رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره صدور حکم غیابی در بزه قتل عمد

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور شماره ۹۴۰۹۹۷۰۹۰۹۴۰۰۰۷۴
شماره دادنامه۹۴۰۹۹۷۰۹۰۹۴۰۰۰۷۴
تاریخ دادنامه۱۳۹۴/۰۵/۱۱
نوع رأیرأی شعبه
نوع مرجعشعبه دیوان عالی کشور
شعبهشعبه ۹ دیوانعالی کشور
گروه رأیرای کیفری
موضوعصدور حکم غیابی در بزه قتل عمد
قاضیمهدیاحمدی
نبی الله داودی مازندرانی
غلامحسین آماده
مهردادحبیبی

رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره صدور حکم غیابی در بزه قتل عمد: در بزه قتل عمد،عدم حضور متهم در جلسه دادرسی مانع از رسیدگی بوده و صدور حکم غیابی فاقد وجاهت قانونی است.

رأی خلاصه جریان پرونده

حسب محتویات پرونده ساعت ۹:۴۰ مورخ ۱۳۸۲/۴/۲۸ گزارشی تحت عنوان قتل مرحومه ک. ن. اهل افغانستان ساکن روستای ... ش. توسط شخصی به نام ش. ( ک. ) با استفاده از تبر و ورود ضربه به سر و پاهای مقتوله گزارش شده است متهم پس از وقوع حادثه متواری گردیده است . به دنبال وصول گزارش ، مأمورین انتظامی و بازپرس دادسرای عمومی و انقلاب ش. به محل حادثه عزیمت و مشاهدات خود را به شرح صفحات ۳ الی ۱۰ (بازپرس) و ۲۸ الی ۳۳ (مأمورین) از وضعیت محل و جسد گزارش نموده اند که خلاصه آن بیانگر این است که جسد زنی حدود ۳۰ ساله در پشت درب ورودی اطاق به صورت طاق باز افتاده و خون آلود می باشد در قسمت وسط سر وی اثر جراحت عمیق دیده می شود و اثر بریدگی نیمه عمیق در گردن و بریدگی سطحی در انگشتان و پا دیده می شود که جهت تعیین دقیق علت مرگ و گزارش معاینه جسد به پزشکی قانونی دستورات لازم صادر شده است خانم س. ک. ۱۲ ساله به عنوان شاهد صحنه قتل اظهار داشته دیدم ش. ساعت ۶ صبح وارد منزل شد و ک... را با تبر زد و من کاملا صحنه را دیدم و بعد مرا زد و من بیهوش شدم بعد از گذشت نیم ساعت به هوش آمدم و دنبال ع... رفتم و در مرحله دیگری بیان کرده دیدم شخصی به نام ش. به داخل حیاط پرید وسیله ای شبیه تبر در دستش بود من بلافاصله بعد از اینکه فهمیدم این فرد ش. می باشد ک... را بیدار کردم و ک... بیدار شد و ایستاد وقتی که ش. را دید قرآن را از کنارش برداشت و به ش. گفت که به این قرآن به من رحم کن من برادر تو را نکشتم که در همین حین ش. با تبر به سر ک... کوبید و سپس هل داد که ک... به زمین افتاد و من جیغ کشیدم و با لگد به صورتم زد من از ترس چادرم را روی سرم کشیدم و بیهوش شدم وقتی به هوش آمدم دیدم که یک پتو روی سر ک... انداخته و شلوار ک... را کنده که من هم یک پتو روی پاهای ک... انداختم بعد از یک ساعت رفتم شورا را اطلاع دادم چون یک ساعت زبانم بند آمده بود بعد هم دنبال ع... رفتم پیدایش نکردم و رفتم مخابرات به ۱۱۰ زنگ زدم (ص۱۱) . آقای ع.ک. همسر مقتوله و همسر س.ک. اظهار داشته بعد از فوت و. شوهر اسبق ک. ن. اول من ایشان را عقد کردم بعد از چند روز رفت با ش. ک. ازدواج کرد و مجددا حدود هفت ماه است که آمده و با من زندگی می کند قبلا ش. به ک. گفته بود که شما را می کشم و گفته بود شما با ش. در قتل برادرم و. ک. همکاری داشته اید (ص۲۳ و ۲۴) . پزشکی قانونی در گزارش معاینه جسد و کالبد گشائی به شرح صفحات ۴۴ و ۴۵ علت فوت خانم ک.ن. را صدمات متعدد در اثر اصابت جسم سنگین و برنده و عوارض ناشی از آن تعیین نموده است ورثه مجنی علیها آقای ع. ن. اهل افغانستان (پدر) و خانم خ. ن. اهل افغانستان (مادر) به عنوان اولیاءدم تقاضای قصاص ش. ک. را نموده اند (ص۶۶ و ۶۵) . بازپرس محترم دادسرا پس از بی نتیجه بودن اقدامات جهت دستگیری متهم ش. ک. در تاریخ ۱۳۸۷/۹/۱۷ در خصوص اتهام وی دائر بر قتل عمدی مرحومه ک. ن. با ضربات چاقو و تبر مبادرت به صدور قرار مجرمیت نموده و پرونده با کیفرخواست دادستان محترم عمومی و انقلاب ش. به محاکم کیفری استان س. ارسال گردیده (ص۱۰۷، ۱۰۸، ۱۰۹ و ۱۱۰) و جهت رسیدگی به شعبه چهارم دادگاه کیفری استان س. ارجاع شده است دادگاه مرجوع الیه به جهت متواری و مجهول المکان بودن متهم دستورات لازم را جهت دستگیری متهم به دادسرا صادر که بازپرس محترم نیز با اعطای نیابت قضائی به حوزه های قضائی سراسر کشور حتی از طریق پلیس اینترپل اقدام که منتج به نتیجه نشده و اولیاءدم مقتوله و تنها شاهد حادثه نیز در دادگاه حاضر نشده اند و متهم جهت رسیدگی به پرونده از طریق نشر آگهی دعوت که در جلسه دادرسی در مورخ ۱۳۹۳/۱۲/۱۴ حاضر نشده و دادگاه پس از استماع دفاعیات وکیل تسخیری متهم به شرح آتی مبادرت به صدور رأی نموده است : در این پرونده آقای ش. ک. تبعه کشور افغانستان متواری و مجهول المکان دارای وکیل تسخیری به نام آقای س.غ. ه. وکیل پایه یک دادگستری متهم است به ارتکاب یک فقره قتل عمدی خانم ک. ن. با ضربات تبر و چاقو در تاریخ ۱۳۸۲/۴/۲۸ در روستای ... شهرستان ش. که با عنایت به ۱- شکایت ورثه مرحومه آقای ع. ن. و خانم خ. ن. (پدر و مادر مجنی علیها) که حسب مواد ۳۵۰، ۳۵۱و ۳۶۱ قانون مجازات اسلامی به عنوان ورثه و اولیاءدم قصاص و عفو در اختیار آنان است و بنابر صورت جلسه های مورخ ۱۳۸۴/۶/۲۰ صفحات ۶۵ و ۶۶ پرونده به صراحت درخواست قصاص جانی را کرده اند ۲- مفاد کیفرخواست صادره از سوی دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان ش. ۳- صورت جلسه های معاینه جسد و محل تنظیم از سوی آقای بازپرس دادسرای شهرستان ش. و مأمورین انتظامی ۴- مفاد گزارش معاینه جسد پزشکی قانونی شاهرود ۵- اظهارات مطلعین خصوصا احد از شهود به نام خانم س.ک. ۶- متواری بودن متهم و احضار او از مسیر نشر آگهی در روزنامه و عدم حضور نامبرده در جلسات متعدد دادگاه برای دفاع از خویش ۷- غیر موثر و غیرقابل پذیرش بودن دفاع وکیل مشارالیه ۸- سایر قراین و امارات مضبوط و مندرج در پرونده که مجموعا موجب حصول علم عادی و متعارف با عنایت به اقناع وجدان و اطمینان برای قضات دادگاه به محرز بودن ارتکاب قتل عمد مرحومه ک.ن. توسط آقای ش. ک. می گردد و از این رو به استناد بند الف ماده ۲۹۰ و مواد ۳۸۱ و ۳۸۲ قانون مجازات اسلامی حکم به قصاص نفس متهم موصوف منوط بر آن که قبل از اجرای قصاص اولیای دم نصف دیه کامل مرد مسلمان را به جانی پرداخت کنند صادر و اعلام می شود این رأی با توجه به عدم حضور متهم در جلسه های دادرسی و تقدیم لایحه دفاعیه از ناحیه ی وی و اینکه وکیل تعیین شده وکیل تسخیری منتخب دادگاه است غیابی بوده و ظرف مهلت ده روز از تاریخ ابلاغ قابل واخواهی در همین دادگاه و با انقضای مهلت مذکور ظرف بیست روز قابل تجدیدنظرخواهی در دیوان عالی کشور از جانب شخص متهم یا وکیل انتخابی او می باشد . رأی صادره در روزنامه آگهی شده است و پس از ابلاغ رأی صادره آقای س.غ. ه. وکیل تسخیری ش. ک. با تقدیم لایحه ای به دیوان عالی کشور از آن تجدیدنظرخواهی که پرونده جهت رسیدگی به این شعبه ارجاع گردیده است مفاد لایحه به هنگام شور قرائت خواهد شد خلاصه آن بیانگر این است که هیچ دلیل و مدرکی علیه موکل به جز شهادت س.ک. که در زمان وقوع جرم ۱۲ ساله بوده وجود ندارد که به تنهایی نمی تواند مثبت ارتکاب بزه از ناحیه موکل و حصول علم بر مجرمیتش گردد لذا درخواست نقض رأی صادره را نموده که به شرح آتی مبادرت به صدور رأی می گردد .هیأت شعبه تشکیل است پس از قرائت گزارش آقای مهدی احمدی عضو ممیز و ملاحظه ی اوراق پرونده و نظریه ی آقای مهرداد حبیبی دادیار محترم دیوان عالی کشور مبنی بر : نقض دادنامه مشاوره نموده و متفقا چنین رأی می دهند:

رأی شعبه دیوان عالی کشور

در خصوص دادنامه ی فوق که به موجب آن غیابا رأی بر محکومیت آقای ش.ک. به قصاص نفس به جرم ارتکاب قتل مرحومه ک.ن. صادر شده است. نظر به اینکه به موجب بند پ ماده ی ۱۱ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ قوانین مربوط به شیوه ی دادرسی نسبت به جرایم سابق بر وضع قانون فورا اجرا می شود و اینکه به دلالت مفهوم مخالف ماده ی ۳۵۰ قانون آیین دادرسی کیفری در بزه قتل عمد که مجازات آن سالب حیات (قصاص نفس) بوده و عدم حضور متهم در جلسه ی دادرسی مانع از رسیدگی می باشد بنابراین صدور حکم غیابی در خصوص مورد مغایر با موازین قضایی تشخیص و باستناد بند ۲ از شق ب ماده ی ۴۶۹ قانون آیین دادرسی کیفری ، دادنامه ی صادره نقض و پرونده جهت رفع نقص (جلب متهم و استماع اظهارات وی) و صدور رأی مجدد به همان دادگاه اعلام می گردد.

رییس و مستشار و عضو معاون شعبه ۹ دیوان عالی کشور

نبی اله داودی مازندرانی - مهدی احمدی - دکتر غلامحسین آماده