رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره افشای اطلاعات زندانی توسط مامورین زندان

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور شماره ۹۵۰۹۹۷۰۹۲۵۱۰۰۵۳۸
شماره دادنامه۹۵۰۹۹۷۰۹۲۵۱۰۰۵۳۸
تاریخ دادنامه۱۳۹۵/۰۳/۲۹
نوع رأیرأی شعبه
نوع مرجعشعبه دیوان عالی کشور
شعبهانتقالی
گروه رأیرای کیفری
موضوعافشای اطلاعات زندانی توسط مامورین زندان
قاضیابراهیم بهنام اصل
محمدسلیمانی
فتوت نصیری سوادکوهی
حسین شهرابی فراهانی

رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره افشای اطلاعات زندانی توسط مامورین زندان: اخذ وجه به منظور افشای اطلاعات زندانی توسط مامورین زندان،مصداق بزه ارتشاء است.

رأی شعبه دیوان عالی کشور

در تاریخ ۱۳۹۳/۳/۱۸ از ساحفاجا به دادسرای نظامی استان تهران گزارش شد که در پی اعلام حفاظت اطلاعات قوه قضائیه مبنی بر درز اخبار و اطلاعات یکی از متهمین آن حفا از بازداشتگاه ... اقدامات لازم جهت شناسائی فرد خاطی معمول و مشخص گردید عامل درز اخبار و اطلاعات متهم ( م.م. ص. ) به خارج از بازداشتگاه، ستوان سوم الف. ش.ف. می باشد و در مصاحبه انجام شده نظامی یاد شده ( الف.ش. اعتراف و اقرار نموه که در قبال رسانیدن بعضی از درخواست های (مکتوب و غیر مکتوب) فرد بازداشت شده به نام آقای م.م. ص. ، به آقای ج. ب. در خارج از بازداشتگاه، جمعا ۴۳ عدد سکه (طلای) بهار آزادی و مبلغ پانصد هزار تومان و به نقد و یک عدد گوشی همراه و سیم کارت، دریافت نموده است و بعد از انجام مصاحبه نظامی نامبرده با مراجعه به منزل سکه ها و وجوه نقدی و گوشی تلفن همراه را تحویل کارشناس پرونده نموده است (برگ ۱ پرونده) گزارش مزبور جهت رسیدگی به شعبه اول بازپرسی دادسرای نظامی تهران ارجاع شده و بازپرس با احضار متهم آقای (ستوان سوم) الف. ش.ف. ، شغل نظامی، استخدام شده در سال ۱۳۷۴، میزان تحصیلات فوق دیپلم، متأهل، ساکن تهران، از وی در تاریخ ۱۳۹۳/۳/۲۶ تحقیق نموده و نامبرده اظهار داشته است وقتی که به همراه سایر مأمورین تعدادی از متهمین را به دادسرای کارکنان دولت می بردیم یکی از متهمین به نام م.م. ص. با مطرح نمودن مشکلات خود و برخورد نامناسب کارشناس پرونده اش و کارکنان عملیاتی حفاظت و اطلاعات قوه قضائیه، احساسات مرا برانگیخت و از من خواست با آقای ( ج. ب. که گویا کارمندش است تماس بگیرم و از او بخواهم پی گیر کارش شوند و وکیل بگیرند و هر چه هزینه کنند مهم نیست در نهایت قبول کردم و به ب. زنگ زدم ایشان جواب مناسب نداد و من پشیمان شدم و فردای آن روز در شعبه پذیرش و ترخیص که انبار متهمین نیز است حاضر شد و از من سؤال کرد تماس گرفتید؟ من گفتم جواب نداد دوباره از من خواهش کرد و گفت کمک مالی می کنم و در کاغذی به آقای ب. نوشت حامل این نامه از سوی من است و بدوا مبلغ چهل میلیون تومان بده و از من خواست درباره پیگیری کارش و گرفتن وکیل برای پرونده و رسیدگی به امور همسرش با آقای ب.تماس بگیرم و در آن کاغذ اول مبلغ کمتر از چهل میلیون تومان نوشته بود و من نپذیرفتم و گفتم این کار را نمی کنم وی مبلغ اولیه را خط زد و مبلغ چهل میلیون تومان نوشت و من وسوسه شدم و پذیرفتم با ب. قرار ملاقات در میدان انقلاب گذاشتم و ایشان پیش از ظهر آمد و کاغذ را نشان او دادم و آقای ص. گفته بود اگر قبول نکرد سه نشانه به او بدهم و وقتی کاغذ را دادم و نشانه ها را گفتم، آقای ب. گفت چطور این مبلغ به شما بدهم و خود ایشان تصمیم گرفت سکه تهیه کند و در میدان انقلاب بعد از ظهر همان روز تحویل دهد و رأس ساعت ۴ بعد از ظهر حاضر شد و تعداد ۴۰ عدد سکه بهار آزادی توسط پیک برای من تحویل داد و بعد با او تماس گرفتم و گفتم چهل سکه کمتر از مبلغ چهل میلیون تومان است گفت ساعت ۹ شب بیا در میدان فردوسی در آنجا باش که در آن وقت آمد و گفت پی گیر کارهای منصور ص. هستم وکیل گرفته ایم و فردا ساعت ۱۱ قبل از ظهر در میدان انقلاب حاضر باش مابقی وجه را بگیر که حاضر شدم وی تعداد سه عدد دیگر سکه بهار آزادی به همراه مبلغ پانصد هزار تومان وجه نقد فرستاد و من تحویل گرفتم و یک بار دیگر ایشان را در همان میدان فردوسی ملاقات نمودم گفتم چکار کردید گفت وکیل گرفتم و او پیگیر است و گفته تا یک هفته دیگر آزاد می شود و در آن ملاقات آقای ب. یک گوشی سامسونگ معمولی و یک خط تلفن به من داد گفت با من تماس بگیر و ص. از من خواسته بود به آقای ب. بگویم چرا راعی از او شکایت کرده است و از حاج حسین بخواهد تا اگر می تواند به او کمک کند و آقای ص. از من خواسته بود به ع. بگویم: با توجه به سؤال کارشناس پرونده مبنی بر اینکه جهت دو پرونده که نمی دانم چه موضوعیتی داشت، به ع. چقدر پول داده ای؟!... که بابت یکی از شعبه ها ۳۰ میلیون تومان و بابت شعبه دیگر ۲۰ میلیون تومان قرار بوده بپردازم یا پرداخته ام که من آن خواسته را گفتم. و یک روز که کارکنان امنیت داخلی ساحفاجا برای چک کردن دوربین ها آمده بودند و با من مصاحبه داشتند تمام وقایع را به آنها شرح دادم و سکه ها را تماما و سایر چیزها را تحویل دادم و با این اعتقاد که راستگوئی کلید گشایش است و از روی نادانی و جهالت و فشار زندگی این کار را کردم و پشیمانم تقاضای عفو و بخشش دارم (اوراق ۳ الی ۸) و در تاریخ ۱۳۹۳/۹/۳ در بازپرسی از متهم دیگر پرونده به نام آقای م.م. ص. شغل آزاد، میزان تحصیلات لیسانس، اهل و ساکن تهران، در خصوص پرداخت رشوه به آقای الف.ش. تحقیق شده وی اظهار داشته است مأمورین در روز عروسی آمدند خانه مرا بردند و پدرم تازه فوت کرده بود و مادرم ناراحتی قلبی داشت و چند ماه در بازداشتگاه بودم، آقای شاهرخی گفت چرا گریه می کنید؟ گفتم هیچکس نمی داند من کجا هستم از وی خواهش کردم که به خانواده ام بگوید پرونده من در شعبه دهم بازپرسی مطرح است، و من در شرایط سخت (بازداشت) انفرادی و اضطراری از ایشان ( الف.ش.) خواستم که به خانواده ام اطلاع دهد که پرونده ام در شعبه بازپرسی مطرح است و اگر گناهی داشتم مرا مورد عفو قرار دهید (اوراق ۴۳ و ۴۴) و بازپرس شعبه اول دادسرای نظامی تهران در تاریخ ۱۳۹۳/۹/۱۱ در خصوص اتهام آقایان ۱ - ستوان سوم الف.ش. دائر بر اخذ رشوه، ۲ - غیر نظامی م.م. ص. ، دائر بر پرداخت رشوه قرار مجرمیت صادر نموده و مورد موافقت دادیار اظهارنظر نیز قرار گرفته است (اوراق ۵۰ و ۵۱) و طبق قرار مجرمیت و به شرح کیفرخواست شماره ۹۳۱۰۴۳۹۰۱۴۰۰۵۴۴ مورخ ۱۳۹۳/۱۰/۱۳ از دادگاه نظامی تقاضای تعیین مجازات برای متهمان گردیده و پرونده به شعبه دوم دادگاه نظامی یک تهران ارجاع شده است و در تاریخ ۱۳۹۳/۱۱/۲۷ دادگاه مذکور جلسه رسیدگی تشکیل داده و از متهمان تحقیق نموده و در آن جلسه، ستوان سوم آقای الف. ش.ف. در دفاع از اتهام خود دائر بر دریافت ۴۳ سکه بهار آزادی و مبلغ پانصد هزار تومان وجه نقد و یک دستگاه گوشی موبایل و سیم کارت از آقای م.م. ص. (به واسطۀ آقای ج. ب. ) به عنوان رشوه، اظهار داشته است آقای م.ص. (که در بازداشتگاه ۳۶ بوده) از من خواست که وضعیت و سلامتی او را توسط دوستش آقای ب. به خانواده اش برسانم و من با تماس تلفنی به آقای ب. گفتم حال او خوب است برای او وکیل بگیرید و مواظب همسرش باشید و من چیزهائی که از آقای ب. گرفتم رشوه نبوده و قرض بوده می خواستم قرض بگیرم و پس بدهم و متوجه شدم اشتباه کردم و عذاب وجدان گرفتم و اظهارات خود را که در نزد بازپرس بیان کردم قبول دارم و متهم دیگر پرونده به نام آقای م. ص. در دفاع از اتهام خود دائر بر پرداخت رشوه به آقای الف. شاهرخی (به واسطه آقای سید ج. ب. ) اظهار داشته من داخل زندان (بازداشتگاه) بودم چگونه می توانستم رشوه پرداخت کنم و در روز عروسی خودم دستگیر شدم و شرایط بدی داشتم و نگران بودم و از آقای الف.ش. خواستم خبر سلامتی مرا به خانواده ام برساند و ایشان رفت مرخصی و دیگر او را ندیدم و مطالب نوشته شده در مورد ۵۰۰/۰۰۰ تومان پول و ۴۳ عدد سکه و سیم کارت و یک دستگاه گوشی و موبایل را قبول ندارم (اوراق ۶۱ و ۶۲) و در تاریخ ۱۳۹۴/۷/۲۸ قضات شعبه دوم دادگاه نظامی یک تهران با این استدلال که درباره واسطه تحقیق رشا و ارتشاء یعنی آقای سید ج. ب. اظهارنظر نشده و شعبه دهم بازپرسی دادسرای کارکنان دولت به شرح برگ ۷۰ پرونده اعلام نموده است که: نسبت به اتهام ج. ب. وارد نشده اند. و در تاریخ ۱۳۹۴/۸/۱۱ در شعبه اول بازپرسی دادسرای نظامی تهران از متهم آقای سید ج. ب. اهل اصفهان ساکن تهران متولد ۱۳۵۷ شغل آزاد، میزان تحصیلات دیپلم تحقیق شده وی اظهار داشته است، حدود یک ماه پس از دستگیری آقای م.ص. آقائی از تلفن باجه عمومی به من زنگ زد و گفت دوست آقای ص. هستم و شما به آقای ص. بدهکارید و آهن می خواهم باید تو را ببینم، من گفتم کاری ندارم تا اینکه بعد از ده روز مجددا زنگ زد و گفت نامه ای برایت دارم، قرار گذاشتیم در میدان انقلاب تهران و رفتم آنجا دیدم یک دست خط از آقای ص. با ۳ امضاء در آن وجود داشت آورده و در آن نامه گفته (نوشته) بود پرونده من رفته به شعبه دهم کارکنان دولت و اعتراض زدم و به حامل نامه مبلغ چهل میلیون تومان بده و به حامل نامه ( الف. ش.) گفتم شما چه نسبتی دارید؟ گفت از دوستان آقای ص. هستم گفتم شماره حساب بده گفت ندارم پول نقد یا سکه بده و چون من به آقای م.ص. بدهکار بودم چهل عدد سکه دادم گفتم رسید بده گفت نمی خواهد و گفتم آن برگه (نوشته) را بده گفت این معلوم می شه (عبارت نارسا است) و بعد از سه هفته زنگ زد گفت ص. گفته مبلغ ۵۰۰/۰۰۰ تومان نقد بده با یک گوشی من برایش گرفتم و کلا چهل عدد سکه و پانصد هزار تومان نقد و یک عدد گوشی سامسونگ از طرف آقای ص. به آقای شاهرخی دادم و اسم آقای ش. را هنگامی که آمدم اینجا فهمیدم و اگر آقای ش. از آقای ص. دست خط نیاورده بود من تحت هیچ شرائطی چیزی به کسی نمی دادم و دست نوشته را خود آقای ش. پاره کرد و من به ش. گفتم غیر از این نامه نشانه دیگری از آقای ص. بده گفت مبلغ دویست میلیون تومان چند وقت قبل از بابت بدهی خود به آقای ص. به حساب وی واریز نموده اید که این جوری اعتماد مرا جلب کرد و من از محل کار ش. خبر نداشتم و اگر او را می شناختم چنین کاری انجام نمی دادم (اوراق ۷۳ و ۷۴ و ۷۵) و بازپرس در خصوص اتهام آقای سید ج. ب. دائر بر واسطه گری در اخذ و پرداخت رشوه قرار جلب به محاکمه صادر نموده است و قرار مذکور مورد موافقت دادیار اظهارنظر نیز قرار گرفته (برگ ۸۰) و به شرح کیفرخواست شماره ۹۴۱۰۴۳۹۰۱۴۰۰۲۴۸۵ مورخ ۱۳۹۴/۸/۲۴ از دادگاه نظامی تهران تقاضای تعیین مجازات برای آقای سید ج. ب. گردیده و به شعبه دوم دادگاه نظامی یک تهران ارسال شده و دادگاه مذکور در تاریخ ۱۳۹۴/۹/۱۷ جلسه رسیدگی با حضور نماینده دادستان و متهمان آقایان سید ج. ب. و الف. ش. تشکیل داده و از متهمان تحقیق به عمل آورده است و در آن صورت جلسه آقای (ستوان سوم) ش.ف. ، در دفاع از اتهام انتسابی خود دائر بر اخذ رشوه به مبلغ پنج میلیون ریال وجه نقد و ۴۲ عدد سکه بهار آزادی و یک دستگاه گوشی تلفن همراه با سیم کارت (از آقای م.م. ص. به واسطه سید ج. ب. ) اظهار داشته است قبول دارم سکه ها و گوشی را گرفتم و خودم آنها را (به ساحفاجا) تحویل داده ام و آقای م.م. ص. شماره تلفن آقای سید ج. ب. را و نیز یک یادداشت (دست نوشته) به من داد تا من به آقای ب. بگویم به اطلاع خانواده آقای م.م. ص. برساند که پرونده اش در شعبه دهم بازپرسی دادسرا است و اگر همسر آقای م.ص. مشکلی مالی دارد مرتفع نماید و وکیل برای ص. بگیرند و علاوه بر دست نوشته آقای م.ص. نشانه هائی هم به من داد تا دوستش آقای ج. ب. ; مرا بشناسد و من در آن لحظه بین زمین و هوا بودم و من سیم کارت را در همان روزی که تحویل گرفتم شکستم و گوشی را در کشو (میزم) گذاشتم و در بازداشتگاه آقای ص. که یادداشت را نوشته بود مبلغ بیست میلیون تومان و من گفتم تو بیشتر گفته بودی و ایشان مبلغ چهل میلیون تومان نوشت (یعنی مبلغ را از ۲۰/۰۰۰/۰۰۰ تومان به مبلغ ۴۰/۰۰۰/۰۰۰ تومان اصلاح نمود) و متهم دیگر پرونده یعنی آقای ج. ب. در دفاع از اتهام خود (دائر بر واسطه گری در تحقق بزه رشا و ارتشاء بین آقایان م.م. ص. و ستوان سوم الف. ش.ف. ) اظهار داشته است من آقای ش. را نمی شناختم وی به من زنگ زد و گفت از طرف دوستت آقای م.م. ص. هستم و با وی قرار گذاشتیم (در میدان انقلاب تهران) وقتی سر قرار رفتم این آقا ( الف. ش.) نصف کاغذ A۴ به من نشان داد که روی آن آقای م.م. ص. نوشته بود ج. ( ج. ب. ) جان سلام پرونده من به شعبه ده کارکنان دولت رفته و به این آقا (ش.) مبلغ چهل میلیون تومان پول نقد بده و به همسرم هم ده میلیون تومان بده، من در معامله ای سود کلانی کرده بودم و چون با م.م. ص. در کار تجارت هستیم و همکار بودیم و مقداری پول به من داده بود بابت جبران محبت وی تعداد چهل عدد سکه طلای بهار آزای خریده بودم که در هنگام عقد به وی بدهم و من سه بار آقای ش. را دیدم بار اول ۴۰ سکه به وی دادم و سه عدد سکه با مبلغ پانصد هزار تومان وجه نقد در مرحله دوم دادم و در مرحله سوم گوشی تلفن همراه را دادم و من پول و سکه ها را که به آقای ش. دادم فکر می کردم ایشان می خواهد با این پول و سکه ها کارهای آقای م.م. ص. را انجام دهد و نمی دانستم که ش. مأمور دولت است. دادگاه پس از انجام تحقیقات از متهمان ختم رسیدگی را اعلام و اقدام به صدور دادنامه شماره ۹۴۰۹۹۷۹۰۱۰۲۰۰۳۰۵ مورخ ۱۳۹۴/۹/۲۴ نموده که به موجب آن آقایان ۱ - ستوان سوم الف. ش.ف. به اتهام دریافت رشوه شامل ۴۳ قطعه سکه طلای بهار آزادی و مبلغ پنج میلیون ریال وجه نقد و یک گوشی موبایل با سیم کارت از غیر نظامی آقای م.م. ص. به واسطه آقای ج. ب. ، با رعایت جهات مخففه به تحمل یک سال حبس و پرداخت مبلغ پنجاه میلیون ریال جزای نقدی و تنزیل دو درجه بدل از اخراج از نیروهای مسلح محکوم شده و ۲ - غیر نظامی آقای م.م. ص. به اتهام پرداخت رشوه به آقای الف. ش. توسط سید ج. ب. علاوه بر ضبط مال ناشی از ارتشاء به نفع دولت به تحمل شش ماه حبس تعزیری محکوم شده، ۳ - غیر نظامی ج. ب. به اتهام فراهم نمودن موجبات تحقق جرم ارتشاء به پرداخت مبلغ پنجاه میلیون ریال جزای نقدی بدل از شلاق به نفع دولت محکوم گردیده است و دادنامه مزبور پس از ابلاغ در مهلت قانونی از سوی آقایان م.م. ص. و ستوان سوم الف. ش.ف. مورد فرجام خواهی قرار گرفته و پرونده به دیوان عالی کشور ارسال شده و حسب الارجاع تحت نظر قرارگرفته است.هیئت شعبه در تاریخ بالا تشکیل پس از قرائت گزارش آقای محمد حمیدی پور عضو ممیز و ملاحظه اوراق پرونده و نظریه کتبی آقای حاتمی دادیار دادسرای دیوان عالی کشور مبنی بر ابرام، در خصوص دادنامه شماره ۹۴۰۰۳۰۵ - ۹۴/۹/۲۴ فرجام خواسته مشاوره نموده و با اکثریت چنین رأی می دهد: