح خواهد شد برای حفظ حقوق احتمالی نسبت به آن اقدام نماید. لذا با محفوظ دانستن این حق برای وی ، نظر باینکه ایرادات مطروحه در لایحه فرجامخواهی وکیل مدافع محترم خانم سید ف. ب. در مردود دانستن صدور حکم حجر نسبت به موکلش از جمله اینکه اولا دادگاه بدوی بر اساس نظریه پزشکی قانونی در پرونده کلاسه ۹۲۰۸۳۷ که منتج به رد دعوی خواهان بدوی ( م. چ. فرزند ی. ) گردیده مبادرت به صدور رأی نموده و ثانیا تاریخ دقیق شروع محجوریت یاد شده مشخض نشده و این به حقوق مالی افرادی که با نامبرده معامله داشته اند لطمه وارد می نماید. ( اشاره به عقد صلح فی ما بین فرجامخواه و ع. چاری یکی از فرزندان در مورد قطعه زمینی به مساحت ۴۰۰۰ متر دارد.) و ثالثا دلایل و مدارک متقن بر محجور بودن موکلش وجود ندارد و چهارمین ایراد مورد نظر وکیل در مورد احکام صادره درباب حجر می باشد زیرا به گفته وی از دعاوی غیر ترافعی است و اعتراض ثالث در اینگونه موارد مصداق قانونی ندارد . و آخر الامر اینکه بر فرض عدم تعیین تاریخ شروع محجوریت از سوی دادگاه مبنای آن تاریخ تقدیم دادخواست مورد لحاظ قرار می گیرد و این درحالی است که پزشکی قانونی تاریخ و روز و ماه آنرا اعلام ننموده باشد. در مورد ایرادات وکیل محترم باید گفت: ۱ دادگاه محترم بدوی از نظریه قبلی پزشکی قانونی در این پرونده استفاده ننموده و برگ ۲۶ پرونده حکایت از آن دارد که مجدا خوانده دعوی یعنی خانم سید ف.م.ب. به پزشکی قانونی معرفی شده و آن مرجع به استناد سابقه قبلی و ملاحظه پرونده های پزشکی بر محجور بودن مشارالیها با تعیین تقریبی حدوث ابتلاء به حجر اظهار نظر نموده است که مصون از اعتراض مانده است . ۲ اشتباه خواهان بدوی (فرجامخوانده) در طرف دعوی قرار دادن خواهران و برادران خود بعنوان خواندگان موجب نمی گردد که برخلاف مقررات قانونی نامبردگان از سوی دادگاه ذینفع در دعوی تشخیض داده شوند در حالیکه دعوی متوجه ایشان نمی باشد .۳ احراز یا عدم احراز حجر از سوی دادگاه نیز دائر مدار تحقیقات منحصر به فردی نبوده و نمی باشد و به هر طریقی که لازم بداند صورت می پذیرد . آخر الامر بر فرض عدم تعیین تاریخ شروع حجر از سوی کارشناس پزشکی قانونی تاریخ قطعیت دادنامه در این مورد ملاک عمل خواهد بود در حالیکه دادنامه بدوی به شماره ۲۲۴-۹۳۰با توجه به نظریه پزشکی قانونی زمان تقریبی شروع محجوریت فرجامخواه را تعیین نموده که با قطعیت دادنامه این ایراد نیز غیر قابل اعتنا خواهد بود. علیهذا با عنایت به مراتب فوق با رد درخواست فرجامخواهی آقای س. ح. بوکالت از خانم سید ف. م.ب. ن. و آقای ع. چ. دادنامه فرجامخواسته عاری از ایراد تشخیص داده می شود و با ملاحظه جریان دادرسی آن را منطبق با اصول و قواعد و تشریفات آئین دادرسی مدنی دانسته مستندا به ماده ۳۷۰ قانون مذکور عینا ابرام می گردد.

شعبه ۴۱ دیوان عالی کشور - رئیس و مستشار و عضو معاون

علی رازینی - عبدالعلی ناصح - محسن یکتن خدائی