رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره تخریب دستبند نیروی انتظامی

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور شماره ۹۳۰۹۹۷۰۹۰۷۶۰۰۴۸۳
شماره دادنامه۹۳۰۹۹۷۰۹۰۷۶۰۰۴۸۳
تاریخ دادنامه۱۳۹۳/۱۲/۰۹
نوع رأیرأی شعبه
نوع مرجعشعبه دیوان عالی کشور
شعبهشعبه ۱۶ دیوانعالی کشور
گروه رأیرای کیفری
موضوعتخریب دستبند نیروی انتظامی
قاضیعلی بابائی
اکبر فیض
دیوسالار

رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره تخریب دستبند نیروی انتظامی: تخریب دستبند نیروی انتظامی، مصداق بزه تخریب وسایل و تأسیسات مورداستفاده عمومی نیست.

رأی خلاصه جریان پرونده

به موجب کیفرخواست بدون شماره و تاریخ صادره از سوی دادستان عمومی و انقلاب شهرستان ...، آقای ح. ۳۷ ساله و دارای پیشینه کیفری زندان، به اتهامات: ۱- قتل عمدی مرحوم م. به وسیله تبر، ۲- نگه داری غیرمجاز چهار عدد فشنگ شکاری، ۳- تخریب دستبند نیروی انتظامی ۴- تهدید و قدرت نمایی با قمه نسبت به مأموران انتظامی(آقای ح.) تحت تعقیب کیفری قرار گرفته و به موجب دادنامه شماره ۶۰۰۲۴۰ مورخه ۱۳۹۳/۰۹/۰۱به مجازات های قصاص نفس و تحمل زندان به شرح منعکس در متن رأی مذکور محکوم گردیده است. شرح اجمالی ماوقع بدین گونه بوده است: در تاریخ ۱۳۹۲/۰۳/۲۰ یک مورد درگیری و انتقال فردی مصدوم به بیمارستان به مرجع انتظامی ...، اعلام گردیده و مأمورین به بیمارستان اعلام شده عزیمت نموده اند. صورت جلسه تنظیمی حاکی است که شخصی به نام م. متولد ۱۳۶۲ از ناحیه گردن مصدوم و قادر به تکلم نبوده و طبق اظهارات خانمی به نام ف. شخصی به نام ح. وارد منزل مصدوم شده و وی را در حضور همسرش به نام م. به وسیله تبر مصدوم و از محل متواری شده و جا و مکان مشخصی ندارد.

از همسر مقتول خانم م. تحقیق و از وی سؤال شده: چگونگی و نحوه درگیری برادرت با شوهرت را بیان کنید. مشارالیها اظهار داشته: بنده به اتفاق همسرم در منزل خودمان نشسته بودیم و... که برادرم ح. آمد، شوهرم از او تقاضای طلبش را کرد که برادرم بلافاصله تبر را از پشت کمد برداشت و از ناحیه گردن شوهرم زد که مجروح شد و توسط یکی از اهالی محل به بیمارستان منتقل شد و برادرم به من نیز حمله ور شد من فرار کردم و بعد برادرم از محل فرار کرد و رفت. برادرم جایی نداشت در منزل ما می خوابید و جرأت نداشتیم که او را راه ندهیم چون چاقو و تبر داشت(صفحه۵). آقای ع.(پدر مقتول) در تاریخ ۱۳۹۳/۰۹/۲۱ در تحقیقات مرجع انتظامی ضمن توضیح چگونگی مطلع شدن خود از فوت فرزندش، از قاتل وی شاکی شده و درخواست رسیدگی را نموده است(صفحه۹). شاکی نام­برده در تحقیقات مورخ ۱۳۹۲/۰۳/۲۱ دادرس بخش ... به جانشین بازپرس نیز با تکرار اظهارات قبلی اش از متهم ح. به عنوان قاتل فرزندش شاکی شده و تقاضای قصاص نموده است(صفحه۱۲). خانم م.(همسر مقتول و خواهر متهم) در نزد آقای دادرس نیز بیان داشته: برادرم ح.، همسرم را با تبر به قتل رسانید. حدود دو ماه بود که برادرم در منزل ما می خوابید. آدم شری بود. چندین بار برای پدر و مادرم اسلحه و چاقو کشیده ... و حتی یک بار پدرم را با چاقو مضروب نموده است. برادرم همیشه یک تبر همراه خود داشته و آن را داخل منزل ما تیز می کردند ظاهرا آن روز تبر را پشت کمد مخفی کرده بود. من و شوهرم نشسته بودیم داشتیم حرف می زدیم. شوهرم به من گفت از داداشت پول بگی، یک صد هزار تومان به شوهرم بدهکار بودند. من گفتم به ح. نمی گویم. ح. جای راه پله ها بود صدای ما را شنید و داخل خانه آمد و با م.(شوهرم) جر و بحث شد. ح. گفت موتور را گرفتند الآن پول ندارم بدهم، در حالت ایستاده با همدیگر درگیر شدند، پای شوهرم را گرفتند من نشسته بودم با لگد مرا پرت کردند، ظاهرا به دست شوهرم نیز تبر خورده بود. یک دفعه با تبر به گردن شوهرم زدند و شوهرم به زمین افتاد و ح. متواری شد و من جیغ کشیدم که مردم جمع شدند و ... همسرم را به بیمارستان منتقل نمودند و در اثر شدت جراحت همسرم فوت کردند و من از ایشان به جرم قتل همسرم شاکی و قصاص وی را خواستار هستم و دارای یک فرزند پسر سه ساله به نام ی. هستم(صفحه ۱۳،۱۴). خانم ف. به عنوان گواه در تحقیقات دادگاه بخش اظهار داشته: قاتل برادرم و مقتول شوهر خواهرم م. است. خانه ما روبروی خانه مقتول و مشرف به آنجاست. من دیروز خانه را جابه جا می کردم. یک دفعه از لب پنجره دیدم که مقتول پایین آمدند و درب را باز کردند و قاتل روی پله های منزل نشسته بود وارد اتاق نشده بود. هر وقت برادرم باشد من به آنجا نمی روم چون آدم خطرناکی است حتی اسلحه و چاقو و شوکر برقی نیز دارد. چندین بار به خواهرم م. گفتم ح. را به خانه ات راه نده نمک می خورد و نمکدان می شکند ولی خواهرم گوش نداد تا این که جیغ خواهرم را شنیدم و وارد خانه شدم با پیکر خون آلود و بی جان م. مواجه شدم و ...(صفحه ۱۵،۱۶). آقای د.، ۳۵ ساله، به عنوان گواه در مرجع قضایی بیان داشته: همسر مقتول دخترعموی من است. من در منزل ن. دعوت بودم، صدای جیغ و فریاد شنیدم و بیرون آمدم. مردم می گفتند ح.، م. را با تبر زده است، داخل خانه رفتیم و مقتول را بغل گرفتیم و به بیمارستان بردیم(صفحه۱۷). نظریه پزشکی قانونی پس از انجام معاینه و کالبدگشایی از جسد مقتول در تاریخ ۱۳۹۲/۰۳/۲۲ به شرح برگ (۶) ۱۹۵ پرونده واصل و طی آن علت فوت را خون ریزی شدید و خون ریزی داخل جمجمه روی بطن ها و مخچه و بصل النخاع و عوارض ناشی از آن در اثر اصابت جسم برنده و سنگین به ناحیه سمت راست جمجمه تعیین و اعلام گردیده است.

النهایه متهم ح. در تاریخ ۱۳۹۲/۰۴/۲۰ توسط مأمورین دستگیر و در تحقیقات اولیه دایره آگاهی بیان داشته: این جانب دارای ۵ بار سابقه کیفری هستم و به جرم های سه فقره سرقت، یک فقره تریاک و یک فقره جعل، سابقه داشته ام و ... در روز حادثه من از سر چاه آب کشاورزی مرغداری به منزل خواهرم آمدم. برای صرف نهار حدود ساعت ۱۲ یا یک بعدازظهر از پله ها رفتم بالا دیدم فی مابین م. و خواهرم در اتاق خواب درگیری بود... م. از اتاق خواب آمد بیرون و مرتبا به خواهرم فحش ناموسی می داد و من به آن ها گفتم باز شماها با هم سگ و گربه شدید، رفتم به سمت اتاق خواب خواهرم م.، دیدم خواهرم سر لخت و دست هایش کبود شده بود و به من گفت امروز سه روز است که مرا کتک کاری می کند و ... من هم ناراحت و عصبانی شدم چشمم افتاد به تبر که در داخل هال منزل گوشه ای که به سمت آشپزخانه بود، رفتم تبر را گرفتم و م. هنوز هم فحاشی ناموسی می کرد و عربده کشی می نمود تا این که من دستم بلند شد که اول تبر را به طور بالا به پائین با دست چپ زدم که به انگشتان دست راست وی اصابت نمود و تبر بعدی را که خودم کاملا عصبانی بودم و اختیارم دست خودم نبود روی سر وی زدم که نشست و روی بالش افتاد و تبر بعدی را روی گردن وی که به سمت راست گردن وی برخورد نمود و دیگر از منزل بیرون رفتم و تبر را با خودم بردم و تبر را در ... گذاشتم و سپس از محل رفتم. نمی دانم چه شد که این موضوع پیش آمد. من با م. خیلی با هم خوب بودیم و ... متهم اتهام نگه داری ۴ عدد فشنگ سلاح شکاری مکشوفه از منزل مقتول را قبول کرده و بیان داشته: متعلق به من است، آن ها را برای شکار تهیه کرده بودم ولی سلاحی پیدا نکردم که برای شکار بروم و در ادامه بیان نموده: من حقیقت را گفتم و قبول دارم که م. که دامادم است را از روی عصبانیت به قتل رساندم و در حال حاضر پشیمان هستم و طلب عفو و بخشش دارم(صفحه ۱۴۲ - ۱۴۵).

به حکایت برگ های ۱۴۷ و ۱۴۸ پرونده، صحنه قتل با حضور متهم توسط دادرس و مأمورین آگاهی بازسازی شده و متهم با تکرار مطالب قبلی خود چگونگی حادثه را توضیح داده و به قتل مقتول با ضربات تبر اعتراف نموده و مراتب صورت جلسه و به امضاء حاضرین رسیده است. متهم نام­برده در تحقیقات مورخ ۱۳۹۲/۰۴/۲۲ نیز با تکرار مطالب قبلی خود به ارتکاب قتل عمدی مرحوم م. با تبر اعتراف نموده و بیان داشته است: اتهام وارده را قبول دارم، عصبانی بودم، کنترل خود را از دست دادم و با تبر دامادم را به قتل رساندم و الآن پشیمان هستم و ... (صفحه ۱۵۱ -۱۵۳). به حکایت برگ های ۲۰۲ پرونده، در تاریخ ۱۳۹۲/۰۴/۰۵(۱۵ روز قبل از دستگیری متهم و در ایامی که هنوز متواری و تحت تعقیب از بابت اتهام قتل بوده است) شخصی به نام آقای ع. به مأمورین انتظامی مراجعه و اظهار داشته: شخصی جهت سرقت وارد منزل شده است، تقاضای دستگیری او را دارم و مأمورین در محل حاضر و با اذن صاحب منزل وارد شده و فردی را در داخل خانه که قصد سرقت داشته مشاهده می نمایند و به محض رؤیت مأمورین اقدام به فرار می نماید که توسط مأمورین دستگیر می شود و به دست راست او دستبند می زنند و در تلاش زدن دستبند به دست چپ او می باشند که متهم مقاومت می کند و با کشیدن قمه و تهدید مأمورین در نهایت از دست مأمورین خلاص و با استفاده از تاریکی شب با یک رشته دستبند که به دست راست وی زده شده بود متواری می گردد. و مأمورین ضمن صورت جلسه مراتب و منعکس نمودن آن به مراجع ذی ربط به پیگیری و تعقیب متهم فراری ادامه می دهند و درنهایت متهم فراری را به موجب صورت جلسه مورخ ۱۳۹۲/۰۴/۱۹ در ... در منزل شخصی به نام الف. دستگیر می کنند که در حین دستگیری به محض مشاهده مأمورین چاقو به سمت مأمورین گرفته و از سوی مأمورین نیز با گرفتن اسلحه به سمت وی نام­برده را به آرامش دعوت و با گذاشتن چاقو به زمین او را دستگیر می نمایند و از داخل جیب شلوار ایشان یک رشته دستبند فلزی فاقد شماره به علت سنگ کوب کردن روی آن، کشف می گردد و در تحقیقات مشخص می گردد که این شخص دستگیر شده همان متهم متواری ح. است که به اتهام قتل عمدی مرحوم م. تحت تعقیب بوده است(صفحه ۲۰۲-۲۰۴). مأمورین به نام های ح. و ج. از بابت تهدید، تمرد و سرقت و تخریب دستبند، علیه متهم به شرح برگ های ۲۰۵ و ۲۰۶ اعلام شکایت نموده اند و آقای ع. نیز از بابت تهدید و توهین و ورود به عنف متهم به منزلش به قصد سرقت که با حضور به موقع مأمورین سرقت صورت نگرفته است، به شرح برگ ۲۰۷ پرونده علیه متهم مذکور(ح.) اعلام شکایت نموده است. در تحقیقات ۱۳۹۲/۰۴/۱۹ دایره آگاهی از متهم که شکایت مأمورین دایر بر تمرد از دستور مأمورین و تهدید و قدرت نمایی با قمه و سرقت و تخریب یک حلقه دستبند به وی تفهیم گردیده است. نام­برده اظهار داشته: اتهامات فوق را کلا قبول دارم. بنده از ترس روی مأمورین قمه کشیدم و آن ها را تهدید کردم و از دستور آنان تمرد نمودم و دستبندی که به دستم زده بودند سرقت و آن را از دستم جدا و تخریب نمودم. و در خصوص شکایت آقای ع. مبنی بر ورود به عنف و سرقت و تهدید با قمه و توهین و فحاشی بنده در مورخه ۱۳۹۲/۰۴/۰۵ حدود ساعت ۲۳:۰۰ جلوی منزل وی آمدم و در زدم. پسر شاکی حضور یافت و من گفتم که دو روز است غذا نخورده ام و گرسنه هستم و بعد من با دامادم به نام ب. و ر. به منزل ایشان رفتم و دیدم که مأمورین با ع. آمدند و بعد من ترسیدم و بلند شدم و پس از دستبند زدن مأمورین از محل متواری شدم و اتهامات را قبول ندارم(صفحه۲۰۸).

پرونده موضوع شکایت مأمورین و آقای ع. در شعبه سوم دادیاری دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان ... مطرح رسیدگی قرار گرفته و شعبه دادیاری مذکور به موجب قرار شماره ۷۰۰۰۶۹ مورخ ۱۳۹۲/۰۵/۰۴ با استدلال مندرج در متن آن، پرونده را با اصدار قرار عدم صلاحیت به اعتبار صلاحیت دادگاه های عمومی ..... ، به مرجع مذکور ارسال نموده است. متهم ح. در تحقیقات مورخ ۱۳۹۲/۰۶/۲۱ دادگاه با تفهیم اتهام قتل عمدی مرحوم م. به وی، با تکرار مطالب قبلی و توضیحات بیشتر چگونگی حادثه، اتهام انتسابی را قبول کرده است (صفحه ۲۲۱ -۲۲۳). در تاریخ ۱۳۹۲/۰۶/۲۰ آقای م. در دادگاه حضور یافته و علیه متهم و فرد دیگری به نام ن. مطالبی را به عنوان شکایت بدین گونه عنوان نموده است: ... در روز موردنظر، ن. مرا تعقیب می کرد احتمال سرقت را می دادم، حدود ساعت ۴ تا ۴/۵ بود داخل خیابان که آمدم می خواستم فرار کنم. من را به کوچه ای که خلوت بود هدایت کردند، ن. جلوی من پیچید با موتور و قمه را از داخل خورجین موتور درآورد. من که با دیدن قمه ترس و فکر فرار مرا سرگردان کرده بود، ایست نکردم و دوباره اقدام به فرار کردم که به ح. گفت بزن و نگذار فرار کند موتور را بگیر، که دیدم ح. از پشت با چاقو حمله و چاقو را در گردن من فرو کرد، بعد از این که افتادم ن. شروع به فحاشی ناموسی نمود و مرا به روی زمین انداخت و با پا شروع به لگدزدن من باحالی که چاقو خورده بودم موتور را رها نکردم و شروع به فریاد کردم که دیدم ن. سوار موتوری که با آن آمده بود، شد و متواری شد و ح. هم پشت سر ن. گریختند. اول ن. با قمه حمله کرد و ضربه به دستم زد و بعد ح. با چاقو در گردنم زد و مجروح شدم و ... (صفحه۲۲۶).

دادگاه در تاریخ ۱۳۹۲/۰۹/۰۴ با تفهیم اتهامات: قتل عمدی مرحوم م.، مشارکت در ایراد جرح عمدی نسبت به م.پ. و ایجاد مزاحمت تلفنی نسبت به خانم س.، نگه داری چهار عدد فشنگ شکاری، تخریب دستبند نیروی انتظامی و تهدید و قدرت نمایی با قمه نسبت به ح.ز.، بر متهم ح.، نام­برده اظهار داشته: به طوری که در جلسات قبلی مطرح کرده ام، من دامادمان م. را با دو ضربه تبر به قسمت گوش و سرش کشتم. مشارکت در ایراد جرح عمدی به م.پ. را قبول ندارم و ... برای این که حق مرا پایمال کند شکایت کرده است. اتهام ایجاد مزاحمت به خانم س. را قبول ندارم. این خانم عروسمان و همسر برادرم ح. است، گفتم که به پدرش بگوید اشتباه کردم تا رضایت بدهد. توهین و تهدیدی نکردم و چهار عدد فشنگ از خانه مقتول پیدا شده و ... من هیچ فشنگ اسلحه ای را نداشته ام و پلیس ها قصد دستگیری مرا داشتند با یک دستبند فرار کردم چون می خواستند به چشم من اسپری بزنند. بعد از ۴۵ روز که دستگیر شدم دستبند به همراه داشتم که مأمورین مواد مخدر در... مرا در منزل برادرخانمم دستگیر کردند و دستبند را هم گرفتند و من چاقویی در دست داشتم که راه را باز کنند. به کسی تهدید و ... قدرت نمایی نکرده ام. این جریان در ... اتفاق افتاده بود دروغ نمی گویم. تهدید و قدرت نمایی در کار نبود به خاطر حفظ جان خودم همراه داشتم. من فقط قتل عمد را قبول دارم. بقیه اتهامات را قبول ندارم و ... عصبانی شده بودم با دو ضربه تبر به م. زدم و کشته شد. عرض دیگری ندارم(صفحه ۲۴۳ - ۲۴۵).

آقای ع. (شاکی دیگر متهم) در تحقیقات مورخ ۱۳۹۲/۰۹/۰۷ مرجع قضایی ضمن تکرار اظهارات قبلی خود علیه متهم درنهایت از شکایت خودش منصرف شده و با اعلام رضایت درخواست مختومه شدن پرونده اش را نموده است(صفحه ۲۴۹). متعاقب آن خانم س. شاکیه دیگر نیز به شرح برگ ۲۵۹ پرونده ضمن اعلام انصراف از شکایت و رضایت خود از متهم درخواست مختومه شدن پرونده اش را نموده است. النهایه دادرس محترم دادگاه به جانشینی بازپرس با اخذ آخرین دفاع از متهم و اعلام ختم تحقیقات مبادرت به اصدار قرار نهایی نموده و متعاقب آن پرونده با صدور کیفرخواست از سوی دادستان محترم عمومی و انقلاب به شرحی که در صدر همین گزارش منعکس گردیده است. پرونده را به محاکم کیفری استان ... ارسال نموده و حسب الارجاع در شعبه سوم دادگاه کیفری استان تحت رسیدگی قرار گرفته و دادگاه مرجوع­ الیه پس از انجام اقدامات مقدماتی نهایتا جلسه رسیدگی را در وقت مقرر به تاریخ ۱۳۹۳/۰۹/۰۱ با جری تشریفات قانونی و با حضور نماینده دادستان و شکایت(اولیای دم) و متهم و وکیل تسخیری وی تشکیل داده و پس از قرائت کیفرخواست توسط نماینده دادستان و استماع اظهارات شاکی(پدر مقتول و ولی طفل صغیر مقتول به نام ی.) و وکیل وی مبنی بر درخواست قصاص قاتل و تفهیم اتهامات: قتل عمدی مرحوم م.، نگه داری غیرمجاز ۴ عدد فشنگ، تخریب دستبند نیروی انتظامی، تهدید و ارعاب و قدرت نمایی با قمه نسبت به مأمورین، بر متهم نام­برده در مقام دفاع از خود اتهام قتل عمدی با ایراد ضربه به سروصورت مقتول با تبر و هم چنین اتهام نگه داری غیرمجاز ۴ عدد فشنگ شکاری مکشوفه از منزل مقتول را، قبول کرده و به این دو فقره اتهام اعتراف نموده و بقیه موارد اتهامی را تکذیب و در خصوص اتهام تخریب دستبند بیان داشته است: ... دستبند دستم بود فرار کردم و پین دستبند را باز کردم که دستم آزاد شود. دوباره خود پین زدم. دستبند سالم و قابل استفاده بود که بعدا تحویل دادم و ...

سرانجام دادگاه پس از استماع مدافعات متهم و وکیل تسخیری وی و اخذ آخرین دفاع از آنان که مشروح رسیدگی و اظهارات و مدافعات طرفین دعوی در برگ های صورت جلسه دادگاه منعکس و در صفحات ۲۹۶ الی ۳۰۱ پرونده درج گردیده است، ختم رسیدگی را اعلام و مبادرت به اصدار دادنامه شماره ۶۰۰۲۴۰ مورخ ۱۳۹۳/۰۹/۰۱ نموده و به موجب آن با دلایل و مستندات مندرج در متن رأی متهم نام­برده را از بابت بزه قتل عمد به قصاص نفس و از بابت تهدید و قدرت نمایی با چاقو به تحمل دو سال حبس و ۷۴ ضربه شلاق تعزیری و از بابت تخریب یک رشته دستبند نیروی انتظامی به تحمل ده سال حبس و از بابت نگه داری چهار عدد فشنگ غیرمجاز شکاری به تحمل شش ماه حبس و ضبط فشنگ ها به نفع دولت محکوم نموده و حکم صادره پس از ابلاغ در فرجه قانونی از سوی وکیل تسخیری محکوم علیه مورد اعتراض واقع گردیده و با تقدیم لایحه اعتراضی که درج پرونده گشته و حین المشاوره قرائت خواهد شد. درخواست تجدیدنظر در رأی صادره را نموده و پرونده جهت رسیدگی به اعتراض وی به دیوان عالی کشور ارسال و به این شعبه ارجاع گردیده است.

هیئت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید. پس از قرائت گزارش فیض عضو ممیز و ملاحظه اوراق پرونده و نظریه کتبی دیوسالار دادیار دیوان عالی کشور اجمالا مبنی بر: نقض در خصوص دادنامه شماره ۶۰۰۲۴۰ – ۱۳۹۳/۰۹/۰۲ تجدیدنظرخواسته مشاوره نموده، چنین رأی می دهد:

رأی شعبه دیوان عالی کشور

با عنایت به محتویات پرونده و کیفیات منعکسه در آن، دادنامه معترض علیه جز در مورد محکومیت تجدیدنظرخواه از بابت تخریب یک رشته دستبند نیروی انتظامی به تحمل ده سال حبس، در بقیه موارد به لحاظ این که بر اساس دلایل و مدارک موجود در پرونده و بر طبق موازین قانونی صادر شده و از جهت مبانی استنباط و احراز مجرمیت و تطبیق موضوع با مقررات قانونی و رعایت اصول و قواعد دادرسی و ترتیبات رسیدگی ایرادی در آن مشهود نیست و از سوی محکوم ­علیه و وکیل وی اعتراض موجه و مستدل و ایراد مؤثر و قابل توجهی که موجبات نقض دادنامه معترض ­علیه را فراهم نماید عنوان و ارائه نشده است. علی هذا ضمن رد اعتراض تجدیدنظرخواه دادنامه تجدیدنظرخواسته استنادا به شق الف ماده ۲۶۵ قانون آئین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری عینا ابرام می گردد. ولیکن در خصوص محکومیت تجدیدنظرخواه به جرم تخریب یک رشته دستبند نیروی انتظامی، به تحمل ده سال حبس تعزیری، اعتراض تجدیدنظرخواه وارد است و دادنامه معترض­ علیه به جهات ذیل قابل ابرام نیست. صرف نظر از این که متهم فقط در تحقیقات اولیه پلیس در برگ ۲۰۸ پرونده به سرقت و تخریب دستبند اعتراف نموده و در بقیه موارد منکر تخریب آن شده است. اولا: در شکایت اولیه مأمورین به شرح برگ ۲۰۵ پرونده و در گزارشات و مراحل متعدد تحقیق به شرح برگ های ۲۰۸ و ۲۱۲ و ۲۱۵ پرونده، اتهام سرقت دستبند به متهم تفهیم شده و در مراحل بعدی اتهام سرقت و تخریب و درنهایت از برگ ۲۳۷ به بعد پرونده، فقط اتهام تخریب دستبند نیروی انتظامی به متهم تفهیم شده و مآلا با منطبق دانستن عمل وی با ماده ۶۸۷ قانون مجازات اسلامی به تحمل ده سال حبس تعزیری تحت عنوان تخریب یک رشته دستبند نیروی انتظامی محکوم گردیده است. ثانیا: اگر دستبند به سرقت رفته بعدا کشف نمی شد و کلا از بین می رفت، حداکثر عمل متهم به فرض ثبوت مشمول مجازات مقرر در ماده ۶۵۹ همان قانون که یک تا ۵ سال مجازات لحاظ شده است می گردید. ثالثا: اساسا ماده استنادی دادگاه محترم (۶۸۷) عمدتا مربوط به ارتکاب تخریب در وسایل و تأسیسات مورداستفاده عمومی و وسایل و علائم راهنمایی منصوب در اماکن و جاده هایی است که به منظور حفظ جان اشخاص به کار گرفته شده باشد که تخریب و اخلال در آن ها موجب سلب امنیت و خطر جانی عمومی گردد. یعنی در این قبیل موارد قانون گذار به مالکیت اشیاء مورد سرقت و تخریب توجه نداشته، بلکه عمدتا مورداستفاده عمومی بودن آن را مدنظر قرار داده است، نه یک رشته دستبندی که نه مورداستفاده عمومی است و نه تأثیر چندانی در سلب امنیت و خطر جانی عمومی مردم دارد. بنا به مراتب مذکور دادنامه معترض علیه در این خصوص مخدوش و اعتراض تجدیدنظرخواه وارد است و با قبول اعتراض، دادنامه تجدیدنظرخواسته، استنادا به بند ۴ شق ب ماده ۲۶۵ قانون آئین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری منحصرا در مورد محکومیت محکوم­ علیه به تحمل ده سال حبس تعزیری از بابت تخریب یک رشته دستبند نیروی انتظامی، نقض و پرونده جهت رسیدگی و صدور حکم مقتضی به شعبه هم عرض دادگاه صادرکننده رأی منقوض، ارجاع می گردد.

شعبه ۱۶ دیوان عالی کشور- رئیس و مستشار

علی بابائی- اکبر فیض