رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره شرط اعتبار اقرار در جرائم موجب حد

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور شماره ۹۵۰۹۹۷۰۹۰۸۷۰۰۲۷۷
شماره دادنامه۹۵۰۹۹۷۰۹۰۸۷۰۰۲۷۷
تاریخ دادنامه۱۳۹۵/۰۷/۲۸
نوع رأیرأی شعبه
نوع مرجعشعبه دیوان عالی کشور
شعبهانتقالی
گروه رأیرای کیفری
موضوعشرط اعتبار اقرار در جرائم موجب حد
قاضیمحمودحاتمی
سید حسین جعفری
محمدحمیدی پور

رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره شرط اعتبار اقرار در جرائم موجب حد: در جرایم موجب حد، اقرار در مرجع انتظامی یا نزد مقامات قضایی دادسرا فاقد اعتبار بوده و صرفا اقرار نزد قاضی دادگاه معتبر است.

رأی خلاصه جریان پرونده

در تاریخ ۱۳۹۴/۱/۲۵ خانم ف. س. علیه آقای ک. ت.ز. اعلام شکایت دائر بر ایراد ضرب و تخریب لباس و انجام عمل لواط با فرزند وی به اسم م. الف. نموده و جهت رسیدگی به شعبه اول بازپرسی دادسرای عمومی کرج ارجاع شده است (برگ ۳) و در همان تاریخ در بازپرسی از شاکیه تحقیق شده و نامبرده اظهار داشته است روز یکشنبه مورخ ۹۴/۱/۲۳ ساعت ۱۲/۱۰ فرزندم م. پس از تعطیل شدن مدرسه به سوی خانه آمده و همکلاسی وی به اسم ک. ت.ز. او را فریب داده و به سمت نیروگاه کشانده است و تهدید نموده لباس اش را پاره کرده و کتک زده و با زور تجاوز نموده است (برگ ۴) و بازپرس، پرونده را به پلیس امنیت اخلاقی ارجاع نموده است و در مرجع انتظامی از م. الف. ۶ ساله، محصل ساکن فردیس تحقیق شده و نامبرده به عنوان شاکی اظهار داشته است روز یکشنبه ۱۳۹۴/۱/۲۳ ساعت ۱۲/۱۰ از مدرسه پس از تعطیل شدن خارج شدیم و همکلاسی من به اسم ک. ت.ز. گفت که بریم (به سمت نیروگاه) پرنده نگاه کنیم، به صورت پیاده به آنجا رفتیم و ک. دستم را گرفت و گفت شلوارت را دربیاور و الا با شیشه نوشابه به سرت می زنم و چون قدرت بدنی او زیاد بود مرا کتک کاری نمود و من از خودم دفاع کردم و در نهایت شلوار مرا درآورد و به من تجاوز کرد و گفت اگر به کسی بگوئی بلائی به سرت می آورم و من بعد از ۴ ساعت جریان را به مادرم گفتم و برای ادعای خود شهود و دلیل ندارم (اوراق ۱۰ و ۱۱) و خانم ف. س. (مادر م. الف. ) اظهار داشته است شوهرم یعنی پدر م. الف. در خارج از کشور مشغول کار است و به وی دست رسی نداریم تا برای تحقیقات بیاوریم (برگ ۸) و پزشکی قانونی کرج طی نامه مورخ ۱۳۹۴/۱/۲۴ بازگشت به نامه مورخ ۹۴/۱/۲۳ خطاب به رئیس کلانتری ۱۱مرکزی فردیس اعلام نموده در ساعت۹/۵۰مورخ ۱۳۹۴/۰۱/۲۴از م. الف. فرزند علی معاینه به عمل آمد، کبودی مختصر در مخاط مقعد در ناحیه موسوم به ساعت ۱۲ دیده شد که می تواند ناشی از دخول یا فشار جسم سخت و لوله ای نظیر آلت تناسلی نعوظ یافته مردانه طی روز گذشته باشد، به علاوه سائیدگی در زانوی چپ نیز دارد که در اثر اصابت جسم سخت یا کشیده شدن بر روی سطح ناصاف و سخت روز گذشته ایجاد گردیده است (برگ ۱۲)، مراتب به بازپرس پرونده گزارش شده و بازپرس به پلیس اطلاعات و امنیت عمومی شهرستان فردیس دستور دستگیری متهم را صادر نموده است (برگ ۱۴) و متهم در مورخ ۱۳۹۴/۱/۲۷ دستگیر و در خصوص موضوع شکایت شاکی تحقیق شده وی اظهار داشته است اینجانب ک. ت.ز. ۱۷ ساله، مجرد، محصل، ساکن فردیس، سه روز پیش که حدود ساعت ۱۲ ظهر مدرسه تعطیل شد به وی ( م. الف. ) گفتم بیا بریم پرونده فروشی را نشان دهم با هم رفتیم جمع کرده بود و من با زور با او ( م. الف. ) لواط کردم و به علت ایجاد رابطه نامشروع با دختر خانمی به نام زهرا، ۸ ماه زندان بوده ام (برگ ۱۹) و پرونده به همراه طرفین به بازپرسی اعاده شده و در بازپرسی، آقای ع. الف. ۴۸ ساله، شغل مکانیک، ساکن فردیس اظهار داشته تقاضای اشد مجازات برای متهم ( ک. ت.ز. ) به علت تجاوز به فرزندم ( م. الف. ) دارم (برگ ۲۱) و م. الف. به عنوان شاکی در تاریخ ۱۳۹۴/۱/۲۷ در بازپرسی اظهار داشته است روز یکشنبه پس از تعطیل شدن مدرسه، هم کلاسیم به اسم ک. ت.ز. به من گفت بریم در کنار نیروگاه برق به پرونده و حیوان نگاه کنیم و با هم حرکت کردیم رفتیم نیروگاه و جاده خاکی نشان داد و گفت آن طرف است و همینکه از جاده خاکی خارج شدیم شیشه (نوشابه) را برداشت و گفت اگر شلوارت را درنیاوری به سرت می زنم من کمی مقاومت کردم و درگیر شدیم پیراهن مرا پاره کرد و مرا هل داد زانوی من زخمی شد و بعد از انجام کار خود یعنی تجاوز به من، مرا رها کرد و گفت اگر به کسی بگوئی بلائی به سرت می آورم و من به خانه برگشتم و از بازپرس تقاضا دارم اعدام ایشان را صادر فرمائید و ده بار آلت تناسلی خود را وارد مقعد من کرده است (برگ ۲۲) و بازپرس در همان تاریخ ۱۳۹۴/۱/۲۷ از متهم تحقیق نموده وی اظهار داشته است (اینجانب) ک. ت.ز. ۱۶ ساله، اهل کرج مقیم جاده ملارد، در حدود ۱۲/۱۰ از مدرسه که تعطیل شد خارج شدیم به (همراه شاکی) به سوی پرنده فروشی رفتیم جمع کرده بود و من در آنجا به دوستم ( م. الف. ) تجاوز کردم و تهدید کردم و پیراهن او را پاره کردم و آلت تناسلی او را داخل مقعد او کردم (برگ ۲۴) و بازپرس قرار بازداشت موقت متهم را صادر نموده و به زندان معرفی نموده است (اوراق ۲۵ و ۲۶) و سپس در خصوص اتهامات متهم آقای ک. ت.ز. فرزند م. ۱۶ ساله، دائر بر تهدید و تخریب لباس و ایراد صدمه بدنی موضوع شکایت آقای م. الف. قرار مجرمیت صادر نموده و در خصوص اتهام دیگر متهم موصوف دائر بر ارتکاب لواط با عنف قرار عدم صلاحیت به صلاحیت دادگاه کیفری استان صادر نموده است و مورد موافقت دادیار اظهارنظر نیز قرار گرفته است و دادیار اظهارنظر دادسرای عمومی و انقلاب فردیس به شرح کیفرخواست مورخ ۱۳۹۴/۳/۲ تقاضای تعیین مجازات برای آقای ک. ت.ز. به اتهامات تهدید و تخریب لباس و ایراد صدمه بدنی موضوع شکایت شاکی آقای م. الف. و پدر او، نموده است (برگ ۲۸) و آقای ر. ز.گ. با استناد به وکالت نامه تنظیمی خود را وکیل متهم آقای ک. ت.( ت.ز. ) معرفی نموده است (برگ ۳۱) و پرونده جهت رسیدگی به شعبه اول دادگاه کیفری استان ارجاع شده و دادگاه دستور تعیین وقت نظارت و احضار شاکی را صادر نموده است و آقای م. الف. در تاریخ ۹۴/۴/۲۰ در شعبه اول دادگاه کیفری یک کرج به عنوان شاکی اظهار داشته است یکی از همکلاسی هایم به اسم ک. تقی پور ( ت.ز. ) به من گفت بعد از تعطیل شدن مدرسه بریم به حیوانات نگاه کنیم و بعد از تعطیل شدن مدرسه با هم به طرف نیروگاه برق رفتیم و در راه دو تا شیشه استک برداشت و در نزدیکی نیروگاه یکی از شیشه ها را پرت کرد و وقتی به پشت نیروگاه برق رسیدیم گفت باید در اختیار من باشی با او درگیر شدم و با زور شیشه ای که در دست او بود گرفتم و به آن طرف پرت کردم و او را هل دادم می خواستم فرار کنم از پشت مرا گرفت و به زمین کوبید و زانوی من زخمی شد و کم کم از حال رفتم و زیاد متوجه اطراف خود نبودم که با زور به من تجاوز کرد و در آخر کار مرا تهدید کرد اگر به کسی چیزی بگویم بلائی به سرم می آورد (اوراق ۳۳ و ۳۴) و دادگاه دستور تعیین وقت و احضار طرفین و دعوت از نماینده دادستان را صادر نموده است و شعبه اول دادگاه کیفری یک کرج در تاریخ ۱۳۹۴/۸/۹ جلسه رسیدگی تشکیل داده و از طرفین تحقیق نموده و در آن جلسه آقای م. الف. ۱۶ ساله اظهار داشته است من از آقای ک. ت.ز. بابت لواط به عنف شاکی هستم وی آلت تناسلی خود را داخل مقعد من کرد و حدود ۳ الی ۴ دقیقه طول کشید و آب بدنش را به بیرون از بدن من ریخت و آقای ک. ت.ز. فرزند م. ، مجرد و محصل، ۱۷ ساله، در مقام دفاع از اتهامات تهدید و تخریب لباس و ایراد صدمه بدنی و اتهام لواط با عنف موضوع شکایت شاکی اظهار داشته است درگیر شدیم قبول دارم یقه پیراهن هم را گرفته بودیم و شاید پاره شده باشد و ایراد صدمه بدنی و تهدید و لواط را قبول ندارم دروغ می گوید و با این حرفها خواسته مرا خراب کند چون سابقه دارم می خواهد بیندازد سرم و در مورد اقرارم در آگاهی کتک می زدند و به ناحق اقرار کردم و در بازپرسی می خواستم توضیح بدهم اجازه نمی دادند و در مورد لواط از من آزمایش بگیرد تا معلوم شود آیا من با شاکی لواط کرده ام یا خیر؟ و علم پیش رفت کرده است اگر از مرد آزمایش بگیرند معلوم می شود و من اتهام درگیری و پاره کردن لباس قبول دارم ولی تهدید و ایراد صدمه بدنی و لواط به عنف را قبول ندارم و کاری با ایشان نکرده ام و علت درگیری این بوده که در روز درگیری شاکی از روی لباس انگشت به مقعد من کرد و من هم متقابلا همین کار را با وی انجام دادم و باعث دعوی شد البته من انگشت به ایشان نکردم فقط با ایشان درگیر شدم و وکیل مدافع متهم اظهار داشته دفاعیات به شرح لایحه تقدیمی است و شاکی پرونده مجددا اظهار داشته اظهارات متهم در خصوص انگشت کردن از روی لباس به مقعد او که باعث درگیر شود دروغ محض است من اینکار را نکردم (اوراق ۵۵، ۵۶ و ۵۷ و ۵۸) دادگاه در اجرای مقررات ماده ۹۱ قانون مجازات اسلامی دستور داده از پزشکی قانونی در خصوص رشد و کمال عقلی متهم استعلام شود و پزشکی قانونی کرج طی نامه مورخ ۱۳۹۴/۹/۱۴ اعلام نموده از آقای ک. ت. معاینه و مصاحبه به عمل آمد مشارالیه از نظر جسمانی بلوغ کامل دارد و در حال حاضر عدم توانائی در امور مالی اش احراز نمی گردد (برگ ۵۷) و دادگاه دستور داده از پزشکی قانونی مجددا در خصوص رشد و کمال عقلی وی استعلام شود (برگ ۵۸) که پاسخ آن در پرونده مشاهده نمی شود و دادگاه مجددا در تاریخ ۱۳۹۴/۱۲/۲۴ تشکیل جلسه داده و در خصوص مفاد نامه پزشکی قانونی و از وکیل متهم توضیح خواسته که وکیل متهم اظهار داشته است موکل در زمان وقوع جرم (۱۳۹۴/۱/۲۳) ۱۶ ساله بوده و پزشکی قانونی طی نامه شماره ۱۷۱۶۵ / م / ۲ / ۳۱ مورخ ۹۴/۹/۱۴ فقط در خصوص بلوغ جسمانی اظهارنظر نموده است کافی به مقصود نبوده تقاضای برائت موکل خود را نموده است (برگ ۷۲) و یکی از مستشاران دادگاه رأی مخالف بر اعدام نظر داده (برگ ۷۹) و اکثریت اعضاء شعبه اقدام به صدور دادنامه شماره ۹۴۰۹۹۷۲۶۱۷۳۰۰۵۷ - ۱۳۹۴/۱۲/۲۶ نموده اند که به موجب آن آقای ک. ت.ز. به اتهام تهدید به دو سال حبس تعزیری و به اتهام تخریب و پاره کردن لباس به سه سال حبس تعزیری و بابت سائیدگی زانوی چپ شاکی به پرداخت نیم درصد دیه کامل در حق شاکی و به اتهام عمل لواط با عنف به اعدام در ملاء عام محکوم گردیده است و دادنامه مزبور پس از ابلاغ در مهلت مقرر قانونی از سوی محکوم علیه و وکیل وی مورد فرجام خواهی قرار گرفته و پرونده به دیوان عالی کشور ارسال شده و پرونده به شعبه ۳۱ دیوان عالیکشورارجاع گردیده است و اینشعبه طی دادنامه شماره۹۹۷۰۹۰۸۷۰۰۲۷۷ مورخ ۱۳۹۵/۷/۲۸ چنین رأی صادر نموده است: رأی شعبه ; - در خصوص فرجام خواهی آقای ک. ت.ز. و وکیل وی آقای ر. ز.گ. از دادنامه فوق الذکر صادره از شعبه اول دادگاه کیفری یک استان البرز از بررسی محتویات پرونده قطع نظر از اینکه جهت بررسی این مسئله که آیا متهم در زمان وقوع جرائم (۱۳۹۴/۱/۲۳) ادعائی ۱۶ ساله یا ۱۷ ساله بوده؟ شناسنامه یا کارت ملی وی اخذ نشده است و قطع نظر از اینکه پاسخ استعلام نامه شماره ۹۴۱۰۱۱۲۶۱۷۳۰۱۴۴۲ مورخ ۱۳۹۴/۱۱/۱۹ دادگاه از پزشکی قانونی واصل نگردیده است (برگ ۶۴) و اشتباها در تاریخ ۹۴/۱۱/۲۶ استعلام مذکور منتفی اعلام شده است (برگ ۶۶) نظر به اینکه مقررات مواد ۲۱۷ و ۲۱۸ و تبصره های آن و ۱۲۰ و ۱۲۱ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ و مواد ۳۰۴ و ۳۱۵ قانون آئین دادرسی کیفری رعایت نشده است. از آنجا که طرق اثبات وقوع بزه لواط (ایقابی یا تفخیذی) در قانون پیش بینی شده و پزشکی قانونی کرج در نامه مورخ ۱۳۹۴/۱/۲۴ در خصوص ادعای لواط به طور قطع و یقین نظر نداده و با عبارت می تواند ... اظهارنظر نموده است (برگ ۱۲) و ایضا پزشکی قانونی کرج در نامه مورخ ۹۴/۹/۱۴ اعلام نموده متهم از نظر جسمانی بلوغ دارد و در حال حاضر عدم توانائی نامبرده در اداره امور مالی اش احراز نمی شود ; (برگ ۵۷) و اساسا در مورد رشد و کمال عقل متهم، آنهم در زمان وقوع بزه های انتسابی (۹۴/۱/۲۳) اظهارنظری ننموده است با این وصف، در دادنامه فرجام خواسته اشتباها با استناد به نظریه پزشکی قانونی به رشد و کمال عقلی متهم اشاره شده است (برگ ۸۰) و شاکی نیز اظهاراتی متفاوت و متهافت دارد. چنانچه در برگ ۲۲ پرونده اظهار داشته است: (متهم ده بار آلت تناسلی خود را وارد کرده ولی در برگ ۵۵ پرونده اظهار داشته متهم آلت تناسلی خود را وارد کرد و ۳ الی ۴ دقیقه طول کشید... و همچنین شاکی در برگ ۲۲ پرونده اظهار داشته متهم شیشه را برداشت و گفت اگر شلوارت را درنیاوری با این شیشه به سرت می زنم، مقاومت کردم، درگیر شدیم پیراهن مرا پاره کرد و حال آنکه در برگ ۳۳ پرونده اظهار داشته است متهم گفت باید در اختیار من باشی مخالفت کردم درگیر شدیم و با زور شیشه را از دست او گرفتم و به آن طرف پرت کردم ... و مضافا به اینکه تخریب لباس (پیراهن) در هنگام نزاع و درگیری طبیعی است و برای تحقق بزه تخریب نیاز به قصد خاص دارد. مآلا و بناء بر مراتب دادنامه فرجام خواسته در وضعیت فعلی قابل ابرام نبوده لذا مستندا به بند ۴ شق ب ماده ۴۶۹ قانون آئین دادرسی کیفری دادنامه فرجام خواسته نقض و پرونده به دادگاه همعرض (دادگاه کیفری یک ویژه رسیدگی به جرائم نوجوانان) ارجاع شده است و شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان البرز به عنوان شعبه همعرض اقدام به اخذ تصویر مصدق کارت ملی متهم پرونده آقای ک. ت.ز. جهت معلوم شدن تاریخ تولد و سن وی در زمان وقوع جرم و پیوست نمودن آن به پرونده (برگ ۱۱۵) و معرفی مجدد وی به پزشکی قانونی در اجرای مقررات تبصره ماده ۹۱ قانون مجازات اسلامی نموده است، و مدیر کل پزشکی قانونی استان البرز طی نامه شماره ۲۶۳۲ / ک / ۴ / ۳۱ مورخ ۱۳۹۵/۱۱/۱۷، نتیجه کمیسیون پزشکی قانونی را در خصوص آقای ک. ت.ز. این چنین اعلام نموده است: بر اساس مصاحبه روان پزشکی و بحث و تبادل نظر، رشد و کمال عقلانی و درک حرمت لواط در زمان ارتکاب جرم احراز نگردید. (برگ ۱۵۳) و پرینت پرونده شخصیت متهم به اضافه یک برگ گزارش روانشناس از سوی ندامتگاه فردیس به شعبه دوم دادگاه کیفری یک ارسال شده و پیوست پرونده گردیده است و دادگاه دستور تعیین وقت رسیدگی و دعوت از دادستان و احضار طرفین را صادر نموده است و جلسه رسیدگی دادگاه در تاریخ ۱۳۹۵/۱۲/۲۳ با حضور متهم آقای ک. ت.ز. فرزند م. در معیت وکیل اش آقای ر. ز.گ. و نیز با حضور شاکی آقای م. الف. به همراه پدرش آقای ع. الف. تشکیل گردیده است و دادستان یا نماینده وی در جلسه حضور نداشته لکن با ارسال لایحه ای تقاضای مجازات قانونی متهم را نموده است و ضمنا خانم ها تاجیک و افشار به عنوان مشاور در جلسه دادگاه حضور داشته اند و با شروع به رسیدگی، منشی دادگاه کیفرخواست صادره از سوی دادسرا را قرائت نموده است و سپس آقای ع. الف. اظهار داشته است علیه آقای ک. ت.ز. شکایت دارم وی فرزندم را مورد تهدید و تجاوز جنسی قرار داده و لباس وی را تخریب نموده است و شاهد ندارم و مستند ادعای من گواهی پزشکی قانونی است و من وقتی از مسافرت به ایران آمدم و از همسرم جریان شنیدم و فردای آن روز شکایت کردم و آقای م. الف. به عنوان شاکی اظهار داشته است من با متهم پرونده آقای ک. ت.ز. در کلاس دوم دبیرستان همکلاس بودیم و با هم دوست معمولی بودیم و آن روز گفت بعد از تعطیل شدن کلاس بریم به پرنده و حیوان تماشا کنیم من هم قبول کردم و بعد از تعطیل شدن کلاس پیاده راه افتادیم و ک. گفت من در آنجا با بچه های زیادی دعوا کرده ام و احتیاطا شیشه نوشابه همراه داشته باشیم دو تا شیشه نوشابه از زمین ; برداشت و به پشت نیروگاه رسیدیم کسی آنجا نبود و ک. یکی از شیشه ها را دور انداخت و به من گفت لباسهایت را دربیاور و باید با من این کار (حرام) را انجام دهی و الا با شیشه می زنم تو سرت و من شیشه را گرفتم انداختم دور و قصد فرار داشتم پیراهن مرا گرفت و مرا به زمین انداخت و پایم آسیب دید و کمربندم را باز کرد و به من تجاوز کرد و آب بدن خود را به بیرون ریخت و من ترسیده بودم و موقع برگشت تهدید کرد اگر به کسی چیزی بگویم بلائی به سرم می آورد، و متقابلا متهم پرونده آقای ک. ت.ز. در دفاع از اتهامات خود دائر بر تخریب لباس شاکی و تهدید وی و ایراد ضرب و ارتکاب لواط به عنف اظهار داشته است: ما در مدرسه یکجا می نشینیم و ذهن من کمی کند است من از شاکی از درس سؤال می کنم و آن روز شاکی به پشت من دست زد و انگشت کرد و من به او فحش دادم او هم فحاشی کرد و با هم درگیر شدیم و من کله زدم از دماغش خون آمد و به پای او لگد زدم افتاد زمین و لباس اش پاره شد و به من در دادسرا اجازه صحبت نمی دادند و اقرار قبلی من زیر شکنجه بوده و من از الف. معذرت می خواهم ؟؟؟ کاری نکردیم و نوجوان بودیم، و وکیل متهم نیز در دفاع از موکل خود مطالبی بیان نموده است (اوراق ۱۶۸ الی ۱۷۴) دادگاه با علام ختم رسیدگی مبادرت به صدور دادنامه شماره ۹۵۰۹۹۷۲۶۱۷۴۰۰۳۲۱ مورخ ۱۳۹۵/۱۲/۲۴ نموده است که به موجب آن آقای ک. ت.ز. فرزند م. متولد ۱۳۷۶/۷/۱۴ به جرم ارتکاب عمل تفخیذ با عنف نسبت به آقای م. الف. در تاریخ ۱۳۹۴/۱/۲۳ با رعایت مقررات ماده ۹۱ قانون مجازات اسلامی به لحاظ اینکه متهم در زمان وقوع جرم کمتر از ۱۸ سال داشته و طبق نظریه کمیسیون پزشکی قانونی استان البرز رشد عقلانی و درک حرمت عمل ارتکابی را نداشته است به نگهداری به مدت یکسال در کانون اصلاح و تربیت محکوم گردیده است و از اتهام تخریب لباس و ارتکاب عمل لواط با عنف برائت حاصل نموده است و همچنین نامبرده ( ک. ت.ز. ) به جرم ایراد صدمه بدنی عمدی به پرداخت نیم درصد دیه کامل و به جرم تهدید نسبت به آقای م. الف. به پرداخت مبلغ ده میلیون ریال جزای نقدی با احتساب ایام بازداشت قبلی از جزای نقدی محکوم گردیده است و دادنامه مزبور پس از ابلاغ در مهلت مقرر قانونی از سوی آقای ع. الف. (پدر م. الف. ) از حیث صدور رأی بر برائت متهم از اتهام لواط با عنف با آقای م. الف. مورد فرجام خواهی قرار گرفته و پرونده به دیوان عالی کشور ارسال شده و حسب الارجاع تحت نظر قرار گرفته است. هیئت شعبه در تاریخ بالا تشکیل پس از قرائت گزارش آقای م. حمیدی پور عضو ممیز و ملاحظه اوراق پرونده و نظریه کتبی آقای احسان ر. ئی دادیار دیوان عالی کشور اجمالا مبنی بر ابرام دادنامه شماره ۹۵۰۹۹۷۲۶۱۷۴۰۰۳۲۱ - ۱۳۹۵/۱۲/۲۴ فرجام خواسته مشاوره نموده چنین رأی می دهد:


رأی شعبه دیوان عالی کشور

رأی شعبه

در خصوص فرجام خواهی آقای علی الف. به ولایت از فرزندش آقای م. الف. ، نسبت به بخشی از دادنامه فوق الذکر صادره از شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان البرز که مشعر به صدور رأی بر برائت آقای ک. ت.ز. فرزند م. از اتهام لواط ایقابی به عنف با آقای م. الف. می باشد. از بررسی محتویات پرونده قطع نظر از اینکه آقای م. الف. با وصف اینکه محجور نبوده و بالغ بوده و سمت و حق داشته شخصا فرجام خواهی نماید و فرجام خواهی ننموده است بنابراین داشتن سمت ولایت و حق فرجام خواهی برای آقای علی الف. به ولایت از مجنی علیه محل تأمل است و چون نامبرده علی الف. ; از جمله شکات پرونده بوده لذا از این ایراد غمض نظر می شود نظر به اینکه متهم پرونده آقای ک. ت.ز. به جرم ارتکاب عمل تفخیذ به عنف با آقای م. الف. محکوم گردیده است و با توجه به تعریف قانونی و شرعی لواط ایقابی و اینکه طرق اثبات آن در قانون پیش بینی شده است و شاکی برای اثبات این ادعا (انجام عمل لواط با عنف) شاهد معرفی ننموده است و از طرفی متهم منکر ارتکاب این عمل شده است و در دادگاه اقرار به ارتکاب عمل لواط ایقابی ننموده است و اقرار عندالحاکم ملاک عمل و معتبر است و پزشکی قانونی نیز از روی قطع و یقین بر وقوع عمل لواط اظهارنظر ننموده است و با عبارت می تواند... به موضوع اکتفاء نموده است و با توجه به مقررات ماده ۱۲۰ قانون مجازات اسلامی قاعده درأ و قاعده اصاله البرائه در همچون مورد و در مانحن فیه حاکم و جاری است و زمینه و مبانی حصول علم متعارف بر قاضی در پرونده وجود نداشته و ندارد بنا به مراتب اعتراض مدلل و موجهی که نقض دادنامه فرجام خواسته را ایجاب نماید به عمل نیامده است و دادنامه مزبور موافق مندرجات پرونده صادر شده است علی هذا فرجام خواهی نامبرده را غیر وارد تشخیص داده و ضمن رد آن مستندا به بند الف ماده ۴۶۹ قانون آئین دادرسی کیفری دادنامه فرجام خواسته در حدود فرجام خواهی ابرام می گردد.

سیدحسین جعفری (رئیس) م. حمیدی پور (عضو معاون)