رای هیات عمومی دیوان عدالت اداری درباره اعلام تعارض آراء صادره از شعب اول ودوم تجدید نظر دیوان عدالت اداری

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو

رای هیات عمومی دیوان عدالت اداری درباره اعلام تعارض آراء صادره از شعب اول ودوم تجدید نظر دیوان عدالت اداری

رای هیات عمومی دیوان عدالت اداری درباره اعلام تعارض آراء صادره از شعب اول ودوم تجدید نظر دیوان عدالت اداری
مرجع صادر کنندههیأت عمومی دیوان عدالت اداری
شاکیمدیر کل تأمین اجتماعی تهران
موضوعاعلام تعارض آراء صادره از شعب اول ودوم تجدید نظر دیوان عدالت اداری
کلاسه پرونده۲۲۷/۸۱
تاریخ رأیيکشنبه ۱۶ فروردين ۱۳۸۳
شماره دادنامه۸۳/۸

مقدمه: الف-۱- شعبه دهم در رسیدگی به پرونده کلاسه ۷۸/۶۱۸ موضوع شکایت آقای حسین اسدی بطرفیت، سازمان تأمین اجتماعی بخواسته برقراری حقوق ایام بیکاری بشرح دادانامه شماره ۷۵۶ مورخ ۱۶/۵/۷۹ چنین رأی صادر نموده است بشرح مدلول ماده ۶ قانون بیمه بیکاری مصوب ۲۶/۶/۶۹ بیمه شدگان بیکار در صورت بیکار شدن حداقل شش ماه سابقه پرداخت بیمه را داشته باشند استحقاق دریافت مقرری بیمه بیکاری را خواهند داشت و چون در مانحن فیه حسب محتویات پرونده شاکی بیش از ۶ سال سابقه پرداخت حق بیمه به سازمان تأمین اجتماعی را داشته است

بنابمراتب مدافعات و توجهات سازمان مزبور بشرح لایحه ارسالی موجه و مؤثر در مقام نیست و چون شاکی با توجه به دلائل مثبت ادعا استحقاق برداشت مستمری ایام بیکاری را از هر جهت دارا می باشد

بنابراین امتناع سازمان تأمین اجتماعی در برقراری حقوق ایام بیکاری ملاک موجهی نداشته و رأی به ورود شکایت مبنی بر برقراری حقوق ایام بیکاری در حق شاکی را اعلام می دارد

۲- شعبه اول تجدید نظر در رسیدگی به پرونده کلاسه ت۱/۷۹/۱۳۲۸ موضوع تقاضای تجدید نظر سازمان تأمین اجتماعی بخواسته تجدید نظر در دادنامه شماره ۷۵۶ مورخ ۱۶/۵/۷۹ شعبه دهم دیوان بشرح دادنامه شماره ۱۳۶۷ مورخ ۲۲/۱۰/۸۰ چنین رأی صادر نموده است،اعتراض سازمان تأمین اجتماعی نسبت به دادنامه شماره ۷۵۶ مورخ ۱۶/۵/۷۹ صادره از شعبه دهم دیوان وارد است زیرا تجدید نظر خوانده بلحاظ اتمام مدت قرارداد کار منعقده با کارفرما بیکار شده است و در قراردادهای با مدت معین و یا کار معین چون کارگر عالما و عامدا و با تمایل مبادرت به انعقاد آن می نماید و نتیجه چنین قراردادی نیز برایش قابل پیش بینی است و از طرفی بیکار شدن بدون میل و اراده مذکور در ماده ۲ قانون بیمه بیکاری محقق نیست لذا مستحق دریافت بیمه بیکاری نمی باشد ضمن فسخ دادنامه بدوی شکایت تجدید نظر خوانده مردود اعلام می گردد

ب-۱- شعبه دهم در رسیدگی به پرونده کلاسه ۷۹/۱۱۲۰ موضوع شکایت آقای ایزد آزادی بطرفیت سازمان تأمین اجتماعی بخواسته تقاضای برقراری بیمه بیکاری و لغونامه شماره ۳۷۲۴۰ مورخ ۱/۸/۷۹ بشرح دادنامه شماره ۲۳۵۱ مورخ ۴/۱۱/۷۹ چنین رأی صادر نموده است، با توجه به شرایط مندرج در قانون بیمه بیکاری در خصوص تعلق مستمری در ایام بیکاری و مراتب مندرج در لایحه جوابیه تأمین اجتماعی و اینکه مدارک و دلایل شاکی مثبت تخلف واحد دولتی مذکور و تضییع حقی درباره وی نیست شکایت به کیفیت مطروحه موجه نیست و رد می شود

۲- شعبه دوم تجدید نظر در رسیدگی به پرونده کلاسه ت۲/۷۹/۲۲۷۹ موضوع تقاضای تجدید نظر ایزد آزادی بخواسته تجدیدنظر در دادنامه شماره ۲۳۵۱ مورخ ۴/۱۱/۷۹ شعبه دهم دیوان بشرح دادنامه شماره ۱۲۲۹ مورخ ۳۰/۱۱/۷۰ چنین رأی صادر نموده است، نظر باینکه تجدید نظر خواه کارگر بیمه شده شرکت واحد اتوبوسرانی شهرری بوده و از طرف آن مرجع بیکار گردیده و نتیجتا بیکاری او بدون میل و اراده اش صورت گرفته و با تنظیم و تکمیل فرم درخواست مقرری بیمه بیکاری در مهلت یک ماهه مقرر در ماده ۷ آیین نامه اجرائی قانون بیمه بیکاری و ارائه آن به واحد کار و امور اجتماعی محل در واقع با توجه به تبصره ۲ ماده ۷ آیین نامه فوق الذکر آمادگی خود را برای انجام کار تخصصی یا مشابه آن اعلام نموده و نامه شماره ۱۰۲۵۲/ش/م/ مورخ۳۰/۷/۷۹ مسئول مرکز خدمات اشتغال جنوب تهران موید این موضوع است و ازطرفی با توجه به مدت پرداخت حق بیمه قبل از بیکار شدن و اعلام مراتب ظرف مهلت مقرر به واحد کار و امور اجتماعی واجد شرایط مقرر در ماده ۶ قانون بیمه بیکاری می باشد

بنابمراتب فوق الاشعار تجدید نظرخواهی نامبرده وارد تشخیص حکم به ورود در رسیدگی و فسخ دادانامه شماره۲۳۵۱ مورخ ۴/۱۱/۷۹ دیوان عدالت اداری و برقراری بیمه بیکاری و لغونامه شماره۳۷۲۴۰ مورخ ۱/۱۱/۷۹ شعبه ۴ تأمین اجتماعی تهران صادر و اعلام می دارد

هیأت عمومی دیوان عدالت اداری در تاریخ فوق به ریاست حجت الاسلام والمسلمین دری نجف آبادی و با حضور رؤسای شعب بدوی و رؤسا و مستشاران شعب تجدید نظر تشکیل و پس از بحث و بررسی و انجام مشاوره با اکثریت آراء بشرح آتی مبادرت بصدور رأی می نماید

رأی هیأت عمومی

با عنایت بماده ۲۱ قانون کار و مدلول دادنامه های شماره ۲۳۸ مورخ۱۶/۵/۷۸ و شماره ۹۷ مورخ ۴/۳/۸۲ هیأت عمومی دیوان متضمن قطع رابطه استخدامی کارگر با کارفرما به واسطه انقضاء مدت کار و اینکه تنظیم قرارداد کار و تعیین شرایط آن از جمله مدت قرارداد مبتنی بر توافق و تراضی طرفین است، بیکاری کارگر بلحاظ خاتمه مدت قرارداد کار از مصادیق اخراج بدون میل واراده کارگر محسوب نمی شود تا مورد از مصادیق ماده ۲ قانون بیمه بیکاری مصوب ۱۳۶۹ تلقی گردد

بنابراین دادنامه شماره ۱۳۶۷ مورخ۲۲/۱۰/۱۳۸۰ شعبه اول تجدیدنظر دیوان که متضمن این معنی می باشد موافق اصول و موازین قانونی تشخیص داده می شود

این رأی به استناد قسمت اخیر ماده ۲۰ اصلاحی قانون دیوان عدالت اداری برای شعب دیوان و سایر مراجع ذیربط در موارد مشابه لازم الاتباع است ،


کدمنبع: 514