رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره ارتکاب قتل عمدی حین نزاع دسته جمعی

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور شماره ۹۴۰۹۹۷۰۹۰۶۴۰۰۰۲۶
شماره دادنامه۹۴۰۹۹۷۰۹۰۶۴۰۰۰۲۶
تاریخ دادنامه۱۳۹۴/۰۱/۲۶
نوع رأیرأی شعبه
نوع مرجعشعبه دیوان عالی کشور
شعبهشعبه ۴ دیوانعالی کشور
گروه رأیرای کیفری
موضوعارتکاب قتل عمدی حین نزاع دسته جمعی
قاضیمحمدحیدری قاسمی
قاسم پناو
مهردادحبیبی

رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره ارتکاب قتل عمدی حین نزاع دسته جمعی: چنانچه نزاع به قتل، منتهی و مرتکب محکوم به قتل عمدی گردد، شرکت در منازعه مجازات مستقل ندارد.

رأی خلاصه جریان پرونده

در تاریخ ۱۳۹۱/۰۶/۱۰ با وصول خبر منازعه در میدان ک. شهرستان ز. و مصدوم شدن یک نفر مأمورین انتظامی به محل عزیمت و مشاهده می نماید که چند نفر راننده درگیر شده و راننده خودرو تویوتا به نام ر. مجروح و به بیمارستان الف. منتقل و فوت شده است و مجروحین دیگر نیز سرپایی معالجه و ترخیص گردیده اند، پلیس چند دستگاه وسیله نقلیه منازعین را توقیف و به پارکینگ حمل می نماید. ... اظهار داشته که در جلوی کلانتری ایستاده بودم توسط الف. و دیگران مورد ضرب و جرح قرار گرفتم از آنان شکایت دارم. خانم ک. ساکن ز. اظهار داشته خانوادگی برای تفریح می رفتیم از پمپ بنزین در حال خارج شدن بودیم که یک دستگاه خودرو تویوتا راه ما را بست، راننده و سرنشین آن پیاده و با ما درگیر شدند، پسرم م. جلوی آنها را گرفت، در درگیری مجدد من، م. و ع. با آنها درگیر شدیم، شیشه ماشین آنها را شکستیم متوجه نشدم راننده خودرو تویوتا که پیرمرد بود چه کسی او را زد و نفهمیدم پسرم را هم چه کسی زد، همدیگر را نمی شناختیم ما چند نفر بودیم، فرزندانم ع و م. و دخترم، دامادم، شوهرم و برادرزاده هایش در نزاع شرکت داشته اند. ع. اظهار داشته راننده تویوتا ما را به داخل جدول انداخت اعتراض کردیم، او به مادرم فحش و ناسزا گفت پیچید جلوی ما آچار چرخ خود را کشید شروع به کتک کاری کرد من با مرکز ۱۱۰ تماس گرفتم یک نفر هم همراهش بود که فرار کرد ر. را برادرم م. زد، من هم مجروح شدم. م. اظهار داشته جهت سوخت گیری به پمپ بنزین رفتیم در حال خروج بودیم که یک دستگاه تویوتا که راننده اش یک نفر پیرمرد با یک سرنشین بود جلوی ما پیچید و ما را به داخل جوی می انداخت، ایستادم به وی تذکر دادم، او بدون دلیل فحش ناموسی داد مادرم هم کنار من بود، سرنشین خودرو آمد پایین آچار چرخ دستش بود به طرف ما حمله کرد کتک کاری کرد قصد فرار داشت که مانع شدم درگیر شدیم و راننده را با میله زدم و متوجه نشدم که به کجای بدنش خورد، ولی خونریزی از دهانش شروع شد فاقد سابقه کیفری هستم، هم دیگر را نمی شناختیم. خانم ک. می گوید: راننده تویوتا میله را برداشت من پیاده شدم میله را از دستش گرفتم ولی سرنشین تویوتا از دستم گرفت و یک ضربه به سر پسرم م. زد و یک ضربه به دست من و یک ضربه هم به سر ع. در همین حین م. میله را از دست او گرفت و شیشه های خودرو را شکست و متوجه نشدم چگونه راننده را زد. م.خ. پس از شرح درگیری پیش آمده اظهار داشته که نه مقتول و نه سرنشین که او را مجروح کرده نمی شناسد، ولی مقتول را او زده و خودش نیز از ناحیه سر و صورت مجروح شده او تکرار کرده که یک ضربه با میله به وی زدم ولی متوجه نشدم به کجای بدنش اصابت کرد. در این حال برادرم در تعقیب سرنشین تویوتا بود و دست برادرم چیزی نبوده است، به مقتول من ضربه زدم ولی قصد کشتن نداشتم، ع. نیز اظهار داشته که من توسط سرنشین تویوتا مجروح شدم، نه راننده تویوتا و نه سرنشین را می شناختم. عکسهایی از مقتول و وضعیت ظاهری جسد ضم پرونده شده و در کارت انگشت نگاری وی این مطالب ثبت است؛ ر. نامبرده ۱۷ فقره سابقه کیفری در زندان های ز.گ.س.ش. دارد. خانم ل. طی شکوائیه ای م. و ع. را قاتل شوهرش و خانم ک. را شریک قتل دانسته است و پزشکی قانونی تعیین علت مرگ را به کالبدگشائی منوط کرده است. در تاریخ ۱۳۹۱/۰۶/۱۲ آقای خ.س. سرنشین اتومبیل تویوتا شناسایی شده و از وی تحقیق شده است اظهار داشته آمدیم تا فلکه ر. گفت مدارک ماشین یادم رفته برگشتیم یک دستگاه پراید چراغ داد ایستادیم. نمی دانم ضربه کوچکی به ماشین خورد یا نه راننده پراید به ر. فحاشی کرد من آمدم پایین گفتم آقا هرچه ماشین شما هزینه داشته باشد می دهیم، آنها راه ما را بستند مادرشان فحاشی می کرد و با میله و چوب به ما حمله کردند، شیشه ماشین ریخت. یک میله زدند مرحوم افتاد یک مشت به بینی من زدند من فرار کردم، من کسی را نزدم؛ ما می رفتیم کاه و علوفه بخریم، وقتی برخورد کردیم من معذرت خواهی کردم جدا شدیم، من متوجه نشدم چند ضربه به مقتول زدند او پشت فرمان بود فرصت پیاده شدن به او ندادند. حاضرم به پزشکی قانونی معرفی شوم چون مجروحم البته من آنها را نزدم، نظریه پزشکی حاکی از یک فقره حارصه اندام و یک فقره کبودی در انگشت و یک فقره در ران چپ مشارالیه است نظریه پزشکی قانونی در مورد ک. حاکی از آنست که در اندام مشارالیه یک مورد دامیه و یک مورد حارصه التیام یافته و در مورد ع. یک فقره دامیه سر و یک فقره حارصه اندام التیام یافته مشهود است. ۲ مورد دامیه اندام نیز م.خ. دارد. خانم ها ز.ص. دختران مقتول و خانم ل. همسر وی از قاتل شکایت و خواستار قصاص شده اند. گواهی حصر وراثت مقتول حاکی است که وی ۹ نفر وارث دارد که همگی در مورد به ل. وکالت داده اند. پزشکی قانونی علت مرگ مقتول خونریزی وسیع در سمت راست گردن متعاقب اصابت جسم سخت دانسته و اضافه کرده که شکستگی مشکوک در ناحیه گیج گاهی چپ به همراه خونریزی عنکبوتیه داشته است. ع.ک.م. از شکایت خویش نسبت به خ. اعلام گذشت کرده اند و م. دلیل ایراد ضرب به مقتول را دفاع از ناموس ذکر کرده است و نهایتا خ. نیز از شکایت خویش گذشت کرده است؛ با توجه به وضعیت فرهنگی و رسوم و سنن بومی حاکم به منطقه جلسه مشترکی تشکیل شده و با توجه به اینکه خویشان مقتول عموی قاتل م. با شلیک گلوله کلاشینکف در مرحله انتقام گیری کشته اند. در این جلسه اولیاء دم مقتولان ر.س. و غ. نسبت به قاتلان اعلام گذشت کرده اند و بازپرس در مورد شرکت در منازعه به مجرمیت اظهارنظر و به استناد مواد ۶۱۲، ۶۱۵، ۲۶۹ قانون مجازات اسلامی دادسرا کیفرخواست صادر کرده است و پرونده در شعبه اول دادگاه کیفری استان در جریان رسیدگی قرار گرفته و جلسه دادرسی در تاریخ ۱۳۹۳/۰۴/۳۱ تشکیل و به متهم به استناد شکایت اولیاء دم، کیفرخواست صادره، گواهی پزشکی قانونی، اظهارات ناظرین و مشارکین در صحنه نزاع و اقاریر صریح وی به ارتکاب قتل، اتهام قتل عمد تفهیم شده که اظهار داشته اتهام قتل عمد را قبول ندارم، من میله را از خ. گرفتم او فرار کرد. یک ضربه به شیشه ماشین زدم، میخواستم پیاده اش کنم که بطرف راننده رفت و دیدم خون از دهانش می آید وی گفته که اظهارات مادرم را قبول دارم مادرش گفته که مقتول را م. زد من ضربه ای به وی نزدم. من نگفتم که به مقتول ضربه زدم، اقاریری که کردم به دلیل آن بود که ضربه به سرم خورده بود و گیج بودم، احتمالا سرش به ستون ماشین خورده باشد. عمویم غ. به دلیل انتقام جویی کشتند، پسر مقتول بنام الف. عمویم را با اسلحه کشت و ریش سفیدان آمدند صلح و سازش کردیم، از مشارالیه خواسته شده آخرین دفاعش را بگوید وی اظهار داشته در درگیری بودم ولی ضربه ای به مقتول نزدم. ع. نیز اظهار داشته که ... را نزدم. دادگاه با اعلام ختم رسیدگی با استناد به اقاریر مکرر و صریح متهم، اظهارات ناظرین من جمله مادر متهم در جلسه اول دادرسی بر این که پسرم م. مقتول را زد. اقرار متهم و ادعای دفاع مشروع و دفاع از ناموس نظریه پزشکی قانونی با توجه به گذشت اولیاء دم در مورد جنبه خصوصی قتل عمد قرار موقوفی تعقیب و به استناد علم حاصله مستندا به مواد ۱۶۰ و ۲۱۱ قانون مجازات مصوب ۱۳۹۲ و مادتین ۶۱۲ و بند یک ماده ۶۱۵ قانون مجازات اسلامی بخش تعزیرات و مجازات های بازدارنده متهم م. را به تحمل پنج سال حبس تعزیری و از بابت شرکت در نزاع دسته جمعی به تحمل دو سال و متهم ردیف دوم خ. را به اتهام مشارکت در نزاع نیز به دو سال حبس و ع. را به ۱۸ ماه حبس تعزیری محکوم کرد، و حکم را نسبت به متهم ردیف سوم غیابی و قابل واخواهی ذکر کرده است. دادنامه به ع. در تاریخ ۱۳۹۳/۰۸/۰۸ و به خ. نیز در همین تاریخ ابلاغ شده ولی دادگاه تجدیدنظرخواهی خ. را واخواهی تلقی کرده و به وکیل م. در تاریخ ۱۳۹۳/۰۸/۲۰ دادنامه ابلاغ گردیده است. لازم به توضیح است که در مقدمه دادنامه م. متهم ردیف اول خ. متهم ردیف دوم و ع. متهم ردیف سوم ذکر شده، اتهامات متهم ردیف اول پنج سال حبس از بابت قتل عمد و دو سال از بابت شرکت در منازعه، و متهم ردیف سوم نیز به دو سال حبس و ع. متهم ردیف سوم به ۱۸ ماه حبس محکوم شده و رأی نسبت به متهم ردیف سوم غیابی بوده است و حال آن که غیابی بودن دادنامه را دادگاه در مورد س. اعمال کرده و حبس آنها هم ۲ سال و ۱۸ ماه بوده که جابجا شده است. دادگاه طی دادنامه شماره ۰۰۱۵۹-۱۳۹۳/۰۸/۲۱ واخواهی خ. را رد و دادنامه معترض عنه را تأیید کرده است. وکلای م. و ع. در تاریخ ۱۳۹۳/۰۹/۰۸ از دادنامه تجدیدنظرخواهی کرده اند و مدعی شده اند که موکل قصد قتل نداشته و عمل مشارالیه از مصادیق دفاع مشروع است، نوع فعل کشنده نبوده، محل اصابت ضربه حساس نبوده، موکل اطلاعی از کشنده بودن محل اصابت و یا فعل ارتکابی نداشته و قصد قتل نیز نداشته است و نسبت به ع. نیز مدعی شده اند که مشارالیه دخالت و شرکت در نزاع نداشته است. دادنامه صادره در مرحله واخواهی در تاریخ ۱۳۹۳/۱۰/۰۷ به خ. ابلاغ شده و تجدیدنظرخواهی وی در تاریخ ۱۳۹۳/۱۰/۰۷ ثبت و مطالب آن چنین است. موکل به اتهام ایراد ضرب و جرح محکوم شده و حال آن که در این مورد قرار موقوفی تعقیب صادر شده و دلیلی نیز که توجه اتهام به موکل را اثبات نماید، وجود ندارد و این که موکل سوء نیت نداشته است، لوایح حین الشور قرائت می شود. هیأت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید. پس از قرائت گزارش آقای محمد حیدری قاسمی عضو ممیز و ملاحظه اوراق پرونده و نظریه کتبی آقای مهرداد حبیبی دادیار دادسرای دیوان عالی کشور اجمالا مبنی بر تأیید و ابرام دادنامه درخصوص دادنامه شماره ۰۰۰۹۵- ۱۳۹۳/۰۵/۲۳ و ۰۰۱۵۹- ۱۳۹۳/۰۸/۲۱ تجدیدنظرخواسته مشاوره نموده چنین رأی می دهد.

رأی شعبه دیوان عالی کشور

نظر به این که تجدیدنظرخواه در مرحله تحقیق مقدماتی مکرر و صریح به ایراد جرح منجر به قتل اقرار و اذعان کرده و ناظرین صحنه نزاع نیز به ایراد ضرب توسط مشارالیه به مقتول شهادت داده اند گرچه تجدیدنظرخواه مدعی شده که در دفاع از ناموس خویش مرتکب قتل شده ولی دلیلی ارایه نکرده است. لذا دادنامه در مورد محکومیت تجدیدنظرخواه به پنج سال حبس به استناد ماده ۲۰۸ قانون مجازات اسلامی منطبق با مقررات قانونی و مقتضای محتویات پرونده تشخیص و مستندا به بند الف مادتین ۲۵۷ و ۲۶۵ قانون آیین دادرسی کیفری با رد تجدیدنظرخواهی این بخش از دادنامه تجدیدنظرخواسته را ابرام و تأیید می نماید، ولی محکومیت وی به حبس به دلیل شرکت در منازعه با توجه به محکومیت مشارالیه به اتهام قتل مغایر با قواعد حقوقی و قانونی است. لذا به استناد شق یک از بند ب ماده ۲۶۵ قانون مارالذکر نقض بلا ارجاع می شود، تجدیدنظرخواهی دیگر محکومان نیز مستظهر به دلیلی نیست و با رد تجدیدنظرخواهی آنان دادنامه تجدیدنظرخواسته را در این موارد تأیید و ابرام می نماید.

رئیس شعبه ۴ دیوان عالی کشور- مستشار

قاسم پناو- محمد حیدری قاسمی