رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره جایگاه علم قاضی در حدود

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور شماره ۹۴۰۹۹۷۰۹۱۰۶۰۱۱۷۶
شماره دادنامه۹۴۰۹۹۷۰۹۱۰۶۰۱۱۷۶
تاریخ دادنامه۱۳۹۴/۱۰/۱۵
نوع رأیرأی شعبه
نوع مرجعشعبه دیوان عالی کشور
شعبهشعبه ۳۳ دیوانعالی کشور
گروه رأیرای کیفری
موضوعجایگاه علم قاضی در حدود
قاضیمحمودحاتمی
محمد نیازی
سید مجتبی قریشی

رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره جایگاه علم قاضی در حدود: در اجرای حدود، نمی توان قاضی را بر تحصیل علم و عمل به آن، مکلف نمود.

رأی خلاصه جریان پرونده

به موجب دادنامه شماره ۵۱ – ۱۳۹۱/۹/۱۴ شعبه دوم دادگاه کیفری زنجان متهم آقای م. الف. از اتهام لواط تفخیذی (موضوع شکایت آقای ن.الف.) برائت حاصل و رأی دادگاه مزبور به موجب دادنامه شماره ۵۵۶ – ۱۳۹۲/۹/۲۳ ، این شعبه نقض و پرونده به شعبه هم عرض ارجاع گردیده است. مشروح جریان امر و جزئیات ماوقع در گزارش و دادنامه یاد شده بالا (ص ۴۶) آمده و نیازی به تکرار آن نیست . شعبه اول دادگاه کیفری استان زنجان به عنوان شعبه هم عرض ، در مورخ ۱۳۹۳/۱/۲۶ با حضور نماینده دادستان ، متهم و شاکی تشکیل جلسه داده است . در این جلسه شاکی اظهار داشته : قبل از وقوع جرم ، م. و ق. ، قبل از آمدن متهم از آن جا رفته بودند .......... در زمان حضور فرزندم ، درب مدرسه و دستشویی قفل بوده ولی چون یکی از نرده های پنجره دستشویی شکسته بود ، بنا به درخواست متهم از لابه لای نرده ها وارد دستشویی جهت پیدا نمودن گوشی شده و متهم نیز از همان راه وارد و اقدام به عمل شنیع نموده است و پس از وقوع آن چندین نفر از جمله اعضای شورا جهت اخذ رضایت به منزل پدر خانمم مراجعه و صراحتا اظهار می داشتند که وقوع جرم برای ما ثابت است... شاکی در پاسخ به سئوال دادگاه مبنی بر این که آیا شکایت آقای ح.الف. علیه شما دایر بر سرقت درست است؟ اظهار داشته: موضوع صحت داشته ، از من شکایت کرده بودند ... که پس از اتیان سوگند در شورا اعلام گذشت کردند . در این جلسه متهم اظهار داشته : شاکی دروغ می گوید ...... با آنها اختلاف قبلی داریم ، شاکی دو قطعه بوقلمون ما را گرفته بودند که ما شکایت کرده بودیم .... نظریه پزشکی قانونی را قبول ندارم . من کاری نکرده ام . دادگاه : با توجه به این که شکایت توسط برادرتان ح. الف. صورت گرفته چرا شما را به عنوان متهم معرفی نموده است ؟ متهم: چون برادرم خودش دارای فرزند مثل فرزندان ایشان می باشد نمی توانست از ایشان شکایت کند . سوال : از کجا می دانید مدرسه تعطیل و درب دستشویی قفل است؟ ج : چون قبلا به مدرسه می رفتم و همسایه مدرسه هستیم و هنگام رد شدن دیده می شود . سوال : با توجه به نظریه پزشکی قانونی و تأیید عمل مذکور ، علت و انگیزه ی نسبت دادن عمل مذکور به شما چه می باشد ؟ ج : شاید افراد دیگری این کار را کرده باشند . وی دوستان زیادی دارد شاید کار آنها باشد ................. اتهام را قبول ندارم من ایشان را نبرده ام ........... خانواده شاکی از روستا کوچ کرده اند . چون قبلا گفته بودند می خواهند کوچ کنند .... دادگاه جهت تحقیق پیرامون اظهارات شاکی ، موضوع را به پلیس اخلاقی ارجاع می دهد . فرمانده محترم انتظامی شهرستان الف، پس از بررسی طی گزارش به پلیس اطلاعات و امنیت عمومی اعلام می کند : ۱- ج. م.خ. و ز. الف. ، درباره مطالب اظهار بی اطلاعی می نمایند (ولی برابر بررسی های به عمل آمده ج.م.خ. به دلیل شرایط روستا و برخی از دلایل از اعلام حقیقت خودداری نمود) ۲- موقعیت دستشویی و درب آن با اظهارات شاکی منطبق است و به طور کلی و اجماع می توان با در نظر گرفتن موقعیت دستشویی و پنجره های موجود و عدم دید کافی از داخل ساختمان و محیط پیرامونی ، امکان احتمال بزه ارتکابی در داخل آن متصور است. دادگاه در مورخ ۱۳۹۳/۵/۱۹ با حضور نماینده دادستان و طرفین تشکیل جلسه داده است. در این جلسه شاکی خواستار احضار ج.م.خ. و ز.الف. گردید و موضوع مراجعه خانواده متهم برای اخذ رضایت را تکرار کرده است و متهم اظهار داشته : پدرم می گفت بروید برای جلب رضایت ولی چون من در صحرا بودم نمی دانم رفتند یاخیر؟ ..... ح.الف. (برادر متهم) اظهار داشته : من نرفته ام ما به شورا گفتیم برویم ببینیم شاکی چه می گوید و چرا فحاشی می کند . دادگاه جلسه را تجدید و ج. و ز.، همسر شاکی و فرزند دیگرش را که در صحنه حضور داشته را احضار می کند و در مورخ ۱۳۹۳/۸/۶ دادگاه تشکیل و شاکی و همسرش حاضر شده ولی فرزند دیگرش را حاضر نکرده و ج. و ز. هم حاضر نشده اند و شاکی اعلام داشته که ج. فوت کرده و خواستار جلب شاهد دیگر شده است. مادر مجنی علیه اظهار داشته : ............. هنگام غروب دیدم س. با گریه آمدند خانه و موضوع را به من گفتند .......... فقط فرزندم س. در آن جا بوده و م. با دیگر دوستان رفته بودند و حضور نداشتند .......... س. با گریه آمدند منزل ، لباس وی را نگاه کردم چون احساس درد می کرد دیدم لباسش خونی می باشد و لباس زیر وی خون بود ....... در این هنگام س. اظهار داشته : در هنگام انجام این عمل من بودم و م. (متهم) برادرم بیرون از دستشویی ایستاده بود و جلوی درب دستشویی بودند و ما را می دید با هم به منزل برگشتیم و م. به مادرم موضوع را گفت ......... فقط شلوار داشتم و لباس زیر نداشتم ...... مادرم به لباس و بدن من نگاه نکرد ، خون آمده و به شلوارم خورده بود .......... وقتی م. این کار را با من کرد من گریه می کردم و برادرم می شنید ...... وقتی رفتیم منزل گریه نمی کردم ..... در جلسه مورخ ۱۳۹۳/۱۲/۳ متهم به عنوان آخرین دفاع اظهار داشته : اتهام را قبول ندارم . و شاهد (ز. الف. ) که در برگه جداگانه از وی تحقیق شده ، اظهار داشته : این که جهت اخذ رضایت رفته ایم دروغ است ... من شنیده ام شکایت کرده ولی من نمی توانم چیزی بگویم ......... اینها اختلافی نداشتند حتی با هم رفت و آمد داشتند من نمی دانم چرا شکایت کرده است . دادگاه ختم رسیدگی را اعلام و مبادرت به صدور رأی نموده و طی دادنامه شماره ۱۸۱ – ۱۳۹۳/۱۲/۵ با استدلالی که کرده و به لحاظ فقد دلیل کافی و با استناد به اصل ۳۷ قانون اساسی و ماده ۱۲۱ قانون مجازات اسلامی ، متهم م. الف. را از اتهام لواط ایقابی با عنف و اکراه ، تبرئه نموده است. پس از ابلاغ رأی، شاکی، نسبت به آن اعتراض و خواستار تجدیدنظر و نقض دادنامه گردیده است . پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و پس از ثبت در دبیرخانه دیوان در مورخ ۱۳۹۴/۷/۲۶ به این شعبه ارجاع گردیده است. هیئت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید پس از قرائت گزارش آقای محمد نیازی عضو ممیز و اوراق پرونده و نظریه کتبی آقای محمود حاتمی دادیار دیوان عالی کشور اجمالا مبنی بر نقض دادنامه تجدیدنظرخواسته مشاوره نموده چنین رأی می دهد:

رأی شعبه دیوان عالی کشور

با توجه به محتویات پرونده و تحقیقات انجام شده، هر چند قرائن و شواهدی بر وقوع بزه انتسابی به متهم دایر بر تفخیذ وجود دارد، لکن از آن جا که شهادت و اقرار وجود ندارد و دادرسان محترم نیز همانند دادگاه نخستین، به علم نرسیده اند و تناقضاتی میان اظهارات مجنی علیه و مادر وی وجود دارد و برابر قانون، نمی توان قاضی را بر تحصیل علم و عمل به آن، در اجرای حدود ، مکلف نمود بنابراین ، نظر به این که اعتراض موجه و مؤثری که موجبات خدشه بر اساس رأی و نقض آن را فراهم نماید ، از سوی شاکی به عمل نیامده و رأی دادگاه نیز مطابق قانون و ادله موجود در پرونده ، اصدار یافته و در رعایت تشریفات آئین دادرسی هم ایراد مؤثری ملاحظه نمی گردد ، لذا ضمن رد اعتراض نام برده و مستندا به بند الف ماده ۴۶۹ قانون آئین دادرسی کیفری ، دادنامه تجدیدنظر خواسته به شماره ۱۸۱ – ۱۳۹۳/۱۲/۵ شعبه اول دادگاه کیفری استان زنجان ، ابرام می گردد.

شعبه ۳۳ دیوان عالی کشور - رئیس و عضو معاون

محمد نیازی - سید مجتبی قریشی