رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره دادگاه صادرکننده حکم قطعی در فرض ابرام حکم در دیوان عالی کشور

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور شماره ۹۵۰۹۹۷۰۹۰۸۰۰۰۰۱۴
شماره دادنامه۹۵۰۹۹۷۰۹۰۸۰۰۰۰۱۴
تاریخ دادنامه۱۳۹۵/۰۲/۲۰
نوع رأیرأی شعبه
نوع مرجعشعبه دیوان عالی کشور
شعبهشعبه ۲۰ دیوانعالی کشور
گروه رأیرای کیفری
موضوعدادگاه صادرکننده حکم قطعی در فرض ابرام حکم در دیوان عالی کشور
قاضیمحمدناصری صالح آباد
حمید دلیر

رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره دادگاه صادرکننده حکم قطعی در فرض ابرام حکم در دیوان عالی کشور: چنانچه حکم صادره در دیوان عالی کشور ابرام شده باشد، دادگاه صادرکننده حکم قطعی، همان دادگاه بدوی صادرکننده حکم است.

رأی خلاصه جریان پرونده

در تاریخ ۱۳۸۶/۳/۲۷ خانمی به نام پ. ش. طی شرحی به دادسرای ق. اعلام داشته آقای د. ف. که داماد اینجانبه است و پنج سال است که در منزل من زندگی می کند مبادرت به ارتباط نامشروع با زنان غریبه نموده و افراد مشکوکی را به خانه می آورد تقاضای رسیدگی نموده است موضوع جهت رسیدگی به بازپرسی شعبه نهم دادسرای عمومی و انقلاب ق. ارجاع شده است خانم مذکور در تشریح شکایت خود اعلام داشته دامادم اقدام به دایر کردن مرکز فساد نموده دختران و زنان را به خانه آورده با آنها مرتکب عمل زنا می شود و از آنان فیلم برداری می کند از دختر من هم فیلم گرفته و به کامپیوتر منتقل کرده است از دختران دیگری به اسامی ن. م. و دیگری به نام م. نیز فیلم گرفته است متهم دستگیر شده است خود را د. ف. اهل پارس آباد ساکن ق. و مسافرکش اعلام نموده است به وی تفهیم اتهام زنای محصن با خانم ش. ر.ز. (خواهر همسرش) و ن. م. ی و نیز نگهداری سه گرم سوخته تریاک و نگهداری بیست عدد فشنگ شکاری غیرمجاز و نگهداری آلت قمار (پاسور) و نگهداری مشروب الکلی و استعمال تریاک شده است اظهار داشته متاهل هستم همسرم به نام م.ر.ز. است قبول دارم با خواهر زن خود به نام ش. ر.ز. و هم چنین با خانم ن. رابطه داشته ام و با آنها نزدیکی کرده ام خواهر زنم مطلقه است در خانه پدریش زندگی می کند من نیز در طبقه بالای خانه پدر زنم زندگی می کنم خواهر زنم مرا مجبور کرد که این کار را با او بکنم و گفت اگر دخول نکنی داد و بیدا می کنم و می گویم می خواهی با زور به من تجاوز کنی و تجاوز به او در داخل منزل خودمان حدود یک ماه قبل بود من این جریان را ضبط کردم تا در صورت نیاز ارائه کنم با خانم ن. رابطه ای نداشته ام با دختری که از ترکیه آمده بود ارتباط داشتم و نزدیکی کردم و فیلم گرفتم او به -- - آمده بود و در مرز بازرگان با او این عمل را انجام دادم فشنگ ها را برادر خانمم از منزل همسایه دزدیده است و منزل من گذاشته مواد مخدر نیز متعلق به او می باشد پاسورها متعلق به من می باشد در مورد علت ضبط فیلم از خواهر زنش و نیز خانم دیگر اظهار داشته گفتم فردا خواهر خانمم ادعا می کند که به زور به او تجاوز کرده ام به همین دلیل عمل نزدیکی با او را ضبط کردم و موضوع نزدیکی با خانم دیگر را از روی حماقت ضبط کردم به وسیله وب کم کامپیوتر آنها را ضبط کرده ام خواستم آنها را از روی کامپیوترم پاک کنم گفتم یک CDرا تهیه کنم از وی سوال شده با توجه به کشفcD از زیر جای زاپاس اتومبیلتان در صندوق عقب آیا قصد توزیع آن را داشته اید پاسخ داده خیر می خواستم به خانه خواهرم در تهران ببرم تا در صورت نیاز ارائه کنم سپس ادامه داده با هرکدام از این خانم ها فقط یک بار نزدیکی کرده ام از وی سئوال شده چرا نام آن دختر ترکیه ای را ن. اعلام کرده اید پاسخ داده در دایره مبارزه با مفاسد کتک خورده بودم و ترسیده بودم خودروی متعلق به متهم در تاریخ ۱۳۸۶/۳/۲۸ بازبینی شده به موجب صورت مجلس تنظیم شده یک عدد کارت حافظه مربوط به گوشی همراه و یک عدد کاندوم و سه قطعه عکس مربوطه به دختران کشف شده است ش. ر.ز. نیز دستگیر شده است در تحقیقات اظهار داشته متهم بار اول در پارس آباد منزل پدرش با من مرتکب زنا شد و دوبار در منزل پدر و مادرم در اتاق خودش با من زنا کرد اولین بار زمانی بود که همسرش یک بچه شش ماهه در شکم داشت بعد رفت سراغ ن. م. ی با او هم ارتباط برقرار کرد من به مادرم گفته بودم او این کار را با من کرده است من با خواهرم و د. به پارس آباد رفته بودیم که او به زورساعت۲ بعد از نیمه شب در آنجا به من تجاوز کرد آنجا فیلمبرداری نکرد خواهرم هم داخل همان اتاق بود پتو را انداخته بود روی سرش تا اینکه خواهرم نفهمد ن. م. ی نیز دستگیر شده است از وی تحقیق شده اظهار داشته حدود خرداد ماه سال ۸۵ داخل خیابان با د. ف. آشنا شدم او به من گفت دانشجوی ترک است مرا گول زد به او حدود یک میلیون پول دادم مشروب می خورد و دوبار به من تجاوز کرد سپس د. ف. در تحقیقات بعدی اظهار داشته با ن. م. ی در خیابان آشنا شدم به او گفته بودم دارای همسر و فرزند می باشم با دوستانم در خیابان پادگان بودم خانم ن. برای ما غذا درست می کرد و از خانه خودشان برایمان برنج و مرغ و چای می آورد پول تلفن همراه من را هم می پرداخت از طریق تلفن با او تماس و ارتباط داشتم دوازده روز بعد از آشنائیم به او تجاوز کردم او راضی بود و به من گفت بیا بمن حال بده با او سیگار و حشیش کشیدم چون جا نداشتم با اجازه دوستانم او را به منزل آنها بردم من به او وعده ازدواج ندادم در همان بار اول از او ازاله بکارت شد و با دوربین وب کم از او فیلمبرداری کردم از پشت نیز به او تجاوز کردم سه بار داخل منزل خودشان موقعی که پدر و مادرش نبودند در داخل خودروی پراید هم یک بار با دست به او دخول کردم سپس ادامه داده است در مورد ش. ر.ز. (خواهر همسرش) او دوبار شوهر کرده و از آنها طلاق گرفته است دو بار هم با ایشان از جلو و عقب نزدیکی کرده و مرتکب زنا شده است او مرا مجبور کرد که با او نزدیکی کنم و از او از طریق وب کم فیلمبرداری کردم ش. خبر داشت که از او فیلم می گیرم و خودش می دید آن شب که به پارس آباد منزل پدرم رفتیم من با او نزدیکی نکردم من و همسرم در یک تشک و ش. هم در تشک دیگر خوابیده بود از م.ر.ز. همسر متهم تحقیق شده پاسخ داده به قران قسم از روابط نامشروع همسرم با خواهرم ش. اطلاعی نداشته ام من همسر او بوده ام و همیشه در اختیار او بوده ام در منزل پدر و مادرم بودیم گاهی با من حرفش می شد ولی من همیشه به او محبت می کردم ولی مادرم خبر داشته که CD ن. م. ی را داخل وسایل او پیدا کرده است در روز دستگیری همسرم دیدم او وسایلش را برداشت داخل ماشین گذاشت روز قبل با مادرم دعوایش شده بود گفت می روم تهران و برنمی گردم داشت می رفت که مامورین او را دستگیر کردند همه به من خیانت کرده اند مجددا در تاریخ ۱۳۸۶/۴/۲ از متهم د. ف. تحقیق شده اظهار داشته در سه جا بنده با خانم ها ۱- ن. م. ی ۲- ش. ر.ز. ۳- م. مرتکب زنا شده ام با ن. م. ی در منزل دانشجویی در خیابان پادگان آنها دوستان من بودند درسشان تمام شده بود و رفته بودند هر موقع زنگ می زدم می آمدند و می رفتند با خانم ش. ر.ز. در منزل خودمان دوبار زنا کرده ام و هر دو بار را فیلم گرفته ام با ن. م. ی پنج بار زنا کرده ام دو بار در منزل دانشجویی دو بار در منزل خودمان دو بار هم در ماشین با م. نیز در رباط کریم این کار را کردم در خانه خواهرم م. ق. ی است من او را در ق. سوار کردم خواهرم به تعطیلات رفته بود با او زنا کردم و از او هم فیلم گرفته ام منزل او را نمی دانم کجاست ولی از خانه دوستش شهرک ک... با من تماس می گرفت از ز. م.م. مشهور به م. تحقیق شده است پس از ذکر نحوه آشنایی خود با متهم از طریق تماس های تلفنی و سوار شدن به ماشین او در سطح شهر ق. اظهار داشته د. به او گفته مادرش در ماکو است یک عکس بده تا برای آنها بفرستم من هم خر شدم عکس دادم یک وقت هایی پول می خواست من هم به او پول می دادم البته او به من گفته بود نامزد دارد اما نگفته بود زن دارد تا اینکه فهمیدم زن دارد بعد خودش گفت زن دارد ولی با او گفت مشکلی ندارد حتی زنش را آورد با هم صحبت کردیم به او گفتم شما زن و بچه داری ول کن گفت نترس صیغه خواهر برادری می خوانم زنم هم خبر دارد زن او به من گفت همسرم مشکل ندارد من که نامزدش بودم دوست دختر داشت به نام سحر که ازدواج کرده یکی هم ن. بود سه روز پیش هم همسرش به من زنگ زد گفت د. را گرفته اند شما فرار کن من هیچ یک از روابط نامشروع خودم را با د. به پدر و مادرم نگفتم چون ترک هستند و متعصب هستند در داخل ماشین یک سیگار به من داد و گفت بکش کشیدم بدنم سست شد افتادم تا اینکه پیشنهاد داد برویم تهران منزل خواهرش حدود سه ماه پیش بود رفتم کسی نبود کلید داشت آنجا با من زنا کرد من نفهمیدم چه کار کرد من خودم را به او م. معرفی کرده بودم امسال بعد از سیزده بدر برد تهران در آنجا با من مرتکب زنا شد و فیلم گرفت من قضایا را به کسی نگفته ام چون تهدید می کرد من تن به این کار می دادم با دوربین گوشی موبایل خودش فیلم می گرفت حدود نیم ساعت یا یک ساعت در تهران در آن منزل بودیم که همه را فیلمبرداری کرد من اشتباه کرده ام آقای بازپرس با اعلام اینکه حسب دستور ریاست محترم شعبه دوم دادگاه کیفری استان ق. در مورخه ۱۳۸۶/۳/۲۹ و تحقیقات به عمل آمده و CD مکشوفه از متهم در خصوص بخشی از اتهامات وی دایر بر زنای محصن با خانم ها ش. - ن. – ز. م.م. در اجرای تبصره ۳ ماده ۳ قانون اصلاح قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب پرونده به دادگاه محترم کیفری استان ق. ارسال می گردد در خصوص سایر اتهامات متهم دایر بر اعتیاد و نگهداری آلت قمار و شرب خمر و نگهداری مشروب و نگهداری فشنگ غیرمجاز و غیره پرونده مفتوح می باشد درخصوص اتهام ش. ر.ز. مبنی بر توهین به مامورین و قضات با توجه به محتویات پرونده قرار مجرمیت وی صادر می گردد و چون جرم اهم در دادگاه کیفری استان رسیدگی می شود به نظر د. محترم برسد تا در صورت موافقت کیفرخواست صادر نمایند در مورد شکایت آقای ر. م. (پدر ن. م. ) علیه د. ف. دایر بر تجاوز به دخترش با توجه به ادعای شاکی که اعلام داشته همسر متهم دخترش را گول زده است به دلیل ضعف ادله اثباتی مستندا به بند الف از ماده ۱۷۷ قانون آئین دادرسی کیفری قرار منع تعقیب صادر می گردد (ص۱۱۲) پرونده به دادگاه ارسال شده دادگاه وارد به رسیدگی شده است در تاریخ ۱۳۸۶/۱۲/۲۵ دادگاه تشکیل جلسه داده است خانم پ. ش. مادر همسر د. ف. از وی به اتهام زنای محصن شکایت نموده است از ن. م. ی تحقیق شده و به وی تفهیم اتهام زنای غیرمحصنه با د. ف. شده است صراحتا اقرار به زنا با د. ف. داشته است و نیز اعلام نموده از جریان زنا نیز فیلمبرداری کرده است (ص۱۹۳و ۱۹۴) به خانم ز. م.م. تفهیم اتهام زنای غیرمحصنه با متهم د. ف. شده است او هم اقرار به زنا نموده لاکن اظهار داشته از جریان فیلمبرداری از روابطش مطلع نبوده است (ص۱۹۱ و ۱۹۲) به ش. ر.ز. نیز تفهیم اتهام زنای غیرمحصنه با د. ف. شده است او نیز به زنا با متهم و فیلمبرداری اقرار کرده است جلسه مذکور به دلیل اتهام وقت تجدید شده دادگاه به لحاظ احراز اینکه آیا متهم در زمان ارتکاب زنا به همسرخود دسترسی داشته یا خیر دستور دعوت خانم م. ر.ز. همسر متهم را داده است در تاریخ ۱۳۸۷/۲/۲۲ در وقت فوق العاده دادگاه از خانم م.ر.ز. (همسر متهم ف. ) تحقیق نموده است اظهار داشته ۸ ماهه حامله بودم یک اتومبیل پراید خریدیم که شوهرم با آن کار کند یک هفته نشد که تصادف کرد من خیلی ناراحت شدم گفت ناراحت نباش خانمی آنجا بود دید من خیلی ناراحت شدم گفته در اداره بیمه است و کار من را انجام می دهد با شوهرم رفتیم اداره بیمه سه راه خیام و کار ماشین را انجام دادم از آن روز به بعد دیگر به شماره شوهرم زنگ میزد می گفتم چرا اینقدر زنگ می زند می گفت او نیست مادرم است یک روز شوهرم را تعقیب کردم دیدم با یک دختر است او را تعقیب کردم خانه ن. م. ی را یاد گرفتم رفتم به پدر و مادرش گفتم جلوی دخترتان را بگیرید او را زدند چون من آن موقع حامله بودم کاری از دستم بر نمی آمد که از این مرد جدا شوم ولی رابطه آنها ادامه داشت دوباره رفتم جریان را گفتم پدرش آمد با پدرم صحبت کرد بعد داد و بیداد کرد که دخترم این کاره نیست در مورد ز. من تا الان نمی دانستم اسم او ز. است او خودش را م. معرفی کرده به من گفت او نامزد ع. است و من به او مثل یک خواهر نگاه می کنم انگار زن برادر من است به او گفتم اگر با او رابطه داشته باشی پدرت را در می آورم گفت او نامزد دوستم ع. است تا روزی که م. دستگیر شد من چیزی نمی دانستم وقتی فهمیدم دنیا بر سرم خراب شد چون برای او خیلی زحمت کشیده بودم الان هر روز زنگ می زند (متهم) می گوید بگو مریض بوده ای و من رفتم دنبال این کارها از رابطه شوهرم و خواهرم خبر نداشتم تا روزی که ایشان را گرفتند و جریان CD فاش شد س: شما تا زمان دستگیری همسرت همیشه در اختیار او بودید یا خیر و الان طلاق گرفته اید یا خیر ج: بله من همیشه در اختیار او بودم و هیچ ممانعتی از طرف من نسبت به انجام وظیفه شرعی و زناشویی نداشتم و هیچ وقت تنهایی به مسافرت نرفته ام و هیچ مریضی و ناراحتی زنانه نداشته ام و ندارم هر روز چند بار با ایشان رفتار درست داشتم تا مبادا دنبال کار بدی برود و هر گونه ادعایی در مورد عدم تمکین من داشته باشد کذب است و تا این تاریخ از ایشان طلاق نگرفته ام ولی قصد جدا شدن دارم او از تاریخ ۱۳۸۴/۱۲/۱ تا ۱۳۸۵/۱۲/۳۰ با ن. م. ی و از تاریخ ۱۳۸۵/۵/۱ تا ۱۳۸۶/۴/۱ با م. رابطه داشته است (ص۲۰۷ لغایت۲۱۰). رضایت نامه تنظیم شده در دفترخانه شماره ۲۹ ق. توسط ش. ر.ز. ضمیمه شده است در تاریخ ۱۳۸۷/۵/۱۴ به متهمین ن. م. ی و ز. م.م. و ش. ر.ز. مجددا تفهیم اتهام به شرح سابقه شده است اخذ آخرین دفاع شده است سپس به د. ف. تفهیم اتهام زنای محصن با خانم ش. ر.ز. و ن. م. ی و زنای غیرمحصن با ز. م.م. شده است اتهامات را نپذیرفته و اظهار داشته با افراد مذکور مرتکب زنا نشده است و ممکن است در حالت غیرطبیعی بوده باشد مثلا قرص یا چیزی بوده با ن. م. ی زنا کرده باشد و با ش. نیز زنا نکرده است ممکن است فیلم را برای او ساخته باشند و با ز. م.م. هم زنا نکرده است سپس از وی در مورد روابطش با همسرش تحقیق شده است اظهار داشته ماهی یکی دو بار با همسرش رابطه داشته است (صفحات ۲۲۷ لغایت ۲۳۱) در مقام کشف موضوع دادگاه در تاریخ ۱۳۸۷/۱۱/۱۶ از آقای ب. مالک منزلی که ن. م. ی مدعی شده در آنجا بوی تجاوز شده تحقیق شده اظهار داشته درسال ۸۴و ۸۵ من دو نفر مستاجر به نام س. و ب. داشتم یک روز د. ف. و یک دختر وارد منزل شدند کلید دست مستاجر دست این بود درب منزل پائین را باز کرد خودم دیدم وارد منزل شدند بیست دقیقه یا نیم ساعت در منزل بودند بعد رفتم درب را بازکردم گفتم شما غریبه هستید چکار می کنید که فرار کردند (ص۳۷۷) سپس رضایت نامه تنظیم شده در دفتر شماره (خوانا نیست ) توسط خانم پ. ش. نسبت به متهم د. ف. ضمیمه شده است (ص۳۹۷) النهایه دادگاه ختم دادرسی را اعلام و مبادرت به صدور دادنامه شماره ۰۰۰۷۲ مورخ ۱۳۸۸/۹/۱۸ نموده است به موجب دادنامه مذکور پس از شرح مختصر گردشکار پرونده دادگاه اعلام داشته با توجه به محتویات پرونده اتهام کلیه متهمین را محرز و مسلم تشخیص به استناد مواد ۸۸-۸۳-۱۰۵ قانون مجازات اسلامی متهم ردیف اول آقای د. ف. را در مورد ارتکاب زنای محصن با خانم ها ش. ر.ز. و ن. م. ی به مجازات رجم و نسبت به ارتکاب زنا با خانم م. م.م. از آنجا که زنا در خارج از محدوده ق. و در تهران بوده است و در آن زمان احتمال عدم دسترسی به همسرش بعید نبوده اتهام متهم را از نوع زنای غیرمحصن تشخیص حکم به تحمل صد ضربه شلاق مشمول حد با رعایت ماده ۱۰۰ قانون مجازات اسلامی صادر می نماید هم چنین متهمین ش. ر.ز. – ن. م. ی – م. م.م. ( ز. م.م. ) از آن جهت که در زمان ارتکاب فعل زنا مجرد و فاقد همسر بوده اند از نوع غیرمحصنه تشخیص به استناد مواد ۶۸ و ۸۸ و ۱۰۵ قانون اسلامی هریک از متهمین مذکور را به صد ضربه شلاق مشمول حد محکوم می نماید در خصوص اتهام دیگر د. ف. دایر بر زنای به عنف با توجه به آگاهی و وجود رابطه دوستی بین متهمین موضوع زنا به عنف منتفی بوده مستندا به بند الف ماده ۱۷۷ قانون آئین دادرسی کیفری حکم برائت وی صادر می شود در خصوص تعیین ارش البکاره و مهرالمثل اولا نسبت به ز. م.م. دخول از دبر بوده و ش. ر.ز. چون مدخوله و مطلقه بوده لذا ارش به آنها تعلق نمی گیرد نسبت به ن. م. ی از آنجا که نامبرده جهت تعیین میزان ارش با وصف ابلاغ قانونی برای معرفی به پزشکی قانونی حاضر نشده است و بدون نظریه کارشناسی نمی توان در مورد ارش اظهار نظر نمود لذا تعیین ارش نسبت به وی نیز منتفی است در خصوص مهرالمثل با توجه به تمایل ن. م. ی و ز. م.م. نسبت به ارتکاب زنا موضوع مهرالمثل نیز منتفی می باشد. نسبت به رأی مذکور تقاضای تجدید نظر مطرح شده است پرونده به دیوان عالی کشور ارسال به شعبه هفتم دیوان ارجاع شعبه مرقوم به موجب دادنامه شماره ۰۰۸۰۰ مورخ ۱۳۸۹/۱۱/۳۰ ضمن رد اعتراض معموله رأی صادره را ابرام النهایه اعلام داشته اند کیفیت اجرای مفاد حکم صادره نسبت به د. ف. از حیث نحوه تنفیذ مجازات تعیین شده با هماهنگی با ریاست محترم قوه قضائیه در هنگام استیذان معین خواهد شد. سپس اقرار نامه رسمی تنظیم شده در دفتر خانه شماره ... ق. به شماره ۴۰۷۸۷۵ مورخ ۱۳۹۰/۴/۱۳ ضمیمه شده که به موجب آن آقای ع.ر.ز. و خانم پ. ش. اعلام نموده اند که همسر د. ف. یعنی خانم م.ر.ز. که دختر آنها می باشد نسبت به نامبرده تمکین نمی نموده که این امر موجب شده برای د. ف. مشکلاتی ایجاد و دست به کارهای خلاف شئون بزند (ص۴۳۲) در صفحه ۴۳۳ نیز کپی اقرار نامه خانم م.ر.ز. (همسر محکوم علیه ) تنظیم شده در دفترخانه شماره ... ق. ضمیمه شده که نامبرده اعلام نموده در حال حاضر از د. ف. جدا شده است و اختلافاتی بین او و همسرش بوده که مادرش آن را ایجاد کرده بود و شوهرش یکسال به او سر نزده است و او در خانه پدری بوده است و صرفا نامبرده تلفنی احوالپرس او بوده است محکوم علیه تقاضای اعاده دادرسی مطرح که پرونده به شعبه هفتم دیوان عالی کشور ارجاع شده است که شعبه به موجب دادنامه شماره ۰۰۲۵۳ مورخ ۱۳۹۰/۳/۲۸ تقاضا را منطبق با هیچکدام از موارد مندرج در ماده ۲۷۲ قانون آئین دادرسی کیفری ندانسته به رد آن اعلام نظر نموده است مجددا محکوم علیه و وکیل او با ضم همان مدارک سابق که در فوق ذکر گردید تقاضای تجویز اعاده دادرسی نموده است که این بار سند اقرار نامه دیگری که در دفتر خانه شماره ... ق. به شماره .... مورخ ۱۳۹۲/۸/۷ توسط همسر سابق محکوم علیه یعنی خانم م.ر.ز. تنظیم شده و به موجب آن اعلام گردیده (خانم م. ر.ز. اعلام نموده است ) که همسر وی د. ف. در فاصله سال های ۸۵ الی ۸۶ به دلایلی از جمله باردار بودن و اختلافات شدیدی که با یکدیگر داشته اند و چون شوهرش می خواسته او را به ... ببرد ولی به دلیل مخالفت او و خانواده اش و چون منزل پدری زندگی می کرده است به دلیل این اختلاف همسرش را قریب دوسال به منزل راه نمی داده فقط هر از چند ماهی تماس تلفنی داشته اند و دو سال جدا از هم زندگی کرده اند و ایشان تمکین نمی کرده است و اینکه در دادگاه گفته است برای عمل زناشویی مشکل نداشته منظورش این بوده که بیماری و ناراحتی زنانگی نداشته اند نه اینکه از ایشان تمکین می کرده و چون ایشان را به منزل راه نمی داده از او تمکین نمی کرده است و عدم تمکین به دلیل اختلافات شدید بوده است را ضمیمه نموده است پرونده این بار به شعبه سی و ششم دیوان عالی کشور ارجاع شده است شعبه مرقوم به موجب دادنامه شماره ۱۰۱۴۷۰ مورخ ۱۳۹۲/۱۲/۲۶ تقاضای تجویز اعاده دادرسی را منطبق با شقوق ۵ و ۷ ماده ۲۷۲ قانون آئین دادرسی کیفری تشخیص با پذیرش درخواست مذکور مبادرت به تجویز اعاده دادرسی نموده است با اعاده پرونده به شعبه هم عرض (شعبه اول دادگاه کیفری استان ق. ) ارجاع دادگاه در تاریخ ۱۳۹۳/۱/۲۳ دستور تعیین وقت رسیدگی و دعوت اطراف پرونده را داده است آقای ح. قبل از حلول جلسه رسیدگی استعفای خود را از وکالت د. ف. اعلام نموده است در تاریخ ۱۳۹۳/۵/۱۳ دادگاه تشکیل جلسه داده است (لازم به ذکر است محکوم علیه د. ف. وکیل دیگری بنام آقای ب. دارد) نماینده د. تقاضای رسیدگی و صدور حکم مقتضی نموده است مادر خانم ر.ز. به نام پ. ش. اعلام داشته من هیچ شکایتی ندارم از وی در مورد اختلاف دخترش با دامادش سئوال شده پاسخ داده اختلاف پیدا شد ولی زمان آن را نمی دانم اختلاف داشتند خانه نبود اختلاف بود دیگر من چه بگویم اختلاف بین خودشان بود سپس وکیل د. ف. اظهار داشته موکل بنده شرایط احراز زنای محصن را نداشته است و احصان متهم طبق شرایط شرعی و قانونی احراز نشده است و علم متهم به عدالت و جهل موضوعی و جهل حکمی تاکنون هیچ یک از مراحل دادرسی سئوال و تحقیقی نشده است و در این مورد تردید شرعی وجود دارد و همه سختگیری ها در احراز است که شرع نمی خواهد احراز شود س: روابط خودتان را با خواهر زنتان قبول دارید ج: خانه یکی از دانشجویان که خانمم من را در ق. راه نمی داد آنجا زندگی می کردم دوبار با خانمم رفتیم و یک بار با مادر خانمم و پدر خانمم س: خانم ش. ر.ز. حرف های ایشان را قبول دارید ج: من می ترسیدم که حمام می رفتم می ترسیدم مرا اذیت کند نمی دانم آن روز چی به خورد من داده بود در خانه پدرم زندگی می کنند جرات نکردم فیلمی را که برای من درست کرده بود نگاه کنم سپس از وکیل محکوم علیه سئوال شده رابطه و ارتباط موکل شما با خانمشان چه زمانی بوده ج: سال ۸۶ و ۸۷ بوده است از اول اختلاف داشته اند در این مرحله شدیدتر می شود وقتی اختلاف باشد خانمش نمی گوید من این را راه نمی دانم آن موقع هم می توانست این حرف ها را بزند همه سختگیری ها در احراز است که شرع نمی خواهد استفاده شود خاص شرع نیست که ما دقت ریاضی را به کار ببریم و این گفته تنها است ماده ۱۲۰ و ماده ۱۲۱ عین عبارت تحریرالوسیله است از متهم سوال شده به جز افرادی که در این پرونده هستند با چه کسانی ارتباط داشتی ج: با هیچ کسی با خانمم یکسال نزدیکی نداشتم چون من می خواستم به شهر خودمان بروم و زندگی کنم قرص های روانگردان مصرف می کردم خانم م. ی در پارک نشسته بود همه تلفن ها از طرف ایشان بود ناراحت بودم رفتم بچه را ببینم اجازه نداد این خانم رد می شد شماره داد گفت بیست میلیون می دهم برو طلاق زنت را بده س: می دانستی با چه کسی ارتباط دارد خانم ش. ر.ز. ج: خبر نداشتم بعدا فهمیدم به من می گفت من با خواهرت مشکل دارم (به نظر می رسد دادگاه همه سئوال های خود را درج ننموده و جواب های داده شده را ذکر نموده است و مخاطب دادگاه در پاسخ به دادگاه و سئوالات دادگاه اقدام نموده و جواب های ذکر شده در نتیجه در اواسط دچار بی ارتباطی با سئوال شده است (ص۵۷۶) سپس از آقای ف. سئوال شده حرف های این خانم ( ش. ر.ز. ) را شنیدی چه می گویی ج: یک بار بوده در خانه رفقایم در زمانی بود که خانم من حامله بوده سپس وکیل متهم اظهار داشته شرایط احراز نشده است و دادگاه احراز نکرده است هیچ تأثیری رضایت مادر خانم و خانمش ندارد این مسئله شرعی است نه احساسی س: از متهم سئوال شده چه استفاده ای از این فیلم ها می خواستی بکنی ج: به حال خودم نبودم قرص مصرف می کردم استفاده ای نمی خواستم بکنم و به دست کسی هم ندادم دادگاه خطاب به متهم با توجه به اظهارات خودتان و وکیلتان و سایرین نظر دادگاه این است که شما شرایط احصان را داشته اید و زنای محصن بوده به عنوان آخرین دفاع چه مطلبی دارید ؟ ج- با خانمم ارتباط نداشتم و نیازی نداشتم سراغ کسی بروم اشتباه کردم نادانی کردم پیش خدا توبه کردم یک پدر پیر داشتم همان روز که مرا شلاق زدند سکته کرد سپس وکیل وی اظهار داشته موکل نسبت به موضوع جاهل بوده ( جهل موضوعی ) و نیز جهل حکمی داشته است و در این مورد از وی تحقیق نشده است موکل در زندان توبه کرده توبه او در زندان به امضاء حاضرین رسیده است و در پرونده است و وجود اختلاف بین موکل و همسرش حسب اقاریر همسرش و پدر و مادر همسرش او را از شرایط احصان خارج کرده است تقاضای برائت متهم را دارم دادگاه با اعلام ختم دادرسی مبادرت به صدور دادنامه شماره ۰۰۰۰۵ مورخ ۱۳۹۳/۵/۲۰ نموده پس از شرح مختصر موضوع چنین اعلام داشته است ... علیهذا دادگاه با عنایت به مراتب فوق و توجها به شکایت اولیه شاکی خصوصی – تحقیقات معموله در مرحله نخستین – مدافعات غیرموجه و غیرمستدل متهم و وکلای او و سایر قرائن و امارات موجود در پرونده درخواست اعاده دادرسی مطروحه را منطبق با هیچکدام از شقوق ماده ۲۷۲ قانون آئین دادرسی کیفری ندانسته و نتیجتا با رد آن احکام بدوی و قطعی سابق الصدور به شرح مندرج در این دادنامه تأیید می گردد دادگاه هم چنین با عنایت به رویه اتخاذی متهم و وکلای وی در روند رسیدگی و کیفیت مدافعات و نیز عدم ملاحظه هیچگونه آثار ندامت و پشیمانی در مشارالیه درخواست مطروحه نامبرده و وکلای مربوطه را از جهت اعطای عفو ناشی از توبه (موضوع ماده ۱۱۴ قانون مجازات اسلامی ۱۳۹۲) مردود اعلام می نماید رأی صادره در تاریخ ۱۳۹۳/۵/۱۲ به محکوم علیه ابلاغ شده است در تاریخ ۱۳۹۳/۱۰/۱۷ به آقای ب. احد از وکلاء مدافع محکوم علیه ابلاغ شده است لایحه تجدید نظر خواهی آقای ب. وکیل محکوم علیه نسبت به رأی صادره در تاریخ ۱۳۹۳/۹/۱۳ ثبت گردیده (تاریخ ابلاغ به نامبرده ۱۳۹۳/۱۰/۱۷ می باشد) سپس پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و به شعبه هفتم دیوان عالی کشور ارجاع شده است که شعبه مرقوم به موجب دادنامه شماره ۰۰۴۲۴ مورخ ۱۳۹۳/۱۲/۱۳ چنین اتخاذ تصمیم نموده است .... به جهت دو بار رسیدگی در این شعبه که هر دو بار درخواست محکوم علیه رد گردیده است از باب احتیاط در بی طرفی پیشنهاد می گردد در صورت تصویب معاونت محترم قضایی دیوان عالی کشور این بار درخواست نامبرده در شعبه دیگری از دیوان مورد رسیدگی قرار گیرد که با این درخواست موافقت شده و پرونده به شعبه بیستم ارجاع گردیده است . و این شعبه به موجب دادنامه شماره ۹۴/۳۸ مورخ ۱۳۹۴/۴/۲۲ چنین رأی داده است : با عنایت به مفاد ماده ۴۸۰ قانون آئین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ که اعلام می نماید هرگاه دادگاه پس از رسیدگی ماهوی درخواست اعاده دادرسی را وارد تشخیص دهد حکم مورد اعاده دادرسی را نقض و حکم مقتضی صادر می نماید.... حکم دادگاه از حیث تجدید نظر یا فرجام خواهی تابع مقررات مربوطه است در مانحن فیه شعبه هم عرض پس از تجویز اعاده دادرسی نسبت به موضوع توسط شعبه ۳۶ دیوان عالی کشور وارد به رسیدگی ماهوی شده است و پس از رسیدگی ماهوی به موجب دادنامه شماره ۰۰۰۰۵ مورخ ۱۳۹۳/۵/۲۰ درخواست اعاده دادرسی را منطبق با موارد مقرر در قانون ندانسته احکام سابق الصدور را تایید نموده است از آنجا که در واقع نسبت به موضوع حکم جدیدی صادر نگردیده است و به اعتراض معترض نیز قبلا در شعبه هفتم دیوان عالی کشور رسیدگی صورت گرفته با رد اعتراض معموله به موجب دادنامه صادره به شماره ۰۰۸۰۰ مورخ ۱۳۸۹/۱۱/۳۰ دادنامه اولیه به شماره ۰۰۰۷۲ مورخ ۱۳۸۸/۹/۱۸ ابرام گردیده و قطعی شده است لذا موضوع حاضر امر رسیدگی شده و قطعی می باشد و حکم جدیدی صادر نگردیده تا به موجب ماده مرقوم دیوان عالی کشور بتواند نسبت به اعتراض رسیدگی نماید علی ایحال با عنایت به ماده مرقوم دیوان مواجه با تکلیفی نبوده و مقرر است پرونده به مرجع ارسال کننده اعاده گردد تذکر اینکه دادگاه محترم در صورت صلاحدید می تواند وفق مقررات ماده ۲۲۵ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ اقدام نماید . پس از ارسال پرونده به دادگستری استان ق. ، آقای ف.ب. وکیل محکوم علیه آقای د. ف. ، در تاریخ ۱۳۹۴/۶/۱۶ طی شرحی از دادگاه صادر کننده حکم تقاضای اعمال ماده ۲۲۵ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ کرده است و از طرف دیگر مدیر کل محترم بررسی امور قضایی حوزه معاونت اول قوه قضائیه نیز به موجب نامه شماره ۹۰۰/۲/۷۹۵/۱۱۶۵ مورخ ۱۳۹۴/۷/۱۲و بازگشت به نامه شماره ۹۰۰۲۲۱ مورخ ۱۳۹۴/۶/۷ د. محترم عمومی و انقلاب ق. اعلام کرده است که موضوع محکومیت آقای د. ف. فرزند م. به مجازات رجم به لحاظ ارتکاب زنای محصن ، مراتب به استحضار حضرت حجت الاسلام و السلمین جناب آقای محسن اژه ای معاون اول محترم قوه قضاییه رسید ، دستور فرمودند : با ملاحظه بخشنامه شماره ۹۰۰۰/۴۸۳۳۴/۱۰۰ رئیس محترم قوه قضائیه آیا امکان اجرای مجازات رجم از جهات مختلف وجود دارد ؟ نظر و پیشنهاد دادگاه صادر کننده حکم در خصوص اجرای مجازات رجم چیست؟ . خواهشمند است در اجرای ماده ۲۲۵ قانون مجازات اسلامی نتیجه را با قید فوریت به این اداره کل ارسال فرمایید. پرونده به شعبه اول دادگاه کیفری ۱ ق. (جانشین شعبه اول دادگاه کیفری استان ) ارسال شده است و دادگاه مذکور به موجب دادنامه شماره ۹۴/۹ مورخ ۱۳۹۴/۷/۲۶ به این استدلال که با توجه به تأکید قانونگذار محترم در ماده ۲۲۵ ق.آ.د.ک مصوب ۱۳۹۲ ( منظور قانون مجازات اسلامی است ، عضو ممیز) بر صلاحیت دادگاه صادر کننده حکم قطعی در تعیین تکلیف موضوع ، فعلا اقدامی از سوی این دادگاه متصور نمی باشد پرونده را به اجرای احکام ارسال کرده است تا به مرجع صادر کننده حکم قطعی (شعبه بیستم دیوان عالی کشور ) ارسال شود . پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و به شعبه هفتم ارجاع شده است و رئیس محترم شعبه هفتم دیوان عالی کشور طی شرحی خطاب به معاون محترم قضایی دیوان عالی کشور اعلام کرده است که با توجه به دادنامه شعبه اول دادگاه کیفری ۱ ق. پرونده باید به شعبه بیستم ارجاع شود و اشتباها به این شعبه ارجاع شده است و در نتیجه پرونده به شعبه بیستم ارجاع شده است .هیأت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید و پس از قرائت گزارش آقای حمید دلیر عضو ممیز و بررسی اوراق پرونده ، درخصوص موضوع مشاوره نموده و چنین رأی می دهند:

رأی شعبه دیوان عالی کشور

هر چند محکومیت آقای د. ف. به رجم در دیوان عالی کشور ابرام شده است اما با توجه به اینکه شعبه دیوان عالی کشور دادگاه محسوب نمی شود ، منظور از عبارت دادگاه صادر کننده حکم قطعی در ماده ۲۲۵ قانون مجازات اسلامی ، دادگاه بدوی صادر کننده حکم است که حکم آن دادگاه در دیوان عالی کشور ابرام شده است و این وضعیت در موارد مشابه مانند آزادی مشروط موضوع ماده ۵۸ قانون مجازات اسلامی و تخفیف مجازات پس از قطعیت حکم موضوع ماده ۴۸۳ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ نیز صادق است و از طرفی با توجه به ماده ۴۶۸ قانون اخیر ، رسیدگی فرجامی بدون حضور طرفین دعوی صورت می گیرد در حالی که اتخاذ تصمیم در مورد ماده ۲۲۵ قانون مجازات اسلامی مستلزم ورود به ماهیت موضوع و رسیدگی ترافعی و بررسی جوانب مختلف موضوع است که اتخاذ تصمیم پیرامون آن از شئون دادگاه بدوی است ، بنابراین موضوع قابل طرح در دیوان عالی کشور نیست و با نقض تصمیم شماره ۹۴/۹ مورخ ۱۳۹۴/۷/۲۶ شعبه اول دادگاه کیفری ۱ ق. ، پرونده جهت اتخاذ تصمیم مقتضی به مرجع مذکور ارجاع می گردد.

شعبه ۲۰ دیوان عالی کشور - رئیس و عضو معاون

ناصری صالح آباد - حمید دلیر