رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور درباره نحوه احراز علم به فسخ نکاح و فوریت آن

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور شماره ۹۴۰۹۹۷۰۹۰۶۸۰۰۱۹۲
شماره دادنامه۹۴۰۹۹۷۰۹۰۶۸۰۰۱۹۲
تاریخ دادنامه۱۳۹۴/۰۳/۳۰
نوع رأیرأی شعبه
نوع مرجعشعبه دیوان عالی کشور
شعبهشعبه ۸ دیوانعالی کشور
گروه رأیرای حقوقی
موضوعنحوه احراز علم به فسخ نکاح و فوریت آن
قاضیمسعودکریم پور نطنزی
حسن عباسیان
سیروس کیقبادی

رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور درباره نحوه احراز علم به فسخ نکاح و فوریت آن: در فسخ نکاح، اصل بر عدم علم ذوالخیار به حق فسخ و فوریت آن است؛ بنابراین تا زمانی که علم ذوالخیار به اثبات نرسد، اصل مذکور جاری بوده و در صورتی که شخص در زمره افرادی باشد که نوعا و معمولا آگاه و مطلع ازحکم قانونی درخصوص مورد نیست، ضرورت دارد دادگاه با اخذ توضیح، علم وی به حق فسخ و فوریت آن را بررسی کند.

رأی خلاصه جریان پرونده

برابر مندرجات پرونده بدوی بکلاسه ۹۰۱۹۱۷ یا ۱۸۵۹-/۹۰ شعبه ۱۸ دادگاه عمومی خانواده اصفهان خانم ن. ج. متولد ۱۳۶۵ با ارائه دادخواست بطرفیت ۱: پدرش (آقای ع.الف. ج. ) به نشانی مجهول المکان و ۲: آقای ع. ف.ز. بخواسته صدور اجازه ازدواج با پیوست کردن تصویر مصدق سند طلاق والدینش به شماره ترتیب ...... تاریخ وقوع و ثبت طلاق ۱۳۸۵/۱۲/۲۶ تنظیمی در دفتر رسمی ثبت طلاق ..... اصفهان اعلام نمود والدینش برابر دادنامه صادره از شعبه ۲۳ دادگاه عمومی خانواده اصفهان از یکدیگر جدا شدند و با مادرش زندگی می کند و به سن قانونی رسیده قصد ازدواج (با خوانده ردیف دوم) دارد پدرش مجهول المکان است درخواست رسیدگی و صدور حکم بخواسته را دارد . مراتب از طریق درج آگهی در یکی از جراید کثیر الانتشار جهت اطلاع خوانده ردیف اول منتشر گردید. در جلسه مقرر رسیدگی ۱۳۹۱/۱/۲۲ خوانده ردیف اول حاضر نگردید لایحه ای از او پیوست پرونده نمی باشد خواهان و مادرش بنام خانم م. س. و برادرش آقای ا. ج. ۲۴ ساله و خوانده ردیف دوم حاضر شدند بعد از اینکه خواهان دعوی و خواسته را بشرح مفاد دادخواست تقدیمی تکرار نمود و مادر و برادر موصوف اش گفته ازدواج مشارالیها با خوانده ردیف دوم به مصلحت می باشد و پس از ارائه اصل مهرنامه (صداق نامه) عادی مورخه ۱۳۹۱/۱/۲۹ که پیوست شد با اعلام ختم رسیدگی برابر دادنامه شماره ۱۹۲- /۹۱ مورخ ۱۳۹۱/۲/۱۱ حکم به ازدواج خواهان با آقای ع. ف.ز. بر اساس مهر نامه مذکور باستناد مادتین ۱۰۴۳ و ۱۰۴۴ قانون مدنی صادر و اعلام گردید نسبت به خوانده ردیف اول غیابی و ظرف مهلت مقرر قانونی قابل واخواهی . . . در آن دادگاه می باشد مفاد رأی صادره جهت ابلاغ به خوانده موصوف در جریده کثیر الانتشار منتشر گردید. سپس دادگاه در تاریخ ۱۳۹۱/۳/۹ در ذیل لایحه خواهان دستور صدور گواهی را به دفتر رسمی ثبت ازدواج وفق (تبصره ذیل) ماده ۱۰۴۴ قانون مدنی صادر نمود. و ازدواج مشارالیها با خوانده ردیف دوم تحت شماره ترتیب ..... مورخ ۱۳۹۱/۳/۲۸ در دفتر رسمی ثبت ازدواج شماره ... اصفهان ثبت گردید.دوم: اگر چه واخواهی آقای ع.الف. ج. در تاریخ ۱۳۹۱/۱۲/۲۷ به دادگاه مذکور ارجاع و تحت کلاسه قبلی مورد رسیدگی قرار گرفت ولی واخواه موصوف بعدا طی لایحه ثبت شده به شماره .... مورخ ۱۳۹۳/۲/۱۳ دادخواست خود را مسترد نمود و برابر دادنامه ای که متعاقبا درج خواهد شد قرار رد واخواهی اش صادر گردید . سوم:آقای ع. ف.ز. در تاریخ ۱۳۹۲/۴/۹ با ارائه دادخواست بطرفیت خانم ن. ج. بخواسته صدور حکم به فسخ نکاح بجهت تدلیس ضمن پیوست نمودن تصاویر مصدق از شناسنامه اش و از رو نوشت سند ازدواج شان به شماره ترتیب و دیگر مشخصات فوق الاشعار و از گواهی مورخ ۱۳۹۲/۳/۱۲ خانم دکتر م. ق.متخصص پزشکی قانونی ((خطاب به عنوان دادیار شعبه ۲۷ مبنی بر اینکه گواهی صادر شده مربوط به خانم ن. ج. در مورخ ۱۳۹۰/۷/۹ که توسط پزشکان این مرکز صادر شده است و پرده بکارت از نوع حلقوی قابل اتساع (ارتجاعی) متسع و مدخوله اعلام شده است مورد تایید می باشد مهر و امضا)) توضیح داد: برابر سند نکاحیه استنادی با خوانده که اظهار میداشته پدرش مجهول المکان میباشد و از محل اقامت پدرش اطلاعی ندارد و برابر حکم صادره از شعبه ۱۸ دادگاه عمومی حقوقی ازدواج کردم چند ماهی بعد از عقد متوجه شدم که نه تنها پدر زوجه مجهول المکان نمیباشد زیرا نامبرده طبق دادنامه شماره ۲۷۹ مورخ ۱۳۹۰/۲/۳۱ شعبه ۴ شورای حل اختلاف از پدرش نفقه دریافت مینموده و از محل اقامت پدرش اطلاع کامل داشته طبق گواهی پزشک که در مورخه ۱۳۹۰/۷/۹ توسط خانم دکتر م. ق. صادر گردید خوانده مدخوله و غیر باکره بوده و این موضوع مهم را از من و خانواده ام مخفی نمود و عقد ازدواج بر مبنای باکره و دوشیزه بودن این خانم واقع گردید بعلاوه مشارالیها که دو سال نامزد فردی بنام ع. ع. بود را از من و خانواده ام پنهان نمود که در این خصوص شکایت من در شعبه ۲۷ دادیاری تحت عنوان تدلیس در ازدواج و رابطه نامشروع در جریان رسیدگی است و بلحاظ اغفال و فریب در امر ازدواج و سوء رفتار و اینکه مواقعه ای صورت نگرفته باستناد مواد ۱۱۲۰ و ۱۱۲۸ و ۱۱۳۹ قانون مدنی تقاضای صدور حکم بر فسخ نکاح را بلحاظ تدلیس دارم حسب الارجاع پرونده تحت کلاسه ۹۲۰۵۹۲ ثبت شعبه ۱۸ دادگاه عمومی خانواده اصفهان گردید و ضمیمه کلاسه ۹۰۱۹۱۷ شد . در اولین جلسه مقرر رسیدگی ۱۳۹۲/۴/۳۰ هر دو پرونده مذکور (واخواهی آقای ع. ج. و دعوی آقای ع. ف.ز. ) توامان مورد رسیدگی قرار گرفت خانم الف. ن. با ارائه وکالتنامه از خانم ن. ج. علاوه بر اصحاب دعوی حضور یافت (بعد از استماع اظهارات واخواه موصوف ) آقای ع. ف.ز. (خواهان پرونده کلاسه اخیر الذکر اظهار نمود: تقاضای فسخ نکاح را بلحاظ ارتباط نامشروع دارد و دلیل او پرونده جزائی در جریان رسیدگی در شعبه ۲۷ دادیاری می باشد درخواست مطالبه پرونده استنادی را دارد. خانم الف. ن. بوکالت از خوانده موصوف پاسخ داد: موکله اش در تاریخ ۱۳۹۰/۷/۱۱ نزد خانم دکتر م. رفته و در آن قید شده است که زوجه باکره است و این برگه را دکتر آ. ق. تایید نموده است که این برگه صحت داشته و زوجه باکره بوده است و برگه ارائه شده ازدواج مبنی بر مدخوله بودن زوجه کپی بوده و موکله مدعی است در اصل آن برگه کلمه احتمالا مدخوله است ذکر شده است و در برگه پزشکی قانونی که موکله در خرداد ۱۳۹۲ رفته است صراحتا ذکر شده است در ناحیه۳و۹و۶و۸ صورت متعدد و پارگی وجود دارد و این نشانگر رابطه یکساله موکله با زوج است و موکله در اسفند ۱۳۹۱ در بیمارستان .... تست حاملگی داده است که قابل استعلام است زوج با زوجه ۹ ماه نزدیکی و دخول داشته و باعث مدخوله شدن زوجه شده است و برگه ارائه شده از زوج (نظریه خانم س. ) کپی بوده و اصل آن باید ارائه شود در اصل آن کلمه احتمالا ذکر شده است تقاضا دارد خانم دکتر ق. بعنوان کارشناس جهت پاره ای توضیحات احضار شود خواهر زوج وکیل دادگستری می باشد حسب اظهار موکله تحت مشاوره ایشان درخواست طلاق را مسترد و دادخواست فسخ نکاح داد تقاضای رد دعوی خواهان را دارد نتیجه و خلاصه پرونده کلاسه ۹۲۰۳۹۴ از شعبه ۲۷ دادیاری اصفهان مطالبه شد. آقای ق. ش. بوکالت از آقای ع. ف.ز. (خواهان) وکالتنامه ارائه نمود و وارد جریان دادرسی گردید اما بعدا با ارائه لایحه دیگری استعفا نمود در جلسه مقرر رسیدگی بعدی در تاریخ ۱۳۹۲/۷/۲ که با حضور زوجین موصوف و خانم وکیل خوانده تشکیل شد سپس از تکرار دعوی و خواسته توسط خواهان وقتی دادگاه از او سئوال کرد چگونه با خبر شد که خوانده باکره نمی باشد پاسخ داد : در زمان عقد قبل از آمیزش باخبر شدم که بادیگران رابطه نامشروع دارد و بر این اساس با خبر شدم که باکره نمی باشد و الان در پرونده کیفری قرار مجرمیت صادر و در شعبه ۱۰۲ دادگاه جزائی برای ۱۳۹۲/۷/۲ وقت رسیدگی دارد . خانم وکیل خوانده (ضمن پاسخ به واخواهی پدر موکله اش ) اظهار نمود در خصوص پرونده همسر موکله تقاضای صدور قرار اناطه تا تعیین نتیجه پرونده شعبه ۱۰۲ جزائی دارد . متعاقبا به ضمیمه لایحه ای خانم وکیل خوانده تصویر مصدق دادنامه شماره ۱۱۷۴- /۹۲ مورخ ۱۳۹۲/۸/۱ در پرونده کلاسه ۹۲۰۶۵۲ شعبه ۱۰۲ دادگاه عمومی جزائی اصفهان ارائه شد بشرح برگه ۵۹ پیوست می باشد که با استدلال به انکار متهمه خانم ن. ج. و اعلام شکایت زوج حدود یکسال پس از ازدواج و مفاد اظهار نظر خانم دکتر س. س. در تاریخ ۱۳۸۹/۱۰/۱۸و گواهی مورخه ۱۳۹۲/۳/۷ پزشکی قانونی مضبوط در پرونده با کافی ندانستن دلیل شاکی و آقای ق. ش. بوکالت ازاو رای بر برائت مشارالیها صادروظرف مهلت قانونی قابل تجدید نظر اعلام شد اقای ش. آ.بوکالت از آقای ع. ف.ز. وکالتنامه ارائه کرد و بعدا با پیوست نمودن تصاویر مصدق مستنداتش منجمله از قرار منع تعقیب صادره توسط شعبه ۲۷ دادیاری دادسرای عمومی و انقلاب اصفهان به تاریخ صدور ۱۳۹۳/۳/۵ در مورد موکل اش آقای ع. ف.ز. از اتهام ترک انفاق موضوع شکایت خانم ن. ج. و نیز آرایی مبنی بر محکومیت قطعی خانم ر.ج. به جرم کلاهبرداری به کیفر حبس و . . . طی لایحه تقدیمی علاوه بر تکرار مدافعات موکل خویش در خصوص فریب در ازدواج و تدلیس و اینکه ر. نام قبلی خانم ن. می باشد و با استناد به مندرجات پرونده مختومه به کلاسه ۹۲۰۶۵۲ شعبه ۱۰۲ دادگاه جزایی اصفهان از جمله اظهارات مورخه ۱۳۹۳/۳/۲۹ آقای م. ا. مبنی بر بار ها مشاهده نمودن خانم ن. پشت فرمان اتومبیل پراید سفید با ع. ا. ونیز دیدن ع. ا. در داخل منزل ن. و اظهارات مورخه۱۳۹۲/۳/۳ آقای ب. افسر تحقیق مبنی بر بازبینی فیلم موجود در موبایل خانم ن. که اعتراف داشته با کسی دیگر ارتباط داشته . . . و نیز اظهارات آقای ا. ق. مبنی بر رفت و آمد داشتن ن. با آقای م. خواه و مدخوله بودن مشارالیها حدود هشت ماه قبل از ازدواج موکل او در تایخ ۱۳۹۰/۷/۹ حسب گواهی دکتر م. ق. متخصص پزشکی قانونی که به تاریخ ۱۳۹۲/۳/۱۲ به شعبه ۲۷ دادیاری ارسال و در پرونده موجود است لذا با بی اعتبار دانستن گواهی دکتر ق.که شخصا زوجه را معاینه نکرد ولی اعلام داشت در معاینه مورخه ۱۳۹۰/۷/۱۱ علائمی دال بر دخول نزد وی مشاهده نشده اصل مدرک معاینه ۱۳۹۰/۷/۱۱ را در این پرونده ارائه نکرد و با وجود اینکه خانم ن. در بازجویی مورخه ۱۳۹۲/۳/۸ در پرونده استنادی دادیاری موصوف گفته پارگی بکارت در ارتباط با همسرم است اما ۲۲ روز بعد در تاریخ ۱۳۹۲/۴/۱ دکتر ق. طبق گواهی شماره ... خانم ن. را به دروغ غیر مدخوله اعلام کرده است ومشارالیهابا مخفی نگه داشتن موضوع مدخوله بودن اش و ازدواج قبلی اش و مجهول المکان معرفی کردن پدرش و گرفتن اذن ازدواج از دادگاه و پنهان کردن سابقه محکومیت کیفری با سابقه حبس بجرم کلاهبرداری موضوع دادنامه شماره ۸۷۱۵۵۵ شعبه ۱۱۳ دادگاه جزائی اصفهان و رأی قطعی شماره ۸۸۱۰۹۶ شعبه ۱۴ دادگاه تجدید نظر که آراء مزبور را پیوست نموده و شهادت آقایان م. ا.و ا. ق. و ارتباط داشتن با فردی بنام ع. ا. و نیز بنا به اظهار خانم ا.م. همسر آقای ق. ارتباط خانم ج. با مح. م. خواه که دندانساز بوده منجر به ازاله بکارت مشارالیها شده که بنا به اظهار خانم م. بعدا آنرا ترمیم کرده که با توجه به گواهی مرکز مشاور و شهادت شهود و پرونده استنادی کیفری و رابطه نامبرده با ع. ا. و م. و نامزدی دو ساله اش با ع. ع. تقاضای صدور حکم شایسته را کرد و در جلسه مقرر رسیدگی ۱۳۹۳/۵/۱۹ که با حضور طرفین و وکلای آنان تشکیل شد به تقاضای آقای وکیل خواهان با صدور قرار استماع گواهی گواهان از آقای ا. ق. و خانم ا. م.استماع گواهی شد خانم ا. گفته در ایام بازداشت در زندان با خانم ن. ج. آشنا شد اظهارات گواهان موصوف اجمالا مبنی است بر اینکه خانم ن. ج. با آقای م. بعنوان نامزد مشارالیها به منزل آنان آمدند آقای ا. ق. افزود بعد من یک برگه پزشکی پیدا کردم که عکس خانم ج. بالای آن بود و در آن نوشته بود که خانم باکره نمیباشد و چند مرتبه آمیزش داشتند و در نواحی مختلف پرده بکارت پارگی دارد . . . و خانم ا. م. نیز در ادامه اظهاراتش گفت : خانم ج. یکمرتبه به من گفت من دیشب تا صبح با آقای م. در مطب او بودیم و با هم ارتباط فیزیکی و رابطه نامشروع داشتیم و برگه پزشکی قانونی را در دست داشت و خودش می گفت در نامه پزشکی آمده که پرده بکارت پارگی متعدد داشت و دفعات نزدیکی زیاد بود و می گفت قصد ترمیم دارد ولی پزشک میگفت قابل ترمیم نیست . . . گواهی پزشکی حدود یک ماه پیش من بود وبعد خانم ج. آمد و برد . و آقای ش. الف. بوکالت از خواهان با استناد به شهادت شهود مبنی بر رابطه نامشروع و مدخوله بودن زوجه قبل از ازدواج و نظریات پزشکی قانونی دکتر م.ق. دکتر ق. تقاضای صدور حکم شایسته نمود و خانم الف. ن. بوکالت از زوجه با اعلام تبرئه شدن موکله اش در پرونده کلاسه ۹۲۰۶۵۲ شعبه ۱۰۲ دادگاه جزائی که قطعیت یافته است ضمن ایراد گرفتن به عدم صدور قرار استماع شهادت شهود قبل از جلسه دادرسی و داشتن پرونده های کیفری گواهان حسب شکایت موکله اش از آنان و ایراد جرح شهود مدعی کذب بودن شهادت آنان شد با تکرار مدافعات قبلی اش و رد شدن شهادت آقای م. اح. در پرونده کیفری استنادی و ادعای ارتباط یکساله زوج با زوجه و بعد از آن طرح دعوی بخواسته طلاق و بعد مسترد کردن دعوی مزبور و سپس تقدیم دادخواست فسخ نکاح تقاضای بطلان و رد دعوی را کرد .دادگاه با اعلام ختم رسیدگی طی دادنامه شماره ۹۹۵-/۹۳ مورخ ۱۳۹۲/۶/۱۲ (پس از شرح دعاوی و خواسته ها ضمن صدور قرار رد واخواهی آقای ع.الف. ج. ) در خصوص دعوی آقای ع. ف.ز. بطرفیت خانم ن. ج. بخواسته فسخ نکاح بجهت تدلیس با توجه به محتویات پرونده و اظهارات و مدافعات او و آقای ش. آ. بوکالت از او و مؤدای گواهی گواهان مبنی بر ارتباط خوانده قبل از ازدواج با خواهان با فردی بنام م.و مشاهده گواهی پزشکی مبنی بر عدم بکارت مشارالیها توسط شهود و تصویر مصدق گواهی مورخه ۱۳۹۳/۳/۱۲ خانم دکتر م. ق.مبنی بر تایید گواهی پزشکی صادره مورخه ۱۳۹۰/۷/۹ دائر بر مدخوله بودن نامبرده و سوابق کیفری اش و . . . عدم دفاع موثر وکیل خوانده با احراز صحت دعوی خواهان به عدم بکارت خوانده حین العقد مستندا به ماده ۱۱۲۸ قانون مدنی حکم به فسخ نکاح طرفین موضوع عقدنامه استنادی به مشخصات مرقوم صادر و رأی یاد شده حضوری و ظرف مهلت قانونی قابل تجدیدنظر خواهی اعلام شد.دوم : بعد از تجدیدنظر خواهی خانم الف. ن. بوکالت از خانم ن. ج. و تبادل لوایح و ارجاع پرونده به شعبه ۲۸ دادگاه تجدیدنظر استان اصفهان و ثبت به کلاسه ۹۳۰۲۴۰ و مطالبه و ملاحظه و تهیه خلاصه گزارش مفید از پرونده کلاسه ۶۵۲/۹۲ شعبه ۱۰۲ دادگاه عمومی جزائی در مورد شکایت مورخه ۱۳۹۲/۱/۲۹ آقای ع. ف.ز. بر علیه خانم ن. ج. به اتهام تدلیس در نکاح و رابطه نامشروع رأی بر برائت مشارالیها صادر و در مرحله تجدیدنظر تایید شده است با اعلام ختم رسیدگی بموجب دادنامه شماره ۲۲۳- /۹۳ مورخ ۱۳۹۳/۸/۷ با استدلال بعمل آمده منجمله ازدواج رسمی طرفین در تاریخ ۱۳۹۱/۳/۲۸ و اعلام زوج مبنی بر باکره نبودن زوجه که در زمان عقد با خبر شد با دیگران رابطه نامشروع دارد و تاریخ تقدیم دادخواست ۱۳۹۲/۴/۹ و گواهی پزشکی مبنی بر مدخوله بودن بتاریخ ۱۳۹۲/۳/۱۲ و تاریخ اعلام شکایت کیفری در پرونده استنادی ۱۳۹۲/۱/۲۹ بوده و در مجموع و با توجه به اظهارات طرفین و شهادت شهود خواهان بدوی در زمان عقد و یا حد اکثر چند ماه بعد از عقد نکاح از مدخوله بودن زوجه و موجبات فسخ نکاح مطلع بوده و علیرغم علم و اطلاع از فوریت فسخ نکاح استفاده نکرده مستندا به ماده ۳۵۸ قانون آئین دادرسی مدنی و ماده ۱۱۳۱ قانون مدنی ضمن نقض دادنامه تجدیدنظر خواسته حکم به بطلان دعوی خواهان بدوی صادر که ظرف مهلت مقرر قانونی قابل فرجامخواهی اعلام گردید .سوم = بعد از ابلاغ رأی تجدیدنظری مزبور در تاریخ ۱۳۹۳/۱۰/۷ به زوج تجدیدنظر خوانده و ثبت فرجامخواهی اش در تاریخ ۱۳۹۳/۱۰/۲۵و ارائه لایحه دفاعیه خانم الف. ن. بوکالت از زوجه فرجامخوانده پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و به کلاسه بالا ثبت و به شعبه هشتم ارجاع شده است لوایح طرفین هنگام شور توسط اعضای هیئت قرائت میگردد.هیأت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید پس از قرائت گزارش آقای سیروس کیقبادی عضو ممیز و اوراق پرونده مشاوره نموده چنین رأی می دهد:

رأی شعبه دیوان عالی کشور

دادنامه شماره ۲۲۳ -۹۳ مورخ ۱۳۹۳/۸/۷ شعبه ۲۸ دادگاه تجدیدنظر استان اصفهان که بموجب آن ضمن نقض دادنامه بدوی در خصوص دعوی زوج فرجام خواه بخواسته فسخ نکاح بلحاظ تدلیس زوجه فرجامخوانده در امر نکاح با مخفی نگهداشتن عدم بکارت خود حین ازدواج باستدلال منعکس در آن حکم بر بطلان دعوی خواهان صادر گردیده بجهات ذیل واجد ایراد قانونی بوده و درخور نقض است اولا: چون حسب ماده ۱۱۳۱ قانون مدنی در فسخ نکاح ، اصل عدم علم ذوالخیار به حق فسخ و فوریت آن مورد پذیرش و قبول مقنن قرار گرفته لذا مادامیکه علم ذوالخیار به حق فسخ و فوریت آن به اثبات نرسیده باشد اصل مذکور جاری خواهد بود و از آنجائیکه فرجامخواه با توجه به شغل ایشان در زمره افرادی که نوعا و معمولا آگاه و مطلع ازحکم قانونی درخصوص مورد بوده باشد محسوب نبوده لذا ضرورت قانونی داشته که دادگاه محترم با استیضاح از شخص فرجام خواه بررسی و معلوم دارد که آیا نامبرده به حق فسخ خود و فوریت آن علم و آگاهی داشته است یا خیر و از چه تاریخی به این حکم قانونی علم حاصل نموده و اساسا چگونه و در چه تاریخی به موضوع باکره نبودن زوجه علم و آگاهی حاصل نموده است . ثانیا: زوجه فرجام خوانده از اتهام تدلیس در امر ازدواج بواسطه پنهان نمودن عدم بکارت خود حین ازدواج موضوع شکایت زوج فرجام خواه بموجب دادنامه شماره ۱۱۷۴ – ۱۳۹۲/۸/۱ شعبه ۱۰۲ دادگاه جزائی اصفهان برائت حاصل نموده و چون مبانی و مستندات دادنامه مذکور در صدور حکم بر برائت زوجه اظهار نظر خانم دکترس. س. درتاریخ ۱۳۸۹/۱۰/۱۸ وگواهی مورخ ۱۳۹۲/۳/۷پزشکی قانونی بوده ودادگاه محترم تجدیدنظرباوجوداینکه پرونده محاکماتی مربوط به دادنامه مذکور راملاحظه وخلاصه آنرادرصورتجلسه مورخ ۱۳۹۳/۸/۶ منعکس نموده معهذا تصویر نظریه مورخ ۱۳۸۹/۱۰/۱۸ خانم دکتر س.س. و گواهی مورخ ۱۳۹۲/۳/۷ پزشکی قانونی را استخراج وپیوست پرونده ننموده است و چون ملاحظه نظریه پزشک یاد شده و گواهی صادره از مرکز پزشکی قانونی در روشن شدن چگونگی قضیه و احراز موضوع ضروری بوده لذا اقتضا داشته که دادگاه محترم تصاویر گواهی های پزشکی فوق الاشعار را از پرونده کیفری مذکور استخراج و پیوست پرونده نموده و سپس با توجه به مفاد این گواهی های پزشکی و دادنامه صادره در پرونده کیفری که بر اساس این گواهی های پزشکی اصدار یافته در خصوص مورد اختلاف بین متداعیین (باکره بودن یا باکره نبودن زوجه حین عقد نکاح ) نفیا یا اثباتا اتخاذ تصمیم نماید ثالثا: دادنامه بدوی حاکی از آنست که مبنای تشخیص دادگاه در احراز صحت ادعای خواهان (فرجام خوانده ) مبنی بر عدم بکارت زوجه (فرجامخواه) حین عقد نکاح صرفا گواهی مورخ ۱۳۹۱/۳/۱۲ خانم دکتر م. ق. (برگ ۴۸ پرونده ) بوده که از طرف زوج خواهان به پیوست دادخواست تقدیم گردیده است و چون به دلالت گواهی مذکور خانم م. ق. خود شخصا زوجه را جهت تشخیص بکارت یا عدم بکارت وی مورد معاینه پزشکی پزشکی قرار نداده بلکه صرفا گواهی مورخ ۱۳۹۰/۷/۹ صادره توسط پزشک دیگر را درباره زوجه مبنی بر مدخوله بودن وی تصدیق و گواهی نموده است لذا گواهی مورخ ۱۳۹۱/۳/۱۲استنادی خواهان(فرجامخواه)بدون ارائه گواهی مورخ ۱۳۹۰/۷/۹ مورد اشاره در آن و ملاحظه این گواهی فی النفسه نمی تواند موید صحت و درستی مراتب ادعائی خواهان ( فرجام خوانده ) محسوب گردد و چون ارائه گواهی مورخ ۱۳۹۰/۷/۹ اشاره شده درگواهی فوق الذکر و ملاحظه آن جهت روشن شدن قضیه و احراز واقع امر ، درمقدرات دعوی مطروحه ممکن التاثیر بوده لذا اقتضا داشته که دادگاه محترم تجدیدنظر الف : گواهی پزشکی مورخ ۱۳۹۰/۷/۹ که در گواهی مورخ ۱۳۹۱/۳/۱۲ استنادی زوج مورد تصدیق قرار گرفته از زوج فرجامخواه مطالبه و پیوست پرونده نموده و ب : با اخذ توضیح از زوج فرجامخواه و عندالاقتضاء با تحقیق از خانم دکتر م. ق.و هر اقدام ضروری دیگری بررسی و معلوم دارد که صادر کننده گواهی مورخ ۱۳۹۰/۷/۹ دارای چه موقعیت علمی و اجتماعی و آیا از ابواب جمعی مرکز پزشکی قانونی بوده است یا خیر و بعلاوه بدستور چه مقام و مرجع قانونی اقدام به معاینه پزشکی از زوجه و نیز صدور گواهی مذکور نموده و اصل گواهی صادره را به چه شخص یا مقام قانونی و مرجع رسمی تحویل و یا ارسال داشته و چنانچه گواهی فوق الاشعار بدستور مقام قضائی در پرونده قضائی صادر شده باشد پرونده قضائی متشکله از مرجع ذیربط مطالبه و خلاصه مفید آن و اظهارات طرفین در این پرونده را در صورتمجلس منعکس و نیز تصویر گواهی ۱۳۹۰/۷/۹ مضبوط در آنرا استخراج و پیوست پرونده امر نموده و سر انجام پرونده متشکله را معلوم دارد و پس از تکمیل تحقیقات و رسیدگی در موارد فوق الذکر و انجام هر امور دیگری که بنظر دادگاه درکشف حقیقت و روشن شدن قضیه و احراز امر لازم و ضروری بوده باشد سر انجام بر اساس نتیجه محصله نسبت به صدور رأی شایسته اقدام نماید بنابراین دادنامه فرجامخواسته که بدون توجه بمراتب اشعاری اصدار یافته در وضعیت موجود قابلیت ابرام را نداشته مستندا به بند ۵ ماده ۳۷۱ و بند الف ماده ۴۰۱ قانون آئین دادرسی مدنی ضمن نقض دادنامه مرقوم رسیدگی مجدد به همان دادگاه محترم صادر کننده رای منقوض ارجاع میگردد تا پس از تکمیل تحقیقات و رسیدگی در موارد مرقوم در فوق بر اساس نتیجه حاصله و لحاظ جامع اوراق پرونده نسبت به صدور رای مقتضی اقدام نماید .

شعبه ۸ دیوان عالی کشور - رئیس و مستشاران

حسن عباسیان - مسعود کریم پور نطنزی - سیروس کیقبادی