رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره تأثیر فوت یکی از اولیای دم در رسیدگی به پرونده

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور شماره ۹۳۰۹۹۷۰۹۰۸۴۰۰۲۳۰
شماره دادنامه۹۳۰۹۹۷۰۹۰۸۴۰۰۲۳۰
تاریخ دادنامه۱۳۹۳/۰۵/۱۱
نوع رأیرأی شعبه
نوع مرجعشعبه دیوان عالی کشور
شعبهشعبه ۲۴ دیوانعالی کشور
گروه رأیرای کیفری
موضوعتأثیر فوت یکی از اولیای دم در رسیدگی به پرونده
قاضیعلی شوشتری
هادی احتشامی

رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره تأثیر فوت یکی از اولیای دم در رسیدگی به پرونده: در صورت فوت یکی از اولیای دم، پیگیری پرونده قتل عمد، مستلزم ارائه گواهی حصر وراثت ولی فوت شده به دادگاه است.

رأی خلاصه جریان پرونده

گزارش مرجع انتظامی بخش ... حاکی است در تاریخ ۱۳۸۹/۰۹/۰۹ آقای ح.ش. از طریق تلفن با این مرجع تماس می گیرد که جسد خانم جوانی در انباری شخص ناشناس افتاده است. مأمورین به محل اعزام و با جسد خانمی حدودا ۲۷ ساله احتمالا به نام ر. مواجه می شوند که به وسیله شئ نوک تیز احتمالا چاقو از ناحیه گردن به صورت عمقی بریده شده است و آثار ضربات در اعضای بدن از حمله دستان وی مشهود بود. در فاصله ۱۰۰ متری محل یک دستگاه اتومبیل پارک شده سوئیچ خودرو کنار پای جسد کشف می گردد. یک لنگه کفش مردانه هم در همان محل مشاهده می شود. برابر اظهارات ح.ش. خودرو سوئیچ و کفش متعلق به برادرش به نام ع.ش. می باشد که ظهر دیروز رفته و آثاری از وی نیست. در بازدید از ماشین متهم ح.ش. مقداری لکه خون مشاهده و احتمال این که خون انسان باشد متصور است. از ح.ب. راننده آژانس به عنوان متهم تحقیق می شود، می گوید: مقتوله را می بردم ولی پولی نمی گرفتم و گاهی هم چون اعتیاد داشت کمک می کردم ولی رابطه نامشروع نداشتم. برادران ش. به خانه وی خیلی رفت و آمد داشتند و شنیدم که وی فساد اخلاقی داشته. شوهر مقتوله به نام ع.ع. در تحقیقات به عمل آمده می گوید: مدت ۹ سال است با مقتوله ازدواج کرده ام و دو فرزند مشترک دو پسر ۷ و ۳ ساله دارم. همسرم مدت یک سال بود که اعتیاد به مواد مخدر پیدا کرده بود(شیشه و کراک)، از وقتی که سرایدار منزل ح.ش. شدیم همسرم اعتیاد پیدا کرد. فقط می دانم که همسرم پول اعتیادش را از ح. و برادرش س. و راننده آژانس به نام ح.ب. تهیه می کرد و آن ها به وی کمک می کردند و مواد مخدر را از ب. تهیه می کرد. خودم(الف.ع. شوهر مقتوله) حدود ۸ سال است که اعتیاد به مواد مخدر(تریاک و کراک) دارم. سه ماه پیش به اتهام سرقت منزل متهم(ح.) به زندان رفتم و در سال گذشته ۱۵ روز به اصرار ح.(متهم) با معرفی برادر س. سرایدار باغ وی شدیم. چون دیدم ح.(متهم) حرکات مشکوک دارد و همسرم را فریب داده. به وی پیشنهاد داد که پانصد هزار تومان بگیر چون شوهرت معتاد است با من زندگی کن. اگر این کار را نکردی از ویلا و سرایداری تو را اخراج می کنم. این حرف را همسرم به من گفت و من از سرایداری خارج شدم. چون موضوع سرقت منزل ح. (متهم پیش آمد من روانه زندان شدم و همسرم ناچار با این افراد بوده که آن ها برایش در یک سوله یک اتاقک تهیه کردند و وی را طعمه قرار دادند و پول مواد همسرم را می دادند و با وی رابطه داشته اند. افرادی که با همسرم رابطه داشته اند عبارتند از: ح.(متهم)، راننده آژانس(ح.ب.). خانم ط.ع.(همسر قاتل س.) در تحقیقات می گوید: ساعت حدودا ۸ و ۴۵ دقیقه صبح ۱۳۸۹/۰۹/۰۸ به اتفاق شوهرم به باشگاه رفتیم. ایشان مرا پیاده کرد و رفت و من بعد از باشگاه حدودا ساعت ۱۲ ظهر به منزل برگشتم و به شوهرم زنگ زدم، گفتم: که برای ناهار به منزل می آیی؟ گفت: بله! و ایشان نان خرید و به منزل آمد. هنوز ناهار آماده نبود. گفت من می روم بیرون کار دارم بعدا برمی گردم که دیگر نیامد. ساعت حدودا ۵ بعد از ظهر دخترم م. به من گفت مامان من به بابا زنگ زدم گفتم مرا باشگاه می بری؟ گفت باشه می آیم دنبالت که بعد از آن زنگ زده بود و گفته بود نمی توانم بیایم خودت برو. حدود ساعت ۶/۵ الی ۷ شب بود که به شوهرم زنگ زدم. گوشی او در دسترس نبود و تا ساعت ۱۰ شب مدام زنگ زدم که آن وقت گوشی خاموش بود. حدود ساعت ۱۲/۵ شب به برادر شوهرم (ح.) زنگ زدم و گفتم ع. نیامده و گوشی او خاموش است. شما خبر ندارید؟ گفت: من تهران هستم و خبر ندارم. ولی گفت: حدودا ساعت ۱۱/۵ صبح بود که ع. به من زنگ زد و سراغ شماره افغانی(ع.) که سند موتورسیکلتش به نام شوهرم است را گرفته بود. تا ساعت ۱/۵ الی ۲ با هم تماس داشتیم ولی اطلاعی از شوهرم به دست نیامد تا این که صبح شد و برادر شوهرم دنبالم آمد و با هم به کلانتری ب. رفتیم و موضوع را اطلاع دادیم و سپس به کلانتری ... رفتم و پیگیری کردم، ولی هیچ خبری نشد. با هم فکر کردیم گفتیم که چون روز قبل شماره تلفن افغانی را می خواسته شاید نزد ایشان رفته باشد، لذا با هم با اتومبیل برادر شوهرم به راه افتادیم و به ... رفتیم. ابتدا نزد صاحب خانه آقای الف.ع. رفتیم. چون شوهرم با خانم آقای ع. ارتباط داشت و ایشان گفت من اتومبیل شوهرت را دیدم که برایم بوق زد، ولی نفهمیدم که کدام سمت رفت و چون کارگر افغانی قبلا در محل وقوع قتل بودند به آن سمت رفتیم و دیدم درب ورودی نیمه باز است. خودم داخل رفتم و دیدم کفش شوهرم آنجاست آن را برداشتم و دیدم زنی خون آلود کف اتاق است و بیرون آمدم. سپس اتومبیل شوهرم را در آن نزدیکی دیدم و به آنجا رفتم و از همسایه ها سؤال کردم و ایشان گفتند که اتومبیل متعلق به شوهرم از دیروز ساعت حدود ظهر اینجاست. من از ارتباط شوهرم با خانم ر.پ. خبر نداشتم و دیروز از برادر شوهرم متوجه شدم. مقارن ساعت ۱۱ مورخ ۱۳۸۹/۰۹/۱۰ حسب اعلام مرکز پیام مبنی بر کشف جسدی واقع در آدرس جاده ... بلافاصله واحد گشت به محل اعزام و مشاهده گردید جسد مردی حدود ۳۷ الی ۴۰ ساله و فعلا مجهول الهویه ملبس به پیراهن آبی، شلوار لی مشکی رنگ، فاقد کفش که بر روی جسد آثار بریدگی با جسم برنده تیز از ناحیه گردن و قطعی دست از ناحیه ساعد راست مشاهده گردید. بلافاصله مراتب با ریاست محترم دادگاه ... جهت تعیین تکلیف هماهنگ و صحنه جرم تا رسیدن عوامل پزشکی قانونی و عوامل دایره تشخیص هویت حفظ گردید. صورت جلسه تحقیقات ۱۳۸۹/۰۹/۱۰ در برگ ۳۱ پرونده مشعر بر این است که: مقارن ساعت ۱۱ و ۳۰ دقیقه مورخ ۱۳۸۹/۰۹/۱۰ در خلال رسیدگی به پرونده قتل مرحومه ر.پ. و مفقود شدن آقای س.ش. که خودرو و یک جفت کفش وی توسط خانواده اش مورد شناسایی قرار گرفت، یوم جاری مجددا توسط کلانتری ... اعلام که جسد آقای س.ش. رؤیت و کشف گردید که بلافاصله مأموران انتظامی به آدرس اعلامی اعزام که مورد صحت داشته است. بالاخره به شرح برگ ۴۰ پرونده متهم لب به اعتراف می گشاید و اظهارداشته است که: ساعت ۱۱/۵ صبح برادرم(مرحوم) به من زنگ زد و گفت من به سمت سوله مورد نظر (محل قتل) می روم و ساعت ۵ بعدازظهر در حین رفتن به منزل بودم یادم افتاد که برادرم صبح به من تلفن زده بود، لذا من هم به سمت سوله رفتم و اتومبیل را پشت اتومبیل برادرم پارک کردم و به سوله رفتم. اتاقک داخل سوله خیلی تاریک بود، دیدم برادرم و ر.پ. نشسته اند و فضای اتاق دود بسیار بود. متوجه شدم که مواد مخدر استعمال کرده اند. پس از مراجعه و حضور من نیز به استعمال مواد مخدر ادامه داده، ابتدا ایشان را نصیحت کردم، ولی سرپیچی کردند. برادرم چاقو به همراه داشته فکر کردم قصد حمله به من را دارد و لذا یک تیغه چاقو در اتاقک بود ابتدا چند ضربه چاقو به برادرم و سپس به خانم پ. زدم. برادرم فرار کرد دنبال او رفتم و او را سوار اتومبیل کردم تا به بیمارستان ببرم در مسیر رفت به سمت ... متوجه شدم که برادرم جان ندارد و فوت کرده است، لذا به سمت خاکی(جاده فرعی) رفتم او را انداختم زمین و خودم به تنهایی مرتکب جنایت شده ام. متهم در مورد صدمات وارده به پزشکی قانونی معرفی می گردد که پزشکی قانونی اعلام داشته: ۲ عدد خراشیدگی در مراحل آخر التیام در قسمت فوقانی داخلی ساق راست و انگشت سوم دست چپ، جراحت در مراحل آخر التیام قسمت میانی انگشت شصت دست چپ مشهود که طی یک هفته اخیر ایجاد شده است. با توجه به تشکیل نسج التیامی در ناحیه جراحات اظهارنظر دقیق علمی در خصوص آلت جرم میسر نمی باشد، لیکن به نظر می رسد جراحت بند ۲ بریدگی باشد. و در اثر اصابت جسم برنده حادث گردیده باشد و ضایعات بند ۱ احتمالا در اثر اصابت جسم سخت یا برخورد با جسم سخت حادث شده اند به نظر می رسد جراحت بند ۲ عمقی نبوده و در حد حارصه است. صورت جلسه بازسازی صحنه قتل در برگ ۶۹ پرونده مضبوط است. گزارش معاینه جسد ر.پ. در صفحه ۷۱ حاکی است: در معاینه ظاهری سر و صورت آثار ساییدگی های کوچک پراکنده در صورت مشهود می باشد. در گردن اثر یک بریدگی عمیق به شکل افقی مشهود است که از سمت چپ گردن و زیر گوش چپ شروع شده که در این ناحیه اثر یک بریدگی به طول ۲ سانتی متر که به سمت پایین و خارج امتداد داشت مشهود بود. بریدگی به شکل افقی به سمت راست گردن امتداد یافته و از وسط گردن گذشته و تا پایین گوش امتداد دارد به طوری که نای و عضلات و عروق و اعصاب گردن را تا نزدیکی مهره های گردنی بریده است. در قدام تنه اثر دو بریدگی دوکی شکل مشهود است که اولی به طول ۳ سانتی متر و پهنای ۲ سانتی متر با فاصله ۶ سانتی متر از خط وسط و بلافاصله ۱۴ سانتی متر از استخوان ترقوه چپ و دومی به طول ۳ سانتی متر و پهنای ۱/۵ سانتی متر که از خط وسط ۳ سانتی متر و از ترقوه راست ۲۵/۵ سانتی متر فاصله داشت در اندام فوقانی اثر سه بریدگی در اندام فوقانی چپ مشهود بود که دو عدد در ساعد و یک عدد در بازوی چپ بود و بریدگی شماره ۳ به طول ۴/۵ و پهنای ۱/۵ سانتی متر که از آرنج ۵ سانتی متر فاصله داشت و بریدگی شماره ۴ به طول ۴ سانتی متر و پهنای ۱/۵ سانتی متر که روی آرنج چپ قرار داشت و تا حد عضلات پیش رفته بودند و بریدگی شماره ۵ به طول ۶ سانتی متر و پهنای ۲ سانتی متر که از مچ دست چپ ۳ سانتی متر فاصله داشت. اثر بریدگی سطحی به طول ۱ سانتی متر در پشت بند ابتدایی انگشت دوم دست چپ مشهود بود و اثر چند بریدگی کوچک در دست راست در نواحی عضله کف دست، بریدگی شماره ۱ دنده های ۸ و ۹ و ۱۰ و ۱۱ چپ را شکسته بود و بریدگی شماره ۲ سمت راست پایین دنده ها را پاره کرده بود. علت فوت بریدگی عناصر حیاتی گردن توسط جسم برنده و نوک تیز و اصابت جسم برنده به ناحیه تنه اعلام می گردد. گزارش معاینه جسد س.ش. نیز حاکی است: در زیر چانه بریدگی شماره ۱ به صورت عمود بر محور طولی بدن در سمت راست خط وسط بدن به ابعاد ۰/۵ ×۱/۷ سانتی متر مشهود بود. در ناحیه گردن بریدگی شماره دو نامنظم و عمیق در ناحیه قدامی فوقانی گردن که از زیر زاویه فک تحتانی چپ تا زاویه فک تحتانی راست ادامه داشت و در سمت راست دو شاخه شده بود و در انتهای آن حالت دم ­موشی پیدا کرده بود این جراحت به صورت عمقی بود و عناصر حیاتی زیر آن دچار بریدگی، خون مردگی و تخریب شده بود به طوری که حنجره از بالای غضروف تیروئید دچار بریدگی شده بود بریدگی شماره ۳ به ابعاد ۰/۷ × ۳ سانتی متر به صورت عرضی در سمت راست خط وسط گردن و بریدگی شماره ۴ به فاصله حدود یک سانتی متری زیر بریدگی شماره ۳ به ابعاد ۰/۳ × ۱/۲ سانتی متر و بریدگی شماره ۵ به فاصله ۰/۵ در یک سانتی متر مشهود است که بریدگی های شماره ۳ و ۴ عمقی بوده و به عضلات عمقی گردن نفوذ کرده بود، ولی بریدگی شماره ۵ نسبتا سطحی بود. در قدام تنه ۳ عدد بریدگی در سمت چپ و ۲ عدد بریدگی در سمت راست قفسه سینه و یک عدد بریدگی در ناحیه فوقانی قدامی چپ شکم به شرح زیر مشهود بود ... سوابق کیفری متهم اخذ که فاقد پیشینه کیفری است صورت جلسه تحقیقات غیرمحسوس مورخ ۶ بهمن ۱۳۸۹ حاکی است: اهالی بیان داشته س.ش.(مقتول) اکثر اوقات خصوصا شب ها و غروب ها به منزل متوفیه ر.پ. تردد داشته و حتی خانم ر. را سوار ماشین خود می کرد و از روستا خارج می شدند و چندین بار خانم ر.پ. را داخل اتومبیل س.ش. دیده اند(صفحه ۱۲۶). بالاخره دادسرا در برگ ۱۸۴ پرونده مبادرت به تنظیم کیفرخواست علیه متهم نموده و پرونده را به محاکم کیفری استان ... ارسال می دارد. با ارجاع پرونده به این شعبه متصدی وقت شعبه نواقصی را مطرح و پرونده را جهت نقص عودت می نماید. صورت جلسه تحقیقات محلی حکایت از آن دارد که در خصوص وضعیت اخلاق و رفتار ح.ش. به محل وقوع جرم مراجعه طی تحقیقات از اهالی متفقا بیان داشته اند: متهم از زمان تردد در ملک خود مورد خاصی نداشته است. مفاد گواهی شماره ۱/۳۱/۲۱۹۶۰ مورخ ۱۳۹۰/۰۹/۱۲ پزشکی قانونی منطقه مرکزی ... اعلام می دارد که: به استناد کمیسیون روانی مورخ ۱۳۹۰/۰۹/۰۱ و مدارک ارائه شده نام­برده سوابقی از ابتلا به علایم خلقی دارد، ولی اختلال عمده روانی(به گونه ای که موجب سلب مسئولیت اعمال گردد) ندارد. سابقه ای نیز مبنی بر آن به دست نیامد. سرانجام جانشین بازپرس دستور عودت پرونده را به این دادگاه صادر و با عدم رفع نواقص در خصوص پیاده کردن بازسازی صحنه قتل بر روی کاغذ، پرونده اعاده می گردد. با وصول پرونده و اعلام وکالت وکیل تعیین متهم مبادرت به تعیین وقت رسیدگی و دعوت از طرفین گردید. جلسه دادگاه در وقت مقرره به لحاظ این که احد از اولیای دم مرحومه ر.پ. به نام ح.پ.(پدر مقتوله) به رحمت ایزدی پیوسته و گواهی حصر وراثت نام­برده ارائه نشده بود تجدید و با وجود اقدامات متعدد دادگاه ورثه و اخذ گواهی حصر وارثت مرحوم ح.پ. صادر گردیده بود، انجام این امر(اخذ گواهی حصروراثت مرحوم ح.پ.) میسر نگردید. سرانجام با تصمیم اعضای دادگاه و جهت جلوگیری از اطاله دادرسی دستور تعیین وقت رسیدگی و دعوت از طرفین صادر گردید جلسه رسیدگی در وقت مقرره با رعایت مقررات قانونی تشکیل گردید و بدوا نماینده محترم دادستان به قرائت مفاد کیفرخواست پرداخت. سپس آقای الف.ع. ولی قهری صغار مقتوله(ح.ع. و ر.ع.) درخواست خود را دایر بر قصاص مطرح و اظهار داشت: حاضر به تودیع دیه ورثه مرحوم ح.پ. هستم. آن گاه خانم م.ش. فرزند مقتول(فرزند مرحوم س.) نیز تقاضای خود را دایر بر قصاص مطرح و اظهار داشت: حاضر به تودیع سهم خانم ف.م.(مادر متهم) می باشم. آن گاه متهم به دفاع از خود پرداخت. متهم ضمن پذیرش ارتکاب هر دو فقره قتل اظهار داشت: برادرم اعتیاد به شیشه داشت، او را بستری کردم. مرحوم نیز اعتیاد داشت، وی نیز بستری شد. برادرم در سوله بود. زنگ زد گفت: بیا کارت دارم. من به سوله رفتم، درب را باز کردم دیدم اتاقک کوچک پر از دود است و مشغول کشیدن مواد هستند. به آن ها اعتراض کردم. به برادرم گفتم تو زن داری، این خانم شوهر دارد. برادرم فحاشی کرد. گفت: حق دخالت نداری. برادرم چاقو کشید و چاقو را روی صورتم آورد. مرحومه هم موهای مرا می کشید. برادرم چاقو کشید و دستم را زخمی کرد. اعتقاد دینی من می گفت این ها باید ادب شوند، با من درگیر شده بودند. در اتاق همه چیز شامل چاقو، دستمال های مصرف شده و غذاهای مصرف شده بود. چاقو را برای دفاع از خودم برداشتم. دو ضربه چاقو به برادرم زدم. می خواستم دفاع کنم. تاریک بود. چاقو را چرخاندم که نزدیک نیایند. چاقو را که به برادرم زدم از اتاق خارج شد. با خانم هم درگیر شدم که با چاقو به گردنش زدم. هنگام برگشت در پلیس راه ... چاقو را روی پل پایین انداختم. وکیل متهم ی. اظهار داشت: برای دفاع از موکل لایحه ارائه می دهم. لایحه اخذ و پیوست می گردد. دادگاه ختم جلسه را اعلام می نماید و مبادرت به صدور رأی می کند و با استدلالی که می نماید و با رد ادعای متهم مبنی مهدورالدم بودن مقتولین متهم ح.ش. را به دوبار قصاص محکوم می کند و اولیای دم مرحومه ر.پ. را مکلف به پرداخت فاضل دیه به جانی می نماید. این رأی مورد تجدیدنظرخواهی آقای م.ی. به وکالت از آقای ح.ش. واقع جهت رسیدگی به دیوان عالی کشور ارسال و به این شعبه ارجاع می گردد و این شعبه پس از بررسی به شرح آتی رأی صادر می نماید:

رأی شعبه دیوان عالی کشور

نظر به محتویات پرونده و کیفیات منعکس در آن درخصوص تجدیدنظرخواهی آقای م.ی. به وکالت از آقای ح.ش. نسبت به رأی مذکور با توجه به این که ولی دم مقتوله به نام ح.پ. بعد از مقتوله فوت کرده ورثه به جانشینی وی شکات پرونده می باشند، لذا وجود گواهی حصر وراثت ح.پ. برای پیگیری پرونده ضروری است و با وضع موجود به استناد بند ۲ از قسمت(ب) ماده ۲۶۵ قانون آئین دادرسی دادگاه­های عمومی و انقلاب در امور کیفری رأی تجدیدنظرخواسته نقض می گردد تا پس از رفع نقص مذکور و رسیدگی مجدد با حضور ورثه مرحوم ح.پ. و متهم به همراه وکیل وی دادگاه مبادرت به صدور رأی می نماید.

شعبه ۲۴ دیوان عالی کشور - رئیس و مستشار

علی شوشتری - هادی احتشامی