رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره ضرورت حضور دادستان یا نماینده وی در جلسه دادگاه (دادنامه شماره ۹۱۰۹۹۷۰۹۱۰۶۰۰۷۹۰)

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور شماره ۹۱۰۹۹۷۰۹۱۰۶۰۰۷۹۰
شماره دادنامه۹۱۰۹۹۷۰۹۱۰۶۰۰۷۹۰
تاریخ دادنامه۱۳۹۱/۱۲/۰۷
نوع رأیرأی شعبه
نوع مرجعشعبه دیوان عالی کشور
شعبهشعبه ۳۳ دیوانعالی کشور
گروه رأیرای کیفری
موضوعضرورت حضور دادستان یا نماینده وی در جلسه دادگاه
قاضیمحمد نیازی
جعفری

رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره ضرورت حضور دادستان یا نماینده وی در جلسه دادگاه: گرچه حضور دادستان یا نماینده وی در جلسات دادگاه ضرورت قانونی دارد، ولی چنانچه دادستان یا نماینده وی در این جلسات شرکت نکند این نقص در حدی نیست که بر اساس رأی خدشه وارد کند.

رأی خلاصه جریان پرونده

آقای الف.الف. فرزند ق. به اتهام تجاوز به عنف موضوع شکایت خانم م.ب. تحت پیگرد قرار گرفته است خلاصه جریان حسب محتویات پرونده از این قرار است خانم شاکیه طی شکوائیه ای خطاب به ریاست دادسرا اعلام داشته شخصی به نام الف. که با این جانب با ترفند و حیله نزدیک شده بود، متأسفانه روز جمعه مورخ ۲۰/۲/۹۱ به قصد اینکه می خواهد لباس سربازی خود را عوض کند این جانب را به منزل شخصی خود برد و به زور به این جانب تجاوز نمود و تقاضای تعقیب کیفری نامبرده را نموده است. (ص ۱) پزشکی قانونی پس از معاینه شاکیه اعلام داشته پردۀ بکارت از نوع حلقوی قابل اتساع و بدون پارگی است لازم به توضیح است که در این نوع پرده امکان دخول بدون خونریزی و پارگی وجود دارد. در معاینه مقعد در حال حاضر آثار ظاهری مبنی بر دخول مشهود نیست (ص ۳) در مرحله تحقیقات علاوه بر ادعای مزاحمت از سوی متشاکی ادامه می دهد زنگ زد رفتم در خانه شان و گفت هیچ کسی این جا زندگی نمی کند ما تازه آمدیم این جا... از ساعت ۳ تا ۶ بعد از ظهر از جلو تجاوز شد مجرد هستم سپس مشخصات خانه را گفته است. متشاکی اظهار می دارد با این خانم از طریق دوستان آشنا شدم... به من زنگ زد که کجا هستی گفتم خانه هستم ایشان بعد از نیم ساعت آمد خانه و به بهانه دستشوئی آمد بالا بنا بر این ما هم در خانه ماندیم... و ایشان با پای خودش به منزل ما آمد نه اینکه به اجبار. اگر اجباری بود هیچ وقت به خانه یک پسر مجرد نمی آمد، اگر اجباری بود می توانست با داد و فریاد (منزل ما هم آپارتمانی است) فرار کند... و دو بار به خواست خودش رابطه جنسی برقرار شد (ص ۹) الف. در محضر دادگاه اظهار داشته حدود یک ماه و نیم است که با هم آشنا هستیم و سه بار با هم بیرون رفتیم آمد منزل ما صحبت کردیم، شیطان در جلدم رفت و ادامه می دهد من فکر کردم مطلقه است از جلو نزدیکی کردم و راضی بود و دخول از جلو را قبول می کند. دادگاه با اعلام ختم رسیدگی به شرح دادنامه شماره ۰۰۰۶۴ مورخ ۲۷/۳/۹۱ درخصوص شکایت خانم م.ب. علیه الف.الف. دائر به تجاوز به عنف با عنایت به توضیحات شاکیه مبنی بر اینکه با متهم دوست بوده و به رضایت به منزل وی رفته و دلیلی بر صحت ادعای خود ارائه ننموده و متهم منکر زنای به عنف است ولی به زنای با رضایت شاکیه معترف است لذا دادگاه به لحاظ مراتب فوق و فقد ادله شرعی و قانونی بر تجاوز به عنف به استناد بند الف ماده ۲۷۷ قانون آیین دادرسی کیفری حکم به برائت متهم موصوف از زنای به عنف صادر و اعلام می دارد و درخصوص بزه زنای بدون عنف با عنایت به اقاریر صریح متهم در محضر دادگاه به استناد مادتین ۸۸ و ۶۸ قانون مجازات اسلامی حکم به محکومیت الف.الف. به تحمل یک صد تازیانه محکوم می نماید. متعاقب ابلاغ رأی و تجدیدنظرخواهی و محکوم علیه و شاکی پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و رسیدگی به این شعبه ارجاع گردیده است.

رأی شعبه دیوان عالی کشور

دادنامه شماره ۰۰۰۶۴ مورخ ۲۷/۳/۱۳۹۱ صادره از شعبه ۷۷ دادگاه کیفری استان دائر بر محکومیت آقای الف.الف. به تحمل یک صد تازیانه به عنوان حد زنای غیر محصن در اجرای مادتین ۸۸ و ۶۸ قانون مجازات اسلامی که از سوی محکوم علیه و شاکیه مورد تجدیدنظرخواهی قرار گرفته است، مطابق دلائل موجود در پرونده و قانون بوده و تجدیدنظرخواهان دلائلی که موجب سستی بنیان رأی و نقض آن گردد ارائه نکرده اند. از نظر جری تشریفات، رسیدگی دادستان یا نماینده وی در جلسات دادرسی شرکت نداشته در حالی که به دلالت بند ج ماده ۱۴ و تبصره ۲ ماده ۲۰ قانون دادگاه های عمومی و انقلاب اصلاحی مورخ ۲۸/۷/۱۳۸۱ حضور دادستان یا نماینده وی در جلسات دادگاه ضرورت قانونی دارد لکن این نقص در حدی نیست که بر اساس رأی خدشه وارد نماید. لذا با اکتفاء به تذکر ضمن رد تجدیدنظرخواهی، دادنامه تجدیدنظرخواسته ابرام و پرونده در اجرای بند الف ماده ۲۶۵ قانون آیین دادرسی در امور کیفری به دادگاه صادر کننده رأی اعاده می شود.

رییس شعبه ۳۳ دیوان عالی کشور - عضو معاون

نیازی - جعفری