رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره درخواست ارش البکاره در زنای مطاوعی

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور شماره ۹۳۰۹۹۷۰۹۰۶۴۰۰۱۰۶
شماره دادنامه۹۳۰۹۹۷۰۹۰۶۴۰۰۱۰۶
تاریخ دادنامه۱۳۹۳/۰۵/۰۶
نوع رأیرأی شعبه
نوع مرجعشعبه دیوان عالی کشور
شعبهشعبه ۴ دیوانعالی کشور
گروه رأیرای کیفری
موضوعدرخواست ارش البکاره در زنای مطاوعی
قاضیقاسم پناو
بهرام

رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره درخواست ارش البکاره در زنای مطاوعی: در بزه زنای مطاوعی (غیر عنف)، شاکیه(زانیه) مستحق دریافت ارش البکاره است.

رأی خلاصه جریان پرونده

به موجب محتویات پرونده و شکایت آقای خ.ش. در مورخ نهم آذر ماه ۱۳۹۰ به کلانتری س. اظهارداشته: در مورخ ۱۳۹۰/۰۹/۰۸ ساعت یک بعدازظهر ف.ش. دخترم بدون اجازه خودم منزل را ترک نموده و به شهرستان آمده و از همان تاریخ تاکنون دنبال وی می گشتم وی را پیدا نکردم، تا این که آقای ب.ش. به پسر برادرم به نام م.ش. زنگ زد. سپس م.ش. به همکاری پلیس آن ها را دستگیر و به کلانتری تحویل و پرونده امر به محضر قاضی کشیک ... ارسال و از متهمان تحقیق شده: به تاریخ ۱۳۹۰/۰۹/۰۹ در وقت کشیک(ساعت ۲۲:۱۵) پرونده تحت نظر است؛ ۱- خانم ف.ش. به عنوان شاکی حضور دارد، اظهار می دارد: ب. بچه ... است. دو سال مدام با من تماس می گرفت و به گوشی پدرم زنگ می زد. چون خودم گوشی ندارم. وی گفت: تو را می خواهم، پدرم نیز ماجرا را فهمیده بود. حدود یک سال قبل فهمید. پدرم می گفت اگر برای ازدواج باشد اشکالی ندارد. بعد که فهمید قصد ازدواج وجود ندارد، گفت حق نداری با این پسر ارتباط داشته باشی، تا یک هفته پیش با هم ارتباط داشتیم. حدود ۴ روز قبل زنگ زد و گفت شناسنامه ات را بردار و پول و طلاهایت را بردار و بیا و من هم جمع کردم و روز سه شنبه ساعت ۱۲/۳۰ با ماشین آمده بود و خودش تنها داخل ماشین بود و اصلا نمی گفت کجا می رویم، اما می گفت دوستت دارم. به حرفش اطمینان پیدا کرده بودم. به شهرستان ... آمدیم و مرا داخل روستا داخل ماشین ع. گذاشت و ع. هم خودش تنها بود. بین راه چند بار تماس گرفت، اما نمی دانم با کی حرف می زد. تا شب جلوی بیمارستان داخل ماشین ایستاده بودیم و خودش(ب.) گفت می روم تاکسی تلفنی رفت و شب حدود ساعت ۷/۵ آمد و باز هم تنها بود و می گفت به کلانتری رفته بود. من با ماشین ب. رفتم و همان جا ایستاده بودیم و یک دور با ماشین آن جا زد و تا صبح دو تایی داخل ماشین بودیم و ع. رفت و ب. در همان شب با من نزدیکی کرد. اولش راضی نبودم و مقاومت می کردم.... سوال: آیا ب. با چیزی شما را تهدید کرد؟ جواب: ب. دوستم بود و دو سال مرا می خواست. تا ساعت ۱۲/۵ با هم بودیم داخل ماشین تفریح می کردیم و ناهار ساندویج خوردیم و به پارک درشهرستان ... رفتیم .تا امروز عصر داخل ماشین با هم بودیم امروز که هوا مجددا تاریک شد به ع. زنگ زد و گفت کار دارم بیا و بعد مرا داخل ماشین ع. گذاشت و رفت و ع. هم به ح. زنگ زد و گفت بیا. بیرون از ماشین با ح. صحبت می کرد بعد آمد داخل ماشین نشست ح. هم آمد. بعد ب. زنگ زد و گفت بیایید پشت فرمانداری وقتی رفتیم یک مرتبه م. پسرعمویم آمد و یقه مرا گرفت و به ح. گفت اگر کاری نکرده ای بمان و ح. و ع. کاری نکردند و اصلا دست به من نزدند. در این لحظه نام­برده از اتاق خارج و متهم ب. واردگردید و منفردا تحقیق می گردد. خطاب به ب.ش. فاقد سابقه، شماره تماس ... با تفهیم ماده و تبصره ۱۲۹ قانون آئین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری سوال: در خصوص ارتباط خویش با خانم ش. توضیح دهید؟ جواب: بنده هیچ ارتباطی با این دختر نداشته ام و ندارم و اصلا ایشان راست نمی گوید. امروز ساعت ۴/۵ از ... آمدم مسافرم را پیاده کردم و خانه عمویم رفتم و ع. گفت که برادرم زنگ زده که من دختر را دزدیده ام ... من خودم به تنهایی داخل شهر دنبال این دختر بودم. بعد م. به من زنگ زد و گفت کجایی؟ گفتم: خانه عمه ام هستم. در همین حین یک شماره به من زنگ زد وقتی جواب دادم همین دختر بود. با شماره کسی زنگ می زد و گفت ج. هستم و من م. را مطلع کردم و جلوی کلانتری سوارش کردم و بعد جلوی فرمانداری ایستادم و آن ها را به آن منطقه کشاندم و بعد هم که دستگیر شدند. سوال: دیروز کجا بودید؟ جواب: خانه عمویم. البته دیشب خانه عمویم نبودم و داخل ماشینم بودم و جلو مسجد جامع بودم. دیشب ساعت ۲ داخل کلانتری بودم. مسافرانی آورده بودم. بعد جلوی مسجد کنار م. داخل ماشین خوابیدم ... نام­برده از اتاق خارج و متهم دیگر به نام ع.ش. داخل شد. خطاب به وی ماده و تبصره ۱۲۹ قانون آئین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری تفهیم می گردد: .... علت دستگیر[ی] را بیان کنید. جواب: امشب تا ساعت حدود ۷ شب خانه خاله ام بودم، به خانه آمدم، گوشی ام زنگ خورد، تلفن مخابرات بود و این خانم بود و آدرس داد و گفت بیا کنار بیمارستان ...، من اول او را نمی شناختم، وقتی رفتم و او را دیدم او را شناختم. خودش تنها بود. می گفت مرا ببر، اما نگفت کجا ببر! من هم چون فقط ب. را می شناختم به او گفتم شماره آشنایان او را داری؟ گفت فرمانداری تحویل خانواده اش بده که رفتم و دستگیر شدم. پرونده به شعبه ۱۰۱ دادگاه عمومی س. ارجاع گردیده، در تاریخ ۱۳۹۰/۰۹/۱۰ در دادگاه شعبه ۱۰۱ از ف.ش. تحقیق شده است، سوال: شکایت خود را مشروحا با دلایل بیان نمایید؟ جواب: من الآن نزدیک دوسال است که با ب. هستم و اظهارداشت ب. مرا دوست دارد و قصد ازدواج با من را دارد و چند روز پیش با من تماس گرفت و گفت کارت دارم بیا! من هم آمدم پهلوی ب. نگذاشت من بروم و من را می گذاشت پهلوی دوستش هر وقت کار داشت به ع. زنگ می زد و آمد پهلوی من و خودش می رفت. ب. با من رابطه هم داشت، تا دیشب آمدیم دم بیمارستان قدیمی زنگ به ع. زد و ع. آمد، من را پهلوی ع. گذاشت و گفت زود برمی گردم، رفت. ع. زنگ زد به ح. من خودم با ح. حرف زدم و ح. سر سه راه آمد و ع. رفت که ب. زنگ زد و گفت بیا دم فرمانداری! پشت سر هم زنگ می زد که آمدیم که پسرعمویم م. از ماشین پیاده شد و موهای من را گرفت و بعد هم مأمورها آمدن ما را به کلانتری آوردند. ع. واقعیت را نمی گوید . در صفحه بیست از ب.ش. تحقیق شده، با تفهیم تبصره ماده ۱۲۹ قانون آئین دادرسی دادگاه­های عمومی و انقلاب در امور کیفری، سوال: مفاد شکایت شاکی برایتان قرائت می شود. چه توضیحی دارید؟ جواب: من هیچ کاری نکرده ام. نبوده ام. من خودم با کلانتری هم دست بودم تا آن ها را گرفتند. قبلا خانم ش. با شماره پدرش به من زنگ می زد. دیروز که مرا گرفتند با شماره ع.ش. به من زنگ زد. من هیچ رابطه ای با این خانم نداشتم. الآن به خاطر ترس از پدر و مادرش از من شکایت کرده است. کلا خانواده اش با خانواده من و با من مشکل دارند و من در شهرستان الف. کار می کنم و روستا هم نمی روم که بخواهم ببینمش سوال: حسب محتویات پرونده و تحقیقات دادسرای عمومی و انقلاب ... و اظهارات شما در دادسرا متهمید به زنای غیرمحصن با عنف با خانم ف.ش. آیا اتهام وارده را قبول دارید یا خیر؟ از خودتان دفاع کنید جواب: خیر! قبول ندارم. کاری نکرده ام. فقط تهمت است به خاطر ترس از خانواده اش و طایفه اش شکایت کرده و خانم شاکی پرونده ای در ... دارد با چند نفر گرفتنش چون با آن ها نتوانستند کاری بکند، آمده به من تهمت زده است . قرار آزادی آقای ب.ش. متهم به ارتکاب زنای به عنف مقید به معرفی کفیل به وجه الکفاله مبلغ هفتاد میلیون ریال صادر شده است. در گواهی پزشکی قانونی واحد غرب ... به شماره ۷۱۱/۱۳۱۹۱/۱/۹۰/۴ مورخ ۱۳۹۰/۰۹/۱۲ عنوان رئیس محترم کلانتری ....: از خانم ف.ش. فرزند صاحب عکس الصاقی در تاریخ۱۳۹۰/۰۹/۱۲ ساعت ۹/۱۰ معاینه به عمل آمده است:... با توجه به عدم تشکیل بافت التیامی تعیین زمان ازاله بکارت مقدور نمی باشد. دادگاه شعبه ۱۰۱ عمومی جزایی س. طی رأی شماره ۹۰۰۹۹۷۷۱۶۶۲۰۰۸۴۸ مورخ ۱۳۹۰/۰۹/۱۹ درخصوص شکایت خانم ف.ش. علیه آقایان ۱- ع.ش. ۲- ح.ش. ۳- ب.ش. مبنی بر ارتکاب زنای غیرمحصنه به عنف صرف نظر از صحت و سقم قضیه، نظربه­این که رسیدگی به موضوع از صلاحیت این مرجع خارج در صلاحیت دادگاه کیفری استان است، مستندا به تبصره ماده ۴ قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب قرار عدم صلاحیت این مرجع به شایستگی و صلاحیت دادگاه کیفری استان صادر و اعلام می شود. پرونده به شعبه دوم دادگاه کیفری استان ارجاع شد. در دادگاه کیفری استان در جلسه فوق العاده ۱۳۹۰/۱۰/۰۶ از خانم ف.ش. تحقیق شده، مشارالیها اظهارداشته: از آقای ب.ش. که عموزاده ام است، شکایت دارم. چون به من تجاوز کرده است که گواهی پزشکی قانونی در پرونده است... اظهارات شاکی در حضور پدرش ج.ش. اخذ شد. الف.ن. وکیل پایه یک دادگستری با تنظیم وکالت نامه از سوی ب.ش. وارد پرونده شده است. جلسه رسیدگی شعبه ۲ دادگاه کیفری استان در وقت مقرر ۱۳۹۱/۰۸/۲۸ تشکیل شاکی خانم ف.ش. و متهم ب.ش. به همراه وکیل خود خانم الف.ن. در دادگاه حضور دارند با تفهیم ماده و تبصره ۱۲۹ قانون آئین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امورکیفری به طرفین مواظب اظهارات خود باشید. خطاب به شاکی: شکایت خود را بیان کن. اظهار داشت: حدود ۴ الی ۵ سال پیش در عروسی دایی خودم در روستا با ب. آشنا شدم. تا قبل از این که دستگیر شویم با هم بودیم. توی فامیل های محل می رفتیم می نشستیم و با همدیگر رابطه داشتیم در این مدت با همدیگر رابطه و نزدیکی جنسی داشتیم. بعد از یکی دو سال ب. گفت خانواده ام برای ازدواج ناراضی است و فرار کنیم. ماه محرم بود فرار کردیم. آمدیم شهر ... که پسر عمویم م.ش. ما را دستگیر کردند و تحویل کلانتری دادند. از وی شکایت دارم سوال: مگر خودت راضی نبودی؟ جواب: اگر راضی هم بودم، ب. آبروی من را جلوی فامیل این طوری برد، از وی شکایت دارم . دادگاه خطاب به متهم ب.ش.: حسب شکایت شاکی و نظریه پزشکی قانونی متهمی به ارتکاب زنای ساده چه می گویی؟ اظهار داشت: شاکی فقط هم محلی من است و هیچ ارتباطی با وی نداشته ام. وقتی که دستگیر شده است، پیش ع.ش. و ح.ش. بوده است. من فقط برای رضای خدا چون شماره فامیل وی را خواستند شماره فامیل وی را دادم و زنگ زدند و کلانتری آن ها را دستگیر کردند. من اصلا با این خانم نبوده ام و کاری هم به وی نکرده ام . دادگاه قرار بازداشت موقت ب.ش. را صادر نموده است.(با توجه به شکایت شاکی اقاریر متهم و گواهی پزشکی قانونی و محتویات پرونده. ضمنا دادگاه با التفات به درخواست شاکی مبنی بر مطالبه ارش البکاره قرار ارجاع امر به کارشناس رسمی دادگستری جهت تعیین ارش البکاره صادر و با قید استقراء از بین چند نفر کارشناس رسمی دادگستری ع.خ. به عنوان کارشناس با دستمزد پانصد هزار ریال که شاکی باید پرداخت کند انتخاب شد که دفتر مراتب به شاکی خصوصی و کارشناس جهت پرداخت هزینه کارشناس و اقدام به امر کارشناس ابلاغ نماید). با توجه به درخواست متهم از زندان مبنی بر فک قرار بازداشت موقت و تخفیف قرار مذکور دادگاه با بررسی درخواست متهم با درخواست وی موافقت و قرار بازداشت موقت ۱۳۹۱/۰۸/۲۸ فک و قرار اخذ وثیقه به مبلغ هشتصد میلیون ریال معادل هشتاد میلیون تومان صادر و اعلام شد و کارشناس منتخب نظریه خود را اعلام و میزان ارش البکاره را بیست میلیون تومان برآورد و اعلام که کارشناس اعتراض نمود و در جلسه ۱۳۹۱/۱۱/۲۹ اظهارداشته: من با شاکی کاری نکردم و رابطه ای نداشتم تا کارشناس در خصوص ارش البکاره نظریه بدهد . دادگاه آخرین دفاع از متهم اخذ نموده و ختم رسیدگی اعلام و پس از مشاوره اکثریت اعضاء دادگاه­کیفری­استان به شرح مندرج در دادنامه ۹۱۰۹۹۷۷۱۲۰۶۰۰۲۳۷ مورخ ۰۱۲/۵/۱۳۹۱ چنین رأی داده است:

در خصوص اتهام آقای ب.ش. دایر بر زنای ساده از ناحیه قبل با دوشیزه ف.ش. که موجب ازاله بکارت وی گردیده است، با توجه به شکایت شاکی خصوصی گواهی پزشکی قانونی مندرج در صفحه ۴۷ پرونده ... و هم چنین اقرار و اعتراف صریح متهم در دادگاه ... و سایر قرائن و امارات موجود در پرونده که مجموعا برای هیئت دادگاه علم یقینی بر وقوع زنا از ناحیه متهم با ف.ش. دارد و مستندا به مواد ۶۳، ۶۴، ۶۷ و ۸۸ و ۱۰۵ قانون مجازات اسلامی مجرمیت آقای ب.ش. محرز و مسلم بوده وی را به تحمل یک­صد تازیانه به عنوان حد شرعی زنای غیرمحصنه محکوم می نماید و به استناد مواد۴۸۱ و ۴۹۵ قانون اخیرالذکر و نظر فقهای مشهور و این که اذن در خیانت موجب سقوط ضمان ناشی از آن نمی باشد (صاحب مفتاح الکرامه) و نظر کارشناس تعرفه شده در پرونده هیئت دادگاه متهم فوق را به پرداخت دویست میلیون ریال به عنوان ارش البکاره در حق خانم ف.ش. محکوم می نماید. رأی صادره حضوری و ظرف مدت بیست روز پس از ابلاغ، قابل تجدیدنظر در دیوان عالی کشور می باشد. امضاء اکثریت اعضاء کیفری استان. نظریه اقلیت: با عنایت به محتویات پرونده خصوصا اقرار متهم در جلسه دادرسی مورخ ۱۳۹۱/۰۸/۲۸ارتکاب بزه زنا از ناحیه متهم محرز و مسلم است. با محکومیت وی موافقم. اما در مورد پرداخت ارش البکاره با توجه به غیرعنف بودن زنا(مطاوعه شاکی) عقیده به محکومیت درخصوص مورد وی نداریم. امضاء دو نفر اقلیت دادگاه .

دادنامه در تاریخ ۱۳۹۲/۰۱/۱۸ به الف.ن. وکیل متهم ب.ش. ابلاغ و درخواست تجدیدنظرخواهی وکیل متهم در مورخ ۱۳۹۲/۰۲/۰۳ در مهلت مقرر به دفتر دادگاه کیفری استان تقدیم با پرونده به دیوان عالی کشور ارسال به شعبه ۴ دیوان ارجاع گردیده؛ گزارش پرونده تنظیم و لایحه تجدیدنظرخواهی وکیل متهم در هنگام شور در هیئت شعبه قرائت خواهد شد.

رأی شعبه دیوان عالی کشور

تجدیدنظرخواهی الف.ن. وکیل پایه یک دادگستری به وکالت تعیینی از آقای ب.ش. نسبت به دادنامه شماره ۹۱۰۹۹۷۷۱۲۰۰۶۰۰۲۳۷ مورخ ۱۳۹۱/۱۲/۰۵ صادره از شعبه ۲ دادگاه کیفری استان که با توجه به محتویات پرونده و شکایت آقای خ.ش. پدر خانم ف. و هم چنین شکایت خانم ف.ش. علیه آقای ب.ش. به ارتکاب زنای به عنف و اکراه از ناحیه قبل با دوشیزه ف. که موجب ازاله بکارت مشارالیها گردیده است. شعبه ۲ دادگاه کیفری استان به موضوع رسیدگی و به موجب دادنامه شماره ۰۰۱۴۹–۹۰ مورخ ۱۳۹۰/۱۰/۰۶ آن دادگاه با توجه به اظهارات بی شائبه و مقرون به واقع خانم ف.ش. در پرونده امر و جلسه ۱۳۹۰/۱۰/۰۶ دادگاه که اظهارداشته متهمان دستگیر شده ع. و ح.ش. با وی زنا نکرده اند و تنها آقای ب.ش. که خواستگار وی بوده از دو سال قبل تا زمان دستگیری چندین نوبت با وی زنا کرده، وقوع بزه زنای به عنف محرز و محقق نبوده و مستندا به ماده ۱۷۷ قانون آئین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امورکیفری رأی بر برائت نام­بردگان در مورد زنای به عنف صادر گردیده و سپس به موجب دادنامه معترض عنه با توجه به گواهی پزشکی قانونی صفحه ۴۷ پرونده که حکایت از مدخوله بودن خانم موصوفه فوق دارد و هم چنین اقرار و اعتراف متهم ب.ش. در پرونده امر و سایر قرائن و امارات موجود در پرونده که مجموعا برای هیئت دادگاه علم یقینی بر وقوع زنا از ناحیه متهم با ف.ش. موجود است و مستندا به مواد ۶۳ و ۶۴ و ۶۷ و ۸۸ و ۱۰۵ قانون مجازات اسلامی مجرمیت آقای ب.ش. محرز و مسلم بوده، وی را به تحمل یک­صد تازیانه به عنوان حد شرعی زنای غیرمحصنه محکوم می نماید و با استناد به مواد ۴۸۱ و ۴۹۵ همان قانون و نظر فقهای مشهور و این که اذن در جنایت موجب سقوط ضمان ناشی از آن نمی باشد(صاحب مفتاح الکرامه) و نظر کارشناس رسمی دادگستری تعرفه شده در پرونده، اکثریت هیئت دادگاه متهم فوق را به پرداخت دویست میلیون ریال به عنوان ارش البکاره در حق خانم ف.ش. محکوم می نماید. تجدیدنظرخواهی وکیل متهم نسبت به دادنامه معترض عنه با التفات به محتویات پرونده و معطوفا به گزارش عضو ممیز شعبه وارد نبوده و موجه نمی باشد. زیرا: با عنایت به احراز موضوع اتهام برای دادگاه از طریق علم قضات صادرکننده رأی و وجود زمینه های مناسب برای حصول علم به نحو متعارف و با توجه به مبانی استدلال و تشخیص دادگاه خدشه ای بر دادنامه تجدیدنظرخواسته وارد نیست و اعتراض مؤثری که نقض دادنامه را ایجاب نماید از سوی وکیل تجدیدنظرخواه به عمل نیامده است و موارد اعلامی در لایحه اعتراضیه وکیل معترض با هیچ یک از شقوق و جهات مندرج در ماده ۲۴۰ قانون آئین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری انطباق ندارد. با رد تجدیدنظرخواهی به عمل آمده مستندا به بند الف ماده ۲۶۵ همان قانون رأی معترض عنه که مطابق قانون صادر شده است بلااشکال تشخیص و ابرام می گردد. این رأی قطعی است.

شعبه ۴ دیوان عالی کشور - رئیس و مستشار

قاسم پناو - بهرام