رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره صدور رای برائت در رسیدگی مقدماتی
رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره صدور رای برائت در رسیدگی مقدماتی: درصورت ناکافی بودن ادله در مرحله رسیدگی مقدماتی، دادگاه باید قرار منع تعقیب صادر کند و صدور رأی برائت در این مرحله، فاقد وجاهت قانونی است.
رأی خلاصه جریان پرونده
حسب گزارش نیروی انتظامی خانم الف. در اثر خوردن قرص، از جانب بستگانش، به بیمارستان منتقل و بدوا به علت بیهوشی قادر به تکلم نبوده و پس از بهبودی اعلام داشته از فرزند خوانده ام بنام آقای س.م. به خاطر مزاحمت های مکرر که جزئیات آن را بعدا اعلام خواهم کرد شاکی هستم. وی طی شرحی اعلام نموده است: عصر روز سه شنبه (۹۴/۹/۱۰) پس از خوراندن نوشابه از جانب فرزند خوانده ام س.م، احساس منگی کرده و کم کم هوشیاری ام را از دست دادم و دیگر چیزی نفهمیدم پس از سه روز که به هوش آمدم، به خاطر آوردم که توسط س. مورد تجاوز قرار گرفتم. لذا از وی به خاطر تجاوز و شروع به قتل شاکی هستم. ایشان بیش از ده عدد قرص ترامادول به من خورانده است ضمنا درخواست ارجاع موضوع به پزشکی قانونی جهت بررسی موضوع و استعلام از بیمارستان را دارم. وی می افزاید: مشتکی عنه قرص ها را داخل نوشابه ریخت و به من خوراند. از ابتدای ازدواجم با پدرش، او قصد مزاحمت جنسی با من داشت که با مخالفتم روبرو می شد که آخر الامر اینکار را کرد و خودش مرا به بیمارستان برد. پزشکی قانونی اعلام نموده است: نامبرده در ۹۴/۹/۱۰ با علائم مسمویت دارویی و اختلال هوشیاری به بیمارستان آورده شده و به اظهار خودشان بعد از خوردن نوشابه دچار اختلال هوشیاری شده اند. در معاینه از ناحیه تناسلی، بقایای پرده بکارت مشهود بود (مدخوله و زایمان کرده) بود. در معاینه از مقعد، آثار دخول جسم سخت مشهود نبود. نمونه بررسی اسپرم از ناحیه مقعد و واژن برداشته شد که نتیجه آن متعاقبا اعلام خواهد شد. از آقای س.م. متولد ۱۳۶۸ فاقد سابقه کیفری تحقیق که می گوید: با برادرم در یک حیاط جداگانه زندگی می کنم. اصلا در یک منزل نیستیم تمام حرفهای او دروغ است. از پدرم شنیدم که او ناراحتی اعصاب دارد و چند روز قبل مریض شده بود. پدرم او را به درمانگاه چهاربرج برده، منزل پدرم برای حمام رفتم. این خانم را درحال مریضی مشاهده کردم و از وی سوال نمودم که گفت نترسید فشار دارم خواهرم همراه وی بود به پسر عمویم زنگ زده و با خودرو ایشان این خانم رابه بیمارستان رساندم و معده اش را شستشو دادند. س: حسب اظهارات این خانم، شما قرص داخل نوشابه ریختید؟ ج: به خدا قسم چنین کاری نبوده، خواهرش یادش داده است. س: آیا تا کنون قصد تجاوز به وی را داشته اید؟ ج: دروغ می گوید بنده از آسانسور افتادم مریض جسمی و جنسی هستم.(ص ۳۰) او خودش در اورژانس بیمارستان می گفت من قرص خورده ام و نام قرص ترامادول را می گفت (ص ۳۳) به موجب رأی صادره از بازپرس محترم دادسرای محترم عمومی و انقلاب شهرستان م. درخصوص شروع به قتل، قرار منع پیگرد صادر و قابل اعتراض اعلام و در خصوص تجاوز به عنف، پرونده بدوا به دادگاه شهرستان م. و پس از آن به دادگاه کیفری یک ارسال و به شعبه ۵ ارجاع شده است. در دادگاه از شهود بشرح ذیل تحقیق بعمل آمده است: از آقای ن.م. (پدر متهم) اظهار داشت: پسر این خانم که پسر خوانده ام می شد و همراه با برادر وی به جرم سرقت در زندان به سر می بردند از من خواسته بودند که وساطت کنم و رضایت بگیرم. من قبول نکردم او ( شاکیه ) خواست خودش برود من گفتم به عنوان یک همسر راضی نیستم که بروی او ناراحت شد و حالش خوب نبود او را به بیمارستان بردم پس از بهبودی مرخص شد. مجددا پس از چند روز حالش به هم خورد این بار پسرم س. با چند نفر او را به بیمارستان بردند خانم من شر می کند و همه حرفهایش دروغ است خودش قرص خورد و غیر از این نبوده است (ص ۵۸) ۲- خانم ف.م. می گوید: من با آنها همسایه هستم. با اطلاع رسانی دخترش متوجه شدم به اتفاق شوهرم و خانم ک. او را به بیمارستان بردیم دکتر گفت مسمومیت دارد. پس از به هوش آمدن از وی پرسیدم که چه شده است ؟ گفت باعمویت حرفم شد و من ناراحت شدم و قرص خوردم و گفت کاش دو تا بیشتر می خوردم تا می مردم. راجع به ادعای او چیزی نمی دانم (۵۹) ۳- خانم ک. می گوید: حدود غروب بود دختر همین خانم آمد و گفت مادرم مریض است و من رفتم دیدم که در خانه خوابیده است گفتم پدرت کجاست ؟ گفت مادرم مریض بود وی را به دکتر برده بود و آورد و مجددا مریض شد و من به ف. و ب. اطلاع دادم و سه نفری او را به دکتر بردیم. دکتر گفت: قرص خورده؟ گفتم خبر ندارم. پس از شستشوی معده از او پرسید: قرص خوردی؟ گفت بله. منهم از او سئوال کردم چرا قرص خوردی ؟ ج: گفت با ن. ( شوهرش ) حرفم شد نه عدد قرص خوردم ولی ادعای او راجع به تجاوز کذب است.(ص ۶۰) ۴- خانم ب.الف. می گوید: من شاهد زنا نیستم ولی خواهرم از آقای س.م. شاکی است وخودشان هم می دانند که بارها ایشان وارد بستر وی شد و هنگام هم بستر شدن خواهرم با شوهرش، ایشان آمده و اینها رادیده است و من وقتی شنیدم که در بیمارستان بستری است در حال اغماء بود وقتی که به هوش آمد گفت که س. به من نوشابه داد و گفت س. دست خود را به بدن من می زد (ص ۶۲) لازم به تذکر است: ۱- پزشکی قانونی بشرح صفحه ۴۷ و ۴۶ پاسخ تکمیلی خود را چنین آورده است: نتیجه ی آزمایش اسید فسفاتاز در سوآپ مقعد و در لباس زیر شاکیه در حد یک مثبت ( ۱+) یافت گردید و در سواپ واژن در حد قابل تشخیص یافت نگردید. ; ولی دادگاه آنرا برای تشخیص DNA که متعلق به مشتکی عنه می باشد یا نه ارسال ننموده است. ۲- معلوم نیست قرار صادره از دادسرا در خصوص منع تعقیب از اتهام شروع به قتل به شاکیه و یا وکیل وی ابلاغ شده است یا نه؟ در صورت مثبت بودن پاسخ، نتیجه آن پیوست نمی باشد. ۳- در دادگاه تحت عنوان تجاوز به عنف از مشتکی عنه ( آقای س.م.) هیچگونه تحقیقی به عمل نیامده است و دادگاه در وقت فوق العاده و صرفا با حضور شاکیه و وکیل وی تشکیل گردیده است. دادگاه نهایتا به موجب دادنامه ی فرجامخواسته بدون اشاره به قرار منع پیگرد صادره از دادسرا، نسبت به هر دو اتهام اجمالا چنین رأی داده است: باتوجه به انکار متهم و ادعای بی دلیل شاکیه و عدم اطلاع گواهان از موضوع و اعتراف شاکیه نزد گواهان به اینکه خودم قرص خوردم لذا موجبات حصول قناعت وجدانی بر این دادگاه فراهم نیست و رأی بر برائت متهم صادر میگردد. متعاقب فرجامخواهی وکیل شاکیه به شرح لوایح پیوست، پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و به این شعبه ارجاع شده است. هیات شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید. پس از قرائت گزارش آقای نبی اله داوودی مازندرانی عضوممیز و ملاحظه اوراق پرونده و نظریه کتبی آقای کامران محمدحسینی دادیار دیوان عالی کشور مبنی بر اینکه: با توجه به گزارش عضو محترم ممیز نظر به اینکه شاکیه بر ادعای خویش اصرار دارد ضرورت دارد دادگاه در خصوص موارد ادعایی وی بررسی بیشتر و همچنین از شهود وی با حضور متهم تحقیق نماید متهم مدعی شده توانایی جنسی و جسمی ندارد در این خصوص تحقیق نشده است لذا با عنایت به نواقص مذکور تقاضای نقض دادنامه را دارم ; مشاوره نموده چنین رأی میدهد:
رأی شعبه دیوان عالی کشور
با توجه به مندرجات پرونده و کیفیات منعکس در آن، نظر به اینکه در خصوص شروع به قتل، قرار منع تعقیب از جانب دادسرا صادر ولی از ابلاغ و یا عدم ابلاغ آن به شاکیه و همچنین منجر به اظهار نظر شدن در دادگاه ذیربط و عدم آن مدرکی پیوست پرونده نبوده، در حالی که نتیجه تصمیم نهایی آن موثر در اتخاذ تصمیم در امر اتهام دوم (تجاوز به عنف) می باشد و اینکه با وجود قرار منع پیگرد فوق، ورود دادگاه کیفری یک در رابطه با آن بدون صدور کیفرخواست فاقد وجاهت بوده و با عنایت به اینکه مفاد گواهی پزشکی منعکس در صفحات ۴۶ و ۴۷ حاکی از وجود اسید فسفاتاژ در سوآپ مقعد و در لباس زیر شاکیه در حد یک مثبت (۱+) بوده و در نتیجه آزمایش DNA را می طلبیده که اقدامی از جانب دادگاه به عمل نیامده و اینکه تحقیقات محلی در رابطه با مشتکی عنه صورت نپذیرفته و حتی مشتکی عنه در دادگاه شرکت نکرده و کمترین تحقیقی از خود وی از جانب دادگاه به عمل نیامده و مع الوصف دادگاه محترم بدون انجام ابهامات فوق و علی فرض ناکافی بودن دلایل مثبته از جانب شاکیه در مرحله ی مقدماتی می بایستی اقدام به صدور قرار منع تعقیب می نموده است نه رأی بر برائت، بنابراین باستناد بند ۲ از شق ب ماده ی ۴۶۹ قانون آئین دادرسی کیفری، دادنامه ی فرجامخواسته نقض و پرونده جهت رفع نقص و صدور رأی مجدد به همان شعبه ارجاع می گردد.
شعبه نهم دیوان عالی کشور - رئیس و عضو معاون
نبی اله داودی مازندرانی - محمد بارانی