نظریه شماره 7/1400/1431 مورخ 1401/03/31 اداره کل حقوقی قوه قضاییه درباره تاثیر اقامه دعوای حقوقیِ اثبات صلح و گذشت شاکی در اجرای احکام کیفری

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو

چکیده نظریه شماره 7/1400/1431 مورخ 1401/03/31 اداره کل حقوقی قوه قضاییه درباره تاثیر اقامه دعوای حقوقیِ اثبات صلح و گذشت شاکی در اجرای احکام کیفری: علی رغم اینکه قاضی اجرای احکام کیفری تا قبل از احراز گذشت شاکی موظف به اجرای رأی قطعی کیفری است؛ خواهان می تواند دعوای حقوقیِ اثبات صلح و سازشی که با خوانده (شاکی) کرده است را مطرح نماید و از آن در اجرای احکام کیفری استفاده کند اما دعوای الزام شاکی به اعلام گذشت بدوی مسموع نیست.

نظریه مشورتی 7/1400/1431
شماره نظریه۷/۱۴۰۰/۱۴۳۱
شماره پرونده۱۴۰۰-۱۲۷-۱۴۳۱ ح
تاریخ نظریه۱۴۰۱/۰۳/۳۱
موضوع نظریهآیین دادرسی کیفری
محور نظریهسقوط مجازات

استعلام

آیا دعوای حقوقی به خواسته احراز و اثبات گذشت شاکی در پرونده کیفری قابل پذیرش است؟ توضیح آن که خواهان مدعی است بنا بوده است تا پس از پرداخت وجه چک توسط وی، خوانده رضایت خود را اعلام کند و به رغم پرداخت وجه، رضایت نمی دهد و قاضی اجرای احکام نیز به تقاضای خواهان در پرونده ترتیب اثری نداده است.

نظریه مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضاییه

اولاً، قاضی اجرای احکام کیفری مکلف به اجرای رأی قطعی کیفری است؛ مگر آن که به علتی از جمله گذشت شاکی در جرایم قابل گذشت اجرای حکم موضوعاً منتفی و یا با مانع قانونی مواجه شود؛ بنابراین در فرض سوال، مادام که گذشت قطعی شاکی احراز نشده باشد، قاضی اجرای احکام کیفری ملزم به اجرای رأی است.

ثانیاً، هر چند دعوای اثبات صلح و گذشت قابلیت استماع دارد؛ اما دعوایی با عنوان الزام شاکی به اعلام گذشت قابلیت استماع ندارد و در فرض سؤال، تشخیص این که خواهان اثبات وقوع گذشت را موضوع دعوا قرار داده یا الزام شاکی به اعلام گذشت را درخواست کرده است، بر عهده مرجع رسیدگی کننده است.

مواد مرتبط

جستارهای وابسته