رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره عدم رضایت واقعی شاکیه در زنا

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور شماره ۹۳۰۹۹۷۰۹۰۹۲۰۰۲۴۴
شماره دادنامه۹۳۰۹۹۷۰۹۰۹۲۰۰۲۴۴
تاریخ دادنامه۱۳۹۳/۰۷/۲۹
نوع رأیرأی شعبه
نوع مرجعشعبه دیوان عالی کشور
شعبهشعبه ۷ دیوانعالی کشور
گروه رأیرای کیفری
موضوععدم رضایت واقعی شاکیه در زنا
قاضیحسین انتظاری
حسین طالبی

رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره عدم رضایت واقعی شاکیه در زنا: در صورت احراز عدم رضایت واقعی شاکیه به ارتکاب زنا، شاکیه حق مطالبه ارش البکاره و مهرالمثل را دارد.

رأی خلاصه جریان پرونده

خانم ف. در مورخ ۱۳/۱۱/۹۲ طی شکایتی به دادگاه کیفری استان تهران اعلام نموده: آقای م. با من آشنا شده و پیشنهاد ازدواج داد و چند روزی که باهم بودیم ادعا نمود که نامزدم می باشد و قصد ازدواج رسمی دارد با این فریب مرا به منزلشان کشاند که مرا به خانواده اش معرفی نماید ولی در منزل با تهدید به من تجاوز نمود و بعد از تجاوز نیز باز قصد فریب مرا داشت و از او شکایت دارم (ص ۱). پرونده به شعبه .... دادگاه کیفری استان تهران ارجاع گردیده و نامبرده به پزشکی قانونی معرفی شد و پزشکی قانونی در مورخ ۱۳/۱۱/۹۲ از وی معاینه به عمل آورد و اعلام کرد: ... پرده بکارت وی آثار بخیه های متعدد مشهود و آثار ظاهری ضرب وجرح مشهود نیست (ص ۴). در جلسه مورخ ۱۴/۱۲/۹۲ دادگاه شاکیه ف. اظهار داشته: از م. به خاطر این که به بهانه ازدواج با زور به من تجاوز کرد شکایت دارم (ص ۶). و شاکیه به شرح صفحه ۸ پرونده مشخصات کامل متهم و محل کار وی و در خانه ای که مورد تجاوز قرارگرفته را اعلام نمود و مأمورین انتظامی در مورخ ۲۶/۱۱/۹۲ به محل کار متهم م. واقع در .... مراجعه و وی را دستگیر نمودند (ص ۹). وی بعد از دستگیری راجع به شکایت شاکیه اظهار داشت: در اوایل تابستان با خانم ف. آشنا شدم اولین قرار ما روبروی محل کار ایشان بود تمام طول تابستان با ایشان دوست بوده ام و بعد از شروع ارتباط به ایشان بارها اعلام کردم که ما به درد هم نمی خوریم ولی مریضی مادر و گرفتاری های شخصی که ایشان داشتند به ادامه ارتباطمان منجر شد و من به ایشان پیشنهاد ازدواج ندادم و کلمه ای راجع به ازدواج صحبت نکردم. س: آیا با ایشان به منزل خودتان رفته اید؟ ج: ۲ دستگاه آپارتمان دارم که هردوی آن ها به نام خودم می باشد و ایشان اظهار نمودند که قصد خرید آپارتمان و استفاده از وام بانکی را دارند که همراه با مادرشان به منزل ما آمده و بازدید کرده اند و رفته اند. س: شاکیه اظهار داشته بعد از ارتباط جنسی وی جهت ترمیم به نزد پزشک رفته و شما هزینه پزشک را پرداخت کرده اید؟ ج: هیچ هزینه جهت چیزی به کسی پرداخت نکرده ام (ص ۱۱ و ۱۲). در مواجهه حضوری در مورخ ۲۶/۱۱/۹۲ شاکیه اظهار داشت: م. در اردیبهشت با من تماس گرفت و با استفاده از اطلاعات بانک اولین بار ایشان را در مردادماه ملاقات کردم چندین بار با ایشان پیاده روی و با دوستان متأهل ایشان به بیرون رفتیم، تا این که در حدود ۱۲ شهریور به منزل ایشان دعوت شدم در این مدت ایشان را به خانواده خودم معرفی کردم و ایشان هم همین طور و در منزل ایشان به من آسیب رسانده و تجاوز کردند و در آن شب من خون ریزی کردم دو روز بعد رفتم دکتر و پزشک برای جلوگیری از خون ریزی بخیه زد که هزینه دکتر را به کارت دکتر خود ایشان واریز کردند. بعدازاین مدت ایشان رابطه خود را با من ادامه داده و خانواده خود را به من معرفی کرده است و روابط بسیار صمیمی با من داشته تا این که با اصرار من دوباره دکتر جدیدی به من معرفی کردند و هزینه دکتر را به من پرداخت نمودند ولی بعدازآن گوشی خود را خاموش کرد و دیگر جوابگوی من نبوده است و متهم بعد از شنیدن اظهارات شاکیه اظهار داشت: به دلیل تماس های پشت سر هم ایشان و شکایت ایشان به بازرسی .... من مجبور به تعویض خط موبایل خود شدم و ایشان تلفن های دیگری از خودم و از دوستانم و سیستم بانک خودشان به دست آوردند و بارها تماس گرفتند و مطالب ایشان در رابطه دعوت به منزل و تجاوز را تکذیب می کنم (ص ۱۳ و ۱۴). شاکیه (ف.) در مورخ ۲۷/۱۱/۹۲ در دادگاه شکایت خود را مطرح و اظهارات فوق را تکرار و نشانه هایی از بدن متهم را بیان کرد و نحوه تجاوز وی و خون ریزی بعدازآن و مراجعه به پزشک و دادن هزینه پزشک برای بخیه کردن توسط متهم را توضیح داد و م. در پاسخ به شکایت شاکی و اتهام تجاوز با فریب و اکراه نسبت به شاکیه پاسخ داد که از اول تابستان با ایشان آشنا شدم من خود را به ایشان معرفی کردم و ایشان زنگ زد و سپس ارتباط برقرار کردیم. باهم پیاده روی و بیرون رفتیم صحبت هایی برای ازدواج داشتیم که به تفاهم کامل نرسیدیم شاید دست او را گرفته باشم اصلا باهم یکجا لخت نبودیم رابطه تلفنی بوده و به بیرون می رفتیم. س: چرا پول درمان شاکیه را پرداخت نمودید؟ ج: من پولی به حساب هیچ دکتری واریز نکردم ولی ف. هر زمان پول بخواهد من پول می دهم نه به خاطر چیزی چون خاطرش پیش من عزیز است. س: آیا شاکیه به منزل شما آمده است؟ ج: ایشان یک بار به منزل ما آمده است می خواستم منزل را بفروشم قصد خرید داشت و اگر به من فرصت بدهید رضایت ف. و خانواده اش را می گیرم (ص ۱۷ تا ۲۱). پزشکی قانونی در مورخ ۲۶/۱۲/۹۲ از خانم ف. معاینه به عمل آورد و اعلام کرد که پرده بکارت ... دارای پارگی می باشد که از زمان حدوث آن بیش از سه هفته می گذرد (ص ۶۱). و در جلسه مورخ ۲۳/۰۱/۹۳ دادگاه وکیل شاکیه اظهار داشت: علاوه بر شکایت اولیه تقاضای تعقیب و مجازات متهم را به جرح و تجاوز به عنف و تقاضای دریافت دیه را نیز دارم. منظور از دیه، دیه صدمات بدنی می باشد که مدارک آن حسب گواهی دکتر س. و دکتر الف. تقدیم می شود و متهم در پاسخ به اتهام ارتکاب زنای به عنف اظهار داشت: اتهام را قبول ندارم من با شاکیه رابطه جنسی نداشتم حدود چند ماهی باهم دوست بودیم و گاهی به پارک و ورزش می رفتیم و من از ایشان درخواست کردم که رابطه هایش را قطع کنیم که ایشان از من شکایت کرد و وکیل متهم نیز طی لایحه ضمیمه پرونده از وی دفاع نمود و اعلام کرد تجاوز به عنف یعنی شخصی به زور و بدون تمایلی به جایی برده شود به زور مورد تجاوز قرار گیرد و عدم رضایت زن باید ناشی از عواملی در حد بی هوشی یا مستی زن باشد و حال آن که گردن نهادن از روی بی میلی هم درهرحال نوعی رضایت محسوب می شود و طبق اقرار صریح شاکیه بعد از وقوع اتفاق ارتباط خوبی داشتند بر فرض تجاوز هم به زور بوده چرا همان زمان شکایت نکرده است و دلیلی برای احراز اکراه و اجبار وجود ندارد (ص ۶۲ تا ۶۵) که دادگاه با اعلام ختم دادرسی طی دادنامه شماره ...............-۳۰/۰۱/۹۳ اعلام کرد: در خصوص شکایت خانم ف. علیه م. دایر بر ارتکاب زنای به عنف با توجه به محتویات پرونده و گواهی پزشکی قانونی که هیچ نوع ضرب وجرحی را تأیید نکرده است و با توجه به وجود دوستی بین طرفین دلیلی که زنای به عنف را ثابت نماید ارائه نشده است و به استناد قاعده درأ رأی به تبرئه متهم از زنای به عنف صادر می گردد. و با عنایت به گواهی پزشکی قانونی و با توجه به وجود دوستی بین طرفین و سایر قرائن موجود که جمعا علم عادی به وقوع زنا بین طرفین می نماید دادگاه به استناد مواد ۲۱۱ و۲۳۰ قانون مجازات اسلامی ۱۳۹۲ رأی بر تحمل یک صد ضربه شلاق به عنوان حد شرعی علیه متهم صادر می نماید و در مورد ادعای وکیل شاکی و مطالبه دیه از طرف وی برای صدمات ناشی از عمل متهم پروند به دادسرا ارسال تا احیانا نسبت به آن کیفرخواست صادر و در صورت صدور کیفرخواست پرونده جهت رسیدگی به این شعبه اعاده گردد (ص ۸۰). رأی صادره در مورخ ۱۸/۰۴/۹۲ به ف. و وکیل متهم ابلاغ و نامبرده در مورخ ۲۵/۰۴/۹۳ طی شرحی که ضمیمه پرونده است و به وقت شور قرائت خواهد شد به رأی صادره اعتراض نموده است که پرونده به این شعبه ارجاع گردید.

رأی شعبه دیوان عالی کشور

در خصوص تجدیدنظرخواهی آقای م. نسبت به دادنامه معترض عنه که به موجب آن نامبرده در پی شکایت خانم ف. به استناد بند الف ماده ۱۷۷ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری و قاعده درأ از اتهام زنای به عنف تبرئه گردیده و به استناد مواد ۲۱۱ و۲۳۰ قانون مجازات اسلامی ۱۳۹۲ با حصول علم به وقوع زنا به تحمل یک صد ضربه شلاق به عنوان حد شرعی محکوم گردیده است و راجع به مطالبه دیه نیز پرونده به دادسرا اعاده گردید که با توجه به مفاد شکایت شاکیه ف. به شرح صفحات ۱ و ۶ و ۸ و در جلسات دادگاه که نحوه دوستی به قصد ازدواج و ازاله بکارت و ... را توضیح داده است و اظهار داشته: بعد از تجاوز هزینه درمان و بخیه را متهم پرداخت نموده است و اظهارات متهم به شرح صفحات ۱۱ و ۱۲ و ۱۷ تا ۲۱ پرونده و اظهارات آنان در مواجهه حضوری (ص ۱۳ و ۱۴) و در جلسه مورخ ۲۳/۰۱/۹۳ دادگاه به شرح صفحات (۶۲ تا ۶۵...) اقرار متهم به دوستی شاکیه و بردن وی به منزلش اما به قصد خرید منزل و اعلام این که حاضر است رضایت شاکیه را اخذ نماید ... و نظریه پزشکی قانونی که اعلام نموده آثار بخیه های متعدد مشهود است و ... (ص ۴ و ۶۱) و سایر محتویات پرونده و کیفیات منعکس در رأی حصول علم دادگاه از طریق متعارف بوده و اعتراض مؤثری از سوی تجدیدنظرخواه به عمل نیامده است که موجب نقض رأی صادره گردد و ازلحاظ تشریفات دادرسی نیز ایراد قابل ذکری که بر اساس رأی صادره لطمه وارد نماید ملاحظه نشده است، لذا با رد تجدیدنظرخواهی به عمل آمده مستندا به بند الف ماده ۲۶۵ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری دادنامه تجدیدنظرخواسته تأیید و ابرام می شود اما نظر به این که دادگاه زنای غیرمحصن توسط محکوم علیه را احراز نموده و شاکیه را نیز مستحق مجازات ندانسته که حاکی از عدم رضایت واقعی وی به زنا می باشد و پزشکی قانونی نیز ازاله بکارت شاکیه را به نحو مذکور تأیید نموده و کس دیگری جز متهم موصوف در مظان این امر نمی باشد و دخول توسط وی در دادگاه به اثبات رسیده است بدیهی است شاکیه می تواند به استناد ماده ۲۳۱ و متن ماده ۶۵۸ و تبصره ۲ ماده ۶۵۸ قانون مجازات اسلامی ۱۳۹۲ در خصوص ارش البکاره و مهرالمثل اقدام قانونی معمول دارد.

رئیس شعبه هفتم دیوان عالی کشور مستشار

انتظاری طالبی

مواد مرتبط