رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره شرط استحلاف متهم در قتل عمدی

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور شماره ۹۴۰۹۹۷۰۹۰۹۲۰۰۲۱۲
شماره دادنامه۹۴۰۹۹۷۰۹۰۹۲۰۰۲۱۲
تاریخ دادنامه۱۳۹۴/۰۷/۲۷
نوع رأیرأی شعبه
نوع مرجعشعبه دیوان عالی کشور
شعبهشعبه ۷ دیوانعالی کشور
گروه رأیرای کیفری
موضوعشرط استحلاف متهم در قتل عمدی
قاضیاحمدقاسمی
حسین انتظاری
محمد سلطان همتیار

رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره شرط استحلاف متهم در قتل عمدی: در بزه قتل عمدی،استحلاف متهم زمانی امکانپذیر است که دلیلی اقامه نشده باشد و با وجود اقرار متهم، استحلاف وی از باب انکار قتل و صدور حکم توقف دعوی بر این مبنا،توجیه قانونی ندارد.

رأی خلاصه جریان پرونده

به حکایت پرونده حاضر مورخه ۱۳۹۰/۳/۱۵ در پی اعلام تلفنی مرکز فوریت های پلیسی ۱۱۰ آگاهی وقوع یک فقره قتل (مرگ مشکوک) و با حضور در محل خیابان الف. کوچه ن. احد از دختران متوفیه به نام ز. ک. و شوهرش به نام ف. ف. و چند نفر از اهالی در حیاط خانه حضور داشتند اعلام کرده که مادرش به نام م. ه. داخل منزل به قتل رسیده است و وضعیت منزل بهم ریخته است آثار خفگی احتمالا با طناب داده شده ولی طنابی در محل یافت نشده است در پشت جسد آثار زخم قبل از فوت گزارش شده است (صفحه ۱ و ۵ پرونده) از م. ج. به عنوان گواه سؤال شده است گفته برای تعمیر برق به خانه آن ها رفته بودم تعریف می کرد از خانه اش سرقت شده و می گفت یک جفت پوتین سفید رنگ زنانه در خانه آن ها جا مانده که آن ها را به پای خانم الف. ر. دیده است که برای خرید مواد مخدر از پسرش به خانه آن ها آمده بود گفتم شک دارید ایشان تزریق کرده و مرده گفت نمرده خودم او را دیده ام گفت احتمالا این زن به همراه ه. به این سرقت آمده است (صفحه ۸ و ۹ پرونده) ف. داماد مقتول گفته معتادین به خانه ایشان رفت و آمد داشتند دو پسرش به نام های ۱ ح. ۲ ک. هر دو در امر خرید و فروش مواد مخدر فعالیت داشته اند که دستگیر شده اند و زندان هستند دخترش م. ساکن ک. است هر ده روز یکبار به او سر می زند و همسر من به نام ز. همسر من بیشتر اوقات به او سر می زد او خیلی پیر بود فکر نمی کنم با پسرهایش در خرید و فروش مواد مخدر همکاری می کرد اعتیاد نداشت ولی پسرهایش معتاد بودند. با کسی مشکلی نداشت . م. ک.الف. احد از فرزندان مقتوله گفته فردی درب منزل را می زد و فرار می کرد شخصی که خود را ج. ب. معرفی کرده با منزل مادرم تماس گرفته و مطالبه طلب یکصد هزار تومانی از برادر ح. را کرده و تهدید کرده اگر ندهی هر چه دیدی از چشم خودت دیدی. (صفحه ۱۳ پرونده) ز. ک.الف. هم همان مطالب را تکرار کرده است از شخصی به نام ج. و خانمی به نام الف. نام برده است ه. پشت خانه ما است و شخصی کرد زبان است برادرم ک. کلید به اکثر معتادها داده بود ولی ما کلید را عوض کردیم . ج. ب. را نمی شناسم ولی برادرم ح. او را می شناسد ایشان به مغازه شوهرم رفته بود علیه وی شاکی هستم. (صفحه ۱۷ پرونده) در گزارش نیروی انتظامی از افرادی به نام های م. الف. م.ن. س. ن. نام برده شده است که در زمان حضور فرزندان مقتوله در خانه وی رفت و آمد داشته اند نسبت به ایشان نیز اعلام ظن کرده اند. خانم ز. ک.الف. در خصوص خانمی به نام س. ت. که مدعی بوده که نوه اش سینی طلایش را دزدیده و به ک. و ح. فروخته با زور وارد خانه مادرم شده مادرم برایم گفته بود که به قول ک. گفته بود و سینی گم شده بود. (صفحه ۴۶ پرونده) در ادامه گفته مادر م.ت. به نام س. و نوه خاله رفته بودند خانه مادرم و سینی طلا را خواسته بودند و یک قندان نقره ای یک کاسه پایه دار تقریبا برنز داخل مواد مخدر بود در بازرسی منزل شخصی به نام ... کشف به رویت دختر رسید اعلام داشت قندان همان قندان منزل مادرم است ولی کاسه را ندیده ام و نمی شناسم (صفحه ۵۰ پرونده) دستوراتی در خصوص شناسایی و دستگیری افراد مظنون و انجام امور در تکمیل پرونده خواسته شده است. شخصی به نام و. م. ۲۷ ساله دستگیر و اقرار کرده است که قبول دارم به اتفاق شخصی به هویت م. ع. به قصد سرقت مواد مخدر رفتیم داخل خانه با ورود ما وی از خواب بیدار و من به جهت جلوگیری از سروصدا متکایی جلو دهان وی گذاشتم و م. به وسیله یک لنگه جوراب دور گردن او انداخت و او را خفه کرد ادامه داده من به اتفاق م. که اگر او را ببینم می شناسم و از دوستان قدیمی من است آدرس او را نمی دانم رفتیم س. منزل رحمت و شیشه کشیدیم (مصرف نمودیم) م. به من گفت بیا برویم منزل ک. و ح. من آنجا مقداری مواد سراغ دادم آن ها را بیاوریم رفتیم م. از دیوار بالا رفت و درب را باز کرد با هم رفتیم داخل خانم ه. در اتاق بالا دراز کشیده بود و از سروصدای ورود ما بیدار شد و م. به طرف وی رفته روی دهان او را گرفته دوباره او را درازکش نمود بعد من بخاطر جلوگیری از سروصدا متکایی روی دهان او گذاشتم م. نیز با لنگه جوراب او را خفه کرد سپس م. از جیب لباس های او کیف پول حاوی حدود ۵۰ الی ۶۰ هزار تومان وجه نقد بود سرقت کردیم پول را از شخصی به هویت ه. س. در محله ب. مواد مخدر شیشه و کراک خریدیم و مصرف نمودیم (صفحه ۵۳ و ۵۴ و ۵۸ ۵۹ پرونده) . م. ع. نیز شناسایی و دستگیر شده است از وی تحقیق شده است منکر ارتکاب قتل شده است و وجود کارت ملی اش در منزل مقتوله را خرید مواد مخدر از پسرش به نام ک. ذکر کرده است و اظهارات م. را کذب ذکر کرده است گفته بخاطر خرید مواد کارتم دست آن ها مانده است. نزد جانشین بازپرس آقای و. م. گفته قبول دارم که در آگاهی و کلانتری اقرار کردم ولی تحت فشار بودم که اقرار کردم ولی اکنون قبول ندارم من مقتول خانم م. ه. را به قتل نرساندم. احتمالا که اگر نگویم قتل انجام داده ام ترسیدم مرا مأمورین کتک کاری کنند گفتم من او را کشتم با م. من دعوا کرده بودم م. به من می گفت پول یک نفر را سرقت کرده ام برای این من اسم ایشان را بردم به خاطر اینکه شکنجه شدم اقرار کردم کشته ام (۱۳۹۰/۴/۲۱ نزد جانشین بازپرس صفحه ۶۶ پرونده) م. ع. منکر اظهارات و اقاریر و. م. شده و آن ها را کذب دانسته و گفته من با او جایی نرفتم برای سرقت ولی با هم مواد مخدر خریداری و مصرف کردیم (صفحه ۷۵ و ۷۶) ... گفته من می دانم خانم ه. برای پسرهایش مواد مخدر نگهداری می کرد در عوض آن ها خرجش را می دادند چون یک بار رفتم برای مواد پسرش گفت دست مادرم است الآن نیست و. م. مجددا در نیروی انتظامی اقرار به قتل کرده و گفته م. ع. گفت از اقرارت برگرد والا بیچاره می شویم مجددا اظهارات قبلی را تکرار کرده است ... دو نفری رفتیم جلو خانه مرحوم و م. ع. از دروازه رفت بالا دروازه را باز کرد من هم رفتم حیاط و هر دو نفر رفتیم داخل چیزی پیدا نکردیم م. ع. رفت داخل اتاق و سالنی که مرحوم زندگی می کرد. من هم رفتم بالا دیدم مرحومه در حال چرت زدن است نزدیک غروب بود لامپ جلو بهار خواب نیز روشن بود خاموش کردم به محض اینکه ما را دید شروع کرد به داد و فریاد کردن بلافاصله م. ع. با متکا وی دهن مرحوم انداخت گفت بیا این متکا را بگیر من هم گرفتم و م. با لنگه جوراب انداخت دور گردن مرحومه او را خفه کرد ... (صفحه ۸۴) از فردی به نام م. خ. تحقیق شده اظهار کرده و. م. از وی سرقت کرده و م. ع. کمک کرده در شناسایی و دستگیری و. م. (صفحه ۸۵ الی ۸۷ پرونده) سوگند یاد کرده که و سارق وی است (صفحه ۸۸) م. ع. نزد بازپرسی ۱۳۹۰/۴/۵ مجددا رفت و آمد به خانه مقتوله را با حضور فرزندانش برای خرید مواد مخدر پذیرفته گفته کارت ملی من نزد ک. ک.الف. بوده است و منکر ادعای و. م. شده است (صفحه ۹۴ الی ۹۵ پرونده) و. م. ادعای وی در مورد الف. و م. را که در میدان م. به دنبال او رفته بودند را پذیرفته است (صفحه ۱۰۴ پرونده) و با گلگون و م. ع. و و. م. راجع به کفش های م. مواجه شده اند (صفحه ۱۰۹ پرونده) و. م. پذیرفته کفش های خودش است. آقای الف. ع. وکیل پایه یک دادگستری از طرف متهمان ۱ م. ع. ۲ و. م. اعلام وکالت کرده است (صفحه ۱۲۶ و ۱۲۷ پرونده) از ج. خ. تحقیق شده گفته زمان قتل مادر ح. و ک. من زندان بودم (صفحه ۱۳۰ به بعد) سپس گفته من در تاریخ قتل ۱۳۹۰/۳/۱۵ کرمانشاه بودم گفته شده آخرین نفری که قبل از دستگیری ک. و ح. در منزل آن ها بوده شما بودید و اطلاع از جاسازی مواد داشته اید احتمالا اقدام به قتل ... گفته قبول دارم من منزل آن ها بودم با شخصی به نام ر. ص. ایشان زندانی بود مرخصی آمده بود چند نفر دیگر هم بودند هویت آن ها را نمی دانم. از ک. و ح. ک.الف. تحقیق شده و نام افرادی را برده اند که در خانه آن ها تردد داشته اند از جمله ح. مدعی شده شب حادثه م. ک.الف. و ص. ن. به خانه آن ها آمده بودند. گفته از آن ها شاکی هستم.(صفحه ۱۳۴ پرونده) گواهی معاینه جسد که حکایت از شیار در گردن به صورت دو خط عرضی به فاصله دو سانتی متر از یکدیگر ... است ضم پرونده شده است (صفحه ۱۲۳ پرونده) در جلسه بازپرسی ۱۳۹۰/۶/۳۱ متهم و. م. گفته من اقاریرم بر اثر شکنجه بوده است بازپرس پرسیده در بازسازی صحنه بیان جزئیات را کرده ای و نحوه قرار گرفتن جسد را گفته اید و فیلمبرداری شده است گفته مأمورین از بیرون به من می گفتند و من هم حرف آن ها را تکرار می کردم و م. ع. هم بی گناه (اشتباه نوشته شده بیگانه) است . م. ع. هم گفته من بی گناهم درست است که کارت ملی من در منزل مقتوله پیدا شده ولی به خاطر پول مواد مخدر کراک بوده است گرو گذاشتم (صفحه ۱۲۹ و ۱۳۰) از گواه به نام ک. م. پ. شغل نظامی تحقیق شده گفته زمان دستگیری و. م. شخصی به نام مراد خ. به کلانتری مراجعه و اظهار داشت که در چند روز گذشته شخصی به نام و. م. به منزل ع. ا. آمده و قصد کشتن او را داشته مقداری پول از وی سرقت کرده در شب و متواری شده یک جفت کفش تحویل داده و گفته متعلق به س. گ. است س.ا. در خصوص کفش ها تحقیق اظهار داشت کفش ها را به مبلغ دو هزار تومان به و. م. فروختم ... با تحقیقات غیر محسوس معلوم شد و. م. در خانه مقتوله رفت و آمد داشته از وی تحقیق گفته به همراه م. ع. ... صحنه بازسازی شد. (صفحه ۲۴۵ پرونده) گواه دیگر ح. الف. شغل ... ضمن تکرار مطالب فوق گفته نزد استوار ک. م. و سرگرد ر. م. آقای و. م. که برای گرفتن وانت وی که توقیف شده بود آمده و دستگیر شده بود اقرار کرده که به اتفاق م. ع. مرتکب قتل م.ه. شدیم چون رفتیم جاسازی مواد مخدر را پیدا کنیم پیدا نکردیم م. گفت مواد در منزل دارند م. متکی روی دهن ایشان گذاشت من با جوراب وی را خفه کردم مستند صحنه بازسازی شد و شکنجه ای هم در کار نبود چون قبل از آمدن من به کلانتری ایشان اقرار به کشتن خانم ه. کرده بود. (صفحه ۲۴۶ پرونده) آقای ر.م. شغل ... هم مطالب فوق را تکرار و گفته ... یک عدد متکی روی دهان وی گذاشتم و با لنگه جوراب او را خفه نمودیم. و صحنه را هم بازسازی کرد. (صفحه ۲۴۷ پرونده) و جزئیات کاملا در صحنه توسط وی توضیح داده شد. آقای م. ف. شغل نظامی او هم عینا مطالب را تکرار و گفته شکنجه و زوری در کار نبود و حتی اقرار کرده پرونده زورگیری به فراموشی سپرده شد و ادامه رسیدگی به آگاهی سپرده شد. (صفحه ۲۴۸ پرونده) آقای ع.ه. شغل نظامی به عنوان گواه گفتند من در امور جنایی کار نمی کنم ولی زمان بازسازی صحنه همراه اکیپ رفتم آقای و. م. مأمورین را راهنمایی می کرد ولی من بیرون منزل بودم ندانستم که چه گفته است. (صفحه ۲۴۹ پرونده) همچنین آقای الف. ف. آقای م. ح. خ. شغل نظامی ضمن توضیح مطالب پیش گفته وقتی و. م. ان از خانه ع. ا. سرقت کرده و م. خ. می رسد و فرار می کند کفش او جا می ماند. م. ع. مدعی است کارت را تحویل فرزندان مقتوله داده است پس چرا کارت ملی کنار جسد کشف شده است. (صفحه ۲۵۱ پرونده) در تاریخ ۱۳۹۰/۹/۲۳ فی مابین مأمورین انتظامی آقایان ۱ س. ف. ۲ ستوان م. ح. ۳ س. م. ۴ ا.ک. م. ۵ س. ه. ۶ س. ف. ۷ ستوان یکم ا. (کلانتری ۱۱) و متهمان و. م. و م. ع. با حضور وکیل آقای الف. ع. مواجهه شده اند متهم و. م. اظهار داشته آقای ا. مرا آویزان کرد من اعتراف کردم ادامه داده من معتاد و خمار بودم خودروی من در کلانتری بود آمدم تا خودرو خودم را آزاد کنم مأمورین مرا دیدند و دستگیر کردند گفتند شما دزد هستید مرا شکنجه کردند خمار بودم اعتراف کردم در بازسازی صحنه هم به زور اعتراف کردم. آقای ا. اظهار کرد که متهمان دروغ می گویند ما هیچگونه شکنجه ای نکردیم آقای ک. م. هم حضور داشت (دیگر مأمور کلانتری ۱۱) سرگرد ف. ضمن توضیح در خصوص کفش های س. گ. گفته هیچگونه شکنجه ای در کار نبود خود متهم اقرا کرد در خصوص خانم م. ه. اجباری در کار نبود ادعای ایشان کذب است. (صفحه ۲۵۴ پرونده) خانم ز. ک.الف. فرزند ع. علیه متهمان م. ع. و و. م. اعلام شکایت کرده است (صفحه ۲۶۱ پرونده) خانم م. ک.الف. نیز علیه ایشان اعلام شکایت کرده است (صفحه ۲۶۲ پرونده) آقای ح. ک.الف. ضمن ادعای قتل توسط م. ع. و و. م. گفته کارت ملی م. ع. بخاطر پول مواد مخدر پیش من گرو بود که در خانه ام بود ولی م. اعتراف کرده مادرم را به قتل رسانده ی. ک. گفته م. ک.الف. و. و م. را تحریک کرده است. گفته یک رم موبایل دارم که اظهارات ی. ک. در آن است. آقای م. ک.الف. گفته اظهارات ح. و ک. را قبول ندارم و و. م. را اصلا نمی شناسم و ی. ک. الآن در سالن دادگاه است از او تحقیق کنید (صفحه ۲۷۰ پرونده) ی. ک. ۲۵ ساله منکر ادعای ک. و ح. ک.الف. شده و گفته آن ها مرا بردند خانه لخت کردند به زور از من اظهارات گرفتند علیه م. ک.الف. که م. با تحریک م. ع. و و. م. مادر آن ها مرا به قتل رسانده برای اینکه می گفتند م. آن ها را لو داده است. (صفحه ۲۷۴ پرونده) در بیان آخرین دفاع هم متهمان منکر شده و گفته اند ما معتاد بودیم و شکنجه شدیم و م. ع. گفته کارتم را گروی پول مواد مخدر گذاشته بودم. (صفحه ۲۸۸ پرونده) با احراز بزهکاری آن ها دائر به مشارکت در قتل عمدی خانم م. ه. نقایصی را دادستان اعلام و تکمیل آن را خواسته است گواهی حصر وراثت ضمیمه پرونده شده است مربوطه به مقتوله (صفحه ۳۱۹ پرونده) با تحقیقات خواسته شده از نیروهای انتظامی گفته اند هیچگونه اطلاعاتی به متهمان از صحنه قتل داده نشده است و در مورد پ. و اینکه م. خ. رسیده و آن ها فرار و کفش های آن ها مانده است توضیحاتی داده اند (صفحه ۳۲۷ الی ۳۲۹ پرونده) نظریه پزشکی قانونی توضیح راجع به وجود شیار گردنی دو رشته ای در یک طرف گردن واضح تر بوده فشار هر جسم سخت قابل انعطاف دور گردن اعم از رشته بند یا طناب بلند و باریک، جوراب بلند روسری بلند تا شده و ... می تواند باعث ایجاد این حالت گردد. نتیجه آزمایش های سم و آسیب شناسی هم ضمیمه شده است (صفحات ۳۳۸ و ۳۳۹ پرونده) قضات شعبه اول کیفری استان ک. نقایصی را در دو برگ اعلام و پرونده به دادسرا اعاده شده است (صفحات ۳۷۸ و ۳۷۹ پرونده) سلامت روحی و. م. تأیید شده و گفته شده در زمان حادثه امکان بررسی وضعیت روحی متهم وجود ندارد (صفحه ۴۱۵ پرونده) علت مرگ فشار بر عناصر حیاتی گردن توسط جسم سخت قابل انعطاف رشته مانند می باشد و با توجه به اینکه معاینه جسد در ک. و بررسی لکه های خون در شهرستان س. (محل قتل) بوده با آگاهی و تشخیص هویت شهرستان س. مکاتبه شود. (صفحه ۴۲۸ پرونده) آقای م. ع. معاینه شده و مجنون شناخته نشده است (صفحه ۴۳۷پرونده) اخذ آخرین دفاع از متهمان و. م. و م. ع. شده منکر شده اند دادگاه جانشین بازپرس قرار مجرمیت به مشارکت در قتل عمدی و سرقت ۵۰ هزار تومان صادر کرده است و توضیح داده اند که ذکر اقرار متهمان سهو قلم بوده است صرفا اقرار و. م. آن هم در آگاهی و فیلم بازسازی صحنه بوده است گروه خون مکشوفه بر ملحفه و یک تکه پارچه از نوع A بوده و گروه خونی متهم و حید م. (+O)و م. ع. (+B) بوده است گروه خونی متوفی نامشخص اعلام شده است (صفحه ۴۵۹) آقای الف. ع. وکیل تسخیری متهمان لایحه ای در۱۰برگ به دفاع از موکلین در دفاع از ایشان با اشاره به گروه های خونی و ادعای شکنجه و ... تأکید بر بی گناهی آنان داشته است (صفحه ۴۷۸ الی ۴۸۷) ۱۳۹۳/۷/۱۵ جلسه شعبه هفتم دادگاه تجدیدنظر استان کرمانشاه با حضور طرفین و وکیل متهمان و دو نفر از اولیاء دم و متهمان تشکیل شده است نماینده دادستان کیفرخواست را قرائت خانم ها م. و ز. ک.الف. خواستار محکومیت و قصاص شده اند گفته اند تفاضل دیه را نداریم پرداخت کنیم متهم و. م. اظهارات قبل را تکرار و گفته بر اثر شکنجه اقرار کرده است و م. ع. منکر شرکت در قتل عمدی و سرقت شده است وکیل متهمان لایحه را قرائت کرده است ۱۳۹۳/۷/۲۲ جلسه شعبه اول دادگاه کیفری استان ک. ابقاء قرار بازداشت موقت متهم و. م. است. مورخه ۱۳۹۴/۲/۳۰ شعبه اول دادگاه کیفری استان ک. طرفین و وکیل و نماینده دادستان، کیفرخواست قرائت شده خانم ک.الف. به لحاظ اقرار متهمان خواهان قصاص شده است گفته ایشان صحنه قتل را بازسازی کرده اند ک. ک.الف. گفته علاوه بر آنچه برادرم گفت و. م. گفته با جوراب او را خفه کرده اند مجددا متهمان همان اظهارات قبل را تکرار و منکر قتل شده اند دادگاه اعلام کرده اولیاء دم حق حلف دارند آیا حاضرید من باب بی گناهی سوگند یاد کنند که اولیاء دم اظهار داشتند ما اینها را قبول نداریم که سوگند یاد کنند. در بیان آخرین دفاع هم و. م. گفته از ترس جانم اقرار کردم بر اثر شکنجه بوده و وکیل آنان دفاعیاتی داشته گفته به شرح لایحه و گذشته است و م. ع. گفته من دشمنی با مقتوله یا فرزندانش نداشتیم که او را به قتل برسانم. دادگاه ختم دادرسی اعلام و با ذکر شرحی از ماجرا مبادرت به صدور رأی کرده است. اتهام متهمان مشارکت در قتل عمدی و سرقت ۵۰ هزار تومان وجه نقد از منزل مرحومه م. ه.(اولیاءدم به نام های ک. ح. ز. و م. شهرت همگی ک.الف. و فرزندان مقتوله) و ذکر توضیحاتی پیرامون اقرار متهم و. م. و اینکه منکر شده و نحوه حضورش در کلانتری و عادی بودن وضع وی قبل از دستگیری و اینکه اگر قتل کرده بود سعی می کرد از دید مأورین مخفی شود و اقرار وی با توجه به شیار دور گردن مقتوله مقرون به واقع نبوده و جوراب چنین شیاری ایجاد نمی کند و کشف کمربند نزدیک جسد و شیاری شبیه به نقش سگک کمربند در ناحیه گردن و اینکه گروه خونی مکشوفه A بوده در حالی که گروه خونی متهمان (+Oو+ B) بوده و عدم استفاده از حق حلف با توجه به فتوای مقام معظم رهبری موضوع سؤال ۵۴۷۴ حکم به توقف دعوی (قرار توقف) صادر شده است و در مورد سرقت نیز به برائت حکم داده شده است اولیاء دم (خانم م. ک.الف. و غیره به حکم صادره اعتراض و فرجام خواهی کرده اند لایحه ایشان هنگام شور قرائت خواهد شد.لازم به ذکر است که برگ شماری از صفحه۱۳۱پرونده یکصد برگ اشتباه درج شده است یعنی ۲۳۲به بعد شمارش شده است. هیأت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید پس از قرائت گزارش آقای م. س. عضو ممیز و ملاحظه اوراق پرونده و نظریه کتبی آقای دکتر احمد قاسمی دادیار دیوان عالی کشور اجمالا مبنی بر با توجه به شکایت اولیاء دم مقتول ، نظریه پزشکی قانونی در خصوص علت فوت و اقاریر صریح متهم در مرحله تحقیقات مقدماتی و بازسازی صحنه جرم و عدم وجود دلیل در خصوص اکراه یا اجبار یا تحت شکنجه بودن متهم در اقرارهای مذکور عقیده به نقض دادنامه صادره و ارجاع به شعبه هم عرض را دارم مشاوره نموده چنین رأی می دهد:

رأی شعبه دیوان عالی کشور

فرجام خواهی خانم م. ک.الف. و غیره اولیاء دم مقتوله مرحومه م.ه. نسبت به دادنامه شماره ۶۰۰۰۰۳۵ ۱۳۹۴/۴/۱ صادره از شعبه یک دادگاه کیفری یک شهرستان ک. که به موجب آن مشتکی عنهم آقایان و. م. و م. ع. از شرکت در سرقت تبرئه و در خصوص اتهام قتل عمدی مذکور حکم به توقف دعوی در مورد آنان صادر شده است ظاهرا دادگاه اقرار آقای و. م. را صحیح ندانسته و از باب انکار حق اولیاء دم را در یکبار قسم از جانب منکرین تشخیص داده اما اولیاء دم محول نکرده اند که متهمان سوگند یاد کرده و تبرئه شوند با توجه به اینکه آقای و. م. صراحتا و بعضا با ذکر جزئیات به ارتکاب قتل اقرار کرده گرچه قتل را متوجه م. ع. دانسته و گفته با لنگه جوراب وی را خفه کرده و من متکی مقابل دهان مقتوله گرفتم، پزشکی قانونی هم خفگی به وسیله شئی قابل انعطاف و رشته مانند ذکر و نفی نکرده که قتل به وسیله جوراب یا غیر آن باشد (نبوده) و ادعای شکنجه توسط مأمورین از سوی متهم م. در هیچ مرجع صالحی به اثبات نرسیده و دلیلی هم در این مورد اقامه نکرده است و مأمورین نیز در دادگاه و در مواجهه با متهمان منکر ادعای آنان شده و گفته اند اقاریر در حالت عادی بوده و بعضا با حضور بازپرس پرونده (به ویژه حین بازسازی صحنه جرم) با این اوصاف و با وجود اقرار محلی برای استحلاف از باب انکار باقی نمی ماند چرا که حداقل در حد لوث توجه اتهام به ایشان وجود دارد حلف در جایی است که دلیلی اقامه نشود و مدعی قائل به توجه اتهام قتل عمد به منکر باشد بنا علیهذا مورد مشمول فتوای مقام معظم رهبری و ماده ۳۲۶ قانون مجازات اسلامی نیست و ادعای فرجام خواه صائب تشخیص مستندا به قسمت ب بند ۴ از ماده ۴۶۹ قانون آیین دادرسی کیفری حکم معترض عنه نقض و رسیدگی مجدد به شعبه هم عرض آن شهرستان ارجاع و محول می گردد مقرر است پرونده به مرجع مربوطه اعاده شود.

رئیس و عضو معاون شعبه ۷ دیوان عالی کشور

حسین انتظاری - محمد سلطان همتیار

مواد مرتبط