رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره مجازات اختفاء جسد توسط قاتل
رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره مجازات اختفاء جسد توسط قاتل: اختفاء جسد توسط قاتل،فاقد مجازات مستقل است.
رأی خلاصه جریان پرونده
حسب محتویات پرونده رئیس دایره مبارزه با جرائم جنائی پلیس آگاهی ناحیه ش.طی گزارش مورخ ۱۳۸۹/۲/۸ به دادگاه عمومی بخش ر. گزارش کرده در ساعت ۱۸/۳۰ مورخ ۱۳۸۹/۲/۷ از طریق پلیس ۱۱۰ به این پلیس اطلاع که یک فقره قتل در روستای چ.به وقوع پیوسته است که بلافاصله اکیپی از این پلیس جهت بررسی موضوع به محل اعزام که به آدرس اعلامی آخر چهار روستایی سمت راست حدود یک کیلومتری جاده اصلی مراجعت که رویت می گردد فردی با یک دستگاه موتور سیکلت از ارتفاع حدودا ۱/۵۰ متری به داخل آب افتاده است. هویت وی پس از بررسی های لازم ص.ز. ساکن چ.۲۲ ساله بوده است. پس از تحقیقات مقدماتی و بررسی صحنه جسد به سردخانه منتقل گردیده مقتول ملبس به تی شرت کرم رنگ آستین کوتاه و شلوار کردی مشکی رنگ بوده است و حدود تقریبی یک کیلومتر پائین تر از پل چ. به طرف جنوب غربی در داخل رودخانه به طوری که دستها باز و به حالت دمر در کف رودخانه افتاده رویت می شود که حدودا یک متر با کناره رودخانه فاصله داشته است که در حدود تقریبا ۵متری جسد یک دستگاه موتور سیکلت فاقد پلاک به شماره ۷...- ۰۲... به رنگ آبی کشف گردیده است که احتمالا مربوط به مقتول بوده است. آثار زخم التیام یافته بر روی ران راست و همچنین آثار خالکوبی بر روی بازوی چپ به شکل X و B و بر روی پای راست (امان از درد بی کسی) رویت گردیده در بررسی بدن وی آثار جراحت های متعدد مثل ضربه چاقو در ناحیه های گردن، صورت، کف هر دو دست پشت کمر و شکم قابل مشاهده بود و به نظر می رسد مقتول در اثر ضربات چاقو یا شیء برنده به قتل رسیده است پس از انتقال جسد به سردخانه مراتب به پزشکی قانونی اعلام تا از جسد مقتول معاینه و در صورت نیاز به کالبد شکافی جهت تعیین علت تامه فوت اقدام نمایند که تاکنون پاسخ وصول نشده است. در راستای تحقیقات به عمل آمده مشخص گردید مقتول شب قبل از کشف جسد با فردی بنام س.ح. م. ۱۴ ساله رویت گردیده که بلافاصله نامبرده دستگیر و در تحقیقاتی که از وی به عمل آمد اظهار داشت مورخ ۱۳۸۹/۲/۶ ساعت ۲۰ م. ق. درب منزلمان آمد و درخواست موتور سیکلت نمود خودم نداشتم و موتور سیکلت فردی به نام ر.ا. را از او گرفتم و با م. به طرف رستوران سر خیابان اصلی آمدیم که ص.ز. آنجا بود و م. به او گفت بیا برویم جایی کارت دارم و ص. گفت می خواهم بروم مشروب بخورم و ما ایستادیم او رفت و بعد از ده دقیقه برگشت و هر سه نفر به یک باغ بیرون از چ. رفتیم و در آنجا م. و ص. با هم بحث کردند و اینجانب اطلاعی از درگیری آنان نداشتم من لحظه ای از حال رفتم بعد دیدم هنوز با هم درگیر هستند و ص. تقاضای کمک می کرد و م. هم با چاقو او را میزد و من هم از ترس جلوتر رفتم و دیدم که م. بعد از چند دقیقه ص.ز. را در روی موتور سیکلت خودش انداخت و به من گفت پشت سرم بیا و سپس جسد را کنار رودخانه برده و او را با موتور سیکلت به داخل آب انداخت و بعد به چهار روستایی آمدیم و به منزل رفتیم. در ادامه تحقیقات در پی اطلاع واصله مبنی بر اینکه متهم م. ق. منزل عمویش ا.ق. مخفی شده است لذا نامبرده دستگیر و از وی تحقیقات لازم به عمل آمد که اظهار داشته اطلاعی از قتل نداشته است و فقط م. ق. به همراه س.ح. م. ساعت ۱۴ مورخ ۱۳۸۹/۲/۷ به منزل پدری ما آمده و بعد از چند دقیقه رفته است و حالت عادی نداشته اند که بعدا توسط اهالی متوجه شدم ز. توسط م. به قتل رسیده است و دیگر اطلاعی ندارم. سپس در پی تلاش فراوان و ترفندهای خاص پلیسی متهم م. ق. فرزند ف. خارج از روستای چ. در بیابان دستگیر و در تحقیقاتی که از وی به عمل آمد تصرف به قتل گردیده است و اظهار داشته است دیشب ساعت ۲۰/۳۰ به همراه س.ح. م. نزد ص. ز. درب کبابی رفته اند و به او گفتم که با او کار دارد و او هم پاسخ داده شما بیائید که آنها هم دنبال وی به یک باغ خارج از چ. رفته و آنجا م. چاقو کشیده و با ضربات چاقو از شکم به کمر و دست او را از پا درآورده است و سپس جسد را روی موتور سیکلت خودش انداخته و به سمت رودخانه رفته و با موتور سیکلت به داخل رودخانه انداخته است و علت قتل وی را اتهام عمل شنیع لواط با خودش اعلام داشته است. صحنه توسط تشخیص هویت بررسی فرم بررسی ضمیمه پیوست می باشد. از پدر و مادر مقتول هم تحقیق گردیده که اطلاعی از درگیری مقتول با قاتل نداشته اند ولی از قاتلین م. ق. و س.ح. م. شاکی می باشد. علی ایحال با توجه به تحقیقات به عمل آمده اظهارات س.ح. م. پیرامون بی اطلاعی از قتل به نظر کذب بوده و قتل با هماهنگی و نقشه قبلی توسط هر دو نفر صورت گرفته است و اظهارات ا.ق. مبنی بر اینکه از انجام قتل توسط م. بی اطلاع بوده است کذب است چون م. خودش جریان قتل را برای او گفته است. جانشین بازپرس با صدور دستورات قضائی پرونده را به پلیس آگاهی شهرستان گ. ارسال پلیس آگاهی دستورات را انجام داده و طی گزارش مورخ ۱۳۸۹/۲/۹ اقدامات انجام شده را به شرح ذیل گزارش کرده است: از متهم به قتل م. ق. ۱۶ ساله بیکار به شرح اوراق تحقیق پیوست اظهار داشته مقتول ص.ز. در مدت دو تاسه ماه تقریبا به من تهمت میزد که با من عمل لواط انجام داده است و همیشه در جمع می گفت و دوستانش هم که نام آنها را نمی آورم موضوع را به من می گفتند و حدودا یک ماه قبل با او دعوا کردم و او می خواست کم نیاورد و می گفت که این کار را کرده ام من هم عصبانی شدم و در کمین او بودم که انتقام بگیرم. تا اینکه پریشب نزد س.ح. م. رفتم و او را درب حسینیه دیدم و از او خواستم موتور سیکلتی برایم بیاورد که او هم موتور سیکلت یکی از دوستانش را آورد من روم نشد که به او بگویم پیاده شود و او هم پشت سر من سوار شد همینطور که داشتم در محل می چرخیدم من ص. را درب کبابی سر خیابان با ع. ع. و ف. س. ی دیدم، م. هیچ اطلاعی از درگیری قبلی ما نداشت و نه اینکه من با او چه کار دارم من ص. را صدا زدم و گفتم که ص. بیا با تو کاردارم این جمله را دوستانش هم فهمیدند ص. هم با موتور سیکلت دنبال ما آمد تا به باغ خارج از روستا که بین چهار روستایی و رودخانه است رسیدیم زمانی که رسیدیم من از موتور سیکلت پیاده شدم و چاقو درآوردم و به طرف ص. که هنوز سوار موتور بود حدودا چند متری کمی عقب تر رفتم او به محض اینکه چاقو را در دست من دید موتور سیکلت را روی جک زد و فرار کرد و از باغ خارج شد و به سمت جاده و روستا دوید من هم دنبال او دویدم او در بین راه چوبی برداشت که خار داشت چوب درخت نخل و دو سه تا چوب مرا زد و من گفتم با تو کاری ندارم ولی او باز از فاصله دور مرا با سنگ زد و گفت که اگر تو را در محل دیدم می کشم. من هم گفتم اگر چاقو را جمع کنم و دور بیندازم باور می کنی که با تو کاری ندارم و چاقو را جمع کردم و روی باک موتور گذاشتم خیال او کمی راحت شد و کم کم نزد ما آمد که من به محض اینکه نزدیک شد چاقو را برداشتم و سریع یک ضربه به شکم او زدم و او فرار کرد و فحش می داد و من هم دنبال او دویدم حدودا ۱۰۰متری به او رسیدم و او را گرفتم و چندین ضربه چاقو به بدن او زدم بیشتر در گردن و صورت او زدم تا جائی که خون می رفت و جان نداشت. بعد او را بغل کردم زیر گردن و پای او را گرفتم و روی دست گذاشتم که بدن من هم خونی شد کمی جلو رفتم افتاد باز او را بلند کردم و روی موتور گذاشتم و کمی جلوتر که راه افتادم از موتور هم افتاد بعد او را سوار کردم گردنش روی دستم بود و پایش هم روی دست دیگرم و به سمت رودخانه آرام آرام حرکت کردم به رودخانه که رسیدم اول خودش را پائین انداختم و بعد هم موتور سیکلت را انداختم و پیاده به نزد ح. آمدم که سوار شدیم و به منزل آمدیم س.ح. اطلاعی از موضوع نداشت و چندین بار هم اول سوال کرد که با کیا می خواهیم برویم و من چیزی به او نگفتم من و س.ح. با هم دوست بودیم و گاهی اوقات با هم می گشتیم لباس های خونی ام هم سریع در منزل عمویم سالم شستم چندین مرتبه شستم و حمام هم کردم چون عمویم س. ق. آن شب منزل ما بود چاقو را هم نمی دانم کجا گذاشتم منزل خودمان یا عمویم یا اینکه نزد من گم شده است یادم نیست. جریان قتل را هم زمانی که عمویم ا. گفت مأمورین دنبالت آمده اند و پدرت را برده اند به او گفتم تا قبل از آن حرفی به او نزده بودم خودم تنهایی جسد را منتقل نمودم و کسی هم به من کمکی نکرده از س.ح. م. ۱۴ ساله محصل دانش آموز مدرسه راهنمایی ... روستای چ. نیز پیرامون موضوع تحقیق که عین برگ بازجویی پیوست است و اظهار بی اطلاعی از موضوع می نماید و بیان داشته است درب حسینیه بودم که م. ق. ساعت حدود ۸ شب نزد من آمد و گفت که موتور سیکلتی پیدا کن تا برویم جایی کار دارم من هم موتور سیکلت ر.ا. را قرض گرفتم و با م. به سر جاده کنار کبابی رفتم و آنجا م.ص. را صدا زد و گفت بیا با تو کار دارم نزد ص. ق. ی ف. س. ی و ع.ع. ایستاده بودند. ص. هم موتور را روشن کرد و آمد م. موتور می راند و من پشت سر او نشسته بودم به سمت باغ خارج از روستا که بین چهارروستایی و رودخانه بود رفتیم من از موضوع بی اطلاع بودم به باغ که رسیدیم م. موتور را متوقف نمود و بلافاصله پس از ایستادن م. چاقو درآورد و به سمت ص. رفت ص. هم که سوار موتور ایستاده بود. به محض اینکه م. به طرف او رفت و جلویش ایستاد او هم موتور را روی جک زد و پیاده شد و فرار کرد. ص. کمی موتورش با موتور ما فاصله داشت م. دنبال ص. دوید حدود یکصد تا دویست متری دور شدند که به ص. رسید و او را گرفت و با هم بحث و سر و صدا و دعوا می کردند من هم کنار موتور سیکلت ایستاده بودم که بعد از نیم ساعت کمتر یا بیشتر مقدار از روی ص. بلند شد من ترسیده بودم و گیج شدم فقط صدای روشن شدن موتور را یک لحظه شنیدم م. را هم دیدم که داشت ص. را می آورد وی می افتاد و او باز او را بلند می کرد بیاد دارم که هم او را بغل کرد و هم موتور را روشن کرد و نزدیک او بود. بعد م. ص. را روی موتور سیکلت گذاشت و به سمت رودخانه رفت من هم کنار موتور سیکلت نشسته بودم بعد که ص. را برد بعد از مدتی پیاده آمد و موتور سیکلت را روشن کرد من هم که گیج بودم پشت سر او سوار شدم و کناز باغی نزدیک خانه شان پیاده شد و من هم موتور را برداشتم و تحویل ا. دادم. پیراهن او خونی بود من هیچ کمکی به م. نکردم و بی حال افتاده بودم م. به من نگفت که می خواهیم کجا برویم فقط گفت که کاری داریم انجام دهیم و مدت ها است که با م. دوست هستیم و قبل از آن در مغازه پدرش با هم سلام و علیک می کردیم. ص. را هم اصلا نمی شناختم و بغیر از من و م. هیچ کس دیگری نبود. از آقای ا. ق. ۳۰ ساله هم پیرامون موضوع تحقیق بیان داشت من توضیحی ندارم و او را مخفی نکرده ام و حوالی غروب بود که موضوع را فهمیدم و از منزل به موبایل پسر برادرم بنام ر. که موبایل نزد من بود به من زنگ زدند و گفتند که ف. پدر م. را مأمورین برده اند من که این موضوع را فهمیدم از م. پرسیدم گفت که ص. را کشته ام، هم ظهر و هم بعدازظهر م. نزد من آمد ولی حرفی پیرامون موضوع به من نگفت ولی حرف های شک برانگیزی می زدند و مشکوک بود و من سئوالی آن لحظه از آن نکردم و زمانی هم که جریان را فهمیدم با مأمورین همکاری نمودم و او دستگیر شد و اطلاعی از درگیری آنها نداشتم. در اجرای دستور نسبت به بازسازی صحنه قتل با هماهنگی آن مقام اقدام گردید که صورتجلسه پیوست می باشد و فیلمبرداری نیز انجام شده است. پرینت مکالمات تلفن همراه به شماره ... نیز حسب خواسته از مخابرات استعلام که تاکنون پاسخ واصل نشده است. مراتب جهت انجام معاینات لازم و کالبد شکافی و تعیین علت مرگ به پزشکی قانونی اعلام شده که تاکنون پاسخ واصل نشده است. علی ایحال در اجرای خواسته یا تحقیقات به عمل آمده از متهمین پرونده چنین استنباط می گردد که قتل توسط م. ق. با انگیزه تهمت عمل شنیع لواط صورت گرفته و به تنهایی این عمل را انجام داده و س.ح. م. نیز از جریان تا لحظه وقوع بی اطلاع بوده و با هدف چرخیدن در محل و کاری که م. داشته و به او هم نگفته است با وی پس از تهیه موتور سیکلت سوار شده است و در انتقال جسد نیز نقشی نداشته است. جانشین بازپرس شخصا نیز در بازسازی مجدد صحنه قتل شرکت کرده و به شرح صورتجلسه مورخ ۱۳۸۹/۲/۸ اعلام شده مقارن ساعت ۱۳/۳۰ ظهر مورخه ۱۳۸۹/۲/۸ متعاقب گزارش قتل مرحوم ص. ز. توسط متهم م. ق. که به قتل عمدی مقتول اقرار نموده اینجانب سرپرست و دادرس دادگاه عمومی بخش ر. به جانشینی از بازپرس کیفری استان با هماهنگی قبلی به همراه اکیپ اعزامی از سوی پلیس آگاهی شهرستان گ. و تیم تشخیص هویت و حضور متهمین ص. ز. و س.ح. م. به محل وقوع قتل در یک کیلومتری شرق ق. روستایی واقع در باغ نخلستان عزیمت نموده که صحنه قتل توسط تیم بررسی صحنه جرم با راهنمایی متهم بازسازی گردید و از صحنه قتل فیلمبرداری و عکس برداری و اثر برداری معمول و از متهم در خصوص نحوه قتل توسط اینجانب سوالاتی شد که پس از تشریح نحوه ارتکاب قتل بیان داشت که با توجه به تهمتی که مقتول به من زده بود تصمیم و قصد به قتل او را نمودم و به همراه متهم دیگر س.ح. م. که از جریان و قصد من اطلاعی نداشت به دنبال مقتول رفته و به بهانه ای او را به محل وقوع (باغ موصوف) کشانیده و بلافاصله یک ضربه چاقو به شکم او زدم که قصد فرار به طرف روستا را داشت و او را دنبال کردم و با فاصله حدود پانصد متر به او رسیدم و ضربات متعدد دیگری با چاقو به او وارد نمودم که به زمین افتاد و از بین رفت و س.ح. م. نیز ترسیده بود و در باغ مانده بود که با راهنمایی متهم دمپایی مقتول درآن مسیر تعقیب و گریز کشف شد و همچنین در محل قتل نیز آثار درگیری و مقدار زیادی خون مشهود گردید که از آن اثربرداری شد متهم اضافه نمود که پس از آن تصمیم به مخفی نمودن جسد را گرفتم و آن را به تهایی سوار موتور سیکلت خود مقتول جلوی خود نمودم و به فاصله دو کیلومتر تا محل قتل منتقل نموده و ابتدا جسد و سپس موتور سیکلت او را در دره پرتاب کردم و س.ح. م. نیز با موتور سیکلت با من آمد و مرا به روستا آورد که پس از آن در مورخه ۱۳۷۹/۲/۷ توسط مأمورین دستگیر شدم و س.ح. م. نیز اظهاراتش را تأیید نمود و نهایتا بازسازی به پایان رسید. جانشین بازپرس در تاریخ نهم اردیبهشت ۱۳۸۹ از آقای ا.ق.۳۰ ساله شغل آزاد به عنوان متهم تحقیق کرده و به وی خطاب نمود حسب اوراق و محتویات پرونده، گزارش مرجع انتظامی شما متهم هستید به فراهم نمودن وسایل فرار متهم (قاتل) و اختفای قاتل فراری چه صحبتی دارید بیان کنید؟ ج- اتهام را اصلا قبول ندارم و هر چند که قاتل پسر برادرم می باشد ولی او را مخفی نکرده ام و وسایل فرار او را فراهم ننموده ام و اصلا قبول ندارم و پسر برادرم (قاتل) آمد و گفت بیا برویم بیرون و من نیز با او رفتم و فکر چنین کاری را نمی کردم هر چند که حرکات او مشکوک بود ولی به من چیزی نگفته بود و پس از اینکه از منزل تماس گرفتند مأمورین آمده اند درب منزل موضوع را از او جویا شدم و گفت که بله قتل کار من می باشد و بلافاصله نیز با مأمورین همکاری کردم و او را تحویل دادم. س- پس از اینکه موضوع قتل را به شما گفت چه اقدامی نمودید و قاتل کجا رفت؟ ج- من آمدم منزل و او را رها کردم و من که آمدم او نیز خودش را معرفی کرد و من او را مخفی نکردم و به محض اطلاع او را رها کردم. برای متهم قرار تأمین کفالت به مبلغ چهل میلیون ریال صادر شده است. در تاریخ ۱۳۸۹/۲/۹ جانشین بازپرس از آقای س.ح. م. محصل در حضور پدرش تحقیق کرده و اتهامش معاونت در اختفای جسد مقتول و مساعدت در خلاصی مجرم از محاکمه چه صحبتی دارید بیان کنید؟ ج- من در قتل هیچ گونه شرکتی ننمودم و هیچ کمکی به ق. نکرده ام و اصلا از قصد و نیت ق. (قاتل) اطلاعی نداشتم و بخاطر اینکه دوست من می باشد آمد وگفت موتور سیکلت برایم پیدا کن با آن کار دارم و من نیز موتور سیکلت دوستم ر.ا. را گرفتم و برایش بردم و به من نگفت پیاده شوم و خودش راننده شد و من پشت سر او سوار شدم و رفتیم نزد ز. که جلوی کبابی ایستاده بود و گفت که بیا تا برویم بیرون با شما کار دارم و او گفت که بگذارید مشروب بخورم و سپس بیایم و پس از اندکی آمد و ما جلوتر از او رفتیم و او بدنبال ما آمد و در باغ که رسیدیم دیدم که ق. با ز. درگیر می باشد و سر و صدا می کنند و من ترسیده بودم و ق. ز. را دنبال کرد و پس از بیست دقیقه بعد آمد جسد دست او می باشد و سوار موتور سکیلت جسد را گذاشت و قبل از اینکه برود به من گفت همین جا بمان تا من بیایم و رفت و من نیز ترسیده بودم آمد پیاده او را سوار کردم و با یکدیگر به روستا آمدیم و او را کنار باغ جنب منزل عمویش پیاده کردم و رفتم منزل. س- آیا موضوع قتل را به کس دیگری گفته بودید یا خیر؟ ج- خیر به کسی نگفتم زیرا ترس داشتم. س- آیا ق. به شما گفته بود که موضوع را به کسی نگوئید یا خیر؟ ج- خیر چیزی نگفت س- پس از قتل آیا او را ملاقات کرده اید یا خیر؟ ج- بله پس از مراجعت برادر مقتول به من زنگ زد و من درب منزل آنان رفتم و گفتم که ص. دیروز با ما نیامد و مجبور بودیم دروغ بگویم زیرا ترس داشتم. س- از چه چیزی ترسیده بودید بیان کنید؟ ج- نمی دانم برای متهم قرار وثیقه به مبلغ یکصد و بیست میلیون ریال صادر شده و به علت عجز از ایداع وثیقه به کانون اصلاح و تربیت مرکز بوشهر اعزام شده است در تاریخ ۱۳۸۹/۲/۹ جانشین بازپرس از آقای م. ق. ۱۶ ساله شغل آزاد به عنوان متهم تحقیق کرده و به وی خطاب شده حسب اوراق و محتویات پرونده شکایت اولیاء دم، گزارش مرجع انتظامی و اقرار شما در آن مرجع متهم هستید به مباشرت در قتل عمدی مرحوم ص.ز. بوسیله چاقو و اختفاء جسد مقتول چه صحبتی دارید بیان کنید؟ ج- بله اتهام را قبول دارم و بخاطر تهمتی که به من زده بود و قابل تحمل نبود، تصمیم و قصد بر قتل او (مقتول) نمودم و رفتم دنبال س.ح. م. و به او گفتم که موتور سیکلت برایم پیدا کن و کار با آن دارم و پس از اینکه من رفتم س.ح. آمد و مرا سوار کرد و رفتیم جلوی کبابی که مقتول را دیدیم که نزد دوستان خود به نام ع.ع. و ف. س. ی ایستاده بود به او گفتم که آقای ز. بیا برویم با شما کار دارم گفت که می خواهم با دوستان خود مشروب بخورم و پس از آن می آیم و پس از اندکی آمد و من راکب موتور سیکلت بودم و س.ح. م. نیز پشت سر من سوار شد و به طرف باغ در اطراف روستا رفتیم و مقتول نیز با موتور سیکلت خودش دنبال ما آمد و چند متر از ما فاصله داشت و من با چاقو به طرف او رفتم و او از موتور سیکلت پیاده شد و فرار کرد و به من فحاشی نمود و حتی با یک چوب چند ضربه به من زد و من گفتم چاقو را کنار می گذارم و بیا موتور خودت را ببر او آمد و من یک مرتبه چاقو را برداشتم و یک ضربه به شکم او زدم که فرار کرد و او را دنبال کردم تا حدود پانصد متر بیرون از باغ که به طرف روستایی دوید او را گرفتم و ضربات متعدد بعدی را به سر و صورت و اعضاء بدن او وارد کردم و او را از بین بردم و سپس او را به تنهایی بغل کردم و آوردم داخل باغ و روی موتور سیکلت گذاشتم و به تنهایی این کار را کردم و تصمیم گرفتم که او را در دره و بیابان ببرم تا کسی او را نبیند و با موتور سیکلت خود مقتول سوار شدم و او را به طرف دره بردم که حدود دو کیلومتر فاصله داشت و ابتدا جسد و سپس موتور سیکلت را داخل دره پرتاب کردم و سپس آمدم داخل باغ پیش س.ح. م. او مرا سوار موتور سیکلت کرد و آورد منزل عمویم س.ق. که کسی آنجا نبود و از روی دیوار وارد منزل عمویم شدم و لباسهایم را شستم و حمام کردم و موقعی که می خواستم بروم منزل خودمان آنان نیز آمدند و رفتم خوابیدم. س- از کجا مطلع شدید که عموی شما منزل نمی باشد و آنجا رفتید؟ ج- زنگ زده بودم تا آنان منزل خودمان می باشند ج- آیا کسی در انتقال جسد و یا قتل مقتول به شما کمک و مساعدت نموده یا خیر؟ ج- خیر تنهایی او را کشتم و منتقل کردم. س- آیا س.ح. م. از جریان، قصد و نیت شما به قتل مقتول باخبر بود یا خیر؟ ج- خیر نمی دانست.س- پس چرا او را برده بودید و با کدام انگیزه؟ ج- بخاطر اینکه موتور سیکلت برایم آورد دیگر به او نگفتم که با من نیاید و پشیمان هستم که به او نگفتم. س- آیا تاکنون موتور سیکلت از س.ح. م. که خود نیز موتور سیکلت ندارد گرفته بودید یا خیر؟ ج- خیر او موتور سیکلت ندارد و گفتم برایم موتور سیکلت پیدا کن. س- آیا در موقع انتقال جسد س.ح. شما را همراهی کرد یا خیر؟ ج – خیر و من خود برگشتم هر چند که رفته بودم ولی چاره ای نبود. س- چه موقع موضوع قتل را به عموی خودتان بنام الف.ق. گفتید؟ ج- پس از اینکه مأمورین بدنبال من آمدند نزد او رفتم و با یکدیگر داشتیم بیرون می رفتیم و موضوع را که به او گفتم از منزل نیز زنگ زدند و گفتند که بدنبال من آمده اند و من نیز خود آمدم. س- آیا در ارتکاب قتل کسی شما را تحریک یا ترغیب نموده بود یا خیر و چه کسی چاقو را به شما داد؟ ج- خیر کسی مرا تحریک نکرد و من خود از او کینه داشتم و حالا نیز پشیمان نیستم که او را از بین برده ام. س- چاقو (آلت قتاله) را کجا گذاشته اید بیان کنید؟ ج – نمی دانم کجا می باشد. س- آیا پس از قتل با س.ح. م. ملاقات نموده اید یا خیر؟ ج- بله پس از مراجعت برادران مقتول به جهت منزل عمویم آمدند و گفتند که با س.ح. م. و شما رفته اید بیرون و من نیز زنگ زدم و س.ح. آمد آنجا و گفتم که من به او گفته بودم بیا ولی با ما نیامد و من نمی دانم کجا می باشد. برای متهم قرار بازداشت موقت صادر شده است قرار به متهم ابلاغ اظهار کرده اعتراض ندارم. معاون دادستان با قرار بازداشت موقت موافقت کرده و متهم به کانون اصلاح و تربیت بوشهر معرفی شده است. جانشین بازپرس دستور داده متهمین به کانون اصلاح و تربیت بوشهر معرفی و شرحی به پاسگاه مربوطه اعلام تا آقایان ف.س. ی و ع.ع. با توجه به اخطار قبلی و عدم حضور جهت انجام تحقیقات پیرامون موضوع بعنوان مطلع مجددا احضار در صورت عدم حضور ظرف سه روز پس از ابلاغ نسبت به جلب و دستگیری آنان اقدام و تحت الحفظ به دادگاه معرفی گردند سپس طی شرحی به پلیس آگاهی شهرستان گ. اعلام تا به محض وصول پرینت مکالمات خواسته شده مربوط به متهم ق. و همچنین وصول نظریه پزشکی قانونی مربوطه به مقتول ز. آن را سریعا بدادگاه ارسال نمایند. ضمنا به اولیای دم متوفی اعلام تا در صورت داشتن شکایت به همراه برگ انحصار وراثت به دادگاه مراجعه نمایند. جانشین بازپرس در تاریخ ۱۳۸۹/۲/۱۴ از آقای ع. ز. ۵۵ ساله شغل راننده پدر مقتول تحقیق کرده اظهار داشته از آقایان م. ق. و س.ح. م. شکایت دارم زیرا فرزندم را به قتل رسانیده و جسد او را نیز یک روز مخفی کرده بودند که پس از اطلاع خوشبختانه توسط مأمورین دستگیر شده اند و خواستار رسیدگی و اشد مجازات نسبت به نامبردگان هستم. س- آیا مقتول وارث دیگر بغیر از شما دارد یا خیر؟ ج- بله مادرش نیز در قید حیات است و انحصار وراثت مقتول را نیز ارائه می نمایم. اداره آموزش و پرورش منطقه یک از جانشین بازپرس تقاضا کرده در صورت امکان موافقت نمایند تا آقای س.ح. م. دانش آموز پایه سوم راهنمایی آموزشگاه شهید صیدعالی بتواند در امتحانات پایان سال شرکت نماید. متهم س.ح. م. با تودیع وثیقه از زندان آزاد شده است (کانون اصلاح و تربیت). جانشین بازپرس در تاریخ ۱۳۸۹/۳/۲ از خانم ش. د. مادر مقتول تحقیق کرده مشارالیه اظهار داشته از آقایان م. ق. و س.ح. م. شکایت دارم زیرا فرزندم را به قتل رسانیده و جسد او را نیز یک روز مخفی کرده بودند که پس از اطلاع خوشبختانه توسط مأمورین دستگیر شده اند و خواستار رسیدگی و اشد مجازات نسبت به نامبردگان دارم. س- آیا مقتول ورثه دیگری به غیر از شما دارید یا خیر؟ ج- بله پدرش نیز در قید حیات است و انحصار وراثت مقتول را نیز ارائه می نمایم. اولیای دم آقایان م. د. و س. م. را به عنوان وکیل خود تعیین و نامبردگان در پرونده دخالت نموده اند گواهی حصر وراثت شماره ۸۹/۴۴- ۱۳۸۲/۲/۲۵ صادره از حوزه شماره یک شورای حل اختلاف بندر ر. ضمیمه است حسب محتویات آن ورثه مقتول ص. ز. ع. ز. پدر و ش. د. مادر هستند. وکلای اولیای دم پس از قرائت پرونده مواردی را در ۸ بند از جانشین بازپرس تقاضا کرده اند که در تکمیل پرونده انجام دهند. جانشین بازپرس با ارسال چند تار مو متعلق به متهم م. ق. برای پلیس آگاهی دستور داده آنها را با تعدادی تار مو مکشوفه در صحنه قتل به آزمایشگاه ارسال و پس از آزمایش نتیجه را اعلام نمایند. اداره مخابرات ریز مکالمات (ورودی- خروجی) تلفن همراه شماره ... درخواستی جانشین بازپرس را ارسال داشته است. گزارش معاینه جسد شماره ....۲۲/۲ واصل و به شرح زیر منعکس می گردد: شرح معاینه جسد: در نگاه کلی: جسد متعلق است به آقای ۲۲ ساله ای با قد تقریبی ۱۶۵ سانتیمتر و وزن حدودا ۶۰ کیلوگرم جمود نعشی دارد و کبودی نعشی خلف تنه کمرنگ تکوین یافته است. زمان مرگ طی ۲۴ تا ۴۸ ساعت قبل بوده است (جسد در سردخانه نگهداری شده است). در معاینات انجام شده: سر و صورت و گردن ۱- جراحات متعدد سمت چپ، صورت جلوی گوش، زیر ابروی چپ ۲- جراحت عمیق جلوی گوش چپ به فاصله ۲ سانتی متری از لاله گوش به قطر ۴ سانتی متر که به استخوان فک رسیده است. ۳- جراحت دیگر به طول یک سانتیمتر کاملا عمیق که عضلات صورت را نیز پاره کرده است و به فاصله نیم سانتی متر پایین جراحت قبلی می باشد. ۴- جراحت دیگر به طول ۲ سانتیمتر به صورت عرضی به فاصله نیم سانتی متر به جراحت قبل که عمیق شده و به استخوان فک رسیده است ۵- حراحات متعدد کوچک به طول نیم سانتی متر سمت چپ صورت و پل بینی ۶- دو عدد جراحت به طول نیم سانتیمتر بهم چسبیده و چسبیده به جلوی لاله گوش ۷- جراحت به طول ۱ سانتیمتر پشت لاله گوش چپ ۸- جراحت دیگر به طول نیم سانتیمتر به فاصله دو سانتی متری از جراحت قبلی ۹- جراحت دیگر در خلف لاله گوش چپ ۱۰- پنج جراحت به طول ۱ سانتیمتر نیمه فوقانی سمت چپ گردن ۶ مورد ۱۱- جراحت به طول نیم سانتیمتر سمت چپ گردن ۱۲- جراحت به طول ۱ سانتیمتر زیر چانه سمت چپ ۱۳- جراحت به طول ۱ سانتیمتر سمت راست گردن ۱۴- ۴مورد کبودی سطحی خلف کتف چپ احتمالا بعد از مرگ. شکستگی استخوانهای جمجمه و صورت مشهود و ملموس نبود. ۱- در قفسه صدری، شکم، خلف تنه، کمر و باسن: ۱۵- جراحت به طول ۱ سانتیمتر به فاصله ۴ سانتیمتر بالا ناف که احتمالا به حفره شکم راه یافته و منجر به بیرون آمدن چربی زیر جلوی شده است. ۱۶- ۵ مورد جراحت ربع فوقانی سمت چپ شکم ۱۷- جراحت به طول نیم سانتیمتر فضای بین دنده ای یازدهم قدام سمت چپ قفسه صورت ۱۸- جراحت به طول نیم سانتیمتر فضای قدام سمت راست. ۱۹- سه مورد جراحت به طول ۱ سانتیمتر فضای بین دنده ای ۱۱ و ۱۲ خلف قفسه صورت سمت راست ۲۰- جراحت به طول سانتی متر فضای بین دنده ای (خلف قفسه صدری سمت چپ (طول جرح قید نشده است – عضو ممیز) ۲۱- ۹ مورد جراحت به طول نیم، نیم تا یک سانتیمتر سمت راست ستون قفرات کمری ۱ مورد پهلوی چپ ۲۲- دو مورد سمت چپ ستون فقرات کمری به فاصله ۱ سانتیمتر از ستون فقرات ۲- در اندام فوقانی و تحتانی: سائیدگی خلف ساعد چپ، خراشیدگی های سطحی قدام بازوی چپ ۲۳- دو عدد جراحت به طول ۱ سانتیمتر پشت دست چپ که عضلات زیر آن مشهود می باشد. ۲۴- جراحت به طول ۱ سانتیمتر قاعده خلف شست دست چپ ۲۵- جراحت نیم سانتیمتری کف دست چپ و قاعده کف دست چپ ۲۶- جراحت به طول ۲ سانتیمتر قاعده شست دست راست ۲۷- جراحت به طول ۱ سانتیمتر پشت دست راست به طول یک و نیم سانتیمتر قاعده انگشت دست راست ۲۸- جراحت به طول ۱ سانتیمتر کف دست راست ۲۹- جراحت به طول نیم سانتیمتر قاعده انگشت میانی دست راست. ۳۰- جراحت به طول ۱ سانتیمتر مفصل انگشت دست راست ۳۱- جراحت به طول ۱ سانتیمتر کناره خارجی پای چپ ۳۲- جراحت سطحی ۲ عددمچ پای چپ قوزک داخلی. سائیدگی کناره داخلی زانوی راست، جراحت خلف ران چپ، کبودی خلف بازوی چپ، پلاک سائیدگی بعد از مرگ ( کلیه مقادیر عددی ذکر شده تقریبی می باشد) ۳- معاینه دستگاه تناسلی خارجی و مقعد: نکته غیر طبیعی دیده نمی شود. نتیجه گیری: اعزام جسد جهت کالبدشکافی و تعین مسیر و عمیق جراحات و علت تامه فوت- اداره کل پزشکی قانونی استان بوشهر طی نامه شماره ۶۳۸/ت/۲۲- ۱۳۸۹/۵/۱۸ اعلام کرده در خصوص جسد متوفی ص. ز. به استحضار می رساند با توجه به شرح معاینه جسد و کالبدگشایی انجام شده و جواب آزمایشات سم شناسی علت مرگ اصابت جسم برنده نامشخص به نواحی سر و گردن و تنه و عوارض ناشی از آن تعیین می گردد و در ضمن آزمایش DNA بر روی خون متوفی انجام شده است در صورت وجود نمونه مقایسه ای (تطابقی) به این اداره کل ارسال گردد. جانشین بازپرس در تاریخ ۱۳۸۶/۶/۹ دستورات قضایی صادر و دستور داده دفتر/به موقع اجرا بگذارد. در تاریخ ۱۳۸۹/۸/۸ جانشین بازپرس از اقای ف. ق. ۴۶ ساله شغل ازاد پدر متهم به قتل تحقیق کرده و به وی خطاب شده شما به عنوان پدر متهم م. ق. وضعیت فرزند خود که اینک به اتهام قتل عمدی در بازداشت می باشد در زمان ارتکاب چگونه بوده و چه افرادی با مشارالیه در آن روز در تماس و مراوده بوده اند بیان کنید؟ ج- من به عنوان پدر م. هر اطلاعی دارم بیان می کنم من از درگیری سابق فرزندم با مقتول هیچ اطلاعی ندارم و در غروب وقوع قتل پسرم به من زنگ زد و گفت که من امشب می روم منزل عموم سالم ق. می خوابیم و اتفاقا عمویش سالم ق. نیز با همسر و خانواده منزل ما آمده بودند و من نیز به خاطر اینکه بعضی اوقات منزل عمویش می خوابید گفتم مشکلی ندارد و به شماره تلفن خودم به شماره ... تماس گرفت و موضوع را به من گفت و عمویش نیز پس از شب نشینی رفتند و م. نیز صبح آمد منزل و صبحانه خورد و گفت می خواهم بروم شهرستان گ. و پس از اینکه از گ. برگشت ساعت ۱۰ صبح بود و رفت موتور سیکلت مرا درست کرد و سپس آمد و من به او گفتم که خراش در گردن شما بابت چه می باشد گفت که در ورزش اینطور شده زیرا او به ورزش وشو نیز می رود و حدود ساعت دو بعداز ظهر بود که از منزل بیرون رفت و ساعت چهار بعدازظهر بود که مأمورین آمدند جهت دستگیری او که پس از مدتی او را دستگیر کردند و پس از دستگیری به من گفتند که فرزند شما شخصی را به قتل رسانیده. س- در زمان مراجعت فرزند شما به منزل وضعیت و حالت او چگونه بود؟ ج- وضعیت و حالت او آشفته بود ولی من فکر چنین کاری را نمی کردم. س- آیا فرد یا افرادی در آن روز با او مراوده داشته اند یا خیر بیان کنید؟ ج- خیر کسی نزد او نیامد و با او مراوده نداشت و من چیزی ندیدم. س- آیا فرزند شما دارای سابقه بیماری روانی یا غیره بود یا خیر بیان کنید. ج- خیر فرزندم سالم بود و مشکلی در این خصوص نداشته. از آقای سالم ق. فرزند ق. ۴۲ ساله عموی متهم تحقیق شده اظهار کرده من عموی متهم می باشم و شب وقوع قتل من منزل پدر م. بودم و م. به پدرش زنگ زده بود که می رود منزل عمویش یعنی منزل ما می خوابد و ما نیز پس از شب نشینی حدود ساعت ۱۱ شب رفتیم م. خوابیده بود و حمام ما بیرون از اطاقها می باشد و ظاهرا حمام کرده بود و چیزی من نزد او ندیدم و صبح نیز بلند شد رفت منزل خودشان و از موضوع من هیچ اطلاعی ندارم و موقعی که مأمورین آمدند من متوجه شدم و موضوع را به من گفتند والا قبل از آن هیچ اطلاعی نداشتم و فکر چنین کاری را نمی کردم که م. کرده باشد. س- در آن شب وقوع قتل آیا خود یا افرادی با م. در تماس بوده یا خیر؟ ج- چنین چیزی ندیدم و صبح رفت منزل خودشان. س- وضعیت ظاهری م. در زمانیکه منزل شما بود چگونه بود بیان کنید؟ ج- وضعیت او عادی بود و چیزی نزد او ندیدم و بعضی اوقات شب می آمد منزل ما می خوابید. قرار بازداشت موقت متهم پس از چهار ماه ابقاء و به زندانی ابلاغ به آن اعتراض کرده است. پلیس آگاهی طی گزارش مورخ ۱۳۸۹/۸/۸ گزارش کرده نتیجه آزمایشات تارهای موی ارسالی به شرح زیر اعلام می گردد: پاسخ واصله از تشخیص هویت ناجا حکایت از این دارد که تارهای مو بدست آمده از صحنه با تارهای موی اخذ شده از مقتول و مظنون م. ق. از نظر اختصاصات میکروسکوژی (قطر- حدود- میزان- رنگدانه ها) متفاوت می باشد و با توجه به اینکه اختصاصات میکروسکوپی تارهای مو منحصر بفرد نمی باشد بنابراین نشانه و قضاوت در چنین شرایطی فقط به عنوان یک پارامتر کمکی در کشف جرم در نظر گرفته می شوند و یا از فاکتورهای دیگری هم بهره جست که تصویر نظریه پیوست می باشد. در تاریخ ۱۳۸۹/۹/۸ جانشین بازپرس از آقای ف.س. ی ۲۳ ساله کارگر به عنوان گواه تحقیق کرده و مشارالیه پس از اتیان سوگند اظهار داشته بخاطر اینکه سابقا پرونده ای در دادگاه داشتم حاضر نمی شدم و همچنین مادرم مریض بود و اینکه هر اطلاعی دارم بیان می کنم راجع به موضوع قتل ص.ز. . من به همراه ح.ع. و ص. ز. و چند نفر دیگر جلوی کبابی نشسته بودیم و ع. ع. نزد ما نبود و ما اکثرا جلوی کبابی جمع می شدیم و بعد از عزیمت بود که دیدم م. ق. با س.ح. م. با موتور سیکلت نزد ما و در حدود فاصله ده متری بودند که اشاره کردند به ص. ز. یعنی م. ق. اشاره کرد و من فکر کردم با من می باشد و خواستم بروم که گفت با ص. کار دارم و ص. نیز نزد آن دو رفت و خیلی کم با همدیگر صحبت کردند و ص. آمد و گفت می خواهم برویم و کار دارم و گفت م. با من کار دارد بروم ببینیم چه کاری دارد و رفت و م. ق. خود راننده بود و س.ح. م. نیز پشت سر او سوار شده بود و ص. ز. نیز با موتور سیکلت خود با همدیگر رفتند ابتدا به طرف امامزاده حضرت ع. رفتند و سپس دیدم که برگشتند و موتور سیکلت آنان روبرو یکدیگر می رفت و با یکدیگر صحبت میکردند و به طرف سه راهی مال م. رفتند یعنی ی.ب. که درگیر شده بودند و بعد از مدتی م.خ. آمد و گفت مگر ص. را ندیدید ما گفتیم که با م. رفته بیرون و بخاطر اینکه ص. تلفن نداشت به تلفن م. زنگ زد و به او گفت که پس از اندکی با من بود و رفته اطلاعی از او ندارم و فردای آن روز به خاطر اینکه ص. نیامده بود منزل و فقط منزل ما و ع. رفت وآمد داشت رفتیم منزل خودشان و گفتند که دیشب نیامده و به همراه ع. رفتم نزد م. ق. و گفت که من اطلاعی ندارم و دیشب از ما جدا شده و به طرف رودخانه رفته و من و ع. متوجه زخمی که در صورت و بدن او بود شدیم و موضوع را جویا شدیم گفت که با موتور سیکلت زمین خورده ام و زخمی شده ام و ما رفتیم نزد س.ح. م. و موضوع را که جویا شدیم دیدیم که حالت خوبی ندارد و گفت مگر می توانم آدم بکشم و گریه کرد و دوباره نزد م. و او گفت که س.ح. بچه می باشد و دوباره رفتیم منزل و مجددا به م. زنگ زدم و گفتم باشما کار دارم زیرا موضوع را به برادر ص. گفته بودم و به همراه او نزد م. رفتیم و مجددا م. موضوع را منکر شد و عموی ص. گفت که شکایت می کنم و عموی او رفت پاسگاه برای شکایت و ما نیز رفتیم دنبال ص. گفتیم شاید جائی او را بسته باشند و کنار رودخانه که رفتیم و پس از جستجو موتور سیکلت و جسد او را در رودخانه یافتیم و موضوع را اعلام که مأمورین آمدند. س- آیا ص. ز. راجع به موضوع (انجام عمل لواط) با ق. به شما چیزی گفته بود یا خیر؟ ج- چیزی به من نگفته بود و پس از این ماجرا و قتل همه می گفتند که موضوع به خاطر همین مسئله می باشد ولی به صراحت چیزی به من نگفته بود و در آخر کار من با او کمتر تردد داشتم. س- آیا ص.ز. با م. ق. مشکلی داشته است یا خیر؟ ج- مردم می گفتند که با یکدیگر اختلاف دارند و دعوی نموده اند ولی من خود یک روز قبل از حادثه با ص. ز. بودم که م. ق. را دیدیم و ص. ز. با م. ق. سلام و علیک کردند و قهر نبودند ولی می گویند قبلا با یکدیگر درگیری داشته اند ضمنا اگر قهر بودند که ص. با او نمی رفت بیرون از روستا. س- آیا متوجه شدید چه صحبت هایی در زمان مراجعت ق. با ز. فی ما بین رد و بدل شد یا خیر؟ ج- به خاطر اینکه فاصله داشتند خیر ولی ص. گفت که کار با من دارد و می روم ببینم چکار دارد و پس از آن می آیم. قرار ابقاء قرار بازداشت موقت به متهم ابلاغ به آن اعتراض نموده و پرونده به دادگاه عمومی جزائی شعبه ۱۰۲ ارجاع و دادگاه مرجوع الیه طی رأی شماره ۰۰۰۱۸- ۱۳۹۰/۱/۲۰ قرار صادره را مورد تأیید قرار داده است. جلسه رسیدگی دادگاه عمومی بخش ریگ در تاریخ ۱۳۹۰/۲/۴ تشکیل احد از اولیاء دم به اتفاق وکیل خود در دادگاه حاضر و احد از متهمین بنام س.ح. م. به اتفاق پدرش در دادگاه حاضر بوده لیکن متهم زندانی م. ق. از زندان بوشهر (؟؟؟؟؟) اعزام نشده و حضور نداشته است. دادگاه به پدر مقتول خطاب کرده آیا برای سازش حاضر هستید و یا به شکایت خود باقی می باشید؟ ج- در پاسخ اظهار کرده بله به شکایت خود باقی هستم و نسبت به هر دو متهم یعنی م. و ق. شکایت دارم خواستار صدور رأی می باشم ضمنا نسبت به ق. به لحاظ سپری شدن مدت مدیدی از جریان قتل خواستار صدور حکم قصاص نامبرده می باشیم وکلای اولیای دم نیزاظهار می کنند اولا اظهارات اینجانبان به شرح مفاد لایحه دفاعیه سابق می باشد. ثانیا اولیای دم همچنان مصر به پیگیری شکایت خود می باشند بنابراین با توجه به اظهارات احد از مطلعین ( ع. ز. ) به نظر می رسد علاوه بر اتهامات سابق می بایست بزه معاونت در ارتکاب قتل از طریق تسهیل وقوع جرم به متهم س.ح. م. تفهیم گردد زیرا که در دعوت و خروج مقتول از منزل نقش به سزایی داشته خاصه اینکه متهم بقتل ( م. ق. ) به صراحت در اظهارات خود بیان داشته از ابتدا به قصد قتل و کشتن مقتول وی را به خارج از روستا کشانده است آنچه این شبهه را تقویت می نماید اظهارات اخیر مشارالیه ( م. ق. ) در کانون اصلاح و تربیت در حضور رئیس کانون بوده چرا که آقای م. ق. اظهار نموده در هنگام درگیری، چاقو از دستم افتاد و چون هوا تاریک بود قادر به پیدا کردن آن نبودم در این هنگام آقای س.ح. م. پس از لحظاتی جستجو چاقو را کشف و آن را به بنده تحویل و سپس شروع به ضربه زدن به مقتول نمودم. بنابراین با توجه به اینکه مورد از مصادیق تسهیل وقوع جرم می باشد لذا بنظر می رسد با اوصاف مطرح شده بزه معاونت در جرم متهم س.ح. م. در ارتکاب قتل محرز و مسجل است. ثالثا در گزارش مورخ ۱۳۸۹/۶/۲۸ مرکز تشخیص هویت ناجا در بند یک گزارش راجع به مقایسه میکروسکوپی تارهای مکشوفه از صحنه وقوع جرم مطالبی عنوان شده که در مقایسه موی متهم س.ح. م. با موهای مکشوفه در صحنه اجتناب ناپذیر می نماید. لذا به منظور تکمیل تحقیقات و رفع هر گونه شبهه خصوصا شبهه مشارکت در قتل تقاضای انجام این تحقیق را دارم بدیهی است در آتیه لایحه تکمیلی تقدیم خواهد شد. دادگاه به متهم س.ح. م. خطاب کرده آیا اظهارات وکیل مدافع مبنی بر معاونت در قتل را قبول دارید یا خیر؟ متهم اظهار کرده قبول ندارم و من همچنانکه سابقا نیز اعلام داشته آم بدون سوء نیت با م. ق. بیرون رفتم زیرا او درخواست موتور سیکلت نمود و من نیز بدون اطلاع و آگاهی از انگیزه ایشان به او دادم و خود نیز بدون اطلاع یا هماهنگی قبلی با او رفتم که چنین حادثه ای اتفاق افتاد و در جریان اختلاف آنان نبودم زیرا پس از اینکه جلوی کبابی رفتم به او گفت که با شما کار دارم و ز. نیز با ما آمد و پس از درگیری متوجه شدم که قصد صحبت ندارند و سر و صدا که شروع شد من ترسیدم و وحشت کردم و نمی دانستم چکار کنم و در همان باغ نشسته بودم و حواس نداشتم و خیلی ترسیده بودم و پس از اینکه با یکدیگر درگیر شدند و از باغ خارج شدند مجددا ق. برگشت و موتور سیکلت را با خود برد و گفت اینجا بمان تا برگردم و خودش رفت و من ترسیده بودم و آمد سپس با یکدیگر به منزل آمدیم و او را کنار باغی (ناخوانا) گذاشتم و رفتم و نمی دانستم چه کاری کنم و موضوع را به چه کسی بگویم و پس از مراجعت به منزل حتی به خانواده خود چیزی نگفتم زیرا ترسیده بودم ضمنا اظهارات وکیل مدافع مبنی بر اینکه من چاقو به ق. دادم کذب محض می باشد و نمی دانم چرا این حرفها را می زنند من که ترسیده بودم و زمین گیر شده بودم چگونه می توانستم نزد آنان بروم که درگیر بودند و یا به آنان کمک کنم من که مشکلی با ز. نداشتم و حتی اگر می توانستم به او کمک می کردم یعنی به ز. تا کشته نشود و اینکه نیز خواستار صدور حکم بر برائت خویش را دارم. جانشین بازپرس در تاریخ ۱۳۹۰/۲/۴ قرار بازداشت موقت متهم را ابقاء نموده است قرار صادره به تأیید معاون دادستان گ. رسید و جانشین بازپرس دستور داده از طریق کانون اصلاح و تربیت بوشهر به زندانی ابلاغ گردد و همچنین به دادسرای عمومی و انقلاب بوشهر نیابت قضایی تفویض تا زندانی م. ق. را از کانون اصلاح و تربیت احضار و اتهامش قتل عمدی مرحوم ص. ز. و اختفاء جسد مقتول به وی تفهیم و آخرین دفاع وی اخذ گردد و همچنین راجع به معاونت در قتل س.ح. م. نیز از نامبرده تحقیق و مشخص شود که آیا در زمان درگیری متهم م. ق. با مقتول صادق ز. چاقو را تحویل ایشان نموده یا خیر و در صورت صحت به چه صورتی بوده و تحقیق جامع و مکفی انجام و اوراق محصله را امر به اعاده دهند ضمنا تصاویر مفید پرونده ضم نیابت گردد و بخصوص صورت جلسه اخیر مورخ ۱۳۹۰/۲/۴ و تحقیق از متهم ضمیمه گردد. متهم م. ق. با ارسال نامه ای از زندان تقاضای تعیین وکیل تسخیری نموده است. متهم به تمدید قرار بازداشت موقت اعتراض کرده است انجام نیابت به شعبه ۵ دادیاری ارجاع و دادیار مرجوع الیه متهم را از کانون اصلاح و تربیت احضار و در تاریخ ۱۳۹۰/۵/۱۷ از نامبرده تحقیق نموده است بدوا از متهم سئوال شده توضیح دهید به هنگام درگیری با مقتول ص. ز. س.ح. م. نزد شما بود یا خیر و اینکه چه کسی چاقو را به شما تحویل نمود؟ ج- س.ح. موسیوی کنار بنده بود و چاقو مال خودم بود از خانه آورده بودم و موقعی که با ص. ز. درگیر شدم و به او چاقو زدم یکبار چاقو از دستم افتاد و ایشان (یعنی س.ح. م. ) مجددا چاقو را بدست من داد. س- به هنگام درگیری س.ح. م. به چه کاری مشغول بود آیا در درگیری حضور داشت؟ ج- ایشان وارد درگیری نشد. س- توضیح دهید س.ح. م. در چه فاصله ای از شما ایستاده بود و چاقو که به زمین افتاد فاصله او با شما چه مقدار بود؟ ج- م. به فاصله دو یا سه متر از من فاصله داشت، درگیری هم در بیابان بود و چاقو فاصله زیادی از من نداشت اما چون شب بود چشم من نمی دید و او با موتور نور انداخت و چاقو را پیدا کرد و برداشت آورد و دست من داد و من با چاقو تقریبا به تمام بدن او ضربه زدم. س- آیا س.ح. م. اطلاع داشت که شما به قصد درگیری با مقتول به آن مکان رفته اید و ضمنا به چه نحوی به محل درگیری رفتید؟ ج- من به او گفتم موتور لازم دارم و او موتور آورد اما خودش پیاده نشد و من هم دیگر او را پیاده نکردم و با موتور او به اتفاق به بیابان رفتیم و ز. را سر خیابان که دیدیم به او گفتم بیا کارت دارم بعد او هم با موتور خودش آمد و بعد در بیابان درگیر شدیم. س- س.ح. م. دقیقا چه زمانی متوجه شد شما قصد درگیری با مقتول را دارید؟ ج- همان لحظه که چاقوی اولی را به او زدم و هیچ دخالتی هم نکرد که بگوید او را بزن یا نزن س- توجها به نیابت واصله از دادگاه ریگ اتهام شما دایر بر مباشرت در قتل عمدی مقتول ز. و اختفاء جسد مقتول مجددا به شما تفهیم می شود به عنوان آخرین دفاع چه می گوئید؟ ج- بنده بخاطر آبرویم این کار را کردم و آبرو نزد دیگران برای من نگذاشته بود و خودش آدم شروری بود و خانواده اش هم در جریان هستند که او چه مدل آدمی بوده است. و از دست وی ناراضی بودند و تنها انگیزه و دلیل من برای قتل افتراء حرفهایی بود که پشت سر من به دیگران گفته بود و حالا از اینکه او را کشته ام پشیمان هستم، پرونده برای رسیدگی به اعتراض به قرار ایقاء بازداشت موقت به دادگاه ارسال و شعبه ۱۰۲ دادگاه عمویم جزائی گ. طی رأی شماره ۰۰۳۹۲- ۱۳۹۰/۵/۱۲ قرار صادره را تأیید نموده است آقای ق. ی. به عنوان وکیل تسخیری متهم م. ق. تعیین شده است. جلسه رسیدگی دادگاه در تاریخ ۱۳۹۰/۹/۲۸ تشکیل وکیل اولیاء دم حضور داشته س.ح. م. احد از متهمان به اتفاق ولی خود و آقای ق. ی. وکیل تسخیری متهم م. ق. نیز در جلسه حضور داشته اند م. ق. از کانون اصلاح و تربیت بوشهر اعزام نشده است جلسه به منظور مواجهه بین متهمان بوده و چون م. ق. اعزام نشده مواجهه عملی نشده است. دادگاه به متهم حاضر س.ح. م. خطاب کرده مفاد نیابت و اظهارات م. ق. فرزند ف. مبنی بر معاونت شما در قتل مقتول ص. ز. به شما تفهیم و ابلاغ می گردد چه صحبتی دارید بیان کنید؟ در پاسخ اظهار داشته که خیر اصلا قبول ندارم و اظهارات عین سابق می باشد و حاضرم که با متهم م. ق. مواجهه حضوری شوم و نمی دانم چرا این اظهارات را بیان کرده و قبول ندارم و وکیل مدافع اولیای دم اظهار کرده که دفاعیات را انجام داده و خواستار انجام مواجهه حضوری متهمین هستم، وکیل تسخیری متهم اظهار کرده که دفاعیات را در جلسه آتی بیان می نمایم و صحبت خاصی ندارم. وقت رسیدگی تعیین و طرفین دعوت و احضار شده اند. آقای س.ح. م. آقای الف. ب. را به عنوان وکیل تعیین و مشارالیه در پرونده دخالت نموده است جلسه رسیدگی دادگاه در مورخه ۱۳۹۰/۱۰/۲۸ و در وقت مقرر تشکیل م. ق. متهم از کانون اصلاح و تربیت اعزام و در جلسه حاضر بوده اما وکیل تسخیری ایشان حاضر نبوده و لایحه ای نیز تقدیم نکرده است آقای س.ح. م. با ولی خود در جلسه حضور داشته اولیای دم مقتول به همراه وکیل خود در جلسه حضور داشته اند دادگاه در ابتدا موضوع تشکیل جلسه به طرفین ابلاغ که انجام مواجهه حضوری فی ما بین متهمین ق. و م. می باشد دادگاه به اولیای دم و وکیل ایشان خطاب کرده آیا بر خواسته خود و شکایت باقی هستید یا خیر؟ در پاسخ اظهار کرده اند بلی باقی هستیم و خواستار رسیدگی و مجازات متهمین به متهم به قتل م. ق. خطاب شده که با نگرش به اظهارات شما در دادسرای شهرستان بوشهر مبنی بر معاونت متهم دیگر م. با شما در قتل مقتول چه صحبتی دارید در حالیکه متهم دیگر م. رودرروی شما می باشد صحبت کنید؟ در پاسخ اظهار داشته که حاضرم حقیقت را اینک بیان کنم همچنان که سابقا موضوع را در دادسرای بوشهر اعلام داشته ام پس از اینکه مقتول ص. ز. را به بیرون از شهر برده بودیم و متهم م. که اینکه روبروی من می باشد اطلاعی از موضوع و قصد و انگیزه من نداشت و بعدا که به باغ رفتیم من با مقتول درگیر و پس از اینکه ضربه ای به شکم مقتول زدم متواری شد دنبال او کردم و حدود دو یا سه ضربه به او زدم که مقتول افتاد و با من گلاویز بود که چاقو از دست من افتاد و در تاریکی شب از م. خواستم که او را پیدا کنند و به من بدهد که او نیز با موتور سیکلت آمده بود کنار ما و چراغ موتور سیکلت را روشن کرد و چاقو را پیدا کرد و به من داد و بعدا ضربات دیگر را به مقتول وارد کردم و از پای درآمد و سپس با کمک متهم م. او را روی موتور سیکلت گذاشتیم و من خود پشت سر او سوار شدم و م. گفت من یک راهی بلد هستم و او را آنجا ببریم و سپس م. راکب موتور سیکلت و من ترک نشین او بودم و جسد نیز بین ما بود و سپس دره بردیم و او را با موتور سیکلت به داخل دره پرتاب کردیم تا صحنه سازی نمائیم ضمنا در مسیر راه یکبار جسد از دست ما افتاد و مجددا او را سوار کردیم و منتقل نمودیم و سپس برگشتیم روستا و اینک نیز پشیمان هستم و انگیزه من به خاطر اینکه سابقا مقتول به من تهمت و افتراء لواط زده بود و من نیز ناگزیر شدم و قصد دفاع از حیثیت خود را داشتم ولی اینک پشیمان هستم. دادگاه به متهم دیگر به نام م. خطاب کرده اظهارات متهم ق. را شنیدید چه صحبتی دارید؟ ج- در پاسخ اظهار داشته که خیر اصلا قبول ندارم و سابقا موضوع را بیان کردم و اینک نمی دانم چرا متهم ق. این حرفها را زد و به باغ که رفته بودیم اصلا انگیزه و هدف ق. را نمی دانستم و با یکدیگر درگیر شوند و با چاقو او را زد و سپس به تنهایی آن را به طرف دره برد و برگشت و من در باغ نشسته بودم و خیلی ترسیده بودم و در دادن چاقو به ق. یا حمل جسد جهت اختفای آن هیچگونه نقشی نداشتم و ق. دروغ می گوید دادگاه به ق. خطاب کرده با نگرش به اظهارات متهم م. مبنی بر انکار موضوع چه صحبتی دارید بیان کنید؟ در پاسخ اظهار داشته که واقعیت را بیان کردم و همینطور که بیان نمودم می باشد و لا غیر و برایم فرقی نمی کند و به خاطر اینکه اولیاء دم از من خواستند و اینکه یک نفر قادر به انجام چنین کاری به تنهایی نبوده من نیز اینک حقیقت را بیان داشتم و برایم فرقی نمی کند و در مجازات من نیز تأثیری ندارد و ابتدا نیز به خاطر اینکه م. دوست من بود نمی خواستم اصلا وارد پرونده شود ولی اینکه اولیای دم اصرار دارند من نیز تصمیم گرفتم و حقیقت را بیان کنم و پشیمان نیز هستم ولی آقای م. در آن زمان چاقو را به من داد و جسد را نیز کمک کرد تا مخفی نمائیم ولی اینکه نمی پذیرد نمی دانم سپس دادگاه در حضور ولی و سرپرست متهم م. مبنی بر اینکه حسب محتویات پرونده و اظهارات متهم ق. و سایر قرائن موجود در پرونده اتهام معاونت در قتل عمدی مقتول ز. و اختفاء جسد مقتول به شما مجددا تفهیم می گردد برای آخرین بار از خود دفاع کنید؟ در پاسخ اظهار کرده که قبول ندارم و هیچ گونه کمک و مساعدتی به متهم ق. ننموده ام و اظهاراتش کذب محض می باشد. و خواستار صدور حکم بر برائت خویش را دارم ضمنا وکیل مدافع نیز دفاعیات خویش را مفصلا طی لایحه ای اسال نموده که خواستار توجه به آن هستم وکیل اولیاء دم اظهار کرده ماده ۴۳ قانون مجازات اسلامی مصادیق معاونت در جرم را به روشنی احصاء نموده بند ۳ این ماده بیان می نماید هر کس وقوع جرم را عالما عامدا تسهیل نماید. با نگرش به اعترافات مقرون به واقع متهم به قتل م. ق. در جلسه مورخ ۱۳۹۰/۵/۱۷ در دادسرای بوشهر و نیز تشریح چگونگی و کیفیت درگیری فیزیکی خود با مقتول در این جلسه و اینکه درگیری نامبردگان در تاریکی شب و در بیابان بوده بعد از پرت شدن چاقو از دست متهم به قتل، متهم س.ح. م. به وسیله نور چراغ موتور سیکلت خود اقدام به پیدا کردن چاقو نموده و به رغم وقوف و آگاهی از قصد و نیت متهم به قتل و اینکه عمل وی (پیدا نمودن چاقو) یا عمل مباشر جرم که ضربات متعددئ به مقتول وارد نموده اقتران و مقارن زمانی داشته، لذا اقدام موثر متهم س.ح. م. در تسهیل وقوع جرم محرز و مسجل است (تبصره ۱ ماده ۴۳ قانون مجازات اسلامی) علی هذا با نگرش به مطالب معروضه صدور قرار مجرمیت هر دو متهم و کیفرخواست جهت تعیین مجازات مورد استدعا است در پایان طرفین اظهار کرده اند دیگر عرضی ندارند. سپس جانشین بازپرس به شرح قرار شماره ۰۰۵۶۵- ۱۳۹۰/۱۰/۲۸ قرار مجرمیت آقای م. ق. ۱۶ ساله را به اتهام قتل عمدی مرحوم ص. ز. و اختفاء جسد مقتول صادر و همچنین قرار مجرمیت آقای س.ح.م. ۱۴ ساله را به اتهام معاونت در قتل عمدی مرحوم ص. ز. و اختفاء جسد مقتول و مساعدت در خلاصی مجرم از محاکمه صادرالنهایه اعلام کرده به لحاظ اینکه در زمان ارتکاب به حد بلوغ شرعی نرسیده و صدور قرار مجرمیت نسبت به افراد نابالغ برابر قوانین و مقررات موجود ممنوع بوده است. و به علاوه جرائم اطفال نیز برابر تبصره ۳ ماده ۳ قانون اصلاح قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب با اصلاحات بعدی مستقیما در دادگاه های مربوطه مطرح و رسیدگی می گردد و به تجویز ماده ۵۶ قانون آئین دادرسی کیفری که اذعان داشته شرکاء و معاونین جرم در دادگاهی محاکمه می شوند که صلاحیت رسیدگی به اتهام مجرم اصلی را داشته و مضافا اینکه مجازات معاون به تبع و وابسته به مجازات مباشر بوده که پس از احراز و اثبات جرم از سوی مباشر معاون او نیز مجازات خواهد شد پس در جهت اعمال و رعایت ماده ۴۹ قانون مجازات اسلامی و تبصره های آن نسبت به متهم ردیف دوم پرونده عینا به دادگاه کیفری مرکز استان ارسال می گردد. در خصوص اتهام ا. ق.به علت فقد دلیل کافی قرار منع تعقیب صادر نموده است. دادستان عمومی و انقلاب شهرستان گ.با قرار صادره موافقت کرده و طی کیفرخواست شماره ۰۰۰۸۶- ۱۳۹۰/۱۱/۵به استناد مواد ۴۳، ۴۹، ۵۰، ۲۰۵ بند الف ماده ۲۰۶، ۲۰۷،۲۳۱، ۲۳۲، ۵۵۴ و ۶۳۶ قانون مجازات اسلامی تقاضای مجازات متهم را از دادگاه کیفری استان بوشهر نموده است و در پایان کیفرخواست اعلام شده در خصوص متهم س.ح. م. در قرار مجرمیت صادره اظهار نظر شده است. جلسه رسیدگی دادگاه در تاریخ ۱۳۹۱/۷/۱۲ و در وقت مقرر تشکیل اولیای دم آقای ع. ز. و ش. د. و وکلای آنان آقایان م. د. و س. م. و متهمین به نام آقایان م. ق. و س.ح. م. و وکلای آنان به ترتیب آقایان ق. ی. و الف. ب. حضور داشته اند نماینده دادستان اظهار داشته دفاع به شرح کیفرخواست و محتویات پرونده است تعیین مجازات قانونی مورد استدعاست. اولیای دم اظهار کرده اند تقاضای قصاص برای م. ق. و اشد مجازات برای س.ح. م. داریم وکلای اولیای دم نیز اظهار کرده اند دفاعیات به شرح لوایح و مدافعات قبلی می باشد و چنانچه پس از استماع اظهارات متهمین ضرورتی به طرح مدافعات حاصل گردید مراتب به عرض دادگاه خواهده رسید. دادگاه به متهم م. ق. خطاب کرده حسب کیفرخواست صادره متهم هستید به مباشرت در قتل عمدی مرحوم ص. ز. و اختفاء جسد وی از خودتان دفاع کنید؟ ج- در پاسخ اظهار داشته اتهام قتل را قبول دارم و علت آن این بود که حدود یکسال قبل از قتل دو مرحله به صورت تفخیذی با من لواط کرد و هر دو مرحله هم با زور و داخل بیابان بودیم بعد از ارتکاب لواط وی رفته بود نزد دیگران هم این موضوع را بازگو کرده بود به طوری که هر جا می رفتم به من متلک می گفتند و نمی توانستم سرم را بالا بگیرم تحت فشار عصبی بودم هر کس جای من بود همین کار را انجام می داد پشیمان هستم ولی به من حق بدهید که این کار را کرده باشم از چندین نفر من جمله آقای م. خ. این حرف ها را شنیده بودم من هم جوان بودم و حیثیت خود را از دست رفته می دیدم. ح. به و.م. گفته بود که من را به جایی ببرد تا با من لواط کند همه این موارد باعث شد که من تحت فشارهای عصبی و ناراحتی تصمیم ناعاقلانه ای بگیرم شبی که تصمیم به قتل وی گرفته بودم (البته چندین مرحله قبل از آن شب نیز تصمیم به قتل وی را داشتم ولی موقعیت فراهم نشد) جلوی سالن ورزشی ... م. را دیدم چون رفیق من بود از وی خواستم که یک موتور سیکلت پیدا کند تا بروم سر جاده و برگردم حسن رفت موتور ر.الف. را که داخل سالن ورزشی بود قرض گرفت و آمد موتور را روشن کرد من می خواستم تنهایی بروم دنبال مرحوم و.ح. قبول نکرد و از موتور پیاده نشد از قبل چاقوی ضامن دار تقریبا ده سانتیمتری با تیغه حدود ۱/۵ سانتی متری به همراه داخل شلوارم گذاشته بودم به اتفاق حسن که رفتیم خودم راننده بودم داخل روستا دوری زدیم به صورت اتفاقی وی را سر خیابان اصلی کنار کبابی دیدم وی را صدا زدم آمد نزد ما به وی گفتم کجا می روی گفت می خواهم بروم مشروب بخورم به وی گفتم دنبال من بیا برویم جائی کارت دارم بعد سوار موتورش شد و دنبال ما راه افتاد به بیرون از روستا داخل باغ نخلی رفتیم به باغ که رسیدیم من موتورم را خاموش کردم وی در فاصله دو متری من بود که موتورش را خاموش کرد بلافاصله چاقو را درآوردم به طرف وی رفتم بلافاصله پا به فرار گذاشت من هم دنبالش دویدم حدس می زنم مشکوک شده بود که دنبال چه کاری هستم حدود سی متری دنبال وی که رفتم توقف کردم. مرحوم چون فرد مغروری بود گفت می خواهی برو به هر کس دوست داری بگو که ص. را با چاقو ترساندم ولی من انتقامم را از تو خواهم گرفت و شروع کرد به سنگ اندازی به طرف من حتی چند تا به کمر و کتف من اصابت کرده س.ح. این صحنه ها را دید و مشاجره ما را شنید من رفتم سوار موتورم شدم شروع کردم به هندل زدن که مرحوم شروع کرد به فحاشی ناموسی من هم ناراحت شدم و اعصابم خرد شد پیاده شدم مجددا دنبال وی افتادم وی را گرفتم و خیلی عصبانی بودم وی را مورد ضربات متعددی قرار دادم نمی توانستم خودم را کنترل کنم کنترل من از دستم خارج شده بود چند ضربه اول را که زدم چاقو از دستم افتاد به س.ح. گفتم چاقو گم شده پیدایش کن که وی توانست به وسیله نور چاقو را پیدا کند و در این اثنا من و مرحوم گلاویز بودیم س.ح. چاقو را به من داد من هم ضربات بعدی را وارد کردم و تا حدی مرحوم را زدم که بی حال شدم بعد جسد مرحوم را نمی دانستم چکارش کنم اول س.ح. گفت جسد را همین جا رها کنیم من گفتم اگر اینجا باشد پیدایش می کنند بعد س.ح. گفت من مسیر رودخانه را بلد هستم ببریمش به طرف رودخانه من هم قبول کردم س.ح. راننده بود من هم جسد را بغل کردم و روی موتور وسط خودم و راکب ( س.ح. ) گذاشتم هنوز زنده بود حدود ده دقیقه ای طول کشید تا به رودخانه رسیدیم و از ارتفاع جسد را به داخل رودخانه خشک (خالی از آب) انداخیتم بعد به محل قتل برگشتیم و موتور مرحوم را برداشتم و به محل انداختن جسد بردیم و از همان نقطه موتور وی را انداختیم داخل رودخانه و به اتفاق س.ح. به روستا برگشتیم و رفتیم منزل عمویم که کسی نبود حمام کردم و به کسی چیزی نگفتم. صبح هم س.ح. را دیدم تا اینکه بعد از ظهر که جسد را پیدا کردند عمویم به من زنگ زد و گفت چون شب قبل مرحوم با شما بیرون رفته بود به شما مشکوک هستند بعد آمد نزد من و من واقعیت را به وی گفتم و به اتفاق وی رفتیم پاسگاه خودم را معرفی کردم. س- آیا در زمان وقوع جرم مست بودید؟ ج- خیر ولی جوان بودم آبرو و حیثیت داشتم که ص. آن را به باد داد اگر برادرم را هم می کشت این کار را با وی نمی کردم ولی کاری که وی انجام داد بدتر از قتل بوده است. دادگاه به آقای س.ح. م. خطاب کرده حسب محتویات پرونده متهم هستید به معاونت در قتل مرحوم صادق ز. و مساعدت در فرار متهم و خلاصی وی از محاکمه و مساعدت در اختفاء جسد از خودتان دفاع کنید؟ ج- در پاسخ اظهار کرده بنده شب حادثه در کنار سالن ورزشی روستا بودم که م. آمد نزد من و گفت موتوری پیدا کن داخل روستا دور بزنیم من هم موتور آقای ا.را گرفتم به اتفاق م. رفتیم سر جاده کنار کبابی ص. را دیدیم م. وی را صدا زد آمد نزد ما م. به وی گفت با هم برویم جایی کارت دارم ایشان با موتور خودش سوار شد به دنبال ما راه افتاد و به باغ بادامی رفتیم به محض رسیدن م. پیاده شد چاقو کشید ص. متوجه شد موتور را روی جک گذاشت و پا به فرار گذاشت م. وی را دنبال کرد ص. در حین فرار چوبی را برداشت و چند ضربه چوب به م. زد م. به حالت عادی برگشت و گفت کاری با شما ندارم ص. گفت شما می خواستید من را بکشید م. گفت نه کاری با شما ندارم حتی به من هم گفت می روم به پدرت جریان را می گویم بعد م. سوار موتور شد ص. شروع کرد به فحاشی و به ما نزدیک شد اصلا سنگ پرانی صورت نگرفت بعد م. یک مرتبه پیاده شد البته قبل از پیاده شدن یک ضربه چاقو به ص. زد و پیاده شد و افتاد دنبال وی و در فاصله صد الی دویست متری وی را گرفت و شروع به زدن وی کرد من ترسیده بودم به آنها نزدیک نشدم ضعف کردم و کنار نخل نشستم و اصلا نفهمیدم چی شد من بی هوش شدم و اصلا نفهمیدم چی شد وهیچ نقشی در انتقال جسد نداشتم بعد که م. من را بیدار کرد خودش راکب بود به درب منزلشان که رسید بعد موتور را به من داد و من رفتم منزل و در طول مسیر اصلا از وی سئوال هم نکردم که ص. چی شد روز بعد هم آمد نزد من صحبتی هم مطرح نکرد فقط سلام و علیک کرد و رفت. س- در خصوص اظهارات خود در مرحله تحقیقات مقدماتی چه توضیحی دارید؟ ج- اظهارات خود در مرحله تحقیقات مقدماتی را قبول دارم ولی من نگفتم که دیده ام که م. جسد ص. را سوار موتور کرده بود و این اظهارات را تصدیق نمی کنم. س- آیا لباسهای شما هم خون آلوده شد؟ ج- بله قسمت ران بخش جلوی شلوارم خون آلود شد چون لباسهای م. خون آلود بوده دادگاه به م. ق. خطاب نموده چنانچه اظهارات اخیر شما صحت دارد چرا در مراحل اولیه نقش س.ح. م. را کم رنگ جلوه دادید و بر مباشرت خود در انتقال جسد اصرار داشته اید؟ ج- در پاسخ اظهار داشته چون از قصد من بی اطلاع بوده نمی خواستم برای وی ایجاد مشکل شود و بعد که مأمورین و دادگاه اظهارات من مبنی بر وحدت در انتقال جسد را نپذیرفتند من این حقیقت را بیان کردم. س- آیا راجع به چاقو و نقش س.ح. در کانون این موضوع را با مسئولین و مددکاران کانون در میان گذاشته بودید؟ ج- خیر حضور ذهن ندارم. سپس دادگاه به وکلای اولیاء دم خطاب کرده در دفاع از حقوق موکلین خود با توجه به مدافعات متهمین چنانچه صحبتی دارید بیان کنید. نامبردگان اظهار داشته اند با توجه به لوایح سابق التقدیم که متضمن اشاره به مدافعات متهمین می باشد لذا ضرورتی بر تکرار مطالب پیشین نمی باشد و به مدافعات مذکور اکتفا می گردد. آقای ی. به وکالت از آقای م. ق. اظهار داشته با توجه به محتویات پرونده و اظهارات موکل تقاضای بررسی صحت یا سقم اظهارات وی جهت کشف انگیزه واقعی موکل را دارم مضافا اینکه تقاضا دارم از محضر اولیای دم که شرایط روحی و موقعیت سنی موکل را در نظر بگیرند و چنانچه امکان گذشت وجود دارد مضایقه نفرمایند. آقای الف. ب. به وکالت از س.ح. م. اظهار داشته با توجه به اظهارات اولیه متهم ردیف اول به ویژه اظهارات وی در مرحله بازسازی صحنه جرم که با قرائن و امارات موجود در پرونده هم خوانی دارد و در فیلم مربوطه مضبوط است لذا تغییر بعدی اظهارات وی هدفمند بوده که استدعای بذل توجه دادگاه به این موضوع را دارم و صدور حکم بر برائت موکل مورد استدعا است دادگاه اتهام متهمین را مجددا تفهیم تا آخرین دفاع خود را بگویند. آقای م. ق. اظهار داشته من حقیقت را بیان کردم تقاضای عفو و بخشش دارم و تقاضا دارم پرونده راجع به مطالبی که بیان کردم (موضوع لواط) تحقیق کنند و هر تصمیمی بگیرند من تابع هستم. آقای س.ح. م. نیز اظهار داشته بنده نیز حقایق را بیان کردم و بی گناه هستم و هیچ نقشی در این ماجرا نداشتم. دادگاه به وکلای متهمین خطاب کرده در مقام آخرین دفاع موکلین خود چنانچه صحبتی دارید بیان کنید. همگی اظهار داشتند دفاعیات به شرح مطالب پیش گفته می باشد استدعای بذل توجه به آن را داریم. سپس دادگاه قریب به یکسال بعد ختم رسیدگی را اعلام و به شرح رأی شماره ۰۰۰۷۶- ۱۳۹۲/۶/۲۷ پس از بیان گردشکار پرونده به طور مفصل اعلام کرده حالیه با عنایت به مراتب سابق الذکر و تحقیقات مقدماتی به عمل آمده و اظهارات و اقاریر صریح و مقرون به واقع متهم ردیف اول و تعدد جراحات وارده که حکایت از مقرون به قصد قتل بودن اقدامات مشارالیه دارد لهذا بزهکاری متهم ردیف اول از حیث مباشرت در قتل عمدی مرحوم ص. ز. را محرز و مسلم تشخیص و با عنایت به تقاضای اولیای دم مقتول به نامهای ع. ز. و ش. د. (والدین مقتول) مبنی بر قصاص نفس مستندا به مواد ۲۰۶ بند الف ۲۸۹، ۲۵۷، ۲۳۱ (بند ۱و۴) ۲۳۲، ۲۵۷،۲۶۱، ۲۶۳ و ۲۶۵ قانون مجازات اسلامی حکم بر قصاص نفس آقای م. ق. صادر و اعلام می گردد. در خصوص اتهام آقای م. ق. به اختفاء جسد نامبرده را مستندا به ماده ۶۳۵ قانون مجازات اسلامی به پرداخت یک میلیون ریال جزای نقدی محکوم نموده است. دادگاه آقای س.ح. م. را از اتهامات انتسابی تبرئه نموده است. دادنامه در تاریخ ۱۳۹۲/۸/۲۵ به دادستان عمومی و انقلاب بوشهر ابلاغ شده است لایحه ای از ایشان ملاحظه نشد. دادنامه در تاریخ ۱۳۹۲/۹/۲ به آقای م. د. و ۱۳۹۲/۹/۲ به آقای س. م. وکلای اولیای دم ابلاغ لایحه ای مبنی بر تجدیدنظرخواهی ملاحظه نگردید. دادنامه در تاریخ ۱۳۹۲/۹/۲ به آقای ق. ی. وکیل محکوم م. ق. ابلاغ تجدیدنظرخواهی نکرده است. دادنامه در تاریخ ۱۳۹۳/۲/۲ در زندان به محکوم م. ق. ابلاغ و نامبرده طی لایحه ای که حسب تاریخ منعکس در متن مهر مددکاری اجتماعی زندان مرکزی بوشهر در تاریخ ۱۳۹۳/۲/۲ تسلیم مددکاری شده به رأی صادره اعتراض کرده و اعلام داشته نظر به اینکه وقوع قتل در زمانی بوده که بنده ۱۶ ساله بوده ام و تشخیص صحیحی از وقوع قتل نداشته ام و نظر به تصویب قانون مجازات اسلامی در سال ۱۳۹۲ در ماه ۱۹ (۹۱ صحیح است. عضو ممیز) تصریح گردیده که سن کم از موارد و علل رافعه محسوب می شود از حضرت عالی استدعا دارم در راستای اعمال ماده قانون مجازات اسلامی سال ۱۳۹۲ به اعتراض بنده به دادنامه فوق رسیدگی و حکم مقتضی را صادر فرمائید. ضمنا دفاعیه تکمیلی متعاقبا ارسال می گردد. اما چنین لایحه ای در پرونده ملاحظه نگردید. پرونده دیوانعالی کشور ارسال و به شعبه ۲۰ارجاع شده و این شعبه به موجب دادنامه شماره ۹۳/۱۶۶ مورخ ۱۳۹۳/۹/۲۹ چنین رأی داده است: حسب اسناد سجلی آقای م. ق. در زمان ارتکاب قتل مرحوم ص. ز. ۱۶ سال سن داشته و در لایحه تجدیدنظرخواهی اعلام کرده در زمان ارتکاب قتل تشخیص درستی از قتل نداشته و تقاضای اعمال ماده ۹۱ قانون مجازات اسلامی مصوب سال ۱۳۹۲را نموده است و چون احتیاط در دماء ضروری است به استناد بند ۲ قسمت ب ماده ۲۶۵ قانون آئین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری رأی معترض عنه نقض و پرونده به دادگاه صادر کننده رأی منقوض ارسال تا مفاد ماده ۹۱ صدرالذکر را در مورد متهم م. ق. اعمال نمایند. پس از وصول پرونده به شعبه اول دادگاه کیفری استان وقت رسیدگی تعیین و طرفین و وکلای آنان و نماینده دادستان دعوت شده اند و به زندان دستور داده شده زندانی م. ق. برای ساعت ۹/۳۰ صبح ۱۳۹۴/۳/۱۱ تحت الحفظ به دادگاه اعزام گردد. جلسه رسیدگی دادگاه در تاریخ ۱۳۹۴/۳/۱۱ و در وقت مقرر تشکیل نماینده دادستان حضور داشته و اولیای دم آقای ع. ز. و خانم ش. د. و وکلای آنان آقایان م. د. و س. م. در جلسه حضور داشته اند متهم م. ق. و وکیل تسخیری وی آقای ق. ی. نیز در دادگاه حضور داشته اند .نماینده دادستان اظهار کرده تعیین مجازات قانونی مورد استدعاست اولیاءدم و وکلای آنان اظهار داشته اند شکایت و دلایل به شرح منعکس در پرونده می باشد تقاضای قصاص نفس مباشر را داریم سپس دادگاه به متهم خطاب کرده اتهامات شما دایر بر مباشرت در قتل عمدی مرحوم ص.ز. و اختفاء جسد وی تفهیم می شود از خودتان دفاع کنید ؟ ج- در پاسخ اظهار داشته قبول دارم اشتباه کردم خودم به تنهایی این کار را انجام دادم و ح.م. صرفا همراه و کنار ما بود از قبل هیچ اطلاعی نداشت که من قصد کشتن مرحوم ز. را دارم ولی بعد از قتل با من در انتقال جسد از محل قتل تا محل کشف با من همکاری کرد و انگیزه من هم معلوم است چون مرحوم دو سال قبل با من لواط کرده است البته لواط ایقابی نبوده و این موضوع انگیزه قتل برای من ایجاد کرد و در روستا شایع شده بود که مرحوم با من این کار را انجام داده است و دیگر آبرویی برای من باقی نمانده بود در درگیری وی چاقو نداشت .س- آیا در آن مقطع زمانی می دانستید مجازات قتل عمدی چیست ؟ و قتل عمدی در نظر شما در آن مقطع زمانی چه مفهومی داشته بود؟ ج- دقیقا نمی دانستم که مجازات قتل عمدی اعدام است س- فرد یا افرادی در روستای شما یا روستای همجوار به اتهام قتل عمدی تحت تعقیب اعلام شده بودند که شما از این موضوع (مفهوم قتل عمدی و مجازات آن ) مطلع بوده باشید؟ ج- نه بیاد ندارم س- آیا فیلم های تلویزیونی که راجع به مجازات اعدام و موضوع قتل باشد مشاهده نکرده بودید؟ ج- بله چند تا فیلم دادگاه در این زمینه دیدم س- آیا در آن مقطع سنی اگر کسی برادر شما را عمدا می کشت می دانستید که مجازات وی اعدام (قصاص نفس) است؟ می دانستم که اگر کسی این کار را بکند قانون وی را اعدام می کند ولی واقعا نمی دانم اگر با این شرایط مواجه می شدم چه عکس العملی نشان می دادم. س- آیا جراحاتی که بر مقتول وارد کردید با هدف کشتن وی بوده است ؟ ج- اول قصد زدن وی را داشتم که فرار کرد من قصد داشتم موتورم را روشن کنم که برگردم هر چه هندل زدم موتور روشن نشد که مقتول به من نزدیک شد و با چوب و سنگ مرا زد من هم عصبانی شدم با چاقو وی را زدم اولین ضربه را که زدم ترسیدم که بعدا از من انتقام جویی کند ترسیدم ضربات بعدی را به وی وارد کردم و افکار جنون داشتم س- چاقو را از قبل با چه هدفی با خودت حمل کردی ؟ ج- هدف من زدن مرحوم بود س- اگر هدف شما زدن مرحوم بود چرا قبل از حرکت و رفتن به سمت بیابان محل قتل وقتی مرحوم را جلوی مغازه کبابی دیده بودید و به وی گفتید بیا برویم جایی کار با شما دارم چرا همانجا وی را نزدید ؟ ج- چون می خواستم کسی دخالت نکند س- چرا جسد مقتول و موتور وی را به نقطه دیگری منتقل کردید ؟ ج- تصور من این بود که این اقدام قضیه قتل و جسد کشف نمی شود که این خود نشان دهنده کم عقلی من در زمان وقوع جنایت می باشد وگرنه این فکر خیلی کودکانه بود که فکر می کردم که با این انتقال جسد و انداختن آن به داخل دره جسد کشف نمی شود و از قبل در این زمینه برنامه ریزی نکرده بودم و اگر قصد دروغ گفتن می داشتم راحت می توانستم ح.م. را به عنوان قاتل معرفی کنم . آیا در زمان وقوع جرم مدرسه می رفتید؟ ج- خیر چند سال بود که ترک تحصیل کرده بود و تا مقطع دوم راهنمایی درس خواندم و خیلی اهل درس خواندن نبودم . دادگاه به وکلای اولیای دم خطاب کرده چنانچه پیرامون مدافعات متهم صحبتی دارید بیان کنید؟ در پاسخ با خط خود نوشته در دفاع از حقوق موکلان به استحضار می رسانیم بر خلاف استدلال شعبه محترم بیستم دیوان عالی کشور در رأی منقوض مشتکی عنه م. ق. بالغ بوده که با احتساب سال قمری من وی درزمان ارتکاب جرم متجاوز از هجده سال بوده ( تاریخ تولد مشارالیه ۱۳۷۲/۲/۹ و تاریخ وقوع قتل ۱۳۸۹/۲/۷ بوده ) اگر چه برابر مفاد مادتین ۹۹۲ و ۹۹۵ قانون مجازات اسلامی شناسنامه در موارد خاص دارای آثار بخصوصی است (مادتین مورد استناد وکیل محترم از قانون مدنی است عضو ممیز) لیکن همانگونه که یقینا استحضار دارید اسناد سجلی عموما و شناسنامه بعنوان سند هویتی فرد نمی تواند ملاک واقعی تعیین سن واقعی قرار گیرد بر همین مبنا دادگاه نیز می تواندن صرفا به دلالت شناسنامه قناعت کرده و از انجام تحقیقات لازم و بررسی های قضایی خودداری کند و تکلیف دارد تحقیقات مربوطه را تا تعیین احراز سن مشتکی عنه و رسیدن به قدر متقین ادامه داده و در این راستا می تواند حتی خلاف مندرجات شناسنامه سن متهم را تعیین نماید که حسب تحقیقات به عمل آمده و محتویات پرونده این مهم به نحو مطلوب و به خوبی صورت گرفته است ، از طرفی مبنای معافیت اشخاص بالغ کمتر از ۱۸ سال از مجازات جرائم موجب حل یا قصاص موضوع ماده ۹۱ قانون مجازات اسلامی ۹۲ عدم توانایی عقلی ، عدم تشخیص ماهیت جرم ارتکابی و حرمت آن است با این اوصاف از آنجائیکه مشتکی عنه موصوف در اقاریر و اعترفات بیان نموده مضبوط در پرونده انگیزه ارتکاب قتل مرحوم ص. ز. تصور اشاعه قبل انجام عمل لواط توسط مرحوم با وی در روستا مطرح نموده ( هر چند تحقیقات محسوی و نامحسوس مامورین ، دادسرا و دادگاه محترم کیفری استان خلاف این موضوع را به اثبات رسانده است ) که بر همین اساس با برنامه ریزی قبلی طرح نقشه تصمیم به قتل مرحوم گرفته و سرانجام تصمیم خود را عملی و مرحوم را به قتل می رساند در نتیجه مجموعه اقدامات مشارالیه مؤید توانایی عقلی ، قدرت درک و تمیز صحیح مشارالیه از واقعه و تشخیص قبح این رفتار از جانب وی بوده ، همینطور از ابتدای تشکیل پرونده و انجام تحقیقات گسترده ضابطین ، دادسرا و دادگاه محترم کیفری استان در سالم بودن عقل و بلوغ عقلی و فکری مشارالیه در زمان ارتکاب قتل و تحت شکنجه نبودن نامبرده در زمان تحقیقات هیچ تردیدی وجود نداشته و نامبرده از آثار و نتایج عمل ارتکابی و ماهیت رفتار خود کاملا واقف و آگاه بوده بنابراین این طرح ادعای اخیر وی دایر بر اینکه در زمان ارتکاب قتل قدرت تشخیص افعال و اعمال ارتکابی را نداشته واهی و بی اساس بوده و صرفا به منظور گمراه نمودن دادگاه و فرار از مجازات بیان گردیده است نکته مهم که می بایست به دادگاه یادآور شویم ویژگی ظاهری و جسمانی مشتکی عنه می باشد که نسبت به مقتول از اندام و جثه قوی تر و به مراتب نیرومندتر برخوردار بوده و ضربات متعدد چاقوی ایشان به مقتول نیز مؤید اثبات این مطلب می باشد مضافا متهم به زعم اینکه مدت های طولانی است که در زندان به سر می برد و بازجوئی های مکرر و متعددی که از ایشان به عمل آمده هرگز ادعای عدم بلوغ و عدم تشخیص ماهیت جرم ارتکابی و حرمت آن را مطرح ننموده حتی در جلسه امروز نیز صراحتا به عدم بلوغ خود در حین ارتکاب جرم اشاره ننموده است همچنین حسب اقاریر و اعترفات نامبرده چگونگی و کیفیت وقوع قتل حکایت از بلوغ عقلی و جسمی ایشان و نیز اطلاع از آثار و نتایج مترتبه دارد بناء علی هذا با عرض مراتب فوق تقاضای رسیدگی و صدور حکم مبنی بر قصاص نفس ایشان مورد استدعاست سپس دادگاه به متهم خطاب کرده اتهامات شما به شرح پیش گفته مجددا تفهیم می شود آخرین دفاع خود را بیان کنید؟ ج- اظهار کرده قبول دارم تقاضای عفو از محضر اولیاء دم را دارم از اتفاقی که افتاده سخت پشیمان هستم. سپس دادگاه به وکیل تسخیری متهم خطاب کرده در دفاع از موکل خود چنانچه صحبتی دارید بیان کنید؟ ج- مشارالیه در پاسخ اظهار داشته با عنایت به محتویات پرونده و مدافعات موکل و موقعیت سن وی و شبهه موضوع ماده ۹۱ قانون مجازات اسلامی صدور حکم مقتضی مورد استدعاست .سپس دادگاه ختم رسیدگی را اعلام و به شرح رأی شماره ۰۰۰۵۲-۱۳۹۴/۳/۲۵ پس از شرح گردشکار پرونده اعلام کرده پس از نقض رأی توسط شعبه بیستم دیوان عالی کشور به این شعبه جهت رسیدگی مجدد ارسال شده است حالیه با عنایت به مراتب ذکر شده و محتویات پرونده نظریه پزشکی قانونی در باب علت تامه فوت و اقاریر صریح و مقرون بواقع متهم در کلیه مراحل و ایضا اظهارات آقای سید ح. م. که مؤید صحت اقاریر متهم موصوف می باشد لذا من حیث المجموع مباشرت متهم در قتل عمدی و اختفاء جسد مقرون به ادله شرعی و قانونی بوده از حیث وجود شبهه موضوع ماده ۹۱ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲نظر به اینکه متهم در زمان وقوع جرم قریب به هفده سال (شانزده سال یازده ماه و بیست و هشت روز ) سن داشته و اقدام وی در نحوه کشاندن مقتول به محل وقوع قتل و تهیه سلاح سرد از قبل برای ارتکاب قتل و تعدد جراحات وارد بر مقتول و سپس انتقال جسد وی به محل دیگر به جهت عدم کشف جرم همگی قرائن و اماراتی است که مؤید برخورداری مشارالیه از هوش و توانایی عقلی متعارف و مخدوش نبودن قوه عاقله وی در زمان وقوع قتل می باشد و تعدد و شدت جراحات وارده بر بدن مقتول و انگیزه مطرح شده از ناحیه نامبرده که به لحاظ عرفی (نه قانونی ) توجیه گر اقدام وی می باشد قرینه دیگری بر برخورداری وی از سلامت عقلی نامبرده در زمان وقوع جرم است بناء علی هذا و با عنایت به اقتضائات جامعه امروزی و حاکمیت اصل ارتباطات و تبادل و گردش اطلاعات به اعتبار ابزار ارتباطی من جمله رسانه های تصویری و غیره عدم درک ماهیت فعل ارتکابی و یا عدم حرمت آن امری بعید و مغایر قرائن و امارات ذکر شده می باشد و تردید در رشد قوای عقلی وی درزمان وقوع قتل با عنایت به مراتب مذکور منتفی و وضعیت وی از مشمول ماده ۹۱قانون مارالذکر خارج بوده و اسباب مسئولیت در مورد نامبرده فراهم می باشد . لهذا و مستندا به مواد ۲۰۶ بند الف ۲۱۹-۲۲۷-۲۳۱ (بند ۱ و۴) ۲۳۲-۲۵۷-۲۶۱-۲۶۴-۲۶۵ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۷۰ با رعایت مدلول ماده ۹۱ قانون مجازات اسلامی لاحق مصوب ۱۳۹۲ (بر مبنای خروج موضوع از مصادیق مذکور در این مقرره که اشاره بر این ماده به لحاظ تاکید شعبه محترم بیستم دیوان عالی کشور صورت گرفته ) مشارالیه را با عنایت به تقاضای اولیاء دم مقتول به نام های ع. ز. و ش. د. (والدین مقتول) به قصاص نفس از طریق حلق آویزی با طناب دار محکوم می نماید و از حیث اختفاء جسد نیز با عنایت به محتویات پرونده و شرح اقدامات متهم و اقاریر صریح و مقرون به واقع وی بزهکاری نامبرده محرز تشخیص و مستندا به ماده ۶۳۵ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۷۵ مشارالیه را به پرداخت یک میلیون ریال جزای نقدی در حق صندوق دولت محکوم می نماید. دادنامه در تاریخ ۱۳۹۴/۴/۱۴ به آقای ق. ی. وکیل تسخیری محکوم علیه ابلاغ و مشارالیه طی لایحه ایکه به شماره ۰۰۱۰۲-۱۳۹۴/۴/۲۹ ثبت دفتر دادگاه شده فرجام خواهی نموده است و همچنین دادنامه در تاریخ ۱۳۹۴/۴/۲۹ در زندان به آقای م. ق. ابلاغ و مشارالیه طی لایحه ایکه در تاریخ ۱۳۹۴/۷/۸ تقدیم دادگاه شده به رأی صادره اعتراض نموده است . لوایح در موقع شور قرائت خواهد شد. محکوم علیه در قسمتی از لایحه خود نوشته و اینکه در آن سن به تعداد متعدد مورد سوء استفاده اخلاقی تفخیذ و لواط قرار گرفته بودم چون مقتول حدود ۲۱ سال سن داشت و به زور و اجبار مرا مورد تجاوز قرار می داد و من چون توان دفاع از خود نداشته و در محیط روستا زندگی می کردم و جرات در میان گذاشتن آن با خانواده ام را نداشتم و تا آن جایی پیش رفت که بین دوستان خود اتفاقاتی را که به عنف با بنده انجام داده بود در میان گذاشته بود و آنها هم چنین قصدی داشتند و در هر جایی که می دیدند با الفاظ و کنایه های خود مرا آزار می دادند تا آنجایی که به ستوه آمدم و با تهیه یک چاقو قصد اتمام تمام مصیبت های وارده را که به من کرده بود و راهی نداشتم را کردم و اصلا نمی دانستم که آخر آن چه می شود و اتفاقا او دوبار به من گفت که امشب بیا برویم و گرنه به همه میگم و من هم چون خسته شده بودم و البته ترسی که از مقتول داشتم پذیرفتم و با وی رفتم و به خیال خود می خواستم مشکل را حل کنم و به سرانجام آن فکر نکردم و با او وعده گذاشتم و رفتیم آنجا با تمام عصبانیت که در این ایام تحمل کرده بودم به او حمله ور شدم و وی را به قتل رساندم و با خود گفتم نهایتش من را تنبیه می کنند و چون او کار بدی با من کرده همه چیز تمام می شود ولی غافل از اینکه کسی که کسی را بکشد او را اعدام می کنند که این مطلب را بعد ازشش ، هفت ماه بعد که کانون اصلاح و تربیت بودم فهمیدم . پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و به این شعبه ارجاع شده است هیئت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید پس از قرائت گزارش آقای محمد ناصری صالح آباد عضو ممیز و نظریه کتبی جناب آقای دکتر احمد رفیعی دادیار محترم دیوان عالی کشور مبنی بر با توجه به لایحه اعتراضیه و محتویات پرونده و سن متهم به قتل ، تقاضای نقض دادنامه فرجام خواسته و استعلام نظریه پزشکی قانونی در خصوص احراز رشد متهم مزبور را دارم . مشاوره نموده چنین رأی صادر می کند.
رأی شعبه دیوان عالی کشور
در خصوص ایراد وکیل محترم متهم و شخص متهم به عدم رشد متهم در هنگام وقوع قتل و نحوه احراز رشد متهم توسط دادگاه و اینکه این موضوع می بایست با معاینه پزشکی احراز میشد و نه به تشخیص دادگاه اعلام می شود ، مطابق تبصره ذیل ماده ۹۱ قانون مجازات اسلامی دادگاه برای تشخیص رشد و کمال عقل می تواند نظر پزشکی قانونی را استعلام یا از هر طریق دیگر که مقتضی بداند استفاده کند در مانحن فیه دادگاه رأسا در این مورد اقدام و رشد متهم را در هنگام وقوع قتل احراز و حکم صادر نموده است و چون در ارتکاب قتل عمدی مرحوم ص. ز. توسط آقای م. ق. تردید و شبهه ای وجود ندارد، با رد فرجام خواهی فرجام خواهان به استناد بند الف ماده *** قانون آئین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ رأی فرجام خواسته از لحاظ قصاص نفس متهم ابرام می گردد. اما در خصوص محکومیت متهم به اتهام اختفاء جسد این موضوع منصرف از متهم به قتل است زیرا مجرم سعی در مخفی نگهداشتن جرم ارتکابی دارد و از این نظر قابل مجازات نیست لذا به استناد بند یک قسمت ب ماده *** قانون صدرالاشاره رأی معترض عنه در این مورد نقض بلاارجاع می شود.
شعبه ۲۰ دیوان عالی کشور – رئیس و عضو معاون
محمد ناصری صالح آباد - حمید دلیر