رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره فرجام خواهی از رأی غیابی
رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره فرجام خواهی از رأی غیابی: رأی غیابی قبل از اتمام فرجه واخواهی قابل فرجام خواهی در دیوان عالی کشور نیست.
رأی خلاصه جریان پرونده
آقایان ۱- الف. م.ز. متولد ۱۳۶۹ به اتهام قتل عمدی مرحوم ه. ک. ۲- ح. س.ف.ز. متولد ۱۳۶۹ ، اهل و ساکن ج. به اتهام ایراد جرح عمدی با شیء برنده نسبت به مرحوم ه.ک. در زمان حیات ۳- ه. پ.الف. متولد ۱۳۶۸ ، اهل و ساکن ج. ۴- ص. س. متولد ۱۳۶۳ اهل و ساکن ج. هر دو به اتهام شرب خمر تحت تعقیب قرار گرفته اند بدین شرح که مقارن ساعت ۱۹ مورخ ۱۳۹۱/۸/۱۴ در پی تماس از سوی مرکز فوریت های پلیس ۱۱۰ مأمورین پاسگاه خ... از وقوع یک فقره چاقو خوردگی منجر به قتل در روستای ح... مطلع و فورا در محل حاضر و مشخص می گردد و نزاع بین آقایان الف. م.ز. و ح.س. با ه.ک. به وقوع پیوسته که الف. م. با زدن کارد به کتف چپ ه.ک. باعث قتل وی گردیده که قبل از رسیدن مأمورین ، توسط اهالی محل مجروح به بیمارستان انتقال و در بین راه فوت نموده است. مأمورین انتظامی از آقای ه.س. به عنوان مطلع تحقیق به عمل آورده اند وی اظهار نموده ، بنده در محل درگیری بودم و از نزدیک همه چیز را مشاهده کردم و حتی میانجیگری کردم که با کارد به سرم ضربه زدند و عقب رفتم ، وی چگونگی حادثه را اینگونه توضیح داده ، در ساعت ۱۶ الی ۱۶:۳۰ مقتول به همراه الف. م. ی و ح. س.ف.ز. و دو نفر دیگر که اهل روستای ب... بودند در باغ ... شرب خمر کرده که بنده نیز دقایقی کنار آن ها بودم که مقتول با الف. م. ی درگیر شدند که بنده جلوی درگیری آن ها را گرفتم که الف. م. ی با خودروی پیکان وانت رفت و بنده نیز به منزلم رفتم و مقتول با آن دو نفر ناشناس نیز به نزدیکی منزل بنده آمد متوجه شدم که الف. م. ی با ح. س. با خودرو وانت پیکان آمدند ، بنده مجددا مانع درگیری آن ها شدم و الف. م. ی را سوار بر خودرو کردم و گفتم دعوا نکنید و بروید به مقتول هم گفتم که درگیر نشوید ، خیلی برای درگیری سر و صدا می کردند تا اینکه الف. م. ی و ح.س. به سمت مقتول رفته که مقتول دقیقا کنار بنده بود در این لحظه قادر به جلوگیری از نزاع نبودم ، دیدم الف. م. ی با یک تیغه چاقو ضامن دار یک وجبی ( ۲۵سانتی متری ) یک ضربه به پشت گردن بین دو کتف و یک ضربه به روی سینه مقتول وارد کرد و ح.س. نیز با موکت بر به صورت مقتول ضربه وارد کردند و در حالی که خودرو را خاموش نکرده بودند سوار بر خودرو شده و -- - شدند . (ص ۹و ۱۰) پدر مقتول علیه ه.ک. به عنوان قاتل و علیه ح.س. به عنوان همدستش اعلام شکایت نموده و تقاضای رسیدگی کرده است .(ص ۱۳) ص. س. (متهم ردیف چهارم) در اولین اظهاراتش نزد مأمورین انتظامی اظهار نموده ساعت حدود ۱۲:۳۰ مورخ ۱۳۹۱/۸/۱۴ رفتم منزلمان باغ ... داخل خانه مان بودم بعد آمدم بیرون توی کوچه ه. پ.الف. را دیدم ، دیدم تلفنش زنگ خورد ، بعد از قطع تلفن گفت ه.ک. زنگ زده بود و گفت بیائید پیش ما ح... مشروب بخوریم . فکر کنم حدود ساعت های ۱/۵ الی ۲ بعداز ظهر بود که با موتور سیکلت ه. رفتیم ، چون ما جا و مکان ه.ک. را نمی دانستیم ، ه.ک. با ارتباط تلفنی فردی به نام ت. را فرستاد جلوی راه به عنوان راهنما ما را برد توی باغ مرکبات ، که من مرحوم را به همراه چهار نفر ناشناس دیدم ، من آن ها را نشناختم چون برخورد اول بود ، ما هم ملحق به آن ها شدیم ، ساقی مرحوم ک. بود و چون آشنا بود ما هم دو الی سه پیک کنار آنها خوردیم و مشروب ها تمام شد ، خود مرحوم گفت برویم مجددا مشروب بگیریم که مرحوم ه. با قاتل الف. م. ی با پیکان وانت الف. رفتند ، حدود نیم ساعتی طول کشید آن ها با مشروب برگشتند مجددا خود ه.ک. ساقی شد که اولین پیک را ریخت مال خودش بود که الف. م. ی آن را برداشت که ه. ناراحت شد ، بحثشان شد که ما بین آن ها را گرفتیم و الف. را فرستادیم رفت که دیگر کسی مشروب نخورد و مشروب ها را ریختیم روی زمین که ما می خواستیم بیائیم با موتور سیکلت سمت ...که ه. ک. آمد گفت نروید ، سوئیچ های موتور را برداشت ، گفت شما میهمان ما هستید که ما داشتیم اصرار می کردیم برویم یک دفعه صدای ماشین پیکان وانت آمد که ه.ک. به محض مشاهده پیکان وانت سفید رنگ رفت سمت ماشین که الف. م. ی با یک نفر دیگر آمدند پائین و به محض اینکه الف. م. ی و همراهش به مرحوم ه.ک. رسیدند الف. با کارد به کمر مرحوم زد و همراهش موکت بر به صورت ه.ک. زد و ه.س. پسر عمه ی مقتول و ت.ن. به سمت آن ها رفتند ولی دیر رسیدند نتوانستند کاری کنند و بعد از اینکه مرحوم را زدند الف. م. ی و همراهش سوار وانت شدند و فرار کردند ، در درگیری مرحوم ه. ک. کارد داشت . الف. م. ی کارد داشت و همراهش نیز موکت برداشت، من فقط دیدم الف. م. ی یک ضربه به کمر مرحوم زد . (ص ۱۵ الی ۱۷) آقای ه. پ.الف. نیز ضمن بیان مطالب مشابه اظهارات ص.س. اظهار نموده که الف. م. ی کاردی به ه.ک. زد و او را از ناحیه کمر مجروح کرد و با پیکان وانت خود -- - گردید . ( ص۱۸) وی نزد بازپرس اظهار نموده که مشارکت در نزاع منتهی به قتل را قبول ندارم ولی شرب خمر را قبول دارم ، الف. م. ی کارد داشت و به کمر مرحوم زد . (ص ۲۳) ص. س. نیز نزد بازپرس اظهار نموده قاتل مرحوم ه.ک. ، الف. م. ی است . (ص ۲۴) پزشکی قانونی در نظریه خود پنج بریدگی را بر روی اندام مقتول به شرح ذیل گواهی نموده است بریدگی نخست ، یک ناحیه بریدگی در سمت راست دهان به درازای چهار و پهنای یک و نیم سانتیمتر و ژرفای استخوان فک و دندان ها به چشم می آید ، بریدگی دوم ، به درازای دو سانتی متر و پهنای یک سانتی متر بر روی شانه سمت راست به فاصله پنج سانتی متر از سرشانه و به فاصله دو سانتی متر از خط زیر بغلی جلویی و در جلوی شانه سمت راست به فاصله پنج سانتی متر از سرشانه و به فاصله دو سانتی متر از خط زیر بغل جلویی و در جلوی شانه سمت راست به چشم می آید که ژرفای آن تا ماهیچه های شانه و سمت راست قفسه سینه می باشد و به فضای قفسه سینه راه نیافته است و در مسیر خود هیچکدام از رگ های خونی بزرگ و خونرسان بازویی و یا زیر چنبه ای ( ترقوه ای ) راست را آسیب نزده است و تنها رگ های خونی درون ماهیچه های ناحیه دچار پارگی شده اند و بریدگی دیگری ( بریدگی سوم ) ، در ناحیه پشت به درازای دو سانتی متر و پهنای یک سانتی متر و به فاصله پنج سانتی متری از ستون مهره ای پشتی و دوازده سانتی متری از سرشانه سمت راست به چشم می آید که ژرفای آن به درون قفسه سینه می رسد و خونریزی فراوانی از آن صورت پذیرفته و با حرکت دادن پیکر نیز خون از آن جاری می شود ، بریدگی چهارم ، به درازا و پنهای یک و نیم سانتی متر و به فاصله سه سانتی متر از خط زیر بغل پشتی ( خلفی ) و به فاصله هفده سانتی متر از سرشانه سمت راست و به روی کتف سمت راست از پشت به چشم می آید که ژرفای آن به ماهیچه های ناحیه پشت و زیر بغل رسیده و به درون فضای قفسه سینه راه نداشته و تنها پارگی رگ های خونی درون ماهیچه ها را به دنبال داشته است . بریدگی پنجم به درازا و پهنای یک و نیم سانتیمتر در یک سانتیمتر به فاصله چهارده سانتیمتر از خط وسط ( ستون مهره ای ) و درست بر روی لبه استخوان لگن ( تهیگاهی ) در ناحیه کمر به چشم می آید که ژرفای آن به پوست و زیر پوست برمی گردد ... همه موارد با بررسی بیشتر زخم ها و شکل آن ها نیز جسم برنده نوک تیز برخورد کرده از نوع یک لبه گمان زده می شود .... علت مرگ نیز خونریزی فراوان به دنبال پارگی بافت شش ها در سمت راست در پی برخورد جسم برنده نوک تیز به قفسه سینه و پیامدهای ناگوار آن می باشد . (ص ۴۳ و ۴۴ صرف نظر از آشفتگی تنظیم و بایگانی اوراق که بسیار نامنظم در پرونده بایگانی شده است ) و در نظریه تکمیلی پزشکی قانونی آمده است تنها بریدگی سوم به درون فضای قفسه سینه راه داشته و پارگی بافت شش ها و خونریزی فراوان درون فضای قفسه سینه را به دنبال داشته و عامل مرگ وی می باشد با توجه به همین گزارش و بررسی عکس های گرفته شده از وی نیز گمان زده می شود که زخم ها به وسیله برخورد جسم برنده نوک تیز یک دم ( یک لبه ) ایجاد شده باشد ، گرچه زخم نخست ( در ناحیه دهان ) می تواند به دنبال برخورد جسم برنده نیز روی داده باشد . ( ص ۱۵۶) ح. س. توسط مأمورین دستگیر و از وی تحقیق به عمل می آید ، نامبرده ضمن انکار اتهام انتسابی اظهار می دارد هنگام درگیری در سر کلاس در دانشگاه بوده و اصلا در نزاع شرکت نداشته است (صفحات ۱۱۷ الی ۱۲۲ ) وی نزد بازپرس دادسرای عمومی و انقلاب ک. ( مجری نیابت دادسرای ج. ) اظهار می دارد ( اتهام را ) قبول ندارم من اصلا در صحنه نبودم من در زمان قتل از ساعت ۲ تا ۳/۲۰ عصر کلاس داشتم ، بعد از کلاس رفتم داخل خیابان با یکی از دوستانم ن. د. که قبلا روی خط روستای ... کار می کرده وسایل ماشین خریدیم و... (ص ۱۲۶) و در صفحه ۱۹۸پرونده نیز اظهار نموده شهود دروغ می گویند من اصلا با وی ( مقتول ) درگیر نشدم و وی را نزدم اتهام را قبول ندارم . مشارالیه نزد بازپرس دادسرای عمومی و انقلاب ج. نیز همان مطالب را تکرار کرده است .(ص ۱۴۶) مجددا بازپرس از متهمین ص.س. و ه. پ.الف. و ه.س.ف. به عنوان مطلع تحقیق نموده که متهمین مذکور همان اظهارات قبلی خود را تکرار کرده اند و شخص مطلع نیز اظهار نموده آقای الف. م.ز. که قاتل اصلی می باشد با مقتول با هم بودند از صبح ( تا ) ظهر با هم رفتند ج. و برگشتند و در منطقه داخل باغ نشستند و مقتول زنگ زد به دو نفر از رفیق ها بنام ه. و ص. ، بحث بالا آمد و من الف. را سوار کردم و رفت بعد از ربع ساعت دیدم قاتل ، آقای ح.س. را برداشت و آمد ، ماشین رسید مقتول رفت به سمت جاده و این ها رسیدند و رفتم من رساندم خودم را بین سه نفر ، یک چاقو دست الف. م.ز. و یک چاقو ( خوانا نیست ) مقتول ه.ک. و یک موکت بر دست ح.س. بود ، آمد بزند که ک.ه. ( مقتول ) به قاتل بزند من گفتم نزن برگرد ، همزمان ح. با الف. پیاده شدند و آمدند و ح.س. با تیغ موکت بر به صورت مقتول زد ( خوانا نیست ) و بقیه ضربات توسط متهم اصلی که فرار کرده است ( زده شده ) وقتی رفتند مرا تهدید کردند ، با ماشین وانت فرار کردند . (ص ۱۵۲) آقای ح. م. و خانم م.م. با تقدیم وکالت نامه قبول وکالت از ح.س نموده ( ص ۱۵۸) و پدر مقتول تقاضای قصاص قاتل فرزندش را نموده و اظهار داشته بنده از متهم ح.س. شکایت دارم چون وی در زمان قتل به همراه قاتل اصلی الف. م.ز. بوده و اول متهم س. از خودرو پیاده می شود و گردن پسر من را می شکند بعد با تیغ موکت بری پسر من را مجروح می نماید از ناحیه صورت و بعد از آن الف. با کارد پسرم ه. را به قتل می رساند .(ص ۱۴۶) و در صفحه ۱۸۲ نیز اظهار می دارد ، پسرم مجرد بوده و فقط من و مادرش اولیای ایشان هستیم تقاضای قصاص قاتل پسرم را دارم و خانم م.خ. مادر مقتول نیز ضمن اعلام شکایت اظهار نموده ، فرزندم را به ناحق کشته اند تقاضای قصاص قاتل یا قاتلین را دارم ، الف. م. ی -- - گشته و خودش را پنهان کرده تقاضای محکومیت غیابی وی را دارم (ص ۱۸۴) دادسرا با صدور کیفرخواست پرونده را به دادگاه ارسال نموده است (ص ۲۰۲ و ۲۰۳ ) دادگاه در تاریخ ۱۳۹۳/۹/۱۰ با حضور نماینده دادستان ، پدر مقتول و وکیل تسخیری متهم ردیف اول ( متهم ردیف اول کماکان -- - است و از طریق نشر آگهی احضار شده که در دادگاه حضور نیافته است ) و متهم ردیف دوم و وکیل مدافع وی و دو متهم دیگر تشکیل جلسه داده ، پدر مقتول تقاضای قصاص قاتل -- - را نموده و اظهار نموده که ح.س. باعث قتل پسرم شده و باید قاتل را تحویل بدهد و نظریه جناب دادستان را قبول دارم و اعلام نموده همسرش مریض است نتوانسته حضور پیدا کند . وکیل متهم ردیف اول با تقدیم لایحه ای از موکلش دفاع نموده که ماحصل دفاعیات وکیل تسخیری متهم ردیف اول این است که موکل غایب بوده و هیچگونه دفاعی از خود ننموده و عدم حضور یا -- - گردیدن ایشان نمی تواند دلیلی بر وقوع قتل از ناحیه نامبرده باشد و وکیل ح.س. متهم ردیف دوم اظهار نموده که موکل اینجانب از طرف سایرین ( ه.ک. ، ه. پ.الف. ، ص.س. ) با کارد مورد هجوم واقع گردیده و مقتول به دست ایشان ( ح.س.) و توسط وی از ناحیه صورت مضروب گشته یعنی در همان زمان موکل اینجانب در حال درگیری با دو نفر دیگر بوده و امکان ندارد توانسته باشد مقتول را مورد جرح قرار داده باشد . متهم ردیف دوم (آقای ح.س. ) پس از تفهیم اتهام اظهار نموده اتهام را قبول دارم و چگونگی حادثه را چنین تشریح کرده است . من به درب باغ رسیدم و دیدم همین دو نفر متهم ( ردیف های سوم و چهارم ) با مرحوم در حالی که هر سه نفر چاقو داشتند به طرف ماشین الف. حمله کردند که او را بزنند ، الف. زودتر از من پیاده شد و آن سه نفر که رسیدند ریختند روی سر الف. ، بعد من پیاده شدم و یک تیغ موکت بری داشتم و با آن یک ضربه به صورت مرحوم زدم ، وی در پاسخ به سوال دادگاه ، چرا شما فقط به مرحوم ضربه زدی ؟ اظهار نموده چون ایشان به طرف من آمد و من از ترس خودم زدم س- چرا در مرحله تحقیقات ایراد ضربه را انکار کردی ؟ ج- چون ترسیدم قتل به گردنم بیفتد وکیل مدافع وی نیز دفاع از موکل را موکول به تقدیم لایحه کرده است و دو متهم دیگر نیز اتهام شرب خمر را پذیرفته و همان مطالبی که در مراحل دادسرا بیان کرده اند را تکرار کرده اند . دادگاه پس از اخذ آخرین دفاع و اعلام ختم رسیدگی به شرح ذیل اقدام به صدور رأی نموده است : در خصوص اتهام متهمان ، با توجه به درخواست اولیاء دم و باتوجه به گزارش مأمورین انتظامی و عنایت به اظهارات مقرون به واقع ه.س. و ه.پ. و ص. س. و التفات به مودای دفاعیات متهم ح.س. این دادگاه و با در نظر گرفتن گواهی های پزشکی قانونی و نظر به -- - بودن متهم الف. م. ی از زمان وقوع جنایت تا کنون و توجها به جمیع محتویات پرونده ، مجرمیت آقای الف. م.ز. فرزند ع. در حد ارتکاب قتل عمد مرحوم ه.ک. فرزند و. با ایراد چهار ضربه چاقو که یکی از این ضربات موجب وقوع مرگ شده است به جهت کشنده بودن آشکار و بدیهی نوع رفتار مجرمانه ای که صورت داده است به اتکای علم حصولی و قانونی و مجرمیت آقای ح. س.ف.ز. در حد ایراد ضربه با تیغ موکت بری که از اشیاء و اماثل چاقو محسوب می گردد به مرحوم ه. در زمان حیات وی ، در این خصوص مطالبه دیه ای صورت نگرفته است ، به استناد اقرار صریح و مقرون به واقع وی و مجرمیت آقایان ه. پ.الف. و ص.م. در حد خوردن مسکر به اعتبار اقاریر جامع الشرائط ایشان در نزد دادگاه و توجها به سایر قرائن و امارات موجود ثابت و محرز می باشد ، فلذا معطوفا به تقاضای اولیای دم و به حکم آیه شریفه قصاص و مستندا به ماده ۲۰۵ ، بند ب ماده ۲۰۶ ، مواد ۲۱۹ و ۲۲۶ ، بند۴ ماده ۲۳۱ ، مواد ۲۵۷ و ۲۶۵ ، ۱۶۵ ، ۱۶۶ ، ۱۶۸ و ۱۷۴ از قانون مجازات اسلامی صوب ۱۳۹۲/۲/۱ و تبصره ذیل ماده ۶۱۴ از قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۷۵ و رعایت مواد ۱۶۰ ، ۲۱۱ ، ۲۷ و بند ب ماده ۱۱ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲/۲/۱ و توجه به ماده ۱۸۰ از قانون آئین دادرسی کیفری ، متهم ردیف اول به تحمل قصاص نفس با حلق آویز شدن از چوبه دار و در محل زندان شهرستان دادسرای مجری حکم و متهم ردیف دوم به تحمل یک سال حبس تعزیری درجه ۶ با احتساب ایام بازداشت قبلی و مستندا به بند الف از ماده ۲۳ قانون اخیر الذکر و از باب محکومیت تکمیلی به دو سال اقامت اجباری در شهرستان ... و متهمان ردیف های سوم و چهارم هر یک به تحمل هشتاد تازیانه که حد شرعی و قانونی شرب خمر می باشد محکوم می شوند. اولیا دم می توانند با اذن مقام رهبری و یا نماینده ایشان در خصوص اجرای حکم قصاص نفس اقدام نمایند ( هر چند مادر مقتول به سبب مریضی در محکمه حضور نیافته و لیکن درخواست قصاص نفس از طرف وی با توجه به اظهارات سابقش در دادسرا و لوایح و شکایات تقدیمی مورد استحصاب است ) نحوه اجرای شلاق به همانگونه ای خواهد بود که قانون مشخص کرده است . این حکم در خصوص متهم الف. م.ز. غیابی محسوب و ظرف ده روز از تاریخ ابلاغ قابل واخواهی در همین دادگاه و در سایر موارد حضوری به شماره رفته و ظرف بیست روز از تاریخ ابلاغ قابل تجدیدنظرخواهی در دیوان عالی محترم کشور می باشد . این رأی پس از ابلاغ توسط وکلای متهمین ردیف های اول و دوم با تقدیم لوایح جداگانه که تکرار همان دفاعیات قبل است در هنگام شور بررسی خواهد شد مورد اعتراض قرار گرفته است پرونده به دفتر دیوانعالی کشور ارسال و به این شعبه ارجاع گردیده است . هیئت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید . پس از قرائت گزارش آقای عبدالحمید مرتضوی عضو ممیز و ملاحظه اوراق پرونده و نظریه کتبی آقای محمدرضا الهی منش دادیار دیوان عالی کشور اجمالا مبنی بر در خصوص متهم ردیف اول رأی دادگاه غیابی است قابل طرح در دیوانعالی کشور نیست و مجازات از طرف وی قابل واخواهی می باشد در خصوص متهم ردیف دوم چون رسیدگی به اعتراض از مواد جرایم صلاحیت دیوان عالی کشور نیست تقاضای نقض آن را خواهانم . در خصوص دادنامه شماره ۹۳۰۹۹۷۳۴۱۹۰۰۰۱۹۸ فرجام خواسته مشاوره نموده چنین رأی می دهد :
رأی شعبه دیوان عالی کشور
اولا نظر به اینکه رأی دادگاه نسبت به متهم ردیف اول( آقای الف. م.ز. ) غیابی بوده و از این حیث قابلیت فرجام خواهی نداشته است لذا پرونده عودت تا در صورت درخواست واخواهی از سوی محکوم علیه اقدام مقتضی معمول گردد ثانیا - رسیدگی به اتهام متهم ردیف دوم که هیچگونه رابطه شراکت یا معاونت با مرتکب اصلی نداشته در صلاحیت دادگاه عمومی جزائی وقت ( کیفری ۲) بوده که دادگاه کیفری استان صلاحیت رسیدگی به آن را نداشته است بناء علیهذا رأی صادره در خصوص وی مستندا به بند ۳ قسمت ب ماده ۴۶۹ قانون آئین دادرسی کیفری مصوب ۴ اسفندماه ۱۳۹۲ نقض و رسیدگی به پرونده به دادگاه کیفری ۲ محول می گردد.
رئیس و عضو معاون شعبه ۳۲ دیوان عالی کشور
فرج اللهی - عبدالحمید مرتضوی