رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره دفاع مشروع در قتل عمد
شماره دادنامه | ۹۳۰۹۹۷۰۹۰۸۷۰۰۳۰۵ |
---|---|
تاریخ دادنامه | ۱۳۹۳/۰۷/۰۷ |
نوع رأی | رأی شعبه |
نوع مرجع | شعبه دیوان عالی کشور |
شعبه | شعبه ۳۱ دیوانعالی کشور |
گروه رأی | رای کیفری |
موضوع | دفاع مشروع در قتل عمد |
قاضی | جعفری حمیدی پور |
رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره دفاع مشروع در قتل عمد: علاوه بر “ضرورت داشتن” دفاع در دفع خطر و تجاوز، شرط "تناسب عرفی داشتن "دفاع باید احراز گردد.
رأی خلاصه جریان پرونده
متعاقب گزارش و دادنامه شماره ۹۳۰۰۳۰۵- ۰۷/۰۷/۹۳ صادره از شعبه ۳۱ دیوان عالی کشور دایر بر نقض دادنامه شماره ۹۲۰۰۱۹۲-۲۷/۱۲/۹۲ صادره از شعبه اول دادگاه کیفری استان .... از باب نقص و احصاء موارد نقص و ارجاع پرونده به همان دادگاه محترم بدوی (صفحات ۵۰۲ تا ۵۰۸). دادگاه مرجوع الیه پس از اقدامات قضایی شایسته و استماع اظهارات الف. وراث احد از آنان که فوت شده است و دفاعیات متهم و وکیل وی نهایتا ختم رسیدگی را اعلام و طی دادنامه شماره ۹۴۰۰۰۱۰-۰۲/۰۲/۹۴ چنین رأی داده است: (ازآنجاکه متن رأی صادره خود متضمن مشروح اقدامات دادگاه و اظهارات مطلعین و مبانی استدلالی رأی صادره در احراز قضیۀ دفاع مشروع، می باشد، عینا ذکر می شود). رأی دادگاه ; - در این پرونده، متعاقب طرح شکایت از سوی الف. مرحوم ع. مبنی بر مباشرت در قتل عمدی علیه آقای م.، دادگاه کیفری استان وارد رسیدگی و به موجب دادنامه شماره .... مورخ ۲۷/۱۲/۹۲ با احراز وضعیت دفاع مشروع و عدم تعدی از مراتب دفاع، حکم به برائت وی از اتهام مباشرت در قتل عمدی صادر و اعلام گردیده است. رأی صادره مورد اعتراض الف. واقع و پرونده به دیوان عالی کشور ارسال، شعبه سی و یکم دیوان عالی کشور طی دادنامه شماره .... مورخ ۰۷/۰۷/۹۳ در قسمت اخیر دادنامه، ضمن نقض دادنامه صادر و اعلام داشته است: در خصوص اعتراض وکیل الف. نسبت به دادنامه شماره ۰۰۰۱۹۲- ۲۷ - ۲۷/۱۲/۹۲ صادره از شعبه اول دادگاه کیفری استان، با توجه به این که اولا حسب بخشی از اظهارات متهم مبنی بر این که در هنگام نزاع در حال نگه داری زنبورهایم بودم، اقدام وی به عنوان دفاع مشروع قابل توجیه نیست. ثانیا با فرض این که متهم در حال دفاع بوده باشد باملاحظه نوع سلاح وی و اسلحه طرف مقابل (مقتول) و نحوه تیراندازی متهم دفاع متناسب نخواهد بود. ثالثا نقایص به شرح آتی در پرونده و در رسیدگی وجود دارد که موجب تخدیش دادنامه می گردد ۱- با توجه به اظهارات مختلف تحقیقات لازم در خصوص این که آیا متهم در درگیری کجا بوده است و چه زمانی مبادرت به تیراندازی کرده است. ۲- فاصله تیراندازی در نزاع اولیه چقدر بوده است، ۳- آیا ادعای متهم مبنی بر تیراندازی به صورت رگبار صحت دارد یا خیر، ۴- شهودی در پرونده مدعی اند که مرحوم در حال فرار بالای تپه از صحنه خارج می شده که با صدای تیر اسلحه قاتل برگشته و تیر به وی اصابت نموده است در این خصوص تحقیقات معمول گردد. ; هیئت دادگاه باملاحظه محتویات پرونده و لزوم تبعیت ازنظر شعبه محترم دیوان، به رغم آن که دادگاه اعتقاد داشت پاسخ نقایص مطروحه در همان تحقیقات بدوی پرونده به نحو دقیق موجود می باشد، از شهود موردنظر طرفین دعوی تحقیقات مفصل به عمل آورده است، الف.، ع.، گ. و ف. را به عنوان شاهد معرفی نمودند. متهم و وکلای وی به حضور ف. به عنوان شاهد به دلیل این که برادر همسر سابق م. است که وی را مطلقه کرده و کدورت دنیوی دارند و ع. نیز زن برادر مرحوم می باشد و درصحنه نبوده است اعتراض داشته اند. دادگاه از گ. که در اظهارات قبلی و در دادگاه کیفری استان بیان کرده بود پدرم و م. متقابلا به همدیگر تیراندازی می کردند سؤال نموده: آیا اظهارات قبلی را قبول دارد؟ بیان می کند که: اظهارات قبلی ام را قبول ندارم چون ترسیده بودم. از گ. سؤال شده است چرا قبلا از ع. و گ.الف. به عنوان شاهد نام نبرده اید؟ بیان می دارد: من قبلا گفتم ولی نیروی انتظامی ....گفته است... از م. به عنوان شاهد الف. تحقیق و از وی سؤال شده: آیا اظهارات قبلی خود را در پرونده قبول دارید؟ در پاسخ می گوید: بله همگی را قبول دارم واقعیت را گفتم و مطلب جدیدی ندارم... (ص ۶۶۵) و اظهار می دارد: اظهارات قبلی ام به شرح صفحات ۲۰۹ و ۲۱۰ را که بیانگر هم زمانی ورود الف. و م. می باشد قبول دارم (ص ۶۶۵). او اشاره می کند که در پاسخ به این سؤال که موقعی که م. به سمت ع. تیراندازی می کرد تو او را دیدی؟ در پاسخ می گوید: بله حدود ۲۰۰ تا ۳۰۰ متر فاصله داشتند. ع. نزدیک تپه بود موقعیت مرحوم را وقتی که زده شد ندیدم فقط صدای شلیک از هر دو طرف می آمد هم زمان با یکدیگر تیراندازی می کردند. اسلحه های مورداستفاده هر دو طرف ساچمه زنی بود... (ص ۶۶۶). ص. در پاسخ به سؤالات وکیل الف. تأکید می کند که... مرحوم ایستاده بود و تیراندازی می کرد بعد از این که همه را زد روی تپه تیراندازی می کرد و م. هم متقابلا به سوی او شلیک می کرد... او اظهار می دارد: گ. و ع. بعد از درگیری آمدند (ص ۶۶۸ - ۶۶۷). ع. در اظهاراتی مباین با اظهارات قبلی در پرونده سعی بر بیان این مطلب را دارد که ع. به سمت م. تیراندازی نمی کرده است... او در پاسخ به این که چرا قبلا نام افراد جدیدالذکر را به عنوان حاضرین در صحنه نیاورده اید بیان می دارد: ترسیده بودم... (اظهارات او به نحو قابل توجهی با اظهارات قبلی در پرونده مغایرت دارد... (ص ۶۶۸ - ۶۷۱). ع. در دادگاه حضور یافته و در پاسخ به سؤالات دادگاه اظهاراتی بیان می کند که با اظهارات تمام افراد و خصوصا ص. و ع. که حسب واقعیت درصحنه بودند مغایرت دارد... او حتی حضور م. درصحنه را قریب بیست دقیقه بعد از درگیری منجر به زخمی شدن ک.، ش. و ز. و الف. می داند)... م. اظهار می دارد: گ. همسر من است و اصلا درصحنه نبوده است (ص ۶۷۳). مأمورین تنظیم کننده صورت جلسه حاضر و تأیید می نمایند که دو سری پوکه در محل درگیری کشف شده که سه عدد پوکه کنار ارزن محل فوت مرحوم بوده است درصحنه نزاع اولیه نیز ۶ عدد پوکه اسلحه ساچمه زنی کشف گردیده است (تعداد پوکه های فعلی موجود در پرونده ۸ عدد می باشد). دیگر مأمور امضاء کننده صورت جلسه نیز همین امر را تأیید می کند... (ص ۶۷۴ - ۶۷۵). کارشناس اسلحه مؤکدا اظهار داشته: از ۸ پوکه مکشوفه ۴ پوکه متعلق به اسلحه متهم به قتل و ۴ پوکه متعلق به اسلحه مقتول است (ص ۶۸۶). متعاقبا احد از وراث مقتول به نام ف. فوت، وراث وی شناسایی و وراث وی نیز به قائم مقامی تقاضای رسیدگی و قصاص را دارند... با امتناع از حضور، گ. متعاقب دو بار احضار و عدم حضور، جلب، رأسا در دادگاه حاضر گردیده او بیان می کند:... سروصدا بلند شد گفتند دعوا شده ما هم رفتیم زمانی که من رسیدم ک. و پسرش ولیعهد و یک زن زده شده بود مرحوم از تپه ای بالا رفت پشت ارزن ایستاد و مرحوم و م. رو در روی هم ایستادند دیگر نمی دانم چه شد... صدای شلیک را از محل ایستادن مرحوم شنیدم ولی خودم ندیدم ما درگیر کمک به مجروحان بودیم... دیدم صورت الف. زخمی بود خودش و گ. باهم درگیر بودند... من اطلاعی از استشهادیه ای که گفته اند مرحوم در حال رفتن مصدوم شده است ندارم... الف. شهودی به نام های ح. و ن. را که ح. باجناق مرحوم و شوهر خواهر م. است معرفی، او گواهی می دهد شب حادثه بعد از درگیری م. به روستای آن ها رفته و او شاهد بوده که پای م. مورد اصابت ساچمه قرار گرفته و زخمی است و فرزند وی به نام ن. نیز این امر را تأیید نموده است (علی هذا هیئت دادگاه باملاحظه محتویات پرونده ازجمله گزارش مأمورین که بیان نموده الف. و م. هر دو در کنار هم بودند که صدای تیراندازی آمد و ع. از ناحیه سر مورد اصابت قرار گرفت و فوت کرد (ص ۱). اظهارات اولیه و مقرون به واقع م. که بیان می دارد... یک دفعه ع. را پشت سر دیدم، ک.، ش. و ع. و ز. را زد، م. و الف. آمدند در دست م. ساچمه زنی بود که شلیک کرد و ع. زده شد... (نظریه کارشناس که صراحتا قید کرده ۴ پوکه در محل استقرار مصدومین و ۴ پوکه در محل استقرار متهم کشف شده (خلاف گزارش مأمور) (چراکه سه پوکه در محل استقرار مقتول کشف شده است) و توجها به نظریه کارشناس که شلیک ۴ فشنگ از اسلحه متهم به قتل م. درصحنه جرم را تأیید می کند و با توجه به این نکته که مجموعا ۹ پوکه درصحنه کشف شده که تکلیف یک پوکه محرز نیست و از مجموع قرائن مشخص است که گزارش مأمورین در خصوص تعداد پوکه ها مقرون به واقع می باشد، بدین لحاظ که مقتول در دونقطه به سمت خانواده الف. شلیک نموده (نوبت اول در شلیک که منجر به مصدومیت ک.، ش. و ز. و ع. گردیده و منطبق با اظهارات شهود است و سایر پوکه ها، ۳ پوکه نیز که در محل استقرار در پشت ارزن که منجر به مصدومیت الف. و اصابت ساچمه به پای م. گردیده است) توجه به نظر کارشناس مبنی بر این که چرا مسیر گلوله در سربالا به پایین است و این پاسخ که علت مسیر بالا به پایین گلوله در سر مقتول نیمه خمیده بودن بدن وی و پایین بودن سر در حالت تدافعی است ; چراکه اگر قبول کنیم که مرحوم در حال فرار و ایستاده مورد اصابت قرار می گرفت امکان نداشت مسیر گلوله در سر از پایین به بالا باشد... و با عنایت به اقاریر متهم الف.، تأیید گواهی پزشکی قانونی مبنی بر اصابت ساچمه به الف. و م. و اظهارات گواهان وابسته به هر دو طرف (ح. و ن.) در این خصوص و گواهی پزشکی مربوط به مصدومین ک. و ش. و ز. و توجه به این مسئله که اصولا اسلحه های موجود در پرونده نه اسلحه متهم به قتل و نه مقتول قابلیت شلیک به صورت رگبار را ندارد و این که تحقیق دیگری ازنظر دادگاه مقدور نیست و همان گونه که در نظریه کارشناسی آمده است محرز است که مرحوم ابتدائا در درگیری اولیه از فاصله ۷۰ تا ۹۰ متری با شلیک دو تیر مصدومین (سه نفر به علاوه یک میانجی) را مصدوم با حضور م. با اسلحه صحنه را ترک پشت الف. مبادرت به شلیک حداقل سه تیر دیگر نموده که این تیراندازی ها متقابلا با تیراندازی آقای م. بوده است که احد از پاره های موجود دریکی از فشنگ ها به مرحوم اصابت و موجب قتل وی می گردد. علی هذا هیئت دادگاه تحقق ارکان بزه قتل عمدی، عمد م. در شلیک با اسلحه، اصابت تیر شلیک شده از سوی وی به مرحوم و سلب حیات از وی و بروز نتیجه و انتساب مادی و روانی قتل عمدی به وی را منطبق با بند ب ; ماده ۲۹۰ قانون مجازات اسلامی به آقای م. و انتساب بزه به وی را محرز و مسلم می داند لیکن ازآنجایی که محتویات پرونده مؤید آن است که مرحوم ع. متعاقب یک درگیری ساده بین فرزندش و ک. و ش. بر سر ورود احشام به مزرعه ماش، دست به اسلحه برده، آقایان ک. (برادر متهم به قتل) ش. برادرزاده متهم به قتل و ز. همسر وی را مورد ضرب وجرح شدید با اسلحه ساچمه زنی قرار داده است که صدمات وارده به مصدومین ازجمله ش. و ز. و ک. بسیار شدیدتر از صدمات وارده به مرحوم بوده است. متعاقبا پس از حضور م. درصحنه مرحوم به شلیک های خود ادامه داده و موجب مصدوم شدن الف. از ناحیه صورت گردیده و م. دست به اسلحه برده و مبادرت به پاسخ نموده با شلیک سه گلوله حسب اقرار و (۴ گلوله حسب نظر کارشناس) از یک اسلحه سوزنی مشابه به تیراندازی ع. پاسخ داده که در حین مصدومیت خود به دلیل شلیک متقابل مرحوم، یک عدد از پاره های شلیک شده به سر مرحوم اصابت و منجر به سلب حیات از وی می گردد و در شرایط مندرج در پرونده امکان توسل به قوای انتظامی و دولتی از سوی م. برای جلوگیری از تعرض و حمله ارتکابی به وسیله متهم وجود نداشته است و بعید نبوده است که با قرار گرفتن مرحوم در موضع تهاجمی و موضع گیری هدف بعدی خود م. بوده چراکه مرحوم بی پروا به سمت تمامی اهل خانواده وی شلیک می نموده و بین مدافع و مهاجم از حیث نوع حمله و پاسخ و تعداد شلیک و اسلحه مورداستفاده تشابه و تناسب وجود داشته است و صدمات وارده به ع. و صدمات وارده به مصدومین نیز از نوع صدمات و جراحات خیلی شدید می باشد. دادگاه با احراز شرایط دفاع مشروع، اقدامات م. فرزند ... را از مصادیق دفاع مشروع تشخیص و با لحاظ بند ت ; ماده ۳۰۲ قانون مجازات اسلامی و تبصره یک ماده ۱۵۶ قانون موصوف، حکم به معافیت وی از مجازات قصاص و به لحاظ عدم احراز تعدی از شرایط دفاع معافیت وی از پرداخت دیه صادر و اعلام می دارد. رأی صادره حضوری و ظرف مهلت بیست روز پس از ابلاغ قابل تجدیدنظرخواهی در دیوان عالی کشور می باشد. از رأی صادره الف. و آقایان م. و ... به وکالت از برخی از آنان در مهلت قانونی تقاضای تجدیدنظر کرده اند و متعاقبا آقای ع. به وکالت از متهم پرونده آقای م. با تقدیم لایحه ای خواستار ابرام دادنامه معترض عنه شده است که لوایح طرفین در هنگام شور قرائت خواهد شد. پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و حسب الارجاع تحت نظر قرار دارد.
رأی شعبه دیوان عالی کشور
تجدیدنظرخواهی اولیای دم مرحوم ع. با وکالت آقایان ... و ... از دادنامه شماره ..........۰-۰۲/۰۲/۹۴ صادره از شعبه اول دادگاه کیفری استان، با توجه به مجموع محتویات پرونده و سابقه امر در دیوان عالی کشور و اقدامات قضایی دادگاه متعاقب آن و بررسی مبانی استدلالی و استنادی دادنامه تجدیدنظرخواسته، و توجه به لوایح تقدیمی وکلای تجدیدنظرخواهان و لایحه تقدیمی شخص نام بردگان، و نظر بر این که دلیلی بر نقض حکم حاکم در پروندۀ حاضر اقامه نشده است و موضوع و محیط حکم صادره، دارای مبانی روشن و واضح در پرونده امر می باشد و زمینه های علم متعارف در آن خصوص موجود است، نتیجتا غیر وارد و غیر مدلل تشخیص و مردود اعلام و رأی تجدیدنظرخواسته استنادا به بند الف ماده ۴۶۹ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری تأیید و ابرام می گردد.
رئیس شعبه سی و یکم دیوان عالی کشور عضو معاون
جعفری حمیدی پور