رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره حدود اختیار کارشناس

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور شماره ۹۳۰۹۹۷۰۹۰۸۰۰۰۱۰۴
شماره دادنامه۹۳۰۹۹۷۰۹۰۸۰۰۰۱۰۴
تاریخ دادنامه۱۳۹۳/۰۵/۲۷
نوع رأیرأی شعبه
نوع مرجعشعبه دیوان عالی کشور
شعبهشعبه ۲۰ دیوانعالی کشور
گروه رأیرای کیفری
موضوعحدود اختیار کارشناس
قاضیطباطبائی
محمد ناصری صالح آباد

رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره حدود اختیار کارشناس: کارشناس نمی تواند ازحدود صلاحیت و تخصص خویش، در پرونده مطروحه خارج شود و اظهارنظر قضایی نماید.

رأی خلاصه جریان پرونده

در گزارش مورخ ۱۳۹۰/۰۲/۰۵ کلانتری ۲۲ ... که خطاب به دادستان دادسرای عمومی وانقلاب ... بوده چنین آمده است: پیرو گزارش مورخ۱۳۹۰/۰۲/۰۳ که اعلام شده بود یک دستگاه خودروی پراید که راننده و شماره آن مشخص نبوده است، با فردی بنام ع.ح. پنجاه ساله تصادف نموده و مصدوم قادر به تکلم نبوده است. پرونده حسب دستور به شورای شماره ۶ ارسال گردید. النهایه مصدوم به علت شدت جراحات وارده فوت نموده است و برابر صورت­مجلس پیوستی خانواده متوفی مراجعه و اعلام نموده اند ماشینی که با پدرمان تصادف کرده درحال حاضر در پارکینگی در میدان ... است. مأمورین به محل اعلام شده مراجعه، آقای ج.م. اعلام داشته خودرو متعلق به او می باشد و در دست آقای ح.م. بوده که پس از تصادف آن را به پارکینگ آورده است. اتومبیل به شماره ... به همراه راننده خاطی به کلانتری دلالت شده و خودرو نیز به پارکینگ منتقل شده است. گزارش جهت رسیدگی به دادیاری شعبه اول دادسرای مرقوم ارجاع شده است. آقای دادیار از شخصی به نام م.م. به عنوان مطلع تحقیق نموده، اظهارداشته است: طبق گفته دختر مرحوم، شب تصادف پدرش با اینکه رقبتی به بیرون رفتن نداشته، با اصرار مادرش(همسر مرحوم) به عنوان پیاده روی از خانه بیرون برده شده است و درحالی که مرحوم خسته و درحال بازگشت به منزل بوده، طبق گفته اطرافیان محل حادثه، خودروی پراید که درحال پارک بوده و مرحوم و همسرش را زیرنظر داشته، به محض نزدیک شدن آنها حرکت کرده و بدون آن که کوچکترین خط ترمزی وجود داشته باشد، با مرحوم برخورد و صحنه جرم را ترک نموده است. از بردن مرحوم به بیمارستان خودداری نموده و بعد از آن عناصر جرم را اخفاء و اقدام به فریب قانون نموده اند و اینجانب شاهد اینکه ماشین در کدام محل مخفی نموده و با حضور مأمورین ماشین را به پارکینگ منتقل نمودیم. صاحب ماشین ج.م. موضوعی که پنهان مانده است، خواسته بیان کند، اما اطرافیان یا مظنونین احتمالی از او جلوگیری نموده اند. توضیح اینکه طبق گفته شواهد مظنون یا ج.م. داماد مرحوم یا الف.م. برادرخانم مرحوم بوده است و اکنون جهت فریب قانون ح.م. فرزند مرحوم که درحال کارگری در ساختمانی درحوالی منزل سکونت تا دیروقت بوده و در محل نبوده را به عنوان راننده معرفی می نمایند، با تصور اینکه ولی دم خواهر و همسر مرحوم می باشند و رضایت می دهند. لازم به­ ذکر است با تست رانندگی که اینجانب از ح.م. به­ عمل آوردم، مهارت رانندگی در این حد را نداشته و ح. از لحاظ روانشناسی کسی که اتفاق برای او از جمله تصادف به وجود می آید، قادر به رانندگی نیست؛ اما او بدون ترس و آرام در حد خیلی مهارت ضعیف رانندگی و میل به رانندگی دارد و احتمالا مغازه داران محل و کسانی که آنجا سکونت داشته اند، شاهد بوده اند . سوال: بعد از برخورد چه کسی خودرو را که با آن تصادف شده مخفی نموده است؟ جواب: ج.م. که به احتمال زیاد مجرم هم بوده است، خودرو پس از برخورد با مرحوم متواری و در منزل خود مخفی می نماید . سوال: اولین کسی که سر جنازه رسیده چه کسی بوده است؟ جواب: همسر مرحوم به نام خ.م. که همراه او بوده است و حتی خانم م. ابتدا یک شماره اشتباهی را به من داد و نفر بعد شخصی به نام ح. بوده که مصدوم را به بیمارستان برده است. ضمنا هیچگونه خط ترمزی در صحنه تصادف وجود نداشته که حکایت از عمدی بودن سانحه دارد . سوال: فرزند مرحوم (ح.م.) چه موقع به نزد مصدوم می رسد؟ جواب: روز اول، جمعه صبح، حدود چند ساعت بعد از تصادف که به خرم آباد دنبال جنازه آمده بود. من از او سئوال کردم کسی را دیدی یا خیر؟ پاسخ داد: من در حال سنگ کاری تا دیر وقت شب مشغول کار بودم. زمانی که به من اطلاع دادند، کار تازه تمام شده بود. گفت: مادرم به من زنگ زد . سوال: برای چه کسی کار می کرده؟ جواب: دقیقا اطلاع ندارم و به من گفت شخص ناشناسی با پدرم تصادف کرده، از همسر متهم که سوال کردم، گفت: شخص ناشناسی به مرحوم زد و فرار کرد و من متوجه نشدم و احتمالا سرعت درحین حادثه خیلی بالا بوده است . از م.م. تحقیق شده، اظهارداشته است: روز حادثه از تهران جهت مراسم خودم را رساندم. توسط پسرعمویم شماره پراید نوک مدادی متواری شده به من داده شد. پس از تحقیقات محلی بصورت غیرمحسوس از صحنه تصادف، معلوم شد تصادف با همین خودرو شده، چون همسر مرحوم داخل مجلس ختم و درحضور افراد صاحب عزا گفته بود که پراید متعلق به دامادم به نام ج. است که متواری شده است. بلافاصله به محل مراجعه و خودرو را مشاهده و با گوشی موبایل چند عکس گرفتم و به کلانتری مراجعه و اعلام کردم ماشین در پارکینگ است که خودرو را به پارکینگ آوردند. سوال: درخصوص تصادف و اینکه راننده چه کسی بوده چه اطلاعاتی دارید؟ جواب: از اینکه چه کسی راننده بوده اطلاعی ندارم . پس از تحقیقات و اطلاع از اینکه پس از تصادف خودرو متواری شده معلوم شد اتومبیل متعلق به داماد متوفی بوده است. سپس آقای دادیار دستوراتی درخصوص بررسی موضوع صاد، پرونده را به کلانتری اعاده نموده است. در تحقیق مرجع انتظامی از خواهر متوفی اعلام داشته است: من می گویم ح. راننده نبوده است و این یک صحنه سازی است. تقاضای رسیدگی دارم. از صاحب خودرو شکایت دارم . از ح.م. فرزند متوفی درتاریخ ۱۳۹۰/۰۲/۰۵ در مرجع انتظامی تحقیق شده، اظهارداشته: در تاریخ ۱۳۹۰/۰۲/۰۳ حدود ساعت ۲۲/۳۰ الی ۲۳ بود که بنده با یک دستگاه پراید متعلق به ج.م. که داماد ما می باشد درحال عبور ازخیابان ۲۴ متری بودم، سرعتم زیاد بود، با یک عابر پیاده تصادف کردم. حدود یک کیلومتر از صحنه دور شدم و ترسیده بودم. خودرو را پارک کردم. برگشتم سر صحنه، دیدم که پدرم می باشد. او را با خودروی عبوری به بیمارستان منتقل نمودم. مادرم هم همراه پدرم بود. سوال: چه ساعتی از منزل خارج شدید؟ جواب: حدود ساعت ۲۱/۳۰ سوال: درهنگام تصادف کسی همراه شما بود؟ جواب: خیر! سوال: مرحوم پدرت چه ساعتی و به چه علتی و در چه تاریخی با همسرش بیرون رفته است؟ جواب: من در منزل حضور نداشتم و نمی دانم. چون حدود ساعت ۲۱/۳۰ بود که با خودروی موصوف که حدود ساعت ۱۹ همان روز خودرو را گرفته بودم، ازمنزل خارج شدم. سوال: مرحوم پدرتان با کسی از اهل خانه اختلاف داشته؟ جواب: نخیر اختلافی نداشته. سوال: چرا بعد از تصادف، خودرو را به پارکینگ خصوصی تحویل دادید؟ جواب: بنده بعد از رساندن پدرم به بیمارستان، حدود ساعت ۲۴ همان شب خودرو را آوردم به کلانتری، گفتم این همان خودرویی است که با مرحوم پدرم تصادف کرده، خودرو را پارک کنید تا راننده را معرفی کنم. سوال: اگر خودت راننده بودی، چرا به کلانتری اعلام نکردید؟ جواب: چون می خواستم بروم بیمارستان بالای سر پدرم باشم. از ص.الف. مادر متوفی تحقیق شده، اظهارداشته: طبق گفته ها و شواهد که دال بر این است ماشینی که با پسرم تصادف کرده، صاحب آن ج.م. داماد مرحوم می باشد و از بردن پسرم به بیمارستان خودداری کرده است و اقدام به اخفاء عناصر جرم نموده و اکنون پسر مرحوم را که در صحنه جرم نبوده به عنوان راننده معرفی کرده اند. من قبول ندارم که ح. فرزند متوفی زمان تصادف راننده بوده است. از صاحب خودرو شاکی می باشم. از برادرمتوفی به نام م.م. تحقیق شده، اظهارداشته: بنده به­عنوان برادر متوفی تقاضای بازسازی صحنه را دارم و می دانم که فرزند متوفی راننده در هنگام تصادف نبوده، چون در زمان تصادف هیچ گونه خط ترمزی نداشته و از صحنه متواری شده است و وی را به بیمارستان نبرده و بعد از تصادف خودرو را در پارکینگ خصوصی پارک نموده اند. در محضر دادگاه مطالبی که لازم باشد می گویم و فرزند متوفی راننده نبوده، او را سپر بلا کرده اند. او نادان است. سوال: آیا متوفی با شما اختلاف داشته؟ جواب: خیر! اصلا با بیرون اختلاف نداشت و بین خانواده اش باید تحقیقات بیشتر کنم. ازخانم ل.م. تحقیق شده، اظهارداشته: ساعت حدود ۲۱/۱۵ بعد از صرف شام پدرم به­اتفاق مادرم جهت پیاده روی و در صورت خلوت بودن اخذ یارانه از منزل خارج شدند، فقط من در منزل بودم و برادرم ح. حدود ساعت ۱۹ الی ۱۹/۳۰ از سرکار برگشت و حدودا بعد از نیم ساعت از منزل خارج شد. اطلاعی ندارم که وسیله نقلیه ای داشت یا خیر. زمانی که در بیمارستان پلاک ماشین را گفتند، فهمیدم ماشین متعلق به شوهرم است و پدرم با کسی اختلاف نداشت. از کسی شاکی نیستم. از همسر متوفی به نام خ.م. تحقیق شده، اظهارداشته: حدود ساعت ۲۱/۱۵ الی ۲۱/۳۰ به اتفاق مرحوم جهت پیاده روی از منزل بیرون رفتیم و تا نزدیکی نانوایی ص. رفتیم و برگشتیم. یکدفعه یک خودرو با سرعت زیاد آمد و با شوهرم برخورد کرد و از محل متواری شد. در آن لحظه نمی دانستم چه کسی با شوهرم تصادف کرده، در بیمارستان فرزندم ح. بعد ازچند ساعت گفت که من با پدرم تصادف کردم. بعد ازتصادف یک کاسب به نام م. در محل حاضر بود. ما بعد از خوردن شام جهت پیاده روی و هوا خوری به اتفاق شوهرم ازمنزل خارج شدیم. او اصلا با اهل خانواده اختلافی نداشته است. از ح. شکایت دارم. سپس گزارش مرجع انتظامی درخصوص اجرای دستورات قضایی چنین است که: با تحقیقات مشخص گردید که متوفی هیچگونه سابقه بیماری نداشته، سابقه اعتیاد هم نداشته است. از راننده اتومبیلی که متوفی را به بیمارستان برده، به نام ح.ک. تحقیق شده، اظهارداشته: بنده درب مغازه به سمت منزل می رفتم که صدای چیزی آمد، نگاه کردم دیدم یک دستگاه پراید به شماره ... با پیرمرد میانسال برخورد و با سرعت از محل متواری شد. خانم پیرمرد در محل بود. درحال گریه و زاری بود. بنده برحسب وظیفه پیرمرد را به بیمارستان بردم. او قادر به صحبت کردن نبود و راننده خودرو را ندیدم. فقط شماره آن را برداشتم . درتاریخ ۱۳۹۰/۰۲/۰۶ آقای دادیار از ح.م. تحقیق کرده است. اظهارداشته: ساعت ۹/۵ از خانه به سمت میدان ... می رفتم، پدرم از جلوی یک سایپا می آمد، من هم سرعتم زیاد بود، من اصلا او را ندیدم و با او تصادف کردم. روی شیشه ماشین افتاد. حدود پانصدمتر بعد توقف کردم و پیاده برگشتم. دیدم پدرم بوده، او را با یک سواری پیکان به بیمارستان رساندم. پس از چند ساعت بر اثر صدمات وارده فوت کرده است. عرض شود، قبل از ماجرا برای آقای ص. نزدیک منزل­مان کار می کردم. ج.م. استادکار بنده است، حدود ساعت ۸ کار را تعطیل کردم، بعد از ساعت ۸ با اتومبیل دامادمان داخل خیابان بدون اینکه نزد کس خاصی بروم، می گشتم و اصلا نه به خانه رفتم و حتی شام هم جایی نخوردم که این اتفاق افتاد. موقعی که من دیدم فقط شخصی به نام ح. و مادرم آنجا بودند. می توانم جای تصادف را نشان بدهم. بعد از تصادف من به ج.م. (دامادمان) که می خواست به سمت ... برود، زنگ زدم و جریان را گفتم. او برگشت و ماشین را به کلانتری بردم و به مأموری که اسمش را نمی دانم گفتم این ماشین و مدارک را تحویل بگیرید. راننده را بعدا معرفی می کنم و می خواستم به کارهای پدرم برسم. برادر مرحوم به نام ت. و مادرم همراه پدرم به بیمارستان استان اعزام شدند و من منتظر دامادمان بودم که به همراه او بروم. با پدرم مشکلی نداشتم. سوال: شما در اظهارات قبل در نیروی انتظامی گفته اید منزل رفته اید و نیم ساعت در منزل بودید. الان می گوئید: منزل نرفته ام ؟ جواب: اشتباه کردم. آنچه در کلانتری گفتم، درست است. بعد از کار حدود ساعت ۸ به منزل رفتم، فقط خواهرم به نام ل. در منزل بود دست و صورتم را شستم. لباس هایم را نیز عوض نکردم، لباس کارم را در محل کار عوض کرده بودم. سپس بیرون رفتم. چیزی نخوردم و به او گفتم برمی گردم. سوال: از ساعت حدود ۸ تا نزدیک ساعت ۱۰ کجا بودید و چکار می کردید و با چه کسانی بودید؟ جواب: با خودروی پراید تنها بودم و در سطح شهر ولگردی می کردم. ج.م. ساعت حدود ۷/۵ سوئیچ را برایم آورد و گفت می خواهم به ... بروم. البته موقع تصادف زنگ زدم، در راه ... بود. ظاهرا با ۲۰۶ یکی از دوستانش رفته بود. اسم دوستش را نمی دانم و ج.م. دیگر نزد من نیامد، مستقیم به ... رفته بود. وقتی زنگ زدم، گفت: در راه ... است. من موقع تکمیل مدارک و فرم در بیمارستان جریان را به مادرم گفتم. من در سر کار شاگرد سنگ کار به نام ج.م. بودم. او حدود نیم ساعت قبل ازمن رفت و موقعی که ج.م. دسته کلید را برایم آورد، آنجا نبود. چون خواهرم منزل ما بود و ج. نیز به ... رفته بود و کسی منزل نبود، من ماشین را به آنجا بردم و پارک کردم. به وی تفهیم اتهام یک فقره قتل شبه عمدی در اثر بی احتیاطی در رانندگی شده است. پاسخ داده: اتهام را قبول دارم. من بوده ام وگواهینامه نیزدارم. سپس دادیار در خاتمه تفهیم اتهام ذکرنموده: متهم در پایان اظهاراتش جمله ای گفت که این ها من را بیچاره کردند و بغض گلویش را گرفت و شروع به گریه کردن نمود. جهت او قرار کفالت به مبلغ سی میلیون تومان صادر شده است. از ح.ک. توسط دادیار تحقیق شده، اظهارداشته: شب پنج شنبه حوالی ساعت ۲۲ شب، بنده موقع تعطیلی مغازه ام به خانه می رفتم که در خیابان ۲۴ متری صدای مهیبی شنیدم و دیدم یک پراید با یک عابر تصادف کرد و فرار کرد. درحین فرار چون ۵۰ الی ۶۰ متر با ماشین فاصله داشتم، جلوی ماشین رفتم. راننده با نور بالا مرا در شناسایی افراد و پلاک ماشین ناکام گذاشت. از پشت شماره آن را برداشتم. خودم را به عابر رساندم. ابتدا فکر کردم از ناحیه سر مجروح شده، خواستم کمکش کنم، ولی دست چپ او از ناحیه بازو شکسته بود و پای چپش که در بیمارستان دیدم نیز شکسته بود، دست به قلبش گذاشتم، تپش داشت. من به او سه چهار شوک قلبی وارد نمودم، دیدم تپش قلبش بیشتر شد. از گلویش خون آمد. دهانم را به دهانش گذاشتم و خون را از گلویش بیرون کشیدن و به او نفس می دادم که مردم جمع شدند و این پسر را دیدم که با سروصدای که خیلی ناراحت بود وارد جمع شد و به من کمک کرد و به بیمارستان با خودروی پیکانی که مردم جلوی او را گرفته بودند، رفتیم. در ماشین از او سئوال کردم چه نسبتی با هم دارید؟ گفت: پدرم است. برای انتقال پدرش به ... نیز دنبال آمبولانس رفت. خیلی ناراحت بود. من خسته بودم. خداحافظی کردم. سوال: اولین واکنش ح. با دیدن پدرش چه بود؟ آیا قبل از دیدن پدرش گریه می کرد یا خیر و یا بعد از اینکه پدرش را دید و شناخت شروع به گریه کرد؟ آیا از دور گریه کنان به نزد مرحوم آمد؟ جواب: دقیقا نمی دانم! ولی موقعی که رسید یک دفعه شروع به داد و بیداد و گریه کرد . ازخانم خ.م. تحقیق شده، اظهارداشته: حدود ساعت ۸/۳۰ شوهرم سر چهارراه میوه می فروخت، به منزل آمد. شام گوچه با نان خورد. یک چای به او دادم. او گفت: معده ام ناراحت است. بیا برویم بیرون پیاده روی. چون خسته بود، نمی خواست خانه کسی برود. سوال: چرا نگرفت استراحت کند؟ جواب: چون معده اش کمی ناراحت بود. دویست متر ازمنزل دور نشده بودیم که گفت خسته ام، برگردیم. وقتی می خواستیم برگردیم، جلویمان یک نیسان سایپا بود که به محض اینکه وارد خیابان از جلوی سایپا شد، ماشین پراید با سرعت به او زد و فرار کرد. اولین کسی که سر جنازه رسید، ح. بود و بعد گفتند: پسرت آمده، ولی من متوجه نشدم و پسرم در بیمارستان به من گفت که من او را زده ام. دامادم ج. در ساعت ۷ غروب به ... رفت و کلید ماشین را به پسرم داده بود و پسرم با ج.م. سر کار بود. نمی دانم پسرم چه ساعتی به منزل آمده است. تا موقعی که من بودم به منزل نیامده است. حدود ساعت ۷ تا ۸ اصلا پسرم به منزل مراجعت نداشته است .پسرم همیشه سروقت منزل می آمده ولی آن شب تا ساعت ۹ من منزل بودم، نیامد. دخترم تنها منزل بود. ج.م. همان روز آمد منزل ما و حدود ساعت ۴ بعدازظهر خداحافظی کرد و گفت یکی از دوستانش می خواهد به ... برود، دوستش را نمی شناسم و ماشین را نیز نمی دانم. من تأکید کردم کلید را به پسرم ندهد. ظاهرا ح. به او زنگ زده و برگشته بود و آخر شب دامادم حدود ساعت ۳ شب، دامادم نزد ما آمد و تنها بود. شوهرم قبلا اهل مواد مخدر بود، ولی چهار ماه بود ترک کرده بود. اختلاف و مشاجره ای هم با هیچ کس نداشت. سابقه مریضی هم نداشت. سوال: پسرتان گفته ساعت حدود ۸ به منزل آمده، فقط ل. منزل بوده است؟ جواب: نمی دانم، من متوجه نشده ام که او آمده است . از ج.م. داماد مرحوم تحقیق شده، اظهارداشته است: خودرو پراید متعلق به اینجانب است. حدود ساعت بین ۷ الی ۸ شب جلوی درب منزل مرحوم کلید خودرو و درب پارکینگ و گاوصندوق و غیره را تحویل ح. دادم. کسی حضور نداشت. همسرم ل. منزل پدرش بود. من با همسرم قهر بودم. پدر همسرم به همراه همسرش در ساعت ۲/۵ الی ۳/۵ در خیابان ... درحال میوه فروشی بود. همسرش هم نزد او بود. زمان تحویل خودرو ح. با لباس کار جلوی منزل به او دادم و بنده حدود ساعت ۸ با خودروی ۲۰۶ متعلق به م.و. به ... با همدیگر رفتیم. نزدیک شهرستان ... بودیم که ح. زنگ زد و گفت من با خودروی شما به پدرم زده ام و دست و پای او را شکسته ام. بنده به اتفاق دوستم سریعا برگشتیم ... که دوستم را درب منزل در چهارراه پیاده کردم. ساعت حدود ۲ شب که ح. تماس گرفت که با شما بیایم قبول نکردم و خودم تنها رفتم شهرستان ... که دیدم مرحوم فوت کرده و همسرم و مادرش و پدرخودم و بستگان مرحوم حضورداشتند . از ل.م. دختر مرحوم تحقیق شده، اظهارداشته: غروب پنج شنبه از ساعت ۴ تا ۷ کلاس داشتم، نیم ساعت استراحت کردم، ساعت ۸ یا ۸/۱۵ بود که برادرم آمد. من دراز کشیده بودم، نمی دانم کی رفت. حدود ساعت ۱۹/۵ پدرم به منزل آمد. با مادرم شام خوردند. بعد برای پیاده روی بیرون رفتند. غروب آن روز شوهرم و من با هم قهر بودیم و نمی دانم شوهرم کی سوئیچ را به برادرم داده، مادرم بطورکامل غروب آن روز در خانه بود. شوهرم اصلا به منزل ما نیامد. پدرم آدم مظلومی بود و با کسی مشکلی نداشت و هیچ مشکلی در خانواده نبود. بعد از آن که با مادرم شام خوردند، حدود ۱۰ یا پانزده دقیقه با هم بیرون رفتند. بعد از یک ساعت یا یک ساعت و نیم ح. با من تماس گرفت با موبایل خودش وگفت پدرم دست و پایش شکسته، من به برادر شوهرم به نام س.م. زنگ زدم و گفتم بیا من را به بیمارستان ببر. جزئیات بیشتری به من نگفت و آدرس پولی که در منزل داشتیم را داد و گفت برای­مان پول بیاور . دادیار دستورات دیگری درخصوص اخذگواهی پزشکی قانونی در مورد شرح معاینه جسد و تحقیق به نحو محسوس و نامحسوس در مورد اینکه راننده چه کسی بوده و تحقیقات بیشتر از ح.م. و... صادر نموده است. در ضمن دستور داده تا کارشناسی مجرب از پلیس راهور دعوت وکروکی فرضی تصادف ترسیم شود. در تحقیق از ح.م. در تاریخ ۱۳۹۰/۰۲/۰۸ توسط مرجع انتظامی، همان اظهارات سابق را تکرار نموده است. در تاریخ ۱۳۹۰/۰۲/۰۸ مجددا آقای دادیار از ح. تحقیق نموده است. مضمون اظهارات همان اظهارات سابق است. سپس از آقای ج.م. استادکار ح. تحقیق شده، اظهارداشته: بنده سنگ کار ساختمان هستم و ح.م. کارگر بنده است. حدود قبل از ساعت ۸ غروب کار را تعطیل کرده ام. کلید ساختمان دست خودم بود و به خاطر مسائل امنیتی و اینکه مشکلی پیش نیاید، کلید را دست هیچ کس نمی دهم. ضمنا با هم محل کار را ترک کردیم و آقای م. بعد از من کار نکرده و ج.م. نیز تا زمان ترک کار حتی تا زمانی که درب ساختمان را بستم، نیامده است و او را ندیدم. چون یک بار ح. کلید را گم کرده بود، دیگر کلید به او نمی دادم و اعتماد نداشتم . مادر متوفی طی لایحه ای و با طرح نمودن فروضی، قتل فرزندش را قتل عمد اعلام داشته و درخواست تحقیق پیرامون موضوع نموده است. سپس گزارش پلیس راهنمایی و رانندگی شهرستان ... به ریاست کلانتری ۱۱ ... ضمیمه شد. به موجب آن اعلام شده: حسب دستور مقام قضایی اینجانب سروان ح.الف. با بازدید از وسیله نقلیه - حضور درمحل حادثه – بررسی مسیر اولیه و نقطه برخورد و استماع اظهارات شاهدان عینی و راننده مدعی چنین اظهارنظر کارشناسی می گردد: ۱- با بازدید از وسیله نقلیه آثار برخورد مشاهده نشد. با بازدید به­عمل آمده از صحنه و وسیله نقلیه، شدت برخورد بر روی وسیله نقلیه ناشی از سرعت بسیار زیاد سواری پراید می باشد و راننده سواری پراید بدون هیچگونه عکس العملی با همان سرعت زیاد با عابر برخورد و از صحنه متواری می شود. ۲- بنابر اظهارات شاهد تصادف آقای ح.ک. راننده پراید بعد از برخورد با سرعت بالا از محل متواری و به محض رویت او با دادن چراغ نور بالا از کنار او عبور می کند که در نهایت شماره پراید توسط وی یادداشت می شود. علی هذا بنابه اظهار شاهد و تحقیقات محلی صورت گرفته، تصادف توسط سواری پراید موضوع پرونده صورت گرفته؛ ۳- با توجه به اینکه بعد از چند روز از تاریخ وقوع تصادف، پسر متوفی خود را به عنوان راننده معرفی نموده، احتمال جابجایی راننده در این مدت متصور بوده، علی هذا تحقیقات و بررسی بیشتر در این خصوص حسب دستور مقام قضایی به پلیس آگاهی و کلانتری ۱۱ واگذار می شود و با توجه به شدت برخورد و متواری شدن وسیله، احتمال عمدی بودن نیز متصور است که به پلیس آگاهی واگذار می شود. شرح تصادف چنین است که مقارن ساعت حدود ۲۲ مورخ ۱۳۹۰/۰۲/۰۳ هنگامی که یک دستگاه پراید نوک مدادی به شماره ... به رانندگی شخصی ناشناس که درجهت غرب به شرق خیابان ۲۴ متری درحال طی طریق است، با سرعت بسیار زیاد با یک نفر عابر پیاده به هویت ع.م. برخورد نموده و بدون توقف از صحنه تصادف متواری می شود. در این حادثه عابر پیاده به شدت آسیب دیده و در بیمارستان فوت می نماید. سواری پراید نیز چند روز بعد از گذشت حادثه، توسط کلانتری توقیف می گردد و از قسمت های سپر جلو، جلوپنجره، کاپوت، شیشه، سقف دچار خسارت شده است. مراتب جهت سیر مراحل قانونی به حضور ارسال می گردد. درتحقیقات مورخ ۱۳۹۰/۰۲/۰۹ در آگاهی، مجددا ح.م. نحوه تصادف را به شرح سابق تشریح و تکرار نموده است. در پاسخ به این سوال که افسر کارشناس اعلام نموده با عنایت به متواری شدن راننده و شدت ضربه وسیله نقلیه با عابر پیاده، احتمال عمدی بودن حادثه وجود دارد، اعلام داشته جوابی ندارم . آقای دادیار در تاریخ ۱۳۹۰/۰۲/۱۱ از ج.م. تحقیق نموده، بدوا شکایت شکات را جهت او قرائت کرده است. اظهارداشته: خودرو متعلق به خودم است که در روز حادثه دست برادر خانمم به نام ح.م. داده بودم. من کار داشتم و قصد عزیمت به ...، ولی به خاطر همین موضوع از نزدیکی ... برگشتیم. حدودا ساعت ۷ الی ۸ شب بود که خودرو را به ح. در داخل کوچه جلوی منزل مرحوم دادم. کسی حضور نداشت. ساعت ۵ یا ۶ بعدازظهر بود. ح. با من تماس گرفت. گفت: اگر شما می خواهید بروید ...، خودرو را به من بدهید، کار دارم. من حدود ۷ یا ۸ شب ماشین را به او دادم. حالت عادی داشت. با لباس کارگری بود. من سوئیچ ماشین و کلید منزل و پارکینگ همه را به او داده بودم. حدودا ساعت بین ۱۰ الی ۱۱ شب بود که با بنده تماس گرفت، گفت تصادف کرده ام. گفت: با پدرم تصادف کرده ام. دست و پای او شکسته است. من با دوستم م.و. با خودروی او که پژو ۲۰۶ می باشد به ... می خواستیم برویم. نزدیک شهرستان ... برگشتیم شهر ن. م.و. را پیاده کردم و تنها برگشتم شهرستان ... حدود ساعت ۳ شب به ... رسیدم. رفتم بیمارستان. عموهای مرحوم، همسر مرحوم و دیگر بستگان بودند. هزار بار ماشین خود را به ح. داده ام. رانندگی اش تا جائی که من می دانستم خوب بود. به وی تفهیم اتهام تلاش برای خلاصی متهم و مخفی نمودن آلات جرم (اتومبیل) شده است. اظهارداشته: به گفته خودشان بعد از اینکه ح. تصادف نموده، خودرو را به منزل ما می برد و در پارکینگ می گذارد. سه روز بعد از تصادف ت.م. با برادران و اقوام قصد داشتند شخص دیگر را جایگزین کنند. سوال: چرا شما که اطلاع از موضوع داشتید اطلاع ندادید؟ جواب: چون می خواستند موضوع را به نحوی دیگر حل و فصل نمایند. ت. می گفت: چند روز بگذار ماشین را تحویل پاسگاه ندهید، من هم تحویل ندادم. به وی تفهیم اتهام به شرح فوق شده است. در تاریخ ۱۳۹۰/۰۲/۱۲ از ح.م. تحقیق شده، همان اظهارات سابق را تکرار نموده است. سوال: شما که گفتید می خواهید حقیقت را بگوئید، چه می گوئید؟ جواب: فقط می خواستم مادرم را ببینم. حقیقت همان است که گفته ام . سوال: شما دیروز گفتید حقیقت را می گویم ولی قول بدهید محرمانه بماند. چه حقیقتی را می خواستید بگوئید؟ جواب: چیزی نمی خواستم بگویم . سوال: شما گفتید کلید را سر کار به شما داده اند، ولی الان تکذیب می کنید . جواب: نمی دانم. فاصله با محل کار با منزل نداشته است. سوال: اظهارنموده اید بعد از صاحب کار و بنا رفته اید. ولی صاحب کار و بنا منکر موضوع است . جواب: او دروغ می گوید. حقیقت همان است که اول گفته ام . جهت ج.م. قرار کفالت صادرشده است. از م.ن. به عنوان مطلع تحقیق شده است. اظهارداشته: بعد از سه روز که ماشین متواری بود، باتوجه به اینکه شماره آن را در دست داشتیم و باتوجه به اظهارات خانم خ.م. که بیان داشت پسرم راننده خودرو بوده و چون ج.م. در مراسم فاتحه خوانی گفته بود خودرو وی به وسیله افرادی که نمی شناسم از قسمت کاپوت تخریب شده، قصد فروش آن را دارم و از آوردن آن به مراسم خودداری نموده بود، به ایشان مشکوک شدیم. با همسر مرحوم صحبت کردیم که گفت خودرو متعلق به دامادم بوده که پسرم با آن تصادف کرده است. با برادر متوفی به محل خودرو رفتیم. آن را مشاهده کردیم و عکس گرفتیم. سپس به کلانتری رفتیم و با آوردن مأمورین ماشین را بردند. بعدا مردم از ج.م. پرسیده بودند کجا بوده؟ گفته بوده که بلیط اتوبوس ... راگرفته بوده، اگر لازم باشد در دادگاه حاضر می شود . ص.الف. مادر متوفی اعلام داشته: از راننده اصلی ماشین شکایت دارم. ج.م. باید طبق قرآن توضیح دهد که ماشین را به دست چه کسی سپرده است تا روشن شود راننده وسیله فوق چه کسی بوده است. همسر مقتول ح. را پرکرده است . گزارش انتظامی حاکی است که بدن متهمین ۱- ح.م. -۲- ج.م. بررسی شود. آثار کبودی یا جرح مشاهده نشده است. سپس صورت­مجلس مورخ ۱۳۹۰/۰۲/۱۲ نیروی انتظامی ضمیمه شده است. به­موجب آن اعلام گردیده متهمین: ۱- ح.م. ۲- ج.م. مورد تحقیق قرارگرفته اند. متفقا متهمین اعلام نموده اند شب حادثه در حالی که ج.م. با خودروی پراید خود به شماره مذکور در گزارش در محل حادثه با سرعت در تردد بوده، با شخصی تصادف و از محل حادثه متواری شده است. در نهایت با آقای ح.م. به­صورت تلفنی تماس گرفته و جریان را به او گفته است و گفته است نمی دانم که طرف فوت کرده یا خیر؟ شما به محل حادثه برو و ببین فوت کرده یا خیر؟ سپس ح.م. اظهارداشته: اینجانب به محل حادثه رفتم. در فاصله کمتر از ۵ دقیقه دیدم فرد مصدوم پدرم است. اینجانب با ج.م. تماس گرفتم، گفتم این فرد پدرم است. سپس هر دو نفر ما پس از آن که پدرم را به بیمارستان رساندم در میدان شهرستان ...ملاقات نمودیم و طی طرحی که از سوی ج.م. به­عمل آمد، قرار شد اینجانب ح.م. کلیه اتفاقات را عهده دار شوم و بگویم من بوده ام که رانندگی پراید را عهده دار بوده ام تا زندگی خواهرم و دامادمان خراب نشود. سپس ج.م. اظهارداشته: اینجانب بلافاصله پس از وقوع تصادف خودروی فوق را به کارخانه پلاستیک فشرده دوستم در روبروی پمپ بنزین بردم و آنجا مخفی کردم و قرار شد که بگویم به ... رفته و خودرو دست ح. بوده است. بعدا رفتیم به کارخانه مذکور و قرار شد که ماشین را به کلانتری ببریم و قرار شد ح. رانندگی کند و اینجانب با خودروی ۲۰۶ دوستم حوالی کلانتری ایستادم که مجددا منصرف شدیم و پراید را به منزل ج.م. بردیم و از آنجا ج.م. به منزل یکی از دوستانش رفت و لباس های خود را تعویض کرد. زیرا بر اثر شدت برخورد، شیشه خودرو شکسته شده بود و شیشه های خردشده بر روی لباس های ج. بود و بعدا تصمیم گرفتیم به صورت جداگانه به شهرستان خ. برویم تا نگویند با هم بوده اند و علت اینکه تاکنون حقیقت را نگفته ام این بود که زندگی ج. و خواهرم که تازه ازدواج کرده آن از هم نپاشد. دادیار در خاتمه ذکر نموده با بررسی کامل بدن متهم هیچگونه آثار کبودی یا جرحی وجود ندارد. آقای س. با تقدیم وکالت­نامه از جانب ح.م. و ج.م. اعلام وکالت نموده است. دادیار با توجه به محتویات پرونده و اینکه احتمال عمدی بودن قتل وجود دارد، از آقای دادستان خواسته تا پرونده به شعبه بازپرسی ارجاع شود که آقای دادستان پرونده را به شعبه بازپرسی ارجاع نموده است. سپس در تاریخ ۱۳۹۰/۰۲/۰۴ بازپرس به ج.م. تفهیم اتهام بی احتیاطی در امر رانندگی منجر به فوت(قتل غیرعمدی) و فرار از صحنه جرم نموده است. اظهارداشته: قبول دارم. بنده راننده خودروی پراید بودم و شب حدود ساعت ۱۰ بود که تنها در تردد بودم و می خواستم خانه بروم که یک مرتبه دیدم چیزی به ماشینم برخورد کرد و شیشه خرد شد. نفهمیدم چه بود و چه شده. ترسیده بودم. بدون اینکه توقف کنم، به راه خودم ادامه دادم که البته ترمز زدم ولی چون ترمز سیستم ضد قفل بود خط قرمز نمانده است. فرار کردم . کپی همان حرف های سابق الذکر را تکرار نموده و لازم بذکر است در صفحه ۶۸ پرونده صورت­جلسه ای تنظیم و ضمیمه شده که به موجب آن اعلام گردیده: برای تأیید صحت و سقم موضوع، نظر به این­که متهم ج.م. عنوان نموده پس از وقوع حادثه لباس های خود را در منزل احدی از دوستانش به نام م.م. تعویض نموده، به محل مورد بحث عزیمت که شخص م.م. لباس های زیر ج.م. شامل یک عدد تی شرت و یک عدد زیرپوش رکابی که آغشته به تکه های شیشه خودرو بود را تحویل مأمورین نمود. در بازدید بدنی دقیق تر از ج.م. آثار زخم های درحال ترمیم و بهبود بر روی ساعد دست راست او مشهود بود. آقای بازپرس قرار ج.م. را به قرار وثیقه تشدید نموده و آن را تبدیل به قرار وثیقه به مبلغ یک میلیارد ریال نموده است. سپس آقای بازپرس از ح.م. تحقیق نموده، او هم اظهارات ج. را تأیید کرده است. لکن اظهارداشته: ج. التماس کرده بود که برای بهم نخوردن زندگی خواهرم من تصادف را گردن بگیرم. لذا قبول کردم. حرف های­مان را هم یکی کردیم . آقای بازپرس به وی تفهیم اتهام مساعدت در خلاصی متهم از محاکمه نموده که اتهام را پذیرفته است. جهت وی قرارکفالت صادر شده است. پزشکی قانونی شرح معاینه جسد و علت فوت را اعلام نموده. به­موجب آن اعلام شده: از زمان فوت حدود ۱۲-۶ ساعت گذشته است. پوست رفتگی در ناحیه پیشانی و سمت چپ سر وجود دارد. پارگی بخیه شده در سمت چپ سر مشهود است. استخوان بینی و گونه چپ شکستگی دارد. زیر پوست سر خون مردگی زمان حیات به چشم خورد. شکستگی در استخوان سمت چپ ملموس بود. درگردن خراشیدگی و کبودی وجود داشت. آثار اقدامات احیاء در قفسه سینه وجود داشت. شکستگی استخوانی در دنده های سمت چپ لمس گردید. در پشت تنه سائیدگی و خون­مردگی در کتف چپ وجود داشت. خون­مردگی و سائیدگی از ناحیه دست راست و چپ و بازوی و پوست رفتگی در ساق و ران چپ به همراه کبودی در ساق پای چپ و بازوی چپ و پارگی مختصر در بازوی چپ مشهود بود. شکستگی استخوانی بازوی چپ و مچ دست ها و زانوی راست و ساق پای چپ لمس گردید. علت فوت صدمات متعدد و عوارض ناشی از آن به دنبال اصابت جسم سخت تعیین می گردد. از آقای م.م. به عنوان گواه تحقیق شده، اظهارداشته: حدود ساعت ۱۱ شب بود. ج. به من زنگ زد، گفت سریع بیا جلوی در کارگاه. من رفتم آنجا. ج. را دیدم. خیلی پریشان بود و دست راست وی توسط شیشه زخمی و لباس او نیز پاره شده بود. گفت: تصادف کردم. خودرو را نگاه کردم دیدم از سمت شاگرد تخریب شده بود و شیشه جلوی آن کاملا شکسته بود. خودرو را آنجا گذاشتیم. او را به خانه آوردم. دست و صورت خودش را شست و لباس های خود را عوض کرد. یک نفر به او زنگ زد و پرسید کجایی؟ گفت که درخانه ما می باشد. ح. به خانه ما آمد. وقتی به هم رسیدند شروع به گریه کردند. سه نفری به جلوی بیمارستان رفتیم. ح. خودرو را آورد به کلانتری. ج. رفت خودروی یکی از دوستانش را بگیرد، به ... برود. ح. به من زنگ زد که خودرو را نمی گیرند. به من نگفتند با چه کسی تصادف کرده اند. گفت: هیچی نپرس. بعدا برایت می گویم. ل.م. دختر متوفی در نزد آقای بازپرس به عنوان احد از اولیای دم از شوهرش ج.م. شکایت نموده و اظهارداشته: من نمی گویم که شوهرم پدرم را عمدا کشته است، چون مشکلی با هم نداشتند، بلکه با هم خیلی خوب بودند. پدر و مادرم هم با هم خوب بودند و در شب حادثه هیچ مشاجره ای نداشتند. آن شب پدرم از معده ناراحت بود، شام خورد ولی باز گفت معده ام درد می کند. به مادرم گفت بیا با هم مقداری قدم بزنیم. دو نفری رفتند بیرون. غیر از آن شب آنها جهت پیاده روی با هم بیرون می رفتند و بار اول آنها نبود. مرحوم پدرم با اعضاء خانواده و فامیل خیلی خوب بود و اختلاف یا تنشی در خانه نبود. او فقط من و برادرم را داشت. فرزند دیگری نداشت. پدرم می گفت دامادم با پسرم فرقی ندارد و او را دوست داشت. سپس آقای بازپرس به م.م. تفهیم اتهام مساعدت در خلاصی متهم (ج.م.) از محاکمه و اخفاء ادله جرم را نموده است. اظهارداشته: قبول دارم. سپس همان اظهارات سابق الدرج را تکرار نموده است. جهت وی قرارکفالت صادرشده است. مادر متوفی به موجب شکوائیه ای از همسر متوفی به نام خ.م. شکایت نموده که قتل پسرش عمدی بوده و نام­برده دستور قتل او را داده است و از وی شاکی می باشد. این شکوائیه نیز به بازپرس ارجاع شده است. کپی گواهی حصر وراثت مرحوم در صفحه ۱۰۶ ضمیمه شده، به موجب آن خانم ص.الف.(مادر)، ح.م.(فرزند)، ل.م.(فرزند)، خ.م.(همسر)، وراث وی اعلام شده اند. آقای م.م. با صدور قرار قبول کفالت آزادشده است. آقای بازپرس از خانم ص.الف. مادر متوفی تحقیق نموده، اظهارداشته: از ج.م. بابت قتل عمد شاکی هستم. از خ. عروسم بابت معاونت در قتل عمد شاکی هستم. سوال: علت قتل چه بوده؟ جواب: پسر مرحومم با همسرش اختلاف جزئی خانوادگی داشت . سوال: آیا اختلافات آنها منجر به شکایت شده بود؟ جواب: خیر! سوال: آیا ج.م. با پسر شما مشکل و اختلاف داشت؟ جواب: خیر! سوال: دلیل شما بر اینکه قتل عمدی بوده چیست؟ جواب: عروسم دروغ می گوید و ج. هم بعد از تصادف فرار کرده است و خودش را معرفی نکرده است آقای ع.ح. با تقدیم وکالت­نامه از طرف خانم ص.الف. اعلام وکالت کرده است. آقای بازپرس در تاریخ ۱۳۹۰/۰۳/۰۴ به ج.م. تفهیم اتهام بی احتیاطی در امر رانندگی منجر به فوت (قتل غیرعمدی) مرحوم ع.م. و فرار از صحنه جرم مجددا نموده و از وی اخذ آخرین دفاع کرده است. پاسخ داده: قبول دارم حاضرم قسم بخورم در زمان وقوع حادثه اطلاعی از این­که با چه کسی تصادف کرده ام نداشتم. فقط متوجه شدم یک نفر از پشت خودرو سایپا که کنار خیابان پارک بود، بیرون آمد، به قسمت سمت شاگرد خورد و بر روی شیشه ماشین من افتاد. چون سرعت زیادی داشتم، تقریبا دید خود را از دست داده بودم و از ترس فکرم کار نمی کرد. فقط می خواستم از مهلکه فرار کنم. لذا توقف نکردم. من مقصر هستم، ولی قاتل نیستم. چون مشکلی با مرحوم نداشتم و اختلافی نداشتیم . در همان تاریخ به ح.م. تفهیم اتهام مساعدت در خلاصی متهم از محاکمه شده است و اخذ آخرین دفاع شده، اتهام را پذیرفته، همان اظهارات سابق را تکرار نموده است. به م.م. نیز همان تفهیم اتهام سابق شده و اخذ آخرین دفاع گردیده است.اظهارداشته: تقاضای کمک مساعدت دارم. سپس قرار قبولی کفالت ح.م. صادر شده و از زندان آزاد گردیده. النهایه آقای بازپرس در تاریخ ۱۳۹۰/۰۳/۰۵ درخصوص اتهام متهمین ۱- ج.م. دایر بر بی احتیاطی در امر رانندگی منجر به فوت مرحوم ع.م.(قتل غیرعمد) و فرار از صحنه جرم ۲- ح.م. دایر بر مساعدت در خلاصی متهم از محاکمه ۳- م.م. دایر بر مساعدت در خلاصی متهم موضوع شکایت اولیایدم مرحوم، با توجه به شکایت شکات، گزارش مرجع انتظامی، شرح معاینه جسد، نظر افسر کارشناس، اقرار صریح متهمین، بزه انتسابی را محرز دانسته، مستندا به بند (ک) از ماده ۳ قانون اصلاح قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب، قرار مجرمیت نام­بردگان صادر می گردد. درخصوص اتهام متهم ردیف اول دایر بر قتل عمدی مرحوم و اتهام متهم ردیف دوم دایر بر بی احتیاطی در رانندگی منجر به فوت پدرش و درخصوص اتهام خانم خ.م. دایر بر معاونت در قتل عمدی موضوع شکایت خانم ص.الف. به لحاظ عدم کفایت ادله، قرارمنع پیگرد متهمین صادر و اعلام می گردد. درتاریخ ۱۳۹۰/۰۳/۱۲ آقای دادستان نسبت به اقدامات آقای بازپرس و قرار صادره با توجه به اظهارات تنها شاهد حادثه و این­که قبل از وقوع حادثه چند روز قبل از آن ح. مبادرت به خودکشی نموده که نتیجه حاصلی نشده است و با توجه به اظهارات ضد و نقیض متهمین و النهایه به خاطر پیگیری اولیایدم ناچار به اقرار شده اند و اینکه راننده مقصر، برای اینکه شاهد نتواند شماره ماشین را بردارد مبادرت به روشن نمودن نور بالای خود کرده است و با توجه به نظریه کارشناس و عدم ایراد جرحی نسبت به خانم خ.م. که با همسرش به پیاده روی رفته بوده است، به نظر می رسد خانم خ.م. از قبل از موضوع اطلاع داشته است و زمانی که پراید را دیده، از متوفی فاصله گرفته است. در صورت دقت کافی در پرونده ملاحظه می گردد علی رغم تبانی که از قبل بین اعضای خانواده متوفی داماد آنها به نام ج.م. صورت گرفته است، اظهارات آنان ضد و نقیض است و درخصوص اتهام دیگری که توسط دادیار به آقای ج.م. تحت عنوان مساعدت در خلاصی متهم از محاکمه شده اظهارنظری صورت نگرفته است. با توجه به نظریه کارشناس تصادفات که اعلام نموده احتمال آگاهی و عمدی بودن تصادف می باشد و شکایت اولیای­دم و نحوه اظهارات متهمین جهت جلوگیری از هدر رفتن خون مسلمان درخصوص عمدی بودن موضوع تحقیقات باید کامل به عمل آید. به لحاظ تکمیل نبودن تحقیقات با قرار صادره مخالفت می شود. پرونده جهت انجام تحقیقات به نظر بازپرس محترم برسد. لایحه ای از ناحیه وکیل خانم ص.الف. (مادر متوفی) خطاب به بازپرسی واصل شده، به­موجب آن اعلام داشته: صبح روز قتل ح.م. به همراه پدرش به کمپ ترک اعتیاد امید زندگی مراجعه و خواسته تا از پ درش آزمایش به عمل آید که نتیجه آزمایش مثبت بوده. ح. به پدرش التماس کرده که برای چند روز در کمپ بماند تا اعتیاد را ترک کند که پدرش قبول نکرده. بنده درحال گردآوری دلایل جهت احراز و اثبات عمدی بودن قتل می باشم که تقدیم خواهم کرد. قرار قبولی وثیقه ج.م. صادرگردیده است. آقای بازپرس دستور احضار ح.ک. (احدی از شهود) را داده، نیز اعلام داشته به شاکیه مادر متوفی ابلاغ شود چنانچه شهودی دارند که متهم را در قبل از حادثه مشاهده کرده اند که از فاصله نزدیک اقدام به حرکت کرده در شعبه حاضر نمایند. وکیل مادر متوفی درخواست بازسازی صحنه تصادف را کرده است. در تاریخ ۱۳۹۰/۰۶/۱۳ بازپرس از آقای ح.ک. به عنوان گواه تحقیق نموده است. اظهارداشته: بنده شب حادثه که شب جمعه نیز بود تا حدود ساعت ۲۱/۳۰ در مغازه ام جنب بانک م. بودم. سپس به سمت منزل­مان واقع در خیابان ... رفتم. درحین رفتن به منزل با یکی از دوستانم تا میدان ... تلفنی صحبت می کردم که درحین صحبت با گوشی با دوستم تلفنی درگیر شدم و گوشی را قطع کردم. بعد از قطع کردن به فکر این بودم که چی گفته ام که ناگهان صدای انفجاری به گوشم رسید. سرم را که بالا گرفتم، متوجه شدم یک نفر روی کاپوت ماشین افتاده و ماشین در حالت حرکت است. ماشین حدود ۳ الی ۴ ثانیه جنازه را با خود کشید و بعد با یک لایی جنازه را به پائین پرت کرد. من خیال کردم فرد موردنظر عباس پسرعمویم است. ماشین با پرتاب جنازه سرعت خود را بیشتر کرد تا به من رسید. من فقط به خاطر اینکه بفهمم شماره پلاک ماشین را خواستم یادداشت کنم که ماشین با نور بالا که زد من دیگر هیچ چیز ندیدم و به سمت پیاده رو فرارکردم و از پشت شماره خودرو راحفظ کردم. پراید فرارکرد. من سریع به سمت جنازه دویدم. وقتی رسیدم دیدم عباس پسرعمویم نیست و کس دیگری است. با دیدن فرد چند لحظه شوکه شدم. او سرش در جوی خیابان بود و بدنش در خیابان. از سرش خون جاری شده بود. دست چپش شکسته بود و از دهانش خون جاری شده بود. من کمک های اولیه را انجام دادم. مردمی که روبروی من جمع شده بودند یک پیکان گرفتند و جنازه مرحوم را به بیمارستان رسانیدم. سوال: سرعت خودرو چه میزان بود؟ جواب: ظاهرا سی کیلومتر، ولی بعد از تصادف ۵۰ الی ۶۰ کیلومتر بود . سوال: قبل از برخورد خودرو با مرحوم شما متوجه حرکت یا توقف خودرو بودید که مثلا خودرو در جلوتر توقف کرده باشد و به محض ورود مرحوم به خیابان حرکت کرده باشد؟ جواب: خیر! من تا قبل از برخورد ماشین با مرحوم هیچ ماشینی در خیابان ندیدم . سوال: آیا خودروی دیگری در آن خیابان توقف کرده بود؟ مثلا خودرو نیسان سایپا که در کنار خیابان پارک شده باشد و آیا شخص دیگری در نزدیکی شما بود که صحنه را کامل دیده باشد؟ جواب: من خودم هیچ ماشینی ندیدم. به خاطر اینکه هوا بارانی بود . سپس دستور ابلاغ به وکیل ولی دم که چنانچه دلایل و قراینی درخصوص عمدی بودن قتل دارد، ارائه نماید، از ناحیه آقای بازپرس صادرشده است. وکیل لایحه ای در ۷۱ صفحه تقدیم داشته و باتوجه به محتویات پرونده و اظهارات طرفین و مطلعین، نتیجه گیری در وقوع قتل عمدی موضوع نموده است و درخاتمه اسامی ۱۷ نفر را به عنوان شاهد ذکر نموده است. بازپرس دستور جلب ج.م.، خ.م.، ح.م. را داده است. در تاریخ ۱۳۹۰/۱۱/۲۷ ج.م. در بازپرسی حاضر بوده است. خطاب به وی اتهام قبلی شما به اتهام مباشرت در قتل عمدی مرحوم ع.م. با توجه به شکایت شکات و گزارش مرجع انتظامی و تحقیقات محلی معموله و نظریه کارشناس تصادفات و اظهارات خ.م. و ح.م. و شرح معاینه جسد و سایر اوراق و محتویات پرونده و قرائن منعکس در آن، اصلاح و تفهیم می شود. دفاعت چیست؟ اظهارداشته: دفاع بنده این است که این قتل ناشی از بی احتیاطی بنده در اثر رانندگی بوده است و مقتول از جلوی ماشین سایپا که در کنار خیابان پارک بود، به جلوی خیابان آمد و من هم که سرعت ماشینم حدود ۷۰ کیلومتر بود، بصورت ناگهانی با مقتول برخورد کردم. چون که ایشان بصورت ناگهانی به جلوی ماشین آمد، من در آن لحظه ایشان را نشناختم و بخاطر ترس محل حادثه را ترک کردم و اقدام به فرار کردم. اتهام قتل عمدی را قبول ندارم و صرفا این قتل ناشی از بی احتیاطی در امر رانندگی بوده است . سوال: حسب گواهی گواهان، شما پس از برخورد با متوفی ضمن افزایش سرعت از حدود سی کیلومتر به شصت کیلومتر یا بیشتر رسانده و بلافاصله اقدام به زدن نوربالا و حرکات زیکزاکی جهت عدم شناسایی خود و مخفی ماندن هویتت نموده اید؟ جواب: قبول ندارم. بعد از تصادف به جهت ترس فرار کردم و حرکات زیکزاکی انجام ندادم. حدود دویست متر که از محل دور شدم، پنج یا شش ثانیه توقف کردم که به محل حادثه بروم، ولی پشیمان شدم و این را نکردم و فرار کردم و مستقیما به روبروی پمپ بنزین در کیلومتر یک جاده ... که شرکت پلاستیک می باشد و دوستم آنجاست رفتم و به دوستم گفتم: تصادف کردم وخواستم ماشین را آنجا پنهان کنم که پشیمان شدم. یک ربع یا بیست دقیقه که آنجا بودم، دوستم گفت: خودت را به پلیس معرفی کن. حدود ساعت یک و نیم آنجا را ترک کردم. به کلانتری ۱۱ رفتم. گفتم این ماشین که همراهم است، تصادف کرده. بدون اینکه بگویم راننده و یا شخص متوفی یا اینکه بگویم تصادف جرحی یا فوتی بوده است. مأمور گفت: برو اینجا کسی نیست. فردا بیا. من گفتم: این ماشین تصادف کرده و من نمی دانم چه کسی راکب آن بوده، کلانتری بدون هیچ گونه سوالی از بنده گفت: برو فردا بیا تا صورت جلسه شود. من هم ماشین را به پارکینگ منزلم بردم. قبل از رفتن به شرکت موضوع را در بین راه به برادر خانمم ح.م. گفتم و گفتم در نزدیکی خانه شما تصادف کردم و با یک نفر برخورد کردم. از او خواستم سری آنجا بزند و اطلاعاتی جمع کند و خبر برایم بیاورد. ایشان بعد از چهل دقیقه زنگ زد. گفت: کجایی؟ گفتم: منزل دوستم و آدرس به او دادم. بنده به همراه دوستم به منزل ایشان آمدم تا لباسم را که خورده شیشه ماشین آغشته بود، عوض کنم. ح. حدود ساعت ۱۱ شب نزد من آمد و با حالت گریان به سمت من آمد و دو سیلی به من زد و گفت آن شخص که زدی پدرم بوده است. بعد از حدود نیم ساعت، هر سه نفر به کلانتری رفتیم. آنها داخل ماشین نشستند و من خودم تنها به کلانتری با پراید که تصادف کرده بودم، رفتم. گفتم این ماشین راننده اش نیست، تصادف کرده است. جهت تحویل خودرو و انتقال به پارکینگ اقدام کنید. کلانتری قبول نکرد. سوال: شما که دارای بیمه نامه و گواهینامه رانندگی بودی و حتی نمی دانستید که شخصی که با او تصادف کرده اید ممکن است فوت نماید. چرا فرار کردید؟ جواب: فقط به خاطر ترس و نفهمی بود. موقع تصادف سرعتم بالای هفتاد کیلومتر بود. سوال: بعد ازاینکه برادر خانمت از موضوع آگاه شده چه عکس العملی داشت و چه گفت؟ جواب: ایشان عکس العملی نداشت و به من چیزی نگفت. فقط فحش می داد. ولی من به او گفتم: اگر احیانا خانواده ات یا اطرافیان درخصوص این تصادف پرس و جو کردند، بگو که خودم پشت فرمان بودم، ولی ایشان در آن لحظه جوابی نداد و توجهی نکرد. بعد از گذشت دو روز از حادثه اصرار کردم به خاطر زندگی خواهرت که زن بنده می باشد و برای اینکه آینده ایشان خراب نشود، مسئولیت تصادف را به عهده بگیرد که در نهایت قبول کرد و بعدا خود را به عنوان مقصر معرفی کرد . سوال: تصادف حدود ساعت ۹/۵ شب بوده، شما حدودا ساعت یک ونیم شب به کلانتری رفته اید. در این مدت چه اقداماتی کردید؟ جواب: بعد از تصادف فورا به شرکت دوستم رفتم. در آنجا شیشه جلوی ماشین که شکسته بود را کاملا در آوردم و آن را پرت نمودم. ساعت حدود ۱۰ شب بود، دوستم به منزل ایشان رفتیم. با خودروی ایشان و پراید را در شرکت گذاشتم . سوال: آیا خانواده متوفی با هم اختلاف داشتند یا خیر؟ جواب: با توجه به اینکه مدت دوسال است که داماد این خانواده هستم و رفت و آمد دارم، هیچگونه اختلافی بین آنها نبوده است . قرار بازداشت وی به اتهام مباشرت به قتل عمدی صادرشده است که نسبت به آن اعتراض نموده است. پرونده به شعبه ۱۰۲ دادگاه عمومی جزایی ... ارجاع، شعبه مرقوم با استدلالاتی قرار مذکور را نقض و دستور اخذ تأمین خفیف تر را صادر نموده است. در تحقیقات مجدد آگاهی از متهم همان اظهارات سابق را تکرار نموده است . درخاتمه اضافه نموده بعد از اینکه بازداشت شده، بعدازظهر همان روز از مأمور خواسته که آقای ر. را بیاورند تا همه چیز را برایش توضیح بدهد. آقای ر. که آمده همه چیز را برایش توضیح داده است. سپس اضافه کرده بستگان مرحوم چند سال است که با این خانواده رابطه ندارند و دشمن بودند. حتی برای مراسم عقد من و خانمم نیامدند و با این خانواده و من کینه داشتند. الان شاکی شده اند و می گویند قتل عمدی بوده، چون که قبلا خواستگار زن من پسرعمویش بوده که این­ها قبول نکرده اند. حالا فرصت برایشان آمده که مرا متهم به قتل کنند، ولی اشتباه می کنند . درتاریخ ۱۳۹۰/۱۲/۱۰ با توجه به رأی دادگاه، آقای بازپرس مبادرت به فک قرار بازداشت موقت و صدور قرار وثیقه به مبلغ دویست میلیون تومان نموده است. در تاریخ ۱۳۹۰/۱۲/۱۴ قرار قبولی وثیقه صادر شده است. آقای بازپرس در تاریخ ۱۳۹۱/۰۱/۱۶ از ح.م. تحقیق نموده و تفهیم اتهام به شرح سابق به وی نموده، اظهارداشته: قبول دارم اشتباه کرده ام . سپس از خانم خ.م. تحقیق شده است و به وی تفهیم اتهام معاونت در قتل عمدی مرحوم ع.م. شده است. پاسخ داده: اتهام را اصلا قبول ندارم. حادثه به­صورت اتفاقی بود و دفاعیاتم به شرح قبلی است. بنده شوهرم را دوست داشتم و فقط جهت هوا خوری بیرون رفتیم که این حادثه رخ داد ، از وی اخذ آخرین دفاع شده که مجددا اتهام را مردود اعلام کرده است. جهت وی قرارکفالت صادرشده است. سپس قرار قبولی کفالت نیز صادرشده است. سرانجام آقای بازپرس در تاریخ ۱۳۹۱/۰۱/۲۰ مبادرت به صدور قرار نموده، درخصوص اتهام ج.م. دایر بر مباشرت در قتل عمدی ع.م. - ح.م. دایر بر مساعدت در خلاصی متهم ازمحاکمه - خ.م. دایر بر معاونت در قتل عمدی مرحوم با فروضی که در قرار صادره مرقوم داشته است و در جریان رسیدگی به پرونده و بازجویی از متهمین هیچ­کدام از این موارد مطرح نگردیده، به­این شرح که متهم ردیف اول قصد ازدواج با دختر مقتول را داشته و با توجه به اینکه مقتول اعتیاد شدید داشته و چندین بار او را جهت ترک اعتیاد به کمپ معرفی می نمایند که مؤثر واقع نمی گردد و مجددا به مصرف موادمخدر ادامه می دهد و همسر و فرزند متقول متهمین ردیف سوم و دوم چون قصد داشته اند جهت برگزاری مراسم عروسی با توجه به اعتیاد شدید مقتول و وضعیت نامناسب ظاهری جهت حفظ آبروی خود، مقتول در مراسم حضور نداشته باشد و هم به نحوی موجبات ترک اعتیاد او را فراهم نمایند و از طرفی مقتول نیز در آن روز تا غروب بر روی چرخ مشغول میوه فروشی بوده که بنظر می رسد باتوجه به وضعیت وی، کاملا خسته بوده باشد؛ ولی خانواده وی جهت تأمین هدف فوق تصمیم می گیرند که با خودرو او را به نحوی مصدوم نمایند که هم شاید علاوه بر تأمین اهداف فوق، دیه ای نیز بگیرند و دراین راستا خانم وی یعنی متهم ردیف سوم حدودا ساعت بیست ویک شب با اینکه مقتول خسته بوده و احتمالا با توجه به اعتیاد حالت مناسبی نداشته است و نیاز به مصرف داشته تا سرحال گردد، ولی با اصرار او را جهت پیاده روی به بیرون از منزل می برد تا قدمی زده باشند که با توجه به شرایط و عرف محل و شغل وی امری بسیار غیرعادی بوده که با متهم ردیف اول تبانی می نماید که با خودرو او را مصدوم نماید تا در مدتی که جهت برگزاری مراسم عروسی لازم است، بستری باشد و نام­برده نیز با خودرو او را به عمد می زند و مصدوم می نماید که متعاقبا فوت می نماید و پزشکی قانونی نیز علت فوت وی را اصابت صدمات متعدد و عوارض ناشی از آن بدنبال اصابت جسم سخت تعیین می نماید و نظریه کارشناس تصادفات نیز اعلام می دارد که ضمن مقصر بودن راننده خودرو، با توجه به اینکه راننده پراید از روبرو با عابر برخورد نموده است و عکس العمل نشان نمی دهد و متواری می گردد، احتمال آگاهانه بودن تصادف وجود دارد که پس از تصادف راننده که متهم ردیف اول باشد، ضمن افزایش سرعت و برخورد با متوفی بدون اینکه ترمزی نماید، از صحنه متواری می شود و این درحالی است که او هم گواهینامه داشته و هم خودروی او بیمه شخص ثالث بوده و موجبی جهت فرار وی نبوده است و سپس خودرو را پیش یکی از دوستان خود به نام م.م. می برد و حسب اظهارات خودش با ح. تماس می گیرد که برود ببیند به سر فرد مصدوم چه آمده است و اینکه چرا از بین همه اقوام خود به ح.م. زنگ می زند نیز حکایت از تبانی او دارد و اظهارمی دارد پس از دو ساعت خودرو را به کلانتری می برد و اطلاع می دهد که به او می گویند چون پرسنل حضور ندارند فردا مراجعه نماید که این موضوع نیز تأیید و اثبات نشده است و کذب می باشد. چراکه نام­بردگان خودرو را در جایی مخفی می نمایند تا ابتدا کسی از موضوع باخبر نشود و پس از لو رفتن موضوع ح. جهت خلاصی متهم ردیف اول، خود را به عنوان راننده معرفی می نماید که پس از تحقیقات و پیگیری ها و تلاش جدی حقیقت موضوع کشف می گردد و بیان می نماید که متهم ردیف اول راننده خودرو بوده است که با پدر او تصادف کرده و تمام پنهان کاری ایشان برملا می شود و متهم ردیف اول نیز اعتراف می نمایدکه وی در زمان حادثه راننده بوده است که باتوجه به موارد فوق بنظر می رسد که نام­بردگان فوق با یک برنامه کاملا حساب شده، قصد داشته اند که متوفی موصوف را مصدوم نمایند، ولی باتوجه به اینکه حتی اگر قصد قتل و کشتن او را نداشته باشند، وسیله ای که جهت اجرای برنامه خود بکار برده اند کاملا کشنده بوده و وضعیت جسمی و ..... متوفی می تواند مزید علت باشد. از طرفی متهمین قصد کتمان موضوع را داشته اند که در صورتی که واقعا اگر تصادف غیرعمدی بود، موجبی برای این همه پنهان کاری نبود و متهمین در اظهارات خود مرتکب کذب گویی و تناقض نبودند. علی هذا با عنایت به مراتب فوق و شکایت مادر مقتول به نام خانم ص.الف. با وکالت ع.ح. بدون این­که دختر وی شکایتی نماید که به نظر اینجانب در صورتی که تصادف غیرعمدی بود حتی جهت اخذ دیه طرح شکایت می نمود و نظریه پزشکی قانونی و نظریه کارشناس تصادفات که مصون از اعتراض مانده است و سایر اوراق پرونده و اقرار صریح متهم ردیف دوم و اظهارات بلاوجه متهم ردیف اول وتناقض گوئی ها وکذب گوئی های هر دو در جریان تحقیقات و انکار بلاوجه متهم ردیف سوم و اوضاع و احوال حاکم در زمان وقوع بزه و ...، بزه های انتسابی به نام­بردگان محرز و مسلم بوده، قرار مجرمیت ایشان در اجرای بندهای (ک) و (ز) ماده ۳ قانون اصلاح قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب صادر و اعلام می گردد و باتوجه به اینکه رسیدگی به اتهامات شرکاء و معاونین جرم نیز در دادگاهی به عمل می آید که صلاحیت رسیدگی به اتهام متهم اصلی را دارد، لذا دادگاه کیفری استان صلاحیت رسیدگی به اتهام متهمین موصوف را دارد که رأی وحدت رویه شماره ۷۰۸ نیز حکایت از آن دارد. ضمنا درخصوص اتهام ح.م. دایر بر بی احتیاطی در رانندگی منجر به قتل غیرعمدی و اتهام ج.م. مبنی بر تلاش جهت خلاصی متهم از محاکمه و مخفی نمودن ادله جرم و مضافا اتهام دیگر ایشان دایر بر بی احتیاطی در رانندگی منجر به قتل غیرعمدی و اتهام آقای م.م. دایر بر مساعدت جهت خلاصی متهم از محاکمه و اخفاء ادله جرم باتوجه به مراتب فوق که تشریح گردید و از طرفی ابتدا سعی در کتمان حقیقت را داشته که با تحقیقات صحیح حقیقت موضوع کشف گردید و از طرفی به لحاظ عدم جود ادله کافی مبنی بر توجه اتهام به آقای م.م. مستند به بند (الف) ماده ۱۷۷ قانون آئین دادرسی کیفری دراین موارد اخیر قرار منع تعقیب صادر و اعلام می گردد. با قرار صادره موافقت شده، جهت متهمین ۱- ج.م. به اتهام مباشرت در قتل عمدی مرحوم ۲- ح.م. به اتهام مساعدت در خلاصی متهم ۳- خ.م. به اتهام معاونت در قتل عمدی، کیفرخواست صادرگردیده است. پرونده به شعبه اول دادگاه کیفری استان ... ارجاع، دستور تعیین وقت و دعوت طرفین داده شده است. در تاریخ ۱۳۹۱/۰۷/۰۸ دادگاه تشکیل جلسه داده است. حسب صورت­مجلس دادگاه، نماینده دادستان، اولیای­دم و وکیل آنان، متهم ح.م. و وکیل وی حاضر بوده اند. متهم ردیف یک ج.م. حاضر نبوده است. دادگاه خطاب به مادر متوفی خانم ص.الف.: شکایت خود را بیان کنید. جواب: شکایت دارم. از آقای ج.م. متهم به قتل عمدی پسرم به نام ع.م. او عمدا پسرم را با خودرو به قتل رسانیده است و باید ثابت شود چرا او را به قتل رسانده و تقاضای قصاص او را دارم. از خ.م. و ح.م. نیز که جریان قتل را می دانند نیز شکایت دارم تا بگویند چرا فرزندم را به قتل رسانده اند؟ سوال: دادگاه خطاب به سایر اولیای دم که دو نفر آنها نیز خود، متهم در پرونده هستند: شکایت و جریان قتل مقتول را بیان کنید جواب: اولیای­دم اظهارمی دارند: اگر ثابت باشد یا ثابت شود قتل عمد است، شکایت داریم و خواستار رسیدگی هستیم و چنانچه عمد بودن قتل ثابت شود، از قاتل شکایت و تقاضای قصاص متهم را داریم. سپس وکیل اولیای دم اظهارداشته: لایحه خود را که مفصلا آنچه را که لازم بوده است پیرامون قتل و قرائن و امارات منتسب به متهم درج شده تقدیم دادگاه نموده ام و ضمیمه شده است. استدعا دارم از برادران و اقربای مقتول که اطلاعاتی درخصوص قتل و انگیزه قتل دارند تحقیق شود . سپس دادگاه ذکر نموده با صدور قرار استماع گواهی گواهان و مطلعین به شرح اوراق جداگانه از آنان تحقیق می شود. از آقای ت.م. برادر مقتول تحقیق شده است. اظهارداشته: شب حادثه باخبر شدم. گفتند: برادرتان تصادف کرده است و جهت مداوا به ... اعزام شده. اینجانب با ماشین خودم به طرف ... رفتم. در بین راه خانم مقتول خ.م. با من تماس گرفت وگفت: شما ... می روید، ما را هم با خود ببرید. من برگشتم و ایشان و دختر مقتول به نام ل.م. را با خود بردم. جریان را از ایشان پرسیدم. گفت: پسرم ح. گفت با ماشین پراید متعلق به دامادمان، گفت: تازه گواهینامه گرفته، آمد با پدرش شوخی کند، با او تصادف کرده است. البته من بعد از فوت در ... متوجه شدم که ج.م. بوده نه ح. و اظهارات خ.م. و ل.کذب بوده و حقیقت چیز دیگری بوده و به اطلاع دادگاه رساندم. همان­طور که در دادگاه متهم قسم خوردم، زن برادرم با مقتول اختلاف داشتند و حتی مقتول به خودم گفت با این خانم مشکل شدید دارم و باید او را طلاق بدهم و بین آنها اختلاف شدید و مزمن وجود داشت و من مقتول را نصیحت کردم که به زندگی مشترک ادامه بدهد، ولی ایشان قبول نکرد و اضافه می نمایم ح.م. با سوگند های کذب و حتی بی حرمتی به قرآن اظهارات خودم بودم. او را زدم با ماشین و خ.م. این حرف های او را تکرار می کرد. از م.م. برادرزاده مقتول تحقیق شده، اظهارداشته: شب حادثه بعد از فوت مقتول طبق نظر پزشک آقای ج.م. از شهرستان ... به بیمارستان مراجعه کردند، اما پس از چند دقیقه صحبت کردن با خ.م. و ل.م. به صورت خصوصی به شهرستان ... برگشتند و بعد از ساعت ۸ الی ۹ صبح با ح.م. به شهرستان ... مراجعه نمودند و پس از تشیع جنازه و پیدا کردن ماشین توسط مأمورین آگاهی که در پارکینگ منزل آقای ج.م. که متعلق به پدر ایشان می باشد، مخفی شده بود که به پارکینگ نیروی انتظامی منتقل شد که از نحوه برخورد مرحوم با ماشین مشخص است که این مرحوم کاملا جلوی دید ماشین بوده که بعد از تصادف بر روی کاپوت و سقف ماشین برخورد می نماید. من روز بعد از تصادف به محل تصادف مراجعه کردم. طبق اظهارات که محل را پیدا کرده بودیم، قطرات خون آنجا بود، اما نشان از ترمز یا خط ترمز ماشین نبود و این نشان دهنده این است که ماشین با سرعت و با قصد تصادف با مقتول در حرکت بوده است . ازخانم ف.م. خواهر مقتول تحقیق شده، اظهارداشته: اردیبهشت ماه ۹۱ من زنگ زدم به ح. و گفتم حال پدرت چطور است؟ چون پدرش معتاد بود. گفت: دوباره شروع کرده. من گریه کردم و گوشی را قطع کردم. بعد ساعت دو نیمه شب روز دوم برادر زاده دیگرم به نام م.م. زنگ زد وگفت عمو تصادف کرده و ما در اورژانس هستیم. ماشین بگیر و بیا. من هرچه زنگ زدم آژانس گوشی را برنداشت. با هر کسی تماس گرفتم گوشی را برنداشتند. با ل. دختر مرحوم تماس گرفتم. گفت: عمه بابام مرد. گفتم: هرچه می کنم، ماشین نیست. یکی را بفرستید سراغم. م. به سراغم آمد. وقتی رفتیم بیمارستان همه در محوطه بیمارستان بودند و گریه می کردند. پرسیدم: چه شده؟ خ.م. گفت: هیچی! فقط یک کمی سرش زخمی شده. فردا که تشییع جنازه بود، ما مقتول را ندیدیم. بعد از مراسم در منزل مقتول، همسرش با مادرش در آشپزخانه به من گفتند: تو آدم عاقلی هستی. ح.ن. باباش رو زیر کرده، بعدا گذشت، من گفتم: اگر ح.ن. بوده مسئله ای نیست. ما که او را از دست داده ایم. بعد از ل. پرسیدم: چی شده؟ گفت: روز قبل پدرش با مادرش دعوا داشتند. باباش رفته سر کار و نهار و شام نخوره و قهر کرده. شب حادثه به منزل آمده، بعد به دخترش می گوید غذا درست کن. دخترش می گوید دارم درست می کنم. مادرش به او اصرار می کند برویم بیرون. پدرش گفته دلم گرفته، خسته ام، نمی توانم بروم بیرون. به اصرار مادرش رفته اند بیرون. بعد ل. گفته دلهره داشتم و گریه می کردم. یک ساعت بعد گفتند که بابام تصادف کرده و در روز سوم مراسم برادرم بود که مردم می گفتند: خانمش هل داده او را و دامادش او را کشته است. من به زن برادرم گفتم مردم چرا این­طور می گویند؟ گفت: سم می دهم خودم و بچه هایم تا ما هم بمیریم و خلاص شویم. گفتم: قتل چه یک نفر، چه سه نفر باشد، فرقی ندارد. سپس از خانم خ.م. تحقیق شده. سوال: حسب محتویات پرونده و اظهارات گواهان مبنی بر اختلاف قبلی شما با مقتول، کیفیت قتل، نظریه پلیس راهور مبنی بر عمدی بودن، جابجایی راننده خودرو و معرفی پسرتان بجای دامادتان که حکایت از سبق تصمیم بر وقوع قتل عمدی مقتول دارد و نظریه پزشکی قانونی، متهم هستید به معاونت در قتل عمدی همسرتان .جواب: قبول ندارم . سوال: به غیر از شما هنگام وقوع قتل چه کسی همراه مقتول بود؟ جواب: فقط من بودم . سوال: خیابان محل قتل روشنایی دارد یا تاریک است؟ جواب: روشنایی داشته است . سوال: ساعت چند شما مقتول را به خیابان بردید؟ جواب: حدودا ساعت ده شب بود. ایشان گفت می خواهم سیگار بخرم. شما هم همراه من به خیابان بیا . سوال: چرا به کس دیگر نگفت سیگار بخرد؟ جواب: کسی خانه نبود. من بودم و ل. و شوهرم سوال: مقتول آن روز تا چند کار کرده بود؟ جواب: ایشان صبح رفته بود. دست فروش بود و ساعت ۸/۵ شب به خانه آمده بود. خسته هم بود. چون کسی که از صبح تا شب کارکند، خسته است . سوال: به مقتول شام دادید؟ جواب: ایشان نان با گوجه و چای هم خورد . سوال: ایشان بعد ازحدود ۱۳ یا ۱۴ ساعت کار سخت وقتی به منزل آمد با وجود خستگی گفت بیا برویم پیاده روی؟ جواب: گفت می خواهم سیگار بخرم. شما هم بیایید . سوال: در هنگام تصادف چه کسی در خیابان بود؟ جواب: کسی را ندیدم . سوال: مغازه بقالی چند متری خانه شما بود؟ جواب: مغازه کوچه ما بسته بود. به طرف چهارراه رفتیم . سوال: گفتید خیابان دارای روشنایی بود، شما دامادتان را هم خوب می شناسید. چگونه به پلیس نگفتید که دامادتان شوهرتان را زده است؟ جواب: با هم بودیم. یک سایپا پارک کرده بود. ایشان اول رفت آن طرف یعنی داخل خیابان در مسیر و قسمت پارک شده سایپا. تا ایشان از پشت سایپا بیرون آمد، با پراید تصادف کرد. من پراید را نشناختم. ما داشتیم مسیر خودمان را می رفتیم. می خواستیم برویم آن طرف خیابان که ایشان را پراید زد . سوال: سایپا پارک شده شماره اش چه بود و متعلق به چه کسی بود؟ جواب: نمی دانم. سوال: چرا به­جای دامادتان پسرتان را معرفی کردید؟ جواب: پسرم گفت من بوده ام . سپس دادگاه از ح.م. تحقیق نموده است و به وی تفهیم اتهام اقدام برای خلاصی متهم اصلی از محاکمه و تعقیب نموده است. اظهارداشته: قبول دارم . سوال: چه کسی به شما گفت که خودتان را به عنوان متهم معرفی کنید؟ جواب: به خاطر دامادمان که زندگی خواهرم خراب نشود . سوال: خیابان محل تصادف اسمش چیست؟ جواب: ... و خانه ج. در آن خیابان نیست . سوال: چه کسی به شما گفت پدرت به قتل رسیده؟ جواب: مادرم و عمویم به من زنگ زدند و گفتند . سوال: چه کسی به شما گفت ج. بوده تا خودت را به جای او معرفی کنید؟ جواب: خودم می دانستم او بوده سوال: شما از کجا می دانستید؟ جواب: نزدیک خانه بودم، از جریان تصادف که باخبر شدم سرصحنه رفتم که ج. زنگ زد و گفت تصادف کرده ام و چون فکر می کردم دست و پای پدرم شکسته است، قبول کردم . سوال: شما سر صحنه رفتید. چرا اصلا ترمز نگرفته بود و خط ترمز نداشت؟ جواب: نمی دانم. شاید هول شده بود. دادگاه خطاب به آقای س. اعلام داشته: متهم اصلی حضور ندارد اگر دفاعی دارید بیان کنید؟ پاسخ داده: به وکالت از موکلین خود به استحضار می رسانم از تعریف قتل عمد مواردی استنباط می شود که با این موضوع مصداقی ندارد. همکار بنده دلیل خود را همسایه بودن با خانواده مقتول اعلام داشته و دلیل دیگر وی ادعای موکل او یعنی مادر متوفی می باشد و بیشترین تأکید ایشان و مطلعین بر وجود اختلاف خانوادگی بوده. جای سئوال است که کدام خانواده وجود دارد که اختلاف با یکدیگر نداشته باشند؟ آیا هر اختلاف باعث قتل و طراحی نقشه قتل می شود؟ اگر درست باشد از راه های ساده که کسی شک نکند، استفاده می شد. همکار محترم اظهارمی دارند هیچ­کدام از همسایگان نیسان ندارند. جای تأمل دارد. بر فرض صحت همکار محترم که آمار همه همسایه ها را دارد، آیا آمار میهمانان آن منطقه یا افراد غیر که وسیله خود را پارک کرده اند را دارد؟! مضافا باید عرض کنم به غیر از خیابان ... بیشتر خیابان های شهر از روشنایی کافی برخوردار نیستند. مطلعین اعلام نموده اند که مقتول چندبار اعلام داشته می خواهم خودکشی کنم. پس چرا نکرده است؟ اگر اختلافی بین زن و شوهر وجود داشته، چرا با هم به پیاده روی رفته اند؟ در خصوص آثار ترمز ماشین آقای دادستان اعلام داشته اند آن شب باران می آمده، پس جای ترمز نمی ماند. هرچند این موضوع صحت ندارد و فردای آن شب باران می آمده، در پایان باتوجه به تعریف قانون از قتل عمد و اینکه آیا عمدی بوده؟ آیا قاتل قصد قتل داشته یا اصلا رانندگی و بی احتیاطی یا غیره؟ که همگی بحث های متفاوتی دارد. لذا اتهام وارده را از جانب موکلین قبول نداشته و ندارم. در پایان دادگاه قرار تأمین متهم خ.م. را با توجه به اتهامش (معاونت در قتل عمدی) کافی ندانسته، آن را تبدیل به قرار وثیقه به مبلغ وثیقه هشتصدمیلیون ریال نموده است. وکیل اولیای دم طی لایحه ای تقاضای تشدید تأمین متهم ردیف اول را نموده است و خ.م. نیز به زندان معرفی شده است. النهایه قرار قبولی وثیقه وی صادر شده است. سپس دادگاه اعلام داشته: با توجه به محتویات پرونده، تحقیقات با جدیت معمول نشده است و در جمع آوری دلایل جدیت نشده است. لذا باتوجه به حق نظارتی این مرجع نسبت به محاکم بدوی و دادسرا، مراتب ذیل به نظر بازپرس می رسد تا نسبت به تکمیل پرونده اقدام نمایند: ۱- با هزینه شاکی، پرونده به هیأت کارشناسان راهنمایی و رانندگی مرکز استان ارجاع شود تا با حضور بازپرس محترم و متهم با ترسیم کروکی و مساحی عرض خیابان، کاملا مشخص شود: الف- محل وقوع تصادف چه نقطه ای از خیابان است؟ ب- خودرو سایپای مورد ادعا در کجا پارک شده بوده است؟ از افراد مطلع وکسانی که در وقت تصادف بر بالین جسد حاضر شده اند تحقیق و از آنان سئوال شود آیا اساسا خودرو سایپا در خیابان بوده است یا خیر؟ ج- اگر بوده خودرو متعلق به چه کسی است؟ چ- کارشناسان اعلام نظر نمایند چنانچه همسر مقتول در کنار او چسبیده به مقتول باشد و متهم به قتل فقط مقتول را مورد اصابت قرار دهد، آیا آسیبی به همسرش می رسد یا خیر؟ ط- به نظر می رسد مقتول با طراحی قبلی توسط همسرش به خیابان خلوت کشانده شده، با ترسیم کروکی مشخص شود خودروی متهم که در مسیر مقابل تردد داشته چگونه مسیر خود را عوض و درجهت خلاف با مقتول تصادف کرده است؟ ظ- کارشناسان با توجه به صدمات وارده به خودرو و مقتول مشخص نمایند که آیا متهم به قتل قبل از تصادف ترمز کرده یا خیر؟ ع- با توجه به روشنایی خیابان و بررسی روشنایی خیابان، آیا امکان داشته که همسر مقتول که به او چسبیده است راننده را نشناسد؟ باتوجه به اینکه راننده داماد آنان است. ک- به نظر می رسد دختر مقتول دلایل جرم را مخفی نموده، بهتر است به عنوان متهم تحت تعقیب واقع شود. گ- متاسفانه بازپرس پرینت تلفن های معاون در قتل و متهم به قتل را در روزهای اول تحقیق اخذ نکرده است تا خیلی از زوایای پنهان روشن شود. ف- چنانچه مسائل دیگر به نظر بازپرس محترم می رسد که تحقیقات در آن امور لازم است نیز تحقیق شود و حتی از همسایگان و مطلعین و با معرفی آنها توسط مادر مقتول و سایر اولیای دم که متهم هستند استفاده نشود... آقای بازپرس جهت رفع نواقص اعلام شده دستورات لازم داده است. مرجع انتظامی در تاریخ ۱۳۹۱/۰۸/۱۱ از ل.م. تحقیق نموده، اظهارداشته: در ساعت حدود ۸ شب، پدرم به همراه مادرم جهت پیاده روی بیرون رفتند. بعد از حدود یک ساعت و نیم برادرم ح. با من تماس گرفت و گفت پدرم با یک پراید در حوالی خیابان ... تصادف نموده و به بیمارستان انتقال داده شده است. گفت: مقداری پول جهت درمان پدرم به بیمارستان ... ببرم. بنده به همراه برادر شوهرم به نام س.م. به بیمارستان ... رفتم. دیدم پدرم بر روی تخت بیمارستان دراز کشیده، ولی قادر به تکلم نبود و اکسیژن به او وصل بود. او را به بیمارستان ... انتقال دادند که در آن بیمارستان فوت کرد. سوال: آیا پدر و مادرتان در شب یا عصر پیاده روی می کردند یا خیر؟ جواب: بله! قبلا نیز پیاده روی می کردند. حتی با هم کوهنوردی می رفتند . سوال: در زمان وقوع تصادف شوهرتان ج.م. کجا بود؟ جواب: با او تماس گرفتم، ولی نگفت که کجا می باشد . سوال: روز حادثه مادرتان با شوهر شما ارتباط تلفنی یاحضوری داشت؟ جواب: ندیدم که با هم تماس بگیرند یاحضوری ارتباط داشته باشند . سوال: زمان حادثه تصادف منجر به فوت پدرتان شما کجا بودید؟ جواب: در منزل مشغول استراحت بودم . سوال: آیا قبلا مرحوم پدرتان با خانواده از جمله همسر و فرزندان مشکل داشت یا خیر؟ جواب: خیر هیچگونه مشکلی با هم نداشتیم . سوال: بین شوهرتان و پدرتان مشکلی وجود داشت؟ جواب: هیچگونه مشکلی وجود نداشت . سوال: آیا قبلا مادر و برادرتان یا شما پدرتان را به قتل تهدید نموده اید؟ جواب: خیر! سوال: آیا از تبانی تصادف بین شوهرتان به نام ج.م. و پدر مرحوم­تان خبری داشتید؟ جواب: من بعد از دوازده روز فهمیدم که شوهرم به نام ج. راننده خودروی پراید بوده که با پدرم تصادف کرده و قبل از این­که او را به دادگاه احضارکنند، اطلاعی نداشتم که او ضارب بوده است. قبلا به من گفتند که برادرت ح. راننده بوده است . سوال: نظریه کارشناسان سه نفری را قبول دارید؟ جواب: بله! قبول دارم . (لازم به توضیح است که قبل از اعلام نظر کارشناسان این سئوال از ل.م. پرسیده شده است) سوال: در زمان حادثه برادرتان کجا بود؟ جواب: در منزل نبود نمی دانم کجا بود . سوال: چرا بعد از اینکه فهمیدید که راننده که با پدرتان تصادف کرده شوهرتان بوده، بعد از یکسال با او ازدواج کردید ؟ جواب: چون در این تصادف بی گناه بوده است . سوال: آیا پدرتان با ازدواج شما با ج.م. مخالف بود؟ جواب: خیر! . سپس آقای بازپرس با اعلام شماره تلفن های ج.م.، خ.م.، ح.م.، ل.م. به قاضی، شنود دادگستری استان ... اظهارداشته: پرینت شماره های مذکور را از تاریخ ۱۳۹۰/۰۱/۲۵ به مدت یک ماه جهت بهره برداری به آن بازپرسی ارسال نمایند. هیأت کارشناسی جهت بررسی موضوع درخواست مطالعه پرونده را نموده است. نظریه هیأت سه نفری کارشناسی در صفحات۳۹۳ لغایت ۳۹۶ پرونده قرارگرفته است. به موجب آن و پس از ترسیم کروکی چنین اعلام نظر کرده اند: با توجه به همه موارد فوق و تناقض گویی آقایان ج.م. و ح.م. و اظهارات همراه متوفی در رابطه با نحوه حرکت با عابر و وضعیت و موقعیت حادثه، قرابت نزدیک عابر متوفی با افراد فوق پرونده و فرار راننده پس از حادثه و مشهودات شاهد و عدم هرگونه کمک به مصدوم توسط راننده و عدم معرفی به موقع راننده اصلی کارشناسان بر این نظراند که حادثه فوق نمی تواند ناشی از یک حادثه طبیعی رانندگی صورت گرفته باشد، بلکه با طراحی و برنامه ریزی قبلی صورت گرفته است. پرینت مکالمات خواسته شده نیز در صفحه ۳۹۲ پرونده ضمیمه شده است. درتاریخ ۱۳۹۱/۰۹/۱۱ به خانم ل.م. تفهیم اتهام اخفاء ادله جرم شده، اتهام را نپذیرفته است. جهت وی پس از اخذ آخرین دفاع، قرار کفالت صادر شده است. قرار قبولی آن نیز صادر شده. درتاریخ ۱۳۹۱/۰۹/۱۲ آقای بازپرس جهت ل.م. مبادرت به صدور قرار مجرمیت نموده که مورد موافقت دادستان واقع، کیفرخواست تنظیم شده است. درتاریخ ۱۳۹۲/۰۲/۰۲ دادگاه تشکیل جلسه داده است. علیرغم عدم حضور متهمین دادگاه از مادر مقتول اخذ شکایت مجدد نموده و از وکیل دو تن از متهمین که حاضر بوده، علت عدم حضور موکلین را سئوال کرده است که وکیل اعلام داشته از ترس نیامده ا ند. سپس دادگاه اتهام ج.م. را قتل عمدی دانسته و مبادرت به تشدید قرار مذکور (وثیقه) به قرار بازداشت موقت متهم نموده است و دستور دستگیری وی را صادرکرده است. دستور تعیین وقت رسیدگی داده شده، نیز دستور ابلاغ نظریه کارشناسان به وکیل متهمین داده شده و دستور احضار شهود داده شده است. علیرغم عدم تشکیل جلسه رسیدگی، دو برگ بدون تاریخ تحقیق از شهود به اسامی ح.ک. و م.س. در صفحات ۴۳۵ لغایت ۴۳۷ ضمیمه شده، آقای ح.ک. اظهارات سابق را تکرار نموده، اضافه نموده که خیابان از بالا روشن بود در محل حادثه روشن نبود و تاریکی کامل هم نبود که متوجه حضور کسی نباشی. در ضمن ماشین پارک شده یا نیسان پارک شده نبود، یا من متوجه نشدم. م.س. اظهارداشته: حدود ۹/۲۰ یا ۹/۳۰ شب بود. در مغازه بودم. مرحوم از من یک بسته سیگار خرید. تنها بود. سرحال بود. بیست یا بیست و پنج دقیقه بعد پدرم تماس گرفت، گفت: ع.ح. تصادف کرده. جهت دستگیری متهم ج.م. به دادگستری شهرستان ... نیابت قضایی داده شده است. گزارش مأمورین حکایت از عدم حضور متهم در منزلش داشته است. لایحه آقای س. وکیل ج.م. و ح.م. در صفحه ۵۰۲ ضمیمه و نسبت به نظریه هیأت کارشناسی اعتراض نموده است. در تاریخ ۱۳۹۲/۰۶/۰۳ دادگاه تشکیل جلسه داده است. از متهمین، ح.م. و خانم خ.م. حاضر بوده اند. وکلاء نیز حاضر بوده اند. دادگاه از ح.م. خواسته تا چنانچه شکایتی دارد، عنوان نماید. اظهارداشته: درصورتی که قتلی از نظر دادگاه عمدی تشخیص داده شود، تقاضای قصاص، والا تقاضای دیه دارم. از خانم خ.م. نیز خواسته شده شکایت خود را بگوید. او نیز به­شرح فوق شکایت نموده است. دادگاه از وکیل مادر مقتول خواسته شکایت خود را عنوان نماید. اظهارداشته: شکایتم بشرح لایحه ۷۳ صفحه ای قبل و براساس گزارش کارشناس، تقاضای رسیدگی به اتهام قتل عمدی مرحوم را دارم و تقاضای قصاص متهم را دارم. سپس دادگاه به ح.م. تفهیم اتهام مساعدت در خلاصی متهم را نموده که اتهام را نپذیرفته و اظهارداشته دفاعیاتم همان است که قبلا گفته ام و سپس همان اظهارات را تکرار نموده است و در مقابل این سئوال دادگاه که از او پرسیده چرا لحظه دستگیری موضوع اینکه قتل از ناحیه ج.م. بوده است را نگفتی؟ پاسخ داده: چون می دانستم قتل غیرعمدی است، اطلاع ندادم. سپس دادگاه به خانم خ.م. تفهیم اتهام معاونت در قتل عمدی نموده، او نیز اتهام را قبول نکرده و اظهارداشته: اصلا نمی دانستم که قاتل کیست. ماشین را تشخیص ندادم. شب حادثه در بیمارستان ن.، ح. گفت: من با پدرم تصادف کردم. همان لحظه هم موضوع را به برادر شوهرم ت.م. گفتم. سپس وکیل ج.م. اظهارداشته :موکل به هیچ عنوان اتهام قتل عمد را قبول ندارد. او از یک خانواده آبرومند است. از دادگاه تقاضای تحقیق به­صورت نامحسوس دارم و دلیلی وجود ندارد که ایشان با قصد این اقدام را کرده باشد و ایشان با مقتول دوست بوده. درخصوص موکل خ.م. ایشان اتهام را قبول ندارند و هیچ عملی انجام نداده و درخصوص ح.م. قبلا در جواب این سوال دادگاه که پرسیده شده چرا قبول کردی تو راننده بودی؟ گفته: زمانی که زنده بود، در بیمارستان اعلام داشتند مشکلی نیست. به ج. گفتم ایشان گریه کرد و گفت تو قبول کن، چون پدرم دعوا می کند و ل. از من طلاق می گیرد. اتهام را قبول ندارند. سپس دادگاه از متهمین حاضر اخذ آخرین دفاع نموده که مجددا اتهام رانپذیرفته اند. سپس دادگاه ختم دادرسی را علام و بشرح دادنامه شماره ۰۰۱۴۹ مورخ ۱۳۹۲/۰۹/۰۵ پس از شرح و گردش­کار پرونده چنین اعلام نموده است: وکیل متهمین به نظریه کارشناسی اعتراض نموده که به لحاظ عدم ارائه دلایل موجه و مؤثر، دادگاه قرار رد اعتراض را صادر می نماید. علی هذا به نظر دادگاه با توجه به شکایت شکات، گواهی پزشکی قانونی، نظریه هیأت کارشناسی تصادفات درخصوص علت تامه قتل و تشخیص موضوع قتل ناشی از تصادف بصورت عمدی و با طراحی و سبق تصمیم در ارتکاب بزه بصورت عمدی و مستندا به علم قاضی که عبارت­است از: الف- اقرار متهم ردیف اول در پذیرش بزه لکن بصورت غیرعمدی، ب- نظریه هیأت کارشناسی در تشخیص موضوع بصورت عمدی، ج- متواری شدن متهم از صحنه قتل، وجود اختلاف فی مابین متهم و مقتول خصوصا مراجعت همسر متهم ردیف اول با توجه به اختلاف با متهم ردیف اول به منزل پدری، ک- شهادت شهود منعکس در پرونده، خصوصا اثبات ارتکاب بزه قتل ناشی از تصادف از ناحیه متهم ردیف اول، گ- تعلق و اثبات مالکیت اتومبیل به متهم ردیف اول، ل- پارک نمودن اتومبیل تصادفی در پارکینگ اختصاصی متهم ردیف اول و عدم تحویل فوری اتومبیل به مراجع انتظامی و درخصوص دیگر متهمان و احراز ارکان اساسی بزه، دفاعیات غیرمؤثر متهمان و وکیل آنان و کیفرخواست تنظیم شده، بزهکاریشان محرز است. مستندا به بند (ب) ماده ۲۰۶ و بند۴ ماده ۲۳۱ و مواد۲۶۱و ۲۶۵ از قانون مجازات اسلامی حکم بر محکومیت متهم ردیف اول به قصاص نفس در خصوص قتل مذکور پس از قطعیت دادنامه و تقاضای قصاص از ناحیه اولیای­دم مقتول به غیر از همسر مقتول که حق اعمال قصاص ندارد و استیذان از مقام معظم رهبری و درخصوص ردیف دوم (خانم خ.م.) مستندا به مواد ۴۳-۲۰۷-۷۲۶ قانون مجازات اسلامی به تحمل ۵ سال حبس با احتساب ایام بازداشت سابق و مستندا به مواد ۱۸ و ۵۵۴ از قانون مجازات اسلامی، حکم بر محکومیت متهم ردیف سوم ح.م. به تحمل یک­سال حبس با احتساب ایام بازداشت قبل و درخصوص اتهام خانم ل.م. دایر بر اخفاء ادله جرم، دادگاه نظربه بررسی دقیق پرونده انکار متهم عدم کفایت ادله اثباتی و عدم احراز ارکان اساسی بزه و عدم احراز وقوع بزه مستندا به اصل ۳۷ قانون اساسی و قاعده فقهی اصالته البرائه حکم بر برائت نام­برده صادر می نماید. رأی صادره در مهلت بیست روز پس از ابلاغ قابل تجدیدنظر در دیوان عالی کشوراست. اقلیت چنین نظر داده است: باعنایت به این­که به لحاظ اهمیت موضوع و شدت مجازات اخذ آخرین دفاع از متهم ج.م.، حضور وی در این جلسه به عقیده اینجانب لازم بوده و صدور حکم مجازات قصاص برای وی بدون رعایت ترتیبات مذکور صحیح نبوده، علی هذا عقیده به تجدید جلسه دادرسی و احضار وی دارم .

رأی شعبه دیوان عالی کشور

رأی صادره از شعبه اول دادگاه کیفری استان دارای نواقص به­شرح ذیل است :

۱- دادگاه محترم نسبت به قرار کارشناسی صادره در پرونده و انجام آن و سپس اعتراض وکیل متهمین به این نظریه توجه لازم مبذول نداشته است و اعتراض وکیل متهمین را بلادلیل اعلام داشته، حال آن که این­گونه نیست؛ زیرا اولا: با ملاحظه کروکی ترسیمی از ناحیه کارشناسان مشخص می گردد کروکی دقیق نیست. ثانیا: آقایان کارشناسان در خاتمه نظریه خود مبادرت به اظهارنظر قضایی در مورد موضوع نموده اند، حال آن که اظهارنظر قضایی صرفا در صلاحیت قاضی و دادگاه می باشد. بنابراین دادگاه محترم می بایستی حداقل جلسه ای درخصوص اخذ توضیح از کارشناسان باتوجه به محتویات پرونده ازجمله اظهارات شاهد و متهمین، گزارش مرجع انتظامی و... باحضور طرفین پرونده و وکلاء آنان تشکیل می داد و از کارشناسان درخصوص موضوع توضیح می خواست، النهایه اظهارنظر قضایی می نمود (چنانچه توضیحات کارشناسان را کافی تشخیص نمی داد، موضوع را به هیأت پنج نفری کارشناسی جهت بررسی ارجاع می داد).

۲- در تحقیقات معموله در دادسرا مواردی وجود دارد که می بایستی به این موارد توجه می شد و پیگیری لازم در این موارد معمول می گشت که چنین نشده است؛ ازجمله به­شرح صفحات ۵ لغایت ۷ از شخصی بنام م.م. تحقیق شده، مواردی را در تحقیق مطرح نموده که آقای دادیار می بایستی مأخذ و منشاء این اطلاعات را از او تحقیق می نمود و تاجائی پیش رفته که اظهارنظر نموده حادثه عمدی بوده است. مادر و خواهر متوفی نیز در تحقیقات اعلام داشته اند که ح.م. راننده نبوده است. برادر متوفی نیز در تحقیق اعلام نموده ح.م. راننده نبوده، او را سپر بلا کرده؛ این موارد را نام­بردگان با چه دلیل عنوان می نمایند؟ می بایستی از آنان دقیقا تحقیق شود تا دلیل خود را در این مورد ارائه نمایند.

۳- متهمین هم ح.م. و هم ج.م. در تحقیقات اعلام داشته اند همان شب تصادف اتومبیل را به کلانتری برده اند و اعلام داشته اند این همان اتومبیلی است که تصادف کرده، لکن در کلانتری از آنان تحقیق نشده و اتومبیل را تحویل نگرفته اند. دادگاه محترم در خصوص صدق گفتار متهمین می بایستی در این خصوص تحقیق نماید و علت عدم تحویل گرفتن اتومبیلی که با عابری تصادف کرده و منجر به فوت شده است را از کلانتری تفحص نماید.

۴- پرینت مکالمات انجام شده که ضمیمه پرونده است، با شماره تلفن هایی که از ناحیه آقای بازپرس اعلام شده تا پرینت مکالمات آن شماره ها ارائه شود، تنها در یک مورد مطابقت دارد و آن پرینت تلفن دختر متوفی می باشد که مشخص نیست با چه کسی تماس داشته، زیرا شماره های مورد تماس آن شماره هایی نمی باشند که آقای بازپرس اعلام داشته (شماره های ح.م. و ج.م. و خ.م.)؛ دراین خصوص دادگاه محترم اولا: می بایستی پرینت مکالمات تلفن ج.م. در روز حادثه را درخصوص تماس با ح.م. و نیز با ل.م. اخذ نماید. ثانیا: پرینت مکالمات تلفن ح.م. را درخصوص تماس با ج.م. در روز و شب حادثه اخذ نماید و سپس با اظهارات آن دو تطبیق داده شود.

۵- درخصوص اظهارات برادر متوفی مبنی بر وجود اختلاف بین مرحوم و همسرش هیچ­گونه تحقیقی صورت نگرفته است.

۶- شاهد اظهار نظر کرده که اتومبیل با قصد تصادف با مقتول درحرکت بوده است، از وی دلیل خواسته نشده است. می بایستی دراین خصوص تحقیق از وی مجددا و تکمیلا انجام شود.

۷- در قرار مجرمیت صادره اعلام گردیده بنظر می رسد نام­بردگان فوق با یک برنامه حساب شده قصد داشته اند که متوفی را مصدوم نمایند که با توجه به کلمه بنظر می رسد ، تعیینی که می بایستی در صدور قرار مجرمیت بازپرس باشد، مختل است و با شک و تردید نمی شود کسی را مجرم دانست و محکوم نمود.

۸- ازطرفی مبانی علم دادگاه که براساس آن رأی صادرگردیده، مخدوش است؛ زیرا: ۱- پذیرش متهم ج.م. درخصوص تقصیر در حادثه رانندگی، یعنی پذیرش قتل غیرعمدی مرحوم، هیچگونه علمی درخصوص عمدی بودن تصادف ایجاد نمی نماید. ۲- نظریه هیأت کارشناسان نیز همانطور که قبلا اعلام گردید کارشناسان نمی توانند از حدود صلاحیت خود که همان اعلام نمودن تصادف و ترسیم کروکی باشد، خارج شوند و اظهارنظر قضایی نمایند که این چنین شده است. بنابراین این مورد هم مخدوش است و نمی تواند مبنای علم واقع شود. ۳- وجود اختلاف بین متهم و مقتول، با بررسی پرونده و ملاحظه و مطالعه اظهارات مطلعین هیچیک درخصوص وجود اختلاف بین متهم و مقتول مطلبی عنوان نکرده، بلکه تمامی افرادی که از آنها تحقیق شده وجود رابطه خوب بین متهم و مقتول را تائید نموده اند. بنابراین این استدلال نیز نمی تواند منشاء علم باشد. ۴- متواری شدن متهم از صحنه تصادف نیز نمی تواند دلیل و یا حتی قرینه بر عمد بودن قتل تلقی شود. ۵- شهادت شهودی که در پرونده از آنان تحقیق شده، اولا: همگی از اقوام مرحوم بوده اند؛ ثانیا: مبنای اظهارنظر خود را اعلام نکرده اند. تنها شاهدی که تا حدودی تصادف را رؤیت کرده است نیز به­شرحی که اعلام شده، مبنای نظریه خود دایر بر عمدی بودن را ذکر نکرده است؛ کما این­که در تحقیقات بعدی این شاهد از اظهارعقیده در مورد حادثه صرفا به آنچه دیده و اقدام نموده پرداخته است. ۶- عدم تحویل اتومبیل به مرجع انتظامی نیز مطلبی است که درخصوص آن تحقیق نشده، زیرا متهمین (ح.م. و ج.م.) هردو اعلام داشته اند اتومبیل را به کلانتری برده اند، لکن از آنان تحویل گرفته نشده است که می بایستی دادگاه دراین مورد تحقیق می نمود و بدون تحقیق دقیق این مطلب نمی تواند منشاء علم باشد. بنابراین مواردی که همگی در دادنامه به عنوان منشاء علم مطرح گردیده، هیچکدام مبنای متعارفی ندارند.

۹- مستند دادگاه در صدور حکم قصاص بند (ب) ماده ۲۰۶ قانون مجازات اسلامی قید شد که استناد به این ماده با توجه به استدلال دادگاه که این موضوع (قتل) با سبق تصمیم و نقشه بوده است، صحیح نمی باشد.

۱۰- درخصوص اثبات اتهام خانم خ.م. دایر بر معاونت در بزه قتل نیز ازجانب دادگاه استدلالی به ­عمل نیامده است.

علی هذا با توجه به نواقص مذکور و لزوم رفع این نواقص و نیز توجه به لایحه اخیر متهم ح.م. که لزوم تحقیق از وی و اقوام وی را ثابت می نماید، مستندا به بند ۲ از قسمت (ب) ماده ۲۶۵ قانون آئین دادرسی کیفری، رأی صادره نقض، جهت رفع نواقص مذکور در فوق و صدور رأی مقتضی، پرونده به دادگاه محترم صادرکننده رأی اعاده می گردد تا پس از رفع نواقص و با تشکیل جلسه دادرسی و احضار ج.م. و تحقیق مجدد از وی، رأی مقتضی صادرنماید و پس از ابلاغ، چنانچه مورد اعتراض واقع گردد، پرونده به دیوان عالی کشور اعاده شود.

شعبه ۲۰ دیوان عالی کشور - رئیس و عضو معاون

محمد ناصری صالح آباد - طباطبایی