رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره ضرورت حضور دادستان یا نماینده وی در جلسه دادگاه (دادنامه شماره ۹۱۰۹۹۷۰۹۰۹۲۰۰۷۲۹)

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور شماره ۹۱۰۹۹۷۰۹۰۹۲۰۰۷۲۹
شماره دادنامه۹۱۰۹۹۷۰۹۰۹۲۰۰۷۲۹
تاریخ دادنامه۱۳۹۱/۱۲/۰۹
نوع رأیرأی شعبه
نوع مرجعشعبه دیوان عالی کشور
شعبهشعبه ۷ دیوانعالی کشور
گروه رأیرای کیفری
موضوعضرورت حضور دادستان یا نماینده وی در جلسه دادگاه
قاضیحسین انتظاری
حسین طالبی

رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره ضرورت حضور دادستان یا نماینده وی در جلسه دادگاه: حضور دادستان یا معاون او یا یکی ازدادیاران به تعیین دادستان در دادگاه کیفری الزامی است.

رأی خلاصه جریان پرونده

در پی شکایت خانم ه.ن. مبنی بر ایجاد مزاحمت تلفنی و آدم ربایی و تهدید و مزاحمت و زنای به عنف به دادسرای عمومی و انقلاب علیه آقای ب.الف. فرزند ح. و دوستش، پزشکی قانونی از وی معاینه به عمل آورد و اعلام کرد دارای پارگی قدیمی پرده بکارت می باشد واژه قدیمی به معنای گذشت بیش از سه هفته می باشد که راجع به ب.الف. دایر بر مزاحمت تلفنی دادسرای عمومی و انقلاب قرار مجرمیت صادر نمود و درخصوص شکایت نامبرده نسبت به ب.الف. فرزند ح. مبنی بر آدم ربایی و تهدید و مزاحمت و انجام عمل زنا به عنف با عنایت به تحقیقات معمول و انکار متهم درخصوص موضوع آدم ربایی و تهدید و مزاحمت به لحاظ فقدان دلیل، قرار منع تعقیب صادر ولکن درخصوص موضوع شکایت درخصوص عمل شنیع زنا به عنف مستندا به تبصره ۳ ماده ۳ و تبصره ماده ۱۴ قانون اصلاحی قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب قرار عدم صلاحیت به شایستگی دادگاه کیفری استان صادر می نماید (ص۵۰ و۵۱) که متعاقب آن پرونده به شعبه دوم دادگاه کیفری استان ارجاع گردید و این شعبه در مورخ ۱۶/۱۲/۸۹ از شاکیه خانم ه.ن. خواست که شکایت خود را مطرح کند و شاکیه اظهار داشت آقای ب.الف. حدود یک سال پیش مورخ ۸/۱۰/۸۸ در پی یک ماه دوستی های قبلی مرا به منزلشان جهت صرف غذای احسان سومین روز شهادت امام حسین (ع) برده وارد منزل که شدم منزل خلوت بوده و فقط یکی از دوستانش در منزل حضور داشت در نهایت ب.الف. لباس های مرا درآوده و خودش نیز لباس های خود را درآورده در حالی که دوستش با موبایل فیلم برداری می کرد با بنده از قبل مرتکب زنای عنف گردید و اینجانبه نیز به جهت تهدیدهای ناموسی از طریق پخش فیلم مجبور شدم از ایشان شکایتی نداشته باشم و موضوع را با کسی در میان نگذاشتم و نظر به اینکه تهدیدات نامبرده و دوستش دایر بر اینکه مجددا با یکدیگر رابطه داشته باشیم مجبور شدم با اطلاع مادرم شکایت خویش را مطرح نمایم (ص۵۶ و ۵۷) در مورخ ۱۸/۱۲/۸۹ دادگاه متهم ب.الف. پس از تفهیم شکایت شاکیه مبنی بر تجاوز به عنف اظهار داشت قبول ندارم و ادعای شاکیه کذب محض است و شاکیه در پاسخ مشخصات منزلی را که در وی تجاوز شده و مشخصات بدن متهم را ذکر کرد که متهم راجع به مشخصات منزل گفت کسانی که برای غذای نذری به آن منزل آمدند مشخصات آن را می دانند و راجع به مشخصات بدنی مرا نگاه کنند (ص۵۸ تا ۶۰) و متهم به پزشکی قانونی معرفی شده تا مشخصات داده شده بدنی رؤیت شود که پزشکی قانونی مشخصه ای را که شاکیه اعلام کرده بود رؤیت ننمود (ص۶۵) و درخصوص شکایت خانم ه.ن. علیه ب.الف. دایر بر ایجاد مزاحمت نیز شعبه ۱۰۴ دادگاه عمومی جزایی شکایت را وارد و متهم را مجرم شناخته و طی دادنامه شماره ۰۰۵۰۱-۳/۱۲/۱۳۸۹ به مجازات قانونی محکوم نمود (ص۸۴) که با اعتراض به رأی صادره شعبه هشتم دادگاه تجدیدنظر استان آن را تأیید نمود (صفحه۹۰ و ۹۱) و شاکیه در مورخ۷/۱/۹۱ دادگاه اظهار داشته شکایت اصلی اینجانب علیه ب. بوده نمی دانم به چه علتی در بازپرسی اتهام را متوجه برادر متهم نموده اند و بر علیه وی حکمی از بابت مزاحمت تلفنی صادر نشده است و اعتراض اینجانب نیز در شعبه هشتم دادگاه تجدیدنظر رد شده است و اینجانب حال شکایت خود را علیه ب.الف. از بابت زنای به عنف مطرح و تقاضای رسیدگی دارم (ص۹۵) و متهم در جلسه مورخ۲۰/۱/۹۱ دادگاه در دفاع از خود بیان کرد ادعای شاکیه کذب محض است و هیچ گونه آشنائی با این خانم نداشتیم و اولین بار در اداره امنیت اخلاقی او را دیدم و شکایت واهی وی نیز در رابطه با مزاحمت تلفنی چون تلفن متعلق به برادرم ب. بوده او محکوم شده است که دادگاه با اعلام ختم دادرسی درخصوص اتهام ب.الف. فرزند ح. مبنی بر زنای به عنف طی دادنامه شماره ۰۰۰۱۳-۲۳/۱/۱۳۹۱توجها به نحوه اظهارات شاکیه پرونده و با عنایت به مدافعات متهم مذکور در انکار بزه اعلامی و عدم کفایت دلیل و قاعده تدرالحدودبالشبهات مستندا به ماده ۱۷۷ قانون آیین دادرسی کیفری رأی بر برائت متهم صادر و اعلام می شود که رأی صادره در مورخ ۱۳/۲/۹۱به شاکیه ابلاغ و نامبرده درمورخ۳۱/۲/۱۳۹۱طی شرحی اعلام داشته که اینجانبه به اتهام مزاحمت تلفنی علیه ایشان شکایت نموده ام ولی به دلیل اینکه سیم کارت متعلق به برادرش بوده برادر ایشان به جای وی محکوم شده است و من در تحقیقات مقدماتی و دادگاه کلیه مشخصات منزل وی را ذکر کرده ام اگر مرا به آنجا نبرده بود چگونه مشخصات آن خانه را می دانستم و خانواده اینجانبه دارای آبرو و بدون سابقه کیفری می باشند چطور حاضر می شوم با طرح این مسئله آبروی خانواده خویش را ببرم با توجه به اینکه هنوز شوهر نکردم و مردم مرا باکره می شناسند و حال باید یک عمرخانه نشین باشم عدالتی که به تبرئه او نظر می دهد چگونه جوابگوی یک عمر بدبختی اینجانبه خواهد بود در حالی که حتی با محکومیت جزئی ایشان حداقل التیامی بر زخمهایم می گذاشتم و قسمتی از خسارات روحی و جسمی خود را باز می یافتم و تقاضای تجدیدنظر دارم که پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و به این شعبه ارجاع می گردد.

رأی شعبه دیوان عالی کشور

درخصوص تجدیدنظرخواهی خانم ه.ن. نسبت به دادنامه معترض عنه که به موجب آن متهم به نام آقای ب.الف. فرزند ح. از اتهام زنای به عنف مورد شکایت شاکیه برائت حاصل نموده این اشکال بر دادنامه تجدیدنظرخواسته وارد است که در رسیدگی پرونده رعایت تشریفات قانونی در جریان محاکمه به عمل نیامده. زیرا برابر تبصره ۲ ماده ۲۰ قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب (الحاقی ۲۸/۷/۸۱) حضور دادستان یا معاون او یا یکی از دادیاران به تعیین دادستان در دادگاه کیفری الزامی است و دادگاه پس از استماع اظهارات نماینده دادستان که قبل از استماع اظهارات طرفین به عمل می آید مبادرت به صدور حکم می نماید در مانحن فیه جلسه دادگاه بدون حضور دادستان یا نماینده وی تشکیل گردیده و نظر به اینکه استماع اظهارات دادستان یا نماینده مشارالیه تکلیف قانونی است. لذا مستندا به بند ب ماده ۲۶۵ قانون آیین دادرسی کیفری و در اجرای بند ۲ قسمت ب ماده مذکور ضمن نقض دادنامه شماره ۱۳-۲۳/۱/۹۱ رسیدگی مجدد به دادگاه صادر کننده رأی ارجاع می گردد.

رییس شعبه ۷ دیوان عالی کشور - مستشار

انتظاری - طالبی