رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره بردن شخص از محلی به محل دیگر با رضایت وی (دادنامه شماره ۹۳۰۹۹۷۰۹۰۸۶۰۰۱۶۱)

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور شماره ۹۳۰۹۹۷۰۹۰۸۶۰۰۱۶۱
شماره دادنامه۹۳۰۹۹۷۰۹۰۸۶۰۰۱۶۱
تاریخ دادنامه۱۳۹۳/۰۶/۳۱
نوع رأیرأی شعبه
نوع مرجعشعبه دیوان عالی کشور
شعبهشعبه ۳۰ دیوانعالی کشور
گروه رأیرای کیفری
موضوعبردن شخص از محلی به محل دیگر با رضایت وی
قاضیمحمد علی کریم پور
اکبری

رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره بردن شخص از محلی به محل دیگر با رضایت وی: رضایت شاکی در سوار شدن به خودروی متهم جهت تعقیب سارق کیف قاپ، به معنی رضایت وی برای بردن او به هر مکانی نبوده و -پیاده کردن وی در محل روشن هنگام شب نیز مانع تحقق بزه آدم ربایی نیست.

رأی خلاصه جریان پرونده

حسب محتویات پرونده خانم م.الف. طی شکایتی اعلام نموده که در تاریخ ۲۰/۰۴/۱۳۹۱ ساعت ۳۰/۸ شب در میدان ... سوار ماشین پراید ۱۱۱ شدم، برای رفتن به منزل. وقتی نزدیک خانه شدم خواستم پیاده شوم، شیشه های ماشین را بالا دادند و درها را قفل کردند و با چاقو بنده را تهدید کردند که بنده شیشه عقب را پایین آوردم و شروع به داد و فریاد کردم. ولی یکی از سرنشینان به بنده حمله ور شد و با زور و تهدید می خواست مرا وادار به سکوت کند که به لطف خدا خودم را از شیشه اتومبیل تا نیمه بیرون آوردم. وقتی دیدند من تسلیم نمی شوم، از ماشین به بیرون پرت شدم، ولی کیف پول و گوشی بنده توسط آن ها ربوده شد و با کمک گرفتن از چند نفر موتور سوار آن ها موفق به ربودن خودم نشدند. وقتی من داد و فریاد کردم، ۲ موتور سوار صدای مرا شنیدند و به دنبال ماشین آمدند و آن ها نیز مرا از ماشین پرت کردند. تقاضای رسیدگی دارم. مأمورین با شماره پلاک اعلامی از سوی شاکیه صاحب ماشین به نام م.خ. را شناسایی کرده اند. پس از گزارش موضوع به دادسرای عمومی و انقلاب ... پرونده جهت رسیدگی به بازپرسی شعبه ۲ دادسرای مذکور ارجاع شده است. بازپرس مذکور برای تحقیق از م.خ. به دادسرای ... نیابت قضایی اعطا نموده که با مراجعه مأمورین آگاهی برای دستگیری نام برده وی خود را به آگاهی معرفی و از آن مرجع انتظامی متهم به آگاهی ... اعزام و معرفی می شود. در تحقیق اولیه به عمل آمده از م.خ. در مورد آدم ربایی و ضرب و جرح شاکی و سرقت اموال وی گفته است: قبول ندارم ... به اتفاق دوستم به نام ع.ش. در حال دور زدن بودیم که از طریق کمربندی به .... برویم، ابتدای خیابان.. خانم شاکی ایستاده بود. دست بلند کرد. من ایستادم. عقب ماشین سوار شد. گفت به ...می روم. حرکت نمودم. یک دفعه خانم شاکی گفت: پیاده می شوم. خیابان شلوغ بود. گفتم جای پارک نیست صبر کن جای مناسب توقف نمایم. ۱۰ متر جلوتر ایستادم.دوستم درب را برای او باز کرد پیاده شد و رفت، ما هم رفتیم چند روز بعد که در حال تمیز کردن ماشین بودم دیدم یک دستگاه گوشی و یک عدد کیف زیر صندلی است. مأمورین پس از توقیف اتومبیل پراید متعلق به متهم گزارش کرده اند که هر دو دستگیره درب های عقب از نصف شکسته است که بازگشایی درب از داخل به سختی یا امکان پذیر نمی باشد. در مواجهه حضوری به عمل آمده میان شاکیه خانم م.الف. و متهم م.خ.، شاکیه اظهار داشته: می خواستم به منزل بروم که پراید ۱۱۱ ایستاده بود، در حالی که راننده پشت فرمان نشسته بود، جوان دیگر به عنوان مسافر جلو نشسته بود و به اصطلاح وانمود می کرد که دنبال چند مسافر دیگر هستند. به من گفتند به .. می روی؟ گفتم بله هیچ شکی نکردم. سوار شدم. لحظاتی طول کشید. جوانی که خود را مسافر قلمداد می کرد گفت: راننده برویم من کرایه دو نفر مسافر دیگر را حساب می کنم، چون کار دارم. من هم خوشحال شدم. چون از منزل زنگ می زدند می گفتند کی می آیی؟ نزدیکی منزل رسیدیم، گفتم پیاده می شوم که یک مرتبه راننده شیشه های جلوی ماشین را بالا کشید و درب ها را قفل کرد و سرعت ماشین را زیاد کرد. من خیلی ترسیدم. یک مرتبه سرنشین جلویی چاقو به طرفم گرفت و گفت کف ماشین بخواب و گفت مشروب خورده ایم و مرا تهدید کرد. من از ترس عکس العمل نشان ندادم. وقتی دیدم قضیه جدی است، شیشه عقب را پایین کشیدم و داد و فریاد کردم و دستگیره درب های عقب خراب و شکسته بود نمی توانستم درب را باز کنم، خودم را تا نصفه شیشه بیرون آوردم و سرنشین داخل پراید در حال حرکت خودش را عقب پرتاب کرد و سعی داشت مرا بگیرد و ساکت کند. من مقاومت کردم تا این که دو موتورسیکلت داد زدن مرا مشاهده کردند و ما را تعقیب کردند. وقتی دیدند اوضاع خراب است کنار پارک آبشار توقف کرد. درب باز شد و مرا بیرون پرتاب کردند و فرار کردند و موتورها که در تعقیب ما بودند از راه رسیدند و به من کمک کردند و شماره پلاک خودرو را که یادداشت کرده بودند به من دادند و در همان لحظه موتورها به ۱۱۰ زنگ زدند. لحظاتی گذشت. پلیس آمد و دخالت کرد، ضمنا کیف پول حاوی مدارک شناسایی، گوشی موبایل سامسونگ، عابر بانک و سیم کارتم به هنگام درگیری همان فرد سرنشین به اجبار از من گرفت و شخص حاضر (م.خ.) راننده بود. متهم م.خ. پس از شنیدن حرف های شاکیه مطالب قبلی را تکرار کرده و خراب بودن دستگیره درب های عقب را تأیید کرده و تهدید با چاقو و مشروب خوری را قبول نکرده است. در بازپرسی نیز متهم پس از تفهیم اتهاماتش گفته است: من کاری نکرده ام. م.ص. وکیل دادگستری از متهم م.خ. اعلام وکالت نموده است، شاکیه خانم م.الف. با ارائه رضایت نامه رسمی نسبت به متهم م.خ. اعلام رضایت کرده است (صفحه ۵۷). بازپرس در خصوص اتهام متهم فوق الذکر دایر به آدم ربایی، سرقت توأم با اذیت و آزار و شرب خمر موضوع شکایت خانم م.الف. صرف نظر از رضایت شاکیه با توجه به انکار متهم در مراحل تحقیق و تعریف جرایم ذکر شده در قانون جزایی ایران قرار منع تعقیب صادر و قرار صادره مورد موافقت دادیار اظهارنظر قرار گرفته است و در مورد متهم دیگر ع.ش. پرونده مفتوح مانده است. با توجه به نیابت قضایی اعطایی از سوی بازپرس ... مأمورین ع.ش. (سرنشین پراید) را دستگیر و از وی در مورد آدم ربایی و نیابت صادره تحقیق و وی در اظهارات اولیه مطالبی به مضمون مطالب متهم م.خ. گفته است و در نزد دادیار دادسرا نیز مفاد نیابت از جمله آدم ربایی را قبول نکرده و اظهار داشته: من فقط مسافر بودم. دادیار برای متهم ع.ش. قرار بازداشت موقت صادر و دستور اعزام وی را صادر کرده است. در تحقیق از متهم اخیرالذکر در آگاهی .... وی در مورد اتهاماتش دایر به آدم ربایی و ضرب و جرح شاکی و سرقت اموال وی اظهار داشته: قبول دارم به اتفاق م.خ. به ..... رفته بودیم، پس از خرید من رفتم داخل مواد غذایی پس از برگشتن دیدم یک مسافر سوار کرده است من هم سوار شدم به سمت خیابان.... رفتیم در مسیر راه خانم شاکی به م. گفت همین جا پیاده می شوم، م. به مسیرش ادامه داد حتی قفل مرکزی خودرو را زد وصندلی من را به عقب خواباند و شاکی شروع به جیغ زدن کرد و سر و صدای شدید راه انداخت. من هم دست های وی را گرفتم به وی گفتم ساکت شو که وی شیشه را پایین کشید و شروع به داد زدن کرد که دو موتورسوار به همراه سرنشینان متوجه شدند و به سمت ما آمدند که ما آمدیم فرار کنیم دوستم خودرو راکنار کوه آبشار نگه داشت. من در را باز کردم. شاکی پیاده شد. ما رفتیم و کیف نیز داخل خودرو ماند. در آگاهی میان شاکیه و هر دو متهم مواجهه حضوری انجام شده و متهمان پس از استماع مطالب شاکیه به شرح فوق الذکر اظهار داشته اند: حرف های شاکیه عین حقیقت است، قصد داشتیم شاکی را برده و به وی تجاوز کنیم که موفق نشدیم، اشتباه کردیم، تقاضای بخشش داریم. در ادامه تحقیق از متهمان، آنان را به یک فقره دیگر آدم ربایی و تجاوز به عنف که پرونده آن در شعبه ۷ بازپرسی دادسرا.... تحت رسیدگی بوده اعترافات نموده اند و متهم ع.ش. دارای سابقه نزاع و شرب خمر می باشد. م.خ. نزد بازپرس شعبه دوم در مورد اظهاراتش در آگاهی گفته است: قبول دارم، آدم ربایی را قبول دارم اشتباه کردم و ع.ش. نیز در نزد بازپرس اتهامات مشارکت در آدم ربایی خانم م.الف. و شروع به تجاوز به عنف و سرقت توأم با آزار و اذیت را قبول کرده است. با توجه به صدور قرار منع تعقیب از سوی بازپرس شعبه ۲ دادسرا... در خصوص اتهام م.خ. و با توجه به اعترافات جدید وی و اظهارات شریک جرم وی ع.ش. مراتب از طریق معاون دادستان به دادگاه جزایی برای اخذ مجوز تعقیب اعلام و شعبه ۱۰۶ محاکم عمومی ... پس از رسیدگی اجازه تعقیب مجدد متهم م.خ. را صادر نموده است. سپس بازپرس در خصوص اتهام م.خ. و ع.ش. دایر به مشارکت در آدم ربایی و سرقت توأم با اذیت و آزار موضوع شکایت خانم م.الف. و شروع به تجاوز به عنف قرار مجرمیت صادر و قرار صادره مورد موافقت معاون دادستان قرار گرفته و با صدور کیفرخواست پرونده به محاکم جزایی ... ارسال و به شعبه ۱۰۶ دادگاه جزایی ... ارجاع و مرجع اخیرالذکر با توجه به اتهام شروع به تجاوز به عنف متهمان و صلاحیت دادگاه کیفری استان در رسیدگی به بزه مذکور و لزوم رسیدگی توأم به اتهامات دیگر متهمان با توجه به رأی وحدت رویه شماره ۷۰۹- ۰۱/۱۱/۱۳۸۷ دیوان عالی کشور قرار عدم صلاحیت به شایستگی دادگاه کیفری استان صادر و به آن مرجع ارسال شده است. در پرونده دیگری خانم م.الف.، ۳۳ ساله (در زمان طرح شکایت) طی شکایتی اعلام نموده، در تاریخ ۰۲/۰۴/۱۳۹۱ که شب بود برای گرفتن پول حدود ساعت ۳۰/۱۰ شب جلوی عابر بانک رفاه داخل جاده تهران بودم که یک موتوری کیف مرا زد و من برای کمک از یک ماشین پراید به شماره ... کمک گرفتم این ماشین دو نفر سرنشین داشت اقدام به آدم ربایی و تجاوز به بنده کردند تقاضای رسیدگی دارم. پرونده برای رسیدگی به شعبه ۷ بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب ... ارجاع شده است. شاکیه خانم الف. در توضیح شکایتش بیان داشته: وقتی موتوری کیف مرا زد تقاضای کمک کردم و یک دستگاه پراید به پلاک مذکور پشت چراغ قرمز چهارراه قبلی از پمپ سمت سیلو ایستاده بود که از آن ها درخواست کمک کردم و گفتم موتوری کیف مرا قاپید می توانید کمکم کنید و آن ها گفتند سوار شو می گیریم و من سوار شدم و موتوری را از پمپ ... به بعد گم کردیم، آن ها سمت کارخانه سیمان رفتند زمانی که من اعتراض کردم به سمت بیراهه رفتند و با تهدید و با چاقو و زور تجاوز کردند و مشخصات ظاهری متهمان را اعلام کرده است. شاکیه به پزشکی قانونی معرفی شده و مرجع مذکور پس از معاینه مشارالیها...... (را مدخوله اعلام کرده است)...... در معاینه جسمانی آثار یک عدد خراشیدگی در حد حارصه سمت راست باسن مشهود است که بر اثر اصابت جسم سخت در طی حدود سه روز قبل حادث شده است و ارش آن معادل نیم درصد (۵/۰) از دیه کل انسان تعیین می گردد. ضمنا نمونه برداری جهت تجسس اسپرم به علت گذشت زمان فاقد ارزش علمی است. شاکیه در آگاهی با مشاهده عکس م.خ. که قبلا به اتهام زورگیری با پراید ۱۱۱ به شماره فوق الذکر و سابقه دستگیری داشته وی را شناسایی و گفته راننده پراید بوده و او را م. صدا می زدند و شخص دیگر که همراه او بود ع. صدا می کردند. م.خ. در تحقیق از وی در مورد شکایت خانم م.الف. اظهار داشته: شب بود داشتیم می رفتیم ..... یک خانم سر چهار راه ایستاده بود دیدیم از ماشین کسی پیاده شد و به سمت ما دوید و گفت یک موتوری کیفم را زده دنبالش کنید. سوار شد. چند خیابان با هم دور زدیم، ندیدم. دیدیم خانم آن قدر مشروب خورده که هوش نمی دهد[متوجه نمی شود]ما به سمت بیراه رفتیم و با رفیقم فیلم بازی می کردیم. بعد آن را ترساندیم و با او نزدیکی کردیم. بعد به بلوار جمهوری رساندیم و رفتیم. وقتی که رساندیم دیدم خانم حالش بهتر شده است. سئوال شده: اول چه کسی تجاوز کرد؟ جواب داده: خودم. خانم خودش هم دید چاقو را بالای سر من گرفته بود. من هم انجام دادم. بعد حرکت کردیم به بلوار .... هر دو متهم در شعبه دادیاری به تجاوز به شاکیه خانم م.الف. اقرار کرده اند و م.خ. گفته: به او پیشنهاد دادیم. اول گفت: نه! بعد راضی شد. م.خ. سابقه بازداشت به خاطر اعتیاد به مواد مخدر دارد. بازپرس شعبه ۷ پرونده را در رابطه با عنوان تجاوز به عنف به دادگاه کیفری استان ارسال نموده است. در دادگاه کیفری استان خانم م.الف. شکایت خود را بازگو کرده است. در دادگاه کیفری استان، ع.ش. پس از تفهیم اتهام شرکت در آدم ربایی و تجاوز به عنف اظهار داشته: قبول دارم مرتکب آدم ربایی و تجاوز به عنف شده ام. م.خ. نیز اتهامات مذکور در مورد ع.ش. را که با هم مرتکب شده بودند قبول کرده و گفته با چاقو وی را تهدید کردیم، ولی نزدیم. ع.ش. وکیل دادگستری را به عنوان وکیل خود معرفی کرده است و م.خ.، م.ص. را به عنوان وکیل خود معرفی نموده است. در جلسه دادرسی مورخه ۲۶/۱۰/۱۳۹۱ نماینده دادستان تقاضای رسیدگی و صدور حکم مقتضی را نموده است، سپس متهم م.خ. پس از تفهیم اتهام زنای به عنف و شرکت در آدم ربایی اظهار داشته: ایشان خودش سوار ماشین شد. قبول دارم. ایشان گفت: پنجاه هزار تومان می گیرم. شما با من زنا کنید و من قبول کردم ... و اظهارات من در آگاهی که گفتم با اجبار با ایشان زنا کردم قبول ندارم. چون تحت شکنجه مرتکب این عمل شدم. مرتکب آدم ربایی نشدم. خودش با رضایت خودش حاضر به انجام رابطه نامشروع شد. متهم ع.ش. نیز مطالبی مشابه اظهارات م.خ. گفته که خانم خودش پیشنهاد رابطه نامشروع داد، ... عمل زنا با ایشان انجام ندادم و اظهارات اولیه ما از روی اجبار و اکراه بوده است. ع.ش. نزد بازپرس اظهار داشته: قبول دارم مشروب خورده ام و م.خ. اظهار داشته: خانم گفت بیایید برویم خانه. در دادگاه شاکیه از ش. سئوال کرده: آیا من گفتم برویم خانه؟ که ش. جواب داده: من متوجه نشدم. سپس بازپرس در خصوص اتهام م.خ. دایر به آدم ربایی و اتهام ع.ش. دایر به آدم ربایی و شرب خمر قرار مجرمیت صادر و پس از موافقت دادیار اظهارنظر پرونده با صدور کیفرخواست به دفتر محاکم عمومی جزایی ... ارسال و به شعبه ۱۰۶ دادگاه عمومی جزایی ارجاع و مرجع اخیرالذکر با توجه به مطرح بودن پرونده دیگر متهمان در دادگاه کیفری استان برای رسیدگی توأم به اتهامات متعدد و متهمان قرار عدم صلاحیت به شایستگی دادگاه کیفری استان ... صادر و پرونده به دادگاه کیفری استان ارسال شده است و در شعبه یک دادگاه کیفری استان ..... مورد رسیدگی قرار گرفته است. خانم م.الف. با تقدیم رضایت نامه رسمی رضایت کامل خود را نسبت به هر دو متهم م.خ. و ع.ش. اعلام نموده است (صفحه ۲۷۸). در جلسه دادرسی مورخه ۰۵/۰۴/۱۳۹۲ خانم م.الف. شکایت خود از م.خ. و ع.ش. را مجددا مطرح کرده و جریان شکایت خود را بازگو کرده است. دادگاه از شاکیه سئوال نموده: قبل از این جریان بکارت شما سالم بوده؟ که وی پاسخ داده: خیر من از شوهرم جدا شده ام و حدود سه سال با هم زندگی کرده ایم. سئوال شده: این آقایان دخول کردند؟ که شاکیه پاسخ داده: بله من صبح روز بعد پزشکی قانونی رفتم. سپس به متهم م.خ. اتهاماتش تفهیم شده که وی اظهارداشته: اتهام را قبول ندارم و اظهار داشته: شاکیه خودش راضی بوده و مشروب خوری را هم قبول نکرده است. در آخرین دفاع نیز اتهامات را نپذیرفته است و ع.ش. نیز اتهامات را نپذیرفته و هر دو متهم اظهارات قبلی را تحت شکنجه عنوان کرده اند. وکیل متهم م.خ. نیز با تقدیم لایحه ای مدافعات خود را مطرح کرده است. سپس دادگاه پس از ختم رسیدگی در خصوص اتهام آقای م.خ. و آقای ع.ش. دایر به: ۱- شروع به تجاوز به عنف، ۲- مشارکت در آدم ربایی، ۳- سرقت توأم با آزار و اذیت موضوع شکایت خانم م.الف. (به جای الف. اشتباها الف. در دادنامه نوشته شده) و مشارکت در آدم ربایی، شرب خمر، ارتکاب زنای به عنف موضوع شکایت خانم م.الف. راجع به شکایت خانم م.الف. (الف.) با امعان نظر در دفاعیات متهمین چنین مستفاد می گردد که اظهارات و دفاعیات آقای ع.ش. احدی از شرکاء جرم مؤید صحت ادعای شاکی است که نحوه آدم ربایی را تشریح نموده چون خانم شاکی در ابتدای خیابان منتظر تاکسی بوده و آنان با عنوان مسافرکشی و فریب سوار خودرو خود نموده در حالی که شغل آنان مسافرکشی نبوده و مقیم شهر دیگر بوده اند و حتی بنا به اظهارات متهم ردیف دوم خیابان های... را بلد نبوده و به محض درخواست شاکی برای توقف اعتنایی ننموده که نهایتا بر اثر مقاومت او و ایجاد سر و صدا و تعقیب موتورسواران ناچارا وی را پیاده و متواری گردیده اند و اگر قصد سوء نداشتند به محض صدای زنگ تلفن شاکی ضمن پاسخ در صدد رد وسایل موجود در خودرو به صاحبش بودند و اوضاع و احوال دلالت بر این دارد که شاکی به لحاظ دلهره و ترس که از عمل متهمین برای وی ایجاد شده بود با باز شدن درب وسایل خویش را جا گذاشته و قصد متهمین سرقت نبوده و ظاهرا آنان از وجود وسایل در داخل خودرو بعدا با خبر شده، تبعا وصف کیفری بر آن مترتب نمی باشد. راجع به شکایت خانم م.الف. متهمین ضمن انکار اتهام زنای به عنف و مشارکت در آدم ربایی و شرب خمر ارتباط خود را در حد رابطه غیر از زنا پذیرفته و با توجه به این که شاکی با رضایت خود سوار خودرو متهمین و آن هم در شب گردیده، ربایشی در ابتدای امر متصور نبوده و چنانچه در طول مسیر بر خلاف رضایت وی ربایشی صورت می گرفت برای از بین بردن دلایل و آثار جرم هیچ گاه او را در محل روشن پیاده نمی نمودند که یادداشت شماره پلاک خودرو برایش میسور باشد و در همان محل مورد ادعا (کارخانه سیمان) که تا شهر مسافت قابل توجهی است رها می نمودند، لذا وقوع بزه آدم ربایی ثابت نیست و از طرفی ادله قانونی جهت اثبات حد از جمله زنای به عنف در قانون تصریح که در قضیه مطروحه به لحاظ وقوع فعل در شب کسی آن را مشاهده ننموده و متهمین نیز منکر زنا گردیده اند و قرینه و اماره ای که موجب حصول علم برای دادگاه گردد، در پرونده مشهود نیست، لذا مستندا به اصل ۳۷ قانون اساسی به لحاظ عدم احراز وقوع بزه سرقت مقرون به آزار و مشارکت در آدم ربایی موضوع شکایت خانم م.الف. و فقد وصف جزایی بزه شروع به عنف و فقد دلیل قانونی و شرعی زنای به عنف رأی بر برائت متهمین صادر و اعلام می گردد و ضمن احراز مشارکت در آدم ربایی موضوع شکایت خانم م.الف. (الف.) و فعل ارتکابی متهمین هر یک در حد رابطه نامشروع غیر از زنا با خانم م.الف. مستندا به قسمت ماده ۶۱۹ و ۶۳۷ قانون مجازات اسلامی و رعایت ماده ۲۲ همان قانون به لحاظ گذشت شاکی(م.الف.) که رعایت تخفیف در مجازات را ایجاب می نماید هر یک از متهمین را از حیث ارتکاب بزه آدم ربایی به تحمل سه سال حبس با احتساب ایام بازداشت قبلی و رابطه نامشروع غیر از زنا به تحمل ۹۹ ضربه شلاق تعزیری محکوم می نماید. پس از ابلاغ رأی خانم م.الف. با تقدیم لایحه ای به دادنامه صادره در مورد شکایت وی اعتراض نموده که پرونده برای رسیدگی به دیوان عالی کشور ارسال و به این شعبه ارجاع گردیده است.

رأی شعبه دیوان عالی کشور

در خصوص تجدیدنظرخواهی خانم م.الف. نسبت به آن قسمت از دادنامه به شماره فوق الذکر صادره از شعبه اول دادگاه کیفری استان ... که به موجب آن در خصوص اتهام آقایان م.خ. و ع.ش. دایر به مشارکت در آدم ربایی و ارتکاب زنای به عنف موضوع شکایت تجدیدنظرخواه حکم برائت صادر گردیده است، با توجه به محتویات پرونده سوار شدن شاکی به خودروی متهمین برای تعقیب سارق کیف قاپ به معنی رضایت شاکی برای بردن وی به هر مکانی نمی باشد و پیاده نمودن شاکیه در محل روشن هنگام شب آدم ربایی آنان را منتفی نمی کند و احتمالا آن ها (متهمین) تصور برداشتن پلاک و طرح شکایت و دستگیری خود را نمی نموده اند و هم چنین اظهارات ع.ش. در تحقیقات به عمل آمده از وی مبنی بر این که نرسیده به پل هوایی متوجه نشدم چرا رفیقم م.خ. به ظاهر برای یافتن کیف قاپ از روی پل هوایی رفت و یک مرتبه به سمت خاکی رفت و چاقو را بیرون کشید و ... (صفحه ۳۴)، دال بر این است که استدلال دادگاه در صدور حکم برائت از اتهام مشارکت در آدم ربایی متهمان قابل پذیرش نیست، در نتیجه تجدیدنظرخواهی تجدیدنظرخواه را در آن قسمت وارد تشخیص و با نقض دادنامه در آن قسمت رسیدگی مجدد به موضوع را مستندا به بند ۴ قسمت (ب) ماده ۲۶۵ قانون آئین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امورکیفری به شعبه دیگر دادگاه کیفری استان ... ارجاع می نماید و تجدیدنظرخواهی خانم م.الف. در قسمت صدور حکم برائت متهمان از اتهام زنای به عنف با توجه به این که متکی به ادله ای که موجبات نقض دادنامه را در آن قسمت ایجاب نماید نمی باشد و نیز علم متعارف برای هیئت دادگاه حاصل نشده است، لذا با رد اعتراض، دادنامه تجدیدنظرخواسته را در قسمت اخیرالذکر ابرام می نماید. ضمنا دادگاه محترم در خصوص اتهام شرب خمر متهمین و تهدید با چاقوی آن ها نسبت به شاکیه اتخاذ تصمیم ننموده است، ضرورت دارد در آن موارد نیز رسیدگی و تصمیم قانونی اتخاذ گردد.

شعبه ۳۰ دیوان عالی کشور - رئیس و عضو معاون

محمدعلی کریم پور - اکبری