رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره معاونت از طریق ترک فعل
رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره معاونت از طریق ترک فعل: معاونت در جرم قتل از طریق ترک فعل محقق نمی گردد.
رأی خلاصه جریان پرونده
به حکایت اوراق پرونده پیوست در ساعت ۶/۵ صبح مورخه ۱۳۹۰/۹/۲۴ کشف جسدی از طریق تلفن ۱۱۰ در منطقه ش. از شهرستان ش. به کلانتری ... ش. اعلام می گردد، با عزیمت عوامل کلانتری و اورژانس جسد جهت معاینه پزشکی به سردخانه منتقل می شود. هویت جسد به نام م. ق. ن. متولد ۱۳۴۹ شناسائی، در معاینه ظاهری یک بریدگی در بالای بینی میان دو ابروی متهمین به چپ به صورت L مشاهده در ناحیه پشت گردن اثر یک سائیدگی و حفره ورود گلوله نیز مشاهده شده که به نظر از پشت به مقتول شلیک گردیده است. پرونده جهت رسیدگی به شعبه دوم بازپرسی ارجاع می گردد. ایشان دستوراتی در جهت شناسائی و تحقیقات لازم از کسان مقتول و روشن شدن چگونگی قتل و شناسائی و دستگیری متهم یا متهمین و کسب نظر پزشکی قانونی و کارشناس اسلحه در مورد علت فوت و چگونگی تیراندازی و نوع سلاح بکار رفته و فاصله تیراندازی به آگاهی صادر می نماید . پزشکی قانونی ش. در ۱۳۹۰/۹/۲۴ از جسد معاینه در ناحیه بین دو ابرو محل شروع ابروی چپ سوراخ ستاره ای شکل به قطر تقریبی یک تا دو سانتیمتر که خون زیادی از آن خارج شده ، جراحت دوکی شکل دیگری به طول ( ابعاد) ۳×۱ در ناحیه خلف و بالای شانه چپ نزدیک قاعده گردن داشته در بقیه بدن اثری از ضرب و جرح نداشته است جسد جهت معاینه دقیق و آزمایشات لازم و تعیین علت مرگ به مرکز پزشکی قانونی استان ارسال می گردد . کارشناس اسلحه تیراندازی به مقتول را از فاصله ۱/۵ تا ۴/۵ متر از پشت به جلو از پائین به بالا احتمالا تیرانداز به صورت دو زانو یا مقتول به صورت خم شده بوده است . محل قتل با توجه به خونریزی موجود در محل ، در محل کشف جسد بوده است اعلام می دارد . در تحقیق از ز.ت. همسر مقتول گفته است ساعت ۵/۵ صبح همسرم از خواب بیدار شد پس از صرف صبحانه از منزل خارج شد حدود ساعت ۶ صدای تیر یا ترکیدن گاز از بیرون شنیدم در ساعت۷ صبح پسرم صبحانه خورد به قصد مدرسه بیرون رفت پس از مدت کمی برگشت گفت یکی بیرون افتاده است رفتم دیدم شوهرم می باشد. شوهرم جوشکار بود و در شرکت ... کار می کرد .آقای ع. ن. برادر مقتول گفته است مرحوم با همسرش روابط خوبی نداشته همیشه درگیری داشته اند و به برادر خانم های برادرم شک دارم . در ۱۳۹۰/۹/۳۰ ع. ن. برادر مقتول به آگاهی مراجعه اظهار داشته است همسرم بیان داشته حدود سی چهل روز پیش ع. م. برادر همسر مقتول گفته است م. م. برادر دیگرش دیوانه شده گفته باید کلتی بخرم و م. ق. را بکشم . در تحقیق از محل یکی از همسایگان که منزلش روبروی محل کشف جسد است و حاضر نشده نام خود را بیان نماید گفته است حدود ساعت ۵/۵ بیرون جهت خرید حلیم رفتم کسی را در کوچه ندیدم یک مرتبه صدای تیر شبیه ترکیدن ترانس شنیدم در برگشت به منزل جسد افتاده بود به کارگران شهرداری موضوع را گفتم ضارب یا ضاربین را ندیدم . ل. دختر مقتول گفته است پدرم صبح بیدار شد و صبحانه خورد ساعت ۷ که بیدار شدم برادرم گفت جسد مردی در کوچه افتاده است مادرم رفت نگاه کند متوجه شدیم که پدرم هست . صدای شبیه ترکیدن ترانس شنیدم ولی توجه نکردم روابط خانوادگی معمولی داشتیم اختلافاتی که معمولا در هر خانواده است در خانه ما هم بود . از ع. ب. ۳۲ ساله ظاهرا در ۱۳۹۰/۱۲/۹ تحقیق می گردد می گوید حدود دو ماه قبل از سرکار آمده بودم مادرم به من زنگ زد گفت پدرت برایت ماهی گذاشته من هم پس از حمام و کمی استراحت به خانه پدرم رفتم پسر دائی ام ع. م. هم آنجا بود کمی ناراحت بود از مادرم پرسیدم چرا ع. ناراحت بود گفت بعدا می گویم موضوع گذشت پس از خاکسپاری آن مرحوم شب مادرم صدایم کرد گفت چیزی می گویم آن حرفی که پسر برادرم ع. زده بود اما مرا قسم داد به کسی نگویم .گفت برادرم می خواهد اسلحه بخرد و م. ق. را بکشد و هی می گفت عمه چه باید بکنم من هم گفتم حرف الکی است تا این اتفاق افتاد . در ۱۳۹۱/۱/۲۲ از ع. م. در خصوص اظهارات ع. ب. تحقیق می گردد می گوید بین زنها حرفهای زیاد زده می شود چنین حرفی پیش من زده نشده است . از خانم ز. م. در خصوص مطالب ع. ب. تحقیق می گردد می گوید چنین چیزی ع. م. پیش من نگفته است در مورخه ۱۳۹۱/۶/۲۸ از آقای ج.ق. ن. پدر مقتول تحقیق می گردد می گوید از م. ب. و الف. م. شکایت دارم که پسرم را کشته اند . در ۱۳۹۱/۱۰/۵ از م. م. به اتهام حمل و نگهداری اسلحه شکاری غیر مجاز و تیراندازی تحقیق می گردد می گوید در مراسم عزداری هیچگونه تیراندازی نکردم . آقای بازپرس پس از تحقیق از متهم قرار وثیقه به مبلغ دویست میلیون ریال برای وی صادر می نماید . در مورخه ۱۳۹۱/۱۰/۱۹ یک قبضه سلاح شکاری ساچمه زنی غیر مجاز متعلق به متهم وسیله ب. م. برادر متهم تحویل نیروی انتظامی می گردد که متهم به تعلق آن به خود معترف است. در ۱۳۹۱/۱۰/۱۱ آقای ب. ح. به وکالت از متهم م. م. انتخاب و خود را به شعبه دوم بازپرسی معرفی می نماید . متهم با توثیق وثیقه در ۱۳۹۱/۱۱/۱ آزاد می گردد . در مورخه ۱۳۹۲/۸/۲۵ خانم ز. م. ۵۳ ساله می گوید آن روز که ع. آمده بود می گفت مصیبتی ما را گرفته برادرم می خواهد م. ق. دامادشان را بکشد این حرف به این و آن گفته شد اکنون م. ما را تهدید می کند . البته حدود ۳۵ روز پس از این حرف م. ق. کشته شد. در ۱۳۹۲/۸/۲۷ در تحقیق از ع. ب. گفته است حدود یک و نیم سال قبل از سر کار آمده بودم پیش مادرم بودم پسر دائی ع. پیش مادرم بود خیلی نگران بود بعد که رفت از مادرم پرسیدم ع. راه گم کرده بود اینجا آمده بود مادرم گفت ناراحت بود ولی چیزی نگفت حدود ۲۵ روز بعد خبر کشته شدن پسرخاله ام به ما رسید پس از خاکسپاری و هفت و سوم ساعت ۹ شب مادرم مرا صدا کرد بمن گفت چیزی بتو میگویم صدا شو در نیار روزی که ع. آمده بود گف مصیبتی ما را گرفته برادرم می خواهد م. ق. را بکشد عمه چه کنیم اکنون هم چندین بار ما را تهدید کرده است . در ۱۳۹۲/۹/۶ ع. م. گفته است قبول دارم منزل عمه ام رفته بودم به او گفتم م. برادرم می خواهد م. ق. را بکشد . علت آن را می گوید به خواهرمان فحش ناموسی داده است . از او پرسیده می شود پس از قتل از م. در این مورد چیزی نپرسیدی می گوید چرا پرسیدم چرا این کار را کردی گفت کسی به من شک نمی کند در ۱۳۹۲/۹/۷ در نزد بازپرسی می گوید ز. خواهرمان همیشه می آمد از کتک کاری شوهرش گله گذاری و شکایت داشت نزد برادرم م. شکایت داشت . شب قبل از قتل م. پیش من آمد گفت می خواهم م. ق. را بکشم هر چه اصرار کردم که منصرف شود قبول نکرد . مدتی قبل می گفت می خواهم اسلحه بخرم م. ق. را بکشم من این موضوع را به عمه ام گفتم که او را نصیحت کند و منصرف کند .در ۱۳۹۲/۹/۷ از م. م. در مورد اظهارات برادرش ع. در بازپرسی تحقیق میگردد میگوید قبول ندارم . پس از تحقیق از ع. ، م. ، ز.ت. م. قرار بازداشت آنان به لحاظ بیم تبانی صادر میگردد . در ۱۳۹۲/۹/۹ م. م. بالاخره در آگاهی به قتل اقرار مینماید . میگوید ده روز قبل از قتل نقشه قتل او را کشیدم آنروز پنج صبح رفتم درب منزل وی در را زدم تا آمد با اسلحه که کلت تک تیر بود زدم و بعد هم اسلحه را به آب زیر پل انداختم و بعد در همان روز در بازپرسی میگوید مقتول در شرکت با من دعوا کرده بود بداخلاقی میکرد در خانه هم باخواهرم و بچه هایش بداخلاقی می کرد او را میزد فحش ناموسی میداد من دیگر تحمل نداشتم آنروز جلو منزلشان رفتم باتیر زدم ، بدجوری خواهرم و بچه هایش را آزار و اذیت می کرد . آقای بازپرس علت و انگیزه قتل را از او می پرسد می گوید علت بداخلاقی با من در سرکار و خواهرم در منزل بود که فحش های ناموسی هم به او میداد . از ز. م. در آگاهی تحقیق شده است میگوید مرا خیلی کتک کاری میکرد هفته ای دو روز استراحت داشتم بقیه را کتک می خوردم . یک بار که خیلی مرا زده بود به برادرم م. گفتم . در ۱۳۹۲/۹/۹ از ز. مجددا در بازپرسی تحقیق میگردد . از او پرسیده می شود آیا از موضوع قتل شوهرت مطلع بودید میگوید بله مطلع بودم اما از ترس نمی گفتم مرتب مرا میزد و می گفت از خانه پدر و مادرت چه آورده ای و غیره . آنشب قبل از حادثه به خاطر کتک کاری قهر کرده بودم م. گفت میروم او را می کشم گفتم نه اینکار را نکن . فردای آنروز با بچه هایم برگشتم خانه م. ق. گفت چرا خانه پدرت رفتی حتی پیش پدرش هم مرا میزد . گواهی حصر وراثت در ۱۳۹۱/۲/۳ برای وراث مقتول صادر میگردد . پدر مقتول در ۱۳۹۲/۹/۱۰ درخواست قصاص متهم را مینماید . در ۱۳۹۲/۹/۱۱ مجددا از متهم تحقیق میگردد .از او پرسیده می شود چه کسی نقشه قتل م. ق. را کشید می گوید هیچ کس من تنها این تصمیم را گرفتم با او در شرکت مشکل داشتم و خواهرم را هم بطور فجیع مورد آزار و اذیت قرار میداد .آنروز از اول صبح قصد او را داشتم کشیک او را از ۵صبح می کشیدم تا اینکه شش صبح بیرون آمد به سوی کتف او تیراندازی کردم ولی به سرش خورد .ع. م. در ۱۳۹۲/۹/۱۲ در بازپرسی می گوید ده روز قبل از قتل م. پیش من آمد گفت می خواهم م. ق. را بکشم چون خواهرمان را کتک میزند، فحش ناموسی میدهد هر چه گفتم این کار را نکن قبول نکرد شب حادثه آمد پیش من گفت فردا او را می کشم .علت مرگ مقتول شکستگی جمجمه و خونریزی مغزی به دنبال اصابت گلوله تعیین میگردد . در مورخه ۱۳۹۲/۱۱/۱۸ قرار مجرمیت متهم م. م. به اتهام قتل م. ق. ن. و حمل و نگهداری سلاح غیر مجاز و ز.ت. م. به اتهام معاونت در قتل صادر میگردد .آقای دادستان ش. پس از موافقت با قرار های بازپرس به شرح کیفرخواست شماره ۰۱۷۴۳-۱۳۹۲/۱۲/۱۱ پرونده را جهت رسیدگی به محاکم کیفری استان خوزستان ارسال میدارد . پرونده جهت رسیدگی به شعبه ۱۶ دادگاه کیفری استان ارجاع می گردد . در ۱۳۹۳/۲/۱۷ جلسه رسیدگی دادگاه باحضور نماینده دادستان متهم و وکیل وی و عده ای از اولیاء دم تشکیل می گردد . نماینده دادستان درخواست رسیدگی و مجازات قانونی متهم را خواستار می گردد .اولیاء دم حاضر درخواست قصاص متهم را مینمایند. متهم در دفاع از خود میگوید اتهامات وارده را قبول دارم . قصد کشتن نداشتم خواستم بترسانم خواستم به دست او بزنم ، خورد به پشت کمرش فاصله ۲ یا ۳ متری بود قصد قتل او را نداشتم . می خواستم از او زهر چشم بگیرم . ز.ت. م. متهم ردیف ۲ در دفاع گفته است اتهام وارده مبنی بر معاونت در قتل را قبول ندارم .او مرا زیاد کتک می زد حبس میکرد دو ماه پیش مرا به حیاط کشاند گفت ترا می کشم من به خانه همسایه فرار کردم میگفتم تو را دیوانه می کنم طلاق نمی دهم برادرم گفت او را میزنم من قبول نکردم گفتم او عصبانی است موضوع تمام شد دیگر نیازی نیست. آقای وکیل متهم دردفاع از موکل خود مطالبی بیان مینماید ، در مورخه ۱۳۹۳/۵/۲۵ و۱۳۹۳/۶/۴ جلسه رسیدگی مجدد دادگاه باحضور نماینده دادستان متهم و وکیل وی و متهمه و اولیاء دم تشکیل میگردد دادگاه پس از استماع اظهارات طرفین ختم رسیدگی اعلام طی دادنامه شماره ۲۳۰/۹۳۰ -۱۳۹۳/۷/۳۰ متهم م. م. را به قصاص نفس با پرداخت سهم الدیه اولیاء دمی که گذشت کرده اند به محکوم علیه و پرداخت سهم الدیه اولیاء دم مطالبه کننده دیه به آنان از طرف خواهانهای قصاص و تحمل حبس از جهت حمل و نگهداری اسلحه کلت و اسلحه شکاری با احتساب ایام بازداشت قبلی محکوم مینماید و متهمه را نیز از اتهام معاونت در قتل بدین استدلال که عمل وی ترک فعل بوده ، و ترک فعل در ما نحن فیه جرم محسوب نمی گردد از اتهام انتسابی تبرئه مینماید . آقای ج.ق. ن. به برائت متهمه ز.ت. م. اعتراض مینماید . پرونده به دیوانعالی کشور ارسال و به این شعبه ارجاع می گردد . هیئت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید پس از قرائت گزارش آقای ابراهیم لشکری عضو ممیز و اوراق پرونده و نظریه کتبی آقای مهرداد حبیبی دادیار دیوانعالی کشور اجمالا مبنی بر تأیید و ابرام دادنامه در خصوص دادنامه شماره ۹۳/۲۳۰-۱۳۹۳/۷/۳۰ صادره از شعبه ۱۶ دادگاه کیفری استان خوزستان تجدیدنظر خواسته مشاوره نموده چنین رأی می دهد:
رأی شعبه دیوان عالی کشور
در خصوص اعتراض و تجدیدنظر خواهی آقای ج.ق. ن. ولی دم مرحوم م. ق. ن. اصالتا و ولایتا از صغار مرحوم مذکور نسبت به دادنامه شماره ۲۳۰/۹۳صادره از شعبه ۱۶ دادگاه کیفری استان خوزستان از جهت برائت خانم ز.ت. م. از اتهام معاونت در قتل باتوجه به محتویات پرونده واظهارات و دفاعیات متهمه و اظهارات محکوم علیه و رسیدگی استدلال و استنباط دادگاه بنظر شعبه ایراد و اعتراضی که بتواند موجبات تخدیش حکم تجدیدنظر خواسته را فراهم نماید بعمل نیامده است بنابمراتب با رد اعتراض تجدیدنظر خواه رأی تجدیدنظر خواسته مستندا به شق الف از ماده ۴۶۹ قانون آئین دادرسی کیفری عینا تأیید و ابرام میگردد پرونده به دادگاه صادر کننده حکم اعاده میشود.
شعبه ۲۴ دیوان عالی کشور - رئیس و مستشار
ابراهیم لشکری - علی شوشتری