رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره مرجع صالح رسیدگی به اتهام معاون جرم

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور شماره ۹۳۰۹۹۷۰۹۰۸۴۰۰۱۴۸
شماره دادنامه۹۳۰۹۹۷۰۹۰۸۴۰۰۱۴۸
تاریخ دادنامه۱۳۹۳/۰۴/۰۱
نوع رأیرأی شعبه
نوع مرجعشعبه دیوان عالی کشور
شعبهشعبه ۲۴ دیوانعالی کشور
گروه رأیرای کیفری
موضوعمرجع صالح رسیدگی به اتهام معاون جرم
قاضیعلی شوشتری
هادی احتشامی

رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره مرجع صالح رسیدگی به اتهام معاون جرم: رسیدگی به اتهام معاون جرم در صلاحیت دادگاه رسیدگی کننده به اتهام مباشر جرم است.

رأی خلاصه جریان پرونده

به حکایت محتویات پرونده خانم م.ک. در تاریخ ۱۳۸۵/۱۲/۱۲ اعلام مفقودی فرزندش بنام الف.ح. را به کلانتری ... شهرستان ... نموده است. (صفحه۱،۲) پلیس آگاهی موضوع را مورد پیگیری قرار می دهد و با توجه به پرونده کشف جسد مجهول الهویه در تاریخ ۸۵/۰۷ در اطراف ... با خانواده مفقودی الف.ح. جهت شناسایی جسد مذکور مورد اقدام قرار می گیرد. در ضمن بررسی و تحقیقات صورت گرفته مشخص می شود که مفقودی با شخصی بنام الف.الف. اختلاف و درگیری داشته است. و با ترفندهای خاص او را به بیرون شهر برده است و احتمال قتل مفقودی توسط وی تقویت می شود. از متهم الف.الف. تحقیق و بازجویی می شود. نام­برده در اولین جلسه بازجویی منکر هرگونه دخالت در قتل می شود. (صفحه۴،۵) اما در دومین جلسه بازجویی در ارتباط با قتل متوفی نام­برده پرده از قتل مرحوم الف.ح. برمی دارد. وی در اقاریر اولیه اش گفته یک شب که الف. پیش من نشسته بود آخر شب که قصد رفتن به منزل­شان را داشت به وی گفتم که مرا به منزل برساند و چون الف.د. هم پیش ما بود آن هم گفت که مرا هم به .. برسانید. به طرف جاده آسفالت ... در حرکت بودیم، از شرکت سنگ شکن عبور کردیم به طرف جاده خاکی رفتیم حدود دو کیلومتر خاکی رفتیم بعد ایستادیم. چون الف.د. آخر نشسته بود بلافاصله پیاده شد. من هم پیاده شدم و جلوی موتور ایستادم. الف. با چاقو از پشت به کمر الف.ح. زد و من بلافاصله رفتم جلوی الف. و گفتم چرا چنین کاری کردی(؟) قصد داشت که خودم را با چاقو بزند. مجددا از موقعیت استفاده کرد چاقوی دوم را به قلب الف.ح. وارد کرد. بعد سوار موتورسیکلت شدیم. داخل شهر آمدیم. یک ساعتی داخل شهر بودیم و مرا تهدید می کرد و می ترسانید که اگر جایی صحبت کنید خودت و زن(و) بچه ات را می کشم. مقتول با من اختلاف نداشت ولی با الف. اختلافی داشته بود. ابتدا به مدت ۲۰ روز موتور در منزل الف.د. نگهداری می شد. خودش تمام قطعات آن را عوض کرده بود. بعد به مدت یک ماه زیر پای خودش بود و چون من وسیله لازم داشتم به مدت یک هفته از آن استفاده کردم و بعد از آن تا حالا موتور پیش خودش بود. (صفحه ۸،۹،۱۰) الف.د. در اولین بازجویی ارتکاب قتل را به متهم الف.الف. نسبت داده است (صفحه۱۷،۱۶،۱۵) اما در ادامه اقرار به ارتکاب قتل مرحوم نموده است. و انگیزه قتل را این دانسته که مرحوم الف.ح. دنبال دوستش الف.الف. حرف های زشت می زد و می گفت که بچه ها الف. را بیرون برده اند و با او عمل لواط انجام داده اند. من هم ناراحت این حرف بودم برنامه ریزی کردیم با الف. وی را شب به طرف جاده آسفالت ... بردیم و در همان جا به وسیله چاقو خودم از پشت به کمر الف. زدم و حتی یک ضربه چاقو دیگر هم روی قلب او زدم. بعد موتورسیکلت زیر پای خودم بود و مدتی هم زیر پای الف. بود. در حال حاضر موتورسیکلت زیر پای خودم می باشد. از قبل الف.ح. را نمی شناختم. (صفحه۱۸،۱۹) در مواجهۀ حضور بین دو متهم موصوف نزد پلیس آگاهی اظهارات متهمان حکایت از برنامه ریزی آنان منجر به قتل مقتول توسط الف.د. را دارد. و انگیزه و علت قتل نیز ظاهرا مطالبی بوده که آن مرحوم در رابطه با عمل لواط انجام شده با الف. مطرح می کرده است. (صفحه۲۰) متهمان در دادسرا نیز اقاریر خود را تکرار کرده اند.(صفحه۲۲الی ۳۷). به حکایت صفحه ۴۲ پرونده در تاریخ ۱۳۸۵/۰۷/۲۱ جسد مجهول الهویه در کوه های اطراف کارخانه آسفالت کشف شده که به علت تابش خورشید و حیوانات وحشی قابل شناسایی نبوده است(صفحه۴۲) پزشکی قانونی نیز قابل شناسایی به علت فساد نعشی ندانسته است.(صفحه ۴۵) پس از اعلام مفقودی متوفی، نام­برده توسط برادرش بنام م.ح. در تاریخ ۱۳۸۵/۱۲/۲۱ مورد شناسایی قرار می گیرد. (صفحه۴۹) متهمان در حضور بازپرس شعبه اول دادسرای عمومی و انقلاب و معاونت آگاهی آن شهر در محل وقوع جنایت صحنه قتل را بازسازی کرده اند. (صفحه ۶۱ الی ۶۴) پس از صدور قرار مجرمیت (صفحه ۹۳الی ۹۶) اخذ اظهارنظر تکمیلی پزشکی قانونی مبنی بر این­که با توجه به فساد شدید در جسد و استحاله بافت نرم و وجود جراحت ها در خلف و قدام قفسه صدری محتمل ترین تشخیص علت مرگ آسیب احشاء داخلی قفسه صدری ناشی از اصابت جسم برنده نامشخص به قفسه صدری می باشد. (صفحه۱۰۳) و تنظیم کیفرخواست(صفحه۱۰۵) پرونده به دادگاه کیفری ارسال می شود. شعبه اول دادگاه کیفری استان تشکیل جلسه در وقت فوق العاده می دهد. اولیای دم به نام های س.ح. و م.ک. تقاضای قصاص نفس متهم مرتکب به قتل را مجددا درخواست می نمایند. متهم ردیف اول دربیان شرح ماوقع، مطالب قبلی دایر بر مباشرت قتل متوفی با تبانی با متهم ردیف دوم را به طور صریح اقرار کرده و اما متهم ردیف دوم اظهار داشته که هماهنگی و برنامه ریزی برای قتل با متهم ردیف اول را نداشته است. (صفحه ۱۳۱الی۱۳۸) پس از ختم دادرسی دادگاه به موجب دادنامه صادره با استناد به اقاریر صریح و مقرون به واقع متهم الف.د .به ارتکاب قتل مقتوله و نظریه پزشکی قانونی و درخواست قصاص توسط اولیای دم مرحوم الف.ح. حکم بر قصاص نفس مشارالیه در ملأ­ عام به جهت تأمین اهداف ارعابی مجازات ها و با توجه به وضعیت خاص امنیتی شهرستان ... صادر و در مورد متهم ردیف دوم از بابت اتهام معاونت در قتل به لحاظ اینکه صلاحیت دادگاه کیفری صرفا محصور و محدود به موارد مصرح قانونی می باشد، قرار عدم صلاحیت به شایستگی محاکم عمومی و جزایی صادر می نماید(صفحه۱۴۲،۱۴۳،۱۴۴). برابر مندرجات صفحه ۱۸۱ پرونده در تاریخ ۱۳۸۸/۱۱/۱۱ اولیای دم مقتول شامل پدر و مادر مقتول در اجرای احکام حضور یافته و پدر مقتول بنام س.ح. تقاضای اجرای قصاص و مادر مقتول بنام م.ک. تقاضای دیه نموده است. در تاریخ ۱۳۹۱/۰۸/۱۰ خانم بانو ک. رضایت و گذشت قطعی خود را به موجب سند رسمی اعلام کرده است(صفحه۱۸۳) گواهی حصر وراث در صفحه ۱۸۴ پرونده منعکس شده است. به تاریخ ۱۳۹۱/۰۸/۲۱ پدر مقتول فیش پرداخت به حساب سپرده دادگستری را که به میزان سهم الدیه مادر مقتول است ارائه داده و پرونده مهیا برای اجرای قصاص گردیده است. پرونده جهت استیذان قصاص نفس به دفتر معاونت قضایی قوه قضائیه ارسال گردیده است(۱۹۹،۲۰۰) در نامه ارسال شده از سوی معاونت قضائی قوه قضائیه خطاب به رئیس کل دادگستری استان متذکر گردیده که علی رغم اعلام قطعی شدن حکم صادره، ملاحظه می شود که متهم و وکیل ایشان به شرح صفحات ۱۵۱و۱۵۲ پرونده به دفتر دادگاه کیفری استان(مراجعه) و اعتراض خود را تقدیم داشته اند، لذا پرونده به دادگستری استان اعاده گردیده است.(صفحه۲۰۱) دادرس دادگاه کیفری استان به شرح صفحه ۲۰۸ پرونده با استناد به صفحه ۱۴۷ پرونده که متهم در تاریخ ۱۳۸۷/۰۸/۲۳ اعلام داشته اعتراض دارم (این تاریخ زمان ابلاغ دادنامه به متهم است) و در تاریخ ۱۳۸۷/۰۹/۰۳ به شرح صفحه ۱۵۱ پرونده نیز لایحۀ اعتراضیه خود را تقدیم کرده، دستور ارسال پرونده به دیوان عالی کشور را صادر و پرونده سپس به این شعبه ارجاع گردیده است.

رأی شعبه دیوان عالی کشور

در خصوص تجدیدنظرخواهی آقای الف.د. نسبت به دادنامه شماره۴۴-۸۷-۳۱/۰۶/۸۷ صادره از شعبه اول دادگاه کیفری استان، نظر به محتویات پرونده و اقاریر صریح متهمان در کلیه مراحل تحقیق و دادرسی و نظریه پزشکی قانونی و صورت مجلس بازسازی صحنه وقوع جنایت و عدم دفاع مؤثر متهم الف.د. و وکیل تسخیری ایشان و تقاضای اجرای قصاص از سوی پدر مقتول با پرداخت سهم­ الدیه مادر مقتول که حسب گواهی حصر وراثت نام­بردگان تنها وراث مقتول هستند و رأی صادره در این خصوص وفق موازین قانونی و شرعی صادرشده و با رد تجدیدنظرخواهی و مستندا به بند الف ماده ۲۶۵ قانون آئین دادرسی در امور کیفری پرونده در این قسمت تأیید و ابرام می گردد. اما در خصوص صدور قرار عدم صلاحیت نسبت به رسیدگی به اتهام معاونت در جرم متهم الف.الف.، با توجه به حاکمیت ماده ۵۶ قانون آئین دادرسی در امورکیفری که مقرر داشته شرکا و معاونین جرم در دادگاهی محاکمه می شوند که صلاحیت رسیدگی به اتهام مجرم اصلی را دارد. لذا در این خصوص رأی صادره نقض و جهت رسیدگی مجدد به شعبه هم عرض ارجاع می گردد.

شعبه ۲۴ دیوان عالی کشور - رئیس و مستشار

علی شوشتری - هادی احتشامی