ماده 11 قانون اجرای احکام مدنی

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو

ماده 11 قانون اجرای احکام مدنی: هرگاه در صدور اجرائيه اشتباهي شده باشد دادگاه مي‌تواند رأساً يا به درخواست هر يك از طرفين به اقتضاي مورد، اجرائيه را ابطال يا ‌تصحيح نمايد يا عمليات اجرایی را الغا كند و دستور استرداد مورد اجرا را بدهد.

توضیح واژگان

اجرائیه: اجرائیۀ دادگاه، ورقه‌ای است که پس از رسیدگی به دعاوی حقوقی مالی و صدور حکم از ناحیۀ دادگاه و قطعیت آن بنا به تقاضای محکوم‌له و توسط دادگاه بدوی صادر می‌شود. ملاک اجرای حکم قطعی دادگاه نیز برگ اجرائیه است.[۱] به بیان دیگر، اجرائیه برگ چاپی مخصوصی است که پس از درخواست محکوم‌له به عهدۀ محکوم‌علیه صادر می‌شود.[۲]

نکات توضیحی تفسیری دکترین

دایرۀ اجرا حق ندارد اجرائیه را اصلاح کند. زیرا اجرائیه توسط دایرۀ اجرا صادر نگردیده است و دادگاهی که اجرائیه را صادر نموده است وظیفه دارد با اصلاح یا ابطال اجرائیه، اشتباه خود را رفع کند.[۳] همچنین، همانطور که از متن ماده مشخص است؛ تصحیح یا ابطال اجرائیه صرفاً مستلزم درخواست محکوم‌له یا محکوم‌علیه نمی‌باشد؛ بلکه دادگاه رأساً نیز می‌تواند به انجام امر اصلاح یا ابطال مبادرت نماید.[۴]

نکتۀ دیگر آنکه با توجه به وحدت ملاک ماده 309 قانون آیین دادرسی مدنی، که رفع سهو قلم در رأی صادره را از وظایف دادگاه صادرکنندۀ آن می‌داند، مرجع صالح برای رفع اشتباهات اجرائیه، دادگاه صادرکنندۀ اجرائیه است و همچنین، مفاد اجرائیۀ اصلاح شده باید به طرفین ابلاغ شود [۵] و کلیه مهلت‌ها از زمان ابلاغ اجرائیه جدید یا اصلاحی محاسبه می‌شود.[۶] قلمرو اختیارات دادگاه برای رفع اشتباهات اجرائیه در قانون احصاء نشده است. با وجود این، به نظر می‌رسد این اختیار هر نوع اشتباهی را شامل می‌شود. زیرا فراتر از این دادگاه، مرجع دیگری برای اعتراض یا امکان اصلاح اجرائیه وجود ندارد.[۷]

رویه‌های قضایی

شعبۀ 17 دیوان عالی کشور در رأی شمارۀ 492 مورخ 1370/09/11 بیان می‌دارد: «می‌بایستی در تاریخی که اجرائیه علیه خوانده صادر می‌شود، شرایط صدور آن نیز فراهم باشد، در غیر این‌صورت اجرائیه باطل می‌شود.»[۸]

نظریۀ شمارۀ 7/1634 مورخ 1359/10/17 اداره حقوقی دادگستری، در پاسخ به این سوال که «آیا دعوای توقیف و ابطال عملیات اجرایی از حیث الصاق تمبر هزینۀ دادرسی مالی است یا غیرمالی؟» بیان می‌دارد: «مالی یا غیرمالی بودن ابطال اجراییه به اعتبار موضوع اجراییه است.»[۹]



منابع

  1. مصطفی اصغرزاده بناب. حقوق ثبت کاربردی (جلد دوم) (دعاوی و اعتراضات ثبتی مربوط به اسناد و آیین رسیدگی به آنها). چاپ 1. مجد، 1391.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 3450680
  2. علی مهاجری. دادرسی و حکم غیابی در حقوق ایران. چاپ 1. فکرسازان، 1391.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2642604
  3. علی مهاجری. شرح جامع قانون اجرای احکام مدنی (جلد اول). چاپ 7. فکرسازان، 1392.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 3900832
  4. علی مهاجری. شرح جامع قانون اجرای احکام مدنی (جلد اول). چاپ 7. فکرسازان، 1392.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 3900848
  5. علی عباس حیاتی. اجرای احکام مدنی در نظم حقوقی کنونی. چاپ 2. میزان، 1390.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1235548
  6. غلامرضا موحدیان. آیین دادرسی و اجرای احکام مدنی (ویژه کارآموزان قضایی). چاپ 1. فکرسازان، 1391.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 3933436
  7. علی عباس حیاتی. اجرای احکام مدنی در نظم حقوقی کنونی. چاپ 2. میزان، 1390.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1235552
  8. علی عباس حیاتی. اجرای احکام مدنی در نظم حقوقی کنونی. چاپ 2. میزان، 1390.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1235308
  9. سیدمحمدرضا حسینی. قانون اجرای احکام مدنی در رویه قضایی. چاپ 2. نگاه بینه، 1387.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2038508