رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره شرط تعلق ارش البکاره
شماره دادنامه | ۹۳۰۹۹۷۰۹۰۹۲۰۰۲۱۲ |
---|---|
تاریخ دادنامه | ۱۳۹۳/۰۶/۳۱ |
نوع رأی | رأی شعبه |
نوع مرجع | شعبه دیوان عالی کشور |
شعبه | شعبه ۷ دیوانعالی کشور |
گروه رأی | رای کیفری |
موضوع | شرط تعلق ارش البکاره |
قاضی | حسین انتظاری سیدعباس بلادی قاسمی |
رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره شرط تعلق ارش البکاره: مطالبه ارش البکاره صرفا در زنای به عنف یا درحکم آن موضوعیت داشته و نیازی به تقدیم دادخواست ندارد
رأی خلاصه جریان پرونده
در تاریخ ۱۳۹۱/۰۳/۲۷ خانم ف.پ. شکایت کرده است که فردی به نام ج.ر. با وعده ازدواج وی را فریب داده و طی چند مرحله به عنف به او تجاوز نموده و آخرین بار ساعت ۱۲ شب که از عروسی به خانه می آمده مجددا با فریب و نیرنگ او را به سر زمین ها برده و با وی عمل جنسی انجام داده است. گواهی پزشکی قانونی مورخ ۱۳۹۱/۰۳/۲۸ خانم ف.پ. حاکی است که مدخوله است. در تحقیقات دادسرا نیز شاکیه (خانم ف.پ.) اظهار داشته که: متهم (ج.ر.) از اقوام نزدیک ماست، برادر خانم برادرم می باشد. در چهار سال گذشته (رابطه ما) در حد حرف زدن بود، اما از پارسال به بعد رابطه جنسی ما شروع شد و او به زور با من این کار را کرده، بار اول منزل ما آمد و گفت وسایل کشاورزی می خواهم. گفتم: کسی خانه نیست. آمد داخل خانه و به من فرصت حرف زدن نداد و با من مرتکب زنای به عنف شد .... مراحل بعد هم از ترس آبرویم که مرا تهدید کرده بود مجبور شدم با او ارتباط داشته باشم. شاید شش الی هفت بار باشد و آخرین بار پریشب بود. در خصوص صدمات وارده به شاکی گفته است: من بدنم کبود هست ولی آثار تنبیه برادرم می باشد و با چوب، برادرم دست مرا شکسته است. من حاضرم با همین شرایط همسر دوم او شوم، تا مشکل من حل شود. او متأهل است و هنوز همسرش را به خانه نبرده است. م.و. وکیل پایه یک دادگستری به وکالت از طرف شاکیه (ف.پ.) خود را معرفی کرده است. متعاقبا م.د. وکیل پایه یک دادگستری نیز خود را به وکالت از طرف خانم ف.پ. معرفی نموده است. وی به موجب لایحه ای اعلام کرده است که متهم اکنون با طعن و کنایه با موکله و خانواده اش رفتار می نماید و احتمال درگیری در روستا وجود دارد. در جلسه مورخ ۱۳۹۱/۰۵/۱۴ دادگاه، شاکیه شکایت خود را علیه متهم تکرار نموده است. وکیل شاکیه نیز توضیحاتی در مورد شکایت خانم ف.پ. داده است. از متهم به نام ج.ر. متولد ۱۳۶۷، شغل کشاورز، باسواد، اهل و ساکن ... به اتهام زنای به عنف با خانم ف.پ. تحقیق شده، گفته است: اتهام را قبول ندارم، من هیچ گونه رابطه ای با این خانم نداشته ام. نمی دانم چرا علیه من شکایت کرده اند. از وی در مورد تماس تلفنی با شاکیه سئوال شده، اظهار داشته هیچ تماسی نداشته ام. م.ب. وکیل پایه یک دادگستری نیز به وکالت از طرف آقای ج.ر. خود را معرفی نموده است (صفحه ۲۹). در جلسه مورخ ۱۳۹۱/۰۶/۱۶ خانم م.و. و آقای م.د. وکلای شاکیه حاضر شده و توضیحاتی به سمع دادگاه رسانده اند. از آقای ع.ن. ۳۸ ساله، شغل دبیر، به نام مطلع تحقیق شده، اظهار داشته: حدود یک ماه قبل آقای ح.پ. با مراجعه به من گفتند امشب به روستای ... بیایید و من رفتم. جمعی از بزرگان روستای ... و الف. آن جا بودند. آقای ح.پ. گفتند که پسر آقای ر. این جریان را به وجود آورده است. آقای خ. گفتند آن ها دو نفرند. اگر پسر آقای ر. بود جریان را حل می کنیم. قرار شد فردا خبرش را بدهند. بعد من به آقای خ. زنگ زدم، ایشان گفت به آقای پ. بگویید: از راه قانون پیگیری کنند. هدف آقای پ. (برادر شاکیه) از تشکیل جلسه عقد دختر برای ج.ر. بود، اما آقایانی که از طرف آقای ر. آمده بودند هدفشان این بود که به نحو دیگری غیر از عقد موضوع حل و فصل شود. آقای ق.ص. ۵۷ ساله، شغل کشاورز نیز تقریبا مسایل مذکور را تکرار کرده است. پرینت مکالمات تلفنی مربوطه نیز پیوست گردیده است. در جلسه مورخ ۱۳۹۱/۰۷/۱۲ ابتدا آقای دادستان تقاضای مجازات متهم را نموده است. سپس از متهم در مورد پرینت مکالمات تلفنی مربوطه تحقیق شده، اظهار داشته: خواهرم زن ج.پ. است و با شوهرش اختلاف داشته، جلسه بزرگترها به خاطر حل مسئله آن ها بوده و ارتباطی به من ندارد. در مورد پرینت مکالمات باید عرض کنم که دو بار سیم کارت خود را گم کرده بودم که سوزاندم و یک نوبت نیز دست یک چوپان بود که از او گرفتم و هیچ تماسی با خانم مذکور نداشته ام. وکیل متهم نیز از موکل خود دفاع نموده و در مورد دلایل شرعی ارتکاب زنای به عنف توضیحاتی داده است. دادگاه اتهام متهم مبنی بر زنای به عنف را تفهیم کرده، اظهار داشته: اتهام را قبول ندارم. بی گناهم. پرینت دیگری از مکالمات تلفنی مربوطه نیز اخذ و ضمیمه شده است. در تاریخ ۱۳۹۱/۰۹/۱۶ جلسه دادگاه تشکیل گردیده است. پس از استماع اظهارات شاکیه و وکیل او به متهم اتهامش مبنی بر زنای به عنف تفهیم گردیده، اظهار داشته: من اصلا با این خانم هیچ رابطه ای نداشته ام. وکیل متهم نیز از وی دفاع کرده است. دادگاه از متهم سئوال کرده است: آیا با همسرت در عقد هستید و زندگی مشترک را شروع نکرده اید؟ جواب داده است: در عقد هستیم، می خواستیم شروع کنیم که مرا بازداشت کردند. دادگاه تحقیق از برادران شاکیه را لازم دانسته و آنان را احضار نموده است. ح.ر. وکیل پایه یک دادگستری نیز خود را به عنوان وکیل ج.ر. معرفی نموده است. آقای ج.ر. استشهادیه ای مبنی بر این که تاکنون عمل خلافی مرتکب نشده است، تقدیم نموده است. ح.ر. وکیل متهم نیز طبق لایحه ای اعلام داشته که شکایت مذکور به واسطه خصومت های شخصی و اختلافات دیرینه خانوادگی مطرح شده است. از آقای م.پ. متولد ۱۳۷۱، شغل کارگر، به نام مطلع تحقیق شده، اظهار داشته: شب بلند شدیم، دیدیم خواهرم نیست. بیرون رفتیم، دیدم یک موتورسیکلت می آید. چراغ خود را خاموش نمود. برادرم که جلوتر بود او را شناسایی کرد. ج.ر. بود. از آقای ح.پ. متولد ۱۳۴۷، شغل کشاورز، به نام مطلع تحقیق شده، نامبرده مطالب مذکور را تقریبا تکرار کرده و گفته است: مرد و زنی به طرف روستا آمدند که خواهرم را شناختم. از او پرسیدم این آقا چه کسی بود؟ گفت: ج.ر. بود، بعد موتور را نگه داشتیم. ج.ر. فرار کرد. در جلسه مورخ ۱۳۹۱/۱۱/۱۲ ابتدا نماینده محترم دادستان تقاضای مجازات متهم را نموده است، سپس شاکیه شکایت خود را تکرار کرده است و گفته است: متهم چهار الی پنج بار به من تجاوز کرده است. دفعه آخر داخل آن خانه باغ و مابقی را داخل منزل خودمان انجام داده و همه دفعات زنای به عنف و اکراه بوده است. سپس دادگاه به متهم ج.ر. اظهارات برادران شاکیه را تفهیم کرده، گفته است: حرف های آن ها را قبول ندارم. چرا مرا در آن شب نگرفته اند و چرا گذاشتند فرار کنم؟ سپس وکلای شاکیه و متهم مطالبی را در دفاع از حقوق موکلین خود بیان نموده اند (صفحه ۱۱۶ به بعد). از متهم آخرین دفاع اخذ شده، اظهار داشته: با همسرم پ.الف. در عقد هستم و من به هیچ عنوان با خانم ف.پ. رابطه نامشروع و عمل زنا انجام نداده ام (صفحه ۱۱۸). دادگاه ختم رسیدگی را اعلام و به موجب دادنامه شماره ۰۰۳۸-۹۱/۱۱/۱۲ به اختصار چنین رأی صادر نموده است: درخصوص اتهام آقای ج.ر. دایر بر زنای غیرمحصنه با خانم ف.پ. نظر به شکایت مطروحه، گواهی پزشکی قانونی، پرینت مکالمات مأخوذه، اظهارات شهود در جلسه دادگاه، بزه انتسابی علما محرز است. مستندا به مواد ۶۴- ۶۷-۸۷-۸۸-۱۰۰ و ۱۰۵ قانون مجازات اسلامی و با توجه به متأهل بودن متهم نامبرده را به تحمل یکصد تازیانه حدی و تراشیدن سر و تبعید به مدت یک سال به شهرستان… محکوم می نماید و درخصوص اتهام خانم ف.پ. دایر بر انجام زنای غیرمحصنه با آقای ج.ر. نظر به این که ادعا شده به زنا اکراه شده و یقین بر خلاف آن احراز نشده است، به لحاظ فقد ادله در خصوص شکایت خانم ف.پ. علیه آقای ج.ر. دایر بر زنای به عنف مع الاحصان صرف نظر از انکار متهم، حکم برائت صادر و درخصوص درخواست وکیل شاکی مبنی بر مطالبه ارش البکاره نظر به این که مطالبه ضرر و زیان ناشی از جرم مستلزم رعایت تشریفات آئین دادرسی مدنی می باشد، دادگاه با تکلیفی مواجه نیست. م.د. به وکالت از طرف خانم ف.پ. نسبت به حکم صادره اعتراض نموده و توضیح داده است که توجهی به دفاعیات موکله و اینجانب نشده است. م.ب. نیز به وکالت از طرف محکوم علیه (ج.ر.) درخواست تجدیدنظر نسبت به حکم صادره را نموده و توضیح داده است که موکل اقراری به زنا نکرده است. ازاله بکارت محتمل است با عمل دیگری غیر از زنا صورت گیرد و دلیلی بر زنا علیه موکل وجود ندارد. مشروح لایحه مربوطه به هنگام شور قرائت می شود. پرونده به دیوان عالی کشور ارسال رسیدگی به این شعبه ارجاع گردیده است. هیئت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید. پس از قرائت گزارش آقای بلادی عضو ممیز و ملاحظه اوراق پرونده و نظریه کتبی آقای قاسمی دادیار دیوان عالی کشور اجمالا مبنی بر: تأیید دادنامه شماره ۰۰۰۳۸- ۱۳۹۱/۱۱/۱۲ تجدیدنظرخواسته مشاوره نموده، چنین رأی می دهد:
رأی شعبه دیوان عالی کشور
اولا: در خصوص تجدیدنظرخواهی آقای ج.ر. با وکالت م.ب. وکیل پایه یک دادگستری نسبت به دادنامه تجدیدنظرخواسته در قسمتی که نامبرده به اتهام زنای غیرمحصنه با خانم ف.پ. به یکصد ضربه تازیانه به عنوان حد زنا محکوم گردیده، مضافا بر این که مشارالیه به تراشیدن سر و تبعید نیز محکوم شده است، نظر به این که حکم دادگاه بر اساس حصول علم صادر گردیده است و مستندات علم که عبارتند از شکایت شاکیه - گواهی پزشکی قانونی و اظهارات شهود و مطلعین غیرمتعارف به نظر نمی رسد و از نظر ماهوی و شکلی نیز ایرادی اساسی بر دادنامه معترض عنه مشهود نمی باشد، لذا با رد تجدیدنظرخواهی محکوم علیه موصوف و وکیل ایشان، مستندا به بند (الف) ماده ۲۶۵ قانون آئین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری دادنامه تجدیدنظرخواسته در این قسمت تأیید و ابرام می گردد. ثانیا: در خصوص تجدیدنظرخواهی خانم ف.پ. با وکالت م.د. وکیل پایه یک دادگستری نسبت به دادنامه معترض عنه از لحاظ قلت مجازات، نظر به این که ماده ۸۷ قانون مجازات اسلامی مصوب سال ۱۳۷۰ و ماده ۲۲۹ قانون مجازات اسلامی مصوب سال ۱۳۹۲ مجازات محکوم علیه مذکور را تعیین نموده اند و دادگاه نیز ارتکاب زنای به عنف یا با شرایط احصان را احراز نکرده است و در مرحله تجدیدنظرخواهی نیز دلیلی بر این امر ارائه نگردیده است، ایرادی اساسی از نظر ماهوی و شکلی بر رأی تجدیدنظرخواسته در قسمت تعیین مجازات وارد نمی باشد، با رد تجدیدنظرخواهی خانم شاکیه و وکیل ایشان مستندا به بند (الف) ماده ۲۶۵ قانون آئین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امورکیفری دادنامه معترض عنه در این قسمت نیز تأیید و ابرام می گردد، لکن دادنامه مزبور در قسمتی که پرداخت ارش البکاره را موکول به تقدیم دادخواست حقوقی نموده است واجد ایراد قضایی است. زیرا اولا: به موجب رأی وحدت رویه شماره ۶۸۳- ۱۳۸۴/۱۰/۱۳ هیئت عمومی دیوان عالی کشور، ارش نوعی دیه محسوب شده است. ثانیا: ماده ۴۴۹ قانون مجازات اسلامی سال ۱۳۹۲ ارش را به عنوان دیه غیرمقدر نامیده است که با توجه به ماده ۱۷همان قانون مجازات نیز محسوب می گردد. ثالثا: با توجه به مراتب مذکور، ارش البکاره ضرر و زیان ناشی از جرم نمی باشد، بلکه صدمه ای ناشی از جرم است که خود مجازات مستقل دارد. رابعا: ماده ۲۳۱ قانون مجازات اسلامی صراحت دارد که (در موارد زنای به عنف و در حکم آن در صورتی که زن باکره باشد مرتکب علاوه بر مجازات مقرر به پرداخت ارش البکاره و مهرالمثل نیز محکوم می شود.)، لذا رأی معترض عنه در این قسمت منطبق با موازین قانونی به نظر نمی رسد و مستندا به بند ۴ از شق (ب) ماده ۲۶۵ قانون آئین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امورکیفری، دادنامه تجدیدنظر خواسته در این قسمت نقض و رسیدگی مجدد به شعبه دیگر از محاکم کیفری استان ... ارجاع می گردد.
شعبه ۷ دیوان عالی کشور - رئیس و عضو معاون
حسین انتظاری - سید عباس بلادی