رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره تقاضای قصاص از سوی ولی قهری

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور شماره ۹۴۰۹۹۷۰۹۰۷۶۰۰۱۲۳
شماره دادنامه۹۴۰۹۹۷۰۹۰۷۶۰۰۱۲۳
تاریخ دادنامه۱۳۹۴/۰۳/۲۵
نوع رأیرأی شعبه
نوع مرجعشعبه دیوان عالی کشور
شعبهشعبه ۱۶ دیوانعالی کشور
گروه رأیرای کیفری
موضوعتقاضای قصاص از سوی ولی قهری
قاضیعلی بابائی
دیوسالار
عباسعلی علیزاده

رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره تقاضای قصاص از سوی ولی قهری: چنانچه ولی قهری از جانب ورثه صغیرخواستار قصاص باشد، منوط کردن اجرای حکم قصاص به پرداخت سهم دیه صغار از سوی ورثه کبیر، فاقد وجاهت قانونی است.

رأی خلاصه جریان پرونده

در تاریخ ۱۳۹۲/۰۵/۰۸ از کلانتری شهرستان پ. به دادستان محترم شهرستان پ. گزارش می دهد بر این که ساعت ۶:۴۵ تاریخ مذکور (کشف جسد متوفی به نام ف.) اکیپ گشت خودرو از طریق مرکز پیام شهرستان از کشف یک جسد مطلع بلافاصله اکیپ گشت به سرپرستی استوار ص. و مأمورین همراه به محل واقع در حدود ۱۵ کیلومتری غ. کلانتری مشاهده می گردد در داخل یک حلقه تلمبه متعلق به الف. به وسیله چراغ قوه جنازه ای مشاهده کرد که در عمق چاه در حدود ۱۵ متری عمق چاه افتاده ... جنازه متعلق به ف. است که سه روز پیش از منزل خارج و مراجعت ننموده .... جسد از چاه بیرون آورده شد که جسد به صورت عریان و آثار ضرب و شتم و جراحات در اعضاء مختلف بدن مشاهده می گردد که جهت سیر مراحل قانونی تحویل سردخانه گردید ..... پرونده به قاضی آقای ن. جانشین بازپرس ارجاع می شود. جانشین محترم، بازپرس پرونده را به جهت تحقیقات و بررسی های اولیه و لازم به پلیس آگاهی اعاده می کند. بازپرس از فردی به نام ب. چنین سؤال می کند هر آنچه در خصوص تبادل پیامک با گوشی مقتول که در ید احتمالا قاتلین هست انجام داده اید توضیح دهید؟ ج: در ساعت۴:۳۰ صبح متوجه شدم که گوشی مقتول روشن است به او زنگ زدم ولی کسی جواب تلفن نداد ولی به تبع آن یک پیام با این مضمون که نرسیده به س. چاهی هست. یک اطاق کنار آن چاه هست به اسم ع. پسر شما را توی آن چاه انداختند، به دستم رسید. به دنبال آن پیام، بنده طی یک پیام خودم را به عنوان پسرعموی مقتول معرفی کرده و از شخصی ناشناس خواستم که تنها با این جانب اطلاعات و پیام رد و بدل کند که بعدازآن یک پیام دیگر از گوشی مقتول توسط شخصی ناشناس فرستاده شد که مضمون آن این بود ( بله ماشین پ. پشت پاساژ کنار در حیاط گذاشتند و سوئیچ را گذاشتند داخل چرخ جلو بعد طی یک پیام دیگر از او آمد که اسم پاساژ را به بنده اعلام کند که او پیام داد مجتمع تجاری اول پ. (سومین پیام ) بعد از او پرسیدم چه کسانی او را توی چاه انداختند و مشکلشان سر چه بود که شخصی ناشناس پیام داد خودم هم نمی دانم. شما اهل کجایید؟ ( چهارمین پیام ) از او پرسیدم که چه نسبتی با ف. دارید؟ به او قول دادم که محرمانه باشد که او پیام داد یک سال است با او رابطه دارم از او باردار هستم. سه شب پیش با او قرار گذاشتم با هم رفتیم بیرون. ششمین پیام را داد و گفت او مرده است خدا رحمتش کند تا پیام نهم به او پیام دادم که ف. توی چاه مرده؟ تا دوازده پیام داد با کلنگ زدنش ف. پدر مقتول در نیروی انتظامی در تاریخ ۱۳۹۲/۰۵/۰۸ به وسیله پیام که به وسیله گوشی مقتول برقرار می کند. خانم مقتول پیام می دهد صاحب گوشی کجاست که جواب نمی دهد. او جواب می دهد که کشتن به خدا کشتن، اطلاعات گشت خانم مقتول تماس می گیرد آن شخص که خانمی بوده است جواب می دهد کشتن که همسر مقتول سؤال می کند کجاست و او در پاسخ می گوید نمی خواهم بگویم. بعدا خانم مقتول به سراغ من آمد و قضیه را برای من تعریف کرد بعدا همان لحظه خودم تماس گرفتم و آن خانم جواب داد کشتند و در حال گریه کردن بود. من به او گفتم کجا بیایم جنازه اش را تحویل بگیرم؟ او گفت بیش از این نمی توانم صحبت کنم من گوشی را به پسرم دادم پسرم به آن خانم گفت کجا بیایم تحویل بگیرم؟ و همان جوابی را که به من داد به پسرم هم گفت و گوشی را قطع کرد. تا دیشب ۱۳۹۲/۰۵/۰۷ ساعت ۳ بامداد گوشی روشن شد با همان خط به گوشی خواهر مقتول در عمارت پیام داده بود: نرسیده به س. چاهی هست یک اطاق کنار آن چاه هست پسر شما را توی آن چاه انداختند. پلیس آگاهی شهرستان پ. اقدامات و تحقیقات لازم را انجام داد و در تاریخ ۱۳۹۲/۰۵/۱۳ گزارش اقدامات انجام شده را به دادگستری شهرستان پ. تقدیم نموده که ضمیمه پرونده است (صفحه ۴۲ پرونده). در تاریخ ۱۱۳۹۲/۰۵/۰۸ ی. در نیروی انتظامی، پیشینه کیفری خودش را چنین بیان می کند: یک بار به اتهام ایجاد مزاحمت روانه زندان شدم. س: برابر تحقیقات به عمل آمده شما متهم هستید به قتل مرحوم ف. چه می گویید؟ جواب حدود پنج ماه پیش شخصی که خود را ف. معرفی کرده با بنده تماس گرفته و اظهار داشت که می خواهم با شما دوست شوم من مجرد هستم .... گفت خوشم از شما می آید می خواهم با شما عمل لواط انجام دهم، به کسی هم نمی گویم. بنده هم موافقت کردم. نزدیک درخت کف پوش ماشین را درآورد به عنوان زیرانداز انداخت و مرتکب عمل شنیع لواط با بنده شد .... بعد از پشت سر با سنگ بزرگ به سرش کوبیدم افتاد بعدازآن مجددا دو الی سه سنگ دیگر به سر وی زدم دادوفریاد می کشید. چاه آبی که نزدیک درخت بود حدودا پنج الی شش متر بوده است وی را کشیدم و داخل چاه آب انداختم و لباس هایش داخل اتاقک مانده بود. سریعا محل را ترک کردم و ماشینش را آوردم پشت مجتمع تجاری پ. پارک نمودم و حاضرم صحنه قتل را دقیقا بازسازی کنم. ی. در دادسرا در حضور آقای بازپرس پس از تفهیم اتهام و شرح جریان به این که او با من لواط کرد .... گفت دوباره می خواهم با تو لواط انجام بدهم. من هم از روی عصبانیت موقع نشستن خودش از پشت سر با سنگ زدم توی سرش. بعد افتاد صدا زد گفت کی به من زد تو بودی؟ گفتم آره من بودم گفت چرا زدی گفتم آبرویم را بردی. شماره ام را پخش کردی این کار را هم با من انجام دادی بعد همین جوری ادامه می داد می گفت این کار را دیگر با تو نمی کنم. من گفتم نه دیگه گذشته آبرویم را بردی، زدن را ادامه دادم بعد نفس های آخرش بود، انداختمش توی چاه لباس هایش را هم انداختم داخل اتاق کنار چاه بعد کفی ماشین را که می انداخت زیرش انداختم توی ماشین و ماشین را آوردم. خطاب به متهم: حسب اقرار خودتان متهم هستید به قتل عمدی مرحوم ف. از خود دفاع کنید. ج: دفاعی نداشتم، مزاحمم شده است. با او این کار را کردم به خاطر حفظ آبرو شخصی دیگری با من نبوده و تنها بودم. بازپرس، پرونده را به نیروی انتظامی عودت داده و دستورات قضایی را صادر کرده است. نیروی انتظامی او را به پزشک معتمد معرفی کرده پزشک جواب داده است طبق معاینه به عمل آمده از ناحیه مقعد، هیچ گونه خراشیدگی و یا علائمی که دال بر دخول جسم سخت یا لواط باشد مشهود نیست. درنهایت پس از انجام بررسی ها، تحقیقات و بازجویی های لازم جانشین محترم بازپرس برای آقای ی. به علت ارتکاب قتل عمدی مرحوم ف. قرار مجرمیت صادر کرده که با موافقت دادستان پ. مواجه شده است. سپس دادستان کیفرخواست صادر و از دادگاه تقاضای مجازات قانونی و شرعی نموده است در تاریخ ۱۳۹۳/۱۰/۱۳ در وقت مقرر دادگاه کیفری استان شعبه اول تشکیل و پرونده مربوطه را تحت نظر قرار داده، نماینده محترم دادستان حاضر است. متهم ی. تحت الحفظ حاضر بوده و وکیل ش. حاضر است. پدر و مادر مقتول ( اولیاء دم ) حضور دارند. وکیل اولیاء دم حاضر است. وکیل دیگر ایشان غایب است. دادگاه خطاب به نماینده محترم دادستان چنانچه دفاعی از کیفرخواست دارید بیان کنید. ج: اظهار داشت این جانب به شرح کیفرخواست صادره و محتویات پرونده خواستار مجازات قانونی متهم هستم دادگاه خطاب به ف. شکایت خود را بیان کنید؟ ج: شکایت خود را به وکیل خود واگذار می کنم. این جانب تقاضای قصاص متهم حاضر به دلیل قتل عمدی فرزندم را دارم. دادگاه خطاب به خانم مادر مقتول: شکایت خود را بیان کنید. ج : شکایت و شرح آن را به وکیلم واگذار می کنم و به دلیل قتل عمدی فرزندم از متهم حاضر ی. پ. شاکی هستم و تقاضای قصاص وی را دارم. دادگاه خطاب به وکیل اولیاء دم مطالب خود را بیان کنید. ج: وکیل ابتدا از دادگاه می خواهد که شما از اولیاء دم بخواهید قاتل را عفو کنند دادگاه خطاب به اولیاء دم شما خواستار مجازات برای متهم به قتل هستید یا گذشت می کنید؟ ج: تقاضای قصاص داریم. دادگاه خطاب به پدر مقتول آیا مقتول فرزند هم دارد ؟ ج: یک دختر شش ساله و یک پسر چهارساله دارد. س: شما به عنوان ولی قهری صغار مقتول، از جانب آن ها چه شکایتی دارید؟ ج : به ولایت از فرزندان صغیر مقتول خواستار قصاص متهم به قتل هستم. س: اجرای حکم قصاص منوط و موکول است به پرداخت سهم دیه صغار مقتول. آیا حاضرید پرداخت نمایید؟ ج: بلی حاضرم پرداخت نمایم. وکیل اولیاء دم اصالتا و ولایتا علیه متهم ی. به اتهام قتل عمدی با نیت قبلی مرحوم ف. شاکی و از دادگاه تقاضای رسیدگی و صدور حکم قصاص دارم ... متهم در مراحل مختلف بازجویی اعم از کلانتری، آگاهی ویژه استان و همچنین نزد بازپرس محترم به صراحت اقرار به قتل فرزند موکل می نماید. .... علاوه بر اقرار و صورت جلسات بازپرسی و مأمورین انتظامی گواهی رسمی پزشکی قانونی نیز دلالت بر قتل به وسیله ضربه مغزی و عوارض ناشی از آن که این نیز اقرار مقرون به واقع متهم را به اثبات می رساند. دادگاه خطاب به متهم ی.پ.: آیا سابقه کیفری دارید؟ ج: بله سابقه کیفری ایجاد مزاحمت دارم. دادگاه خطاب به متهم: متهمید به ارتکاب یک فقره قتل عمدی ف.، از خود دفاع کنید. متهم پس ازآنکه موضوع ارتباطش را همان طوری که در بازپرسی و نیروی انتظامی گفته، شرح داد پس ازآنکه با من عمل بد را انجام داد، با او بحث کردم او را هل دادم افتاد زمین یک تکه سنگ برداشتم از پشت به سر او زدم. بعد بلند شد، نشست و می گفت که اشتباه کردم ببخش و یک حرف های عربی می گفت و من نمی دانستم چه می گوید و یک سنگ دیگر به پشت سر او زدم و او همچنان حرف می زد و می گفت نزن. بلند شد آمد طرف من، گیج بود. دوباره یک سنگ برداشتم زدم توی پیشانی او. چهار تا سنگ که زدم افتاد و چیزی نگفت و من از ترس او را کشیدم طرف چاه و کنار چاه او را انداختم و رفت توی چاه و وسایل او را جمع کردم و لباس هایش را ریختم داخل اتاقک که آنجا بود و وسایل او را گذاشتم داخل ماشین و ماشین را بردم گذاشتم پشت پاساژ .... دادگاه خطاب به متهم: شما چرا بعد از اولین مزاحمت از سوی مقتول شکایت نکردی؟ ج: نخواستم خانواده ام بفهمند آن لحظه این چیزها به فکر آدم نمی رسد. س: آیا مقتول با شما لواط کرد؟ ج: خواست لواط کند ولی من نگذاشتم. س: چرا فرار نکردی ؟ ج: اگر فرار می کردم شاید الآن به جای او من مرده بودم. س: آیا مقتول با شما درگیر شد؟ ج: خیر نگذاشتم. می خواست اقدام به لواط کند، من گفتم نمی گذارم و با سنگ او را زدم. دادگاه خطاب به وکیل متهم. چنانچه در مقام دفاع از موکل، مطلبی دارید بیان کنید؟ ج: وکیل توضیحاتی می دهد ... و سپس اضافه می کند ... مقتول لباس موکل را باز کرده و اجبار و تهدید به انجام لواط را نموده است. موکل جهت دور کردن مقتول که در آن لحظه اراده آزادی نداشته، فقط جهت جلوگیری از تجاوز لواط از خود دفاع کرده و با سنگ به مقتول زده است. چون که اگر قصد قتل داشت از قبل موکل وسیله قتل را تهیه می کرد ... نهایتا دادگاه خطاب به متهم به عنوان آخرین دفاع هر مطلبی دارید، بیان کنید. ج: چیزی است که شده از اولیاء دم تقاضای بخشش دارم. دادگاه پس از شور به اتفاق آراء ختم رسیدگی را اعلام و به شرح آتی مبادرت به انشاء رأی شماره ۳۰۰۳۱۷ مورخ ۱۳۹۳/۱۰/۱۶ می نماید. حسب کیفرخواست شماره ۳۳۷ مورخ ۱۳۹۲/۱۲/۱۳ دادسرای عمومی و انقلاب حوزه قضایی پ. با وکالت تسخیری خانم ش. متهم است به ارتکاب یک فقره قتل عمدی مرحوم ف. به شرح منعکس در پرونده. بدین نحو که متهم اظهار می دارد و ف. به وی تلفن زده و اظهار داشته است که می خواهد با وی دوست باشد، چند بار هم با وی ملاقات کرده است. تا زمان وقوع قتل ضمن ملاقات با مرحوم، حسب اظهارات متهم به خارج از روستا رفته و پس از حرف اظهار می دارد که مرحوم آماده شد، به من پیشنهاد لواط کرد و دخول هم صورت نگرفت. و بار دوم که خواست دخول کند، او را هل دادم و از پشت با سنگ به سرش زدم و گیج شد و مجددا از ناحیه پیشانی با سنگ به وی زدم و جسدش را کشیدم و انداختم تو چاه ... لذا بنا به مراتب مذکور با توجه گزارش کشف جسد و تحقیقات معموله گزارش های به پیوست ردیابی و شناسایی متهم اقاریر صریح متهم گواهی پزشکی قانونی مویدا به صحت اظهارات متهم در خصوص نحوه ارتکاب قتل و آلت به کاررفته قتاله بازسازی صحنه قتل مدافعات بی وجه وکیل مدافع شکایت اولیاء دم که خواستار قصاص هستند. همچنین عدم دفاع مؤثر در مقام وکیل متهم و سایر قرائت و امارات موجود و منعکس در پرونده بزه انتسابی به متهم ثابت و محرز است دادگاه مستندا به بند الف ماده ۲۹۰ و ۳۸۱ و ۳۵۴ قانون مجازات اسلامی حکم به قصاص نفس متهم صادر و اعلام می نماید. اجرای حکم قصاص موکول و منوط به پرداخت سهم صغار از سوی ورثه کبیر است پس از ابلاغ دادنامه به طرفین ش. به وکالت از محکوم علیه ی. به دادنامه صادره اعتراض نموده است و نیز از طرف اولیاء دم به آن قسمت از دادنامه که اجرای حکم قصاص منوط به پرداخت سهم صغار از ناحیه دیگر اولیاء دم نموده، اعتراض کرده که جهت رسیدگی به اعتراض پرونده به دیوان عالی کشور ارسال پس از ثبت پرونده در دبیرخانه به شعبه ... ارجاع شده است. عمده مطلبی که وکیل محکوم علیه متذکر شده، این است که موکل جهت رفع تجاوز و این که اراده آزاد نداشته و به علت اختلال در اراده و فقد ادراک بدون قصد فعلی را برخلاف تمایل خود انجام داده است. بنابراین رکن معنوی جرم در پرونده وجود ندارد و وکیل اولیاء دم که اعتراض کرده خلاصه اش این است که ... که فرق است بین ولی قهری با قیم زیرا در اینجا ولی قهری صغار پدربزرگ پدریشان می باشد که همانند پدر صغار دارای اختیار است، خصوصا این که بعضی از مراجع اجرای حکم قصاص از جانب پدر و جد پدری را بدون پرداخت صغار جایز می دانند ... لایحه اعتراضیه در هنگام شور قرائت می شود. هیئت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید پس از قرائت گزارش آقای عباسعلی علیزاده عضو ممیز و اوراق پرونده و نظریه کتبی آقای محمد دیو سالار دادیار دیوان عالی کشور اجمالا مبنی بر درخواست صدور حکم وفق مقررات قانونی را دارد در خصوص دادنامه شماره ۳۱۷ – ۱۳۹۳/۱۱/۱۹ تجدیدنظر خواسته مشاوره نموده چنین رأی می دهد.

رأی شعبه دیوان عالی کشور

با توجه به گزارش فوق الذکر، نظر به اینکه دادنامه مذکور مستند و قانونی و شرعی اصدار یافته و اوراق و محتویات و اقدامات انجام شده حاکی از صحت و درستی صدور دادنامه می باشد. به ویژه با توجه به اقرار صریح محکوم علیه و بازسازی صحنه قتل و مدافعات بلا وجه و بدون دلیل نامبرده همه آن ها دلالت بر صحت و درستی دادنامه مذکور دارد. النهایه اعتراض دو وکیل اولیاء دم ذیل دادنامه مبنی بر اجرای حکم قصاص موکول و منوط به پرداخت سهم صغار از سوی ورثه کبیر بوده، وارد است زیرا در این پرونده، ولی قهری از طرف خودش و ورثه صغیر تقاضای اجرای قصاص نموده است. مطابق مجموعه بخشنامه قوه قضائیه ( ۱۳۸۱ – ۱۳۶۸) برابر نامه های شماره ۱/۷۶۳۸۵ مورخ ۱۳۷۹/۱۲/۲۰ و ۱/۷۹۷۵۹ مورخ ۱۳۸۰/۰۲/۳۰ به شرح زیر به قوه قضاییه ابلاغ گردید. ((از مجموع ادله ولایت اولیاء صغیر و مجنون چنین استفاده می شود که جعل ولایت برای آنان از طرف شارع مقدس به خاطر مصلحت مولی علیه است. بنابراین در مسئله موردبحث که اولیاء دم، صغیر و مجنون می باشند، ولی شرعی آنان باید باملاحظه مصلحت و غبطه آنان اقدام کند و انتخاب او نسبت به قصاص یا دیه یا عفو مع العوض یا بلاعوض نافذ بوده، بدیهی است که تشخیص مصلحت صغیر و مجنون باملاحظه همه جوانب و ازجمله نزدیک یا دور بودن او از سن بلوغ صورت گیرد)). علی هذا با توجه به شرح فوق الذکر و فتوای رهبری و به استناد ماده ۳۵۴ قانون مجازات اسلامی مصوب سال ۱۳۹۲ اعتراض وکیل اولیاء دم را نسبت به ذیل دادنامه وارد دانسته است و با حذف جمله ( اجرای حکم قصاص موکول و منوط به پرداخت سهم صغار از سوی ورثه کبیر است ...) به استناد ماده ۲۶۵ قانون آیین دادرسی کیفری دادنامه فوق الذکر تأیید و ابرام می شود.

رئیس شعبه ۱۶ دیوان عالی کشور- مستشار

علی بابایی- عباسعلی علیزاده

مواد مرتبط