رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره اثبات قصد در قتل های ناشی از تصادفات رانندگی

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور شماره ۹۴۰۹۹۷۰۹۰۹۷۰۰۱۰۶
شماره دادنامه۹۴۰۹۹۷۰۹۰۹۷۰۰۱۰۶
تاریخ دادنامه۱۳۹۴/۰۷/۱۸
نوع رأیرأی شعبه
نوع مرجعشعبه دیوان عالی کشور
شعبهشعبه ۱۷ دیوانعالی کشور
گروه رأیرای کیفری
موضوعاثبات قصد در قتل های ناشی از تصادفات رانندگی
قاضیمحمد عشقعلی
علی مبشری
محمدصادق مهدوی راد

رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره اثبات قصد در قتل های ناشی از تصادفات رانندگی: در قتل های ناشی از تصادفات رانندگی اصل بر فقدان عمد و قصد است مگر اینکه خلاف آن با ادله متقن به اثبات برسد.

رأی خلاصه جریان پرونده

حسب محتویات پرونده کلاسه ۹۲/۰۳۹۲ ک. به تاریخ ۱۳۹۲/۳/۲۰ به کلانتری ... ک. خبر می رسد که در ساعت ۲۳ تصادفی در خیابان ا. رخ داده و مصدوم به بیمارستان منتقل و در بخش icu بستری و بیهوش است و راننده که ظاهرا ع. ر. بوده و متواری است. ن. خ. متولد ۱۳۷۰/۶/۲۰ (نامزد ع. ی.) در مورخ ۱۳۹۲/۳/۲۰ در کلانتری اظهار داشته که : ((من و ع. و دختر خاله ام تو کوچه کنار داروخانه ا. تو ماشین ع. نشسته بودم که ع. همسرم رسید و چون ما دعوای زناشویی داشتیم، ع. دخالت بیجا کرده و با دوستانش تماس گرفته و (دوستانش) آمدند و ع. را زدند، در آن بین من مشت خوردم و بعد که شوهر دختر خاله ام ح. رسید فراری شدند و ع. پس از آن به عمد ع. را با ماشین زیر گرفت. دوستانش ۸ نفر بودند، (با چوب، قمه، سنگ) ع. پس از برخورد با شیشه جلوی ماشین (ع.) روی زمین غلط خورد و دچار ضربه مغزی شده. آقای ح. ع. فرزند غ. متولد ۱۳۶۵/۶/۲۷ ماوقع را اینگونه تعریف کرده است: (( ساعت ۲۲۰۰۰ آقای ع. با اینجانب تماس گرفت که من با خانمم دعوا کرده ام و با ع. روز بیرون رفته ام و در مسیر با خانمم داشتم بحث می کردم که ع. ( ر. ) با من درگیر شده و تهدیدم کرده است که دوستانم را می آورم و تو را به کشتن می دهم. من (ح. ع.) هم داخل کوچه ا. رفتم و دیدم خانم ع. داخل ماشین ع. نشسته و حالش بد است، از او خواستم تا داخل ماشین من بیاید که ع. ر. با دوستانش که داخل یک دستگاه پراید نشسته بودند پیاده شدند و من و ع. را زدند و فرار کردند ع. ر. که به داخل خیابان ۲۰ متری نادر فرار کرده بود وقتی که ع. می خواست داخل ماشین بیاید ع. با ماشین خود که یک دستگاه هیوندا جنسیس سفید بود با سرعت زیاد به ع. زد و فرار کرد و بعد هم به اورژانس زنگ زدیم و وقتی که به بیمارستان رفتیم باز هم به آنجا آمد و تهدید کرده و به اینجانب زنگ زد و تهدید کرد و فردای آن روز هم به درب خانه پدر خانمم رفته و مرا تهدید نموده است.)) آقای م. پ. متولد ۱۳۶۵/۶/۲۲ در ص۷ گفته است: ((اینجانب ... در انتهای دعوا رسیدم و شاهد بودم که یک پراید با ۵ سرنشین و یک عدد خودرو هیوندای جنسیس که خودرو هیوندا از سمت خیابان ا. به سمت بیست متری نادر شتاب گرفته و عمدا آقای ع. را زیر گرفت.)) آقای ع. ر. متولد ۱۳۷۰ شغل کمک خلبان در مورخ ۱۳۹۲/۳/۲۰ در ص۱۵ در کلانتری راجع به ماجرا اینگونه اظهار داشته است: ((دیشب من و دوستم د. که مورد تأیید خانواده من برای ازدواج بود به همراه خانم ن. و دوستشان آقای ع. برای خرید مراسم عقدکنان س. و آقای ح. بیرون رفتیم بعد از اتمام خرید و خداحافظی از ن. و ع. آن ها را چند کوچه پائین تر پیاده کردم و خودمان همانجا داخل ماشین ایستادیم و حرف زدیم وقتی برای رساندن ر. به در خانه اشان رفتم دیدم ع. و ن. ایستاده اند. شیشه ماشین را که پائین کشیدم ع. موبایل ن. را پرت کرد داخل ماشین و درب عقب را باز کرد و ن. را به داخل ماشین پرت کرد و شروع به فحاشی و زدن ن. کرد. و گفت این را تا نکشتمش ببر. مجددا در ماشین را باز کرد و اینقدر ن. را زد تا بیهوش شد من که از ر. شنیده بودم که ن. آسم دارد سریعا خود را به داروخانه رساندم، حتی قسمتی از خیابان ا. را خلاف رانندگی کردم و داخل کوچه کنار داروخانه پارک کردم و اسپری آسم خریدم و چند مرتبه داخل دهان ن. اسپری کردم و حالش بهتر شد. همان موقع یک خودرو پژو ۲۰۶ و یک موتور پرشی که راکبش ع. بوده و بعد از حدود یک دقیقه یک پراید سفدی پس از سرنشین پیاده شدند و من و ر. هم پیاده شدیم ن. پیاده نشد و من درب را از بیرون قفل کردم ع. تهدید کرد که باید در ماشین را باز کنم من هم با صحبت سعی کردم آرامش کنم و سپس در را باز کردم وقتی پیاده شدند من آمدم سوار ماشین شدم آقاح. ۳ – ۲ مشت به صورت من زد، همان موقع سرنشین های پراید پیاده شدند و جلوی ماشین را بستند و چندین سنگ به سمت اتومبیل من که روز قبل خریده بودم پرت کردند و درب را بست و آینه و گلگیر سمت راست و شیشه سمت شاگرد را آسیب رساندند و تقریبا حدود ۳۰ – ۲۰ میلیون به ماشین من خسارت زدند ... شیشه سمت خود را پائین دادم و گفتم سنگ نزنید که مجددا یک نفر که نشناختمش با کابل از بیرون به پشت بازوی من ضربه زد و یکی دیگر یک مشت داخل صورتم زد، من هم که واقعا در آن وضعیت امنیت جانی نداشتم بدلیل ترس از جانم مجبور شدم از آن صحنه فرار کنم که با ع. (نامزد یا دوست ن.) برخورد کردم چند متر جلوتر یک لحظه ترمز کردم و وقتی دیدم همه دارند به سمت من میدوند فرار کردم و از سمت ۲۰ متری نادر داخل بلوار جمهوری پیچیدم و با ۱۱۰ تماس گرفتم.... و ماشین را آوردم به پلیس نشان دادم. و بعد از صورتجلسه به خانه برگشتم (ساعت) ۱۰ امروز با ۲ نفر از دوستان برای عیادت ع. به بیمارستان رفتم خانواده ع. مرا مورد ضرب و شتم و فحاشی قرار دادند. و ما را به کلانتری ۱۳ آوردند.)) آقای م. م. متولد ۱۳۷۱ به عنوان گواه گفته است: ((... در زمان نزاع در حال خرید دارو در داروخانه بودم که ع. دوستم را دیدم که بسیار عجله داشت و یک عدد اسپری آسم خرید که مبلغ آن ۶۵۰۰ تومان بود و ع. از شدت عجله یک اسکناس ده هزار تومان روی میز گذاشت و رفت. من رفتم که باقیمانده پول را به او بدهم داخل کوچه دیدم چند ماشین و یک عدد موتور تریل در حال نزاع با چوب و سنگ به جان او افتاده بودند من هم سریعا ماشین را سوار شدم و به دنبال ع. رفتم و او را در داخل بلوار جمهوری گم کردم چون در حال فرار بود و آنها دنبال من بودند امروز صبح با او به بیمارستان رفتیم که در بیمارستان چند نفر از خانواده او (ع.) به سر ع. ریختند و در آنجا به پلیس بیمارستان مراجعه کردیم آنها گفتند که من هم دیشب در نزاع بوده ام و مرا هم به کلانتری آوردند.)) ع. ر. در نزد بازپرس شعبه دوم ک. اعلام داشته؛ (ع.) را به عمد زیر نگرفتم قبول دارم که با ماشین به او برخورد کردم ولی اگر فرار نمی کردم مرا می کشتند ماشینم را له کردند دور ماشینم حدود چند نفر حامد، ع. و چند نفر دیگر گرفته بود یکی چوب داشت و ترسید که مرا بزنند. بازپرس متهم را به اتهام مشارکت در نزاع و ضرب و جرح عمدی و زیر گرفتن ع. تحت تعقیب قرار داده و برای او در مورخ ۹۲/۳/۲۱ قرار بازداشت صادر نموده است. آقای ع. ر. آقای ر. غ. را به وکالت انتخاب کرده و به اعتراض قرار بازداشت شعبه ۱۰۲ جزایی ک. رسیدگی و آن را مردود اعلام داشته است آقای م. پ. مجددا در (ص۳۳) مورد تحقیق قرار گرفته گفته دیدم تعدادی در کوچه امام جمعه در حال درگیری بودند که ناگهان یک خودرو هیوندا جنسیس وارد کوچه شد و به قصد زد زیر آقای ع. که ع. بر اثر برخورد به جنسیس پرت شد و سرش به زمین برخورد کرد و کاملا مطمئنم که قصدش زیر گرفتن بود. آقای ح. ع. دوباره مورد تحقیق قرار گرفته و گفته است؛ ع. ر. با خودروی جنسیس متواری شد و وقتی آقای ع. می خواست سوار ماشین من شود. بعد از چند لحظه باز همان خودرو ع. ر. به شدت به آقای ع. س. برخورد کرد که در حال برخورد قسمتی از ماشین من که پژو ۲۰۶ بود مالیده شد و دیدم ع. افتاد روی کاپوت جلو و شیشه سمت چپ جلو و بر روی زمین افتاد ... زدن عمدی بود ... وقتی که ر. و ن. در ماشین من نشستند یک خودرو پراید سفید که چند نفر آدم با چوب از ماشین پیاده شد که ع. ر. سریع ع. را نشان داد و آنها هم به طرف ع. رفتند و او را مورد ضرب و جرح قرار دادند و متواری شدند.)) از ع. ر. مجددا در مرجع انتظامی طی برگهای ۴۰ – ۳۷ تحقیق شده وایشان ابتدا به مقدمات رفتن خود با نامزدش ر. به اتفاق ع. و نامزدش ن. به بازار پرداخته و سپس گفته است؛ ع. که عقب نشسته بود نگهداشتم و در صندلی جلو نشست کارها که انجام شد به پیشنهاد خود ع. رفتم کمی مشروب الکلی بخوریم و به خانه ما رفتیم، ن. و ر. اجازه ندادند که ما بیشتر از ۳ – ۲ جرعه بخوریم و ما هم قبول کردیم. تصمیم گرفتیم شام در بیرون بخورم ولی بعد تصمیم عوض شد ع. گفت ما را به آدرس نزدیک خانه ر. برسان و من آنها را بردم ... ر. گفت چند دقیقه داخل ماشین صحبت کنیم و صحبت ما حدود ده دقیقه طول کشید بعد گفت مرا بخانه برسان آمدم که او را به منزل برسانم دیدم ن. و ع. جلوی خانه ر. ایستاده اند.... شیشه را پائین کشیدم گفت ع. این را تا نکشتمش ببر. .... خودش درب عقب را باز کرد و او را در داخل ماشین نشاند و شروع به زدنش کرد... وی اضافه کرده: ((..... چند دقیقه بعد ع. با موتور آمد من و ر. و ح. و س. و سپس ع. بیرون از اتوبوس وایستاده بودیم اما ن. داخل ماشین نشسته بود و وقتی ع. خواست درب را باز کند او درب را روی خودش قفل کرده بود. من هم به ع. گفتم.... دعوای شما به من ربطی ندارد. بعد از اصرار من ن. درب را باز کرد و پیاده شد... ع. و ن. کمی درگیری لفظی داشتند همان موقع یک پراید سفید رنگ آمد و داد زد که مشکلی هست؟ ع. هم گفت به شما ربطی ندارد و حدود ۵ – ۴ نفر از ماشین پیاده شدند و شروع به دعوا کردند، ر. فکر کرد این ها همان دوست من هستند و ح. شروع به زدن من و آنها کرد ... من که دستم خونریزی می کرد فقط کنار دیوار سمت ماشین ایستاده بودم و حرفی نمیزدم ... ح. مجددا به سمت من آمد و دو مشت به صورتم زد ... و گفت آدم جمع میکنی؟ ویک سنگ به سمت ماشین من پرتاب کر د... ح. گفت تا نکشتمت از جلو چشمم من دور شو من هم رفتم سوار ماشین شدم. ن. و ر. و س. از همان اول داخل ماشین ح. نشسته بودند .... ن. پیاده شد فکر کنم گفت الآن خوب شد!؟ من گفتم اینها از طرف من نبودند و درب را بستم و رفتم و در اولین کوچه ایستادم و چراغهای ماشین را خاموش کردم .... پیاده شدم ببینم سنگی که ح. به ماشین زده چه مشکلی.... پیش آورده دیدم فقط شیشه داخل آینه شکسته و .... خواستم از چراغ موبایلم استفاده کنم و به درب ماشین نگاهی بیندازم که هر چه جیبهایم را گشتم گوشی ام را ندیدم.... احتمال دادم آنجا را ترک کرده اند.... و بخاطر اینکه گوشی موبایلم را ندزدید و یا مجدد سر راه ح. قرار نگیرم قسمتی از خیابان ... را خلاف رفتم و وارد کوچه شدم. از منتهی الیه سمت چپ کوچه وارد شدم همزمان با ورود من ح. هنوز داخل کوچه بود و درب ماشین او نیمه باز بود. سعی کردم مجددا محل را تکر کنم.... وقتی داشتم به سمت وسط کوچه می رفتم ح. درب ماشین را کاملا باز کرد ... من هم که دست پاچه شده بودم به دم درب ماشین ح. برخورد کردم... همزمان با بسته شدن درب ع. را جلوی ماشین دیدم حتی فرصت ترمز کردن را هم پیدا نکردم و به او برخورد کردم. سر ع. به شیشه ماشین من برخورد کرد و اکنون در کما به سر می برد.... و زمانی که او را دیدم وقتی بود که به درب جلو ماشین ح. برخورد کردم حتی حدودا یک متر هم فاصله نداشتم و برای تصمیم گیری هیچ زمانی نداشتم شاید اگر چند روز بیشتر بود که آن اتوموبیل را خریده بودم به کنترل آن کاملا مسلط بودم اجازه نمیدادم این اتفاق بیفتد.... دو یا سه استکان مشروب مصرف کرده بودم... مشروب را خودم داشتم و دست ساز بود. من و ع. مصرف کردیم. در صفحات ۴۳ – ۴۱ از ر. ج. متولد ۱۳۷۲ تحقیق شده و وی گفته است: (( .... قرار بود با هم شام برویم بیرون اما چون دیر شده بود قرار شد خانه برویم؛ ع. و ن. را سر چهارراه ... و بلوار ... پیاده کردیم چند دقیقه با هم بحث داشتیم (با ع. ) وقتی ع. مرا رساند دیدیم ع. و ن. ایستاده اند... گفتم چه شده؟ ن. زد زیر گریه و ع. خیلی ناجور شروع کرد ن. را زدن و فحش رکیک می داد ن. دوباره سوار ماشین شد.... از ع. جدا شدیم ن. می گفت قفسه سینه ام درد می کند ... تو بلوار بودم که ع. پشت ماشین و دنبال ماشین می آید و می خواست ماشین رانگهداریم و نازنین را ببرد. ولی ما به حرکت خودمان ادامه دادیم ... ع. توی رانندگی تعادل نداشت ... ع.به دنبال ما می آمد به مامانش زنگ زدم گفتم بگو دنبال ما نیاید ... ن. از گریه بیهوش شد ... ما هم بردیم و از داروخانه ... اسپری برایش گرفتیم و به دهنش زدیم و حالش کمی بهتر شد. رفتیم تو کوچه ... منتظر بودیم تا س. و ح. بیایند و قبل از آن ن. با آنها تماس گرفته بود. و ح. و س. رسیدند. ح. و ع. به هم دست دادند ... بعد ع. رسید می خواست ن. را از ماشین پائین ببره و ن. می گفت نگذارید ... بعد ح. درب عقب را باز کرد ... و به ماشین خودش برد ... بعد چند نفر با پراید رسیدند بعد ح. به ع. گفت به آنها بگو با ع.کاری نداشته باشند .... حامد و ع. درگیری پیدا کردند.... حامد سنگ برداشت و همه فرار کردند.... حامد به ماشین ع. سنگ زد ... او هم فرار کرد ... ع. در را باز کرد که سوار ماشین شود. که یک دفعه دیدم ماشین تکان خورد بعد دیدم همه جیغ زدند ع. نگاه کردم دیدم ع. روی زمین دارد غلط می زند ... دیدم ع. و ع. مشروب مصرف می کردند که تا پائین آمدیم ... نحوه خوردن به ع. را ندیدم .... ع. فکر می کرد پای ع. فقط شکسته و خسارت می خواست )) سئوال شده با توجه به اینکه شما در صحنه بودید برخورد به صورت عمدی یا سهوی بوده است؟ جواب داده بنظر من عمدی نبوده و من فکر کردم یک تصادف است.... از خانم س. ج. متولد ۱۳۷۳ در اداره آگاهی تحقیق شده و وی گفته است: ((... روز دعوا من با همسرم برای عقد خودمان داشتیم آتلیه می دیدیم ن. زنگ زد.... چند لحظه ای بودیم که ن. دوباره زنگ زد و گریه می کرد ... ما سریع بلند شدیم... اول گفتن می رویم ... باز گفتن ن. حالش بد شده و به بیمارستان میروند و دوباره زنگ زدند و گفتند ما داروخانه ... هستیم ما رفتیم در آنجا ندیدیم دوباره زنگ زدیم گفتند تو کوچه داروخانه رفته ایم... از ماشین که پیاده شدیم ن. در ماشین ع. بود و در صندلی عقب نشسته بود و در را هم قفل کرده بود ... ن. می گفت میترسم ع. مرا بزند ... ح. درب را باز کرد و ن. را در ماشین خودمان نشاند همان موقع چند نفر رسیدند و با ح. و ع. شروع به دعوا کردند و چوب دستشان بود. ع. می گفت نزنیدشان . چوب به پا و کمر ح. خورد ... از پیشانی ع. کمی خون می آمد ... به ما هم حمله ور شدند که ح. سنگ برداشت و حالت پرتاب گرفت و آنها فرار کردند. ح. سنگ را تو آینه بغل ماشین ع. زد. و ع. هم فرار کرد ... داشتیم سوار ماشین می شدیم و ح. داشت به ع. می گفت سوار شو من گفتم پس موتور چی؟ که ماشین زد به ع.خودرویی که آن چند نفر پیاده شدند پژو پارس بود ... ع. گفت به ع. حمله کنن ح. داشت جداشون می کرد و می گفت نزنین. برگشت به ع. گفت بگو نزنند و ع. گفت ایشان را بزنید حدود ۲۵ – ۲۰ سال سن داشتند ... ع. سرعتش زیاد بود که به ع.خورد. ع. و ع. درگیری لفظی داشتند ولی درگیری فیزیکی نداشتند.... من مشروب خوردن را ندیدم ولی ر. گفت خوردند. پلیس آگاهی مراتب تحقیق را به بازپرس گزارش کرده و مواجه با دستور بازپرس مبنی بر شناسائی و تحقیق از دوستان و همدستان آقای ع. ر. شده و آگاهی در این زمینه تحقیقاتی را معمول داشته است. و همچنین دستور داده شده از دوربین های معابر هم بهره برداری شود و پلیس آگاهی پس از بررسی اعلام کرده از تصاویر دوربین ها نتوانسته بهره برداری کند و قابل استفاده نبوده است (ص۵۲) در ص۸۰ از ع. ر. پرسیده شده در حالیکه شما به درب عقب ماشین خورده اید اعلام کرده اید که به درب جلو خورده اید علت تناقض چیست؟ جواب داده است هنوز هم فکر می کنم که به درب جلو خورده ام لیکن تابع شواهد و مدارک هستم. در مورخ ۹۲/۴/۲۳ بازپرس محترم شعبه دوم دادسرای ک. از متهم ( ع. ر. ) تحقیق کرده و او در نزد بازپرس هم تقریبا مطالب از پیش گفته را تکرار کرده است. با توجه به فوت ع. س. در تاریخ ۹۲/۴/۲۴ به ع. ر. اتهام قتل عمدی مرحوم ع. س. تفهیم شده و متهم اظهار داشته که اصلا قصد برخورد با ایشان نداشتم و کاملا اتفاقی بوده و ماجرای رفتن به بازار و گردیدن با ع. و نامزد خود و نامزد ع. و ... را بازگو کرده و حادثه را تشریح نموده است. در صفحات ۹۷ و ۹۶ خانم م. الف. و آقای ح. س. (والدین متوفی) علیه ع. ر. شکایت کرده و تقاضای قصاص نموده اند. مطابق برگ ۱۱۱، پزشکی قانونی طی شماره ۱۳۹۲/۱۴/۰۱/۲۰۰/ص/۱۱۲۰ – ۹۲/۵/۱۴ نتیجه معاینه از جسد را که بتاریخ ۹۲/۴/۱۷ فوت شده اینگونه اعلام کرده است: ((متوفی ع. متولد ۱۳۷۱ مردی ۲۱ ساله .... است ... با توجه به معاینه انجام شده و همچنین محتویات پرونده بیمارستانی (کاهش شدید سطح هوشیاری همراه با خونریزی داخل و خارج فضای سخت شامه ای و خط شکستگی استخوان سمت چپ جمجمه که تحت عمل جراحی تخلیه خونریزی و ترمیم پارگی پرده مغز قرار گرفته است) علت فوت خونریزی مغزی و عوارض ناشی از آن در اثر اصابت جسم سخت و یا بالعکس تعیین می گردد.)) براساس دادنامه شماره ۹۲/۹/۱۸۰۶ - ۹۲/۸/۶ صادره از شعبه ۹ شورای حل اختلاف ک. (ص۱۶۴) وراث متوفی (ع.س.) منحصر به خانم م. الف. (مادر) و آقای ح. س. (پدر) می باشد. بازپرس محترم شعبه دوم دادسرای ک. قرار مجرمیت آقای ع. ر. متولد ۱۳۷۰ را طی شماره ۹۲/۰۰۷۹ – ۹۲/۸/۱۲ با توجه به شکایت شکات و اولیاءدم، گواهی پزشکی قانونی و کشنده بودن ضربه صادر کرده که بلحاظ نقص تحقیقات مورد موافقت معاون دادستان قرار نگرفته است و بازپرس مجددا از م. ن.، ن. خ.، ر. ج.، ح. .، ح. گ.، تحقیق لازم را معمول داشته و مراتب را به معاون دادستان اعلام که از سوی دادیار دادسرا با قرار مجرمیت موافقت و متعاقب آن در خصوص اتهام آقای ع. ر. مبنی بر ارتکاب قتل عمدی مرحوم ع.س. تحت شماره ۹۲/۰۰۰۱۶۸۲ – ۹۲/۹/۲۶ صادر و پرونده به دادگاه کیفری استان ارسال و به شعبه ۱۳ دادگاه تجدیدنظر (کیفری استان) ارجاع گردیده است. شعبه اول دادگاه کیفری استان بتاریخ ۹۳/۱/۲۶ با حضور نماینده دادستان، متهم و شکات ( بجز مادر متوفی) تشکیل جلسه داده و نماینده دادستان اظهار داشته: بر طبق محتویات پرونده تقاضای رسیدگی و صدور حکم شایسته را دارم و دادگاه از پدر متوفی خواسته تا شکایت خود را مطرح سازد و ایشان گفته است از ع. ر. شکایت دارد قبلا او را نمیشناختم پسرم نامزد کرده بود و اسمش نازنین بود قرار بود ازدواج کنند. رومینا دختر خاله نازنین بود و من به سهم خود تقاضای قصاص دارم. دادگاه از متهم خواسته تا خود را معرفی کند و حسب کیفرخواست صادره متهم به قتل عمدی مرحوم ع. س. است تا ضمن تشریح ماجرا از خودش دفاع کند و ایشان به شرح ماجرای منجر به حادثه به مثل اظهارات خود در مرجع انتظامی و دادسرا پرداخته و گفته؛ بعد از خرید بود وقتی کارهایمان تمام شد مرحوم گفت اگر مشروب باشد ... گفتم برویم بخریم و برویم خانه مصرف کنیم که چهار نفری رفتیم و من به ساقی زنگ زدم و او هم برایمان یک شیشه ۱/۵ لیتری نوشابه که عرق داشت آورد و به من داد ... من و ع. (مشروب) شیشه را خوردیم و نامزدهایمان چیزی مصرف نکردند ... بعد قرار شد برویم غذا بخوریم و با هیوندا جنسیس بیرون آمدیم... جلو هتل ... که رسیدیم خانم ن. گفت اگر می شود ما را به خانه برسانید و تا همین الان هم نمیدانم چرا (ن.) این حرف را زد... ع. با مشت به صورت ن. زد. دادگاه پرسیده چرا شما دخالت کردید؟ پاسخ داده است: ع. آمد و به زور نامزدش را که داخل ماشین من نمود و از من خواست تا او را از آنجا ببرم من هم حرکت کردم .... دیدم ع. از پشت سر با موتور می آید و موتور تریل بود این احتمال را دارم که می خواهد دعوا کند به یکی از دوستانم بنام آرش زنگ زدم و... از او خواستم تا بیاید جایی که ما هستیم. حدود ۴۰ دقیقه طول کشید تا آ. با سه با یک پراید آمدند که من همراهانش را نمی شناختم ... یک چوب دست یکی از همراهان آ. بود ... ح. و س. هم با یک دستگاه پژو ۲۰۶ آمدند ... (او ماشین خود را) سمت چپ کوچه و پشت ماشین من و صندوق به صندوق پارک کردیم. دادگاه پرسیده آیا آ. به مرحوم حمله کرده؟ جواب داده است بله اول آ. حمله کرد و دست خالی بود و بعد دوستان آ. دخالت کردند و فکر کنم یک نفرشان با چوب یک یک ضربه به مرحوم زد و من در این لحظه کنار ماشین ح. بودم. و ح. جای من بود و از ماشین پیاده شده بود. و ن. آن طرفتر بود. دادگاه پرسیده چرا میانجیگری نکردید؟ جواب داده من انگشتم آسیب دیده بود و ح. هم شروع کرد به کتک زدن من ... اول آ. و همراهانش صحنه را ترک کردند و بعد من تنهایی با ماشین خودم رفتم البته ح. با سنگ به درب سمت شاگرد و آینه سمت شاگرد زده بود. دادگاه پرسیده چرا برگشتی؟ جواب داده است یک ربعی در کوچه ... ایستادم و چون حدس زدم که دیگر ح. و ع. و دیگران رفته اند برای برداشتن گوشی ام که اپل بود برگشتم دادگاه بشرح ذیل سوال کرده و از متهم پاسخ دریافت کرد س: چرا (وقتی دیدید آنجا هستند چرا برنگشتید؟ ج: چون ترافیک سنگین بود و نمی توانستم برگردم. س: توقف هم کردی؟ ج: نخیر مستقیم رفتم. س: چقدر سرعتی داشتی؟ ج: چراغ ماشین ح. را دیدم سرعتم را بیشتر کردیم تا زودتر از محل آنها بروم س: آیا متوجه برخورد به چیزی شدی؟ ج: بله وقتی می خواستم از بین دو ماشین (ماشین ح. و یک دستگاه (پژو) پارس بژ که راننده داشت البته شاید هم ۴۰۵ بود و کنار ماشین ح. ایستاده بود) و من راهی جز اینکه از وسط این دو ماشین بروم نداشتم و حدود ۶۰ – ۵۰ کیلومتر سرعت داشتم. دادگاه جلسه را تعطیل کرده و با صدور قرار استماع گواهی گواهان به دفتر دستور داده است تا در جلسه آتی ضمن دعوت از نماینده دادستان و دستور اعزام متهم از زندان، وکیل متهم، ن. خ.، ح. ع.، م. پ.، ف. الف. و ر. ج. هم به دادگاه احضار شوند و متعاقب آن بتاریخ ۹۳/۱/۲۷ مادر مقتول هم در دادگاه حاضر شده و شکایت خود را مطرح کرده و ماجرای روز حادثه را تعریف نموده است. بتاریخ ۹۳/۲/۱۰ دادگاه کیفری استان با حضور اعضاء نماینده دادستان، متهم و وکیل او، شکات (اولیاءدم) و گواهان تشکیل جلسه داده و ابتدا از مادر مقتول خواسته تا اعلام شکایت کند و نامبرده شکایت خود را به تفصیل بیان کرده و نه تنها از ع. ر. شکایت نموده بلکه در دادگاه علیه ر. ج.هم شاکی شده وگفته قاتل را تحریک کرده است و ... در آگاهی عروسم با ر. سر این مسئله درگیر شدند. دادگاه پرسیده دلیل اینکه ع. به پسرتان به قصد کشت زده و به قتل رسانده چیست؟ جواب داده دقیقا نمیدانم چه اتفاقی افتاده ... ولی براساس گزارشات و قرائن و امارات من مدعی قتل هستم ... متقاضی قصاص هستم. دادگاه از ن. خ. خواسته تا ادای شهادت نماید و وکیل بلحاظ اینکه نامبرده قصد ازدواج با متوفی داشته لذا جرح می نماید. و دادگاه جرح را وارد ندانسته و آن را مردود اعلام کرده است. وکیل ح. ع. را هم جرح نموده و دادگاه این خواسته را نیز مردود اعلام داشته است. دادگاه بشرح صفحات ۲۳۶ – ۲۲۹ بصورت مستوفی از ن. خ.، ح. ع. و ر. ج.، استماع اظهارات کرده و آنان واقعه را به مانند گذشته تشریح و به سئوالات دادگاه راجع به شروع ماجرای درگیری، موقعیت خودروها به آمدن ماشین پراید وپیاده شدن و دخالت انان در درگیری، رفتن ع. ر. از صحنه و برگشت و برخورد با مرحوم و افتادن او به زمین پاسخ لازم را داده اند. در روز بعد (۹۳/۲/۱۱) رئیس دادگاه تشکیل جلسه داده و از م. پ. نیز استماع گواهی نموده است. ایشان در بخشی از اظهارات خود گفته است؛ ..... همینطوری که (هیوندا) جنسیس پیچید توی کوچه رفت به طرف مرحوم، خورد به مرحوم. متهم سئوال کرده چقدر طول کشید تا من به صحنه برگشتم؟ جواب داده است خیلی زود ظرف یک دقیقه، متهم سئوال می کند که شما گفتید سر کوچه خیلی شلوغ بود چطور امکان داشت من خیابان ... را دور بزنم وارد کوچه شوم، شلوغی را رد کنم و به صحنه برسم؟ جواب داده است ممکن است که در مدت زمان اشتباهی شده باشد ولی مردم سرکوچه صورتشان به طرف سرکوچه بود. و متوجه جنسیس نشدند. سئوال شده که شما گفتید که ۲۰۶ خانم در حال حرکت بود، ع. افتاده بود کنار آن در حالی که سایر شهود گفته اند که خودرو مذکور ایستاده بود؟ جواب داده آرام در حال حرکت کردن بود. دادگاه پس از آن بلحاظ اینکه در دادسرا بازسازی صحنه نشده و موقعیت قرار گرفتن خودروها و وقوع حادثه معلوم نگردیده قرار معاینه محل با اطلاع طرفین صادر نموده و در این فاصله آقای ع. ر. آقای و. ت و. ی را به وکالت دفاع از خود انتخاب کرده است. بدنبال صدور قرار معاینه محل، دادگاه به تاریخ ۹۳/۲/۱۸ با حضور اعضاء محترم دادگاه، مادر متوفی، وکیل متهم و تعدادی از مطلعین به محل حادثه اعزام شده اند و نوشته اند؛ ((.... محل مذکور کوچه ای است حدود هشت متر (با قدم زدن متراژ را معلوم کرده اند) که از طرف بلوار ... ظاهرا ورود ممنوع است اگر چه تابلوئی مشاهده نشد) و از طرف دیگر به خیابانی به نام نادر منتهی شده است تا محل پژوی ۲۰۶ متعلق به آقای ح. ع. که مقتول نیز در زمان برخورد در قسمت درب عقب آن (سمت راننده) ایستاده بوده حدود ۲ و ۳ متر و فاصله محل استقرار گواه و البته بنا بر گفته وکلای محترم حضور ایشان در صحنه و در زمان برخورد و محل تردید است) تا محل وقوع حادثه حدود ۴۲ متر که با ملاحظه موقعیت مکانی گواهی مشارالیه از پشت قضیه را مشاهده می کرده نه از روبرو و فاصله محل برخورد اولیه تا محل استقرار نهایی مقتول حدود ۲۷ متر مشخص گردید. (البته این فاصله ۲۷ متری و محل استقرار خودروها براساس اظهارات مطلعین که در صحنه بوده اند تعیین گردید) و حسب گفته برخی افراد یک دستگاه پژو نیز در جهت دیگر کوچه (خلاف جهت خودرویی که مقتول در کنار آن ایستاده بوده است) پارک بوده و با اینکه توقف کرده و صحنه را می دیده است و نیز یک دستگاه پژوی ۲۰۶ دیگر که در کروکی هم موقعیت آن مشخص شده است و در زمان برخورد خانمی که هویت آن معلوم نیست پشت رل آن قرار داشته است در حدود ۲۱ متری از ماشین آقای ح. ع. در حال بیرون آمدن از پارک کنار کوچه بوده است با توجه به مسیری که متهم با خودرو برخورد و از زمان اتهام نزاع اولیه تا زمان برخوردبه مقتول طی کرده است و مدت زمانی که این فاصله را پیموده و به محل برخورد رسیده است (احتمالا سرعت بالایی داشته است و این ظن حاصل می شود که وی در زمان پیچیدن به داخل کوچه از سمت عبور ممنوع به علت عدم مهارت و سرعت بالا قادر نبوده که خودرو را کنترل کرده و در سیر عادی قرار دهد به همین احتمال به سمت خودروی آقای ح. ع. که مقتول نیز کنار آن ایستاده بوده کشیده شده است و البته این ظن هم وجود دارد که این انحراف تعهدا و بخاطر ترساندن مقتول صورت گرفته باشد. ولی پس از آن عمدی نباشد و به علت همان عدم مهارت و سرعت بالا و عریض نبودن نسبی کوچه ... خودرو به مرحوم برخورد کرده چرا که اگر غیر از این بود نباید برخورد در مسیر مستقیم که متهم هم همان مسیر را طی کرده است ... صورت می گرفت و بلکه جسد مرحوم بین درب عقب پژوی ح. ع. و سپر ماشین متهم پرس می شد. همچنین براساس اظهارات مطلعین در دو طرف مدخل ورودی کوچه ... تعدادی از مردم که شاهد نزاع بودند ... حضور داشتند که با فرض صحت حضور این جمعیت ظن خارج شدن از دست متهم قبل از برخورد به مقتول نمود مشتری پیدا می کند. و البته قرائنی هم در پرونده وجود دارد که وی ساعتی قبل از این حادثه مقداری مسکر نوشیده است. محل اصابت ماشین متهم به ماشین آقای ح. ع. بر روی بدنه ماشین آقای ح. ع. مشاهده شد که به آسیب های شدیدی بنظر نرسید ...)) دادگاه کروکی صحنه را در برگ ۲۴۵ ضبط کرده است. دادگاه در مورخ ۹۳/۳/۵ تشکیل داده و با استدلالی که در صفحات ۲۵۲ – ۲۴۹ درج است موضوع را از مصادیق لوث تشخیص و دستور داده تا به وکلا، متهم و متهم ابلاغ شود چنانچه بینه ای بر نفی خصوصیت عمدی بودن قتل دارند ارائه دهند. (ظرف ده روز). آقای و. ت و. ی لایحه ای تنظیم (۲۶۱ – ۲۵۵) و قتل را غیرعمدی ناشی از بی احتیاطی تلقی و تقاضای برائت موکل خود را خواستار شده است اما دادگاه بتاریخ ۹۳/۳/۲۳ جلسه فوق العاده تشکیل و نوشته است؛ وکیل محترم متهم ... لایحه ای تقدیم ... مطالبی را مبنی بر نفی وصف عمدیت مطرح و عنوان نموده اند که اگر چه در مورد وی دفاعیاتی جدید محسوب می شود لیکن عمدتا تکرار همان مطالب قبلی است و در حدی هم اعتبار قدرت قضایی ندارد که ظن مستند شده بر دادگاه را ساقط نماید و کماکان محکمه بر طبق سابق مبتنی بر وصف و خصوصیت قتل انتسابی به موکل ایشان باقی است فلذا مستندا به ماده ۳۱۷ق.م اسلامی نوبت به اقامه قسامه از طرف اولیاءدم می رسد)) و به دفتر دستور لازم را داده است و مراتب بتاریخ ۹۳/۴/۸ به اولیاءدم ابلاغ و تفهیم شده است. مادر متوفی (خانم م. الف.) مدارک ۵۱ نفر را به دادگاه برای ایتان قسم ارائه کرده و مستشار محترم دادگاه دستور داده تا پنجاه نفر ترجیحا ذکور را جهت اجرای قسامه معرفی کنند (ص۳۴۹) دادگاه به تاریخ ۹۳/۸/۷ وفق موازین جهت اجرای قسامه تشکیل جلسه داده و اسامی افراد حاضر شده جهت قسامه را در صفحات ۳۶۵ – ۳۶۳ درج نموده که نفرات حاضر شده به حد نصاب نرسیده اند (سی و نه نفر حاضر بوده اند) و با انتظار کافی افراد جدیدی به جلسه نپیوسته اند و دادگاه به متهم تفهیم اتهام قتل عمدی مرحوم ع. را کرده و متهم ضمن رد اتهام تقاضای برائت خویش را نموده است دادگاه بلحاظ عجز اولیاءدم از معرفی پنجاه نفر جهت اجرای مراسم قسامه و تکلیف ماده ۳۱۸ و سقوط لوث دستور داده به اولیاءدم ابلاغ شود که آیا خواهان دیه هستند یا خیر؟ و اولیاءدم از دادگاه تقاضای تعقیب قانونی متهم را کرده اند و دادگاه قرار بازداشت متهم را فک و به قرار وثیقه مبلغ دو میلیارد ریال تبدیل و پس از تودیع وثیقه، متهم در تاریخ ۹۳/۹/۱۳ از زندان ازاد شده است. شعبه اول دادگاه کیفری استان بتاریخ ۱۳۹۴/۲/۱۴ جلسه فوق العاده تشکیل و پس از مشاوره لازم مبادرت به صدور دادنامه ۹۴/۰۰۲۶ – ۹۴/۲/۲۳ کرده و بموجب آن متهم از ارتکاب قتل عمدی تبرئه و معطوف به درخواست و مطالبه ثانوی دیه مستند به ماده ۷۱۸ ناظر بماده ۷۱۴ از قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۷۵ و مواد ۳۱۲ و ۳۱۸ از قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ مشارالیه را به تحمل ۳ سال حبس تعزیری با احتساب ایام بازداشت قبلی و پرداخت یکفقره دیه کامل مرد مسلمان در حق ورثه حین الفوت و محرومیت از ۴ سال رانندگی با وسیله نقلیه موتوری محکوم کرده است که بخشی از حکم صادره بشرح ذیل است: ((براساس یک فقره کیفرخواست شماره ۹۲/۱۶۸۲ – ۹۲/۹/۲۶ ... آقای ع. ر. متولد ۱۳۷۰، کمک خلبان فاقد سابقه کیفری ... متهم می باشد به ارتکاب قتل عمدی مرحوم ع. از طریق برخورد عمدی اتومبیل به مرحوم، دلایل مندرج در کیفرخواست عبارتند از شکایت اولیاءدم ... اظهارات شهود، گواهی پزشکی قانونی، اظهارات متهم وسایر قرائن و امارات موجود در پرونده اجمال قضیه از این قرار است که مقارن ساعت یازده شب مورخ ۹۲/۳/۱۹ اعلام می گردد که یک فقره تصادف که میان یک دستگاه هیوندا جنسیس به رانندگی ع. ر. با عابر پیاده به نام ع.س. صورت گرفته است و محل این حادثه نیز در خیابان ... شهرستان ک. یکی از کوچه های خیابان مذکور می باشد. گزارش های مأمورین که درا بتدای وقوع برخورد تنظیم گردیده است حاکی هستند که مصدوم به بیمارستان ... اعزام و در حالت کما به سر می برد. بر اساس اظهارات و مطالبی که افراد حاضر در این حادثه بیان کرده اند و قدر متیقن حاصله و قابل اعتنایی که از سایر شواهد و قرائن به دست می آید می توان نحوه آغاز، شکل گیری و پایان این ماجرا را بدین تفصیل بیان کرد که؛ ... متهم کیفرخواست به همراه نامزدش خانم ر. و مرحوم ع.س. و نامزدش خانم ن. خ.با یک دستگاه خودروی هیوندا جنسیس که مالکیت آن متعلق به مادر متهم بوده و حسب مدارک موجود حدود دو سه روز قبل از وقوع ماجرا خریداری شده بود جهت گشت در داخل شهر و خرید وسایل به بیرون از خانه می آیند و پس از آن به خانه متهم رفته و علی رغم مخالفتی که خانم ها داشته اند، آقایان ع. ر. و مرحوم ع.س. مقداری مشروب الکلی مصرف می کنند و پس از آن خانم ن. به همراه مرحوم از دو نفر دیگر جدا می شوند ولیکن بنا به عللی این دو نفر نامزد جوان به مشاجره می پردازند و خانم ن. مورد ایراد ضرب و جرح از ناحیه مرحوم ع. قرارمی گیرد. خانم ر. که دختر خاله خانم ن. هم گویا می باشد و در داخل خودروی متهم کیفرخواست به درب خانه شان آمده اند، خانم ن. و مرحوم را مشاهده می کنند که مشغول مشاجره و نزاع می باشند. خانم ن. بنا به درخواست خودش و پیشنهاد دختر خاله اش و ظاهرا جهت گریز از کتک خوردن بیشتر، به داخل خودروی متهم می رود و او را از صحنه دور می کنند و آقای ع. هم موتورسیکلتی تهیه کرده و به تعقیب خودروی متهم که خانم ها ... و ر. هم سرنشین آن بوده اند می پردازد. در مسیر رفتن بوده اند که خانم ن. به مادر مقتول زنگ می زند و از نحوه برخورد پسرش با وی گلایه می نماید و ظاهرا آقای ع. ر. هم به حمایت از خانم ن. و در تماس بعدی که مادر مقتول داشته است، لحظه ای به مشاجره لفظی می پردازد و اگر چه که بعضا گفته شده است درهمان تماس مرحوم را تهدید به قتل کرده است ولیکن قرائن و امارات در اثبات این مورد خاص بلا معارض نبوده و قابل توجه و اعتنا نمی باشند. متهم ع. ر. که می اندیشد آقای ع. به قصد نزاع در حال تعقیب وی می باشد به یکی از دوستانش که گویا آ. نامی بوده است تلفن می کند که به فلان محل بیایند تا چنانچه نزاعی صورت گرفت به او کمک کنند. در داخل یکی از کوچه های خیابان ... شهرستان ک. که مورد بازبینی دادگاه هم قرار گرفت و از این جهت که خانم ن. خ. به علت بیماری آسمی که دارد نیاز به اسپری مخصوص پیدا می کند متوقف می شوند و آقای ع. ر. بنا به گفته یکی از مطلعین به داروخانه ای رفته و یک عدد اسپری خریداری نموده و به محل باز می گردد و از آن برای بهبودی وضعیت خانم ن. استفاده می شود. آقای ع. نیز فردی به نام ح. ع. که شوهر خواهر خانم ر. می باشد و خانم س. ج. به همان کوچه می آیند و همزمان نیز یک دستگاه خودروی پراید که هویت سرنشینان آن مشخص نشده است ولیکن ثابت است که از دوستان همان آ. بوده اند به محل می رسند و منازعه ای نه چندان قابل توجه صورت می گیرد که به زودی هم پایان می پذیرد اطراف این منازعه زودگذر، سرنشینان خودروی پراید بوده اند و در طرف دیگر نیز مرحوم ع. و آقای ح. ع. ... با رفتن سرنشینان پراید؛ آقای ع. ر. که قسمتی از خودروش نیز بنا به مستندات موجود و با پراندن سنگ و غیره توسط اقای ح. ع. تخریب شده بود، سوار بر همان ماشین شده و صحنه را ترک می نماید. در مسیری که می رفته و جهت مشاهده مواضع آسیب دیده خودروش سراغ تلفن همراهش را می گیرد که آن را نمی یابد و بنا به اظهارات خودش، جهت پیدا کردن تلفن مذکور و پس از حدود ۱۰ تا ۱۵ دقیقه دیگر به محل اولیه باز می گردد که متوجه می شود که خودروی آقای ح. ع. هنوز داخل کوچه است و محل را تاکنون ترک نکرده اند و به همین جهت سرعت گرفته تا از آن محل برود و در همین مرحله بوده است که مرحوم ع. که درکنار درب عقب خودروی آقای ح. ع. ایستاده و در صدد سوار شدن بوده است مورد برخورد با خودروی متهم قرار گرفته و حادثه موضوع پرونده شکل می گیرد. آن چه مسلم است و مورد اشاره طرفین نیز قرار گرفته است، متهم پس ازاین برخورد و به همراه یکی از دوستانش و ظاهرا جهت عیادت از مرحوم و طلب عذر و بخشش از خانواده اش به همان بیمارستانی می رود که مصدوم را بستری کرده بودند که در آنجا نیز مشاجره ای لفظی صورت می گیرد و متهم را به کلانتری آورده و با اعلام شکایت که از وی می شود، بازداشت می گردد. اگرچه طرفین در اظهارات خود به نحوی سعی نموده اند که نحوه وقوع منازعه و لحظه برخورد را به نفع خود تفسیر وتشریح نمایند ولیکن خلاصه ماوقع که اعتبار قضایی هم دارد به همانگونه بود که گفته شد... مصدوم که از همان لحظه برخورد به کما رفته بود، در تاریخ ۹۲/۴/۱۷ در بیمارستان شهید باهنر فوت می نماید. در پرونده بیمارستانی که ضمیمه پرونده می باشد، دو علت برای فوت وی ذکر شده است، علت اصلی که شدت صدمات وارده به سر و گردن و قفسه سینه وشکم و ستون فقرات می باشد و علت فرعی که نارسایی قلبی و تنفسی عنوان می گردد. پزشک قانونی در گزارش شرح معاینه جسد که تحت شماره ۱۴/۰۱/۲۰۰/ص/۱۱۲۰ مورخ ۹۲/۵/۱۴ ارسال و در صفحه ۱۰۸ پرونده منعکس می باشد، علت فوت را خون ریزی مغزی و عوارض ناشی از آن در اثر اصابت جسم سخت و یا بالعکس تعیین نموده اند ولیکن آنچه مورد قطع ویقین می باشد، احراز این موضوع است که فوت مرحوم ع.س. ارتباط مستقیم و بلا تردید با همان قضیه برخورد ماشین متهم در شب مورخ ۹۲/۳/۱۹ دارد و خلاف این موضوع را کسی ادعا نکرده است. متهم در اولین اظهاراتش نزد مأمورین و در تاریخ ۹۲/۳/۲۰ و اجمالا گفته است که... وقتی برای رساندن رومینا به درب خانه شان رفتیم، دیدیم ع. و ن. ایستاده اند، شیشه ماشین را پایین کشیدم، ع. موبایل ن. را پرت کرد داخل ماشین و درب عقب را باز کرد و ن. را پرت کرد داخل ماشین و شروع به فحاشی و زدن ن. کرد و گفت این را تا نکشتمش ببرید مجددا درب ماشین را باز کرد و این قدر ن. را زد که بی هوش شد، من از ر. شنیده بودم که ن. آسم دارد، سریعا خودم را به داروخانه ... رساندم و قسمتی از خیابان را خلاف رانندگی کردم و داخل کوچه کنار داروخانه پارک کردم و اسپری آسم خریدم و چند مرتبه داخل دهان ن. اسپری کردم و حالش بهتر شد همان موقع یک خودروی پژو ۲۰۶ و یک موتور پرشی که راکبش ع. بود و بعد از حدود یک دقیقه، یک پراید سفید پر از سرنشین پیاده شدند و من و ر. هم پیاده شدیم، ن. پیاده نشد و من درب را از بیرون قفل کردم، ع. تهدید کرد که باید درب ماشین را بازکنیم ... من آمدم سوار ماشین شوم که آقا ح. با مشت ۲ ۳ ضربه به صورت من زدند ... من هم که امنیت جانی نداشتم به دلیل ترس از جانم مجبور شدم از آن صحنه فرار کنم ... وی در ادامه همین اظهارات و در خصوص علت برگشت دوباره اش به کوچه مذکور و نحوه برخورد با مرحوم ع. می گوید که؛ ... پیاده شدم تا ببینم سنگی که ح. به ماشین زده چه مشکلی برای ماشینم پیش آورده دیدم فقط شیشه داخل آینه شکسته و جای یک سنگ یا چیز دیگر روی درب شاگرد بود. خواستم از چراغ موبایلم استفاده کنم که به ماشین نگاهی بیندازم که گوشی ام را ندیدم، صبر کردم تا مطمئن شوم که ح. و همراهانش از کوچه رفته اند، یک سیگار روشن کردم ومنتظر ماندم بعد از گذشت حدود ۱۰ دقیقه از کوچه بعد از آن کوچه به خیابان ... وارد شدم، سمت راستم، کمی جلوتر ، سربریدگی یک پژو ۲۰۶ دیدم که فکرکردم ح. است ... وارد کوچه شدم و درست کنار ماشینم یک پژو ۴۰۵ نقره ای رنگ بود که همین باعث شد من نتوانم از وسط کوچه وارد شوم ومجبور شدم ازمنتهی الیه سمت چپ کوچه وارد شوم، ح. هنوز داخل کوچه بود و درب ماشینش نیمه باز بود ، سعی کردم مجددا محل را ترک کنم و زمان دیگری برای برداشتن گوشی موبایلم مراجعه کنم، وقتی داشتم به سمت وسط کوچه می رفتم، ح. درب ماشین را کاملا باز کرد، من که دست پاچه شدم وبه دم درب ماشین ح. برخورد کردم و چون روی ماشین به سمت من بود، درب بسته شد وهمزمان با بسته شدن درب، ع. را جلوی ماشین دیدم که حتی فرصت به ترمز گرفتن پیدا نکردم وبا او برخورد کردم ...،، صفحات ۱۵ و ۳۹ خانم ن. خ. در اولین اظهاراتش گفته است که؛ ... من و ع. و دختر خاله ام توی کوچه کنار داروخانه ... توی ماشین آقای ع. نشسته بودیم که ع.، همسرم رسید و چون ما دعوی زن و شوهری داشتیم که ع. دخالت بی جا کرده و با دوستانش تماس گرفته و آمده بودند و ع. را زدند و من هم مشت خوردم و بعد که شوهر دختر خاله ام ح. رسید، فراری شدند و ع. پس از آن به عمد ع. را با ماشین زیر گرفت ...،، صفحه ۵ فردی به نام آقای م. پ. که مدعی است در زمان وقوع حادثه از خیابان ... با موتورسیکلت عبور می کرده و از فاصله حدود ۱۰ تا ۲۰ متری و از پشت، صحنه برخورد را دیده است [ متهم و وکلایش تلویحا گفته اند که وی در صحنه نبوده و از دوستان ح. ع. می باشد هر چه باشد در جلسه بازبینی دادگاه از صحنه، محل استقرار وی و فاصله اش با صحنه دقیقا در صورتجلسه مشخص شده است] نیز گفته است که؛ ... یک عدد خودروی هیوندا از سمت خیابان ... به سمت ... شتاب گرفته و عمدا آقای ع. را زیر گرفت...،، صفحه ۹ فرد دیگری به نام م. م. که گویا از دوستان متهم می باشد، ضمن تأیید اظهارات متهم در خصوص خرید اسپری از داروخانه و همراه بودن با متهم در زمان رفتن به بیمارستان بعد از بستری شدن مصدوم؛ در قسمتی از اظهاراتش گفته است؛ ... دوستم ع. را داخل داروخانه دیدم که خیلی عجله داشت ویک عدد اسپری آسم خرید که مبلغ ان ۶۵۰۰ تومان بود ویک ده هزار تومانی گذاشت روی میز و من رفتم که باقیمانده پول را به او بدهم که دیدم داخل کوچه چند ماشین و یک عدد موتور تریل در حال نزاع و با چوب و سنگ به جان او افتاده بودند و من هم سریعا ماشین را سوار شدم و به دنبال ع. رفتم و او را داخل بلوار ... گم کردم، چون در حال فرار بود و آنها دنبالش بودند وامروز صبح به دلیل تنهایی، با او به بیمارستان رفتم که در بیمارستان، چند نفر از خانواده او مصدوم بر سر ع. ریختند و در آن جا به پلیس مراجعه کردیم. ..،، صفحه ۱۷ آقای ح. ع. که حسب قرائن موجود، دخالتی هم به نفع مرحوم درمنازعه داخل کوچه داشته است، تعریف می کند که؛ ... پنج نفر از یک دستگاه پراید پیاده شدند و من و ع. را زدند و فرار کردند و بعد از چند لحظه ع. ر. با ماشین فرار کردند و به طرف خیابان ... رفتند و وقتی که ع. می خواست داخل ماشین بیاید، ع. بایک دستگاه هیوندا و با سرعت زیاد به ع. زد و فرار کرد ...،، صفحه ۶ خانم ر. ج. نیز به تأیید گفته های متهم پرداخته و ضمن تشریح چگونگی رفتن به خیابان و وقایعی که میان مرحوم با نامزدش اتفاق افتاده بود، راجع به لحظه برخورد چنین می گوید که؛ ... ح. به ماشین ع. سنگ زد، به درب و آیینه ماشین که او هم فرار کرد و رفت، ما داشتیم ن. و ع. را آرام می کردیم، بعد آمدیم سوار ماشین شدیم، ح. پشت فرمان نشسته بود س. داشت جلو می نشست، من هم عقب بودم، ع.درب را باز کرد که سوار ما شین شود که یک دفعه دیدم ماشین تکان خورد وبعد دیدم همه جیغ زدند، بعد نگاه کردم دیدم ع. روی زمین افتاده است ...،، صفحات ۴۲ و ۴۳ در همین اظهارات از وی سوال شده که آیا ع. ر. پس از برخورد با ع. با شما تماس گرفت؟ جواب می دهد: بله. با گوشی ح. تماس گرفت و گفت ع. چی شده؟ و خسارت ماشینش را می خواست فکر می کرد که ع. فقط پایش شکسته است...،، همان صفحه ۴۳ همان گونه که در اظهارات طرفین اعم از مرحله تحقیقات مقدماتی و مرحله دادرسی بر می آید، هریک در صدد هستند که قضیه را به گونه ای تعریف نمایند که به نفع خودشان باشد و حتمیت و قطعیتی را که مبنای یک قضاوت حقیقی باشد، نمی توان از مطالب ایشان استخراج نمود ولیکن قدر متیقن قابل قبولی هم از جمیع محتویات پرونده به دست می آید که لاجرم، محکمه بر اساس همین امور اثبات شده و جهات مسلم، احراز و قضاوت نهایی اش را صورت داد که متعاقبا مورد اشاره و استناد قرار خواهند گرفت. در نظریه کارشناسی راجع به آسیب دیدگی خودروی متهم آمده است که خودروی موصوف در اثر اصابت جسم سخت و از قسمت های شیشه جلو، درب موتور، گلگیر جلوی چپ ، سپر جلو، آینه بغل راست و زه پایین شیشه درب جلوی راست متحمل خسارت گردیده است... صفحه ۹۵ در نظریه پلیس راهور مرکز استان کرمان واحد تصادفات ضمن تعیین مواضع و موارد آسیب دیده در خودروی پژو ۲۰۶ متعلق به آقای ح. ع. که مرحوم نیز در کنار همان خودرو بوده که مورد برخورد قرار گرفته است واین که مرحوم در فاصله ۱۴ متری از نقطه برخورد به زمین افتاده است، هرگونه اظهارنظر راجع به عمدی بودن و یا غیرعمدی بودن حادثه را در صلاحیت مرجع قضایی اعلام می نماید صفحه ۱۰۲ خانم م. الف. که مادر مقتول است و آقای ح. س. که پدر اوست مدعی هستند که متهم عمدا فرزندشان را زیر گرفته و علیه وی طرح شکایت می نمایند واین در حالی است که متهم در کلیه مراحل و طی بازجویی های متعدد صورت گرفته، برخورد عمدی را انکار نموده و می گوید در آن وضعیتی که داشته است، با هر فرد دیگری غیر از مرحوم هم بود برخورد می نمود وبه مواردی از جمله قطع انگشت اشاره و پانسمان بودن دستش ، ازدحام و شلوغی داخل کوچه، عدم تسلط بر رانندگی با خودروی موصوف که تازه خریداری نموده و ... اشاره می نماید والبته که احراز وصف عمدیت در انواع جنایات امری موضوعی و اصولا بسته به قضاوت محکمه دارد. آنچه ازمعاینه محل که توسط دادگاه و با بازبینی فروض واحتمالات موجود تحصیل گردید به نحوی معارض با اظهارات آن دسته می باشد که گفته اند متهم کیفرخواست با قصد و عمد به مرحوم برخورد نموده است. مطالب ابرازی توسط آقای م. پ. و به فرض این که حضور وی در منطقه و محل مورد نظر مسجل و مورد قبول باشد از این جهت که با فاصله و در شب و از پشت به صحنه می نگریسته است و درمدخل کوچه نیز ازدحام جمعیت بوده است، قابل اعتناء جهت احراز عمدیت تصادم را ندارد. آقای ح. ع. نیز با صرف نظر از تناقضاتی که در اظهاراتش وجود دارد خودش یکی از شرکت کنندگان در منازعه بوده و در مقابل متهم قرار دارد، اظهارت خانم های حاضر در صحنه اگر چه غالب آن ها گفته اند که لحظه برخورد را مشاهده ننموده اند، به علت وابستگی که به طرفین دارند نیز در قضاوتی این چنین مهم نمی تواند مبنا و منشأ قرار گیرد، همان گونه که اظهارات و دفاعیات متهم را در مواردی که مغایر با جهات مسلم می باشد نمی توان واجد اثر به نفع وی دانست ولیکن با نگاهی به امور اثبات شده و توجه به اسناد و مدارک علمی و حسی که در پرونده موجود می باشد ثابت است که: ۱ در موضوع تصادفات قاعدتا اصل را بر فقدان عمد و قصد می گذارند مگر این که خلاف آن به نحو مدلل به اثبات برسد، کما این که در جنایات ناشی از ایراد چاقو و سایر آلات ضرب وجرح، اصل بر وجود قصد و عمد می باشد و مدعی غیرعمد ناگزیر از اثبات خلاف آن است ۲ بنا به مدارک پزشکی که در پرونده موجود می باشد، آقای ع. ر. ازمورخ ۹۲/۳/۶ در بخش جراحی، بستری شده و تحت عمل جراحی انگشت قرار گرفته است و حسب شواهد موجود در زمان وقوع حادثه، دست وی پانسمان بوده و این قسمت از دفاعیات وی مقرون به واقع می باشد ۳ بر اساس اظهارات متهم و حتی بر طبق گفته های خانم ن. و دیگران نامبرده از قبل با مرحوم ع. آشنایی نداشته و برای اولین بار بوده که او رامی دیده است فلذا به غیر از همان کدورت فی البداهه که در شب ۹۲/۳/۱۹ میان این دو نفر حادث گردیده، اختلاف قبلی با یکدیگر نداشته اند. این هم یکی دیگر از جهات مسلم می باشد ۴ این قسمت از دفاع وی که گفته است ماشین را چند روز قبل خریداری کرده وتسلط کامل در رانندگی با آن نداشته نیز امری دور از ذهن نمی باشد، علاوه بر این که یافته های دادگاه در زمان معاینه محل حاکی است که محدوده وقوع منازعه و خصوصا مدخل ورودی کوچه که متهم قبل از تصادف با مرحوم از همین مسیر وارد شده است نسبتا شلوغ بوده و جمعیت ناظر بر نزاع هنوز متفرق نشده و به موازات خودروی آقای ح. ع. و البته در سمت مخالف همان کوچه، یک دستگاه پژو ۴۰۵ نیز پارک بوده است و قطعا نمی توان نظر داد که متهم می توانسته قبل از برخورد با خودروی ح. ع. که بلافاصله پس از آن نیز با مرحوم برخورد می کند، آزادی عمل در انتخاب مسیری دیگر را د اشته باشد. این اماره و قرینه نیز بلا معارض بوده و برای محکمه مسجل است. ۵ چنانچه بخواهیم قائل شویم که آقای ع. ر. مجددا برگشته تا با قصد و عمد به مرحوم بزند، باید این موضوع ثابت باشد که وی از این که هنوز ماشین حامد عارف محل را ترک نکرده و مرحوم نیز خارج از ماشین و داخل کوچه است باخبر بوده واطلاع داشته است و این در حالی است که مسیری را که او در برگشت مجدد طی نموده و در زمان معاینه محل نیز همین مسیر را ما طی کردیم با محل آن کوچه که تصادم صورت می گیرد، نسبتا فاصله دارد و متهم تا زمان ورود مجدد به مدخل کوچه نمی توانسته است از وضعیت مقتول آگاه و باخبر بوده باشد، خصوصا که ثابت است، بازگشت وی در محل مذکور بیشتر از ده دقیقه به طول انجامیده است فلذا بعید است که قائل شویم که مشارالیه به محض ورود به کوچه و پی بردن به این که مرحوم هنوز آنجاست، قصد برخورد دادن عمدی ماشینش رابا او بنماید. چنان چه وی فی الواقع قصد زدن ماشین به مرحوم را می داشت، همان گونه که در کروکی ترسیمی توسط دادگاه مشخص شده است می بایست به سمت راست کوچه رفته و جلوی ماشینش را با موقعیت مکانی مرحوم مقابل و روبرو نماید و یا در زاویه ای نود درجه منحرف شده و سپس به مرحوم بزند و این در حالی است که وی در همان مسیر مستقیمی که می رفته است با مقتول برخورد می کند، موضع آسیب و کیفیت آسیب دیدگی ماشین اقای ح. ع. نیز برخورد ماشین متهم را در مسیری مستقیم با مرحوم ع. تأیید می کند. البته چنانچه وی ادعا نماید که مرحوم را ندیده است، دفاع موجهی نیست زیرا به شواهد موجود و من جمله بر اساس مندرجات گزارش معاینه جسد، مرحوم فردی قوی هیکل و دارای قد ۱۸۰ سانتی متر و وزن یکصد کیلوگرم بوده است ولی این که می گوید فاصله اش پس از برخورد به ماشین ح. ع. به قدری با مرحوم نزدیک بوده که قدرت تصمیم گیری نداشته است، می تواند تا حدودی مورد پذیرش باشد. ۶ این موضوع هم به خوبی روشن و ثابت است که وی صبح بعد از تصادف به همراه یکی ازدوستانش به قصد دیدار از مصدوم به همان بیمارستان ... می رود وظاهرا از خانواده مرحوم مطالبه خسارت ماشینش را هم می نماید... این موضوع هم یکی دیگر از قرائن و اماراتی بود که محکمه را در احراز عمدی بودن جنایت انتسابی به تردید وا داشت، همان گونه که نحوه بیان قضیه توسط خانم ن. خ.، آقای ح. ع. و آقای م. پ.[ با قطع نظر از ایرادات وارده بر مطالب کلیه افراد که قبلا بیان شد] ما را در احراز مستقیم و قطعی وصف غیرعمدی بودن این قتل محذور و ممنوع نمود. چنانچه حالت مستی که احتمالا هنوز در رگ و خون این دو نفر بوده است را نیز به قرائن و امارات سابق و امور اثبات شده اضافه نماییم؛ قائل شدن به استقرار لوث در پی بردن به چگونگی وصف و خصوصیت این جنایت را که خصوصا دادگاه پس از معاینه محل و ارزیابی شواهد و قرائن حسی وانطباق همه آنها با مطالب معنون توسط افراد حاصل نمود ومبنای قضاوت خود قرار داد، نزدیک ترین گزینه قابل باور و قابل اعتماد برای صدور حکم و فصل خصومت در ما نحن فیه خواهد بود. ۷ اگر چه پی بردن و کشف انگیزه ارتکاب قتل از دیدگاه قضایی و در حقوق اسلامی که مجازات جنایت عمدی قصاص بوده و قابلیت تجزیه و تخفیف ندارد، تأثیری درخور ندارد ولیکن کشف واقع را برای قضاوت آسان تر خواهد ساخت. همان گونه که قبلا گفته شد و جهات مسلم نیز آن را تأیید می نمایند متهم کیفرخواست هیچ شناخت قبلی و مالا هیچ گونه خصومت و اختلافی علی الخصوص در حدی که او را بر حذف و قتل مرحوم ع. برانگیزاند، نداشته است و منازعه مورخ ۹۲/۳/۱۹ نیز سرمنشأ اختلافی بوده است که مقتول با نامزدش داشته و ارتباطی به متهم پیدا نمی کند و ادامه این نزاع که اوج آن در کوچه خیابان ... بوده است نیز متوجه متهم و آقای ح. ع. گردیده است و همگی بالاتفاق گفته اند که آقای ح. ع. با پراندن سنگ و اشیاء مشابه اقدام به تخریب خودروی گران قیمت متهم نموده است، فلذا به دور از انتظار نیست اگر قائل شویم که چنانچه برگشت مجدد متهم به صحنه ولو با قصد ایراد جنایت عمدی صورت گرفته باشد، قاعدتا هدف اصلی و اولیه وی باید ح. ع. می بود و نه مرحوم ع. و برخورد خودروی متهم با خودروی آقای ح. ع. که به نظر ما تعمدا صورت گرفته است به نظر می رسد که در تلافی همان آسیبی بوده که دقایقی قبل توسط آقای ح. به خودروی متهم وارد شده بود و خارج از موضوع آسیب رسانی به خودروی ح. ع.، حوادث بعدی و من جمله همین برخورد با مرحوم ع. که در کنار پژو ۲۰۶ بوده است در محدوده قصد و نیت اصلی و اولیه متهم قرار نداشته است. اگر چه اقدام ننمودن متهم به گرفتن ترمز پس از برخورد دادن عمدی ماشینش به ماشین آقای ح. ع. [قصد اولیه و ابتدایی متهم] و به تلافی خسارتی که وی به خودروش زده بود قابل تأمل می باشد ولیکن بنا به مدارک موجود و بازبینی محکمه از محل، مرحوم ع. تقریبا چسبیده به درب عقب خودروی آقای ح. ع. بوده و فرصتی فراهم نبوده است تا مسیر خودرو را جهت ممانعت از برخورد با مرحوم تغییر داده و یا از ترمز استفاده شود، این که متهم گفته است در آن موقعیت و وضعیت، هر فرد دیگری غیر از ع. هم می بود با آن برخورد می کردم، دفاع قابل توجهی می باشد. درمقابل قرائن و امارات ظنیه ای که به نفع متهم وجود دارد که بیان شد، نشانه ها و اماراتی هم وجود دارد که نظریه وصف عمدی بودن این جنایت را که مورد ادعای جناب دادستان محترم و اولیاء محترم دم قرار دارد، تاحدی قابل توجه می سازد. از اظهارات آقایان ح. ع. و م. پ. و خانم ن. خ. که بگذریم فردی به نام ح. گ. که کاملا نسبت به طرفین غریبه و نا آشنا می باشد و بر بالین پدر بیمارش در بیمارستان بوده است در تاریخ ۹۲/۹/۱۱ در نزد جناب بازپرس گفته است که؛ .. پدرم در بیمارستان ...کرمان بستری بود، من هم در بیمارستان بودم، چند تا جوان آمدند در بیمارستان، خانمی که مادر مصدوم بود، بنده خدا آنجا بود، چند تا جوان آمدند و سر و صدا کردند، من هم گفتم خجالت بکشید، گفتم شما چند نفر بودید و می توانستید چند نفری او را بزنید ولااقل این جوری او را با ماشین نمی زدید، یکی از آنها که جوانی بود گفت من نمی خواستم اینطوری شود، می خواستم با ماشین بزنم فقط دست و پایش بشکند ...،ع صفحه ۱۷۹ این مدرک موجود در پرونده، معتبرترین و مهم ترین قرینه ای است که باعث گردید دادگاه مستقیما به غیرعمدی بودن این تصادف قضاوت نکرده و مبنا را بر لوث قرار دهد. آنچه در بند های جداگانه و به عنوان قرائن و امارات موجد ظن مورد ارزیابی قرار گرفتند، فی الجمله از اموری هستند که به اعتقاد دادگاه معارضی در پرونده نداشته و از لحاظ مبنای قضاوتی مورد اعتماد و اطمینان هستند. اولیای دم اگر چه اعلام نمودند که حاضرند بر صدق ادعای خود قسامه را اجرا نمایند و دادگاه هم به اعتبار قانون جدید قید نسبی بودن افراد قسامه را ضروری و لازم ندانست ولیکن به حکایت محتویات پرونده و علی رغم فرصت کافی که داده شد، نصاب شرعی و قانونی جهت اجرای قسامه را فراهم نیاوردند و از توجه دادن اجرای قسامه به مدعی علیه نیز امتناع نمودند و محکمه نیز با توجه به اصل تکلیف قاضی بر صدور حکم و فصل خصومت و قطع دعوی که من جمله در اصل ۱۶۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و ماده ۳ قانون آئین دادرسی مدنی مورد اشاره و تأکید قرار گرفته است واسقاط ظن و گمان وارده به نفع و در جانب ادعای مدعی علیه که منکر وصف عمدیت بود و با اتکاء به جمیع محتویات دیگر پرونده وتوجه به آن قسمت از مجموع اظهارات طرفین که با جهات مسلم، سازگار و منطبق می باشد و از عنایت به نظریه های پزشکی و مودای پرونده بالینی مقتول و نظریه های کارشناسان و سایر قرائن و امارات و به لحاظ عدم کفایت ادله شرعی و قانونی و مستندا به اصل سی وهفتم از قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و بند الف ازماده ۱۷۷ قانون آیین دادرسی کیفری حکم به برائت آقای ع. ر. از اتهام قتل عمد مرحوم ع.س. صادر می نماید ولیکن مویدا و مستندا به مطالبی که بیان گردید و به اتکای شواهد وقرائن موجود، مجرمیت مشارالیه در حد ارتکاب قتل غیرعمد مرحوم ع.س. ناشی از بی احتیاطی و بی مبالاتی و عدم رعایت نظامات و مقررات دولتی با یک دستگاه خودروی هیوندا که در حالت مستی هم بوده است محرز و ثابت می باشد، فلذا معطوف به درخواست و مطالبه ثانویه اولیاء دم مبنی بر دریافت دیه ومستندا به ماده ۷۱۸ ناظر به ماده ۷۱۴ از قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۷۵ و مواد ۳۱۲ تا ۳۱۸ از قانون مذکور مصوب ۱۳۹۲ مشارالیه به تحمل سه سال حبس تعزیری با احتساب ایام بازداشت قبلی و پرداخت یک فقره دیه کامل مرد در حق ورثه حین الفوت مرحوم ع. س. و چهار سال ممنوعیت از رانندگی با وسایل موتوری محکوم می گردد. پس از اصدار رأی و ابلاغ به طرفین و اولیاءدم، خانم م. الف. مادر مقتول خطاب به دادگاه نوشته که اینجانب م. الف. در پرونده کلاسه ۹۲/۰۱۶۲ نسبت به رأی صادره هیچگونه اعتراضی ندارم وخواهان ارسال پرونده مذکور به اجرای احکام کیفری هستم و مراتب به تأیید متصدی دفتر دادگاه رسیده و در صفحه ۴۳۲ پیوست پرونده شده لیکن اقای ح. س. پدر مقتول به رأی صادره اعتراض کرده و قتل را عمدی دانسته که به هنگام مشاوره قرائت می گردد. بدنبال اعتراض صورت گرفته پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و جهت رسیدگی به شعبه هفدهم ارجاع شده است. هیأت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید. پس از قرائت گزارش آقای محمدصادق مهدوی راد (عضو ممیز) و بررسی اوراق پرونده و نظریه کتبی آقای محمد عشقعلی (دادیار دیوان عالی کشور) اجمالا مبنی بر ((تقاضای اتخاذ تصمیم شایسته قانونی دارم)) در مورد دادنامه شماره ۹۴/۰۰۲۶ – ۹۴/۲/۲۳ تجدیدنظرخواسته مشاوره نموده، چنین رأی میدهد:

رأی شعبه دیوان عالی کشور

اعتراض آقای ح. س. (پدر مقتول) نسبت به دادنامه شماره ۹۴/۰۰۲۶ - ۹۴/۲/۲۳ صادره از شعبه یکم دادگاه کیفری استان ک. موجه و وارد نبوده و انطباق با جهات اعتراض مقرر در قانون ندارد و رأی صادره صرف نظر از چگونگی استدلال دادگاه با توجه به محتویات پرونده قابل تأیید است لذا مستند به بند الف ماده ۴۶۹ قانون آیین دادرسی کیفری رأی معترض عنه تأیید و ابرام می گردد.

شعبه ۱۷ دیوان عالی کشور- مستشاران

علی مبشری - محمدصادق مهدوی راد