رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره پرداخت مهرالمثل و ارش البکاره در بزه زنا

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور شماره ۹۳۰۹۹۷۰۹۰۸۶۰۰۱۰۶
شماره دادنامه۹۳۰۹۹۷۰۹۰۸۶۰۰۱۰۶
تاریخ دادنامه۱۳۹۳/۰۵/۰۵
نوع رأیرأی شعبه
نوع مرجعشعبه دیوان عالی کشور
شعبهشعبه ۳۰ دیوانعالی کشور
گروه رأیرای کیفری
موضوعپرداخت مهرالمثل و ارش البکاره در بزه زنا
قاضیمحمد علی کریم پور
اکبری

رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره پرداخت مهرالمثل و ارش البکاره در بزه زنا: پرداخت مهرالمثل و ارش البکاره صرفا در موارد زنای به عنف یا در حکم عنف تجویز گردیده است و به موارد غیر از آن قابل تسری نیست.

رأی خلاصه جریان پرونده

حسب محتویات پرونده خانم س.الف. طی شکایتی علیه آقای ح.خ. اعلام نموده که مشتکی عنه با حیله و نیرنگ و فریب و اغفال با وعده ازدواج وی را فریب داده و به امور واهی امیدوار نموده است، سپس تحت عنوان مهمانی بنده را به منزل برده و در آن جا با فریب رابطه برقرار نموده است و موجبات ازاله بکارت را فراهم نموده و در این دو هفته بنده را به امید به عقد بعد از ماه صفر امیدوار نموده است و اخیرا متوجه شدم نیات دیگری دارد و تقاضای معرفی به پزشکی قانونی کرده است. شاکیه به پزشکی قانونی ... معرفی شده است...(مدخوله است)... پرونده به شعبه ۱۰۸۹ مجتمع قضایی ارشاد دادگستری ... ارجاع شده است. شاکیه خانم س.الف. در دادگاه اظهارداشته: از ح.خ. شکایت دارم که به زور با من نزدیکی داشت و مورد ازاله بکارت قرار گرفتم. در مورد دلیل اجبار و اکراه اظهارداشته: پس از آشنایی و خواستگاری از مادرم، مرا به منزل دعوت کرد که مادرش مرا ببیند و بعد که رفتم منزل­شان مادرش رفت بیرون و بعد نمی دانم چه چیزی داخل چایی ریخت که وقتی خوردم مقداری مزه خوبی نداشت و بعد حالم بسیار ناخوش بود و بی حال شدم و قدرت مقاومت نداشتم و به زور مرا مورد تجاوز قرار داد و گواهی پزشکی دارم که مرا زد، ولی از ترس یک هفته به مادرم نگفتم. اما کم کم که حالم بد شد و فهمیدم خون ریزی دارم به مادرم گفتم و اکنون آمدم شکایت کردم. سپس دادگاه در خصوص شکایت س.الف. علیه ح.خ. دایر به زنای به عنف و اکراه قرار عدم صلاحیت به شایستگی دادگاه کیفری استان ... صادر و پس از ارسال پرونده به مرجع اخیرالذکر به شعبه ۷۵ دادگاه کیفری استان ... ارجاع شده است. در دادگاه کیفری استان شاکیه شکایت خود را از متهم تکرار کرده و در ادامه توضیح داده است که در کارگاه ایشان به اتفاق مادرم کار می کردم که با هم آشنا شدیم و به من اظهار علاقه و محبت کرد و گفت قصدم ازدواج با شماست و بردن وی به منزل به شرح فوق الذکر را بازگو کرده است. ح.خ. در تحقیق به عمل آمده از وی در مورد شکایت شاکیه اظهارداشته: من با خانم الف. دوست بودم، ولی تا کنون با ایشان رابطه جنسی برقرار نکرده ام. ادعای ایشان کذب است و خواستار تحقیق در این زمینه هستم. ایشان به منزل ما آمده اند، ولی در حضور مادرم در حد ۵ دقیقه در حد صرف چایی و معارفه بوده؛ در ابتدا من قصد ازدواج با نام­برده داشتم، ولی بعدا که از فریب کاری وی برای اخاذی و بردن آبرویم مطلع شدم قصد اتمام رابطه داشتم که ایشان با تهدید و آبروریزی خواستار اعمال غیرمنطقی و زور نسبت به من شدند. متهم در دادگاه کیفری استان پس از تفهیم اتهام زنای به عنف و اکراه با شاکیه خانم س.الف. در دفاع اظهارداشته: اتهام را قبول ندارم و مطالب قبلی را تکرار کرده است. متهم آقای غ.ب. وکیل دادگستری را به عنوان وکیل خود معرفی کرده است. در جلسه دادرسی مورخه ۱۳۹۲/۰۲/۰۸ نماینده دادستان تقاضای رسیدگی کرده و شاکیه نحوه آشنایی و دوستی با متهم را شرح داده و در مورد تجاوز به­خود مطالب قبلی را تکرار کرده است و اضافه کرده: بعد از این که مادرش بیرون رفت، چایی به من داد. من چیزی نفهمیدم. چایی که خوردم نمی دانم چه شد. خودش را به من نزدیک کرد و یک بار با من رابطه جنسی داشت. متهم نیز اتهام را نپذیرفته و نحوه آشنایی خود با آن ها و این که بعد از اجاره کردن کارگاه و راه انداختن آن، آگهی استخدام داده و مادر و خاله ایشان آمدند، بعد مادرش گفت: دخترم می آید. بعد رابطه دوستی خود را با شاکیه بیان کرده و در مورد نظریه پزشکی قانونی گفته است: من این کار را نکردم. اصل این که رابطه ام به هم بخورد این بود که عمه اش مادرم را تهدید کرد یا پسرت دخترمان را بگیرد. حتما کار کس دیگری بوده که عمه اش زنگ زده که باید ایشان را بگیری و تهدیدم کرد. وکیل متهم نیز اظهارداشته: دفاعیاتش را با لایحه ای تقدیم دادگاه می نماید و این مطلب را اضافه کرده: اقوام این خانم در صدد رضایت بودند درخواست مبلغ پولی کرده اند. ضمنا از شاکیه دادگاه سئوال کرده: علایمی در بدن متهم دیده اند؟ که شاکیه پاسخ داده: بلی جای چاقو در سینه ایشان می باشد. و متهم نیز اظهارداشته: من همیشه در کارگاه با زیر پیراهنی بودم و یقه پیراهن من همیشه باز بود. ایشان همیشه در کارگاه چشمش به من بود و همه شاهد بودند و با من زیاد شوخی می کرد. سپس اکثریت هیئت دادگاه پس از اعلام ختم رسیدگی در خصوص اتهام آقای ح.خ. دایر به ارتکاب عمل شنیع زنا با عنف و اکراه با شاکیه خانم س.الف. با التفات به شکایت شاکیه به شرح شکوائیه و برگ های بازجویی منعکس در پرونده و نظر به مفاد اظهارات و مدافعات متهم مبنی بر این که من با او دوست بودم و قبول دارم که شاکیه به منزل ما آمده، لیکن توقف وی فقط ۵ دقیقه به صرف چای بوده است. با وی رابطه جنسی نداشتم و با امعان نظر و مداقه به نظریه پزشکی قانونی که حاکی از ساییدگی توأم با کبودی مختصر پرده بکارت وی(شاکیه) می باشد و نظر به این که زمان حدوث ساییدگی پرده بکارت منطبق است با شکایت شاکیه، رابطه دوستی طرفین و با عنایت به اظهارات بی شائبه شاکیه و عدم تهافت و تغایر آن با اوضاع و احوال قضیه منعکس در پرونده و نظر به فقد ادله بر عنف و اکراه و توجها به سایر قرائن و امارات موجود در پرونده اتهام انتسابی متهم موصوف به میزان ارتکاب عمل شنیع زنا بدون عنف و اکراه و فقدان شرایط احصان از طریق علم متعارف محرز و مسلم است.بنابراین با استناد به قاعده فقهی درأ و مواد ۸۸، ۶۳، ۶۴، ۴۹، ۱۰۰ و ۱۰۵ قانون مجازات اسلامی، نام­برده را به یک­صد ضربه تازیانه حدی زنای فاقد شرایط احصان محکوم و از اتهام انتسابی زنای به عنف و اکراه با خانم شاکیه تبرئه می شود. پس از ابلاغ رأی، شاکیه خانم س.الف. با تقدیم لایحه ای به حکم برائت صادره در دادنامه مذکور و نیز عدم تعلق مهریه و ارش البکاره به وی و غ.ب. به وکالت از محکوم علیه نسبت به حکم محکومیت صادره در مورد موکلش اعتراض نموده اند که پرونده برای رسیدگی به اعتراضات به عمل آمده به دیوان عالی کشور و به این شعبه ارجاع گردیده است. لوایح تقدیمی معترضین هنگام شور قرائت خواهد شد.

رأی شعبه دیوان عالی کشور

در خصوص تجدیدنظرخواهی آقای ح.خ. با وکالت غ.ب. نسبت به آن قسمت از دادنامه به شماره فوق الذکر صادره از شعبه ۷۵ دادگاه کیفری استان ... که به موجب آن مشارالیه به اتهام زنای غیرعنف و اکراه، فاقد شرایط احصان به تحمل یک­صد ضربه تازیانه حدی محکوم گردیده است؛ با توجه به این که ایراد و اعتراض مؤثر و موجهی که موجبات نقض دادنامه را ایجاب نماید به عمل نیامده و علم حاصله برای هیئت دادگاه با توجه به محتویات پرونده و دلایل مذکور در دادنامه در صدور حکم محکومیت مذکور به نحو و طریق متعارف بوده است. هم چنین تجدیدنظرخواهی خانم س.الف. نسبت به حکم برائت صادره در خصوص متهم فوق الذکر از اتهام زنای به عنف متکی به دلیلی که موجب نقض رأی برائت صادره گردد نمی باشد و مطالبه مهرالمثل و ارش البکاره طبق ماده ۲۳۱ قانون مجازات اسلامی ۱۳۹۲ در موارد زنای به عنف یا در حکم عنف تجویز گردیده، حکم ماده مذکور به مانحن فیه قابل تسری نیست، لذا اعتراضات به عمل آمده را وارد ندانسته است و با رد آن ها به استناد بند الف ماده ۲۶۵ قانون آئین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امورکیفری دادنامه تجدیدنظرخواسته را در قسمت های مورد تجدیدنظرخواهی ابرام می نماید.

شعبه ۳۰ دیوان عالی کشور - رئیس و عضو معاون

محمد علی کریم پور - اکبری