رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره ضرورت حضور دادستان یا نماینده وی در جلسه دادگاه (دادنامه شماره ۹۱۰۹۹۷۰۹۱۰۶۰۰۷۹۵)

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور شماره ۹۱۰۹۹۷۰۹۱۰۶۰۰۷۹۵
شماره دادنامه۹۱۰۹۹۷۰۹۱۰۶۰۰۷۹۵
تاریخ دادنامه۱۳۹۱/۱۲/۰۹
نوع رأیرأی شعبه
نوع مرجعشعبه دیوان عالی کشور
شعبهشعبه ۳۳ دیوانعالی کشور
گروه رأیرای کیفری
موضوعضرورت حضور دادستان یا نماینده وی در جلسه دادگاه
قاضیمحمد نیازی
جعفری

رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره ضرورت حضور دادستان یا نماینده وی در جلسه دادگاه: حضور دادستان و یا نماینده او در جلسات دادرسی دادگاه های کیفری استان الزامی است، لذا عدم حضور وی در جلسات دادرسی از موارد نقض حکم صادره است.

رأی خلاصه جریان پرونده

آقای الف.س. به اتهام ارتکاب عمل شنیع لواط تحت تعقیب قرار گرفته است با این توضیح: آقای الف.الف.با تقدیم شکوائیه به دادسرای عمومی و انقلاب اعلام داشته که فردی به نام الف.س. فرزند وی به نام و. را فریب داده و به منزل مسکونی خود برده و با وی لواط نموده است و او در منزل خود در مخفی شده و پیامک ارسال و اظهار داشته که نمی توانم توی روی شما نگاه کنم. آقای م.الف. اظهار داشته: حدود سه ماه پیش الف. به شماره همراه من زنگ زد و گفت بیا خانه ما، مادرم با شما کار دارد چون نزدیک خانه ما هستند، رفتم جلوی خانه آن ها که الف.آمد جلو درب، به او گفتم مادرت چکار دارد که او دست مرا گرفت و به داخل اتاق برد و به زور با من لواط کرد ... پس از آن که کارش تمام شد تهدید کرد اگر به پدر و مادرت بگویی آبرویت را می برم و تو را می کشم بعد خودش رفت به دیگران گفت. پیش آقایان ع.ه.، ح.الف.، ع.ع. و س.ه.، مسأله را مطرح کرده است. پزشکی قانونی اعلام داشته: معاینه از ناحیه مقعد به عمل آمد در حال حاضر فاقد آثار ظاهری ضرب و جرح بود. لازم به ذکر است با توجه به گذشت زمان و نیز در صورت استفاده از مواد نرم کننده یا رضایت طرفین یا تماس سطحی می تواند فاقد آثار باشد. متهم الف.س.، اظهارات و شکایت شاکی را تکذیب لکن پذیرفته که چند ماه پیش با شاکی تلفنی تماس گرفته و اظهار داشته: این خط با گوشی مدتی است که داخل دستشویی افتاده است. دادسرا در خصوص اتهام آدم ربایی قرار منع تعقیب صادر و در خصوص اتهام لواط پرونده را به دادگاه کیفری استان ارسال نموده است. شاکی مطالب خود را در دادگاه نیز تکرار و نشانه هایی از منزل متهم را اعلام نموده است. او اظهار داشته: تماس متهم با من قبل از محرم و در آبان ماه بوده است. متهم در دادگاه ضمن پذیرفتن ارتباط مکرر تلفنی با شاکی، آخرین تماس خود را در آبان ماه (احتمالا) و حدود ۱۰ روز قبل از محرم اعلام و در پاسخ به این سؤال دادگاه که برای چه امری با وی تماس گرفتید؟ اظهار داشته: نمی دانم.... با برادرش رفاقت دارم، برای احوال پرسی تماس گرفتم... پدر و مادرش حسادت می کنند. مأموران جهت تحقیق به منزل متهم مراجعه کرده اند، برخی از وسایل و نشانه ها منطبق بر گفته های شاکی بوده و برخی نه، شهود تعرفه شده از سوی شاکی، از قضیه اظهار بی اطلاعی کرده و گفته اند که موضوع را از خانواده شاکی شنیده اند. دادگاه با اعلام ختم رسیدگی، مبادرت به صدور رأی نموده است. دادگاه در رأی خود با توجه به اظهار بی اطلاعی از سوی مطلعین، انکار متهم و فقد ادله اثباتی، به برائت متهم حکم نموده است. پس از ابلاغ رأی آقای الف.گ. با اشاره به این که شهود تعرفه شده در دادگاه حاضر نشده اند و تحقیق جامع صورت نگرفته، نسبت به آن اعتراض و خواستار تجدیدنظر و نقض آن گردیده که پرونده در مورخ ۲۸/۶/۹۱ به این شعبه ارجاع گردیده است.

رأی شعبه دیوان عالی کشور

با توجه به محتویات پرونده و تحقیقات انجام شده، نظر به این که دادستان یا نماینده وی در جلسات دادرسی حضور نداشته و برابر تبصره ۲ ماده ۲۰ قانون اصلاحی تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب، ناظر بر بند ج ; ماده ۱۴ همان قانون، حضور یکی از آنان در جلسات دادرسی دادگاه های کیفری استان الزامی است، بنابراین ضمن وارد دانستن اصل اعتراض، و با استناد به بند ۲ قسمت ب ; ماده ۲۶۵ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری، دادنامه تجدیدنظرخواسته به شماره ۳۵-۹/۳/۹۱ شعبه دوم دادگاه کیفری استان ، نقض و پرونده جهت رسیدگی مجدد به همان شعبه رسیدگی کننده ارجاع می گردد.

شعبه ۳۳ دیوان عالی کشور عضو معاون

نیازی جعفری