رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره شرط تحقق معاونت در قتل
رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره شرط تحقق معاونت در قتل: صرف اطلاع داشتن از نقشه قتل، مصداق معاونت در قتل نیست.
رأی خلاصه جریان پرونده
حسب محتویات اوراق پرونده کلاسه ۹۲۰۲۲۱ و کیفر خواست صادره از دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان د.، خانم ف. م. به اتهام قتل مرحوم س.ت. و خانم م.پ.خ. و ع. ق. به اتهام معاونت در قتل و الف.م. و م.خ. و ع.م. به اتهام مساعدت در خلاصی متهم از محاکمه و محکومیت، تحت پیگرد واقع و پرونده به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان فارس ارجاع شده است. مشروح حادثه را متهم اصلی خانم ف. م. اینچنین شرح داده که من قتل را قبول دارم. من و نامزدم ع. ق. که فرزند مقتول می باشد بعلت اینکه مقتول در زندگی من و همسرم دخالت می کرد از قبل نقشه ای ریختم که او را بکشیم و مادرم (خانم م.پ. خ. ) نیز یک روز قبل از وقوع قتل اطلاع پیدا کرد. مادرم اول مخالفت کرد ولی در نهایت با اصرار من راضی شد. ع. هم می گفت تمام نقشه ها را آماده می کنم. روز دوشنبه هفته قبل ع. به مادرش (مقتول) زنگ زد و به بهانه اینکه به دنبال خواهرش بیاید او را به روستای ح. و به منزل ما آورد به ع. گفتم نمی توانم این کار را انجام دهم. ع. گفت تو فقط کارش را تمام کن بقیه کارها با من و من در حالیکه با مادرشوهرم صحبت می کردم بحثمان شد و با هم درگیر شدیم با یکدیگر دست به یقه شدیم مادرم آمد ما را جدا کند، که مقتول مادرم را به زمین انداخت و گلوی او را فشار داد. بعد مادرم را رها کرد بسراغ من آمد و با من درگیر شد که من او را هل دادم که سر او به قرنیز دیوار برخورد کرد و به زمین افتاد. خون زیاد می آمد من هم عصبانی بودم و مادرم هم حالش بد بود رفتم آشپزخانه دسته هاون را برداشتم. چند مرتبه زدم به سر مقتول، کار که تمام شد به ع. زنگ زدم آمد گفت قرار بود خون ریزی نشود. گفتم خودش شروع کرد خودم و مادرم دستکش پوشیدیم جسد را سه نفری داخل حمام بردیم ..... ; ص ۵۶ اولیاءدم مرحومه س.ت. تقاضای قصاص قاتل و مجازات متهمین دیگر را نموده اند. دادگاه پس از استماع اظهارات اولیاءدم و نماینده دادستان و مدافعات متهمان بموجب دادنامه شماره ۰۰۴۵۶ ۹۴/۲/۱ که حاوی شرح حادثه نیز می باشد، اینچنین رأی داده است : در خصوص اتهام خانم ف. م. متولد ۷۵/۹/۲۰ -متاهل -مسلمان -تابعیت ایران، بدون سابقه کیفری ،خانه دار - باسواد (دوم دبیرستان ) اهل روستای ح. شهرستان د.، فعلا ساکن زندان عادل آباد شیراز با وکالت آقای ع.ش. دائر بر مباشرت در قتل عمدی مادر شوهر خویش به نام س.ت. در تاریخ ۹۲/۳/۲۰ در منزل خودش واقع در روستای فوق با عنایت به شکایت اولیاءدم مقتول از متهم و اصرار آنان به ارتکاب قتل از ناحیه ایشان ۲- گزارش مرجع انتظامی مبنی بر اینکه مقتول جهت دیدن فرزندانش روز قتل به منزل متهم آمده است ۳- مفاد گواهی پزشکی قانونی که علت تامه مرگ مقتوله را ضربه مغزی ناشی از اصابت متعدد جسم سخت و یا بالعکس به سر مقتوله ; تعیین نموده است (صفحه ۷۵) که با اقاریر متهم در اداره آگاهی و بازپرسی منطبق است ۴- اظهارات مطلعین و کسانی که در حمل جسد مقتوله مشارکت داشته اند، علی الخصوص آقای الف.خ. ۵- اقرار صریح متهم به قتل و بیان انگیزه آن که حکایت از قصد مقتوله جهت جدایی دخترش از برادر متهم بعلت اعتیاد ایشان بوده است و تشریح نحوه قتل در کنار در ورودی حال ساختمان و انتقال جسد به حمام و سپس خاک کردن آن در زیر درخت انار در حیاط منزل و در نهایت انتقال جسد به بیابان، جهت جلوگیری از شناسایی آنان که با گزارش مرجع انتظامی و اظهارات شاهدین منطبق بر واقع است ۶- رد دفاعیات وی در مورد اینکه مقتوله به وی حمله کرده و او ناچارا از خویش دفاع کرده بدلیل اینکه هیچگونه زخم دفاعیه در بدن متهم کشف نشده و جراحتی از بدن او توسط مراجع انتظامی و پزشکی گزارش نشده است .۷- کشف آلت قتاله خونی که همان (دسته هونگ) می باشد و سایر قرائن و امارات موجود در کیفرخواست صادره از دادسرای شهرستان د.، مجرمیت متهم به ارتکاب قتل عمدی مرحومه س.ت. علما و اقرارا بر هیات دادگاه محرز و مسلم است. النهایه با عنایت به نظریه پزشکی قانونی که حکایت از عدم رشد و کمال عقلی متهمه در زمان وقوع جنایت موصوفه دارد و توجه به احتیاط در خون مسلمان و رعایت قاعده (درء) و اصل برائت، دادگاه وی را از قصاص نفس برائت می دهد. ولی در اجرای مواد ۲۳ ، ۹۱و۸۹ و ۹۳ذیل ماده ۴۴۸و۴۵۲و۴۶۳و۴۸۸و۴۹۲و۵۴۹و۵۵۰ قانون مجازات اسلامی مصوب سال ۹۲ مشارالیها را به نگهداری در کانون اصلاح و تربیت به مدت پنج سال و پرداخت یک دیه کامل یک زن (نصف یک دیه کامله مرد ) در حق ورثه مقتوله و دو سال خدمت بصورت روزانه شش ساعت و هفته ای پنج روز با دریافت یک چهارم حقوق یک کارگر در بخش مراقبت از سالمندان در مراکز بهزیستی استان فارس و یکسال تحت درمان روانپزشک با تایید پزشکی قانونی جهت درمان حالت روحی خطرناک (پرخاشگری وتند خویی) محکوم می نماید ب)در خصوص اتهام م.پ. خ.، دائر بر معاونت در قتل عمدی مرحوم س.ت. با توجه به انکار متهم در کلیه مراحل تحقیق بر ارتکاب بزه مذکور و اینکه دلیل کافی جهت انتساب شرعی و قانونی بزه فوق و اینکه متهمه مذکور دخترش (متهم ردیف اول ) را تحریک یا تشویق به قتل مقتوله کرده باشد و اینکه بنظر می رسد قتل مرحومه بصورت یک تصمیم آنی و بچه گانه از سوی ف. م. صورت پذیرفته است، مستند به اصل برائت حکم بر برائت وی در این خصوص صادر می گردد. النهایه اتهام وی دائر بر مساعدت به متهم ردیف اول برای خلاصی از محاکمه و مجازات، بوسیله مخفی کردن ادله جرم نظیر شستن خون محل جنایت و کمک به انتقال جسد به خارج از منزل با توجه به گزارش مرجع انتظامی و اقرار صریح متهم محرز و مسلم است. دادگاه مستندا به ماده ۵۵۴ قانون تعزیرات و تبصره ذیل آن به هیجده ماه حبس تعزیری با احتساب ایام بازداشتی محکوم می نماید. در خصوص اتهام آقای ع. ق.(فرزند مقتوله ) دائر بر معاونت در قتل عمدی مادرش مرحومه س.ت. با عنایت به انکار وی در کلیه مراحل تحقیق بر عمل مذکور و اظهارات خانم ف. م. مبنی بر اینکه وی اطلاعی از اقدام اینجانب جهت قتل نداشته است و وقتی به او جریان قتل را گفته ام، شوکه شده ولی بلحاظ علاقه به اینجانب در مخفی کردن آثار و ادله جرم به من کمک کرده است، بلحاظ فقد ادله کافی جهت تعیین و علم قطعی هیات دادگاه مستندا به اصل برائت حکم بر برائت وی صادر و اعلام می گردد. النهایه عمل وی در حد مساعدت در خلاصی متهم ردیف اول از محاکمه و مجازات، محرز و مسلم و مستندا به ماده اخیر الذکر و ماده ۲۳ قانون مجازات اسلامی مصوب سال ۹۲ و با رعایت اعلام گذشت اولیاءدم، مشارالیه را به یازده ماه حبس تعزیری و مطالعه کتاب ( فاطمه، فاطمه است اثر دکتر شریعتی ) با احتساب ایام بازداشتی، محکوم می نماید. رای صادره حضوری و قابل فرجام ظرف مدت بیست روز پس از ابلاغ در دیوان عالی کشورمی باشد. پس از ابلاغ نماینده دادستان با تقدیم لایحه ای در خصوص برائت خانم م.پ. خ. که ازاتهام معاونت در قتل تبرئه شده و همچنین دو نفر از اولیاءدم با تقدیم لایحه ای از رأی صادره فرجام خواهی کرده، پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و به این شعبه ارجاع شده است . هیئت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید. پس از قرائت گزارش آقای سید احمد طباطبائی عضو ممیز و اوراق پرونده و نظریه کتبی آقای فریبرز لشکری دادیاردیوان عالی کشور اجمالا مبنی بر با توجه به دلایل و مستندات مذکور در رأی فرجام خواسته و عدم ایراد و اعتراض موجه و مدللی از ناحیه فرام خواهانها، به رد فرجام خواهی ایشان و تائیدو ابرام اعلام نظر میشود. ; در خصوص دادنامه فرجام خواسته مشاوره نموده چنین رأی می دهد :
رأی شعبه دیوان عالی کشور
فرجام خواهی نماینده دادستان در دادگاه های عمومی شیراز و همچنین فرجام خواهی اولیاءدم نسبت به آن قسمت از دادنامه صادره بشماره ۰۰۴۵۶ ۹۴/۱۲/۱۱ از شعبه سوم دادگاه کیفری یک استان فارس که بموجب آن خانم م.پ. خ. از اتهام معاونت در قتل مرحومه س.ت. تبرئه شده است، موجه و مدلل نیست. زیرا در پرونده، تنها قرینه ای که برای اثبات ادعای معاونت در مورد خانم م.پ. خ. ذکر شده اینست که قاتل (خانم ف. م. ) می گوید مادرم یک روز قبل از حادثه، اطلاع از نقشه من برای قتل داشت. و به صرف اطلاع داشتن از قتل، نمی توان موضوع را بر عنوان معاونت منطبق دانست و محتویات اوراق پرونده نیز حکایتی از صحت انتساب معاونت در قتل برای مشارالیها ندارد و فرجام خواهان نیز در لایحه ای که تقدیم نموده اند دلیلی که مورد را منطبق با جهات فرجام خواهی سازد، ارائه ننموده اند. علیهذا مستندا به بند الف ماده ۴۶۹ قانون آئین دادرسی کیفری ضمن رد فرجام خواهی عینا دادنامه فرجام خواسته را ابرام می نماید.
رئیس و مستشار شعبه ... دیوان عالی کشور
سید احمد طباطبائی - اکبر فیض