رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره اقرار (دادنامه شماره ۹۳۰۹۹۷۰۹۱۰۰۰۰۱۳۱)
شماره دادنامه | ۹۳۰۹۹۷۰۹۱۰۰۰۰۱۳۱ |
---|---|
تاریخ دادنامه | ۱۳۹۳/۰۲/۲۸ |
نوع رأی | رأی شعبه |
نوع مرجع | شعبه دیوان عالی کشور |
شعبه | شعبه ۲۷ دیوانعالی کشور |
گروه رأی | رای کیفری |
موضوع | اقرار |
قاضی | مرتضی فاضل عزیزالله رزاقی |
رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره اقرار: اقرار در مرجع انتظامی و دادسرا نمی تواند مبنای صدور رأی قرار گیرد.
رأی خلاصه جریان پرونده
آقای ن.ج. به اتهام مباشرت در قتل عمدی مرحوم الف.ج. با ایراد جرح عمدی با قمه و شرب خمر تحت تعقیب قرار گرفت. شهود صحنه اظهار داشتند: دیدیم که متهم اول سیلی به صورت مقتول زد و سپس با چاقوی بزرگی شبیه قمه دو تا سه ضربه خیلی تند به مقتول زد چاقو از دستش افتاد مرحوم از افراد حاضر (ش.س.) کمک خواست و گفت ش. نگذار این منو کشت ضارب چاقو را دوباره برداشت و فرار کرد. پسر ۱۵ - ۱۶ ساله ای که فرزند ضارب بود همراهش بود که مقتول را هل داد ولی چاقو نزد. پزشکی قانونی علت مرگ را بریدگی های قفسه سینه منجر به خون ریزی وسیع تعیین نمود. متهم به نام ن.ج. در تاریخ ۱۷/۳/۹۲ خود را معرفی کرد و اظهار داشت: در تاریخ ۱۳/۳/۹۲ با الف. که مست بوده و به طرف من حمله ور شد درگیر شده و از خود دفاع نموده با چاقو وی را به قتل رسانده است و متواری گردید و علت درگیری این بود که مقتول به من فحش داد و یک سیلی به من زد من نیز مست بودم و چندین ضربه چاقو به سینه اش زدم او افتاد و من فرار کردم. وی در دادسرا نیز به مراتب فوق اقرار نموده. یکی از افرادی که همراه مقتول بود اظهار داشت: با مقتول برای خوردن جگر رفته بودیم که متهم با وی درگیر شده با چاقو وی را زده و او از دیدن صحنه ترسیده و فرار کرده است با حضور وکیل متهم وی اعلام نمود مقتول توسط شخصی به نام م.م. به قتل رسید و موکل فریب خورده و اقرار نمود. متهم نیز متعاقبا اعلام نمود مقتول توسط م.م. به قتل رسیده اینجانب هم چاقو داشتم ولی در کمرم بود اینجانب با ماشه به پهلوی مقتول زدم و سپس از پای وی گرفتم و آقای م.م. با چاقو آن مرحوم زد و گفت با چاقو بزنم تا خاموش شود و در خصوص اظهارات قبلی خود اعلام نمود قرص خورده بودم و نمی دانم چه چیزی گفته ام حواسم سر جای خود نبود. آقای م.م. اظهار داشت: مطالب متهم کذب محض است او مقتول را با ضربات چاقو زده و با موتورسیکلت فرار کرد من نیز از محل فرار کردم. وکیل متهم اعلام نمود: قاتل م.م. است و از مستی و مشکل روانی موکل سوءاستفاده شده و او را فراری دادند و قاتل معرفی کردند. اولیای دم خواستار قصاص آقای ن.ج. شدند. شهود در دادگاه حاضر شده اعلام نمودند: ن. با مقتول درگیر شد و او را با چاقو زد م.م. همراهش بود و رانندگی موتور را به عهده داشت با هم فرار کردند. کمیسیون پزشکی متهم را مبتلا به اختلال شخصیتی (ضد اجتماعی و مرزی) داشتند ولی اعلام کردند علایمی از جنون در زمان ارتکاب قتل مشاهده نشده و وی مسئول کیفری اعمال خویش می باشد. متهم و وکیل وی منکر بزه انتسابی شده دادگاه به اتفاق آراء با استناد به اقاریر صریح متهم در تحقیقات مقدماتی و دادسرا و شهادت شهود و نظریه پزشکی قانونی و این که انکار وی بعد از دخالت وکیل بوده است بزهکاریش را محرز دانسته و طی دادنامه تجدیدنظرخواسته رأی به قصاص نفس و تحمل هشتاد ضربه شلاق بابت شرب خمر صادر نموده است. رأی صادره در قسمت قصاص نفس مورد اعتراض وکیل محکوم علیه قرار گرفته و پرونده به این شعبه دیوان عالی کشور ارجاع گردید و با قرائت گزارش آقای رزاقی به شرح ذیل اقدام به صدور رأی می گردد.
رأی شعبه دیوان عالی کشور
با توجه به این که دادگاه محترم در خصوص حکم قصاص نفس که مورد تجدیدنظرخواهی وکیل محکوم علیه می باشد به علم خویش استناد نکرده است و اصولا به طور صریح به یکی از ادله اثبات دعوی کیفری استناد ننموده و با توجه به مواد استنادی منعکس در رأی چنانچه اقرار متهم مستند حکم قصاص باشد با توجه به این که متهم در دادگاه اقرار نداشته و اقاریر در مرجع انتظامی و دادسرا نمی تواند مستند رأی قرار گیرد و در مورد شهود نیز تصریحی به احراز شرایط لازم و توجه به جرح شهود توسط محکوم علیه با وکیل وی نشده، لذا دادرسی ناقص تشخیص و دادنامه تجدیدنظرخواسته شماره ۳۶۰۱۰۸۰-۳/۱۱/۹۲ صادره از شعبه دوم دادگاه کیفری استان الف در رابطه با حکم قصاص نفس آقای ن.ج. مخدوش تشخیص و مستندا به بند ۲ شق ب ماده ۲۶۵ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری این بخش از دادنامه نقض و رسیدگی مجدد به همان شعبه ارجاع می گردد.
رئیس شعبه بیست و هفتم دیوان عالی کشور مستشار
فاضل رزاقی