ماده 157 قانون امور حسبی: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
ابرابزار
بدون خلاصۀ ویرایش
(ابرابزار)
خط ۱: خط ۱:
'''ماده 157 قانون امور حسبی''': [[دادگاه]] می تواند هرگونه تحقیق که مقتضی بداند بنماید و پس از احراز موجبات صدور [[حکم]] [[موت فرضی]] حکم می دهد.
'''ماده ۱۵۷ قانون امور حسبی''': [[دادگاه]] می‌تواند هرگونه تحقیق که مقتضی بداند بنماید و پس از احراز موجبات صدور [[حکم]] [[موت فرضی]] حکم می‌دهد.


== توضیح واژگان ==
== توضیح واژگان ==
دادگاه: مرجعی است که به تجویز [[قانون]] برای رسیدگی به شکایات و [[دعوا|دعاوی]] [[امور حسبی]] تشکیل می شود.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=نگاهی به آیین دادرسی مدنی|ترجمه=|جلد=|سال=1393|ناشر=رادنواندیش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=6405480|صفحه=|نام۱=یوسف|نام خانوادگی۱=نوبخت|چاپ=1}}</ref>
دادگاه: مرجعی است که به تجویز [[قانون]] برای رسیدگی به شکایات و [[دعوا|دعاوی]] [[امور حسبی]] تشکیل می‌شود.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=نگاهی به آیین دادرسی مدنی|ترجمه=|جلد=|سال=1393|ناشر=رادنواندیش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=6405480|صفحه=|نام۱=یوسف|نام خانوادگی۱=نوبخت|چاپ=1}}</ref>


حکم: در صورتی که رای دادگاه راجع به ماهیت [[دعوا]] بوده و قاطع باشد حکم نامیده می‌شود.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=قانون آیین دادرسی مدنی در نظم حقوقی کنونی|ترجمه=|جلد=|سال=1390|ناشر=فکرسازان|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=573440|صفحه=|نام۱=علی|نام خانوادگی۱=مهاجری|چاپ=1}}</ref>
حکم: در صورتی که رای دادگاه راجع به ماهیت [[دعوا]] بوده و قاطع باشد حکم نامیده می‌شود.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=قانون آیین دادرسی مدنی در نظم حقوقی کنونی|ترجمه=|جلد=|سال=1390|ناشر=فکرسازان|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=573440|صفحه=|نام۱=علی|نام خانوادگی۱=مهاجری|چاپ=1}}</ref>
خط ۹: خط ۹:


== نکات توضیحی تفسیری دکترین ==
== نکات توضیحی تفسیری دکترین ==
دادگاه پس از رسیدگی به درخواست و قبول دلایل و اسناد درخواست کننده و نشر آگهی های لازم و تحقیق و بررسی پیرامون صحت و درستی ادعاها، هر گاه دلایل ابراز شده را کافی و اوضاع و احوال را برای صدور حکم فراهم دید باید ختم رسیدگی را اعلام و آن گاه به انشاء و صدور حکم موت فرضی مبادرت کند.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=امور حسبی غایب مفقود الاثر|ترجمه=|جلد=|سال=1389|ناشر=میزان|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2708488|صفحه=|نام۱=سیدمرتضی|نام خانوادگی۱=قاسم زاده|چاپ=1}}</ref>
دادگاه پس از رسیدگی به درخواست و قبول دلایل و اسناد درخواست کننده و نشر آگهی‌های لازم و تحقیق و بررسی پیرامون صحت و درستی ادعاها، هر گاه دلایل ابراز شده را کافی و اوضاع و احوال را برای صدور حکم فراهم دید باید ختم رسیدگی را اعلام و آن گاه به انشاء و صدور حکم موت فرضی مبادرت کند.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=امور حسبی غایب مفقود الاثر|ترجمه=|جلد=|سال=1389|ناشر=میزان|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2708488|صفحه=|نام۱=سیدمرتضی|نام خانوادگی۱=قاسم‌زاده|چاپ=1}}</ref>


== رویه های قضایی ==
== رویه‌های قضایی ==
برای صدور حکم موت فرضی باید شرایط صدور حکم در دادگاه ثابت شود در غیر این صورت دادگاه دعوا را نمی پذیرد. به عنوان مثال [[رای دادگاه|رای]] شماره 452 مورخ 1373/7/27 شعبه 1 دادگاه حقوقی 1 تهران مقرر می دارد: نظر به این که از جمله مواردی که عادتا شخص غایب زنده فرض نمی شود موردی است که ده سال تمام از تاریخ آخرین خبری که از حیات غایب رسیده گذشته و در انقضای مدت مزبور سن وی از 75 سال گذشته باشد حال آن که به دلالت مندرجات متن دادخواست و گواهی گواهان، شخص غایب از اردیبهشت ماده 1367 غیبت نموده و سن وی نیز در آن زمان به دلالت فتوکپی مصدق [[شناسنامه]] 54 سال بوده است نظر به این که از جانب خواهان، واقعه خاصی نیز که غایب را در معرض خطر مرگ قرار داده، عنوان نشده و دلیلی نیز اقامه نگردیده است دادگاه دعوا را ثابت ندانسته و بطلان آن را اعلام می دارد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=تفسیر قضایی قانون امور حسبی|ترجمه=|جلد=|سال=1390|ناشر=مجمع علمی و فرهنگی مجد|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1999232|صفحه=|نام۱=سیدمحمدرضا|نام خانوادگی۱=حسینی|چاپ=1}}</ref>
برای صدور حکم موت فرضی باید شرایط صدور حکم در دادگاه ثابت شود در غیر این صورت دادگاه دعوا را نمی‌پذیرد. به عنوان مثال [[رای دادگاه|رای]] شماره ۴۵۲ مورخ ۱۳۷۳/۷/۲۷ شعبه ۱ دادگاه حقوقی ۱ تهران مقرر می‌دارد: نظر به این که از جمله مواردی که عادتاً شخص غایب زنده فرض نمی‌شود موردی است که ده سال تمام از تاریخ آخرین خبری که از حیات غایب رسیده گذشته و در انقضای مدت مزبور سن وی از ۷۵ سال گذشته باشد حال آن که به دلالت مندرجات متن دادخواست و گواهی گواهان، شخص غایب از اردیبهشت ماده ۱۳۶۷ غیبت نموده و سن وی نیز در آن زمان به دلالت فتوکپی مصدق [[شناسنامه]] ۵۴ سال بوده‌است نظر به این که از جانب خواهان، واقعه خاصی نیز که غایب را در معرض خطر مرگ قرار داده، عنوان نشده و دلیلی نیز اقامه نگردیده‌است دادگاه دعوا را ثابت ندانسته و بطلان آن را اعلام می‌دارد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=تفسیر قضایی قانون امور حسبی|ترجمه=|جلد=|سال=1390|ناشر=مجمع علمی و فرهنگی مجد|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1999232|صفحه=|نام۱=سیدمحمدرضا|نام خانوادگی۱=حسینی|چاپ=1}}</ref>


همچنین در این خصوص می توان به رای شماره 921 مورخ 1374/6/28 شعبه دادگاه عمومی تهران اشاره کرد که مقرر می دارد: در خصوص خواسته خواهان مبنی بر صدور حکم موت فرضی دوشیزه کیانا با توجه به این که حسب اظهارات خواهان به شرح معنون در عرض حال تقدیمی، شخص یاد شده در تاریخ مهرماه 1361 از منزل خارج شده و باز نگشته است و مدت 13 سال است که از وی اطلاعی در دست نیست که با این وصف و به نظر دادگاه موضوع منطبق با هیچ یک از مقررات مواد [[ماده ۱۰۲۰ قانون مدنی|1020]]، [[ماده ۱۰۲۱ قانون مدنی|1021]] و [[ماده ۱۰۲۲ قانون مدنی|1022]] قانون مدنی که مبنای مجوز صدور حکم موت فرضی می باشد نیست. علی هذا به نظر دادگاه و با توجه به این که غایب مذکور فاقد شرایط لازم از جمله شرط سنی 75 سال و یا سایر شرایط مندرج در مواد یاد شده می باشد و با توجه به این که تاریخ تولد دختر ایشان 1341 می باشد و با گذشت 13 سال عادتا علم به موت حاصل نمی شود علی هذا دعوای مطروحه به کیفیت حاضر قابلیت استماع نداشته، قرار عدم استماع دعوا صادر و اعلام می گردد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=تفسیر قضایی قانون امور حسبی|ترجمه=|جلد=|سال=1390|ناشر=مجمع علمی و فرهنگی مجد|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1999224|صفحه=|نام۱=سیدمحمدرضا|نام خانوادگی۱=حسینی|چاپ=1}}</ref>
همچنین در این خصوص می‌توان به رای شماره ۹۲۱ مورخ ۱۳۷۴/۶/۲۸ شعبه دادگاه عمومی تهران اشاره کرد که مقرر می‌دارد: در خصوص خواسته خواهان مبنی بر صدور حکم موت فرضی دوشیزه کیانا با توجه به این که حسب اظهارات خواهان به شرح معنون در عرض حال تقدیمی، شخص یاد شده در تاریخ مهرماه ۱۳۶۱ از منزل خارج شده و بازنگشته است و مدت ۱۳ سال است که از وی اطلاعی در دست نیست که با این وصف و به نظر دادگاه موضوع منطبق با هیچ‌یک از مقررات مواد [[ماده ۱۰۲۰ قانون مدنی|۱۰۲۰]]، [[ماده ۱۰۲۱ قانون مدنی|۱۰۲۱]] و [[ماده ۱۰۲۲ قانون مدنی|۱۰۲۲]] قانون مدنی که مبنای مجوز صدور حکم موت فرضی می‌باشد نیست. علی هذا به نظر دادگاه و با توجه به این که غایب مذکور فاقد شرایط لازم از جمله شرط سنی ۷۵ سال یا سایر شرایط مندرج در مواد یاد شده می‌باشد و با توجه به این که تاریخ تولد دختر ایشان ۱۳۴۱ می‌باشد و با گذشت ۱۳ سال عادتاً علم به موت حاصل نمی‌شود علی هذا دعوای مطروحه به کیفیت حاضر قابلیت استماع نداشته، قرار عدم استماع دعوا صادر و اعلام می‌گردد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=تفسیر قضایی قانون امور حسبی|ترجمه=|جلد=|سال=1390|ناشر=مجمع علمی و فرهنگی مجد|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1999224|صفحه=|نام۱=سیدمحمدرضا|نام خانوادگی۱=حسینی|چاپ=1}}</ref>


== منابع ==
== منابع ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
[[رده:مواد قانون امور حسبی]]
[[رده:مواد قانون امور حسبی]]
[[رده:غایب مفقودالاثر]]
[[رده:غایب مفقودالاثر]]
[[رده:موت فرضی]]
[[رده:موت فرضی]]
[[رده:رسیدگی به موت فرضی]]
[[رده:رسیدگی به موت فرضی]]

منوی ناوبری