رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره مصداق قتل شبه عمد

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور شماره ۹۵۰۹۹۷۰۹۱۰۵۰۰۴۱۹
شماره دادنامه۹۵۰۹۹۷۰۹۱۰۵۰۰۴۱۹
تاریخ دادنامه۱۳۹۵/۰۶/۲۱
نوع رأیرأی شعبه
نوع مرجعشعبه دیوان عالی کشور
شعبهشعبه ۳۲ دیوانعالی کشور
گروه رأیرای کیفری
موضوعمصداق قتل شبه عمد
قاضیعبدالحمیدمرتضوی بریجانی
حمید رضامحمد باقری
رضافرج الهی

رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره مصداق قتل شبه عمد: قتل در اثر تیراندازی به اندام تحتانی با قصد ترساندن و تنبیه مقتول، مصداق قتل شبه عمد است.

رأی خلاصه جریان پرونده

آقای ف.الف.، ۲۲ ساله به اتهام قتل عمدی مرحوم س. ع.ص. با اسلحه شکاری و حمل غیر مجاز اسلحه شکاری، حسب شکایت اولیاء دم متوفی تحت تعقیب دادسرای عمومی و انقلاب اصفهان واقع و به موجب دادنامه صادره از شعبه ۱۷ دادگاه کیفری استان اصفهان به قصاص نفس و تحمل سه سال حبس محکومیت یافته است. بدین شرح که بین متهم و متوفی بدوا مشاجره لفظی رخ داده و متهم با اسلحه شکاری که در اختیار داشته به سمت متوفی شلیک و متواری شده است و متوفی نیز پس از اعزام به بیمارستان فوت نموده است. اولیاء دم متوفی آقای ح.ص. پدر متوفی و خانم ه..ص. مادر متوفی از ابتدای تحقیق تا دادگاه، ضمن اعلام شکایت تقاضای قصاص متهم را نموده اند. پزشکی قانونی علت فوت را شوک هیپوولمیک ناشی از خونریزی شدید داخلی و خارجی در اثر آسیب عروق اصلی اندام تحتانی چپ به دنبال اصابت پرتابه ای نافذ شتابدار تعیین نموده است .( ص ۷۱) و در جسد آثاری از ضربه مغزی یا آسیب سایر قسمت ها وجود نداشته و علت فوت، خونریزی ناشی از اصابت گلوله به کشاله ران بوده است.( ص ۱۰۲ ) آقای ب.ص. ۲۲ ساله به عنوان گواه اظهار داشته است؛ من چوپان گله خودم هستم و متهم چوپان ع. بود و غروب حادثه من به اتاق خودم رفتم و س. کمک من کرده بود و با هم شام خوردیم. مقتول به من گفت بیا برویم سراغ گله و بعضی شب ها می رفتیم. متهم صدا زد هر وقت می روید مرا خبر کن وقتی که می خواستیم برویم سراغ متهم رفتیم که در اطاق نبود ودنبال وی می گشتیم و متوجه شدیم رفته تلفن بزند و بعداز چند دقیقه متهم آمد و بیرون اتاق با مقتول نیم ساعت با هم صحبت کردند و بعد داخل اتاق آمدند و من با گوشی خود بازی می کردم. متهم به مقتول گفت تو حرف زده ای و او انکار کرد و متهم به سمت مقتول اسلحه کشید و صدای تیر شنیدم نگاه کردم دیدم مقتول به سمت متهم جهت گرفتن اسلحه رفت و هر دو روی زمین افتادند و هنگام شلیک متهم ایستاده بود و س. نشسته بود و هنگام اسلحه کشیدن مقتول ایستاد و متهم شلیک کرد و تیر به مقتول خورد و اسلحه را از دست یکدیگر می کشیدند که من اسلحه را گرفتم و متهم فرار کرد. من موضوع را به ح. که در اطاق دیگر بود اطلاع دادم و با ماشین وی را به بیمارستان رساندیم و البته برادرم او را برد .( ص۸۱) آقای ح.ص. اظهار داشته است ساعت ۱۹:۳۰ من در اتاقی که ۵۰۰ متر با آغل الف. فاصله داشت خواب بودم که ب. آمد داخل و با صدای بلند گفت بلند شو که ف.الف. با تیر مقتول را زد و الان می میره و من هم با سرعت به طرف ماشین خودم رفتم و وقتی که رسیدم ف.الف. رفته بود و مقتول دراز کشیده بود و وی را داخل ماشین گذاشته به بیمارستان بردم.( ص ۲۱ ) آقای ن.ص. نیز اظهار داشته است: چوپان بنده ف.ص. با اسلحه تک تیر بنده که جواز داشتم و ف.الف. می دانسته که آن را کجا نگهداری می کنم برداشته و به مقتول تیراندازی کرده (ص ۲۲) نظریه اداره تشخیص هویت و آزمایشگاه جنایی در خصوص سلاح و پوکه اخذ شده است که اظهار شده است با تفنگ شکاری تک لول شماره ۹۱۷۸۲۱۳۳ سالم و بدون نقص و آماده به کار بوده و فشنگ متعلق به یک عدد پوکه جنایی GAUGE۱۲ از سلاح مذکور شلیک شده است . (ص ۱۴۱ ) از متهم ف.ص. ۲۲ ساله و مصرف مواد مخدر و سرقت و نگهدای اسلحه غیر مجاز جنگی هستم و( در تاریخ ۹۲/۲/۱۵) به همراه س. و ب. در اتاقک الف. بودیم و باهم صحبت می کردیم و س. حرفی را پشت سر بنده زده بود باعث شد که خیلی عصبانی شوم و یک دفعه از س. پرسیدم آیا شما این حرف را زده ای ؟ س. انکار می کرد که بنده در همان حالت عصبانیت اسلحه تک لول آقای ن.ص. که همیشه دست خودم بود و قبلا فشنگ درون آن گذاشته بودم را به سمت س. گرفتم و می خواستم تیر را جلوی پایش بزنم که س. به من خیز برداشت و تیر به پای وی برخورد کرد و اسلحه را به بهرام دادم و گفتم با کمک برادرت ح.، س. را به بیمارستان برسان. از قبل برنامه ریزی کرده بودم که با تیر او را بترسانم وقصد کشتن نداشتم. ( ص ۴۲ ) درحضور بازپرس نیز ضمن تکرار اظهارات ، اضافه نموده است : من اسلحه شکاری که متعلق به ن. بوده جهت ترساندن وی به سمت مقتول گرفتم و مقتول از جای خود بلند شد به طرف من هجوم آورد تا اسلحه را از من بگیرد و ب. هم از سمت دیگر آمد که اسلحه را ازمن بگیرد که در همین حین اسلحه شلیک شد گلوله به مقتول اصابت کرد .( ص ۵۰ ) در تحقیقات بعدی اظهار داشته است: اسلحه داخل اطاق بود و من آن را با خود به بیابان می بردم و ب. به من گفت که اسلحه را بکش من می آیم و ضامن می شوم و زمانیکه ب. به همراه مقتول به سمت من آمدند تا اسلحه را بگیرند، اسلحه شلیک کرد و در خصوص قتل با هم صحبت نکرده و هماهنگ نشده بودیم . (ص ۸۵ ) پرونده پس از پایان تحقیقات با صدور قرار مجرمیت و کیفرخواست به دادگاه ارسال شده است و شعبه ۱۷ کیفری استان اصفهان عهده دار رسیدگی شده است و در جلسه مورخ ۹۳/۷/۷ دادگاه که با حضور اولیاء دم متوفی و وکلای آنان و متهم و آقای وکیل وی و نیز نماینده دادستان تشکیل شده است . متهم اظهار داشته است؛ اتهام را قبول ندارم و من آن شب دستم روی ماشه نرفته است. می خواستیم او را بترسانیم و ن. گفت برو او را بترسان. ب. گفت اسلحه را بکش و بگو می زنمت من هم می آیم و اسلحه را از دست تو می گیرم .که من هم همین کار را کردم اما وقتی که می خواست اسلحه را از دست من در بیاورد اسلحه چکید و س. گفت زدی توی پایم و من فکر کردم دروغ می گوید. من اسلحه را ول کردم و رفتم. به جز من و س. و ب. در آن محل کس دیگری نبود. ن. گفت برو او را بترسان. اظهارات قبلی خود در پرونده را قبول دارم ولی چون قرار بود که ن. با من به آگاهی بیاید. و در ادامه و در پاسخ سوالات دادگاه اظهار داشته است، شاید انگشتم روی ماشه رفته باشد. ن. گفت اسلحه را رویش بکش تا بترسد و هر جا نرود این حرف ها را بزند و آبروی من و دخترم را ببرد. من مجوز سلاح نداشتم. اسلحه مدتی در دست من بود و از همان روز گلوله گذاشته بودم. مقتول اول، آخر اتاق بود و بعد جلو آمد و زمان شلیک حدود یک متر فاصله داشت. من امیداور بودم که ن. پیگیر کارهای من باشد .پس از اظهارات طرفین و آقایان وکلاء دادگاه به منظور انجام مشورت قضائی جلسه را قطع و اعلام تنفس نموده است و پس از پایان مجددا به دادگاه فراخوانده و اخذ آخرین دفاعیات متهم در خصوص قتل عمدی و حمل سلاح غیر مجاز، با اعلام ختم دادرسی مبادرت به انشاء رأی نموده است و در خصوص اتهامات انتسابی به استناد مواد ۱۶۰ ، ۱۶۴ ، ۲۱۱ ، بند ب ماده ۲۹۰، ۳۰۱ ، ۳۵۱ ،۳۸۱ قانون مجازات اسلامی و بند پ ماده ۶ قانون مجازات قاچاق اسلحه و مهمات و دارندگان سلاح و مهمات غیر مجاز مصوب ۹۰ و ماده ۱۸ قانون مذکور در مورد اتهام قتل عمدی حکم به قصاص نفس و در مورد اتهام حمل اسلحه غیر مجاز به تحمل سه سال صادر و رأی صادره پس از ابلاغ در موعد مقرر از سوی محکوم علیه و وکیل وی مورد تجدیدنظر خواهی واقع شده و پرونده نیز پس از وصول به دیوان عالی کشور به این شعبه ارجاع شده است. هیئت شعبه تشکیل گردید . پس از قرائت گزارش آقای مرتضوی عضو ممیز وملاحظه اوراق پرونده و نظریه کتبی آقای م. الهی منش دادیار دیوان عالی کشور اجمالا مبنی بر تقاضای نقض دادنامه تجدیدنظر خواسته را دارم در خصوص دادنامه شماره ۱۸۶ تجدیدنظر خواسته مشاوره نموده چنین رأی می دهد :اعتراض آقای ف.ص.با وکالت آقای الف.ت. نسبت به دادنامه صادره که حکم به محکومیت وی به قصاص نفس به اتهام قتل عمدی و تحمل سه سال حبس به اتهام حمل اسلحه غیر مجاز صادر شده است وارد است زیرا اظهارات و مدافعات متهم و گواه حاضر در صحنه، موید عدم قتل بوده و پائین تنه و به ویژه ران، منطقه یا موضع حساس نبوده تا دلالت بر عمدی بودن قتل نماید و با فرض که نقطه معینی از آن حساس باشد در عرف مردم شناخته شده نیست و اظهارات وی به قصد ترساندن یا تنبیه مقتول هم آن را از مصادیق قتل شبه عمد قرار میدهد. در خصوص اتهام حمل سلاح نیز با توجه به نوع اسلحه به کار گرفته شده، اتهام با بند الف ماده ۶ قانون مجازات قاچاق اسلحه و مهمات و دارندگان سلاح و مهمات غیر مجاز مصوب ۹۰ تطبیق داشته و چون در تعیین مجازات نیز اشتباه شده است، لهذا رأی دادگاه به استناد مواد ۲۶۵ و ۲۶۶ قانون آئین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری نقض و رسیدگی به آن به دادگاه هم عرض ارجاع می گردد.که پس از آن، پرونده به شعبه هجدهم تجدیدنظر( کیفری استان ) اصفهان ارجاع شده است که در ادامه با اجرایی شدن قانون آئین دادرسی کیفری مصوب ۹۲، شعبه سوم دادگاه کیفری یک اصفهان رسیدگی را ادامه داده است و در تاریخ ۹۴/۴/۳۰ با حضور طرفین و وکلای آنان و نماینده دادستان تشکیل جلسه داده است. نماینده دادستان اظهار داشته است: افعال متهم عمد محسوب می گردد و تقاضای صدور رأی به قصاص داریم. چون موضوع منطبق با قسمت اول تبصره مذکور می باشد اولیاء دم تقاضای قصاص نموده اند و آقایان وکلا لایحه تقدیم کرده اند و اضافه نموده اند رای دیوان که موضع برخورد نقطه حساس نبوده بر خلاف صراحت نظریه پزشکی قانونی می باشد. از طرفی وسیله به کار گرفته آلت قتاله بوده و حسب اقرار متهم تیراندازی از فاصله ۱ متری صورت گرفته و بر خلاف استنباط دیوان عالی کشور، متهم فرد عادی جامعه نبوده، وی سالیان سال از اسلحه استفاده نموده و علم به نقاط حساس بدن داشته و قصد تیراندازی مرحله دوم را هم داشته است.(ص ۲۰۸) متهم در دفاع از اتهام قتل عمدی اظهار داشته است: اتهام حمل اسلحه غیر مجاز را قبول ندارم چون چوپان بودم برای حفاظت از گوسفندان چند ماهی بود که این اسلحه را داشتم. در مورد قتل هم من رفتم مقتول را تهدید کنم و حسب دستور ب. رفتم او را بترسانم که ناگهان پرید اسلحه را از دست من بگیرد که دستم رفت روی ماشه و شلیک شد و من قصد قتل مقتول را نداشتم. وکیل وی در دفاع اظهار داشته است: ضمن پذیرش اتهام حمل اسلحه غیر مجاز اتهام قتل که باسبق تصمیم انجام شده باشد را انکار مینماید وی قربانی هوی و هوس ن.ص. قرار گرفته و به وی گفته وی را بترسان ب. در ماجرا دخالت می کند و اسلحه را از دست تو میگیرد با مداقه درتمامی صفحات بازجوئی، متوجه عدم قصد وی در قتل عمد خواهید شد و صرفا قصد ترسانیدن وی را داشته و قصدتیراندازی به جلوی پای وی را داشته که در اثر آمدن مقتول به سمت وی تیر به ناحیه پای وی اصابت می نماید و بزه انتسابی از مصادیق تبصره ۱ ماده ۲۹۰ و شبه عمدی می باشد چرا که موضع حساس نبوده و قصد قتل نداشته است.(ص ۲۱۱) دادگاه از متهم سوال نموده است: قبل از ارتکاب قتل با مقتول تلفنی صحبت داشته اید؟ متهم اظهار داشت: ما همه روزه با همدیگر تلفنی صحبت می کردیم و آن روز هم برای سیگار گرفتن تلفنی صحبت کردیم. س: آیا قصد نشانه گیری به طرف متهم داشته اید؟ ج: قصد نداشتم فقط نشانه گیری جلوی پای وی را داشتم .(ص ۲۱۱) دادگاه در ادامه از گواهان تحقیق به عمل آورده است: ن.ص. ۴۷ ساله دامدار به عنوان گواه اظهار داشته است: متهم چوپان من بوده است و بدون اجازه من ( اسلحه را ) برداشته و هیچ اختلافی هم با طرفین نداشته و نداریم و اسلحه ساچمه ای بوده و حرفهایی که متهم بیان کرده من گفتم برو اسلحه را بردار و مقتول را بترسان، چنین چیزی نبوده است، س. گفته بود ف.الف. می گوید من می خواهم دختر ن. را بگیرم من شنیدم به ف.الف. تذکرداده بودم تو نان ونمک من را خورده ای، فشنگ کنار اسلحه بوده ولی داخل آن نبوده است معلوم می شود فشنگ راخود متهم برداشته و اسلحه را مسلح کرده است.(ص ۲۱۳) ب.ص. ۲۴ ساله دامدار که با شاکی و مرحوم س.، فامیل می باشد اظهار داشته است: اسلحه را فقط همان روز دست ف.الف. دیدم من با مقتول نشسته بودیم با گوشی خود بازی می کردم که دیدم ف.الف. آمد تو اتاق و با مقتول صحبت می کردند. مقداری نشستند که ف.الف. به مقتول گفت توحرف زده ای، مقتول منکر شد یکبار دیدم ف.الف. زنگ زد و گفت این حرف را تو زده ای و یک دفعه دیدم ف.الف. بلند شد و شلیک به طرف س. کرد که یک متر بیشتر فاصله نداشتند من دیدم مستقیم به طرف س. شلیک کرد. ف.الف. عصبانی و ناراحت شد و شلیک کرد پس از حادثه برادرم ح.، س. را به بیمارستان برد و من اسلحه را از ف.الف. گرفتم و وی فرار کرد (ص ۲۱۵) سپس دادگاه با اخذ آخرین دفاع از متهم و اعلام ختم دادرسی مبادرت به انشاء رأی نموده است و با اعتقاد به اینکه اسلحه آلت کشنده و قتاله محسوب می شود، به ویژه که متهم از گلوله ساچمه ای استفاده کرده و موضوع اصابت گلوله ساچمه ای عمدتا وعرفا کشنده محسوب می گردد زیرا این قسمت ران محل عبور شریان های حیاتی و خون رسان بدن می باشد و قطع آن باعث نرسیدن خون می گردد و پزشکی قانونی نیز شوک هیپوولمیک ناشی از خونریزی شدید داخلی اعلام نموده و با احراز وضعیت روحی و روانی سالم متهم ، با صحیح دانستن رأی صادره از شعبه ۱۷ دادگاه کیفری استان اصفهان ، به استناد مواد ۱۶۰ و ۱۶۴ و ۲۱۱ و بند ب ماده ۲۹۰ ، ۳۰۱، ۳۵۱ و۳۸۱ قانون مجازات اسلامی و بند الف ماده ۶ و ماده ۱۸ قانون مجازات قاچاق اسلحه ومهمات و دارندگان سلاح و مهمات غیر مجاز، حکم به قصاص نفس متهم و تحمل شش ماه حبس تعزیری و ضبط سلاح صادر نموده است که پس از ابلاغ دادنامه آقای ترابی به وکالت از محکوم علیه در موعد مقرر و به موجب لایحه ای که به هنگام شور قرائت خواهد شد، به رأی صادره اعتراض و پرونده پس از وصول به دیوان عالی کشور به این شعبه ارجاع شده است . هیئت شعبه تشکیل گردید . پس از قرائت گزارش آقای مرتضوی عضو ممیز و ملاحظه اوراق پرونده و نظریه کتبی آقای م. الهی منش دادیار دیوان عالی کشور اجمالا مبنی بر بلحاظ عدم رعایت مواد ۳۸ ، ۳۸۸و۳۸۹ قانون آیین دادرسی کیفری تقاضای نقض دادنامه فرجام خواسته را دارم . در خصوص دادنامه ۲۰۶ فرجام خواسته مشاوره نموده چنین رأی می دهد :با توجه به اینکه دادگاه بدون رعایت تشریفات مقرر در مواد ۳۸۷ ، ۳۸۸، ۳۸۹ قانون آئین دادرسی کیفری مبادرت به رسیدگی وصدور حکم کرده است وعدم رعایت مقررات مذکور اعتبار رأی را مخدوش می سازد لذا دادنامه فرجامخواسته را به استناد مواد ۴۶۹ و۴۷۰ قانون آئین دادرسی کیفری نقض و رسیدگی به آن به شعبه دیگر دادگاه کیفری یک استان اصفهان محول می شود. این بار شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان اصفهان که حسب الارجاع عهده دار رسیدگی شده است. پس از جری تشریفات از جمله اعطاء مهلت جهت طرح ایراد و اعتراض ( ص ۲۴۰ ) و تهیه گزارش ( ص ۲۵۱ ) و تشکیل جلسه اداری ( ص ۲۵۳ ) در وقت مقرر با حضور نماینده دادستان، اولیاء دم مرحوم س.ص. و وکلاء آنان و متهم و وکیل وی تشکیل جلسه داده است که اولیاء دم تقاضای قصاص نموده اند. متهم در دفاع اظهار نموده است چوپان می باشم و بی سواد و نمی توانم دفاع نمایم من قصد قتل نداشتم. ب. گفت اسلحه را بکش و س. را بترسانیم من اسلحه را گرفتم جلوی پا و اسلحه شلیک و متوجه نشدم نمی دانم من شلیک کردم یا نه. بعد از اینکه متوجه شدم فوت کرد از مشهد برگشتم و خود را معرفی کردم. وکیل وی نیز در دفاع اظهار داشته موکل هیچگونه سبق تصمیم یا برنامه قبلی برای قتل مرحوم نداشته و به خواسته بهرام اغفال شده است و صرفا در صدد ترسانیدن مقتول برآمده است. اگر قصد قتل داشت به صورت مستقیم و رودررو می گرفت و شبهه پیش می آید که آیا در اثر چکاندن ماشه وی را مورد اصابت گلوله قرار می دهد یا در اثر گرفتن اسلحه توسط ب.ص. تیر از اسلحه شلیک می گردد . سپس متهم در پاسخ به سؤال دادگاه اظهار نموده که من ایستاده بودم ولی مقتول نشسته بود زمانی که اسلحه را به طرف او گرفتم بلند شد اسلحه دست من بود و بهرام خواست بگیرد در این هنگام شلیک شد من قصد قتل نداشتم و دلیلی نداشت که بخواهم او را بکشم .( ص ۲۷۴ ) . دادگاه پس از اخذ آخرین دفاع از متهم با اعلام ختم دادرسی در خصوص اتهام آقای ف.الف. دایر به قتل عمدی مرحوم س.ص. با اسلحه شکاری و حمل سلاح غیرمجاز، حسب شکایت اولیاء دم متوفی و گزارش انتظامی ، نظریه مرکز تشخیص هویت و گواهی پزشکی قانونی که علت مرگ را شوک هیپوولمیک ناشی از خونریزی شدید داخلی و خارجی در اثر آسیب عروقی اصلی اندام تحتانی چپ به دنبال اصابت پرتابه ای نافذ شتابدار تعیین نموده و اقاریر متهم در تحقیقات مقدماتی، با احراز بزهکاری وی به استناد مواد ۱۶۰ ، ۱۶۴ و ۲۱۱ و بند ب ماده ۲۹۰ و مواد ۳۵۱ و ۳۸۱ قانون مجازات اسلامی مصوب ۹۲ و بند الف مواد ۱۸ و ۶ قانون مجازات اسلحه و مهمات و دارندگان سلاح و مهمات غیرمجاز مصوب ۹۰ حکم به قصاص نفس متهم به لحاظ قتل عمدی و تحمل شش ماه حبس به لحاظ حمل سلاح غیر مجاز و ضبط سلاح مذکور صادر نموده است که پس از ابلاغ رأی محکوم علیه و وکیل وی به آن اعتراض و پرونده پس از ارسال به دیوان عالی کشور به این شعبه ارجاع شده است .هیأت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید . پس از قرائت گزارش آقای عبدالحمید مرتضوی عضوممیز و اوراق پرونده و نظریه کتبی آقای حمیدرضا محمد باقری دادیار دیوان عالی کشور اجمالا مبنی بر با توجه به شکایت اولیاء دم و نظریه پزشکی قانونی و اقرار متهم به تیراندازی به سوی مقتول لذا عقیده به ابرام دادنامه دارم . در خصوص دادنامه شماره ۱۵۴ فرجام خواسته مشاوره نموده چنین رأی می دهد :

رأی شعبه دیوان عالی کشور

نظر به اینکه متهم از ابتدای تحقیقات، انگیزه خود را از تیراندازی به سمت مقتول ترساندن وی اعلام نموده و قصد کشتن وی را نداشته است بلکه قصد تیراندازی به سمت جلوی پای مقتول را داشته که با خیز برداشتن مقتول به سمت متهم تیر به وی اصابت نموده است. علت فوت نیز شوک هیپوولمیک ناشی از خونریزی شدید داخلی و خارجی در اثر آسیب عروق اصلی اندام تحتانی چپ به دنبال اصابت پرتابه ای نافذ شتابدار تعیین که پایین تنه و به ویژه ران منطقه یا موضع خاص نبوده، تا دلالت بر عمدی بودن قتل نماید. چنانکه بند د ماده ۲ آیین نامه اجرایی تبصره بند ۵ ماده ۲ قانون به کارگیری سلاح توسط مأموران نیز به همین لحاظ مأموران را با رعایت سایر شرایط مجاز به تیراندازی از ناحیه کمر به پایین نموده است و قتل ناشی از شوک در ناحیه پایین کمر در عرف مردم شناخته شده نیست. لهذا تیراندازی به قصد ترساندن یا تنبیه مقتول از مصادیق قتل شبه عمد منطبق با بند الف ماده ۲۹۱ قانون مجازات اسلامی بوده و نظر به اینکه شعبه دوم دادگاه کیفری یک شهرستان اصفهان که متعاقب رسیدگی شعبه سوم دادگاه کیفری اصفهان که به لحاظ عدم رعایت تشریفات مقرر در مواد ۳۸۷ تا ۳۸۹ قانون آیین دادرسی کیفری عهده دار رسیدگی شده بنا به جهات مذکور در دادنامه شعبه مزبور و شعبه ۱۷ دادگاه کیفری استان اصفهان مبادرت به صدور رأی اصراری نموده است لهذا به استناد بند پ ماده ۴۷۰ قانون آیین دادرسی کیفری پرونده به حضور ریاست محترم دیوان عالی کشور ارسال تا در هیأت عمومی شعب کیفری مطرح شود .

شعبه سی و دوم دیوان عالی کشور - رئیس و عضو معاون

رضا فرج اللهی - عبدالحمید مرتضوی