رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره شروط تحقق بزه نزاع دسته جمعی
رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره شروط تحقق بزه نزاع دسته جمعی: تحقق بزه نزاع دسته جمعی مشروط به آنست که تمام افراد شرکت کننده در منازعه، هم زمان در یک مکان و باهم مشغول منازعه باشند، در صورت فقدان این شرایط، نزاع دسته جمعی محقق نمی شود.
رأی خلاصه جریان پرونده
شخصی به نام ع. به قتل می رسد. م. به عنوان متهم به قتل چگونگی ماجرا را چنین شرح می دهد: یک روز من و ف. سر کوچه خودمان ایستاده بودیم که یکی از دوستانمان را که داشت در خیابان می رفت، دید و برای او سوت زد که در همین موقع ح. رفیق ع. که داشت ازآنجا می گذشت با شنیدن صدای سوت ایستاد که وقتی فهمید ف. با او نبوده رفت و بعد از حدود یک هفته، امشب که ما داشتیم یعنی من و ف. از کوچه ع. می گذشتیم، ح. و ع. با موتور پشت سر ما آمدند و به ما گفتند: بایستید و ما تا ایستادیم، ع. به ف. گفت: چه کار رفیق من داشتی و ف. گفت: من برای ح. سوت نزدم که خود ح. هم فهمیده و رفته که در همین موقع ع. با پشت دست به صورت من زد و به ف. گفت: من هم دوست دارم به رفیق تو بزنم که من هم آمدم پایین و با من درگیر شد و من هم با چاقو به او زدم و همین چاقویی است که در درگیری از آن استفاده کردم که تحویل مأمورین دادم. وی در ادامه گفته است: ... ع. دست کرد داخل جیبش تا چاقو را دربیاورد و من که چاقویی همراه داشتم و در کنار کمربندم زده بودم چاقو را درآوردم و یک ضربه به سینه ع. زدم .... (صفحه ۵ ،۶). این سخنان به طور ثابت در تمام مراحل رسیدگی تکرار شده است. م.ف. هم گفته است: آقای ح. سر سهراه که ما سوت زدیم برای دوستان، ح. فکر کرد ما با اون هستیم، نگاه کردن و رد شد، یک هفته بعد ما داخل کوچه ع. رد می شدیم، دیدیم که ع. با ح. مست هستند که با موتور کردند دنبالمان، ما هم ایستادیم، ع. گفت: چرا برای دوستم سوت زدین؟ ما گفتیم ما کاری به دوستت نداشتیم، اون اشتباه فهمیده، یه دفعه ع. زد تو گوش م.، ما گفتیم برای چی می زنی؟ گفت: دلم می خاد[می خواهد] سوت زدین منم می زنم، گفتم: دوستت اشتباه فکر می کند، یه دفعه م. درگیر شد با ع. یه[یک] دفعه دیدم خون می یاد[می آید] از سینه ع. بغلش کردم، خودم هم زنگ زدم اورژانس اومد بردش(صفحه ۴). م. در صفحه ۱۲ گفته است: چاقو درآوردم به سمت چپ سینه سمت قلب او زدم(صفحه ۱۲). ح. هم گفته است: من و ع. دیشب ف. و م. را دیدیم که با موتور رد شدند. ع. رفت دنبال آن ها صدایشان زد وقتی ایستادند، ع. به ف. گفت: سری قبل چه کار به ح. داشته اید که سوت زده اید، اگر کارش دارید حالا به او بگویید، ف. گفت: دلم می خواهد، بحث بالا گرفت، ع. با دست به صورت م. زد. گفت خوبه من هم به ایشان بزنم، تا این را گفت م.ف. از موتور آمد پایین که به من بزند، ع. نگذاشت. م.ف. گفت: اگر حالا هم نزنم فردا یا یک روز دیگر به او می زنم،. قسم خاک برادرش می خورد که به من می زند. یک بار م. از پشت سر من حرکت کرده و به سینه ع. زد رفت کنارتر ایستاد و فحاشی کرد، من دنبال او رفتم که بگیرمش فرار کرد. وقتی برگشتم ع. که پیراهن سفید به تن داشت دیدم یقه پیراهن خودش را پاره کرد، جای بریدگی روی سر سینه او توأم با خون دیدم، زیر بغل او را گرفتیم دست گذاشتم جایی که چاقو خورده بود. به ف. گفتم یک کاری بکن، زنگ بزن اورژانس بیاید، زنگ زد اورژانس با موتور هم رفت. خودم ماندم و ع. که هر چه داد می زنم کسی به دادم نمی رسید(متهم گریه می کند). همین مفاهیم به کرات و در تمامی مراحل دادگاه و دادسرا بیان شده است. وکلای طرفین دفاع کرده اند. علت فوت، پارگی قلب و عوارض ناشی از آن در اثر اصابت جسم نوک تیز و برنده تعیین می گردد(صفحه ۴۴). اولیای دم تقاضای قصاص کرده اند. در ادامه حکم انحصار وراثت ارائه شده است (صفحه ۱۲۲). وکیل تسخیری برای م. تعیین گردیده و دادگاه سرانجام پس از محاکمه و استماع اظهارات طرفین م. را متهم به ۱- قتل عمدی ۲- مشارکت در نزاع دسته جمعی منجر به قتل ۳- اخلال در نظم عمومی ۴- شرب خمر اعلام و ح. و م.ف. را به مشارکت در نزاع دسته جمعی منتهی به قتل و اخلال در نظم عمومی را اعلام کرده است. سپس در مورد م. با توجه به گزارش مأمورین، شکایت اولیای دم، علت فوت، کشف آلت قتاله و اقرار مکرر متهم م. مبنی بر شرب خمر و زدن چاقو به سینه مقتول، اتهامات ردیف اول را در حد قتل عمد، شرب خمر و مشارکت در منازعه منجر به قتل محرز دانسته و دفاعیات وکیل وی را که اظهار داشته: وی مست بوده و اختیاری در ارتکاب قتل نداشته وارد ندانسته و گفته اولا : لازمه ای بین شرب خمر و سلب اراده وجود ندارد. ثانیا: اظهارات و شرح واقعه از سوی م. نشان از هوشیاری وی دارد و وی را با لحاظ نوعا کشنده بودن عمل ارتکاب به قصاص نفس محکوم کرده است. در مورد شرب خمر به ۸۰ ضربه شلاق حدی و در مورد شرکت در منازعه به تحمل دو سال حبس و در مورد شرکت در منازعه با تخفیف متهمان: ح. و ف. را با لحاظ جوانی و فقدان سابقه کیفری متهم ح. را به ۹۱ روز حبس و متهم م.ف. را به شش ماه حبس محکوم و هر سه متهم را از اتهام اخلال در نظم عمومی تبرئه کرده است. پس از ابلاغ رأی، م.ن. به وکالت از ح. به رأی صادره اعتراض کرده و گفته است: تمام مدت درگیری به چند دقیقه کوتاه نرسیده و هیچ گونه دخالتی در نزاع نداشته اند و او دوست خود را از دست داده، تمامی این اتفاقات فقط در چند دقیقه رخ داده است. و موکل وی دانشجو فاقد سابقه کیفری است و عناصر مجرمانه ماده ۶۱۵ در مانحن فیه صادق نیست، تقاضای صدور حکم برائت وی را کرده است. م. نیز شخصا به رأی اعتراض کرده و گفته: شرایط ارتکاب جرم باید در نظر گرفته می شد که نشده و تقاضای نقض دادنامه را کرده است که لایحه وی به دقت قرائت شد. ف. و م.ک. به قلت حبس ف. اعتراض کردند. آن ها اولیای دم هستند. ر. نیز به وکالت تسخیری از محکوم م. به رأی اعتراض کرده و ادعا کرده است که موکل وی مسلوب الاختیار بوده، تقاضای نقض دادنامه را کرده است که قرائت شد. اینک پس از تبادل نظر و مشورت ختم رسیدگی را اعلام، به شرح برگ آتی مبادرت به صدور رأی می نماید.
رأی شعبه دیوان عالی کشور
اعتراض و تجدیدنظرخواهی ۱ - م. و وکیل تسخیری اش ر.، ۲ - ف. و م.ک.، ۳ - م.ن. به وکالت از ح. نسبت به دادنامه شماره ۹۳۰۹۹۷۷۱۲۰۸۰۰۰۷۰- ۰۸/ ۰۴/۱۳۹۳ صادره از شعبه پنجم دادگاه کیفری استان ...، اولا: اعتراض همگی آنان نسبت به محکومیتشان از جهت شرکت در نزاع دسته جمعی وارد است، چون اصولا نزاع دسته جمعی به مفهوم مندرج در ماده ۶۱۵ قانون مجازات اسلامی واقع نشده است و نظریه اداره حقوقی می گوید: نزاع دسته جمعی وقتی مصداق پیدا می کند که تمام افراد شرکت کننده در منازعه هم زمان در یک مکان باهم مشغول منازعه باشند، آنچه از زبان مباشران و مطلعان در مانحن فیه نقل شد واقعه ای است کوتاه در کمتر از چند دقیقه واقع گردیده و به هیچ وجه همه متهمان هم زمان درگیر زدوخورد نبوده اند. بنابراین حکم صادره در مورد منازعه دسته جمعی به کلی در مورد همه متهمان نقض و پرونده جهت صدور رأی مجدد به شعبه هم عرض ارجاع می شود. حکم صادره در مورد م. از جهت قصاص و حد شرب خمر از محکمه ای صالح با رعایت موازین قانونی صادر گردیده و قابل تأیید است. به استناد بند الف ماده ۲۶۵ قانون آئین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری عینا تأیید می شود. حکم صادره در مورد برائت متهمان از اتهام اخلال در نظم عمومی نیز تأیید می شود. این رأی قطعی است.
شعبه ۱۳ دیوان عالی کشور- رئیس و عضو معاون
علی اصغر باغانی - علی اکبر یساقی