رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره تجدیدنظرخواهی از جنبه خصوصی به تبع جنبه عمومی

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور شماره ۹۱۰۹۹۷۰۹۰۸۸۰۰۸۹۴
شماره دادنامه۹۱۰۹۹۷۰۹۰۸۸۰۰۸۹۴
تاریخ دادنامه۱۳۹۱/۱۲/۲۳
نوع رأیرأی شعبه
نوع مرجعشعبه دیوان عالی کشور
شعبهشعبه ۶ دیوانعالی کشور
گروه رأیرای کیفری
موضوعتجدیدنظرخواهی از جنبه خصوصی به تبع جنبه عمومی
قاضیاحمدی
رحمت الله عروجی

رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره تجدیدنظرخواهی از جنبه خصوصی به تبع جنبه عمومی: چنانچه دیه کمتر از خمس دیه کامل باشد ولی جرم جنبه عمومی داشته باشد،محکومیت به دیه نیز قابل تجدیدنظرخواهی است.

رأی خلاصه جریان پرونده

شعبه ۱۰۴۳ دادگاه عمومی جزایی تهران طی دادنامه شماره ۰۰۵۶۹-۱۶/۵/۹۱ آقای م.ب. را در عداد دو متهم دیگر با توجه به شکایت شاکی خصوصی، نظریه کمیسیون پزشکی، مدافعات بلاوجه و سایر قراین و امارات به اتهام مشارکت در قتل غیرعمدی متوفی س.م. مستندا به مواد ۳۱۶ ، ۴۲ ، ۳۱۸ ، ۳۱۹ و ... از قانون مجازات اسلامی با رعایت تخفیف (ماده ۲۲) به پرداخت یک صد میلیون ریال جزای نقدی بدل از حبس و ۲۰ درصد دیه کامل از جهت ارش قصور در حق ورثه قانونی متوفی محکوم نموده است. شعبه ۴۸ دادگاه تجدیدنظر استان تهران به موجب دادنامه شماره ۹۱۰۹۹۷۰۲۲۴۸۰۰۹۲۳ مورخه ۲۴/۷/۹۱ با توجه به اینکه میزان دیات تعیین شده در رأی به قدر السهم هر یک از متهمین بیش از خمس دیه کامله نیست و قطعی می باشد قرار رد درخواست تجدیدنظر صادر و نسبت به محکومیت صادره از جنبه عمومی جرم نیز رأی صادره را تأیید نموده است. اینک محکوم علیه موصوف به شرح لایحه تقدیمی و ضمائم از ریاست محترم دیوان عالی کشور درخواست اعاده دادرسی نموده است. متقاضی در لایحه خود اجمالا عنوان نموده با عنایت به نامه معاونت درمان دانشگاه ب. که جدیدا بعد از صدور حکم دادگاه تجدیدنظر برای رئیس بیمارستان ارسال گردیده (پیوست) و سایر مدارک اینجانب در تاریخ وقوع حادثه مسئول فنی بیمارستان نبوده ام. اینجانب در اردیبهشت ۱۳۸۹ به سرپرستی بیمارستان ن. منصوب گردیدم که با توجه به عرف بیمارستان که رئیس بیمارستان به عنوان مسئول فنی تعیین می گردیده است. بر اساس پرونده مورخه ۹/۳/۸۹ اینجانب به عنوان مسئول فنی صبح بیمارستان تعیین شدم. در تاریخ آبان ۸۹ از سمت سرپرست بیمارستان استعفاء نمودم که بعد از آن عرفا رئیس جدید بیمارستان باید به عنوان مسئول فنی به معاونت درمان معرفی می گردیده که متأسفانه با اینکه چندین بار جهت تعیین مسئول فنی شفاها به رئیس بیمارستان تذکر داده ام اقدامی ننمودند. تا اینکه در تاریخ ۲۹/۱/۹۰ استعفای کتبی را از مسئولیت فنی به ایشان تقدیم کردم که در حاشیه نامه دستور تعیین مسئول فنی جدید (دکتر غ.) به معاون بیمارستان داده شده بنا بر فرم تقبل مسئولیت فنی که در شروع کار امضاء نمودم متعهد گردیده ام تا سه ماه بعد از انصراف در صورت عدم معرفی مسئول فنی جدید مسئولیت فنی را به عهده داشته باشم با توجه به عدم اقدام جهت جایگزینی مسئول فنی جدید تا تاریخ ۲۱/۳/۹۰ اینجانب اجبارا و طبق قانون تا سه ماه بعد از انصراف بدون داشتن هیچ گونه مسئولیت و عدم امکان نظارت به صورت صوری مسئول فنی بودم. ضمنا با توجه به اینکه اعتبار پرونده مسئول فنی ساعات صبح که توسط معاونت درمان برای اینجانب صادر گردیده بود در تاریخ ۵/۳/۹۰ به پایان رسیده و تمدید نگردیده بود. قانونا اینجانب تا تاریخ ۵/۳/۹۰ مسئول فنی بوده ام با عنایت به نامه معاونت درمان که پایان زمان مسئولیت فنی اینجانب را ۵/۳/۹۰ اعلام نموده و تاریخ وقوع حادثه که مورخ ۲۵/۵/۹۰ بوده می بایست مسئولین واقعی مورد مؤاخذه قرار گیرند .... موضوع جهت رسیدگی به این شعبه (۶) ارجاع شده است. پرونده محاکماتی مطالبه و بررسی شد.

رأی شعبه دیوان عالی کشور

با توجه به محتویات پرونده و لحاظ مقررات ماده ۲۳۴ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری رأی بدوی از جهت محکومیت به پرداخت دیه به تبع جنبه کیفری هم قابل تجدیدنظرخواهی بوده و می بایست در مرجع تجدیدنظر رسیدگی می شد. لذا پرونده در وضعیت فعلی قابل طرح به عنوان درخواست اعاده دادرسی آقای م.ب. نیست و به شعبه محترم ۴۸ اعاده تا در مورد مذکور رأی تکمیلی صادر نماید.

رییس شعبه ۶ دیوان عالی کشور - مستشار

عروجی - احمدی