رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره عدم اخذ آخرین دفاع از متهم

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور شماره ۹۴۰۹۹۷۰۹۱۰۵۰۰۲۱۶
شماره دادنامه۹۴۰۹۹۷۰۹۱۰۵۰۰۲۱۶
تاریخ دادنامه۱۳۹۴/۰۶/۰۳
نوع رأیرأی شعبه
نوع مرجعشعبه دیوان عالی کشور
شعبهشعبه ۳۲ دیوانعالی کشور
گروه رأیرای کیفری
موضوععدم اخذ آخرین دفاع از متهم
قاضیعبدالحمیدمرتضوی بریجانی
رضافرج اللهی
مهردادحبیبی

رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره عدم اخذ آخرین دفاع از متهم: عدم اخذ آخرین دفاع از متهم در جلسه رسیدگی،موجب نقض رای در دیوان عالی کشور است.

رأی خلاصه جریان پرونده

۱- ع. ش. ، ۳۲ ساله ، به اتهام قتل عمدی مرحوم ج. ش. و حمل و نگهداری یک قبضه سلاح کلاشینکف ۲- م. ش. ، ۳۳ ساله به اتهام معاونت در قتل عمدی و حمل و نگهداری یک قبضه سلاح کلاشینکف در تاریخ ۱۳۸۱/۷/۳ در شهرستان ر. تحت تعقیب واقع شده اند . بدین شرح که گزارش شده است (ص ۲) مرحوم در حالی که بر ترک موتور شخصی به نام م. ش. سوار بوده است از سوی دو نفر که صورت خود را پوشانده بودند مورد تیراندازی واقع که پس از اعزام به بیمارستان فوت نموده است. اولیاء دم متوفی با اعلام شکایت که پرونده در دادگاه عمومی ( شعبه ۱۰۱جزائی ) مطرح شده است درخواست رسیدگی و قصاص نموده اند .(ص ۷۰، ۱۰۲ ، ۱۸۰، ۲۲۸) نظریه پزشکی قانونی اخذ و ضمیمه شده است که دلالت دارد خروجی گلوله در ناحیه خلف تنه در زیر استخوان کتف مشهود است و علت مرگ اصابت گلوله به قفسه صدری و عوارض ناشی از آن تعیین شده است .(ص ۱۳۵) ۱- متهم ع. ش. در تحقیقات اولیه اظهار داشته است : من قتل را قبول ندارم ، قاتل شخصی به نام م. ش. می باشد . وی دنبال من آمد تا به مادرم سر بزنیم که در بین راه متوجه شدم اسلحه در پتو دارد و گفت می خواهم یکی از خانواده ج. ش. را بکشم و به من گفت اگر نیایی تو را می کشم که من رفتم که در بین راه ج. ش. را دیدم که م. به طرف وی تیراندازی کرد و من راننده بودم .(ص ۵۸) من اتهام را قبول ندارم کسی را نکشته ام .(ص ۷۰) اظهارات گواهان را قبول ندارم و شهود در صحنه نبودند م. ج. را تیر کرد و شهود نسبت فامیلی با اولیاء دم دارند.( ص۱۱۳) در قبال سوال دادگاه در خصوص اظهاراتش در سی دی ، اظهار نموده است ، من نگفتم کسی را کشتم و اگر هم حرفی زده باشم با شکنجه اقرار گرفتند .(ص ۱۵۱) در ادامه تحقیقات اظهار داشته است ؛ م. به من گفت پسر ج. به نام غ. مادرم را چاقو زده ، گفتم بیا برویم و پسر ج. را بزنیم ، اسلحه کلاش خودش را برداشت و من هم رفتم اسلحه کلاش که مال ک. بود را برداشتم و منزل ج. آمدیم کسی نبود رفتیم باغ م. سه الی چهار تیر به سمت برادر زاده ج. زد تا اینجا من راننده بودم و بعد م. راننده شد و من ترک نشین بودم زمانی که برمی گشتیم موتوری نزدیک شد که راننده م. و ترک نشین هم ج. می باشد با موتور بغل جاده پارک کردیم ، م. اشاره کرد توقف کردند من یک تیر به ج. شلیک کردم و فرار کردیم .(ص ۱۷۳) و ایشان به من گفت تیر بزن من قتل مرتکب شدم .(ص ۱۸۲) در دفاع از اتهام حمل و نگهداری سلاح غیر مجاز نیز اظهار دشته است : اسلحه متعلق به ک.ش. بود که در درگیری با مخالفین کشته شد و چند روز بعد اسلحه را از من گرفتند. (ص ۲۰۴) و در جلسه ای که با حضور وکیل تسخیری وی تشکیل شده است نیز تقاضای عفو نموده است .(ص ۲۲۸۰) ۲- متهم م. ش. که در تاریخ ۱۳۹۳/۸/۲۰ دستگیر شده است (ص ۱۶۲) . اظهار داشته است : من با ع. پسرخانه ام با هم بودیم من راننده بودم و اسلحه داشتم و ع. نیز اسلحه داشت در برگشت از منزل ج. را مشاهده کردیم من ( به ) او لگد زدم که چرا بچه هایت مادرم را کتک زدند در همین حین ع. با اسلحه به مقتول شلیک کرد و من حدود چهار پنج سال در ر. هستم .(ص ۱۶۵) در دفاع از اتهام معاونت در قتل عمدی اظهار داشته است : اسلحه هایمان را به خاطر اینکه اسلحه من چینی بود عوض کردیم و اسلحه ر. ع. را که سبک تر بود من در گردن انداختم و من به ج. گفتم چرا پسرت مادرم را چاقو زده است که یک مرتبه صدای تیر آمد و از کتفش خون بیرون می آمد .(ص ۱۸۱ ) در دفاع از اتهام حمل و نگهداری اسلحه کلاش و فروش آن نیز اظهار داشته است قبول دارم با همین اسلحه مقتول به قتل رسید (ص ۲۰۴) و در جلسه دادگاه در حضور وکیل تسخیری نیز طلب بخشش نموده است .(ص ۲۲۸) گواه ک. روان اظهار نموده است : در باغ پدرم در حال کار بودم که ع. و م. با موتور از مقابل باغ عبور کردند و م. اسلحه به گردنش بود و ع. پشت سوار بود. (ص ۱۱۱) ز.د. گواهی داده است : آقای ر. ترک م. سوار بود و یک کیلومتر دور شدند صدای تیر شنیدم .(ص ۱۱۲) م. ش. راکب موتور سیکلتی که مرحوم بر ترک آن سوار بوده است اظهار داشته است : ج. آمد گفت مرا به منزل برسان . وی را سوار موتور کردم در مسیر یک موتور سیکلت جلوی مرا گرفت دو نفر بودند و هر دو مسلح بودند صورتشان پیچیده شده بود و من آنها را نشناختم و راننده آمد سیلی به ج. زد و کسی که پشت سر بود تیر را به ج. زد .(ص ۱۲۰) ع. ر. ش. اظهار داشته سر طایفه ش. می باشم و در زمان قتل حضور نداشتم اما از طرف متهم آمدند رضایت بگیرند شکات گفتند اگر مشخص شود چه کسی تیر زده است صلح می کنیم .(صورت جلسه صلح مشروط ضمیه پرونده است .ص۷ ) زمانی که تعدادی بزرگان را نزد متهمان فرستادم آنها اظهار داشتند که م. به ع. گفت تیر را شلیک کن و وی هم از پشت سر یک تیر شلیک کرد.(ص ۱۴۹) سی دی اظهارات متهم ع. پیاده و صورت جلسه شده است .(ص ۱۷۴) بین متهمان مواجهه حضوری به عمل آمده است (ص ۱۸۴) و بازسازی صحنه صورت پذیرفته است .(ص ۱۹۸) شکات گواهی انحصار وراثت را ارائه نموده اند .(ص ۲۰۵) و پس از تعیین وکیل تسخیری برای متهمان دادگاه تشکیل جلسه داده و با حضور اولیاء دم متوفی و متهمان و وکیل آنان و پس از استماع اظهارات آنان و بدون اخذ آخرین دفاع (ص ۲۲۸) با اعلام ختم دادرسی مبادرت به انشاء رأی نموده است و در خصوص اتهام آقای ع. ش. دایر به قتل عمدی مرحوم ج. ش. با احراز اتهام به استناد بند الف ماده ۲۹۰ و مواد ۳۰۱، ۱۶۱، ۱۶۴، ۱۷۲، ۳۵۱ و ۳۸۱ قانون مجازات اسلامی مصوب ۹۲ حکم به محکومیت وی به قصاص نفس با چوبه دار صادر و در خصوص اتهام حمل و نگهداری سلاح غیر مجاز وی به استناد بند پ ماده ۱۰۵ همین قانون و مشمول مرور زمان قرار موقوفی تعقیب صادر نموده است و در خصوص اتهام معاونت در قتل عمدی متهم م. ش. نیز با احراز اتهام به استناد بند الف ماده ۱۲۷ قانون مجازات اسلامی مصوب۹۲ وی را به تحمل ده سال و یک روز حبس محکوم و در خصوص بزه حمل و نگهداری سلاح غیر مجاز کلاشینکف به استناد ماده ۶ و بند پ ماده ۱۸ قانون مجازات قاچاق اسلحه و مهمات و دارندگان سلاح غیر مجاز مصوب ۹۰ و رعایت ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی مصوب ۹۲ حکم به محکومیت وی به تحمل دو سال حبس و ضبط سلاح مکشوفه صادر نموده است که پس از ابلاغ رأی وکیل تسخیری محکوم علیهما در موعد مقرر نسبت به آن اعتراض نموده و پرونده پس از وصول به دیوان عالی کشور به این شعبه ارجاع شده ا ست . هیئت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید . پس از قرائت گزارش آقای مرتضوی عضو ممیز و ملاحظه اوراق پرونده و نظریه کتبی آقای مهرداد حبیبی دادیار دیوان عالی کشور اجمالا مبنی بر تقاضای نقض دادنامه را دارم . در خصوص دادنامه شماره ۰۰۱۱ فرجام خواسته مشاوره نموده چنین رأی می دهد:

رأی شعبه دیوان عالی کشور

فرجام خواهی آقای وکیل محکوم علیهما در خصوص محکومیت آنان به اتهام قتل عمدی و معاونت در آن و نیز حمل و نگهداری سلاح غیر مجاز وارد است زیرا دادگاه به تکلیف مقرر در ماده ۱۹۳ قانون آئین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۷۸ ( ماده ۳۹۹ آئین دادسی کیفری مصوب ۱۳۹۲) در اخذ آخرین دفاعیات متهمان که در زمان رسیدگی حاکم بر قضیه بوده با وصف حضور متهمان و وکیل تسخیری آنان در جلسه دادگاه عمل نکرده است لهذا به استناد بند ب ماده ۴۶۹ و ماده ۴۷۰ قانون آئین دادرسی کیفری با نقض دادنامه صادره رسیدگی به آن به شعبه دیگر دادگاه کیفری استان سیستان و بلوچستان ارجاع می گردد .

رئیس و عضو معاون شعبه ۳۲ دیوان عالی کشور

رضا فرج اللهی - عبدالحمید مرتضوی