رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره آدم ربایی به قصد ارتکاب قتل
رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره آدم ربایی به قصد ارتکاب قتل: آدم ربایی به قصد ارتکاب قتل، فاقد مجازات مستقل است.
رأی خلاصه جریان پرونده
به حکایت محتویات پرونده حاضر به کلاسه ۷/ ۹۳۰۳۱۵ دیوان عالی کشور برابر گزارش کلانتری ... در تاریخ ۰۶/۰۳/۱۳۹۳ آقایان م. و م. و خواهرشان ن. با مراجعه به کلانتری اظهار کرده اند که: خانم ن. به اتفاق همسرش با مراجعه به خانه پدرش در ... پدرش را سوار ماشین پراید متعلق به پدرشوهرش آقای م.خ.[کرده] با این بهانه که طلاهای وی گم شده است پدرش را به خارج شهر بکشانند چون همسرش پدرش را در اختلاف خانوادگی مقصر می دانست، لذا ساعت ۷ صبح او را بیرون برده اند و گفته پس از این که به .... رسیده اند به طرف ..... رفته و شوهرش که از قبل چاقو آماده کرده بود پس از کمی صحبت با وی چاقو را از جیبش درآورده و به شکم او زد و حتی روی زمین افتاد، با سنگ بزرگی به سر وی زد و به شهر .... رفته و شخصی به نام م.چ. با این بهانه که با خانم ن.(همسرش) رابطه داشته یک چاقو به دست وی و یک چاقو به پایش زده است و شاید قصد کشتن و قتل او را داشته است. علت اختلاف با شوهرش را این ذکر کرده که: شوهرم به من یاد داده که بگویم پدرم مرا در اختیار مردان قرار می داده است اما درواقع او می خواست مرا طلاق بدهد ولی پدرم مخالف بود و مطالبه مهریه کرده و مبالغی را هم دریافت کرده است. شوهرش پدرش را عامل اصلی این قضایا می دانسته است(صفحه ۱ الی ۳ پرونده). متهم م.خ. اقرار کرده که قاتل پدر زنش است. اظهارات همسرش را تکرار و این که همسرش او را عامل بدبختی خود معرفی کرده است و دخالت کرده و به پدر زنش گفته که تو عامل بدبختی ما هستی و با چاقو دو ضربه به شکم او زده و یک ضربه هم به پشت سرش و بعد که روی زمین افتاده با یک سنگ به سرش زده و بعد چون متوجه شده که مأمورین به دنبال وی هستند خود را به پاسگاه معرفی کرده است و انگیزه را این ذکر کرده است که پدر زنش، زنش را به افراد عرضه می کرده است و همسر او را به فساد کشانده است و ادامه داده که دو ضربه به سر و یکی به گردن او زده وقتی افتاده با سنگ نیز او را زده است(صفحات ۱۹ الی ۲۲ پرونده). در مراجعه به پاسگاه آثار خون روی لباس های او بوده است و آثار به جامانده لاستیک اتومبیل در محل با پرایدی که در اختیار متهم بوده است مطابقت دارد و یک قبضه چاقو خون آلود زیر صندلی اتومبیل بوده است، دسته چاقو نیز شکسته بوده و یک تیغه چاقو در بغل درب اتومبیل کشف شده است. نظریه پزشکی قانونی در معاینه(مورخه ۰۶/۰۳/۱۳۹۳ صفحه ۲۸ پرونده) صدمات وارده به سر و گردن و شکم را ذکر و علت مرگ را شدت ضربات وارده به نواحی متعدد بدن و خون ریزی داخل بر اثر اصابت جسم سخت و برنده نافذ اعلام شده است. اولیای دم در نیروی انتظامی اعلام شکایت علیه م.خ. کرده اند و ۰۷/۰۳/۱۳۹۳ نامبرده نزد جانشین بازپرس اظهار داشته: ... یک سال قبل خانم ن. را به عقد خود درآوردم و مدت ۸ روز است که زندگی مشترک را با وی آغاز نموده ام در این مدت متوجه شدم که همسرم اعتیاد دارد، هم چنین متوجه شدم که پدرش ایشان را به جوانان شهر ..... عرضه می کرده، شب قبل از واقعه تصمیم گرفتم بروم با پدرش صحبت کنم که این دختر را طلاق بدهم. و اظهارات خود را تکرار کرده و این که پس از قتل، همسرش را به خانه رسانده و رفته به سراغ م.چ. و او را هم به همان نزدیک ها برده و یک چاقو به دست و یکی به پای او زده است و با او مواد شیشه مصرف کرده و اظهار کرده که معتاد است و م.چ. زدن ضربات به پا و دستش را قبول کرده و شکایت طرح نکرده و گفته که با م.خ. دوست است به او گفته که پدر زنش را کشته است(صفحه ۵۸ به بعد پرونده). او گفته: باور نکردم و به کسی موضوع را بیان نکرده است. اولیای دم گواهی انحصار وراثت ارائه کرده اند، به شماره ۸۰۰۱۵۴ ۲۶/۰۳/۱۳۹۳(صفحه ۱۵۱ پرونده) ورثه عبارت اند: ۱ خانم ف. (مادر مقتول) ۲ م. ۳ ع. ۴ غ. ۵ ح. ۶ ن. فرزندان مقتول ۷ خانم ع.ب. همسر مقتول طرح شکایت در دادسرا را خواستار حکم قصاص شده اند. نظریه پزشکی قانونی در خصوص وضعیت روحی متهمان ۱ م.خ. ۲ ن. اخذ شده است ۹۲۲/۵۶۱/۲۲۵۹۶/۳ ۱۹/۰۳/۱۳۹۳. در گزارش آمده است شواهدی از جنون در آقای م.خ. محرز نیست و گرچه خانم ن. در حال حاضر جنون ندارد ولی مبتلا به بهره هوشی مرزی(کمتر از طبیعی) است و به همین میزان قدرت تصمیم گیری خواهد داشت و نظریه کمیسیون پزشکی تشخیص معلولیت مورخه ۱۶/۱۲/۱۳۹۰ واصله از بهزیستی دلالت بر ابتلا به عقب ماندگی ذهنی دارد. اتهامات آقای م.خ. مباشرت در قتل عمدی آدم ربایی و ایراد جرح با چاقو نسبت به م.چ.(از حیث جنبه عمومی بزه). از خانم ن. در صفحات ۷۱ الی ۷۶ تحقیق شده است، نزد جانشین بازپرس اتهام خانم ن. دایر به معاونت در آدم ربایی قرار مجرمیت و در قتل قرار منع پیگرد صادر شده است. وکیل تسخیری متهم آقای م.ن. تفهیم شده است. نمونه های خون جمع آوری شده در محل و روی چاقوی مکشوفه با خون مقتول منطبق بوده است. جلسه رسیدگی دادگاه ۰۴/۰۸/۱۳۹۳ با تشریفات قانونی انجام شده است. متهم در دفاع از اتهامات اظهار داشته است: ... دفاعی ندارم، حرفی برای گفتن ندارم، اتهام را قبول دارم، قصد ترساندن پدرزنم را داشتم، او را به بهانه گم شدن و سرقت طلاهای دخترش سوار کردم و به او اطلاع ندادم که چهکار می کنم ولی قصد آدم ربایی نداشتم. بعد از ازدواج با ن. فهمیدم ساده لوح است و می خواستم او را طلاق بدهم که او تقاضای مهریه کرد و بابت مهریه همسرم مدتی زندان رفتم و پدرش عامل این کارها بوده و چون پول نداشتم مهریه بدهم نتوانستم او را طلاق بدهم. ولی مقصر همه این جریانات را پدرش می دانستم. بعدا نیز متوجه شدم که دختر ارتباطات نامشروعی با افرادی داشته و به پدرزنم این موضوع را گفتم که انکار می کرد. چهار سال است که به مواد مخدر(شیشه) اعتیاد دارم و فقط هشت روز بود که زندگی مشترک را با همسرم آغاز کردم و بعد از اختلافات سابق با وی سازش کردم ولی قرار بوده که جدا شویم. دنبال طلاق بودم ولی پدرزنم می گفت باید مهریه دخترم را بدهی که با قسطی پرداخت شدن هم موافق نبود. همسرم به من گفته بود که با افرادی ارتباط دارد و من خسته شده بودم، نمی دانم تقصیر پدرخانمم هم بوده یا خیر و قصد تهدید و ترساندن داشتم چاقو را درآوردم و او را کشتم. قصدم این بود که زنم را بکشم و تا نیمه شب آن شب به حرف های او گوش کردم زنم پدرش را که دید گفت تو مرا بدبخت کردی و من هم از قبل چاقو آماده کرده بودم دو چاقو برداشتم که اگر یکی را گرفت بتوانم از چاقوی دیگر استفاده کنم وقتی که با بهانه سرقت طلاها او را سوار کردم با وی صحبت کردم و انکار می کرد به آن محل پرت در بالای شهر ..... که رسیدم. همسرم با پدرش صحبت می کرد و پدرش می گفت این حرف ها چیه که می زنی این حرف ها دروغ است و بعد گفت بیایید برویم پاسگاه که من چاقو را از کنار ماشین برداشتم ولی او متوجه شد بعد گفتم باید راستش را بگویی یک قدم برداشت که می خواست چاقو را بگیرد. سر چاقو به شکمش خورد بعد من ترسیدم و چند ضربه زدم نمی دانستم ضربات را به کجا می زنم و مطالب گذشته را توضیح داده است ... بعد رفتم سراغ م.چ. و او را هم با چاقو زدم چون فهمیدم با همسرم رابطه داشته و قبول دارم با چاقو زدم. ن. منکر ارتباط نامشروع شده و گفته شوهرم مرا مجبور کرد به پدرم دروغ بگویم که طلاهایم را سرقت کرده اند او حتی می خواست مرا بکشد گفت اگر جلو بیایی تو را هم می کشم. سابقا پدرم را تهدید کرده بود من با هیچ کس رابطه ای نداشتم و تابه حال هیچ پرونده و گزارش در کلانتری ندارم شوهرم به بهانه ندادن مهریه این حرف ها را می زند. وکیل متهم در دفاع از وی گفته او به خاطر عرضه همسرش به دیگران او را کشته و به ماده ۳۰۳ قانون مجازات اسلامی استناد کرده است. او در ادامه دفاع از خود گفته: من فقط از همسرم شنیدم و اعتقاد هم نداشتم که پدرزنم باید کشته شود و می خواستم او را بترسانم و تهدید کنم و وکیل هم گفته چون موکل به مهدورالدم بودن اعتقاد نداشته دفاعی ندارم و اتهامات خود را پذیرفته است. دادگاه با اعلام ختم رسیدگی و بیان مطالبی به شرح معنون در گردشکار به شرح دادنامه شماره ۴۰۰۰۵۶ ۱۱/۰۸/۱۳۹۳ با شرحی در چگونگی بردن مقتول با حیله و نحوه ایراد ضرب وجرح نسبت به وی با همکاری همسرش با توجه به قرار مجرمیت و کیفرخواست و شکایت اولیای دم مقتول و احراز بزهکاری مستندا به ماده ۶۲۱ قانون مجازات اسلامی ۱۳۷۵ وی را به تحمل پانزده سال حبس تعزیری و ذکر دلایل و قرائن موجود در پرونده و مشروحی در خصوص عملکرد متهم در ارتکاب قتل و تصمیم قبلی و تهیه چاقو و آلت قتاله و ارتکاب فعل کشنده عملش را با بند یک ماده ۲۹۰ قانون مجازات اسلامی منطبق و به استناد مواد ۱۶۴ ۱۶۷ ۱۷۲ تبصره ماده ۲۹۳ ۳۰۱ ۳۵۱ ۳۸۱ ۴۱۷ ۴۱۸ و ۴۳۶ قانون مجازات اسلامی ۱۳۹۲ حکم به قصاص نفس متهم م.خ. صادر کرده است و در مورد ایراد جرح با چاقو به تحمل یک سال حبس مستند به ماده ۶۱۴ قانون مجازات اسلامی ۱۳۷۵ و ماده ۱۳۴ همان قانون مصوب ۱۳۹۲ مجازات اشد را قابل اجرا اعلام کرده است و در مورد معاونت ن. با توجه به اوضاع واحوال وی و ترس از همسر و عدم اقتران زمانی و وحدت قصد آنان حکم بر برائت وی به استناد بند الف ماده ۱۷۷ قانون آئین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری صادر کرده است. رأی به اتفاق آراء صادر شده است. محکوم علیه طی لایحه ای دو برگی با اشاره به این که از همسایگان تحقیق کردم و به پدرزنم مشکوک شده بودم و افرادی در خانه او رفت وآمد می کرده اند و این که قصدی برای انجام قتل نداشتم و تحت تأثیر مصرف شیشه بودم و به خاطر فقط شرفم بوده است تقاضای تجدیدنظرکرده است و به استناد مواد ۱۵۶ ۳۰۲ و ۳۰۳ قانون مجازات اسلامی لایحه هنگام شور قرائت خواهد شد.
رأی شعبه دیوان عالی کشور
تجدیدنظرخواهی آقای م.خ. محکوم علیه دادنامه شماره ۴۰۰۰۵۶ ۱۱/۰۸/۱۳۹۳ صادره از شعبه اول دادگاه کیفری استان ... مبنی بر محکومیت مشارالیه به قصاص نفس بابت قتل عمدی مرحوم ح. در حق اولیای دم مقتول و تحمل پانزده سال حبس تعزیری به لحاظ آدم ربایی و یک سال حبس به جهت ایراد جرح با چاقو از حیث جنبه عمومی بزه با توجه به محتویات پرونده و اوضاع واحوال حاکم بر قضیه و اقاریر متهم و استدلال دادگاه و این که تجدیدنظرخواه دلیلی که ارکان و اساس رأی را خدشه دار نماید اقامه نکرده است، ضمن رد تجدیدنظرخواهی ایشان نسبت به قصاص نفس و ایراد جرح با چاقو و این که ازلحاظ شیوه دادرسی نیز اشکالی به حکم صادره مترتب نیست و مستندا به بند الف ماده ۲۶۵ قانون آئین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری این قسمت از دادنامه مارالذکر تأیید و ابرام می گردد و اما در خصوص اتهام آدم ربایی به نظر می رسد چون از ابتدا قصد قتل وجود داشته و تصمیم به بردن وی به هر شیوه ای برای ارتکاب قتل مدنظر متهم بوده مقدمه ای برای جرم اصلی باشد و نتیجه ای را از آدم ربایی غیر از قتل در نظر نداشته است، فلذا استنادا به بند ب قسمت چهارم ذیل ماده ۲۶۵ قانون مذکور دادنامه در این قسمت نقض و رسیدگی مجدد به شعبه هم عرض ارجاع می گردد. پرونده به دادگاه مربوطه اعاده می شود.
شعبه ۷ دیوان عالی کشور - رئیس و عضو معاون
حسین انتظاری - محمد سلطان همتیار