رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره لزوم صدور کیفرخواست برای جرایم مرتبط با حد زنا و لواط

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور شماره ۹۱۰۹۹۷۰۹۰۸۴۰۰۸۶۰
شماره دادنامه۹۱۰۹۹۷۰۹۰۸۴۰۰۸۶۰
تاریخ دادنامه۱۳۹۱/۱۰/۰۹
نوع رأیرأی شعبه
نوع مرجعشعبه دیوان عالی کشور
شعبهشعبه ۲۴ دیوانعالی کشور
گروه رأیرای کیفری
موضوعلزوم صدور کیفرخواست برای جرایم مرتبط با حد زنا و لواط
قاضیعلی شوشتری
بنی هاشمی

رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره لزوم صدور کیفرخواست برای جرایم مرتبط با حد زنا و لواط: برخلاف جرایم مشمول حد زنا و لواط، جرایم مرتبط با آن ها باید پیش از طرح در دادگاه کیفری استان، در دادسرا مطرح و پس از صدور قرار مجرمیت و تنظیم کیفرخواست، مورد رسیدگی قرار گیرند.

رأی خلاصه جریان پرونده

در مورخه ۱۱/۵/۹۱ خانم ن.الف. فرزند ی. طی شکوائیه ای به عنوان ریاست محترم دادسرای عمومی و انقلاب اعلام کرده است که در مورخه ۱۱/۵/۹۱ حدود ساعت ۹ صبح که جهت رفتن به محل کار خارج شدم و کنار جاده ایستاده بودم که یک دفعه خودروی پیکان سفید رنگی کنارم ترمز کرد که سه نفر سرنشین داشت و سوار شدم و به طرف شهر حرکت کردیم. فردی که در صندلی عقب در کنار من نشسته بود سر دوراهی چاقویی را که در دست داشت زیر گلویم گذاشت و تهدید کرد. دچار ترس و وحشت شدم و مرا به طرف بیابان بردند و پس از ضرب و شتم شدید و تهدیدات زیاد به من به زور تجاوز ناموسی نمودند و گوشی موبایلم را هم گرفتند و سپس داخل جنگل ها مرا رها کردند. مشخصات آن ها را نمی دانم ولی اگر چهره آن ها را ببینم می شناسم. شکوائیه مذکور به وسیله معاون دادستان عمومی و انقلاب به آگاهی مرکز استان ارجاع شده است. شاکیه در آگاهی شکایت خود را مطرح و مطالب قبلی را مورد تأیید قرارداده و در تاریخ ۱۴/۵/۹۱ آلبوم عکس مجرمین را در اختیار وی قرارداده اند و با رؤیت یکی از آنان به نام ه.د. فرزند و. که به اتهام سرقت موتورسیکلت در سال ۸۸ نیز دستگیر شده بود به او مظنون و اظهار نموده که همین شخص راننده پیکان بود. شاکیه به مرکز پزشکی قانونی معرفی و گواهی مذکور حاکیست که وی از ناحیه کمر و گردن اظهار تألم می نماید ولیکن در حال حاضر آثاری از ضرب و جرح مشاهده نمی شود. همچنین گواهی پزشکی دیگری که در پرونده ضمیمه است حاکیست پرده بکارت از نوع حلقوی و دارای پارگی و سائیدگی قدیمی در ساعت ۳ و ۹ می باشد که به دنبال فشار یا دخول جسم سخت ماننده آلت تناسلی در حالت نعوظ بیش از سه هفته قبل حادث گردیده است. در معاینه از ناحیه دبر کبودی خراشیدگی و پارگی و ... مشهود نبوده لازم به ذکر است در موارد تماس سطحی (تفخیذ) یا همچنین رضایت مفعول و یا استفاده از مواد لغزاننده تماس جنسی می تواند بدون آثار باشد. ... پرونده به آگاهی تحویل شده در آگاهی از م.ش. و ه.د. مجددا تحقیق به عمل آمده آنان ضمن تشریح جریان ربودن شاکیه و تجاوز به وی و گرفتن گوشی وی در داخل ماشین، صراحتا اقرار و اعتراف نموده اند. در آگاهی بار دیگر از ه.د. فرزند و. بازجویی شده اظهارات قبلی خود را تکرار و به دخول به شاکیه اقرار نموده است. پرونده با گزارش به دادسرا ارسال گردیده و دو قبضه کارد مکشوفه از متهمین را نیز ضمیمه و ارسال نموده اند. پرونده به وسیله معاون دادستان عمومی و انقلاب به دادگاه کیفری استان ارسال گردیده در مورخه ۱۶/۵/۹۱ جلسه دادگاه در وقت فوق العاده با حضور شاکیه، م.ش. و ه.د. تشکیل و شاکیه شکایت خود را مطرح و اضافه نموده که از هر سه نفر متهم به اتهام آدم ربایی و تجاوز به عنف و تهدید با چاقو و سرقت گوشی موبایل شکایت دارم. ... سپس قرار بازداشت موقت وی صادر گردیده مأمورین آگاهی در مورخه ۱۷/۵/۹۱ از اتومبیل پیکان سفید رنگ شماره انتظامی ... متعلق به ه.د. که با آن شاکیه را ربوده اند بازدید و معاینه به عمل آورده است. از طرفین دعوت شده تا درجلسه ۱/۶/۹۱ دادگاه حاضر شوند لذا جلسه رسیدگی در وقت مقرر در تاریخ ۱/۶/۹۱ در شعبه اول دادگاه کیفری استان و با حضور شاکی و متهمین همراه با وکیل خود و نماینده دادستان مرکز استان تشکیل گردیده است. شاکی به شرح شکایت خود پرداخته و اضافه نموده اول ه.د. به وی تجاوز کرده بعد م.ش. و بعد ح.الف. و هر کدام تجاوز کرده اند ... چاقو در دست دو نفر جلویی بود. گوشی را م.ش. از من گرفت. م.ش. در جلسه دادگاه موضوع را از بیخ و بن انکار نموده ولی به سوار کردن او به ماشین اقرار کرده و گفته حرف های قبلی را قبول ندارم، اعترافات قبلی را قبول ندارم. از ه.د. دارای سابقه محکومیت کیفری در دادگاه مذکور سوال شده گفته اتهام را قبول ندارم ولی اقرار به سوار کردن شاکیه به ماشین خود کرده و گفته م.ش. خواست گوشی او را بدزدد و خانم داد و فریاد کرد و پیاده شد. سپس دادگاه از ح.الف. تحقیق نموده و گفته قبول ندارم ولی وی اقرار به سوار شدن شاکیه در ماشین آن ها کرده و اظهار نموده گوشی را ش.م. از کیف او بیرون کشید، دختر فهمید جیغ زد و گفت شما دزد هستید و گفته تحت شکنجه بودم اقرار کردم. از م.ش. سوال شده چرا گوشی را که ارزان هم هست و وضع مالی خودتان هم که گفتید خوب است چرا برداشتید و او جوابا گفته وسوسه شدم و گفته مرا طمع برد که می برم می فروشم. بله درست است برداشتم که ندهم در آخرین دفاع م.ش. گفته من فقط اتهام سرقت گوشی را قبول دارم. ه.د. در آخرین دفاع خود اظهار داشته من فقط رانندگی بدون گواهینامه را قبول دارم بقیه را قبول ندارم. ح.الف. در آخرین دفاع موضوع را انکار نموده و گفته قبول ندارم سپس دادگاه وارد شور شده و به اتفاق آراء حسب دادنامه شماره ۱۴۰۰۰۰۵۵۰۴/۰۶/۹۱ آقایان ه.د. و م.ش. و ح.الف. را از جهت تجاوز به عنف به شاکیه به اعدام از طریق به دار آویختن و از جهت مشارکت آنان در آدم ربایی هر یک را به تحمل پانزده سال حبس تعزیری با احتساب ایام بازداشت قبلی و بابت بزه تهدید با چاقو ح.الف. و م.ش. را هر کدام به تحمل یک سال حبس، ۷۰ ضربه شلاق و بابت بزه سرقت گوشی موبایل آنان را به تحمل ۶ ماه حبس تعزیری و بیست ضربه شلاق محکوم نموده است. رأی صادره حضوری و قابل تجدیدنظر بوده آقای ف.ر. به وکالت از طرف م.ش.، ه.د. و الف.ن. به وکالت از طرف ح.الف. به رأی صادره اعتراض و درخواست تجدیدنظر کرده اند. پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و به شعبه ۲۴ ارجاع می گردد.

رأی شعبه دیوان عالی کشور

درخصوص اعتراض و تجدیدنظرخواهی ۱ آقای ف.ر. به وکالت از طرف ه.د. و م.ش. ۲ الف.ن. به وکالت از طرف ح.الف. نسبت به دادنامه شماره ۱۴۰۰۰۰۵۵ ۴/۶/۹۱ صادره از شعبه اول دادگاه کیفری استان با توجه به محتویات پرونده و کیفیات منعکسه نظر به اینکه وکلای مذکور در مورد محکومیت موکلین خود که به اتهام تجاوز به عنف به مجازات اعدام از طریق دار آویختگی محکومیت یافته اند، ایراد و اعتراض موجه و مؤثری که مالا این قسمت از دادنامه صادره را مخدوش و موجب نقض آن گردد به عمل نیاورده اند و اثبات بزهکاری آنان در دادگاه از طریق حصول علم قضات و با ذکر طرق متعارف آن در دادنامه صادره می باشد و شرایط و ارکان زنای به عنف و اکراه با توجه به اعمال مجرمانه آنان به نحوی که عنوان شده و در پرونده منعکس است محقق گردیده و اعتراضات وکلای آنان نیز مؤثر در مقام نمی باشد و از جهت رعایت قواعد و اصول و تشریفات دادرسی نیز اشکال و خدشه ای مشهود نیست بناء علی هذا با رد اعتراضات وکلای مزبور این قسمت از دادنامه تجدیدنظرخواسته تأیید و ابرام می گردد. ثانیا: در مورد اعتراض وکلای فوق الذکر به قسمت دیگر دادنامه نظر به اینکه حسب تبصره ۳ اصلاحی ماده ۳ قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب، پرونده هایی که موضوع آن ها جرائم مشمول حد زنا و لواط می باشد مستقیما در محاکم کیفری استان باید رسیدگی شود ولی سایر جرایم ابتدا باید در دادسرا مطرح و پرونده با صدور قرار مجرمیت و تنظیم کیفرخواست به دادگاه ارسال گردد که در مانحن فیه جرائم انتسابی آدم ربایی و تهدید با چاقو و سرقت موبایل نیز که باید در دادسرا ابتدائا رسیدگی و تعیین تکلیف گردد، مستقیما با جرم تجاوز به عنف یک جا به دادگاه کیفری استان ارسال شده و دادگاه مزبور نیز بدون کیفرخواست حق ورود به رسیدگی به آن ها و صدور حکم را نداشته، علی هذا قسمت های دیگر دادنامه صادره با پذیرش اعتراض وکلای مربوطه نقض و مستندا به بند ب ماده ۲۶۵ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری به دادگاه صادر کننده دادنامه اعاده می شود تا وفق مقررات قانونی آن را به دادسرا جهت سیر مراحل و انجام اقدامات قانونی ارسال نمایند.

مستشار شعبه ۲۴ دیوان عالی کشور عضو معاون

شوشتری بنی هاشمی