رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره عمل نوعا کشنده (دادنامه شماره ۹۳۰۹۹۷۰۹۰۷۶۰۰۰۳۷)

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور شماره ۹۳۰۹۹۷۰۹۰۷۶۰۰۰۳۷
شماره دادنامه۹۳۰۹۹۷۰۹۰۷۶۰۰۰۳۷
تاریخ دادنامه۱۳۹۳/۰۲/۱۴
نوع رأیرأی شعبه
نوع مرجعشعبه دیوان عالی کشور
شعبهشعبه ۱۶ دیوانعالی کشور
گروه رأیرای کیفری
موضوععمل نوعا کشنده
قاضیعلی بابائی
ولی رعیت

رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره عمل نوعا کشنده: صرف زدن دو یا سه ضربه مشت به شکم و یا سر نوعا کشنده نیست، مگر آن که احراز گردد مشت با پنجه بوکس بوده است.

رأی خلاصه جریان پرونده

موضوع پرونده پیوست حسب اعلام کلانتری ۱۲ کاشان و مرکز پیام ۱۱۰ کاشان راجع به وقوع درگیری در خ دشت چال چهارراه سلمان در ساعت ۵۳/۱۳ مورخ ۲۵/۷/۸۷ که بلافاصله عوامل انتظامی به محل حادثه اعزام، مشاهده نمودند یک نفر روی زمین خوابیده و عوامل اورژانس ۱۱۵مشغول مداوا و تنفس مصنوعی به وی بوده و سپس به علت مصدومیت وشدت جراجات به بیمارستان منتقل گردید حسب اظهارات اهالی، ضارب م.ب. فرزند ر. و مضروب م. بوده که به علت مزاحمت ناموسی آقای ب. وی را مورد ضرب و شتم قرار داده و سر او را به دیوار زده است (ص ۱ و ۴)

دستورات قضایی جهت شناسایی و دستگیری ضارب از سوی قاضی کشیک دادسرای کاشان صادر، حسب اعلام کلانتری ۱۲کاشان، نامبرده در محل سکونتش حضور نداشته و متواری گردیده است .

در معاینات اولیه مصدوم در بیهوشی کامل و فاقد واکنش به معاینات عصبی و.... تنفس بوده که بعدا مرگ مغزی وی تأیید گردید .

از احدی از شهود حادثه به نام ج.ب. فرزند ح. تحقیق، اظهار داشت: ساعت حدود ۲ عصر در کوچه به طرف خانه می رفتم، آقای ب. سرکوچه تنها و پیاده بود، خواهرش بالاتر با دوستش صحبت می کرد، سلام و علیک و از او خداحافظی کردم، ده قدم دور شده بودم دیدم صدای ترمز و سیلی آمد برگشتم دیدم که ب. با مشت به شکم م. می زد و دست به یقه او را به آن طرف کوچه برد و سر او را به دیوار کوبید و بعد با مشت به او می زد که جلوی او را گرفتم و م. را بلند کردم تا به او بگویم برو، دیدم افتاد و خودم به اورژانس زنگ زدم و بعد از مدتی آمبولانس آمد و ب. با یک موتور سوار فرار کرد (ص۶)

از آقای ج.ب. مجددا تحقیق، اعلام نموده: ساعت ۴۵/۱۳ بعد از پایان ساعت کار به سرکوچه س. رسیدم با آقای م.ب. احوال پرسی نمودم دیدم چهره اش غضبناک می باشد به وی گفتم چرا ناراحتی؟ گفت یک نفر به خواهرم متلک گفته است ده قدمی که از وی فاصله گرفتم صدای خط ترمز موتورسیکلت وسیلی خوردن به گوشم رسید برگشتم مشاهده نمودم که آقای م.م. و م.ب. با هم درگیر شدند آقای ب. با مشت چندین مرتبه به شکم آقای م.م. زد و بعد او را به طرف کنار کوچه انتقال داد و با مشت به صورت آقای م. زد و وی را به سینه دیوار کوبید و دو سه مشت به سر و کله آقای م. زد و مشت آخر را که زد من وی را گرفتم و جدایش نمود و آقای م. را خواستم از زمین بلند کنم که نمی توانست روی پا بایستد و ... (ص ۳۲)

نتایج تحقیقات اولیه به دادسرای کاشان گزارش، پرونده به شعبه چهارم بازپرسی ارجاع گردید از والدین مقتول آقای مصطفی م.ک. و خانم ط.ف. تحقیق، اظهار داشتند: آقای م.ب. بدون دلیل فرزندش م. را مورد ضرب و شتم قرار داده که در نتیجه موجب مرگ وی شده است تقاضای رسیدگی و اشد مجازات را داریم (ص ۴۶ و ۴۷)

با اعلام مرگ مغزی م.م. با رضایت والدین مرحوم، اهداء عضو به افراد نیازمند و منتظر انجام و پزشکی قانونی علت مرگ را ضربه مغزی ناشی از اصابت جسم سخت تعیین و اعلام داشته است (۷۳ و ۱۶۲ و ۱۶۳ و ۲۵۵)

بازپرس شعبه چهارم دادسرای کاشان از والدین مقتول تحقیق، اعلام نمودند: از آقای م.ب. شاکی و خواهان قصاص وی باشند (ص ۹۲ لغایت ۱۰۲)

آقای بازپرس از آقای ج.ب. به عنوان گواه تحقیق، اظهار داشت: ... دیدم با هم دعوی می کنند بعد از چند تا مشت تو شکم مقتول او را به آن ور کوچه برد و چند تا مشت توی سرش زد بعد من م. را به زور گرفتم و جداش کردم، بعد رفتم مقتول را بلند کردم که برود، دیدم از حال رفته، نمی تواند بلند شود ... (ص ۱۰۴ و ۱۰۵)

اقدامات پلیس آگاهی کاشان، اصفهان و اداره مبارزه با جرایم جنایی در جهت دستگیری متهم م.ب. نتیجه ای نداشته با تهیه عکس متهم طی نیابتی به دادگستری کل استان ها نیابت داده شده با اعلام مراتب به کلیه کلانتری ها، پاسگاه ها، اداره آگاهی و .... نسبت به شناسایی جلب متهم م.ب. اقدام نمایند .

النهایه پلیس آگاهی اصفهان با استفاده از کلیه امکانات (شنود و ...) و بهره گیری از منابع و مخبرین متهم فراری م.ب. فرزند الف. را ساعت ۲۰/۱۳ مورخ ۵/۴/۹۱ در یک ساختمان نیمه کاره ای در ورامین با همکاری پلیس آگاهی ورامین دستگیر که متهم ابتدا خود را با نام جعلی الف. معرفی نموده است (ص ۳۴۵)

از متهم م.ب. فرزند الف. تحقیق، اعلام نموده روز پنج شنبه حدود ساعت ۲ سر کوچه بودم که ج.ب. به من زنگ زد وگفت یه نفر دنبال خواهرت راه افتاده که من هم پیاده رفتم جنب خونه خودمون، دیدم که داره متلک میگه به خواهرم، من هم از پشت سر هل دادم و سرش خورد تو دیوار، منظورم توی تیر، ازهمان شب متواری و الآن پشیمان هستم و قبول دارم که او را هل دادم (ص ۳۴۷) .

از سوی دادسرای ورامین از متهم تحقیق، اعلام داشته: ....ج.ب. به من زنگ زد و گفت یک نفر دنبال خواهرت افتاده من اومدم سرکوچه دیدم دنبال خواهرم افتاده، جلویش را گرفتم گفتم مگر خودت خواهر و مادر نداری، گفت به تو ربطی نداره، که باهم درگیر شدیم او را هل دادم و سرش خورد تو تیر برق و افتاد ..... (ص ۳۵۱)

مجددا از متهم م.ب. تحقیق، اظهار داشته: ..... من او را هل دادم سر او به دیوار یا تیر برق خورد و بی هوش روی زمین افتاد ... (ص ۳۵۸).

متهم به دادسرای کاشان اعزام، بازپرس شعبه چهارم دادسرای کاشان اتهام قتل عمدی آقای م.م. را به وی تفهیم، اظهار داشت: ایشان به خواهرم ف. تکه می انداخت یعنی دنبالش را ه می افتاد و به خواهرم می گفت که دوستش شود، یکی از دوستانم به نام ج.ب. به من زنگ زد که یک نفر دنبال خواهرت را ه افتاده است من جلویش را گرفتم و به آقای م. گفتم مگر شما خواهر، مادر نداری؟ گفت به تو ربطی نداره بعد با یکدیگر گلاویز شدیم او یقه مرا گرفت و من یقه او را گرفتم و به هم زدیم، بعد هلش دادم سرش خورد توی تیر برق .

سئوال بازپرس: شما مقتول را نزدید؟ زدم به شانه هایش، هیچ ضربه ای به ایشان نزدم تا هلش دادم خورد به تیر برق و با صورت افتاد روی زمین .... (ص ۳۶۱ - ۳۶۲)

از والدین مقتول مجددا تحقیق اظهار داشتند: مقتول مجرد بوده و خواهان قصاص آقای م.ب. می باشند (ص ۳۷۱ - ۳۷۲)

از خانم ف.ب. تحقیق، اظهار داشت: ظهر از سر کار بر می گشتم مقتول سوار موتور بود و مرا در خیابان دید من رفتم میوه فروشی که میوه بخرم، آقای ج.ب. دید که این موتور مزاحم من می شود، به داداشم زنگ زده که یک نفر مزاحم خواهرت شده و برادرم بلافاصله بیرون آمده که من از کوچه س. رفتم وقتی آمدم خانه برادرم زنگ زد و گفت که من با کسی که مزاحمت شده درگیر شدم، من بهش گفتم کی بهت گفته؟ گفت ج.ب. زنگ زده و همون موقع که این اتفاق افتاد برادرم فرارکرده .... (ص ۳۹۴ - ۳۹۵)

از آقای ج.ب. مجددا تحقیق، اظهار داشته: .... دیدم که ب. با م. درگیر شدند م.ب. با مشت چند تا به شکمش زد، بعد ایشان را برد آن طرف کوچه و یک مشت زد به سرش و م. افتاد بعدش همه مردم ریختند بیرون.

بازپرس: مقتول از خود دفاع کرد یا حرفی نزد؟ مقتول فقط کتک می خورد و نشنیدم که حرفی رد و بدل شود (ص ۳۹۶ - ۳۹۷)

از متهم م.ب. مجددا تحقیق، اظهار نموده: ((... او به من هل داد و من هم به او هل دادم، آن طرف را نمی شناختم؛ خلاصه با هم درگیر شدیم، م. چند تا با دست به سر وکله من زد، من هم می خواستم از خودم دفاع کنم هلش دادم سرش خورد به تیر برق.

بازپرس: گفته اند که شما در درگیری از پنجه بوکس استفاده کردی؟ صحت ندارد با دست خالی درگیر شدیم.

بازپرس: به چه انگیزه ای درگیر شدید؟ آیا قصد قتل وی را داشتید؟ انگیزه ای نداشته ام، روح من خبر نداشت که او می میرد اگر تیر برق نبود شاید این اتفاق نمی افتاد، قصد کشتن وی را نداشتم، وقتی هلش دادم نمی دانم کجایش به تیر برق خورد با صورت افتاد روی زمین، جلوی سرش کمی باد کرده بود، ترسیدم و فرار کردم (ص ۳۸۴ - ۳۸۵)

پرونده با صدور قرار مجرمیت و کیفرخواست علیه متهم م.ب. فرزند الف. دایر به: ارتکاب قتل عمدی مقتول م.م. (ص ۴۰۳ لغایت ۴۰۹) به محاکم کیفری استان اصفهان ارسال به شعبه ۱۷ ارجاع، جلسه دادرسی در تاریخ ۲۴/۴/۹۲ تشکیل، نماینده دادستان کیفرخواست دادسرا را قرائت، سپس اولیای دم مقتول آقای م.م. و خانم ط.ف. اظهار داشتند: فرزندمان بی گناه کشته شده از م.ب. شاکی و تقاضای قصاص داریم.

وکیل اولیای دم لایحه ای در دفاع از اولیاء لایحه ای را تقدیم داشته که ثبت و ضم پرونده گردید (ص ۴۵۹ لغایت ۴۶۱)

دادگاه خطاب به متهم م.ب.: اتهامت دایر به ارتکاب قتل عمدی مرحوم م. تفهیم، از خودتان دفاع کنید؟ قبول ندارم درگیر شدیم، یک حادثه و اتفاق بود شرمنده هستم ... ج. از دور می گفت خودش است جلویش را بگیر، من با مقتول گلاویز شدم یکی، دو تا مشت بهم زدیم و افتادیم زمین، تا دست زد به من، من با دست زدم به صورتش که سرش به تیر برق خورد، افتاد روی زمین، من شوکه شده بودم به آمبولانس زنگ زدیم .

دادگاه: آیا تنهایی با او درگیر شدید؟ بله البته ج. هم یک دست به سینه اش زد ضربه اول را ج.ب. زد بعد ما با هم گلاویز شدیم، پنجه بوکس و چوب و این چیزها نبوده است، بعد زمین خوردیم، من یک مشت به کتف او زدم، او دو دستش را ول کرد یکی به صورتم خورد، من با مشت به سینه اش زدم که از پشت سر به تیر برق خورد و با صورت به زمین خورد، بدون آن که دست خود را حایل کند دو سه بار هم سرش به زمین خورد و دیگر تکان نخورد، او را بلندکردم دیدم که حرکتی ندارد .

دادگاه: نظریه پزشکی قانونی در خصوص علت مرگ قرائت می گردد چه می گویید؟ من چیزی به سرش نزدم با دست زدم به سینه اش که عقب رفت و سرش به تیر خورد و با صورت به زمین افتاد، بعد دو سه بار هم سرش را به زمین زد، من دیگر دست به او نزدم، قصد کشتن نداشتم .

دادگاه: اظهارات خود را در پرونده قبول داری؟ حرف هایی که خودم زدم را قبول دارم .

دادگاه: ج. به کجا مقتول ضربه زد؟ یک دست زد به صورت و گردن او، ج. می گفت من به خاطر ناموس تو درگیر شدم که من دیگر نام او را نیاوردم قتل عمد را قبول ندارم. قصدی نداشتم .

آقای الف.س. وکیل متهم لایحه ای را در دفاع از موکلش قرائت که ثبت و ضم پرونده گردید (ص ۴۴۸ لغایت ۴۵۸) و در ادامه اضافه نموده که: موکل بسیار نادم و پشیمان است صرفا یک اتفاق باعث این رخداد شده است، با توجه به فرهنگی بودن خانواده مقتول و عمل والا و انسانی آن ها در اهداء اعضاء فرزندشان که قصدشان جان بخشیدن به اعضای جامعه است بنده نیز تقاضای عفو و بخشش موکل را خواستارم. نماینده دادستان اظهار داشت: با توجه به نحوه اظهارات متهم در این جلسه دادگاه و در مرجع انتظامی و بازپرسی به نظر دلایل ذیل دایر بر انتساب بزه موضوع کیفرخواست به متهم وجود دارد: ۱- نحوه اظهارات متهم در خصوص درگیری منتهی به قتل و این که تنها فردی بوده است که با مقتول درگیر شده است و در این جلسه کلیه اظهارات قبلی خود را تأیید کرده و در صفحه ۳۶۷ صراحتا اعلام کرده: تنها خودش با مقتول درگیر شده و ج. او را نزده است و بر فرض این که ادعای اخیر او در خصوص درگیری اولیه ج. را در نظر بگیریم حسب اظهار وی این درگیری به صورت یک هل دادن اولیه بسیار مختصر بوده و تأثیری در فوت نداشته است. ۲- اظهارات آقای ج.ب. در صفحه ۶ حاکی از زدن سر مجنی علیه توسط متهم بر دیوار و ضربات متعدد مشت از ناحیه متهم به سر مقتول بوده است. ۳- نظریات پزشکی قانونی از جمله در صفحه ۲۵۵ حاکی از صدمات متعدد در نواحی سر مقتول و هم چنین علت تامه فوت ضربه مغزی ناشی از اصابت جسم سخت تعیین شده است. با در نظر گرفتن موارد فوق و موارد مندرج در بند ب ماده ۲۹۰ و این که: ۱- اقدامات متهم به صورت عمدی بوده است. ۲- وضعیت جسمانی و قدرت بدنی متهم در حال حاضر که فردی قوی به نظر می رسد و این امر می تواند نشانه این باشد که در زمان وقوع جرم نیز وضعیت مشابه داشته است. ۳- عضویت متهم در باشگاه بدن سازی کاشان، ۴- سن متهم در زمان وقوع جرم که در اوج قدرت جسمانی و بدنی بوده، ۵- انگیزه متهم در زدن مجنی علیه حسب اظهاراتش انتقام جویی به لحاظ مزاحمتی که توسط مجنی علیه برای خواهرش ایجاد شده است و ۶- موضع اصابت ضربه که از نواحی بسیار حساس بدن است که کلیه افراد معمولی جامعه از حساسیت آن آگاهی دارند به نظر تردیدی در نوعا کشنده بودن عمل انتسابی به متهم وجود ندارد، فلذا وفق کیفرخواست صادره تقاضای تعیین مجازات را به لحاظ نوعا کشنده بودن عمل متهم را دارم .

آقای م.م. پدر مقتول اظهار داشت: فرمایش حضرت رسول (ص) است النجاه فی الصدق، پسرم را کالبد شکافی کردند طهال او پاره شده بود وقتی کسی طهال او پاره می شود حالت بی هوشی به او دست می دهد و دیگر قدرت ایستادن و دفاع ندارد. ضربات به سر و سایر اعضای بدن پسرم بعد از بی هوشی او بوده است اگر متهم امروز صداقت داشت شاید راهی برای خود باز می کرده، بر نظر خود مبنی بر قصاص باقی هستم. این داستان هایی که امروز متهم می گوید ج. قبلا دیده است و نگه داشته است تا من برسم و از این حرف ها، دیگر خودش می داند و خدای خودش، با درگیری ساده و هل دادن به این سادگی طهال کسی پاره نمی شود، شما ببینید که در ضربه اول چه ضربه ای زده است که طهال پسرم پاره شده است، موتورش توی خانه بوده و متهم با پنجه بوکس به صورت پسرم زده بوده و جای آن توی صورت بچه ام مانده بود. وکیل اولیای دم اظهار داشته: متهم ضربات متعددی به مقتول زده و فوت نیز در اثر ضربه مشت به سر مقتول از ناحیه متهم بوده است، ضرباتی که به شکم مقتول زده است در اول باعث پارگی طهال وی شده که شدت ضربات را نشان می دهد .

وکیل متهم بیان داشته: موکل در چهار سال پیش چنین اندام و اعضایی نداشته و مقتول را ندیده و نمی شناخته و قصد قبلی نیز در این خصوص نداشته است. در نظریه پزشکی قانونی بخشی از پارگی طهال مطرح نیست باز هم از اولیای دم تقاضای گذشت را دارم.

متهم در آخرین دفاع بیان داشته: من قتل عمدی را قبول ندارم یک اتفاق بود، پنجه بوکس نداشته ام دروغی ندارم بگویم و چیزی برای از دست دادن ندارم، بعد از آن حادثه من هم مردم، اگر با قصاص من روح فرزندشان شاد می شود و دل خودشان آرام می گیرد این کار را بکنند، شرمنده خانواده مقتول هستم و پشیمانم، اگر می توانند به خاطر پدر و مادرم عفو کنند (ص ۴۶۲ لغایت ۴۷۱) .

دادگاه با اعلام ختم دادرسی به موجب رأی شماره ۳۷۰۱۰۰۰۷۰ مورخ۳۰/۴/۹۲ با توجه به اقاریر متهم در مورد گلاویز شدنش با مقتول و اذعان به این که به واسطه این گلاویز شدن سر مقتول به تیر برق خورده است دفاعیات متهم مبنی بر این که قصد قتل نداشته است را غیرموجه دانسته زیرا بر فرض آن که قصد قتل نداشته کاری که انجام داده نوعا کشنده بوده و آن ضربه به سر مقتول می باشد، لذا اتهام انتسابی (ارتکاب قتل عمدی مرحوم م.م.) از طریق علم قاضی محرز و ثابت تشخیص، به استناد مواد ۱۶۰، بند ب ماده ۲۹۰ - ۳۵۱ - ۳۸۱ - ۴۷ قانون مجازات اسلامی مصوب ۹۲ آقای م.ب. فرزند الف. را به قصاص نفس محکوم نموده است .

دادنامه اصداری در تاریخ ۲۷/۵/۹۲ به محکوم علیه م.ب. ابلاغ، آقای الف.س. و خانم الف.د. به وکالت از سوی آقای م.ب. طی لایحه ای به ریاست محترم دیوان عالی کشور اعلام داشتند موکل آن ها قصد تأدیب داشته نه کشتن مقتول و ضربه به تیر برق و یا ضربه به زمین نوعا کشنده نمی باشد، پرونده جهت رسیدگی به دیوان عالی کشور ارسال که پس از ثبت وطی تشریفات اداری به شعبه شانزدهم ارجاع گردید .

هیئت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید. پس از قرائت گزارش آقای رعیت عضو ممیز و ملاحظه اوراق پرونده و نظریه کتبی آقای جعفرزاده دادیار دیوان عالی کشور اجمالا مبنی بر: با توجه به محتویات پرونده و این که محکوم علیه در کلیه مراحل تحقیق و رسیدگی گفته است قصد قتل نداشته و مقتول را هل داده و سر او به جسم سخت اصابت نموده است به نظر قتل شبه عمد است و عقیده بر نقض دارم. ; در خصوص دادنامه شماره۹۲۰۹۹۷۰۳۷۰۱۰۰۰۷۰ - ۳۰/۴/۹۲ تجدیدنظرخواسته مشاوره نموده، چنین رأی می دهد:

رأی شعبه دیوان عالی کشور

در خصوص تجدیدنظرخواهی آقای م.ب. با وکالت آقای الف.س. و خانم الف.د. نسبت به دادنامه شماره ۱۰۰۰۷۰ مورخ ۳۰/۴/۹۲ صادره از شعبه هفدهم دادگاه کیفری استان اصفهان، نظر به این که: الف) تنها شاهد حادثه آقای ج.ب. در مراحل مختلف تحقیق در خصوص فعل ارتکابی آقای م.ب. اظهارات متفاوتی بیان نموده: سر او را به دیوار کوبید و بعد با مشت به او می زد که جلوی او را گرفتم (ص ۶) و با مشت به صورت آقای م. زد و وی را به سینه دیوار کوبید و دو سه مشت به سر و کله آقای م. زد (ص ۳۲). بعد از چند تا مشت به شکم مقتول، او را به آن ور کوچه برد و چند تا مشت توی سرش زد (ص ۱۰۴ و ۱۰۵). با مشت چند تا به شکمش زد بعد ایشان را برد به آن طرف کوچه و یک مشت زد به سرش و م. افتاد ... و مقتول هیچ دفاعی از خود نکرده و فقط کتک می خورد (ص ۳۶۹ - ۳۹۷). ب) متهم م.ب. نیز در مراحل مختلف تحقیق و دادرسی اظهارات متناقض و متضادی بیان داشته: من هم از پشت سر هل دادم و سرش خورد توی دیوار (ص ۳۴۷). با هم درگیر شدیم او را هل دادم و سرش خورد به تیر برق و افتاد (ص ۳۵۱). من او را هل دادم سر او به دیوار یا تیر برق خورد و بی هوش روی زمین افتاد (ص ۳۵۸). با یکدیگر گلاویز شدیم و به هم زدیم بعد هلش دادم و سرش خورد توی تیر برق .... با صورت افتاد روی زمین (ص ۳۶۱ - ۳۶۲). من می خواستم از خودم دفاع کنم؛ هلش دادم سرش خورد به تیر برق .... قصد کشتن وی را نداشتم وقتی هلش دادم نمی دانم کجایش به تیر برق خورد با صورت افتاد روی زمین، جلوی سرش کمی باد کرده بود ترسیدم و فرار کردم (ص ۳۸۴ و ۳۸۵). من با مقتول گلاویز شدم، یکی دو مشت به هم زدیم .... با دست زدم به صورتش که سرش به تیر برق خورد .... من با مشت به سینه اش زدم که از پشت سر به تیر برق خورد و با صورت به زمین افتاد (ص ۴۶۲ لغایت ۴۷۱)

شرح معاینه جسد که پزشکی قانونی اعلام داشته: در معاینه ظاهری کبودی پلک فوقانی چشم راست، خراشیدگی روی گونه چپ و خارج ابروی راست و کوفتگی در لوب های پیشانی چپ و مخچه مشهود بوده و علت مرگ ضربه مغزی ناشی از اصابت جسم سخت تعیین می گردد. امعان نظر در دادنامه اصداری که دادگاه محترم قتل عمد را از طریق علم احراز نموده لکن قرائن و امارات بین مستند علم را به طور صریح احصاء ننموده است و بالاخره آنچه مسلم است متهم م.ب. با مقتول م.م. درگیر شده و ضرباتی با مشت به شکم و سر مقتول وارد نموده است، صرف زدن دو یا سه ضربه مشت به شکم و یا سر نوعا کشنده نیست، مگر آن که احراز گردد مشت با پنجه بوکس بوده که متهم منکر استفاده از آن می باشد و یا این که به نقطه حساس سر (مخچه) اصابت کرده و موجب ضربه مغزی گردیده که در این صورت موضوع هل دادن و برخورد با دیوار و تیر برق منتفی است و یا این که احراز گردد متهم مقتول را گرفته و سر وی را به دیوار و یا تیر برق کوبیده و سپس رهایش نموده که در این صورت موضوع هل دادن نیز منتفی است .

و اگر صرف هل دادن مقتول و برخورد با دیوار و یا تیر برق باشد قصد مرتکب به قتل مقتول از چنین رفتاری احراز نمی گردد .

با توجه به مراتب فوق و با وارد دانستن اعتراض تجدیدنظرخواه، دادنامه تجدیدنظرخواسته مستندا به بند ب ماده ۲۶۵ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری نقض و پرونده به دادگاه هم عرض دادگاه صادرکننده حکم قطعی ارجاع می گردد.

رئیس شعبه شانزدهم دیوان عالی کشور عضو معاون

بابایی رعیت