رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره تأثیر حضور وکیل تسخیری بر حضوری یا غیابی تلقی شدن رأی

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور شماره ۹۳۰۹۹۷۰۹۰۸۸۰۰۳۶۷
شماره دادنامه۹۳۰۹۹۷۰۹۰۸۸۰۰۳۶۷
تاریخ دادنامه۱۳۹۳/۱۱/۱۴
نوع رأیرأی شعبه
نوع مرجعشعبه دیوان عالی کشور
شعبهشعبه ۶ دیوانعالی کشور
گروه رأیرای کیفری
موضوعتأثیر حضور وکیل تسخیری بر حضوری یا غیابی تلقی شدن رأی
قاضیرحمت الله عروجی
رحمت اله احمدی

رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره تأثیر حضور وکیل تسخیری بر حضوری یا غیابی تلقی شدن رأی: درصورتی که متهم به قتل متواری، به صورت غیابی محاکمه شود، هرچند وکیل تسخیری داشته باشد، چون وکیل مذکور بدون درخواست متهم تعیین شده لذا رأی دادگاه حضوری محسوب نمی شود.

رأی خلاصه جریان پرونده

حسب محتویات پرونده و کیفرخواست بدون شماره و تاریخ صادره از دادسرای عمومی و انقلاب ...، افراد ذیل الذکر به شرح آتی تحت تعقیب کیفری قرار گرفته اند: ۱- ع. ۲- م. ۳- خانم ر. هر سه دایر بر مشارکت در قتل عمدی مرحوم غ.، ۲۰ تا ۲۵ ساله افغانی ۴- ح.، متولد ۱۳۶۶، اهل افغانستان، دایر بر معاونت در قتل عمدی، استعمال مواد مخدر و نگه داری سه گرم و هشتاد سانت تریاک و پنجاه سانت سوخته تریاک، ۵- خانم ص.، ۲۲ ساله، اهل افغانستان، دایر بر معاونت در قتل عمدی همسرش(مرحوم غ.). در این گزارش صرفا مورد اتهام آقای م.( متواری ) مطرح است. اجمالا این که به گزارش مرجع انتظامی در ساعت ۲۰ مورخه یوم جاری ۰۳/۱۲/۱۳۹۰ در پی اعلام مرکز ۱۱۰ مبنی بر یک مورد کشف جسد در جاده ... طی بررسی به عمل آمده در کنار رودخانه جسد مجهول الهویه مردی حدودا ۳۴ ساله رؤیت که از ناحیه سر فقط کاسه سر و جمجمه قابل رؤیت بوده و دست ها و پاها با نخ پلاستیکی بسته شده و جسد از قسمت شانه زیر خاک بود و با توجه به این که جسد کاملا از بین رفته فعلا علت فوت دقیقا مشخص نیست(صفحه۱). اداره تشخیص هویت اعلام نموده پوست سر کاملا از بین رفته و فقط استخوان جمجمه مشهود است و دست ها هم نیمه متلاشی و پوست آن احتمالا توسط حیوانات خورده شده است .... متوفی در زمین های کشاورزی در حاشیه رودخانه مشاهده گردید در حالی دست و پای جسد با پارچه بسته شده بود، احتمالا از بالای ارتفاع به حاشیه رودخانه پرتاب شده بود (صفحه۱۱-۶). ع. در تحقیقات انتظامی اظهار نموده: صبح همان روز به جهت اختلاف کاری که بین ح. و غ. انجام شده بود این اختلاف به خانه کشانده شده است و درگیری بین غ. و ص. به وجود آمد که نهایتا غ. پای ص. را شکسته بود. پس از اطلاع از این موضوع من به اتفاق م. و ح. به قصد زدن غ. رفتیم منزلش ... زمانی که مادر در حال آمدن به خانه ح. بود به یکی از بستگانش به نام م.ع. تماس گرفت که او نیز آمد منزل ح.، پس از ورود غ. به منزل ح. مادرم و م. از غ. علت این که خواهرم را زد بازجویی کردند یک دفعه م. یک مشت به صورت غ. زد و پرید روی گلوی او و ح. و مادرم نیز به م. کمک کردند هم مادرم و هم م. با مشت به صورت غ. می زدند و ح. نیز به آن ها کمک می کرد. سپس که غ. فوت کرد من رفتم نخ پلاستیکی آوردم و به اتفاق دست و پای او را بستیم و مادرم گوشی غ. را گرفت و سیم کارتش را شکست سپس وی را داخل فرش گذاشتیم و پیچاندیم وی را عقب وانت مزدا گذاشتیم و من و م.ع. رفتیم جاده ... و او را انداختیم توی یک رودخانه(صفحه ۴۳ ،۴۴). خانم ر. در تحقیقات انتظامی اظهار داشته: در منزل ح. ما با هم بحث کردیم و از غ. سؤال کردم که چرا ص. را زدی و کتک کاری کردی که یک مرتبه م. یک مشت به صورت وی زد و چون بچه های غ. ترسیده بودند من آن ها را گرفتم و رفتم پیش م. خواهرزاده ام نشستم داخل خانه. م.ع. و ع. بودند و آن ها این کار را کردند ی. و ع. جنازه غ. را توی مزدا گذاشتند و من و ح. با یک خودرو تو راهی به اتفاق بچه های غ. آمدیم منزل م.، ح. با م. زنگ زده بود ما قصد داشتیم غ. را تنبیه کنیم نه این که او را بکشیم، زمانی که م. به سمت غ. حمله کرد هم ع. و هم ح. نیز شروع به کتک کاری غ. کردند .... سؤال: ع. فرزندتان در اظهارات خود گفته است شما به اتفاق م. و ح. او را خفه کردید چه می گویید؟ جواب: قبول دارم بنده خبر داشتم که قرار است امشب این اتفاق بیفتد به خاطر همین ص. را ح. فرستاد خانه م.، ص. خبر داشت که ما می خواهیم این کار را بکنیم من هم به اتفاق گلوی غ. را گرفتیم، آخر که وی تمام کرد او را ع. و م. بردند توی رودخانه انداختند ... سؤال: علت این که شما این کار را کردید چه بوده است؟ جواب: چون با دخترم ص. مشکل داشتند و هرروز غ. او را مورد ضرب و شتم قرار می داد .... سؤال: اتهام شما دایر بر مشارکت در قتل عمدی مرحوم غ. با طرح و نقشه قبلی است چه دفاعی دارید؟ جواب: قبول دارم به جز قتل وی وسایلش شامل موبایل و گوشی او را نیز من گرفتم(صفحه ۶۳).

رأی شعبه دیوان عالی کشور

با توجه به محتویات پرونده و لحاظ مقررات ماده ۲۱۷ قانون آئین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری، دادنامه شعبه محترم سوم دادگاه کیفری استان ... در محکومیت م.، افغانی متواری به قصاص نفس غیابی است و با انتخاب وکیل تسخیری بدون درخواست متهم موجب حضوری شدن آن نمی شود. می بایست با ابلاغ واقعی به محکوم علیه و در صورت تجدیدنظرخواهی او، پرونده به دیوان عالی کشور ارسال می شد، لذا پرونده قابل طرح در این مرجع نبوده و اعاده می گردد.

شعبه ۶ دیوان عالی کشور - ریس و عضو معاون

رحمت اله عروجی - رحمت اله احمدی